عاشورا و معیارهای روایی «زبان حال»
آرشیو
چکیده
متن
زبان حال، اگر به گونه ای درست و با شرایط به بازگویی رویداد عاشورا بپردازد کاری منطقی و درست و مورد پذیرش عالمان دینی است و آثار بسیار خوبی را نیز در پی دارد. اما با کمال تاسف گاهی زبان حال هایی گفته و خوانده و نمایش داده می شود که موجب شرمساری و سر افکندگی است. زبان حال هایی که به هیچ روی با مبانی اعتقادی اسلام و آموزه های آن و همچنین با مقام امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان سازگاری ندارد. برای این که میزان و معیاری برای شناخت زبان حال های درست از نادرست داشته باشیم، اشاره ای به حدود و شرایط بازگویی رویداد عاشورا به زبان حال مفید و مناسب می نماید :
1. پرهیز از خلط زبان حال به زبان قال: در زبان حال، همانند زبان قال، هر چند شاعر، نویسنده و نمایشنامه نویس می تواند آن را به امام(ع) و یا یکی دیگر از اهل بیت(ع) و یا دیگر عاشورائیان، به صراحت و یا به اشاره نسبت دهد. مثلا براساس زبان حال بگوید که امام(ع) چنین گفتند و یا چنین کردند ولی آن چه مهم است این که در مواردی که ممکن است برخی به اشتباه بیفنند باید تصریح کرد که زبان حال است نه زبان قال. بر همین اساس برخی بین زبان حال ، به نثر و شعر تمایز قائل شده و گفته اند: چون در شعر و همانند آن، استفاده از زبان حال زیاد رواج دارد، نیاز به قرینه و یا تصریح به این که آن چه می گوییم زبان حال است نه زبان قال، ضرورتی ندارد. ولی در برخی از نثرها نیاز به قرینه و یا تصریح است، چرا که ممکن است برخی به ظاهر آن، توجه کرده و گمان برند که این عین سخنان امام(ع) است(1) .
به همین جهت علی(ع) در خطبه ای مفصل و مشروح پس از آن که سوره "الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر «را تلاوت کردند در بیان حال مردگان در بخشی از آن فرمودند :
وَ لَئِنْ عَمِیَتْ آثَارُهُمْ وَ انْقَطَعَتْ اَخْبَارُهُمْ لَقَدْ رَجَعَتْ فِیهِمْ اَبْصَارُ الْعِبَرِ وَ سَمِعَتْ عَنْهُمْ آذَانُ الْعُقُولِ وَ تَکَلَمُوا مِنْ غَیْرِ جِهَاتِ النُطْقِ فَقَالُوا کَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَوَاضِرُ وَ خَوَتِ الْاَجْسَامُ النَوَاعِمُ وَ لَبِسْنَا اَهْدَامَ الْبِلَی وَ تَکَاءَدَنَا ضِیقُ الْمَضْجَعِ وَ تَوَارَثْنَا الْوَحْشَهَ وَ تَهَکَمَتْ عَلَیْنَا الرُبُوعُ الصُمُوتُ فَانْمَحَتْ مَحَاسِنُ اَجْسَادِنَا وَ تَنَکَرَتْ مَعَارِفُ صُوَرِنَا وَ طَالَتْ فِی مَسَاکِنِ الْوَحْشَهِ إِقَامَتُنَا وَ لَمْ نَجِدْ مِنْ کَرْبٍ فَرَجاً وَ لَا مِنْ ضِیقٍ مُتَسَعا».(2)
هر چند نشانه هایشان ناپدید گردیده است و خبرهایشان قطع شده، چشم عبرت آنان را دید، و گوش خرد بانگشان را شنید. سخن سر دادند بی لب و دهان چنین گفتند: (اما نه زبان قال) که: چهره های شاداب در ترنجید، و تن های نرم پوسید، و مارا پوشاک فرسودگی در بر است و سختی تنگی گور برسد وحشت را به ارث می بریم از یکدیگر. سرایهای خاموش بر سرمان فرو ریخت. چندان که زیبایی تن هامان بر پر نماند و آب و رنگ چهره هامان بر جا... و ماندنمان در خانه وحشت دراز و دیرپا. نه ازاندوهی گشایش یافتیم و نه از تنگی جای، فراخی و رهایش.
2. سازگاری زبان حال با زبان قال: زبان حال نباید با خطبه ها، نامه ها و کارهای امام(ع) ناسازگار باشد. بنابراین شعر و یا نثر و نمایشی که با انگیزه ها و اهدافی که به روشنی در گفتار امام(ع) آمده است ناسازگار است درست نیستند.از باب نمونه: زبان حال هایی که بیانگر آنند که امام حسین در نهضتی که به وجود آوردند مضطر و بدون اراده بودند و یا زبان حال هایی که می گویند: امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان شهید شدند تا از گنه کاران امت شفاعت کنند، با سخنان امام حسین(ع) بویژه با وصیت نامه مشهور آن بزرگوار ناسازگار است.(3) چرا که امام حسین(ع) در این وصیت نامه از اصلاح امور امت امر به معروف و نهی از منکر و... سخن گفته که هم با اضطرار و هم با هدف قیام برای شفاعت از گنه کاران امت سازگاری ندارد. بنابراین، چنین چیزهایی را نمی توان به عنوان زبان حال، گفت و یا نمایش داد.
