چکیده

متن

انسان همواره، به خصوص در دوران نوجوانى و جوانى تنوع طلب، نوگرا و لذت خواه است. اسلام که دینى جاوید و جامع است، نه تنها جلوى گرایش هاى فطرى بشر را نگرفته، بلکه با بیان چارچوب ها و ایجاد بینش و ارائه ى الگوى عملى، سعى کرده به این گرایش هاى درونى جهت و عمق ببخشد; لذاست که در معارف و مسائل دینى و سیره ى ائمه(علیهم السلام) براى مدها و الگوهاى بهنجار، حدود و مرزهایى تعیین شده تا از افراط و تفریط جلوگیرى شود.
علل گرایش به مدل هاى غربى چیست؟
سید محمد تقى قاضوى
اشاره
جسم و روان انسان مانند جهان طبیعت داراى فصول گوناگون است; جسم جوانه مى زند، رشد مى کند، محصول مى دهد و زمستان پیرى پس از مدتى از راه مى رسد. روان انسان نیز گاه لبخند بهارى و گاه مهر تابستانى و گاه اشک پاییزى و گاه قهر زمستانى را تجربه مى کند. این تغییر و تبدیل از ویژگى هاى طبیعى انسان و جهان است و در مسیر آن نوگرایى و به روز بودن خودنمایى مى کند و پدیده ى اجتماعى مد و مدگرایى متولد مى شود. قبل از بررسى علل گرایش به مدل هاى غربى، لازم است که پیش نیازهاى این بحث روشن گردد.
مد و مدل چیست؟
در لغت: واژه ى مد از زبان فرانسه گرفته شده و به معناى روش و طریقه اى موقت است که طبق ذوق و سلیقه ى اهل زمان، طرز زندگى، لباس پوشیدن و غیره را تنظیم مى کند.[1]واژه ى مدل نیز از زبان فرانسه گرفته شده و به معناى الگو، نمونه و سرمشق است.[2]
در اصطلاح: مد به معناى الگوى رفتارى است;[3] یعنى فرد، نمونه ى رفتار و کردار مطلوب یا نامطلوب را در دیگران مشاهده مى کند و خود را با آن تطبیق مى دهد.
بر این اساس، مدها و الگوها فرهنگى هستند که توسط بخشى از جامعه پذیرفته مى شوند و داراى دوره اى نسبتاً کوتاه اند و سپس فراموش مى شوند; و مدگرایى آن است که فرد سبک لباس پوشیدن و طرز زندگى و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم و به محض آن که الگوى جدیدى در جامعه رواج یافت از آن پیروى کند.
مد مثبت یا منفى؟
کمال طلبى، بهتر بودن و اجتماعى بودن همه از نیازهاى فطرى بشر است. وى نیازمند همراهى و همکارى با دیگران است و اگر این پدیده از او گرفته شود، منزوى و غیراجتماعى خواهد شد. در فرایند اجتماعى شدن، فرد با الگوها و مدهاى دیگران مواجه مى شود و گاهى آنها را الگوهاى رفتارى خود قرار مى دهد; از این بعد مى توان گفت مدگرایى خوب است و تازه بودن بهتر از کهنه بودن است، اما مدزدگى بد است و مدفریبى بسیار بدتر; چرا که مد مى تواند براى شخصیت فردى و اجتماعى بسیار سرنوشت ساز و خطرآفرین باشد، به گونه اى که یکى از پدیده هایى که امروزه دامن گیر جوامع بشرى شده، نابهنجارى هاى رفتارى است که تعادل و سلامت جسمى و روانى و شخصیت فرد را دچار اختلال مى کند که عمدتاً معلول اسوه ها و الگوهاى نامناسب و مدزدگى و مدفریبى است. افراد باید مدگرایى به معناى تازه طلبى را از مدزدگى تفکیک کنند و با انتخاب الگوها و مدهاى سالم بر رشد و شکوفایى خود بیفزایند; اسلام نیز با مدگرایى تا جایى موافق است که در جهت حفظ اصول و مبانى اعتقادى و ارزشى باشد.
