نکته ها و سرگذشتهای خواندنی
آرشیو
چکیده
متن
یکى از علماى بزرگ مىگوید: خدمت شیخ انصارى عرض کردم، یکى از سادات که از فضلاى حوزه است بسیار مضطر شده و عیالش در حال وضع حمل است، کمکى به او بفرمایید.
شیخ فرمود: فعلاً چیزى ندارم به جز مقدارى وجه روزه و نماز، خوب است دو سال نماز و روزه استیجارى به او بدهم. عرض کردم فلانى آقازاده است، اهل نماز و روزه استیجارى نیست، به علاوه اهل درس است و این نماز و روزه استیجارى مانع درس او مىشود.
شیخ تأملى نموده و فرمود: پس من دو سال عبادت را خود به جا مىآورم، شما پولش را براى او ببرید.
این در حالى بود که شیخ خود مشاغل زیادى داشت.(1)
2. چُرت دو نبش
از یکى پرسیدند بهترین خواب چه خوابى است؟ پاسخ داد: چُرت دو نبش. گفتند: چرت دو نبش چیست؟ گفت: وقتى آقا بالاى منبر پر حرارت صحبت مىکند، من مىروم گوشه مسجد در زاویه دیوار مىنشینم، خوابم مىبرد و سرم به گوشه دیوار مىافتد، دیوار سرم را نگه مىدارد، دوباره سرم به آن طرف دیوار مىافتد، باز دیوار سرم را نگه مىدارد، این چرت دو نبش است. گاهى هم که مؤمنین صلوات مىفرستند، من به فیض محمد صلىاللهعلیهوآله
______________________________
1. مردان علم در میدان عمل، ص 206.
________________________________________
آخرش مىرسم.(1)
لازم است خطباى محترم مواظب چرتهاى دو نبش باشند.
خصلتهاى نجیب
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هر کس در او یکى از سه خصلت نباشد، نجیب به شمار نیاید. خِرَدى که در سایه آن آراسته گردد، یا ثروتى که در سایه آن توانگر شود، یا دودمانى که او را یارى نمایند.»(2)
4. نیازمندیهاى اداره خانواده
«به راستى مرد براى اداره خانوادهاش به سه صفت نیاز دارد و چنان که این صفات در او نباشد، باید هر جورى شده در خود ایجاد نماید. برخورد خوب و زیبا، بذل و بخشش به اندازه نمودن و غیرت (به جا) که خانواده را حفظ نماید.»(3)
5. بهشت واقعى
موسى بن بکر گوید: نزد امام صادق علیهالسلام بودیم، مردى در مجلس گفت: از خدا بهشت مىخواهیم. حضرت فرمود: شما در بهشتید، از خدا بخواهید که بیرونتان نکند. عرض کرد: فدایت شوم، مادر دنیا هستیم. فرمود: آیا شما به ولایت ما اقرار ندارید؟ عرض کرد: چرا!
فرمود: این است معناى بهشتى که هر کس اقرار کند در آن است، پس از خدا بخواهید که این نعمت از شما سلب نشود.
اى خداوندا تو از ما لطف و نعمت را مگیر آن صفا و مهربانى آن محبت را مگیر
معنویت بستگى دارد به مهر اهل بیت هر چه مىخواهى بگیر اما ولایت را مگیر
6. خالق رازق
معروف کرخى روزى به پیش نمازى اقتدا کرد. بعد از نماز، امام جماعت از او پرسید: رزق و روزى تو از کجا مىآید؟ معروف گفت: قدرى درنگ کن تا نمازى را که به تو اقتدا کردم دوباره بخوانم، بعد از آن جوابت را خواهم داد. چون کسى که در رازقیت خداوند شک کند، در حقیقت در خود خالق هستى شک دارد.(4)
7. احترام به سادات
یکى از روحانیون که از سادات بود مىگفت: روزى به خدمت مرحوم آیت الله آخوند ملا على معصومى همدانى رسیدم، در حالى که ایشان در بستر بیمارى خوابیده بود. وقتى که وارد شدم فرمود: بیا و در بالاى مجلس بنشین. عرض کردم: آقا! فرقى نمىکند، اینجا در خدمت شما هستم. فرمود: بیا و بالا بنشین. من تا حالا پاى خود را به طرف جایى که شال سید یا عمامه سید بوده دراز نکردهام، حالا بیایم و پایم را به
______________________________
1. حجره، شماره 4، 1382، ص 23.
