چکیده

متن

حجاب اسلامى، چادر، جلوه اى از خورشید زیباى باورهایى است که با خود دنیایى از امنیت، آرامش روانى، عزت نفس، خودباورى و.. براى زن و مرد به ارمغان مى آورد و بهشتى از تفاهم و همدلى را به همسران مى بخشد.
این پوشش اسلامى که بر اساس عشق و تدبیر حکیمانه الهى به انسان به ویژه زنان واجب گشته، به حق، هدیه اى الهى براى جامعه ى اسلامى و انسانى محسوب مى شود. گرایش روزافزون زنان به این امر حکیمانه ى الهى در غرب، پس از چشیدن مزه ى تلخ بى حجابى و بدحجابى، تداعى گر همان جمله ى معروف است که: «حجاب مصونیت است نه محدودیت». حال با هم به تماشاى وجوب این دستور الهى در آیینه ى تمام نماى قرآن و حدیث مى نشینیم و سپس به گوشه اى از بوستان سرسبز آثار این حکم الهى سرى مى زنیم. در این شماره از تحقیق آقاى حسین مهدى زاده استفاده مى کنیم.
آیا چادر ریشه ى دینى و قرآنى دارد؟
پوشش بانوان (حجاب و ایده ها - فقه)

سوال : آیا چادر ریشه ى دینى و قرآنى دارد؟ حسین مهدى زاده
جواب : کلمه ى چادر واژه اى است پهلوى که به دو صورت «چادُر و چادَر»[1] به کار رفته و مترادف آن در زبان عربى، «جلباب»[2] و در زبان انگلیسى« [3] WRAPPER»است.
چادر باوقارترین و بارزترین نمود عینى پوشش زن مسلمان است که سراسر بدن او را مى پوشاند. این حجاب برتر ریشه در قرآن هم دارد. خداوند متعال خطاب به پیامبرش فرموده است:
(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاَِزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً)[4]; اى پیغمبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با چادر خود بپوشانند، که این کار براى آنها بهتر است، تا به عفت و حریت شناخته شوند و از تعرض و جسارت هوسرانان آزار نکشند; و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.
«جلابیب» جمع «جلباب» است و جلباب در کتاب هاى لغت معتبر، مثل لسان العرب، صحاح اللغة و معجم الوسیط، به «ملحفه» معنا شده است و ملحفه پوششى گسترده است که زن خود را در آن مى پیچد.[5] علامه طباطبایى در کتاب المیزان در ذیل همین آیه ى شریفه، جلباب را لباسى مى داند که زن با آن تمام بدن خود را مى پوشاند.[6] قبل از بررسى معنا و مفهوم جلباب، باید دید چادر رایج در بین زنان مسلمان و ایرانى چه نوع پوششى است و عناصر و مؤلفه هاى اصلى تشکیل دهنده ى آن چیست؟ با اندک تأملى مى توان گفت: چادر داراى دو مؤلفه ى اصلى ذیل است:
1. اندازه ى چادر: پوششى وسیع است که از بالاى سر تا پایین پاى زن را مى پوشاند.
2. کارکرد چادر: پوششى جلوباز که از بالاى سر، روى لباس هاى دیگر پوشیده مى شود و به نحو خاصى کنترل و جمع و جور مى گردد.
حال باید بررسى نمود آیا جلباب قرآنى که در بعضى تفاسیر از آن به ملحفه تعبیر شده است،[7] دو عنصر مذکور را دارد یا نه؟ اگر دو عنصر یاد شده را بتوان براى جلباب اثبات نمود، مى توان ادعا کرد که جلباب قرآنى همانند چادرهاى رایج فعلى است و گرنه نمى توان چنین ادعایى کرد; از این رو، به بررسى دو مؤلفه ى اندازه و کارکرد جلباب مى پردازیم:
الف) اندازه ى جلباب: تقریباً همه ى کتاب هاى لغت در این که جلباب پوششى وسیع است اتفاق نظر دارند، ولى دیدگاه هاى کتاب هاى لغت و تفسیر درباره ى اندازه ى دقیق جلباب متفاوت است. از مجموع کلمات لغویان و مفسران در مورد اندازه ى جلباب، به سه دیدگاه مى توان اشاره کرد:
دیدگاه اول: از کتاب هاى لغوى و تفسیرى استفاده مى گردد که جلباب پوششى فراگیر بوده که از بالاى سر تا پایین پا را مى پوشانده است.[8]
دیدگاه دوم: جلباب پوششى بزرگ تر از خمار (مقنعه) بوده که کم تر از مقدار ردا، یعنى تقریباً تا زانوها را مى پوشانده است. این دیدگاه از بعضى از کتاب هاى لغت، مثل مصباح المنیر فیومى استفاده مى شود.
