اسلام و صلح جهانی
آرشیو
چکیده
متن
عنوان مقاله: اسلام و صلح جهانی
نویسنده : دولتشاهی، حشمت الله
انسان و صلح جهانی
کلمه اسلام نیز منحصر بدین حضرت محمد(ص)نیست بلکه تمام ادیان الهی در قرآن مجید بنام اسلام خوانده شده چنانکه در سورهء مبارکه بقره آیه 131 و آل عمران 67 حضرت ابراهیم را مسلمان و در سورهء مائده آیه 111 پیروان حضرت مسیح را مسلمان و در سوره یونس آیهء 72 دین نوح را اسلام و در سورهء یونس آیات 83 و 84 دین موسی را اسلام و در سورهء یوسف آیه 101 دین یوسف و در سایر آیات قرآن مجید دین سایر رسل را هم اسلام خوانده است.اسلام پرچمدار صلح و صفا است چنانکه در قرآن مجید میفرماید:
و الصلح خیر
-صلح بهتر است(النساء 128)مراد آنست که با در نظرگرفتن هرگونه سودی که تصور میکنند از جنگ و مبارزه حاصل میشود باز هم صلح از آن بهتر است.همین فکر است که شاعر و حکیم گرانمایه سعدی شیرازی میفرماید:
بنزدیک من صلح بهتر که جنگ
در واقع باید گفت اسلام لوای دعوت بسوی صلح را برافراشته و شعار خود را سلم و صلح قرار داده است.
لفظ سلام(تهنیت و درود)که برخورد و تماس در فرد بشر با یک دیگر است بمعنی صلح و صفا است و ایجاد روح محبت بین آنها را سبب میشود.
در سوره بقره آیه 208 میفرماید:
«یا ایها الذّین آمنوا دخلوا فی السلم کافة»
ای کسانیکه ایمان آوردهاید همه شماها وارد عالم صلح و صفا شوید.
بعضی مفسرین اسلام را چنین معنی کردهاند که هرکس وارد حریم این دین مقدس شود نفس او و مالش و ناموسش محفوظ خواهد بود.
بهمین لحاظ در نامههائی که حضرت رسول اکرم(ص)بملوک و بزرگان زمان خود مرقوم میفرمودند همه آنها را بسوی صلح فرامیخواندند چنانکه در نامه به هراکلیوس امپراطور روم مرقوم داشتند.
ما بعد فانی ادعوک بدعایة الاسلام-اسلم تسلم-من ترا به دعوت اسلام فرا میخوانم که اگر تسلیم آن شوی نجات خواهی یافت.در همین نامه بهراکلیوس رسول اکرم(ص)آیه قرآنی را متذکر شدند که ای اهل کتاب بیائید بسوی کلمهای که مشترک بین ما و شما است که خدائی را جز خداوند بزرگ نپرستیم و با او کسی را شریک نسازیم و برخی از ما بعضی را بغیر خدا ارباب خود نگیرد.پس اگر پشت کردند بگو که ما باین حقیقت ایمان داریم.
در عین مبارزاتی که رسول اکرم برای گسترش اسلام میفرمودند دستور صلح و صفا داده میشد چنانکه در سوره مبارکه انفال آیه 61 است
«و ان جنحوا للسم فاجنح لها و توکل علی اللّه»
و اگر بسوی صلح و صفا میل کردند تو هم بآن بگرای و بر خداوند توکل کن.
هرگاه بتاریخ بشریت مراجعه کنیم اول مطلبی که درمیابیم اینست که هر زمان و هرروزی از دوران انسانیت اقتضای خاصی دارد و نمیتوان همه ادوار را باهم بیک نسق و روش قضاوت کرد زیرا تکامل فکری و مغزی و وضع علمی و پیشرفت بشر و آمادگی وی برای قبول حقائق تفاوت دارد.
در آن عهد از بشریت که تقریبا همه مردمان زمان با فکر توحش و نبرد و پیکار میزیستند و منتهای مردانگی را در قدرت کشتن حریف از قبایل و طوایف همسایه میدانستند و فخر و تفاخر مردان،فعالیت آنها در نبرد بود اسلام بشر را براه صلح فراخواند.
امروزه که بشر از لحاظ فکری جلو آمده و وسایل رفاه و اختراعات و اکتشافات او در مدت دو قرن اخیر از لحاظ نسبت،خیلی بیش از چندین هزار سال تاریخ است باید عقل و منطق و حکمت نوین بشریت را متوجه کرد که با اختلاف و جنگ کار دنیا به سامان نخواهد رسید و تنها چاره و یگانه راه،ایجاد روح برادری و صلح و سلم در میان افراد بشر خواهد بود.