3. سازگاری با مقام امام(ع) و دیگر عاشورائیان: زبان حال باید با مقام امام(ع) و دیگر عاشورائیان سازگاری داشته و از افراط و تفریط به دور باشد. بنابراین، زبان حال هایی که با علم و عصمت امام(ع) و عزت عاشورائیان سازگار نباشد و یا زبان حال های غلو آمیزی که امام(ع) را موجودی مافوق انسان و در حد خدا و... قرار دهد همانند سخنان کفر آمیزی که برخی از مداحان به تقلید از صوفیان می گویند: ما حسین اللهی ایم، به هیچ روی، درست نیست. متاسفانه در زبان حال هایی که گفته شده افراط و تفریط های بسیاری صورت گرفته است اشعاری از این دست :
شدم راضی که زینب خوار گردد اسیر کوچه و بازار گردد.
با روش و منش امام حسین(ع) و اهل بیت سازگاری ندارد. قیام امام حسین(ع) افزون بر بعد عرفانی و تربیتی بعد حماسی نیز دارد. امام حسین(ع) شخصیتی است که در برابر ستم و ستمگران قیام کرده است و به هیچ روی، ذلت و خواری را نه برای خودش و نه برای هیچ مسلمان دیگری چه رسد به عقیله بنی هاشم زینب کبری نمی پسندد. سخن و عمل او در جاهای گوناگون از عزت و شرافت و آزادی و آزادگی حکایت دارد.(4) ذلت و خواری از نگاه امام(ع) تسلیم در برابر یزید است. اسارت اهل بیت از جمله زینب کبری که به جرم دفاع از حق و حقیقت صورت گرفته، عین عزت و افتخار و سرافرازی است.
علی اکبر فرزند امام حسین(ع) یکی از قهرمانان کربلا و نخستین شهید از بنی هاشم است. روایات بیانگر شجاعت، شهامت، ادب، ایثار و عشق او به شهادت در راه خداست. ولی متاسفانه اشعاری درباره او گفته شده است که نه تنها شخصیت او را تحریف کرده که پیامدهای منفی و ناگواری نیز دارد محتوای این اشعار این است که علی اکبر نوجوانی است هیجده ساله که امید دامادی داشته ولی به هدف خود نرسیده است. از این روی ناراحت است. پدر و مادر نیز از این که در حق او کوتاهی کرده اند ناراحت اند. به عنوان نمونه از زبان امام حسین(ع) در بالای نعش علی اکبر به عنوان زبان حال چنین سروده اند :
مخواه پیش عدو این شکست مرا به حجله می روی ببوس آخر دست مرا
ملول گشته دل داغدار ناشادت که من نکرده نور دیده دامادت
نکرده ام پدری ای پسر تو حق داری ولی مکن خجلم نور دیده حق داری
به تو اگر سخن آبدار می گویم ز من مرنج که بی اختیار می گویم
نسبت دادن چنین سخنانی به امام حسین(ع) هر چند به عنوان زبان حال با شخصیت و منطق و عمل امام حسین (ع) سازگاری ندارد. بسیاری از عالمان و متفکران اسلامی از چنین اشعاری شکوه کرده اند. از باب نمونه شهید مطهری در این باره می نویسد :
«شما را به خدا ببینید حرف هایی را که گاهی وقت ها از یک افراد در سطح پایین می شنویم که مثلا می گویند: من آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم، به فردی چون امام حسین(ع) نسبت می دهند. آن هم در گرماگرم زد و خورد که مجال نماز خواندن (به گونه ای طبیعی) نیست.(5)»
نه تنها این اشعار با مقام امام(ع) و علی اکبر و همچنین دیگر عاشورائیان سازگاری ندارد که با منابع تاریخی معتبر نیز، نمی خواند. چرا که سن علی اکبر بیش از هیجده سال بوده است. شهید قاضی طباطبایی پس از تحقیق سن او را بیست و هشت سال نوشته است.(6) افزون بر این، او پیش از عاشورا ازدواج کرده است.
4. تحریف نکردن عاشورا به نام زبان حال: به نام زبان حال، به تحریف تاریخ عاشورا و اهداف و انگیزه های آن نپردازیم. در بسیاری از اشعار آمده است که امام حسین(ع) در روز عاشورا به هنگام جنگ که مجال نماز خواندن به صورت طبیعی نبود و امام نماز خوف خواندند. در اندیشه دامادی قاسم بوده و دخترش فاطمه را به عقد او در آورده است. این ماجرا که به نثر و شعر به عنوان زبان حال مطرح شده بنیان تاریخی ندارد و صد در صد جعل و تحریف و دروغ است. برخی از متفکران اسلامی که در این باره به تحقیق پرداخته به این نتیجه رسیده اند که ملا حسین کاشفی اولین کسی است که این مطلب را در کتابی به نام "روضه الشهداء" نوشته و اصل قضیه صد در صد دروغ است.(7)
افزون بر این، امام حسین(ع) دختری که در سن ازدواج باشد نداشته است. در اشعاری دیگر همین فاطمه ای که در این ماجرا به عقد قاسم در آمده در مدینه به سر می برد و چشم انتظار علی اکبر است و علی اکبر در کشاکش جنگ از سکینه قلم و کاغذ خواسته که برای او نامه بنویسد.
در بسیاری از اشعار نیز، کشته شدن امام حسین(ع)، اسیری زینب(ع)، شهادت علی اکبر و... وسیله ای برای شفاعت امت گنه کار دانسته شده به عنوان نمونه: از زبان امام حسین(ع) برخی چنین سروده اند :
آخر منم سلاله سالار کاینات لب تشنه در میان شما با مخدرات
بهر شفاعت گنه دوستان خویش کردیم سینه را هدف تیر حادثات
و یا شاعر دیگری، از قول امام حسین(ع) نقل می کند که کربلا قربانگاه من و هفتاد و دو تن شده :
تا پناه خیل زواران شود شافع جرم گنه کاران شود.