دیدگاه سوم: جلباب همان خمار (مقنعه) است; پوششى که فقط سر و سینه ها را مى پوشاند. این دیدگاه از مفردات راغب اصفهانى به دست مى آید.
شواهد مختلفى وجود دارد که صحت دیدگاه اول و مخدوش بودن دیدگاه دوم و سوم را ثابت مى کند که بعضى از آنها عبارت اند از:
شاهد اول: درباره ى پوشش حضرت فاطمه ى زهرا(علیها السلام) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براى دفاع از فدک این گونه نقل شده است:
لاثت خمارها على رأسها و اشتملت بجلبابها.[9]
یعنى فاطمه ى زهرا(علیها السلام) خمار و مقنعه ى خویش را بر سر و جلباب، یعنى پوششى که شامل و دربر گیرنده ى تمام آن وجود مبارک بود، بر تن کردند.
از نحوه ى پوشش حضرت در قضیه ى مذکور دو نکته استفاده مى شود:
نکته ى اول: پوشش حضرت در بیرون منزل، همان دو پوشش قرآنى مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است; بر این اساس، نظر طرف داران دیدگاه سوم، مثل راغب اصفهانى در مفردات که جلباب را به خمار معنا کرده است، مخدوش مى گردد.
نکته ى دوم: از عبارت «و اشتملت بجلبابها»، به روشنى استفاده مى شود که جلباب، پوششى سرتاسرى بوده که تمام آن وجود مبارک، از سر تا قدم ها را فرا مى گرفته است; بنابراین، نظر طرف داران دیدگاه دوم; که قایل بودند جلباب تقریباً تا زانوها را مى پوشانده است، مخدوش مى گردد.
شاهد دوم: از کتاب هاى لغوى، مثل مصباح المنیر فیومى که گفته اند: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار; جلباب پوششى گسترده تر از خمار است»، تباین و مستقل بودن خمار و جلباب به خوبى استفاده مى شود.
شاهد سوم: احادیثى هم چون حدیث نبوى «و لغیر ذى محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار»[10] که از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل نام برده است نیز، شاهد بطلان دیدگاه سوم است.
شاهد چهارم: زمخشرى و آلوسى از ابن عباس، صحابى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و شاگرد امام على(علیه السلام) نقل کرده اند که جلباب پوششى بوده که از بالا تا پایین بدن را مى پوشانده است;[11] که با این شاهد بطلان دیدگاه دوم اثبات مى شود.
حاصل این که جلباب قرآنى از نظر اندازه همانند چادرهاى زمان حاضر از بالاى سر تا پایین پا را مى پوشانده است. اگر چه ممکن است که از نظر شکلى غیر از چادر فعلى بوده است.
ب) کارکرد جلباب: براى فهمیدن کارکرد جلباب و کیفیت پوششى آن، لازم است معناى «ادناء» در آیه ى (یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ) معلوم شود. آلوسى از ابن عباس و قتاده و زمخشرى از ابن سیرین نقل کرده اند که مراد از «یدنین» قرار دادن جلباب در بالاى ابرو و گردن و جمع و جور کردن و قرار دادن گوشه هاى جمع شده ى آن در بالاى بینى است،[12] که معمولا بانوان متدین و حساس نسبت به رعایت حجاب در مواجهه با نامحرم چنین مى کنند. از عبارت ابن عباس، قتاده و ابن سیرین معلوم مى شود که جلباب همانند چادرهاى فعلى، پوششى جلوباز بوده است که واژه ى «یدنین» در آیه ى شریفه نیز مؤید این مدعاست; بنابراین، از نظر کارکرد و کیفیت پوشش نیز جلباب قرآنى، شبیه چادرهاى امروزى بوده است.