مد گرایى و غرب گرایى
مدگرایى و غرب گرایى دو مفهوم متفاوت و داراى دو تعریف جداگانه هستند، اما سیر تحولات تاریخى ـ اجتماعى در ایران قبل از انقلاب شکوهمند اسلامى، به گونه اى سرنوشت این دو پدیده را به هم گره زده است و هنگامى که سخن از مدگرایى به میان مى آمد مفهوم فرنگ و غرب گرایى نیز به عنوان شعار و سبک زندگى براى دیگران تداعى مى شد. سرچشمه ى اصلى این نوع تفکر، صنعتى شدن و مدرنیته شدن غرب است. با پیشرفت تکنولوژى و انقلاب صنعتى در غرب، سنت ها مورد نقد قرار گرفت و فرهنگ جامعه به تدریج تغییر کرد و این تغییر تدریجى به همراه تبلیغات گسترده ى سودجویان، بستر مناسبى براى شیوع مدگرایى و غرب گرایى فراهم کرد. انقلاب اسلامى با بومى کردن علم و تکنولوژى در ایران به میزان زیادى این اندیشه را خشکانده است، ولى ریشه هاى آن هنوز در برخى از ارکان جامعه یعنى زنان و نوجوانان و جوانان دیده مى شود.
علل گرایش به مدل هاى بیگانه
با توجه به این که پدیده ى مدگرایى و گرایش به مدهاى بیگانه یک پدیده ى اجتماعى ـ روان شناختى است، براى بررسى علل آن از دریچه ى این دو رویکرد بحث را پى مى گیریم و در یک تقسیم کلى عوامل مدگرایى را به دو دسته ى علل روان شناختى (درون فردى) و اجتماعى (برون فردى) تقسیم مى کنیم.
بررسى علل روان شناختى
1. تنوع طلبى و نوگرایى: انسان همواره تنوع طلب و نوگراست، به ویژه در دوران نوجوانى و جوانى که دوران تجدد، نوگرایى و استقلال طلبى نامیده شده است. در این دوران، هیجان خواهى و کمال طلبى افراد رشد چشم گیرى دارد و یکى از علل گرایش به مدل هاى نابهنجار بیگانه، تعریف نادرست از تنوع و نوگرایى در میان افراد است. افراد تحت تأثیر تعریفات دیگران از سبک ها و الگوهاى مختلف، به برخى از مدهاى نابهنجار رو مى آورند.
2. احساس کهترى یا عقده ى حقارت: یکى از مسائل مهم در زندگى برخى از انسان ها، عقده هایى است که بر اثر تحقیرها یا ارضا نشدن برخى امیال و خواسته هاى او انباشته مى شود که با ایجاد یک زمینه (مد غربى و زینت کردن و...) خود را نمایان مى کند;[4]عقده هایى که فرد را نسبت به خود بى اعتماد، و اراده را از او سلب مى کند و فرد براى جبران آن به رفتار نابهنجار مدگرایى گرایش مى یابد.
3. رقابت و چشم و هم چشمى: رقابت و چشم و هم چشمى در برخى امور سبب پیشرفت و تکامل انسان مى گردد، ولى در امور مادى و مدگرایى منجر به نابهنجارى هاى رفتارى و کلامى مى شود. برخى بدون تفکر در جوانب مسئله، خود را با دیگران مقایسه مى کنند که در موارد بسیار زیادى به مسابقه تبدیل مى شود. آنها مى خواهند از هم سبقت بگیرند و این سبقت تا روى آوردن به جدیدترین مد کفش، لباس، تیپ و... ادامه پیدا مى کند و بدین ترتیب فرد در دام مدل هاى فرهنگى بیگانه مى افتد و سلامت روحى ـ روانى اش دچار اختلال مى شود. خودبزرگ بینى و افسردگى، در شرایطى که بستر مناسب اقتصادى و روانى براى رقابت نباشد، از عوارض این پدیده ى نابهنجار و غیراخلاقى هستند.
4. جلوه نمایى و تشخّص طلبى: برخى از افراد براى خودنمایى و برترى جویى، که یکى از ضعف ها و مشکلات شخصیتى است، به مدهاى غربى رومى آورند.
