مدگرایى (قسمت دوم)
آرشیو
چکیده
متن
از جمله گرایش ها و امیال فطرى انسان به خصوص نوجوان و جوانان، تنوع طلبى نوگرایى، زیبایى خواهى، تأیید و مقبولیت اجتماعى و الگوپذیرى است. از آن جا که همه ى این گرایش ها ممکن است در نوگرایى و مدگرایى تجلى پیدا کند لازم است از آسیب شناسى این امر باخبر باشیم، تا اولا در حد اعتدال به ارضاى این میل فطرى بپردازیم; ثانیاً، از پیامدهاى منفى مدپرستى مصون باشیم و در دام افراط و تفریط هاى خود، دشمنان و شیطان نیفتیم و ثالثاً از نشاط و شادابى مدگرایى مثبت جهت سلامت روان و تن استفاده کنیم.
گرایش به مدل هاى بیگانه و نوگرایى منفى چه پیامدهایى دارد؟
مهدى وفاجو
- «لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا کند، مانعى هم ندارد، مواظب باشید قبله نماى این مدگرایى به سمت اروپا نباشد، این بد است.» مقام معظم رهبرى
از جمله گرایش ها و امیال فطرى و اساسى انسان ها، به خصوص جوانان و نوجوانان، زیبایى خواهى، پذیرش و محبوبیت اجتماعى، تنوع طلبى و نوگرایى (*odernes*) و الگوپذیرى است. از آن جا که همه ى این گرایش ها مى تواند در نوگرایى و مدگرایى تجلى پیدا کند، لازم است آسیب هاى آن را شناسایى کنیم تا بتوانیم این امیال را در حد اعتدال ارضا نماییم و در دام افراط و تفریط هاى خود و دشمنان نیفتیم; و هم چنین از شادابى و نشاط روحى و جسمى برخوردار گردیم.
پیروى از مدل هاى بیگانه و مدپرستى، از ابعاد مختلف (هم چون: روان شناختى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، فرهنگى، فقهى، دینى و...) پیامدهایى دارد که در این مجال، به طور خلاصه به برخى از آنها اشاره مى کنیم.
1. بحران هویت (Identity crisis): به مجموع باورها، ارزش ها و رفتارها، هویت گفته مى شود. باورها اساس ارزش ها و ارزش ها پایه ى رفتارها را تشکیل مى دهند. بحران هویت وقتى رخ مى دهد که فرد نتواند به باورهایى جداى از باورهاى دیگران برسد و براى خود نقش ثابتى پیدا کند. مبناى تشکیل هویت آدمى، خودشناسى و خودباورى تفکر و گرایش به باورهاى دینى است. چنانچه این شناخت براى انسان حاصل شود، راه نماى مطمئن و قابل اعتمادى براى جهت گیرى در زندگى خواهد بود.
معنا دادن به هویت، یعنى توانایى در شناخت آنچه هستیم و آنچه مى خواهیم باشیم، یعنى روشن کردن نظام باورها، ارزش ها و آرمان هاى خود، آگاهى یافتن از توانایى خود و شیوه ى استفاده از این توانایى در زندگى روزانه.[1]
انسانى (به خصوص نوجوان و جوانى) که هر روز خود را به شکلى تازه درمى آورد و سبک زندگى اش را به روش جدید و متأثر از مدگرایى تغییر مى دهد، هیچ گاه هویت ثابت خویش را نخواهد یافت; زیرا یکى از نشانه هاى هویت و شخصیت سالم، ثبات است[2].
یکى از ویژگى هاى انسانى که به طور کامل از سنت خویش جدا مى شود، دوگانه اندیشى است. نبود انسجام و بى ثباتى شخصیت، بحران سرگشتگى و در نهایت، پوچ انگارى را به دنبال مى آورد[3].
یکى دیگر از نشانه هاى خودباورى، مقاومت در برابر «هم رنگ جماعت شدن» و تن ندادن به آداب و رسوم نامطلوب اجتماعى و فرهنگى جامعه است[4]. در واقع رشد هویت، همراه با اعتماد به نفس، ارزشمند شمردن شایستگى هاى خود، انگیزه ى پیشرفت و شناخت خود و دیگران است. این مؤلفه ها به ثبات شخصیت و یافتن نقش خود در اجتماع کمک مى کند.
2. بحران معنویت و اخلاق: هویت دینى و معنوى انسان ریشه در باورها دارد و ارزش ها و رفتارهاى ارزشى از باور او ناشى مى شود; و تبلیغات وسیع غربى به ترویج فرهنگ الحادى و سست، همراه با مدها و مدل هاى مخرّب فرهنگى و مصرفى بارآوردن انسان نوخواه افراطى امروز، موجب انحطاط اخلاقى و معنوى بشر شده است.
در دیدگاه تجددگراى افراطى، انسان موجودى است که هم چون سایر حیوانات از دل طبیعت برخاسته و تنها غایت او پیشرفت در مادّیات و تسلط بیشتر بر جهان است.
بدیهى است که زندگى در چنین فضایى، نداشتن نقطه ى اتکاى معنوى، موجب آشفتگى و بى حوصلگى، افسردگى، دل تنگى و بحران معنویت مى شود.[5]
در پى کم رنگ شدن ارزش ها، انسان دچار تعمیم دهى افراطى مى شود. امروزه مظاهر تجدد جهان غرب در تمام ابعاد زندگى سرایت مى یابد، جهانى که در آن روابط عاطفى و انسانى جاى خود را به ارتباط هاى نامشروع جنسى و نگه دارى از حیواناتى مانند: سگ و گربه داده و الکل، اعتیاد، خودکشى و آدم کشى از مهم ترین شاخصه هاى آن است.
در چنین جامعه اى مفاهیم اخلاقى (مثل حیا، عفت، احترام به بزرگ تر، تعاون، قناعت، ایثار، عدالت، اسراف نکردن و...) جایگاهى ندارند.
3. شکست و ناکامى: با توجه به محدودیت امکانات و میزان فراغت مردم براى دست یابى به آخرین مدها و تغییر و تحول هاى سریع و شتابان و مهارناپذیر شکل زندگى، انسان هرچه تلاش کند نمى تواند به آرزوى خود برسد; لذا احساس ناتوانى و فرسودگى مى کند[6]. ریشه ى ساخت مدها و مدل ها در غرب، منفعت طلبى، لذت خواهى فردى، برترى طلبى و سودگرایى از کانال مصرفى بارآوردن مشتریان و چشم و هم چشمى هاى آنها نسبت به یکدیگر است. رشد سریع مدهاى غربى و رواج آن در بازار، خود عاملى براى شکست روحى افرادى است که به دنبال مدهاى تازه اند; اگرچه برخى افراد،توانایى خرید جدیدترین مدها را دارند، ولى سرعت تغییر و تنوع مدل ها و نیز فرصت محدود انسان ها باعث شده ضربات مهلکى به اخلاق افراد مدپرست وارد شود; از جمله: دزدى مستقیم و غیر مستقیم از دیگران، دروغ، غصب، استرس و اضطراب براى رسیدن به خواسته هاى افراطى و...