به رغم این که بحث بر سر الفاظ و نام گذارى نیست و مهم این است که حقیقت و مصداقى از پوشش، شبیه چادرهاى فعلى، در صدر اسلام موجود بوده است، خوش بختانه در کتاب هاى واژه هاى قرآنى و کتاب هایى که درباره ى جلباب بحث نموده اند، جلباب به چادر معنا شده است و این مؤید بسیار خوبى است بر این که آنها نیز به دلیل اشتراک مؤلفه ها و عناصر جلباب و چادر، همانند ما، از جلباب قرآنى معناى چادر را فهمیده اند.[13]
حاصل این که، با توجه به مشابهت بسیار نزدیک جلباب قرآنى با چادر، از نظر اندازه و کارکرد، مى توان ادعا کرد که چادر ارتباط وثیقى با دین اسلام و قرآن دارد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. لغت نامه ى دهخدا و فرهنگ معین.
[2]. خلیل احمد فراهیدى، کتاب العین، ج 1، ص 302.
[3]. دکتر آریان پور، فرهنگ انگلیسى به فارسى.
[4]. سوره ى احزاب، آیه ى 59.
[5]. الملحفة: بالکسر، هى الملائة التى تلتحف بها المرأة (واللحاف) کل ثوب یتغطى به: ر.ک: فیومى، المصباح المنیر، ریشه ى لحف.
[6]. محمدحسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 346.
[7]. به طور مثال ر.ک: شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361; میرزا محمد مشهدى، کنزالدقائق، ج 8، ص 226 و فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج 4، ص 203، ذیل آیه ى 59 سوره ى احزاب، (آیه ى جلابیب).
[8]. به طور نمونه، ر.ک: شیخ طوسى، همان; بیضاوى، تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل; علامه طباطبایى، تفسیر المیزان و شیخ محمدجواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ذیل آیه ى جلابیب; هم چنین از ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن کریم این دیدگاه استفاده مى شود که در ضمن بررسى اقوال سه گانه خواهد آمد. در کتاب الجدول فى اعراب القرآن و صرفه و بیانه، ذیل آیه ى 59 سوره ى احزاب (آیه ى جلابیب) آمده است: «جلابیب جمع جلباب اسم جامد للملاءة التى تشتمل بها المرأة قال المبرَّد: الجلباب ما یستر الکل مثل اللحفة»; هم چنین این دیدگاه از کلام ابن عربى در کتاب احکام القرآن در ذیل آیه ى جلباب نیز استفاده مى شود. علاوه بر کتب تفاسیر، از بعضى کتاب هایى که به طور مفصل درباره ى احکام زنان بحث کرده اند دیدگاه اوّل صریحاً استفاده مى شود; مثلا در کتاب المفصل فى احکام المرأة والبیت المسلم فى الشریعة الاسلامیة، ج 3، ص 3222 آمده است: انّه الملاءة التى تشتمل بها المرأة فتلبسها فوق ثیابها و تغطى بها جمیع بدنها من رأسها الى قدمها و الجلباب بهذا التعریف شبیه العَباءة».
[9]. طبرسى، الاحتجاج، ج 1، ص 98.
[10]. طبرسى، مجمع البیان، ج7، ص155.
[11]. عن ابن عباس: الرداء الذى یستر من فوق الى اسفل. زمخشرى، تفسیر کشاف، و آلوسى، تفسیر روح المعانى، ذیل آیه ى جلباب (آیه ى 59 سوره ى احزاب).