نمونه هایی از این دست بسیارند. این اشعار و همانند آن ها به هیچ روی، با سخنان و فلسفه قیام آن حضرت سازگاری ندارد، چرا که اگر شهادت این بزرگواران را وسیله ای برای بخشیده شدن و یا شفاعت امت گنه کار بدانیم به گونه ای مستقیم آن حضرت را مروج گناه و معصیت معرفی کرده ایم با این که آن حضرت به صراحت یکی از اهداف قیام خود را مبارزه با ستم و فساد دانسته است.
متاسفانه بسیاری از زبان حال ها براساس تحریف ها و دروغ هایی است که شماری از مداحان و روضه خوانان و تعزیه خوانان از دیگران شنیده و یا در کتاب های غیر معتبر دیده اند. وقتی عروسی قاسم و... و فدایی شدن امام حسین (ع) برای گنه کاران امت، تحریف و دروغ است چگونه می توان براساس آن شعری و یا نثری ادیبانه و یا نمایشی به زبان حال سرود و نوشت و انجام داد. متاسفانه امروزه با این بهانه دروغ بستن به امامان و اهل بیت(ع) آسان تر از دروغ بستن به دیگر مردم شده است. برای اثبات این ادعا کافی است که نگاهی به برخی از مجالسی که به نام امام حسین(ع) برگزار می شود داشته باشید، نه تنها با کمال جسارت آن چه را برای گرمی مجالس لازم می دانند می گویند که از سوی برخی از متدینان نیز تشویق می شوند. علامه نراقی، در این باره می نویسد :
«بلی شیطان لعین چون در هر طرف در کمین و در یمین و یسار و خلف و قدام در می آید و هر عملی که اجر آن بیش تر، سعی آن ملعون در ضایع کردن آن، اکثر است. جمعی از روضه خوانان را بر آن داشته که هر رطب و یابسی برسد بگویند به خیال این که باعث گریه و شور شود، خواه راست و خواه دروغ. و چنین عمل عظیم الاجر را ضایع کنند و مرتکب چنین معصیت شوند به جهت تصور ادراک مستحبی و حال آن که غلط است.(8)»
شخصی از آیت الله گلپایگانی می پرسد :
بنده بااین که از معلومات عربی بهره ای ندارم ولی چون به حضرت اباعبد الله الحسین علاقه شدیدی دارم مرثیه و مصیبت می خوانم و نمی دانم راست یا دروغ است ؛روزه ام در ماه مبارک رمضان با این وضع چگونه است ؟
معظم له در پاسخ می نویسند :
مرثیه و مصیبت در صورتی که مشکوک باشد،نسبت دادن آن به امام جایز نیست و موجب بطلان روزه است ؛مگر آن که نسبت،به کتابی، که در آن نوشته شده است بدهید.(9)
ودر پاسخ فرد دیگری که مسئله را به شرح زیر پرسیده است :
روضه خوان به عنوان زبان حال در مثل ماه مبارک رمضان، اشعاری می خواند و یا قضایایی را نقل می کند که مطابق با واقع نیست. آیا این کار سبب بطلان روزه است یانه ؟
در پاسخ می نویسند:
اگر اشعار به عنوان زبان حال، در مورد مصایب واقع شده، ذکر شود و مناسبت هم داشته باشد عیب ندارد. لکن نقل قضایایی که اصلا واقع نشده جایز نیست و اگر به امام نسبت دهند مبطل روزه است.(10)
5. شایستگی های لازم برای بازگویی عاشورا به زبان حال: بازگویی رویداد عاشورا به زبان حال کار هر کس نیست. کسی که می خواهد شعر، قصه، رمان و نمایشنامه ای در این زمینه بنویسد باید به تاریخ عاشورا و قهرمانان آن و همچنین با جبهه مقابل یعنی دشمنان امام(ع) آشنایی داشته باشد. افزون بر این، تحلیل درستی از عاشورا و مسائل مربوط به آن داشته باشد.
قلمرو بهره گیری از زبان حال
یاد آور شدیم که بازگویی عاشورا به زبان حال، هر چند خود گونه ای از هنر است، ولی در عین حال، در بسیاری از قالب های هنری می تواند نقش موثر داشته باشد و آن ها را در خدمت پیام های عاشورا و ترسیم چهره واقعی آن قرار دهد.
بی شک، قالب های هنری در دنیای امروز نقش و جایگاه بسیار والایی در پیام رسانی دارند. هنر از مهمترین، موثرترین و رساترین ابزار در جهت ارائه حقایق و تاریخ اسلام به شمار می آید. هنر این توان و قدرت را دارد که بیش ترین سخنان را، در کم ترین زمان ولی با موثرترین زبان بیان کند. پیامی امروز ماندگار و پیروز است که بتواند از این قالب های هنری بیش ترین بهره را ببرد. یکی از وجوه اعجاز قرآن و ماندگاری آن، ارائه آن در همین قالب های هنری است. یکی از عوامل نفوذ و گسترش و ماندگاری عاشورا نیز ارائه آن در قالب هنری است.