4. ایجاد طبقه بندى غیرمنطقى در جامعه[7]: در حقیقت وقتى مد جدید گسترش مى یابد، به تدریج افت مى کند و پایین مى آید; زیرا به سرعت افراد از آن پیروى مى کنند و بعد از مدتى عادى مى شود و تنوع قبلى را ندارد. به عبارت دیگر، مد در ابتدا براى گروه هاى برتر جامعه در نظر گرفته مى شود تا افراد دیگر از آن ها تقلید کنند. و بدین ترتیب برخى افراد کسب درآمد مى کنند و طبقه بندى غیرمنطقى و نامعقول در جامعه ایجاد مى شود و در جامعه اى که معیار فضیلت، درآمد بیشتر و داشتن مدل هاى جدید است، به افراد محروم توجهى نمى شود.
تن آدمى شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
5. تسلط فرهنگى و سیاسى: یکى دیگر از جنبه هاى مدگرایى، تسلط فرهنگى و سیاسى آن است. مسلمانان با استفاده از محصولات غربى، که عمدتاً نشأت گرفته از عقاید و افکار مادى گرایانه ى آنهاست، در واقع فرهنگ غیردینى و ضداسلامى آنها را به نوعى پذیرفته اند.
ملتى که در کوچک ترین امور زندگى که پوشش و ظاهر است، از کشورهاى به ظاهر پیشرفته تقلید مى کند، باید منتظر باشد که در جنبه هاى فرهنگى و سیاسى هم در چنگال استعمار درآید و عروسک خیمه شب بازى آنها شود.
قطعاً مدپرستى و مدگرایى و استفاده از محصولات کشورهاى دیگر، لوازم و ملزوماتى دارد که شایان ترین آن، وابستگى و تسلط فرهنگى و سیاسى است; چنان که در روایات نیز آمده است: « کسى که خود را شبیه به قومى کند به تدریج از آن قوم (در ابعاد مختلف) خواهد شد».
6. تسلط اقتصادى: زیربناى اقتصاد غرب، ایجاد وابستگى و روحیه ى مصرف گرایى، سودگرایى، لذت طلبى فردى با ابزارهاى تبلیغاتى روان شناختى و جامعه شناختى است.[8]ملتى که به جاى اتکاء به نفس و تلاش در جهت شکوفایى استعدادها و امکانات خدادادى خود، به دنبال مدگرایى افراطى و تقلیدى برآید، قطعاً بعد از مدتى با تسلط اقتصادى و از بین رفتن استعدادها مواجه خواهد شد.
امام راحل در این زمینه مى فرماید:
اگر خود خود را بیابید و یأس را از خود دور سازید و چشم داشت به غیر نداشته باشید، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارید و آنچه انسان هایى شبیه به اینان به آن رسیده اند، شما هم خواهید رسید، به شرط اتکال به خداوند متعال و اتکا به خود و قطع وابستگى به دیگران و تحمل سختى ها براى رسیدن به زندگى شرافتمندانه و خارج شدن از سلطه ى اجانب[9].
7. غرب زدگى: غرب زدگى در واقع محصول بحران هویت و معنویت و بى ارزش دانستن داشته هاست. کسى که با عینک ارزش هاى کاذب غربى دنیا را مى بیند سراب ها برایش حقیقت جلوه مى کند. متأسفانه نوگرایى و مدپرستى در زندگى جوانان جهان سوم و ممالک درحال توسعه، عملا به غرب گرایى منجر شده است، زیرا آنان معتقدند که با استفاده از فرهنگ غرب، از ضعف و عقب ماندگى رهایى یافته، در ردیف کشورهاى پیشرفته قرار مى گیرند. بعضى از روشن فکران غرب زده، تنها راه نجات و پویایى را در مدرنیته و تجدد دانسته و نسخه ى غربى شدن از «فرق سر تا ناخن پا» را تجویز کرده اند، در حالى که پیشرفت علمى، تابع شرایط ظاهرى و شبیه غربى ها شدن نیست، بلکه مکانیزم و سازوکار خود را مى طلبد[10].
8. رواج فحشا و فساد: امروز در غرب ترویج هر مد و چیز با شرطى سازى با سکس، هم جنس خواهى، روابط نامشروع دختر و پسر و مصرف گرایى همراه است. مسائلى مانند نگاه ابزارى به زنان جهت تبلیغ و یا فروش اشیاى لوکس،[11] بى بندوبارى، دوستى هاى خیابانى و خانه گریزى، از بارزترین نشانه هاى تجدّد ظاهرى و مدپرستى و به روز شدن است، که در سایه ى گم شدن معیار فضیلت ها و شرف انسانى پدید آمده اند.
تمایل شدید به تنوع طلبى، الگوپذیرى هاى غلط، تقلید از فرهنگ غرب و به روز بودن و... جوانان را به دورى از کانون گرم خانواده و حضور در مراسم و پارتى هاى کذایى و... تشویق مى کند.
9. فردگرایى و جمع گریزى: با مدپرستى و نوگرایى افراطى، انسان خود را تافته اى جدابافته از جامعه و برترى را در داشتن ظاهرى جدید مى داند و فردى را شایسته ى دوستى و احترام مى داند که از نظر ظاهرى هم شأن او باشد. به همین دلیل بسیارى از روابط اجتماعى و معاشرت ها را که در اسلام به آن توصیه شده است کنار مى گذارد و محدوده ى رابطه ى اجتماعى اش تنگ تر و تنگ تر مى شود.
________________________________________
[1]. پرسمان دانشجویى، (ش 23، مرداد 1383ش)، «دیدگاه، قبله نماى مدگرایى»، از فرمایشات مقام معظم رهبرى، تیرماه 1383.
[2]. با معارف اسلامى آشنا شویم، (دفتر تبلیغات اسلامى، ش 61، 1384ش)، ص 56.
[3]. همان.
[4]. ره توشه راهیان نور، (ش 52، ویژه ى تابستان 1384ش)، ص 31.
[5]. مجله ى با معارف اسلامى آشنا شویم، ش 61، ص 56.
[6]. همان، ص 57.
[7]. صداى عدالت، 19/11/83، «مدگرایى و تمایز در اوج همگونى، نگاهى به پدیده ى اجتماعى مد»، ماه رخ دانش کیا، (قم: بوستان کتاب).
[8]. بدیهى است که براى رسیدن به خواسته هاى خود از شعارهاى فریبنده (مثل آزادى افراطى، برابرى زن و مرد در همه ى زمینه ها، جدایى دین از سیاست و...) استفاده خواهند کرد.