2. «وَمَنْ لَمْ تَکُنْ فیه خَصْلَةٌ مِنْ ثَلاثَةٍ لَمْ یُعَدَّ نَبِیلاً؛ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَقْلٌ یزینُهُ أَوْ جَدَّةٌ تُغنِیهِ أَوْ عَشِیرَةٌ تَعضُدُهُ» تحف العقول، انتشارات آل على علیهمالسلام ، ص 566، روایت 9.
3. همان، ص 578.
4. على اکبر عماد، رنگارنگ، ج 2، ص 442.
________________________________________
طرف شما دراز کنم.(1)
8. اوج فداکارى
شخصى همسر بسیار بد اخلاقى داشت، ولى در برابر اخلاق بد او صبر و تحمل مىکرد. دوستانش به او گفتند: چرا او را طلاق نمىدهى تا نجات پیدا کنى؟ گفت: مىترسم او را طلاق دهم، مردى او را بگیرد که نتواند بر اخلاق بدش صبر کند و باعث اذیت این زن شود.(2)
9. اهمیت درس
یکى از علماى بزرگوار نقل مىکند که: ما در عصر آقاى حاج شیخ عبد الکریم حائرى خدمت حضرت آیت اللّه گلپایگانى درس مىخواندیم، روزى آقا مقدارى دیرتر از وقت مقرر تشریف آورده و براى گفتن درس حضور یافتند و فرمودند: علت تأخیر من این بود که فرزندم در حوض خانه دچار خفگى شد و از دنیا رفت و من گرفتار تجهیزات و کفن و دفن او بودم. (استاد کریمى جهرمى مىگوید: من بعد از شنیدن این داستان از مرحوم آیت اللّه گلپایگانى راجع به این فرزند پرسش کردم، فرمودند: آرى، او کودکى بود در حدود شش سالگى).(3)
10. پایدارى، راز موفقیت
جناب آخوند ملا حسینقلى (همدانى) بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک نتیجه گرفت و به مقصود رسید. خود آن جناب گفت: در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا اینکه روزى در نجف در جایى نشسته بودم، کبوترى را دیدم که بر زمین نشست و پاره نان بسیار خشکیدهاى را به منقار گرفت، هر چه نوک مىزد خُرد نمىشد، پرواز کرد و رفت و نان را رها کرد، پس از چندى دوباره به سراغ آن تکه نان آمد، باز چند بار آن را نوک زد و خرد نشد، باز برگشت و بعد از مدتى بالاخره آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و خورد. از این عمل کبوتر فهمیدم که اراده و همت براى [تکان دادن و پیشرفت] انسان لازم است.(4)
11. نذر عجیب
مرحوم آیت اللّه بروجردى رحمهالله زمانى که در بروجرد بود نذر کرد که اگر خشم خود را کنترل نکند، و با مردم تندى نماید، یک سال پشت سر هم روزه بگیرد. روزى هنگام مباحثه علمى با یکى از شاگردان خود، که مطالب درسى را به خوبى نمىفهمید، طاقت نیاورد و به او تندى کرد، و چون نذر کرده بود، یک سال پشت سر هم روزه گرفت تا به نذرش عمل نماید.(5)
______________________________
1. محمد قنبرى، همچو سلمان، ص 82.
2. ابراهیم عباسى، کشکول عباسى، ص 83.