در طراحی نهضت عاشورا، زمان و مکان، گزینش بهترین و پاک ترین انسان ها، کیفیت حرکت، چگونگی وقوع حادثه، خطبه ها و سخنان امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان که سرشار از فصاحت و بلاغت و... است همه و همه از طراحی هنرمندانه نهضت به وسیله خداوند و یا خود امام حسین(ع) حکایت می کند. که در جای خود باید به تحلیل و تشریح آن پرداخته شود. در این مقال، چون ما درصدد بیان چگونگی پیوند بین قالب های هنری و زبان حال می باشیم به همین اندازه بسنده می کنیم و به پاره ای از قالب های هنری و ارتباط آن با زبان حال می پردازیم :
الف. شعر و شاعری
شعر از زیباترین و گیراترین قالب های هنری برای ارائه رویداد عاشورا بویژه درس ها و عبرت های آن است. پس از عاشورا اشعار بسیاری به زبان های گوناگون بویژه زبان عربی و فارسی سروده شده است. که اگر این آثار گرد آوری شود دهها رساله و کتاب خواهد شد. در این اشعار شاعران متعهد که سیمای تابناک عاشورا را از ابعاد گوناگون: عاطفی، عرفانی، حماسی و... روشن کرده و سیمای دشمنان عاشورا: بنی امیه و بنی عباس و پیروان آن ها را نیز، به مردم شناسانده اند. در گذشته شاعرانی چون: کمیت اسدی، حمیری، دعبل خزاعی و... این کار را به خوبی انجام داده اند. قصائد بلندهاشمیات کمیت از شاهکارهای بزرگی بودکه با طراحی خود کمیت، فراگیر و پایه های حکومت امویان را متزلزل کرد. در این اشعار بلند طرح حکومت عدل، افشاگری علیه بنی امیه، معرفی اهل بیت(ع) و مدح و مرثیه درباره آنان آمده است.(11)
اشعار معروف سید اسماعیل حمیری، «اُمْرُر علی جَدَث الحسین، فَقُل لاعْظُمِه الزکیه..." نیز از شاهکارهای ادبی عاشورایی است.(12)
پس از این بزرگواران قرن به قرن و بویژه در قرن معاصر اشعاری بسیار زیبا و با محتوایی عالی در ابعاد عاطفی عرفانی، حماسی و با الهام از سخنان امام(ع) و زبان حال سروده شده است. این شاعران مفاهیمی چون، ستم ستیزی عدالت طلبی، حق گرایی، عزت، آزادی و آزادگی، بر پا داشتن حق و عدل، امر به معروف و نهی از منکر شهادت در راه خدا، مظلومیت اهل بیت(ع) و... را با الهام از عاشورا به زبان قال و حال بیان کرده اند. از باب نمونه محتشم کاشانی در دوازده بند خود(13)هر چند تنها به یک بعد از عاشورا که همان جنبه عاطفی و رثایی آن باشد توجه کرده ولی در عین حال، یکی از شاهکارهای ادبی عاشورایی را به زبان فارسی و به زبان قال و حال به یادگار گذاشته است. به نمونه هایی از شعرهای او که به زبان حال سروده بود در همین مقاله اشاره کردیم. عمان سامانی نیز بیش تر به بعد عرفانی عاشورا پرداخته است، ولی در چند مورد به بعد حماسی آن نیز توجه کرده و چهره بسیار زیبایی از قهرمانان کربلا نشان داده است از باب نمونه درباره لحظه ای که امام(ع) عزم میدان کرده با اسب و شمشیر خود به زبان حال گفت وگوی آن ها را چنین به تصویر کشیده است :
کای سبک پر ذوالجناح تیز تک گرد نعلت سرمه چشم ملک
ای سماوی جلوه قدسی خرام ای ز مبدا تا معادت نیم گام
رو به کوی دولت منهاج من است دیده واکن وقت معراج من است
بس حقوقا کز منت بر ذمت است ای سمت نازم زمان همت است
پس به چالاکی به پشت زین نشست این بگفت و برد سوی تیغ دست
کای شعشع ذوالفقار دل شکاف مدتی شد تا که ماندی در غلاف
آن قدر در جای خود کردی درنگ تا گرفت آئینه اسلام زنگ
در مزاج کفر شد خون بیش تر سر بر آور ای خدا را نیشتر(14)
شاهکارهای ادبی شعر عاشورایی فراوان است. در برخی از کتاب ها نمونه هایی از این اشعار گرد آوری شده است.(15) زبان حال در این شاهکارها نقش اساسی دارد. اشعار مفصل «فرا» با عنوان عاشورا حماسه مکرر که با این ابیات شروع می شود: «بیابان ها گرم و سوزان بود و خورشید جهان افروز، زمین تشنه را چون تیغ می برید(16)» و دوازده بند غروی اصفهانی(17)، اشعار نیر تبریزی(18)، اقبال لاهوری(19)، نمونه ای از این شاهکارها به شمار می آیند.
از باب نمونه اقبال لاهوری، متفکر و شاعر بلند آوازه اهل سنت به بعد حماسی عاشورا بیش تر توجه کرده و در اشعار معروف خود از آزادگی و ستم ستیزی و بیدارگری و درس آموزی مردم جهان از مکتب حسینی به شرح سخن گفته است.(20) استاد شهید مطهری از این اشعار به عنوان زبان حالی که بیانگر واقعیت و آئینه تمام نمای شخصیت امام حسین(ع) است نام برده است.(21)
افزون بر ایشان شاعران بسیاری با الهام از خطبه ها و شعارهای امام حسین(ع) و همچنین به زبان حال، در این بعد (سیاسی اجتماعی) شعر سروده اند. متاسفانه در برابر این اشعار، اشعار سست و بی مایه نیز درباره رویداد کربلا کم نیستند. اشعاری که گاه در جهت ضد اهداف عاشورا قرار دارند. اشعاری که به جای مقاومت و پرخاشگری علیه ستم و ستمگران، فساد و مفسدان، بی تفاوتی و گناه را ترویج می کنند. در لابه لای بحث های گذشته به نمونه هایی از این دست اشاره کردیم.
ب. قصه و نمایشنامه و...