[12]. عن ابن سیرین سألت عبیدة السلمانى عن ذلک (یدنین)، فقال: ان تضع رداءها فوق الحاجب ثم تدیره حتى تضعه على انفها. شبیه تعبیر مذکور عبارت هاى مختلفى در تفسیر آلوسى، ذیل آیه ى جلباب نقل شده است که نحوه ى کارکرد جلباب را بیان مى کند; مثلا از ابن عباس و قتاده این گونه نقل شده است. «تلوى الجلباب فوق الجبینین و تشده ثم تعطفه على الانف و ان ظهرت عینها لکن تستر الصدر و معظم الوجه».
[13]. ر.ک: لسان التنزیل، تألیف قرن 4 و 5، ص 103، به اهتمام مهدى محقق; تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 8، ص 191، ذیل آیه ى 59 سوره ى احزاب; میرزا ابوالحسن شعرانى، نثر طوبى، واژه ى جلباب; عبدالرحیم صفى پور، منتهى الارب فى لغة العرب، ج 1، ص 186، واژه ى جلب; ر. پ. آ: دزى، فرهنگ البسه ى مسلمانان، ص 117 و فیاض زنجانى، «رساله ى حجابیه»، مجله ى کیهان اندیشه، ش 60، خرداد و تیرماه، سال 1374، ص 112. و نسخه ى کهن تفسیر مفردات قرآن، ص190، قسمت مفردات، سوره ى احزاب.
حجاب و پوشش داراى چه آثار و فوایدى است؟
پوشش بانوان (حجاب و ایده ها - فقه)

سوال : حجاب و پوشش داراى چه آثار و فوایدى است؟ حسین مهدى زاده
جواب : حجاب و پوشش، آثار و فواید فراوانى دارد که به بعضى از مهم ترین آنها اشاره مى کنیم:
الف) ایجاد آرامش روانى در فرد
یکى از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردى، ایجاد آرامش روانى در افراد جامعه است که یکى از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسى است; در مقابل، فقدان حجاب و آزادى معاشرت هاى بى بندوبار میان زن و مرد، هیجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى سکس را به صورت عطش روحى و یک خواست اشباع نشدنى درمى آورد که مخلّ آرامش روانى افراد است. غریزه ى جنسى، غریزه اى نیرومند، عمیق و دریاصفت است و هر چه بیش تر از آن اطاعت شود بیش تر سرکش مى گردد; هم چون آتشى که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعلهورتر مى گردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بى حیایى و برهنگى، اطاعت از غریزه ى جنسى بیش تر شده است، هجوم مردم به مسئله ى سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب سکسى بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطعى است به کسانى که قایل اند همه ى گرفتارى هایى که در کشورهاى اسلامى و شرقى بر سر غریزه ى جنسى وجود دارد، ناشى از محدودیت هاست; و اگر به کلى هرگونه محدودیتى برداشته شود و روابط جنسى آزاد گردد، این حرص و ولع از بین مى رود.
البته از این افراد باید پرسید: آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته، توانسته است حرص و ولع جنسى را بکاهد یا آن را افزایش داده است؟![1]
پاسخ هر انسان واقع بین و منصفى به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسى در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکل هاى جدیدترى از تمتّعات و بهره بردارى هاى جنسى در آن جا رواج و رسمیت مى یابد.
