چکیده

متن

احیای ارزشهای اخلاقی

ناصر مکارم

قم:حوزه علمیه

احیای ارزشهای اخلاقی

اسرار عقب‏ماندگی شرق نام آخرین کتابی است‏ که توسط جناب آقای ناصر مکارم شیرازی نوشته شده و بزودی بوسیله«مؤسسه انتشارات بعثت»در تهران‏ منتشر می‏گردد.

«احیای ارزشهای اخلاقی»بعنوان آخرین‏ بحث این کتاب نوشته شده و ما برای آشنائی‏ خوانندگان محترم با این کتاب نفیس این مقاله را در این‏جا منتقل می‏کنیم و امیدواریم که پس از انتشار کتاب،از متن کامل آن استفاده نمائید.

شرق در گذشته سرچشمه اخلاق بود

پیامبران و ادیان بزرک و مصلحان اخلاقی مسیح(ع)پیامبر بزرگی که غربیها معمولا پیرو آئین او هستند همه از شرق برخاسته‏اند. و در آن روزها که شرق مرکز بزرگترین تمدنهای جهان بود و عصر طلائی تاریخ شرق محسوب میشد یک سلسله اصول اخلاقی بر افکار مردم این سامان حکومت میکرد.

شرق کم‏کم بخواب فرورفت و هنگامی از این خواب سنگین‏ چشم باز کرد که غرب با سرعت تمام بسوی یک زندگی صنعتی می- شتافت و میراث علمی شرق را بهتر از خود او حفظ نموده و از آن در این نهضت صنعتی و علمی مایه میگرفت.

شرق خواب‏آلود که دست‏وپاچه شده بود هیچ‏چیز را نقدتر از این ندید که بدنبال قافله غرب بدود و همه‏چیز حتی اخلاق و مذهب را از او بخواهد.

در حالی که خود غرب،بهمان نسبت که در زندگی ماشینی‏ فرو میرفت عواطف و ارزشهای اخلاقی خود را-جز اصولی که ترک‏ آن موجب لنگی زندگی صنعتی او میشد-از دست داد.

فجایع دردناک دوران استعمار که هنوز نمونه‏هائی از آن در جنوب آفریقا در کشور نژادپرست«یان اسمیت‏ها»و کشورهای دیگری‏ بچشم میخورد،و جنایات جنگهای جهانی و جنگهای محلی طولانی و وحشتناکی در ویتنام و بیافرا و خاورمیانه که آتش‏افروز همه آنها غربیها هستند،مقیاسی برای احترام آنها به اصول اخلاقی است!.

بگفته خود دانشمندان غرب-انها که در میان این هیاهوی گیج‏ کننده توانسته‏اند ارزش خود را حفظ کنند.غرب علیرغم ظاهر آراسته‏ای که دارد از درون بیمار است.

امنیت و آرامش روحی را از دست داده،ترس از جنگ مانند یک کابوس وحشتناک او را آزار میدهد،در محیط زندگی داخلی و اجتماعی‏ خود احساس امنیت نمیکند.

غوغای ماشینی و زندگی یکنواخت و بی‏روح ماشینی روح او را سیراب نمی‏سازد.

دائما برای ایجاد تنوعی در این زندگی حتی بقیمت پاره‏کردن‏ تمام قیود و رسوم اجتماعی-که زندگی هیپی‏ها نمونه‏ای از آن است- می‏کوشد باز هم گمشده خود را نمی‏یابد.

سعی می‏کند خود را بعالم بیخبری بکشاند-آنجا که سخنی از هیچ نیست!-و از مواد کشنده خطرناکی همچون،هروئین»و«ال. اس.دی»برای رسیدن بآن عالم کمک می‏گیرد.خلاصه نمی‏داند خلاء موجود در این زندگی توخالی را چگونه پر کند.

حادثه‏ای که در این اواخر در شهر رؤیاپرستان یعنی«هولیوود» روی داد،همان شهریکه می‏کوشد دنیائی را سرگرم کند و باصطلاح‏ نشاط و شادی برای جهانیان بیافریند،پرده از روی این واقعیت دردناک‏ برداشت و گوشه‏ای از این تراژدی درونی غرب را نشان داد.