درباره رویداد عاشورا کم و بیش، قصه ها، فیلمنامه ها و نمایشنامه هایی نگاشته شده است. که هر یک در جای خود، در ابلاغ پیام های عاشورا و تجسم بخشیدن به عواطف و احساسات و همچنین حماسه حسینی نقش داشته اند. ولی ظرفیت این رویداد بیش از آن چیزی است که قصه نویسان و... تاکنون ترسیم کرده و نوشته اند. این حادثه این ظرفیت را دارد که صدها بلکه هزارها نثر ادبی درباره آن نوشته شود. تصویر حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا مکه و از آن جا تا کربلا، دستمایه بسیار خوبی برای نویسندگان است. روشن است که یک قصه نویس و یا یک نمایشنامه نویس در این جا دیگر به نقل تنها بسنده نمی کند. از ویژگیها و احوالات و زندگینامه این قهرمانان نیز بهره می گیرد و با استفاده از خطبه ها، گفت و گوها و کارهای امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان، خطورات ذهنی این انسان های مجاهد و فداکار و همچنین دشمنان آنان می تواند قصه ها و نمایشنامه هایی بسیار زیبا و جذاب ترسیم کرده و بنویسد. البته کسی که می خواهد وارد این عرصه شود باید با قهرمانان این رویداد آشنایی داشته باشد. از ویژگیها، روحیات، زندگی فردی و اجتماعی، نوع رابطه آنها با پیروان آگاهی داشته باشد. تحلیل درستی از عاشورا داشته باشد. اثر گذاری این گونه آثار بسیار زیاد است. گاه یک قصه و یا نمایشنامه خوب، تحول و دگرگونی در راه و روش بسیاری از انسان ها ایجاد می کند. از این روی، حوزه های علمیه، مراکز فرهنگی و نظام اسلامی باید از این ابزارها بیش ترین استفاده را ببرند. باید از قصه نویسان خوب و... دعوت کنند که در این باره بنویسند نویسندگان خوب را تشویق کنند حتی بسیاری از کسانی که با ما نیستند ولی بر ما نیز نیستند می توانیم در این راه کمک بگیریم.
همگان «بینوایان» را به عنوان یک اثر ادبی خوب و ماندگار می شناسند. بخش عمده ای از این اثر به جنگ های داخلی فرانسه (جنگ بین جمهوری خواهان و سلطنت طلبان) مربوط است. با این که بینوایان یک قصه و رمان است ولی وقتی انسان آن را مطالعه می کند می بیند که پر از تاریخ است و مقطعی از تاریخ فرانسه را به خوبی تصویر کرده و نوشته است.
رویداد عاشورا و جنگ بین امام حسین(ع) و یزید سوژه و موضوعی است که می تواند چنین قصه ها و رمان هایی را خلق کند.
ج. هنرهای نمایشی
حادثه عاشورا هر چند برای نمایش و شبیه سازی ساخته نشده است ولی به گونه ای طراحی و معماری شده، که ظرفیت و استعداد هنرهای نمایشی آن بسیار بالاست. بلکه باید گفت: بیش از آن که انسان ها در قالب های هنری به تبیین و تشریح آن بپردازند، دست تقدیر در ترسیم عاشورا بزرگ ترین هنرمندی را به کار برده است. یکی از متفکران اسلامی در این باره می نویسد :
«انسان وقتی که تاریخ عاشورا را می خواند، استعدادی برای شبیه سازی در آن می بیند، همان طور که قرآن برای آهنگ پذیری ساخته نشده ولی این طور است، حادثه کربلا هم برای شبیه سازی ساخته نشده ولی این طور هست. من نمی دانم شاید شخص ابا عبدالله الحسین(ع) در این مورد نظر داشته... متن تاریخ این حادثه گویی اساسا برای یک نمایشنامه نوشته شده است، شبیه پذیر است، گویی دستور داده اند که آن را برای صحنه بودن بسازند.(22)»
تعزیه و شبیه خوانی گونه ای از هنرهای نمایشی است که از دیرباز در خدمت رویداد عاشورا در آمده است. و توجه عالمان و فقیهان را به خود جلب کرده است. و برخی در اثبات و برخی در نفی آن سخن گفته اند. امروزه بیش تر آنان با اصل تعزیه و شبیه خوانی مخالفتی ندارند. هر چند از برخی گفته ها و کارهایی که انجام می گیرد شکوه دارند و آن ها را سازگار با معارف اسلامی و قیام امام حسین(ع) نمی دانند.
برای این که بدانیم بهره گیری هنرهای نمایشی از زبان حال، تا چه اندازه است اشاره ای به ارکان هنرهای نمایشی مفید و مناسب می نماید. هر متن نمایشی چه تاریخی و چه غیر تاریخی، افزون بر هدفی که متن برای آن نوشته می شود بر سه عامل زیر استوار است :
1. بازیگر و یا بازیگرانی که به اجرای نمایش نامه می پردازند.
2. حرکت و عمل: حرکت و عمل وسیله ای است برای هر چه بیش تر آشکار کردن خصوصیات اخلاقی، آرزوها، تمایلات درونی و اهداف شخص بازیگر، از طریق حرکت و عمل آن چه را که در ذهن و در درون شخص بازیگر می گذرد و قابل رویت نیست. بازیگر این ها را تجسم می بخشد و در برابر چشم تماشا کنان قرار می دهد.(23)
3. بیان و یا سخنان و گفت و گوهایی که در این نمایش صورت می گیرد. کلام و گفت گوی دراماتیک و نمایشی کاربردهای زیادی دارد :
1. داستان را گسترش و وقایع را جلو می برد.
2. ویژگی ها و خصوصیات اشخاص بازیگر را: کسی که سخن می گوید، کسی که با او سخن گفته می شود و کسی که از او سخن گفته می شود نشان می دهد.
3. روابط بین اشخاص بازی و نسبت بین آن را با یکدیگر روشن می کند.
4. فکر و اندیشه اشخاص بازی را بیان می کند.