تورشتاین وبلن مد را وسیله اى براى این مى داند که افراد، نشان دهند ثروتمندان، باشخصیت و داراى اندیشه اى خاص هستند; لذا به محض این که مدى در جامعه پیدا مى شود، اشراف زادگان و ثروتمندان به سراغ این مد جدید مى روند; زیرا مد قدیمى دیگر آنها را از طبقات دیگر جامعه متمایز نمى کند.[5]
5. ضعف اراده و اختیار: یکى از ویژگى هاى شخصیت ناپایدار و نابهنجار، ضعف اراده است. معمولا کسانى که در برابر مدهاى نابهنجار بیگانه سازش نشان مى دهند، قدرت تصمیم گیرى و اراده اى قوى و تصویر روشنى از خود ندارند و بر کنترل هیجانات، عواطف و بیان اندیشه هاى خود ناتوان هستند. این عدم اعتماد به نفس و ضعف اراده یکى از علت هاى مهم روان شناختىِ گرایش به مدهاى نابهنجار بیگانه است.
6. دوران خاص جوانى و بحران:
جوانان احساس جزیره اى دارند و فکر مى کنند همان طور که مردم یک جزیره از آزادى عمل برخوردارند، آنها نیز چنین هستند; لذا به خود اجازه مى دهند تا به جنگ مسائل و مشکلات بروند، فشارهاى دوران جوانى را تحمل کنند و با طى نمودن آیین هاى مختلفى که وجود دارد، خود را به « دوران بزرگسالى» برسانند و درجات و مراحل تحرک هاى اجتماعى را که نمونه اى از آن، گرایش به مدگرایى غربى است، طى نمایند.[6]
در این دوران هویت و شخصیت فرد زمینه ى الگوپذیرى بیشترى دارد; زیرا با پیدایش تغییرات جسمانى، اجتماعى و روانى، هویت پردازى مى کند. همین مسئله او را به مدهاى نابهنجار مى کشاند.
7. هوسرانى: گرایش هاى شیطانى یکى از علل انحرافات انسان است و بسیارى از نابهنجارى هاى رفتارى، چه فردى و چه اجتماعى، از این مسئله ناشى مى شود. این میل، با نام آزادى، در کشورهاى بیگانه شیوع زیادى دارد و به عنوان اصل لذت مطرح است. در این اصل، مبناى همه چیز لذت است; از این رو، برخى به خاطر تبعیت از این نوع گرایش و شهوت رانى و پیروى از هواى نفس، به مدهاى نابهنجار بیگانه رومى آورند.
علل اجتماعى مدگرایى
1. تبلیغ زدگى: شبکه هاى تلویزیونى، ماهواره ها، سایت ها، وِبلاگ ها و پایگاه هاى اینترنتى و مجلات از مهم ترین منابع تبلیغى مدل هاى بیگانه و گرایش به آن هستند. رسانه هاى جمعى و فردى، شبانه روز با شیوه هاى خلاّق و جذّاب تبلیغى و هزینه هاى هنگفت، سعى در رواج مدل هاى غربى دارند و چه بسا مدل هاى بیگانه به عنوان ارزش، تبلیغ مى شود.
2. شرکت هاى تولیدى: بسیارى از شرکت هاى تولیدى، نقش مهمى در شیوع مد دارند. گاهى این مدها براى ارائه از طرف یک شرکت، ساعت ها مورد مطالعه و بررسى روان شناختى قرار مى گیرد، تا قدرت جاذبه ى مدشناسایى و به اجتماع عرضه شود. شرکت ها در این فرایند، بازار عرضه و تقاضا را با شیوه هاى نوین به وجود مى آورند و اجتماع را دچار تغییرات مدهاى نابهنجار مى کنند.
3. الگوهاى نادرست: سبک زندگى انسان براساس الگوها و اندیشه ى او شکل مى گیرد. بیشتر افراد معمولا مربى یا الگویى براى خود انتخاب مى کنند. ممکن است این الگو در خانواده شکل بگیرد; اما مربى، معلم و استاد، از مهد کودک تا دانشگاه مى توانند مُبلّغ مدهاى نابهنجار غربى باشند و سبک زندگى و اندیشه ى افراد را نسبت به سیر طبیعى و بهنجار زندگى تغییر دهند.
4. تعلق به گروه: گروه هاى دوستى نقش مهمى در گرایش افراد به مدگرایى دارند.
