آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱

چکیده

متن

یکى از علماى بزرگ مى‏گوید: خدمت شیخ انصارى عرض کردم، یکى از سادات که از فضلاى حوزه است بسیار مضطر شده و عیالش در حال وضع حمل است، کمکى به او بفرمایید.
شیخ فرمود: فعلاً چیزى ندارم به جز مقدارى وجه روزه و نماز، خوب است دو سال نماز و روزه استیجارى به او بدهم. عرض کردم فلانى آقازاده است، اهل نماز و روزه استیجارى نیست، به علاوه اهل درس است و این نماز و روزه استیجارى مانع درس او مى‏شود.
شیخ تأملى نموده و فرمود: پس من دو سال عبادت را خود به جا مى‏آورم، شما پولش را براى او ببرید.
این در حالى بود که شیخ خود مشاغل زیادى داشت.(1)
2. چُرت دو نبش
از یکى پرسیدند بهترین خواب چه خوابى است؟ پاسخ داد: چُرت دو نبش. گفتند: چرت دو نبش چیست؟ گفت: وقتى آقا بالاى منبر پر حرارت صحبت مى‏کند، من مى‏روم گوشه مسجد در زاویه دیوار مى‏نشینم، خوابم مى‏برد و سرم به گوشه دیوار مى‏افتد، دیوار سرم را نگه مى‏دارد، دوباره سرم به آن طرف دیوار مى‏افتد، باز دیوار سرم را نگه مى‏دارد، این چرت دو نبش است. گاهى هم که مؤمنین صلوات مى‏فرستند، من به فیض محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
______________________________
1. مردان علم در میدان عمل، ص 206.
________________________________________
آخرش مى‏رسم.(1)
لازم است خطباى محترم مواظب چرتهاى دو نبش باشند.
خصلتهاى نجیب
امام صادق علیه‏السلام فرمود: «هر کس در او یکى از سه خصلت نباشد، نجیب به شمار نیاید. خِرَدى که در سایه آن آراسته گردد، یا ثروتى که در سایه آن توانگر شود، یا دودمانى که او را یارى نمایند.»(2)
4. نیازمندیهاى اداره خانواده
«به راستى مرد براى اداره خانواده‏اش به سه صفت نیاز دارد و چنان که این صفات در او نباشد، باید هر جورى شده در خود ایجاد نماید. برخورد خوب و زیبا، بذل و بخشش به اندازه نمودن و غیرت (به جا) که خانواده را حفظ نماید.»(3)
5. بهشت واقعى
موسى بن بکر گوید: نزد امام صادق علیه‏السلام بودیم، مردى در مجلس گفت: از خدا بهشت مى‏خواهیم. حضرت فرمود: شما در بهشتید، از خدا بخواهید که بیرونتان نکند. عرض کرد: فدایت شوم، مادر دنیا هستیم. فرمود: آیا شما به ولایت ما اقرار ندارید؟ عرض کرد: چرا!
فرمود: این است معناى بهشتى که هر کس اقرار کند در آن است، پس از خدا بخواهید که این نعمت از شما سلب نشود.
اى خداوندا تو از ما لطف و نعمت را مگیر     آن صفا و مهربانى آن محبت را مگیر
معنویت بستگى دارد به مهر اهل بیت     هر چه مى‏خواهى بگیر اما ولایت را مگیر
6. خالق رازق
معروف کرخى روزى به پیش نمازى اقتدا کرد. بعد از نماز، امام جماعت از او پرسید: رزق و روزى تو از کجا مى‏آید؟ معروف گفت: قدرى درنگ کن تا نمازى را که به تو اقتدا کردم دوباره بخوانم، بعد از آن جوابت را خواهم داد. چون کسى که در رازقیت خداوند شک کند، در حقیقت در خود خالق هستى شک دارد.(4)
7. احترام به سادات