5. تصویر سازی می کند، یعنی وقایعی را که در خارج از صحنه اتفاق می افتد به گونه ای در صحنه باز می گوید که تصویری از آن چه واقع شده است، در ذهن تماشاگران ترسیم شود.
6. مکان صحنه را مشخص می سازد.
7. زمان را مشخص می کند.
8. فضا سازی می کند. هر نمایشنامه ای فضای خاص خود را دارد: شاد است، غم انگیز است و... سهمی عمده از فضا سازی بر عهده مکالمه و گفت و گو در نمایشنامه است.(24)
در رویداد عاشورا، هنرمندان و بازیگران برای این که بتوانند عمق رویداد عاشورا و قهرمان های آن را به نمایش بگذارند نمی توانند صرفا به گزارش های تاریخی بسنده کنند. باید از قوه خیال کمک بگیرند تا بتوانند حال و هوای عاشورائیان و مخالفان آن ها را ترسیم کنند. در نهضت عاشورا از یک سو با شخصیت هایی روبه رو هستیم که با سخنان و رفتارهای خود نمایش بزرگ و تاریخی بی نظیری را به صحنه آورده اند. قهرمان اصلی این رویداد بزرگ در کربلا امام حسین(ع) است که یاران فداکار و ایثارگر خود را برای دفاع از دین و ارزش های الهی به حرکت در آورد و اینان جز رضای خداوند در هیچ اندیشه ای نبودند و در این راه از هر سختی استقبال می کردند.پس از کربلا قهرمان این رویداد زینب کبری است که پیام خون شهیدان را نه تنها به مسلمانان که به جهان ابلاغ کرد از سوی دیگر، در برابر این ها، انسان هایی بودند که جز به دنیا و مقام به چیز دیگری نمی اندیشیدند، بازیگران با توجه به گزارش های تاریخی و زبان حال ها که همان تبیین و تشریح ویژگی های امام حسین و یارانش و یزید و ابن زیاد و طرفدارانش است می توانند شخصیت های دو طرف و اهداف آنان را تجسم ببخشند.
عمل و حرکت در صحنه (که به تعریف آن اشاره کردیم. رکن دوم هر نمایش به شمار می آید) در القای مفاهیم دراماتیک و تجلی جلوه های نمایشی نقش مهمی را بر عهده دارد.
اعمال دراماتیک یعنی اعمالی که در ارتباطی تنگاتنگ با پیشرفت وقایع داستان، و روشن کردن خصوصیات بازیگران و ایجاد فضای لازم برای وقوع حوادث هستند. کوتاه سخن این که اعمال دراماتیک وظایف زیر را بر عهده دارند: فضا سازی، شخصیت پردازی، گسترش و توسعه طرح نمایشنامه.
ایجاد تنوع در صحنه و نجات نمایش از حالتی یک نواخت، توجه دادن تماشاگران به نقطه ای ویژه از صحنه و... جزو اعمال فنی در نمایشنامه به شمار می آیند.
رویداد عاشورا هم دارای ظرفیت های یاد شده است. و هم در همه آن ها زبان حال نقش مهم و موثری دارد. توضیح و تشریح بسیاری از امور و کارهای یاد شده در قالب زبان قال نمی گنجد. از باب نمونه: برای ایجاد تنوع، ضمن تصویر حالات عاطفی و معنوی عاشورائیان می توان از شوخی ها و مزاح هایی که در شب و روز عاشورا برخی از آنان داشتند بهره گرفت و نمایش را از یکنواختی نجات داد.
پی نوشت ها :
1. لولو و مرجان، ص 121.
2. نهج البلاغه، خطبه 221 شهیدی، ص 254 - 253.
3. بحار الانوار، ج 44، ص 329.
4. همان مدرک، 381، ج 45، ص 9.
5. حماسه حسینی، ج 1، ص 28 - 27، صدرا.
6. تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهداء، قاضی طباطبایی، ص 676.
7.لولو و مرجان، ص 184.
8. رسائل و مسائل، نراقی، ج 1، ص 246.
9. مجمع المسائل، آیت الله گلپایگانی، ج 1 ص 265.
10. همان مدرک، ص 266
11. «الغدیر» علامه امینی، ج 2، ص 181، دارالکتب العربی، هاشمیات کمیت 578 بیت است.
12. الاغانی، ابی الفرج الاصفهانی، ج 7 ص 241 - 240، احیاء التراث العربی، بیروت.
13. اشک شفق، آراسته رضا معصومی، ج 1، ص 256، رشیدی.
14. گنجینه الاسرار، مثنوی معروف عمان سامانی، ص 28.
15. اشک شفق، ج 1، بخش پنجم.
16. همان مدرک ص 242.
17. همان، ص 381.
18. همان، ص 342، 345، 376.
19. کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری، با مقدمه، احمد سروش، ص 75 - 74، سنایی.
20. همان مدرک.
21. مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 17ص 613.
22. مجموعه آثار، ج 17، ص 368.
23. شناخت عوامل نمایش، ابراهیم مکی، ص87، انتشارات سروش، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
24. همان، ص 105.
1. پرهیز از خلط زبان حال به زبان قال: در زبان حال، همانند زبان قال، هر چند شاعر، نویسنده و نمایشنامه نویس می تواند آن را به امام(ع) و یا یکی دیگر از اهل بیت(ع) و یا دیگر عاشورائیان، به صراحت و یا به اشاره نسبت دهد. مثلا براساس زبان حال بگوید که امام(ع) چنین گفتند و یا چنین کردند ولی آن چه مهم است این که در مواردی که ممکن است برخی به اشتباه بیفنند باید تصریح کرد که زبان حال است نه زبان قال. بر همین اساس برخی بین زبان حال ، به نثر و شعر تمایز قائل شده و گفته اند: چون در شعر و همانند آن، استفاده از زبان حال زیاد رواج دارد، نیاز به قرینه و یا تصریح به این که آن چه می گوییم زبان حال است نه زبان قال، ضرورتی ندارد. ولی در برخی از نثرها نیاز به قرینه و یا تصریح است، چرا که ممکن است برخی به ظاهر آن، توجه کرده و گمان برند که این عین سخنان امام(ع) است(1) .