________________________________________
[1]. على اکبر دهخدا، لغت نامه ، واژه ى مد، (تهران: دانشگاه تهران)، ج 12، ص 18115.
[2]. همان، ص 18145.
[3]. رسول ربانى، جامعه شناسى جوانان، (انتشارات آواى نور)، ص 55.
[4]. محمد ناصر انتصارى، بحران ها و درمان ها در دوره بلوغ، (انتشارات گرگان، چاپ اول، 1382ش)، ص 178.
[5]. مجله ى حدیث زندگى، ش 13، ص 16.
[6]. رسول ربانى، همان، ص 49.
راهکارهاى جلوگیرى از گرایش به مدل هاى بیگانه چیست؟
سید محمد تقى قاضوى
براى جلوگیرى از گرایش به مدل هاى غربى نیازمند رعایت اصول و فروع راهبردى زیر هستیم. البته قید اصول و فروع به این معنا نیست که اصول از ارزش بالاترى برخوردار است، بلکه به این معناست که اصول، ریشه و پایه است و فروع، شاخ و برگ آن.
اصول راهبردى
1. تعریف صحیح تکالیف و جاذبه هاى دینى (مدل هاى اسلامى): تکالیف و اعمال دینى را باید درست تعریف کرد تا افراد به فرهنگ اسلامى تمایل پیدا کنند.
اعمال دینى، نه تنها مردم را به رفتار و شیوه هاى تفکر مخصوصى وا مى دارد، بلکه تا حدى در شیوه ى لباس پوشیدن و سکنى گزیدن آنان نیز مؤثر است. این اعمال، توده هاى مردم را به نحو مستمر و بى آن که زیاد برایشان محسوس باشد به نظم و انضباط وا مى دارد.[1]
2. الگوسازى براى مدل هاى جاى گزین: محققان و متصدیان امور فرهنگى، به ویژه روان شناسان، باید مدل هاى مناسبى را جاى گزین مدل هاى غربى کنند. به فرمایش مقام معظم رهبرى، لباس رسمى، گام نخست در جاى گزینى مدل هاى بومى و اسلامى به جاى مدل هاى غربى است.در این راستا ضرورى است از مدل لباس تا مدل مو و آرایش تعریف اسلامى شود و مراکزى مأمور اجراى آن گردند.
انواع الگوسازى
الف) روش عملى: مربیان و معلمان و والدین و به طور خیلى آرمانى، اعضاى جامعه، با اعمال و رفتار پسندیده ى خویش مى توانند الگوهاى شایسته اى براى دیگران باشند; از این رو،«روش عملى» یکى از روش هاى بسیار مهم تربیتى است.
قرآن کریم مى فرماید:
(أَ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ)[2] آیا مردم را به کار نیک فرمان مى دهید و حال آن که خویشتن را فراموش مى کنید؟
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
مردم را با اعمالتان، نه فقط با زبان هایتان، به سوى خدا فرا بخوانید.[3]
طبق آمارى که روان شناسان ارائه داده اند، حدود 80 درصد یادگیرى از راه چشم است و فقط 13 درصد از راه گوش انجام مى شود. و در ضرب المثلى آورده اند: «یک تصویر، گویاتر از هزار کلمه است.»
نوجوان و جوان به اعمال و رفتار معلم، استاد دانشگاه و والدین خود با دیدى عمیق مى نگرد و تأثیر شگرفى در رفتار او به وجود مى آید. او مى کوشد خود را به اعمال و رفتار الگو نزدیک کند و یکى از زیباترین یا بالعکس، (هنگام مشاهده ى تناقض در رفتار و گفتار) زشت ترین اعمال الگوپذیرى شکل بگیرد.
ب) روش علمى: با استفاده از شیوه هاى علمى، نظیر همانندسازى، مجاورت و... ـ که هر یک از شیوه ها، بحثى مستقل را مى طلبد ـ مى توان الگودهى مناسبى انجام داد. علاوه بر این روش ها، تعریف و تحقیق درباره ى نوع استفاده از لباس و تبیین آن براى افراد جامعه، مى تواند درصد قابل توجهى از الگوهاى منفى و نابهنجار را از بین ببرد. چه از علوم و تحقیقاتى که به عوارض جسمانى برخى مدل ها مى پردازند و چه آنهایى که به عوارض و مضرّات روحى و روانى مى پردازند. کاربرد این روش، تبلیغات مدل هاى غربى را کم رنگ یا بى رنگ خواهد کرد.