یکى از روحانیون که از سادات بود مى‏گفت: روزى به خدمت مرحوم آیت الله آخوند ملا على معصومى همدانى رسیدم، در حالى که ایشان در بستر بیمارى خوابیده بود. وقتى که وارد شدم فرمود: بیا و در بالاى مجلس بنشین. عرض کردم: آقا! فرقى نمى‏کند، اینجا در خدمت شما هستم. فرمود: بیا و بالا بنشین. من تا حالا پاى خود را به طرف جایى که شال سید یا عمامه سید بوده دراز نکرده‏ام، حالا بیایم و پایم را به
______________________________
1. حجره، شماره 4، 1382، ص 23.
2. «وَمَنْ لَمْ تَکُنْ فیه خَصْلَةٌ مِنْ ثَلاثَةٍ لَمْ یُعَدَّ نَبِیلاً؛ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَقْلٌ یزینُهُ أَوْ جَدَّةٌ تُغنِیهِ أَوْ عَشِیرَةٌ تَعضُدُهُ» تحف العقول، انتشارات آل على علیهم‏السلام ، ص 566، روایت 9.
3. همان، ص 578.
4. على اکبر عماد، رنگارنگ، ج 2، ص 442.
________________________________________
طرف شما دراز کنم.(1)
8. اوج فداکارى
شخصى همسر بسیار بد اخلاقى داشت، ولى در برابر اخلاق بد او صبر و تحمل مى‏کرد. دوستانش به او گفتند: چرا او را طلاق نمى‏دهى تا نجات پیدا کنى؟ گفت: مى‏ترسم او را طلاق دهم، مردى او را بگیرد که نتواند بر اخلاق بدش صبر کند و باعث اذیت این زن شود.(2)
9. اهمیت درس
یکى از علماى بزرگوار نقل مى‏کند که: ما در عصر آقاى حاج شیخ عبد الکریم حائرى خدمت حضرت آیت اللّه‏ گلپایگانى درس مى‏خواندیم، روزى آقا مقدارى دیرتر از وقت مقرر تشریف آورده و براى گفتن درس حضور یافتند و فرمودند: علت تأخیر من این بود که فرزندم در حوض خانه دچار خفگى شد و از دنیا رفت و من گرفتار تجهیزات و کفن و دفن او بودم. (استاد کریمى جهرمى مى‏گوید: من بعد از شنیدن این داستان از مرحوم آیت اللّه‏ گلپایگانى راجع به این فرزند پرسش کردم، فرمودند: آرى، او کودکى بود در حدود شش سالگى).(3)
10. پایدارى، راز موفقیت
جناب آخوند ملا حسینقلى (همدانى) بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک نتیجه گرفت و به مقصود رسید. خود آن جناب گفت: در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا اینکه روزى در نجف در جایى نشسته بودم، کبوترى را دیدم که بر زمین نشست و پاره نان بسیار خشکیده‏اى را به منقار گرفت، هر چه نوک مى‏زد خُرد نمى‏شد، پرواز کرد و رفت و نان را رها کرد، پس از چندى دوباره به سراغ آن تکه نان آمد، باز چند بار آن را نوک زد و خرد نشد، باز برگشت و بعد از مدتى بالاخره آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و خورد. از این عمل کبوتر فهمیدم که اراده و همت براى [تکان دادن و پیشرفت] انسان لازم است.(4)
11. نذر عجیب
مرحوم آیت اللّه‏ بروجردى رحمه‏الله زمانى که در بروجرد بود نذر کرد که اگر خشم خود را کنترل نکند، و با مردم تندى نماید، یک سال پشت سر هم روزه بگیرد. روزى هنگام مباحثه علمى با یکى از شاگردان خود، که مطالب درسى را به خوبى نمى‏فهمید، طاقت نیاورد و به او تندى کرد، و چون نذر کرده بود، یک سال پشت سر هم روزه گرفت تا به نذرش عمل نماید.(5)
______________________________
1. محمد قنبرى، همچو سلمان، ص 82.
2. ابراهیم عباسى، کشکول عباسى، ص 83.
3. صادق حسن زاده، کلید خوشبختى، ص 39.
4. همان، ص 57.
5. غلامرضا نیشابورى، صائمان صالح، ص 189.

تبلیغات