به همین جهت علی(ع) در خطبه ای مفصل و مشروح پس از آن که سوره "الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر «را تلاوت کردند در بیان حال مردگان در بخشی از آن فرمودند :
وَ لَئِنْ عَمِیَتْ آثَارُهُمْ وَ انْقَطَعَتْ اَخْبَارُهُمْ لَقَدْ رَجَعَتْ فِیهِمْ اَبْصَارُ الْعِبَرِ وَ سَمِعَتْ عَنْهُمْ آذَانُ الْعُقُولِ وَ تَکَلَمُوا مِنْ غَیْرِ جِهَاتِ النُطْقِ فَقَالُوا کَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَوَاضِرُ وَ خَوَتِ الْاَجْسَامُ النَوَاعِمُ وَ لَبِسْنَا اَهْدَامَ الْبِلَی وَ تَکَاءَدَنَا ضِیقُ الْمَضْجَعِ وَ تَوَارَثْنَا الْوَحْشَهَ وَ تَهَکَمَتْ عَلَیْنَا الرُبُوعُ الصُمُوتُ فَانْمَحَتْ مَحَاسِنُ اَجْسَادِنَا وَ تَنَکَرَتْ مَعَارِفُ صُوَرِنَا وَ طَالَتْ فِی مَسَاکِنِ الْوَحْشَهِ إِقَامَتُنَا وَ لَمْ نَجِدْ مِنْ کَرْبٍ فَرَجاً وَ لَا مِنْ ضِیقٍ مُتَسَعا».(2)
هر چند نشانه هایشان ناپدید گردیده است و خبرهایشان قطع شده، چشم عبرت آنان را دید، و گوش خرد بانگشان را شنید. سخن سر دادند بی لب و دهان چنین گفتند: (اما نه زبان قال) که: چهره های شاداب در ترنجید، و تن های نرم پوسید، و مارا پوشاک فرسودگی در بر است و سختی تنگی گور برسد وحشت را به ارث می بریم از یکدیگر. سرایهای خاموش بر سرمان فرو ریخت. چندان که زیبایی تن هامان بر پر نماند و آب و رنگ چهره هامان بر جا... و ماندنمان در خانه وحشت دراز و دیرپا. نه ازاندوهی گشایش یافتیم و نه از تنگی جای، فراخی و رهایش.
2. سازگاری زبان حال با زبان قال: زبان حال نباید با خطبه ها، نامه ها و کارهای امام(ع) ناسازگار باشد. بنابراین شعر و یا نثر و نمایشی که با انگیزه ها و اهدافی که به روشنی در گفتار امام(ع) آمده است ناسازگار است درست نیستند.از باب نمونه: زبان حال هایی که بیانگر آنند که امام حسین در نهضتی که به وجود آوردند مضطر و بدون اراده بودند و یا زبان حال هایی که می گویند: امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان شهید شدند تا از گنه کاران امت شفاعت کنند، با سخنان امام حسین(ع) بویژه با وصیت نامه مشهور آن بزرگوار ناسازگار است.(3) چرا که امام حسین(ع) در این وصیت نامه از اصلاح امور امت امر به معروف و نهی از منکر و... سخن گفته که هم با اضطرار و هم با هدف قیام برای شفاعت از گنه کاران امت سازگاری ندارد. بنابراین، چنین چیزهایی را نمی توان به عنوان زبان حال، گفت و یا نمایش داد.
3. سازگاری با مقام امام(ع) و دیگر عاشورائیان: زبان حال باید با مقام امام(ع) و دیگر عاشورائیان سازگاری داشته و از افراط و تفریط به دور باشد. بنابراین، زبان حال هایی که با علم و عصمت امام(ع) و عزت عاشورائیان سازگار نباشد و یا زبان حال های غلو آمیزی که امام(ع) را موجودی مافوق انسان و در حد خدا و... قرار دهد همانند سخنان کفر آمیزی که برخی از مداحان به تقلید از صوفیان می گویند: ما حسین اللهی ایم، به هیچ روی، درست نیست. متاسفانه در زبان حال هایی که گفته شده افراط و تفریط های بسیاری صورت گرفته است اشعاری از این دست :
شدم راضی که زینب خوار گردد اسیر کوچه و بازار گردد.
با روش و منش امام حسین(ع) و اهل بیت سازگاری ندارد. قیام امام حسین(ع) افزون بر بعد عرفانی و تربیتی بعد حماسی نیز دارد. امام حسین(ع) شخصیتی است که در برابر ستم و ستمگران قیام کرده است و به هیچ روی، ذلت و خواری را نه برای خودش و نه برای هیچ مسلمان دیگری چه رسد به عقیله بنی هاشم زینب کبری نمی پسندد. سخن و عمل او در جاهای گوناگون از عزت و شرافت و آزادی و آزادگی حکایت دارد.(4) ذلت و خواری از نگاه امام(ع) تسلیم در برابر یزید است. اسارت اهل بیت از جمله زینب کبری که به جرم دفاع از حق و حقیقت صورت گرفته، عین عزت و افتخار و سرافرازی است.