[9]. ره توشه ى راهیان نور، ش 53، ویژه جوانان، تابستان 83، ص 24.
[10]. مجله ى با معارف اسلامى آشنا شویم، ش 61، ص 57.
[11]. مسلم است که امروزه براى ترویج و تبلیغ مدل و مد از زن به عنوان یکى از ابزارهاى تبلیغاتى و روان شناختى استفاده مى شود و براى این که زنان و جامعه در مقابل این استثمار سکوت کنند، از آزادى افراطى، دستوپاگیر بودن حجاب اسلامى و برابرى زن و مرد در همه ى ابعاد سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و... (فمینیسم افراطى) سخن به میان مى آورند که ماهیت این امر براى برخى از فمینیست ها نیز رو شده است.
در هر جامعه اى، نوع لباس افراد، علاوه بر آن که تابع شرایط اقتصادى و اجتماعى و اقلیمى آن جامعه است، تابع جهان بینى، ارزش ها و باورهاى حاکم بر فرهنگ آن جامعه نیز هست[1]. از نظر اجتماعى و سیاسى، در یک جامعه ى ارزشى و دینى، که صاحب فرهنگ و تمدن اصیل و غنى است نباید پوشش هاى فرهنگ بیگانه رواج پیدا کند. این هدف استعمارگران است که فرهنگ هاى بومى و مذهبى را از درون تهى کنند و براى آنان خودباختگى سیاسى به ارمغان بیاورند. مدل هاى غربى، حسّ خودباورى و غرور و اعتماد ملى را تضعیف نموده، باعث وابستگى، سرسپردگى، احساس حقارت، پوچى و بى هویتى، نابودى فرهنگ و آیین و نفوذ سیاسى و فرهنگى استعمار مى شود. دست هاى استعمارى را در پس پرده ى مدگرایى نمى توان نادیده گرفت و انکار نمود[2]. به منظور ترویج و تثبیت لباس ملى و بومى، سیاست مداران، مسئولان، مدیران و کارگزاران دولتى مى توانند در صحنه هاى داخلى و خارجى از لباس ملّى استفاده نمایند. مراکز قانون گذارى نیز، در حمایت از طرّاحان و تولیدکنندگان لباس هاى ملى، قوانین لازم، به خصوص قانون الزام تولید کنندگان در رعایت ملاک ها و معیارهاى تعیین شده براى لباس ملى را تصویب نمایند تا از تناقض و تضادّ در عرصه ى ارائه و تولید پوشش در اجتماع جلوگیرى شود.
همراهى و هم رنگى یک کشور با فرهنگ بیگانه، به معناى از دست دادن استقلال سیاسى و وابستگى است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى فرماید:
این امّت تا هنگامى که لباس عجم (کفّار و بیگانگان) را نپوشند و غذاى آنان را نخورند، در خیر و سعادت اند. هرگاه چنین کنند خداوند آنان را سرافکنده خواهد کرد.
از نظر اجتماعى، لباس باید
1. مایه ى زینت، وقار و آراستگى باشد.
2. ساتر و حافظ لطافت و ظرافت بدن باشد;به خصوص، لباس دختران و زنان نباید بدن نما، نازک، کوتاه، تنگ و چسبان باشد تا زمینه ى گناه در جامعه فراهم شود.
3. حافظ شأن و مقام اجتماعى افراد باشد.
4. مایه ى تحقیر و ذلّت یا تفاخر و برترى طلبى نباشد.
5. متناسب با شرایط اقلیمى و جغرافیایى (سردسیر، گرمسیر، کویرى، معتدل)، قومى (کرد، ترک، لر، بلوچ، عرب و...)، و معرّف ارزش هاى ملى، مذهبى باشد.
6. متناسب با محیط هاى کارى، شغلى و آموزشى باشد. (رعایت این نکته، به خصوص در نظام آموزش و پرورش، آموزش عالى، کارخانجات، بیمارستان ها و ... لازم است).
3. دیدگاه اقتصادى
در طراحى و تولید لباس ملى، نباید با حقّه هاى تبلیغاتى و روان شناختى، در بین مردم روحیه ى مصرف گرایى در پى درآمدزایى و افزایش ثروت بود. در مجامع غربى، استثمارگران و کارتل هاى اقتصادى[3] براى رسیدن به سود بیشتر و زمینه سازى فروش تولیدات روزافزون خود، همیشه نیازمند بازارهاى مصرف جدید هستند; لذا با تبلیغ روحیه ى مصرف گرایى و تجمل پرستى، افراد را به سمت مصرف مدل هاى جدید سوق مى دهند.[4] طراحان و تولید کنندگان لباس ملى و بومى باید به جاى منافع فردى به فکر منافع و مصالح ملّى و بومى باشند; و این با حمایت جدى و پشتیبانى دولت میسر خواهد شد. نباید به زنان و جوانان به عنوان طبقه ى مصرف کننده نگریست و از میل و گرایش آنان به الگوپذیرى، زیبایى خواهى، تنوع طلبى و نوگرایى سوء استفاده کرد. البته لازم است با توجه به سلیقه هاى متفاوت و سطح اقتصادى طبقات اجتماعى، لباس هایى با قیمت هاى متفاوت (باتوجّه به جنس و کیفیّت آن) در بازار عرضه شود. براى افزایش آگاهى و شناخت افراد، همراه هر مدل و الگو، بروشورهاى مختلف تبلیغاتى آن نیز توزیع شود; زیرا نقش مؤثرى در پذیرش الگوها در جامعه دارد. ایجاد فروشگاه هاى عرضه ى لباس هاى بومى ملى و داخلى در مراکز مختلف (مدارس، دانشگاه ها، ادارات، کارخانجات، بازارهاى عمومى و...) با کیفیت عالى و قیمت مناسب نیز باعث خرید بیش تر لباس هاى ملى خواهد شد.
4. دیدگاه فقهى
طراحان، تولیدکنندگان و رسانه ها، مخصوصاً در فیلم ها و سریال ها، باید کاملا مراقب بُعد فقهى مد و مدل هاى قومى و ملى باشند. از منظر دینى، آراستن ظاهر امر پسندیده اى است و همراه با خودآرایى معنوى توصیه شده است.[5] امام على(علیه السلام) مى فرماید:
خودآرایى از اخلاق مؤمنان است; هر یک از شما باید خود را براى برادر مسلمانش بیاراید.
البته خودآرایى وقتى پسندیده است که از حدّ اعتدال خارج نشده و به تجمّل گرایى، اشرافى گرى، مدپرستى، اسراف، تکبّر، فساد، خودنمایى افراطى، شهوت رانى و فخرفروشى مبدل نشود;[6] بنابراین، لباس ظاهرى باید به تقواى انسان در بعد عبادى، سیاسى، اقتصادى و... کمک کند و درایجاد عفت و حیا، تواضع، پاکى و پاک دامنى مؤثر باشد.