3. صادق حسن زاده، کلید خوشبختى، ص 39.
4. همان، ص 57.
5. غلامرضا نیشابورى، صائمان صالح، ص 189.
شیخ فرمود: فعلاً چیزى ندارم به جز مقدارى وجه روزه و نماز، خوب است دو سال نماز و روزه استیجارى به او بدهم. عرض کردم فلانى آقازاده است، اهل نماز و روزه استیجارى نیست، به علاوه اهل درس است و این نماز و روزه استیجارى مانع درس او مىشود.
شیخ تأملى نموده و فرمود: پس من دو سال عبادت را خود به جا مىآورم، شما پولش را براى او ببرید.
این در حالى بود که شیخ خود مشاغل زیادى داشت.(1)
2. چُرت دو نبش
از یکى پرسیدند بهترین خواب چه خوابى است؟ پاسخ داد: چُرت دو نبش. گفتند: چرت دو نبش چیست؟ گفت: وقتى آقا بالاى منبر پر حرارت صحبت مىکند، من مىروم گوشه مسجد در زاویه دیوار مىنشینم، خوابم مىبرد و سرم به گوشه دیوار مىافتد، دیوار سرم را نگه مىدارد، دوباره سرم به آن طرف دیوار مىافتد، باز دیوار سرم را نگه مىدارد، این چرت دو نبش است. گاهى هم که مؤمنین صلوات مىفرستند، من به فیض محمد صلىاللهعلیهوآله
______________________________
1. مردان علم در میدان عمل، ص 206.
________________________________________
آخرش مىرسم.(1)
لازم است خطباى محترم مواظب چرتهاى دو نبش باشند.
خصلتهاى نجیب
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هر کس در او یکى از سه خصلت نباشد، نجیب به شمار نیاید. خِرَدى که در سایه آن آراسته گردد، یا ثروتى که در سایه آن توانگر شود، یا دودمانى که او را یارى نمایند.»(2)
4. نیازمندیهاى اداره خانواده
«به راستى مرد براى اداره خانوادهاش به سه صفت نیاز دارد و چنان که این صفات در او نباشد، باید هر جورى شده در خود ایجاد نماید. برخورد خوب و زیبا، بذل و بخشش به اندازه نمودن و غیرت (به جا) که خانواده را حفظ نماید.»(3)
5. بهشت واقعى
موسى بن بکر گوید: نزد امام صادق علیهالسلام بودیم، مردى در مجلس گفت: از خدا بهشت مىخواهیم. حضرت فرمود: شما در بهشتید، از خدا بخواهید که بیرونتان نکند. عرض کرد: فدایت شوم، مادر دنیا هستیم. فرمود: آیا شما به ولایت ما اقرار ندارید؟ عرض کرد: چرا!
فرمود: این است معناى بهشتى که هر کس اقرار کند در آن است، پس از خدا بخواهید که این نعمت از شما سلب نشود.
اى خداوندا تو از ما لطف و نعمت را مگیر آن صفا و مهربانى آن محبت را مگیر
معنویت بستگى دارد به مهر اهل بیت هر چه مىخواهى بگیر اما ولایت را مگیر
6. خالق رازق
معروف کرخى روزى به پیش نمازى اقتدا کرد. بعد از نماز، امام جماعت از او پرسید: رزق و روزى تو از کجا مىآید؟ معروف گفت: قدرى درنگ کن تا نمازى را که به تو اقتدا کردم دوباره بخوانم، بعد از آن جوابت را خواهم داد. چون کسى که در رازقیت خداوند شک کند، در حقیقت در خود خالق هستى شک دارد.(4)
7. احترام به سادات
یکى از روحانیون که از سادات بود مىگفت: روزى به خدمت مرحوم آیت الله آخوند ملا على معصومى همدانى رسیدم، در حالى که ایشان در بستر بیمارى خوابیده بود. وقتى که وارد شدم فرمود: بیا و در بالاى مجلس بنشین. عرض کردم: آقا! فرقى نمىکند، اینجا در خدمت شما هستم. فرمود: بیا و بالا بنشین. من تا حالا پاى خود را به طرف جایى که شال سید یا عمامه سید بوده دراز نکردهام، حالا بیایم و پایم را به
______________________________
1. حجره، شماره 4، 1382، ص 23.