یکى از زنان غربى منصف، وضعیت جامعه ى غرب را در مواجهه با غریزه ى جنسى این گونه توصیف کرده است:
کسانى مى گویند مسئله ى غریزه ى جنسى و مشکل زن و حجاب در جوامع غربى حل شده است; آرى، اگر از زن روى گرداندن و به بچه و سگ و یا هم جنس روى آوردن حل مسئله است، البته مدتى است این راه حل صورت گرفته است!![2]
ب) استحکام بیشتر کانون خانواده
یکى از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگى، اختصاص یافتن التذاذهاى جنسى به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قوى تر زن و شوهر و در نتیجه، استحکام بیش تر کانون خانواده و، برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده مى گردد. یکى از نویسندگان، تأثیر برهنگى را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان کرده است:
در جامعه اى که برهنگى بر آن حاکم است، هر زن و مردى، همواره در حال مقایسه است; مقایسه ى آنچه دارد با آنچه ندارد; و آنچه ریشه ى خانوده را مى سوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن مى زند. زنى که بیست یا سى سال در کنار شوهر خود زندگى کرده و با مشکلات زندگى جنگیده و در غم و شادى او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهره اش شکفتگى خود را از دست مى دهد و روى در خزان مى گذارد. در چنین حالى که سخت محتاج عشق و مهربانى و وفادارى همسر خویش است، ناگهان زن جوان ترى از راه مى رسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسه اى مى دهد; و این مقدمه اى مى شود براى ویرانى اساس خانواده و بر باد رفتن امیدِ زنى که جوانى خود را نیز بر باد داده است; و همه ى خواهران جوان لابد مى دانند که هیچ جوانى نیست که به میان سالى و پیرى نرسد و لابد مى دانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوت اند در فرداى بى طراوتى آنان، باز هم جوانانى هستند که بتوانند براى خانواده ى فرداى آنها، همان خطرى را ایجاد کنند که خود آنان امروز براى خانواده ها ایجاد مى کنند.[3]
بنابراین باید گفت زنى که چادر بر سر مى گذارد، نه تنها اولین قدم را در حفظ کانون گرم خانواده برداشته، بلکه آبرو و شرافت مادرى را بدین وسیله فراهم ساخته است و خود را از آزار و اذیت ها و نگاه هایى که همچون تیر به قلب خانواده اصابت مى کند و آن را از هم مى پاشد محفوظ داشته است.
ج) حفظ و استیفاى نیروى کار در جامعه
یکى از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعى، حفظ و استیفاى نیروى کار در سطح جامعه است. در مقابل، بى حجابى و بدحجابى باعث کشاندن لذت هاى جنسى از محیط و کادر خانواده به اجتماع و در نتیجه، تضعیف نیروى کار افراد جامعه مى گردد. بدون تردید، مردى که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و ... همواره با قیافه هاى محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروى کارش کاهش مى یابد. برخلاف نظام ها و کشورهاى غربى، که میدان کار و فعالیت هاى اجتماعى را با لذت جویى هاى جنسى درهم مى آمیزند،[4]اسلام مى خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این گونه لذت ها پاک گردد و لذت هاى جنسى، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود.[5]
پژوهش ها نشان مى دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها داراى حجاب کاملى شامل: پیراهن بلند چین دار، شلوار تا مچ پا و چادر بر روى لباس ها بودند. برابر متون تاریخى، در همه ى آن زمان ها پوشاندن موى سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آن که آزادانه در محیط بیرون از خانه رفت و آمد مى کردند و همپاى مردان به کار مى پرداختند، داراى حجاب کامل بودند و از اختلاط هاى فسادانگیز شدیداً پرهیز مى کردند.
د) فایده ى اقتصادى حجاب
استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکى، به دلیل سادگى و ایجاد یکدستى در پوشش بانوان در بیرون منزل، مى تواند از بُعد اقتصادى نیز تأثیرى مثبت در کاهش تقاضاهاى مدپرستى بانوان داشته باشد; البته به شرط این که خود چادر مشکى دست خوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستى در چادرهاى مشکى نیز مشاهده مى گردد; به گونه اى که برخى از بانوان به جاى استفاده از چادرهاى مشکى متین و باوقار، به چادرهاى مشکى تورى، نازک و داراى طرح هاى جِلف و سبک که با هدف و فلسفه ى حجاب و پوشش تناسبى ندارند روى مى آورند.
یکى از دانشجویان محجبه درباره ى رواج فرهنگ مدگرایى در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است:
یادم مى آید آن وقت ها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانه ى کسى بروم، لباسى را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمى شدم فردا بپوشم! احساس مى کردم مسخره است و سعى داشتم حتى اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدى رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتى را از خانم ها سلب کرده بود.[6]
پس مى توان گفت که چادر امنیت و آرامش زن را تأمین مى کند. زنانى که با خودآرایى وارد جامعه مى شوند، همواره نگران قضاوت دیگران در مورد خود هستند و ناآرام و مضطرب اند. در صورتى که زن مى تواند با رعایت حجاب کامل و پوشیدن چادر از دغدغه ى شرکت در یک رقابت و مدپرستى نجات یابد.