پس از کشته‏شدن«شارون تیت»یکی از ستارگان معروف«هولیوود» و عده دیگری از ثروتمندان این شهر سینمائی-آنهم بطرز فجیع و بسیار وحشیانه-یکی از مخبران جرائد آمریکا با همسر او فیلم‏ساز لهستانی‏ بنام«یولانسکی»مصاحبه‏ای بعمل آورد و در آن شرایط مخصوص که‏ بر اثر این حادثه تکان‏دهنده آمیخته با هوشیاری و روشن‏بینی خاصی‏ شده بود جمله‏های جالبی گفت که ترجمان واقعیت و مفهوم نهائی زندگی‏ در محیطهای ماشینی امروز است او گفت:

«من می‏بینم که انسانیت در کوچه تاریکی می‏دود که انتهای‏ آن چیزی جز نگرانی مطلق نیست!.

بگمان من انسان در مسابقه‏ای است برای نابودی خود و دنیائیکه در آن زیست میکند.

ما همه از درون خود بیماریم و این بیماری در ساده‏ترین‏ شکل خود که همان نداشتن ظرفیت برای دوست‏داشتن،و دوست‏ داشته‏شدن است،نمود میکند...!».

هنگامیکه امثال پولانسکی که از پول و شهرت کافی و زندگی مرفه‏ بهره‏مندند و در یک محیط رؤیائی از زیبائی‏ها زندگی میکنند،بعنوان‏ یک واقعیت محسوس و ملموس ناله سر میدهند،تکلیف دگران روشه‏ است.

آری سرانجام این زندگی همان است که این آقای فیلم‏ساز ثروتمند«شخصا»در«انتهای کوچه»بآن رسیده است،و آن نگرانی مطلق‏ است،آری«نگرانی مطلق!».

و اگر او فیلمی از زندگی خود و ملیونها افرادی که در مراکز تکامل تمدن ماشینی امروز بسر می‏بردند و برای رسیدن به انتهای این‏ کوچه به مسابقه خطرناکی دست زده‏اند،بسازد،و این فیلم برخلاف‏ معمول براساس واقعیتهای لخت و عریان-و نه رؤیاها.پی‏ریزی شود، صحنه‏های آخر آن جز ناکامیها،شکستها،ناامنیها،اضطرابها.و بالاخره‏ بدبختی مطلق چیزی نخواهد بود.

این همان است که«نگرانی مطلق»بآن نام داده‏اند،و مانند خوره از درون،انسان را میخورد و میتراشد و از بین می‏برد این همان حالتی است‏ که به زندگی سه هزار ملیون نفر انسان،رنگ جنگ و رنگ مرگ‏ داده است و آنان را بطرز وحشتناکی توخالی و بی‏ارزش جلوه‏گر ساخته!.

بشریت امروز اگر از درون بیمار نبود،آیا معنی داشت که آنچنان‏ انبار زردخانه اتمی خود را-بگفته خبرگزاریها-مملو از خطرناکترین‏ وسائل نابودی خود کند،که یک پنجاهم آن(فقط5/1)برای نابودکردن‏ تمام آبادیهای روی کره زمین کافی باشد؟!

در حالیکه هنوز بیش از دو سوم مردم دنیا-طبق آمارهای موجود- در گرسنگی بسر میبرند

اینها و دهها نمونه دیگر که همه میدانیم شاهد گویائی از بیماری‏ درونی است همان بیماری که برای درمان آن راهی جز احیای ارزشهای‏ اخلاقی و انسانی،و استفاده از همه امکانات و بسیج همه وسائل تبلیغاتی و فرهنگی به این منظور ما وجود ندارد.

از سخنان حضرت علی(ع)

انسان در زندگی اجتماعی،از دوست بی‏نیاز نیست‏ و از آنجائیکه نعمت دوست بس گرانبها و شریف است بیشتر دستخوش آفت و حادثه می‏باشد.

تبلیغات