ج) الگوى مناسب: با توجه به نیازها و استعدادهاى گوناگون افراد یک جامعه، باید الگوهاى مناسب در زمینه هاى مختلف و با عنایت به گرایش ونوع علایق، به آنان نشان بدهند.
د) عدم تعارض الگوها: الگویى که در خانواده تعریف مى شود نباید با الگویى که جامعه معرفى مى کند تعارض داشته باشد تا فرد در تعارض دچار سردرگمى نشود. باید تعارض بین الگوها حل یا توجیه مناسب شود. اگر لباس به خصوصى در مدرسه ممنوع گردد و در بازار شایع باشد، یا پدر خانواده آن را به تن داشته باشد، الگوهاى صحیح، جبر تلقى مى شوند و فرد به انکار اصل الگوبردارى و انکار الگوهاى صحیح رو مى آورد.
هـ) روش تقلید: انسان همیشه مى خواهد خود را با کسانى که در نظر او شرافت و موفقیّت دارند هماهنگ سازد. این احساس اگر همراه با هدایت عقل و انتخاب الگوهاى مناسب و صحیح باشد، انسان را در جهت رشد کمالات و فضایل اخلاقى به پیش مى برد و بر عکس، چنانچه این سرشت انسانى با تعصّب و جهل و خواسته هاى نفسانى همراه شود، نتایج خطرناک و زیانبارى در زندگى انسان دارد.
تقلید، چهره هاى مختلف دارد; به عنوان مثال، ممکن است کسى نوع و کیفیّت مصرف دیگران (مانند: نوع پوشش و وسیله ى نقلیّه و یا منزل و لوازم زندگى و به ویژه وسایل و لوازم پذیرایى و ضیافت و...) را در مصارف خود الگو قرار دهد و مبناى زندگى خود را بر پایه ى تبعیّت از برخوردارى هاى آنان، به خصوص دوستان وهمکاران خویش، فراتر بگذارد و از حدود اجتماعى و اقتصادى خود تجاوز کند.
این افراد باید بدانند تفاوت هاى مادى و ظاهرى و تبعیت از غرب و مدگرایى، ملاک ارزش انسان ها نیست و اگر به زندگى و وضع مادّى دیگران چشم بدوزند، یقیناً به دست خویش، راحتى و آسایش خاطر را از خود و خانواده شان سلب کرده اند.
و) نظام دوستى: تعلق به گروه و انتخاب دوستان، نقش مهمى در الگوبردارى از مدهاى اسلامى دارد.
معمولا بین صداقت کودکان و صداقت خواهران و برادران و والدین آنها همبستگى وجود دارد و متقابلا بین عدم صداقت و مجرمیت در والدین و بزهکارى کودکان;...[4]
مى توان در خانواده نظام خاصى براى پرداختن به شکل و مد تعریف کرد تا همه از آن نظام تبعیت کنند و چنانچه پیشنهاد جدید یا مد جدیدى خواست وارد شود، اعضاى خانواده آن را بررسى کنند و تصمیم گیرى ها بر اساس مبانى اسلامى صورت گیرد. این نظام را مى توان به تیم هاى مدرسه نیز تعمیم داد و در این میان نوجوانان و جوانان نقش فعالى در نظریه پردازى خواهند داشت و دلایل رد یک نظریه نیز باید بسیار ملایم و منطقى بیان گردد.
3. شناخت شناسى، تغییر باور و تعمیق باورهاى اسلامى: الگوهاى افراد بر اساس باور و اعتقاد آن ها شکل مى گیرد. اصلاح شناخت و تغییر باور افراد نقش مهمى در پیش گیرى از گرایش به مدهاى نابهنجار بیگانه دارد. آگاهى دهى و اطلاع رسانى نقش مهمى در از بین رفتن باورهاى غلط دارد، به باورهاى ذهنى افراد جهت مى دهد و باورهاى اصیل اسلامى و انقلابى را در آن ها عمق مى بخشد. از راه هاى علمى و روان شناختى، مى توان بهترین راهکار را در زمینه ى تغییر باورهاى نابهنجار و تعمیق باورهاى اصیل ارائه کرد.