از نظر فقهى لباس باید به گونه اى باشد که مصداق تبرّج منفى و بى عفتى به حساب نیاید[7]و لباس اهل کفر نباشد. امام حسن(علیه السلام) از امام على(علیه السلام) چنین نقل مى کند:
خداوند به یکى از انبیا وحى کرد که به قوم خود بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى دشمنان مرا نخورند و به شکل دشمنان من در نیایند (از حیث قیافه و ظاهرى) که مثل دشمن مى شوند. (فرهنگ خود را فراموش مى کنند و شکوه و عظمت دشمنان، آنان را فرا مى گیرد).
لذا پوشیدن لباس مخصوص کفّار، بر مردان و زنان مسلمان ممنوع است.
هم چنین بر زن و مرد حرام است که لباس مخصوص همدیگر را بپوشند. امام باقر(علیه السلام)مى فرماید:
جایز نیست که زنان شبیه مردان و مردان شبیه زنان شوند; زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: خداوند، زنانى را که شبیه مردان و مردانى را که شبیه زنان شوند را لعنت کرده است.[8]
لباس شهرت نباشد. ملاک لباس شهرت این است که از جهت جنس، رنگ یا نحوه ى برش و دوخت و مانند آن، بر خلاف شأن کسى است که آن را پوشیده است،[9] و جامعه نیز آن لباس را براى آن فرد نمى پسندد.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
لباس شهرت و انگشت نما، مورد خشم و غضب الهى است.
5. دیدگاه ایدئولوژى
لباسى داراى ارزش است که از خواستگاه دینى، فرهنگى و ملى برخوردار باشد و به نوعى در تناسب و توازن با آیین و فرهنگى باشد که فرد با آن خو گرفته و در آن زندگى کرده و تربیت یافته است.[10] بنابراین، باید در ارائه ى لباس ملى و بومى به ارزش ها و باورهاى دینى و مذهبى توجّهى خاص شود. عقاید و باورهاى هر انسانى، نقش مؤثرى در گرایش ها و بینش ها، ثبات شخصیّت، تنظیم و تعادل رفتارهاى درونى و بیرونى، و هویت یابى فردى و اجتماعى و سیاسى دارد. افرادى که احساس پوچى مى کنند و گرایش هاى افراطى به تبعیّت از مدل هاى غربى دارند، غالباً از نظر شناخت دینى و مذهبى در سطح بسیار پایینى قرار دارند.
براى تشویق جوانان به استفاده از لباس مذهبى ـ ملى مى توان از نمادها و تصاویر قهرمانان مذهبى و ارزشى عرصه هاى علمى، فرهنگى، هنرى، ورزشى و... کمک گرفت; زیرا نمادهاى مذهبى و ارزشى در تقویت روحیه ى استقلال طلبى و تثبیت ارزش هاى دینى مفیدند.
در این موارد باید مراقب متغیّرهاى مزاحم که مغایر با مدل ملى و بومى و ارزشى هستند باشیم; به عنوان مثال، نباید در سریال ها، فیلم ها و... شخصیّت هاى فرهنگى، ورزشى و هنرى به طور مستقیم یا غیرمستقیم مدل هاى غیرارزشى را تبلیغ نمایند. اگر ارزش ها خوب به جوانان القا شوند، به تبع آن از مدهاى ارزشى پیروى خواهد شد.
6. دیدگاه بهداشتى
براى این که پوست بدن نقش تنفسى خود را به خوبى انجام دهد و خون به طور کامل و به راحتى در بدن جریان داشته باشد و فعالیّت هاى روانى و عصبى متعادل شود، باید تا حدّ امکان از لباس هاى راحت و سبک استفاده شود، لباس هاى تنگ و چسبان، عوارض منفى به همراه دارند، هرچه لباس هواگیرتر باشد، در ایجاد سلامتى و شادابى، مفیدتر است[11].
در تهیّه ى لباس هاى داخلى و ملى باید به نوع جنس آن نیز توجّه خاصّى شود. در روایات، بهترین جنس لباس، پنبه و کتان، معرفى شده که از نظر آرام بخشى و کاهش تحریکات و حسّاسیت اعصاب مفیدند. پوشاکى که از الیاف طبیعى و متناسب با فصل و منطقه ى جغرافیایى تهیه شود، با طبیعت بدن سازگارتر است.
خلاصه ى سخن این که
در ارائه، طراحى و تولید لباس ملى و بومى، باید اولا به گرایش ها و تمایلات فطرى و طبیعى جوانان، زنان و مردان (تنوع طلبى، زیبایى خواهى، الگوپذیرى و مقبولیت اجتماعى)، اقتضائات سنّى، تفاوت هاى قومى، جغرافیایى و فرهنگى افراد و گروه هاى اجتماعى از ابعاد مختلف (روان شناختى، اجتماعى ـ سیاسى، اقتصادى، فقهى، ایدئولوژى و بهداشتى) مورد کاوش قرار بگیرد و در نهایت با نظرسنجى ها و ارزیابى هاى متعدّد (اولیه و ثانویه)، به بازخوردهاى مثبت و منفى آن توجه شود تا طرّاحى و تولید لباس بومى و داخلى در سیر پیشرفت و تکامل قرار گیرد.
حسن ختام بحث را جملاتى از مقام معظم رهبرى قرار مى دهیم:
«... این حرف اشتباه نشود که بنده با مد و تنوع وتحول در روش زندگى مخالفم; نخیر; مدگرایى و نوگرایى اگر افراطى نباشد، اگر روى چشم و هم چشمى و رقابت هاى کودکانه نباشد، عیبى ندارد; لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا مى کند، مانعى هم ندارد; اما مواظب باشید قبله نماى این مدگرایى، سمت اروپا نباشد; این بد است. اگر مدیست هاى اروپایى و آمریکا درمجلاتى که مدها را مطرح مى کنند، فلان طور لباس را براى مردان و زنان خودشان ترسیم کردند، آیا ما باید این جا در همدان یا تهران یا مشهد آن را تقلید کنیم؟ این بد است، خودتان طراحى کنید و خودتان بسازید[12].
________________________________________
[1]. همان، ص 9.
[2]. روزنامه ى کیهان، 30/9/1381.
[3]. ائتلاف مسئولین کارخانه ها براى حفظ قیمت اجناس خود.
[4]. روزنامه ى کیهان، 30/9/1381.
[5]. سوره ى اعراف، آیه ى 26.
[6]. محسن قرائتى، تفسیر نور، (نشر فرهنگ، چ دهم، 1383ش) ج 4، ص 44.
[7]. سوره ى احزاب، آیه ى 33.
[8]. محمد باقر مجلسى، حلیة المتقین، (برگزیده، چ سوم، سال 1375ش)، ص 5.
[9]. رساله ى توضیح المسائل چهار مرجع، پیام محراب، (چ سوم، 1380ش)، ص 213.