هـ) حجاب، مبارزه ى زنان با دشمنان اسلام
حجاب کامل بانوان در جامعه ى اسلامى مبارزه اى است با سلطه گران و جنایتکاران دنیا که همیشه سعى داشته اند با ترویج بى بندوبارى و بدحجابى، ارزش هاى اسلامى را پایمال و بر ملت هاى ستمدیده سلطه پیدا کنند. مستر همفر، جاسوس انگلیسى در کشورهاى اسلامى، در بخشى از خاطرات خود، آن جا که نقاط قوت مسلمانان را برمى شمارد، به مورد حجاب اشاره مى کند و مى گوید:
زنان مسلمان داراى حجابى محکم هستند که نفوذ فساد در میان آنها ممکن نیست; بنابراین باید آنان را فریب داد و از زیر چادر و عبا بیرون کشید. پس از آن که زنان را از چادر و عبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنها بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد; و براى پیش برد این نقشه، لازم است اول زنان غیر مسلمان را از حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند.[7]
اگر چادر سر راه نفوذ دشمنان استعمارگر نبود، هیچ گاه یک جاسوس این اندازه براى زوال آن به فریبکارى نمى پرداخت. اگر حجاب اسلامى، به ویژه چادر، اهمیت خاصى نداشت، چه در کشورهاى اسلامى و چه در کشورهاى غربى، آن را به عنوان یک مدل لباس زنانه، در کنار صدها مدل دیگر مى پذیرفتند. اگر چادر از جایگاه حساس و ارزش بلند برخوردار نبود، هرگز استعمار غرب، رضاخان را بر آن نمى داشت که تمام حکومت خود را براى از بین بردن چادر بسیج کند. آرى چادر خیمه ى عفاف پیروان فاطمه(علیها السلام) است که با گذشت 14 قرن، نداى آزادى بخش آن حضرت هم چنان در گوش تاریخ طنین انداز است.
علاوه بر فواید یاد شده، فواید و آثار دیگرى نیز مى توان براى حجاب و پوشش نام برد; از جمله:
حفظ ارزش هاى انسانى در جامعه، مانند عفت، حیا و متانت و نیز کاهش مفاسد اجتماعى; هدایت، کنترل و بهره مندى صحیح و مطلوب از امیال و غرایز انسانى; تأمین و تضمین سلامت و پاکىِ افراد جامعه.[8]
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. براى آگاهى از ابعاد گسترش این حرص و ولع ر.ک: جلال رفیع، یادداشت ها و ره آوردهاى سفر نیویورک، در بهشت شدّاد آمریکاى متمدن، آمریکاى متوحش.
[2]. احمد صبورى اردوبارى، آیین بهزیستى اسلام، ج 3، ص 302.
[3]. غلامعلى حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 7069.
[4]. براى آگاهى از گستره ى کشانده شدن لذت هاى جنسى به محیط هاى کارى و اجتماع، و اعترافات صریح بعضى از زنان کشورهاى غربى درباره ى مزاحمت هاى جنسى نسبت به زنان و کودکان، ر.ک: احمد صبورى اردوبارى، بهایِ یک نگاه; محمدتقى فلسفى، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 2، و روح الله حسینیان، حریم عفاف.
[5]. سه بُعد قبل، از کتاب مسئله ى حجاب، استاد مطهرى، ص 84 - 94 (با دخل و تصرف) اقتباس شده است.
[6]. ر.ک: احمد اردوبارى، همان، ج 3، ص 222.
[7]. مؤسسه ى فرهنگى قدر ولایت، حکایت کشف حجاب، ص 14.
[8]. براى آگاهى بیشتر درباره ى آثار و فواید حجاب و پوشش ر.ک: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومین نمایشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامى; هم چنین درباره ى ضررهاى بدحجابى ر.ک: اسدالله محمدى نیا، آنچه باید یک زن بداند، بخش هاى 3، 4 و 5.

تبلیغات