2. «وَمَنْ لَمْ تَکُنْ فیه خَصْلَةٌ مِنْ ثَلاثَةٍ لَمْ یُعَدَّ نَبِیلاً؛ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَقْلٌ یزینُهُ أَوْ جَدَّةٌ تُغنِیهِ أَوْ عَشِیرَةٌ تَعضُدُهُ» تحف العقول، انتشارات آل على علیهمالسلام ، ص 566، روایت 9.
3. همان، ص 578.
4. على اکبر عماد، رنگارنگ، ج 2، ص 442.
________________________________________
طرف شما دراز کنم.(1)
8. اوج فداکارى
شخصى همسر بسیار بد اخلاقى داشت، ولى در برابر اخلاق بد او صبر و تحمل مىکرد. دوستانش به او گفتند: چرا او را طلاق نمىدهى تا نجات پیدا کنى؟ گفت: مىترسم او را طلاق دهم، مردى او را بگیرد که نتواند بر اخلاق بدش صبر کند و باعث اذیت این زن شود.(2)
9. اهمیت درس
یکى از علماى بزرگوار نقل مىکند که: ما در عصر آقاى حاج شیخ عبد الکریم حائرى خدمت حضرت آیت اللّه گلپایگانى درس مىخواندیم، روزى آقا مقدارى دیرتر از وقت مقرر تشریف آورده و براى گفتن درس حضور یافتند و فرمودند: علت تأخیر من این بود که فرزندم در حوض خانه دچار خفگى شد و از دنیا رفت و من گرفتار تجهیزات و کفن و دفن او بودم. (استاد کریمى جهرمى مىگوید: من بعد از شنیدن این داستان از مرحوم آیت اللّه گلپایگانى راجع به این فرزند پرسش کردم، فرمودند: آرى، او کودکى بود در حدود شش سالگى).(3)
10. پایدارى، راز موفقیت
جناب آخوند ملا حسینقلى (همدانى) بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک نتیجه گرفت و به مقصود رسید. خود آن جناب گفت: در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا اینکه روزى در نجف در جایى نشسته بودم، کبوترى را دیدم که بر زمین نشست و پاره نان بسیار خشکیدهاى را به منقار گرفت، هر چه نوک مىزد خُرد نمىشد، پرواز کرد و رفت و نان را رها کرد، پس از چندى دوباره به سراغ آن تکه نان آمد، باز چند بار آن را نوک زد و خرد نشد، باز برگشت و بعد از مدتى بالاخره آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و خورد. از این عمل کبوتر فهمیدم که اراده و همت براى [تکان دادن و پیشرفت] انسان لازم است.(4)
11. نذر عجیب
مرحوم آیت اللّه بروجردى رحمهالله زمانى که در بروجرد بود نذر کرد که اگر خشم خود را کنترل نکند، و با مردم تندى نماید، یک سال پشت سر هم روزه بگیرد. روزى هنگام مباحثه علمى با یکى از شاگردان خود، که مطالب درسى را به خوبى نمىفهمید، طاقت نیاورد و به او تندى کرد، و چون نذر کرده بود، یک سال پشت سر هم روزه گرفت تا به نذرش عمل نماید.(5)
______________________________
1. محمد قنبرى، همچو سلمان، ص 82.
2. ابراهیم عباسى، کشکول عباسى، ص 83.
3. صادق حسن زاده، کلید خوشبختى، ص 39.
4. همان، ص 57.
5. غلامرضا نیشابورى، صائمان صالح، ص 189.