[10]. مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه ى علمیه، گفتمان شماره 86 ، «جوان و مدگرایى»، ص 8.
[11]. احمد صبورى اردوبارى، آیین بهزیستى اسلام، ص 90.
[12]. پرسمان دانشجویى شماره ى 23، مرداد 83، دیدگاه قبله نماى مدگرایى از فرمایشات مقام معظم رهبرى در تیرماه 83.
گرایش به مدل هاى بیگانه و نوگرایى منفى چه پیامدهایى دارد؟
مهدى وفاجو
- «لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا کند، مانعى هم ندارد، مواظب باشید قبله نماى این مدگرایى به سمت اروپا نباشد، این بد است.» مقام معظم رهبرى
از جمله گرایش ها و امیال فطرى و اساسى انسان ها، به خصوص جوانان و نوجوانان، زیبایى خواهى، پذیرش و محبوبیت اجتماعى، تنوع طلبى و نوگرایى (*odernes*) و الگوپذیرى است. از آن جا که همه ى این گرایش ها مى تواند در نوگرایى و مدگرایى تجلى پیدا کند، لازم است آسیب هاى آن را شناسایى کنیم تا بتوانیم این امیال را در حد اعتدال ارضا نماییم و در دام افراط و تفریط هاى خود و دشمنان نیفتیم; و هم چنین از شادابى و نشاط روحى و جسمى برخوردار گردیم.
پیروى از مدل هاى بیگانه و مدپرستى، از ابعاد مختلف (هم چون: روان شناختى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، فرهنگى، فقهى، دینى و...) پیامدهایى دارد که در این مجال، به طور خلاصه به برخى از آنها اشاره مى کنیم.
1. بحران هویت (Identity crisis): به مجموع باورها، ارزش ها و رفتارها، هویت گفته مى شود. باورها اساس ارزش ها و ارزش ها پایه ى رفتارها را تشکیل مى دهند. بحران هویت وقتى رخ مى دهد که فرد نتواند به باورهایى جداى از باورهاى دیگران برسد و براى خود نقش ثابتى پیدا کند. مبناى تشکیل هویت آدمى، خودشناسى و خودباورى تفکر و گرایش به باورهاى دینى است. چنانچه این شناخت براى انسان حاصل شود، راه نماى مطمئن و قابل اعتمادى براى جهت گیرى در زندگى خواهد بود.
معنا دادن به هویت، یعنى توانایى در شناخت آنچه هستیم و آنچه مى خواهیم باشیم، یعنى روشن کردن نظام باورها، ارزش ها و آرمان هاى خود، آگاهى یافتن از توانایى خود و شیوه ى استفاده از این توانایى در زندگى روزانه.[1]
انسانى (به خصوص نوجوان و جوانى) که هر روز خود را به شکلى تازه درمى آورد و سبک زندگى اش را به روش جدید و متأثر از مدگرایى تغییر مى دهد، هیچ گاه هویت ثابت خویش را نخواهد یافت; زیرا یکى از نشانه هاى هویت و شخصیت سالم، ثبات است[2].
یکى از ویژگى هاى انسانى که به طور کامل از سنت خویش جدا مى شود، دوگانه اندیشى است. نبود انسجام و بى ثباتى شخصیت، بحران سرگشتگى و در نهایت، پوچ انگارى را به دنبال مى آورد[3].
یکى دیگر از نشانه هاى خودباورى، مقاومت در برابر «هم رنگ جماعت شدن» و تن ندادن به آداب و رسوم نامطلوب اجتماعى و فرهنگى جامعه است[4]. در واقع رشد هویت، همراه با اعتماد به نفس، ارزشمند شمردن شایستگى هاى خود، انگیزه ى پیشرفت و شناخت خود و دیگران است. این مؤلفه ها به ثبات شخصیت و یافتن نقش خود در اجتماع کمک مى کند.
2. بحران معنویت و اخلاق: هویت دینى و معنوى انسان ریشه در باورها دارد و ارزش ها و رفتارهاى ارزشى از باور او ناشى مى شود; و تبلیغات وسیع غربى به ترویج فرهنگ الحادى و سست، همراه با مدها و مدل هاى مخرّب فرهنگى و مصرفى بارآوردن انسان نوخواه افراطى امروز، موجب انحطاط اخلاقى و معنوى بشر شده است.
در دیدگاه تجددگراى افراطى، انسان موجودى است که هم چون سایر حیوانات از دل طبیعت برخاسته و تنها غایت او پیشرفت در مادّیات و تسلط بیشتر بر جهان است.
بدیهى است که زندگى در چنین فضایى، نداشتن نقطه ى اتکاى معنوى، موجب آشفتگى و بى حوصلگى، افسردگى، دل تنگى و بحران معنویت مى شود.[5]
در پى کم رنگ شدن ارزش ها، انسان دچار تعمیم دهى افراطى مى شود. امروزه مظاهر تجدد جهان غرب در تمام ابعاد زندگى سرایت مى یابد، جهانى که در آن روابط عاطفى و انسانى جاى خود را به ارتباط هاى نامشروع جنسى و نگه دارى از حیواناتى مانند: سگ و گربه داده و الکل، اعتیاد، خودکشى و آدم کشى از مهم ترین شاخصه هاى آن است.
در چنین جامعه اى مفاهیم اخلاقى (مثل حیا، عفت، احترام به بزرگ تر، تعاون، قناعت، ایثار، عدالت، اسراف نکردن و...) جایگاهى ندارند.
3. شکست و ناکامى: با توجه به محدودیت امکانات و میزان فراغت مردم براى دست یابى به آخرین مدها و تغییر و تحول هاى سریع و شتابان و مهارناپذیر شکل زندگى، انسان هرچه تلاش کند نمى تواند به آرزوى خود برسد; لذا احساس ناتوانى و فرسودگى مى کند[6]. ریشه ى ساخت مدها و مدل ها در غرب، منفعت طلبى، لذت خواهى فردى، برترى طلبى و سودگرایى از کانال مصرفى بارآوردن مشتریان و چشم و هم چشمى هاى آنها نسبت به یکدیگر است. رشد سریع مدهاى غربى و رواج آن در بازار، خود عاملى براى شکست روحى افرادى است که به دنبال مدهاى تازه اند; اگرچه برخى افراد،توانایى خرید جدیدترین مدها را دارند، ولى سرعت تغییر و تنوع مدل ها و نیز فرصت محدود انسان ها باعث شده ضربات مهلکى به اخلاق افراد مدپرست وارد شود; از جمله: دزدى مستقیم و غیر مستقیم از دیگران، دروغ، غصب، استرس و اضطراب براى رسیدن به خواسته هاى افراطى و...