4. تقویت مثبت و منفى: در شرایطى اگر براى کسانى که از مدل هاى بومى استفاده مى کنند امتیازى قایل شوند و براى کسانى که به مدل هاى غربى گرایش دارند خنثى عمل کنند، ناخودآگاه مى تواند تقویت مثبت براى مدل هاى اسلامى و تقویت منفى براى کسانى باشد که به مدهاى غربى گرایش دارند. شرایط تقویت مثبت و منفى باید بر اساس اصول راونشناختى افراد باشد و به اقتضاى فضاى حاکم بر فرد و محیط پیرامون وى صورت بگیرد وگرنه منجر به لج بازى و گریز خواهد شد.
5. فراز و فرود برخوردها: نباید با اندیشه ى ابتدایى افراد درباره ى گرایش هاى آنها به مد مخالفت گردد، بلکه باید آنها را به مذاکره دعوت کرد; زیرا انسان نسبت به آنچه منع مى شود حریص است و نباید این حرص را در افراد ایجاد کرد. از سویى دیگر، عاملان و ترویج کنندگان مدهاى غربى شناسایى و با آنها برخورد اصلاحى شود.
فروع راهبردى
1. تبلیغ: باید با استفاده از تبلیغ، علمى و مدرن و روان شناسى تبلیغات، براى تبلیغ الگوهاى اسلامى هزینه کرد، تا این الگوها به آسانى عرضه شوند، قابل دسترسى باشند، بسترسازى صحیح و فرهنگ سازى صورت بگیرد و براى فرهنگ بومى سرمایه گذارى شود و تا مرز شیوع پیش برود و، در همین جریان، پشت پرده ى مدل هاى غربى شناسانده شود.
2. ایجاد اشتغال فکرى و عملى: باید براى افراد امکانات اشتغال فکرى، نظیر کتابخانه یا کافى نت مذهبى و... فراهم کرد و یا وظیفه اى را به آن ها محوّل کرد تا در دوره ى خاص نوجوانى و جوانى که گرایش به نابهنجارى ها بیش تر است، فرصت گرایش به مدل هاى غربى را نداشته باشند.
3. کاربردى کردن الگوها: براى این که معروف در جامعه تبدیل به منکر نشود، باید الگوهاى اسلامى و بومى را کاربردى کرد تا چنین احساس نشود که الگوها محدود به کتاب ها و آثار به جامانده از پیشینیان است. یکى از راه هاى کاربردى کردن الگوها، نرم افزارى کردن الگوهاى دینى و مدل هاى اسلامى است; مثلا نرم افزار مدل لباس یا موهاى اسلامى، آماده و به بازار عرضه شود.
4. روشنگرى با روش هاى مدرن: در شرایط فعلى که دست رسى به مدل ها به آسانى ممکن است، باید الگوى مصرفى افراد و ذایقه ى آنها را تغییر داد. علاقه ى افراد به مد، ناشى از چه عامل مهمى است؟ این سؤال با توجه به تفاوت هاى فردى در افراد پاسخ هاى متعددى دارد. محققان با تحقیق میدانى مى توانند این میزان را به دست آورند و از طریق روش هاى آمارى و علمى مدرن به روشنگرى و توجیه افراد بپردازند.
پیام
کارشناسان علوم اسلامى و اجتماعى باور دارند که براى کاهش و پیش گیرى از گرایش به مدل هاى ناهنجار بیگانه، باید خوراک فکرى و عقیدتى جوانان تأمین شود و اطلاع رسانى شایسته انجام پذیرد.
________________________________________
[1]. موریس هالبواکس، طرح روانشناسى طبقات اجتماعى، ترجمه ى علیمحمد کاردان، (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1375ش)، ص 226.
[2]. سوره ى بقره، آیه ى 44.
[3]. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء بیروت چاپ دوم 1403 هـ، ج 5، ص 198.
[4]. روان شناسى رشد(2)، با نگرش به منابع اسلامى، (دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، انتشارات سمت)، ص 1121.

تبلیغات