4. ایجاد طبقه بندى غیرمنطقى در جامعه[7]: در حقیقت وقتى مد جدید گسترش مى یابد، به تدریج افت مى کند و پایین مى آید; زیرا به سرعت افراد از آن پیروى مى کنند و بعد از مدتى عادى مى شود و تنوع قبلى را ندارد. به عبارت دیگر، مد در ابتدا براى گروه هاى برتر جامعه در نظر گرفته مى شود تا افراد دیگر از آن ها تقلید کنند. و بدین ترتیب برخى افراد کسب درآمد مى کنند و طبقه بندى غیرمنطقى و نامعقول در جامعه ایجاد مى شود و در جامعه اى که معیار فضیلت، درآمد بیشتر و داشتن مدل هاى جدید است، به افراد محروم توجهى نمى شود.
تن آدمى شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
5. تسلط فرهنگى و سیاسى: یکى دیگر از جنبه هاى مدگرایى، تسلط فرهنگى و سیاسى آن است. مسلمانان با استفاده از محصولات غربى، که عمدتاً نشأت گرفته از عقاید و افکار مادى گرایانه ى آنهاست، در واقع فرهنگ غیردینى و ضداسلامى آنها را به نوعى پذیرفته اند.
ملتى که در کوچک ترین امور زندگى که پوشش و ظاهر است، از کشورهاى به ظاهر پیشرفته تقلید مى کند، باید منتظر باشد که در جنبه هاى فرهنگى و سیاسى هم در چنگال استعمار درآید و عروسک خیمه شب بازى آنها شود.
قطعاً مدپرستى و مدگرایى و استفاده از محصولات کشورهاى دیگر، لوازم و ملزوماتى دارد که شایان ترین آن، وابستگى و تسلط فرهنگى و سیاسى است; چنان که در روایات نیز آمده است: « کسى که خود را شبیه به قومى کند به تدریج از آن قوم (در ابعاد مختلف) خواهد شد».
6. تسلط اقتصادى: زیربناى اقتصاد غرب، ایجاد وابستگى و روحیه ى مصرف گرایى، سودگرایى، لذت طلبى فردى با ابزارهاى تبلیغاتى روان شناختى و جامعه شناختى است.[8]ملتى که به جاى اتکاء به نفس و تلاش در جهت شکوفایى استعدادها و امکانات خدادادى خود، به دنبال مدگرایى افراطى و تقلیدى برآید، قطعاً بعد از مدتى با تسلط اقتصادى و از بین رفتن استعدادها مواجه خواهد شد.
امام راحل در این زمینه مى فرماید:
اگر خود خود را بیابید و یأس را از خود دور سازید و چشم داشت به غیر نداشته باشید، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارید و آنچه انسان هایى شبیه به اینان به آن رسیده اند، شما هم خواهید رسید، به شرط اتکال به خداوند متعال و اتکا به خود و قطع وابستگى به دیگران و تحمل سختى ها براى رسیدن به زندگى شرافتمندانه و خارج شدن از سلطه ى اجانب[9].
7. غرب زدگى: غرب زدگى در واقع محصول بحران هویت و معنویت و بى ارزش دانستن داشته هاست. کسى که با عینک ارزش هاى کاذب غربى دنیا را مى بیند سراب ها برایش حقیقت جلوه مى کند. متأسفانه نوگرایى و مدپرستى در زندگى جوانان جهان سوم و ممالک درحال توسعه، عملا به غرب گرایى منجر شده است، زیرا آنان معتقدند که با استفاده از فرهنگ غرب، از ضعف و عقب ماندگى رهایى یافته، در ردیف کشورهاى پیشرفته قرار مى گیرند. بعضى از روشن فکران غرب زده، تنها راه نجات و پویایى را در مدرنیته و تجدد دانسته و نسخه ى غربى شدن از «فرق سر تا ناخن پا» را تجویز کرده اند، در حالى که پیشرفت علمى، تابع شرایط ظاهرى و شبیه غربى ها شدن نیست، بلکه مکانیزم و سازوکار خود را مى طلبد[10].
8. رواج فحشا و فساد: امروز در غرب ترویج هر مد و چیز با شرطى سازى با سکس، هم جنس خواهى، روابط نامشروع دختر و پسر و مصرف گرایى همراه است. مسائلى مانند نگاه ابزارى به زنان جهت تبلیغ و یا فروش اشیاى لوکس،[11] بى بندوبارى، دوستى هاى خیابانى و خانه گریزى، از بارزترین نشانه هاى تجدّد ظاهرى و مدپرستى و به روز شدن است، که در سایه ى گم شدن معیار فضیلت ها و شرف انسانى پدید آمده اند.
تمایل شدید به تنوع طلبى، الگوپذیرى هاى غلط، تقلید از فرهنگ غرب و به روز بودن و... جوانان را به دورى از کانون گرم خانواده و حضور در مراسم و پارتى هاى کذایى و... تشویق مى کند.
9. فردگرایى و جمع گریزى: با مدپرستى و نوگرایى افراطى، انسان خود را تافته اى جدابافته از جامعه و برترى را در داشتن ظاهرى جدید مى داند و فردى را شایسته ى دوستى و احترام مى داند که از نظر ظاهرى هم شأن او باشد. به همین دلیل بسیارى از روابط اجتماعى و معاشرت ها را که در اسلام به آن توصیه شده است کنار مى گذارد و محدوده ى رابطه ى اجتماعى اش تنگ تر و تنگ تر مى شود.
________________________________________
[1]. پرسمان دانشجویى، (ش 23، مرداد 1383ش)، «دیدگاه، قبله نماى مدگرایى»، از فرمایشات مقام معظم رهبرى، تیرماه 1383.
[2]. با معارف اسلامى آشنا شویم، (دفتر تبلیغات اسلامى، ش 61، 1384ش)، ص 56.
[3]. همان.
[4]. ره توشه راهیان نور، (ش 52، ویژه ى تابستان 1384ش)، ص 31.
[5]. مجله ى با معارف اسلامى آشنا شویم، ش 61، ص 56.
[6]. همان، ص 57.
[7]. صداى عدالت، 19/11/83، «مدگرایى و تمایز در اوج همگونى، نگاهى به پدیده ى اجتماعى مد»، ماه رخ دانش کیا، (قم: بوستان کتاب).
[8]. بدیهى است که براى رسیدن به خواسته هاى خود از شعارهاى فریبنده (مثل آزادى افراطى، برابرى زن و مرد در همه ى زمینه ها، جدایى دین از سیاست و...) استفاده خواهند کرد.
[9]. ره توشه ى راهیان نور، ش 53، ویژه جوانان، تابستان 83، ص 24.
[10]. مجله ى با معارف اسلامى آشنا شویم، ش 61، ص 57.
[11]. مسلم است که امروزه براى ترویج و تبلیغ مدل و مد از زن به عنوان یکى از ابزارهاى تبلیغاتى و روان شناختى استفاده مى شود و براى این که زنان و جامعه در مقابل این استثمار سکوت کنند، از آزادى افراطى، دستوپاگیر بودن حجاب اسلامى و برابرى زن و مرد در همه ى ابعاد سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و... (فمینیسم افراطى) سخن به میان مى آورند که ماهیت این امر براى برخى از فمینیست ها نیز رو شده است.
در هر جامعه اى، نوع لباس افراد، علاوه بر آن که تابع شرایط اقتصادى و اجتماعى و اقلیمى آن جامعه است، تابع جهان بینى، ارزش ها و باورهاى حاکم بر فرهنگ آن جامعه نیز هست[1]. از نظر اجتماعى و سیاسى، در یک جامعه ى ارزشى و دینى، که صاحب فرهنگ و تمدن اصیل و غنى است نباید پوشش هاى فرهنگ بیگانه رواج پیدا کند. این هدف استعمارگران است که فرهنگ هاى بومى و مذهبى را از درون تهى کنند و براى آنان خودباختگى سیاسى به ارمغان بیاورند. مدل هاى غربى، حسّ خودباورى و غرور و اعتماد ملى را تضعیف نموده، باعث وابستگى، سرسپردگى، احساس حقارت، پوچى و بى هویتى، نابودى فرهنگ و آیین و نفوذ سیاسى و فرهنگى استعمار مى شود. دست هاى استعمارى را در پس پرده ى مدگرایى نمى توان نادیده گرفت و انکار نمود[2]. به منظور ترویج و تثبیت لباس ملى و بومى، سیاست مداران، مسئولان، مدیران و کارگزاران دولتى مى توانند در صحنه هاى داخلى و خارجى از لباس ملّى استفاده نمایند. مراکز قانون گذارى نیز، در حمایت از طرّاحان و تولیدکنندگان لباس هاى ملى، قوانین لازم، به خصوص قانون الزام تولید کنندگان در رعایت ملاک ها و معیارهاى تعیین شده براى لباس ملى را تصویب نمایند تا از تناقض و تضادّ در عرصه ى ارائه و تولید پوشش در اجتماع جلوگیرى شود.
همراهى و هم رنگى یک کشور با فرهنگ بیگانه، به معناى از دست دادن استقلال سیاسى و وابستگى است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى فرماید:
این امّت تا هنگامى که لباس عجم (کفّار و بیگانگان) را نپوشند و غذاى آنان را نخورند، در خیر و سعادت اند. هرگاه چنین کنند خداوند آنان را سرافکنده خواهد کرد.
از نظر اجتماعى، لباس باید
1. مایه ى زینت، وقار و آراستگى باشد.
2. ساتر و حافظ لطافت و ظرافت بدن باشد;به خصوص، لباس دختران و زنان نباید بدن نما، نازک، کوتاه، تنگ و چسبان باشد تا زمینه ى گناه در جامعه فراهم شود.
3. حافظ شأن و مقام اجتماعى افراد باشد.
4. مایه ى تحقیر و ذلّت یا تفاخر و برترى طلبى نباشد.
5. متناسب با شرایط اقلیمى و جغرافیایى (سردسیر، گرمسیر، کویرى، معتدل)، قومى (کرد، ترک، لر، بلوچ، عرب و...)، و معرّف ارزش هاى ملى، مذهبى باشد.
6. متناسب با محیط هاى کارى، شغلى و آموزشى باشد. (رعایت این نکته، به خصوص در نظام آموزش و پرورش، آموزش عالى، کارخانجات، بیمارستان ها و ... لازم است).
3. دیدگاه اقتصادى
در طراحى و تولید لباس ملى، نباید با حقّه هاى تبلیغاتى و روان شناختى، در بین مردم روحیه ى مصرف گرایى در پى درآمدزایى و افزایش ثروت بود. در مجامع غربى، استثمارگران و کارتل هاى اقتصادى[3] براى رسیدن به سود بیشتر و زمینه سازى فروش تولیدات روزافزون خود، همیشه نیازمند بازارهاى مصرف جدید هستند; لذا با تبلیغ روحیه ى مصرف گرایى و تجمل پرستى، افراد را به سمت مصرف مدل هاى جدید سوق مى دهند.[4] طراحان و تولید کنندگان لباس ملى و بومى باید به جاى منافع فردى به فکر منافع و مصالح ملّى و بومى باشند; و این با حمایت جدى و پشتیبانى دولت میسر خواهد شد. نباید به زنان و جوانان به عنوان طبقه ى مصرف کننده نگریست و از میل و گرایش آنان به الگوپذیرى، زیبایى خواهى، تنوع طلبى و نوگرایى سوء استفاده کرد. البته لازم است با توجه به سلیقه هاى متفاوت و سطح اقتصادى طبقات اجتماعى، لباس هایى با قیمت هاى متفاوت (باتوجّه به جنس و کیفیّت آن) در بازار عرضه شود. براى افزایش آگاهى و شناخت افراد، همراه هر مدل و الگو، بروشورهاى مختلف تبلیغاتى آن نیز توزیع شود; زیرا نقش مؤثرى در پذیرش الگوها در جامعه دارد. ایجاد فروشگاه هاى عرضه ى لباس هاى بومى ملى و داخلى در مراکز مختلف (مدارس، دانشگاه ها، ادارات، کارخانجات، بازارهاى عمومى و...) با کیفیت عالى و قیمت مناسب نیز باعث خرید بیش تر لباس هاى ملى خواهد شد.
4. دیدگاه فقهى
طراحان، تولیدکنندگان و رسانه ها، مخصوصاً در فیلم ها و سریال ها، باید کاملا مراقب بُعد فقهى مد و مدل هاى قومى و ملى باشند. از منظر دینى، آراستن ظاهر امر پسندیده اى است و همراه با خودآرایى معنوى توصیه شده است.[5] امام على(علیه السلام) مى فرماید:
خودآرایى از اخلاق مؤمنان است; هر یک از شما باید خود را براى برادر مسلمانش بیاراید.
البته خودآرایى وقتى پسندیده است که از حدّ اعتدال خارج نشده و به تجمّل گرایى، اشرافى گرى، مدپرستى، اسراف، تکبّر، فساد، خودنمایى افراطى، شهوت رانى و فخرفروشى مبدل نشود;[6] بنابراین، لباس ظاهرى باید به تقواى انسان در بعد عبادى، سیاسى، اقتصادى و... کمک کند و درایجاد عفت و حیا، تواضع، پاکى و پاک دامنى مؤثر باشد.
از نظر فقهى لباس باید به گونه اى باشد که مصداق تبرّج منفى و بى عفتى به حساب نیاید[7]و لباس اهل کفر نباشد. امام حسن(علیه السلام) از امام على(علیه السلام) چنین نقل مى کند:
خداوند به یکى از انبیا وحى کرد که به قوم خود بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى دشمنان مرا نخورند و به شکل دشمنان من در نیایند (از حیث قیافه و ظاهرى) که مثل دشمن مى شوند. (فرهنگ خود را فراموش مى کنند و شکوه و عظمت دشمنان، آنان را فرا مى گیرد).
لذا پوشیدن لباس مخصوص کفّار، بر مردان و زنان مسلمان ممنوع است.
هم چنین بر زن و مرد حرام است که لباس مخصوص همدیگر را بپوشند. امام باقر(علیه السلام)مى فرماید:
جایز نیست که زنان شبیه مردان و مردان شبیه زنان شوند; زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: خداوند، زنانى را که شبیه مردان و مردانى را که شبیه زنان شوند را لعنت کرده است.[8]
لباس شهرت نباشد. ملاک لباس شهرت این است که از جهت جنس، رنگ یا نحوه ى برش و دوخت و مانند آن، بر خلاف شأن کسى است که آن را پوشیده است،[9] و جامعه نیز آن لباس را براى آن فرد نمى پسندد.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
لباس شهرت و انگشت نما، مورد خشم و غضب الهى است.
5. دیدگاه ایدئولوژى
لباسى داراى ارزش است که از خواستگاه دینى، فرهنگى و ملى برخوردار باشد و به نوعى در تناسب و توازن با آیین و فرهنگى باشد که فرد با آن خو گرفته و در آن زندگى کرده و تربیت یافته است.[10] بنابراین، باید در ارائه ى لباس ملى و بومى به ارزش ها و باورهاى دینى و مذهبى توجّهى خاص شود. عقاید و باورهاى هر انسانى، نقش مؤثرى در گرایش ها و بینش ها، ثبات شخصیّت، تنظیم و تعادل رفتارهاى درونى و بیرونى، و هویت یابى فردى و اجتماعى و سیاسى دارد. افرادى که احساس پوچى مى کنند و گرایش هاى افراطى به تبعیّت از مدل هاى غربى دارند، غالباً از نظر شناخت دینى و مذهبى در سطح بسیار پایینى قرار دارند.
براى تشویق جوانان به استفاده از لباس مذهبى ـ ملى مى توان از نمادها و تصاویر قهرمانان مذهبى و ارزشى عرصه هاى علمى، فرهنگى، هنرى، ورزشى و... کمک گرفت; زیرا نمادهاى مذهبى و ارزشى در تقویت روحیه ى استقلال طلبى و تثبیت ارزش هاى دینى مفیدند.
در این موارد باید مراقب متغیّرهاى مزاحم که مغایر با مدل ملى و بومى و ارزشى هستند باشیم; به عنوان مثال، نباید در سریال ها، فیلم ها و... شخصیّت هاى فرهنگى، ورزشى و هنرى به طور مستقیم یا غیرمستقیم مدل هاى غیرارزشى را تبلیغ نمایند. اگر ارزش ها خوب به جوانان القا شوند، به تبع آن از مدهاى ارزشى پیروى خواهد شد.
6. دیدگاه بهداشتى
براى این که پوست بدن نقش تنفسى خود را به خوبى انجام دهد و خون به طور کامل و به راحتى در بدن جریان داشته باشد و فعالیّت هاى روانى و عصبى متعادل شود، باید تا حدّ امکان از لباس هاى راحت و سبک استفاده شود، لباس هاى تنگ و چسبان، عوارض منفى به همراه دارند، هرچه لباس هواگیرتر باشد، در ایجاد سلامتى و شادابى، مفیدتر است[11].
در تهیّه ى لباس هاى داخلى و ملى باید به نوع جنس آن نیز توجّه خاصّى شود. در روایات، بهترین جنس لباس، پنبه و کتان، معرفى شده که از نظر آرام بخشى و کاهش تحریکات و حسّاسیت اعصاب مفیدند. پوشاکى که از الیاف طبیعى و متناسب با فصل و منطقه ى جغرافیایى تهیه شود، با طبیعت بدن سازگارتر است.
خلاصه ى سخن این که
در ارائه، طراحى و تولید لباس ملى و بومى، باید اولا به گرایش ها و تمایلات فطرى و طبیعى جوانان، زنان و مردان (تنوع طلبى، زیبایى خواهى، الگوپذیرى و مقبولیت اجتماعى)، اقتضائات سنّى، تفاوت هاى قومى، جغرافیایى و فرهنگى افراد و گروه هاى اجتماعى از ابعاد مختلف (روان شناختى، اجتماعى ـ سیاسى، اقتصادى، فقهى، ایدئولوژى و بهداشتى) مورد کاوش قرار بگیرد و در نهایت با نظرسنجى ها و ارزیابى هاى متعدّد (اولیه و ثانویه)، به بازخوردهاى مثبت و منفى آن توجه شود تا طرّاحى و تولید لباس بومى و داخلى در سیر پیشرفت و تکامل قرار گیرد.
حسن ختام بحث را جملاتى از مقام معظم رهبرى قرار مى دهیم:
«... این حرف اشتباه نشود که بنده با مد و تنوع وتحول در روش زندگى مخالفم; نخیر; مدگرایى و نوگرایى اگر افراطى نباشد، اگر روى چشم و هم چشمى و رقابت هاى کودکانه نباشد، عیبى ندارد; لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا مى کند، مانعى هم ندارد; اما مواظب باشید قبله نماى این مدگرایى، سمت اروپا نباشد; این بد است. اگر مدیست هاى اروپایى و آمریکا درمجلاتى که مدها را مطرح مى کنند، فلان طور لباس را براى مردان و زنان خودشان ترسیم کردند، آیا ما باید این جا در همدان یا تهران یا مشهد آن را تقلید کنیم؟ این بد است، خودتان طراحى کنید و خودتان بسازید[12].
________________________________________
[1]. همان، ص 9.
[2]. روزنامه ى کیهان، 30/9/1381.
[3]. ائتلاف مسئولین کارخانه ها براى حفظ قیمت اجناس خود.
[4]. روزنامه ى کیهان، 30/9/1381.
[5]. سوره ى اعراف، آیه ى 26.
[6]. محسن قرائتى، تفسیر نور، (نشر فرهنگ، چ دهم، 1383ش) ج 4، ص 44.
[7]. سوره ى احزاب، آیه ى 33.
[8]. محمد باقر مجلسى، حلیة المتقین، (برگزیده، چ سوم، سال 1375ش)، ص 5.
[9]. رساله ى توضیح المسائل چهار مرجع، پیام محراب، (چ سوم، 1380ش)، ص 213.
[10]. مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه ى علمیه، گفتمان شماره 86 ، «جوان و مدگرایى»، ص 8.
[11]. احمد صبورى اردوبارى، آیین بهزیستى اسلام، ص 90.
[12]. پرسمان دانشجویى شماره ى 23، مرداد 83، دیدگاه قبله نماى مدگرایى از فرمایشات مقام معظم رهبرى در تیرماه 83.