علی اکبر فرزند امام حسین(ع) یکی از قهرمانان کربلا و نخستین شهید از بنی هاشم است. روایات بیانگر شجاعت، شهامت، ادب، ایثار و عشق او به شهادت در راه خداست. ولی متاسفانه اشعاری درباره او گفته شده است که نه تنها شخصیت او را تحریف کرده که پیامدهای منفی و ناگواری نیز دارد محتوای این اشعار این است که علی اکبر نوجوانی است هیجده ساله که امید دامادی داشته ولی به هدف خود نرسیده است. از این روی ناراحت است. پدر و مادر نیز از این که در حق او کوتاهی کرده اند ناراحت اند. به عنوان نمونه از زبان امام حسین(ع) در بالای نعش علی اکبر به عنوان زبان حال چنین سروده اند :
مخواه پیش عدو این شکست مرا به حجله می روی ببوس آخر دست مرا
ملول گشته دل داغدار ناشادت که من نکرده نور دیده دامادت
نکرده ام پدری ای پسر تو حق داری ولی مکن خجلم نور دیده حق داری
به تو اگر سخن آبدار می گویم ز من مرنج که بی اختیار می گویم
نسبت دادن چنین سخنانی به امام حسین(ع) هر چند به عنوان زبان حال با شخصیت و منطق و عمل امام حسین (ع) سازگاری ندارد. بسیاری از عالمان و متفکران اسلامی از چنین اشعاری شکوه کرده اند. از باب نمونه شهید مطهری در این باره می نویسد :
«شما را به خدا ببینید حرف هایی را که گاهی وقت ها از یک افراد در سطح پایین می شنویم که مثلا می گویند: من آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم، به فردی چون امام حسین(ع) نسبت می دهند. آن هم در گرماگرم زد و خورد که مجال نماز خواندن (به گونه ای طبیعی) نیست.(5)»
نه تنها این اشعار با مقام امام(ع) و علی اکبر و همچنین دیگر عاشورائیان سازگاری ندارد که با منابع تاریخی معتبر نیز، نمی خواند. چرا که سن علی اکبر بیش از هیجده سال بوده است. شهید قاضی طباطبایی پس از تحقیق سن او را بیست و هشت سال نوشته است.(6) افزون بر این، او پیش از عاشورا ازدواج کرده است.
4. تحریف نکردن عاشورا به نام زبان حال: به نام زبان حال، به تحریف تاریخ عاشورا و اهداف و انگیزه های آن نپردازیم. در بسیاری از اشعار آمده است که امام حسین(ع) در روز عاشورا به هنگام جنگ که مجال نماز خواندن به صورت طبیعی نبود و امام نماز خوف خواندند. در اندیشه دامادی قاسم بوده و دخترش فاطمه را به عقد او در آورده است. این ماجرا که به نثر و شعر به عنوان زبان حال مطرح شده بنیان تاریخی ندارد و صد در صد جعل و تحریف و دروغ است. برخی از متفکران اسلامی که در این باره به تحقیق پرداخته به این نتیجه رسیده اند که ملا حسین کاشفی اولین کسی است که این مطلب را در کتابی به نام "روضه الشهداء" نوشته و اصل قضیه صد در صد دروغ است.(7)
افزون بر این، امام حسین(ع) دختری که در سن ازدواج باشد نداشته است. در اشعاری دیگر همین فاطمه ای که در این ماجرا به عقد قاسم در آمده در مدینه به سر می برد و چشم انتظار علی اکبر است و علی اکبر در کشاکش جنگ از سکینه قلم و کاغذ خواسته که برای او نامه بنویسد.
در بسیاری از اشعار نیز، کشته شدن امام حسین(ع)، اسیری زینب(ع)، شهادت علی اکبر و... وسیله ای برای شفاعت امت گنه کار دانسته شده به عنوان نمونه: از زبان امام حسین(ع) برخی چنین سروده اند :
آخر منم سلاله سالار کاینات لب تشنه در میان شما با مخدرات
بهر شفاعت گنه دوستان خویش کردیم سینه را هدف تیر حادثات
و یا شاعر دیگری، از قول امام حسین(ع) نقل می کند که کربلا قربانگاه من و هفتاد و دو تن شده :
تا پناه خیل زواران شود شافع جرم گنه کاران شود.
نمونه هایی از این دست بسیارند. این اشعار و همانند آن ها به هیچ روی، با سخنان و فلسفه قیام آن حضرت سازگاری ندارد، چرا که اگر شهادت این بزرگواران را وسیله ای برای بخشیده شدن و یا شفاعت امت گنه کار بدانیم به گونه ای مستقیم آن حضرت را مروج گناه و معصیت معرفی کرده ایم با این که آن حضرت به صراحت یکی از اهداف قیام خود را مبارزه با ستم و فساد دانسته است.
متاسفانه بسیاری از زبان حال ها براساس تحریف ها و دروغ هایی است که شماری از مداحان و روضه خوانان و تعزیه خوانان از دیگران شنیده و یا در کتاب های غیر معتبر دیده اند. وقتی عروسی قاسم و... و فدایی شدن امام حسین (ع) برای گنه کاران امت، تحریف و دروغ است چگونه می توان براساس آن شعری و یا نثری ادیبانه و یا نمایشی به زبان حال سرود و نوشت و انجام داد. متاسفانه امروزه با این بهانه دروغ بستن به امامان و اهل بیت(ع) آسان تر از دروغ بستن به دیگر مردم شده است. برای اثبات این ادعا کافی است که نگاهی به برخی از مجالسی که به نام امام حسین(ع) برگزار می شود داشته باشید، نه تنها با کمال جسارت آن چه را برای گرمی مجالس لازم می دانند می گویند که از سوی برخی از متدینان نیز تشویق می شوند. علامه نراقی، در این باره می نویسد :
«بلی شیطان لعین چون در هر طرف در کمین و در یمین و یسار و خلف و قدام در می آید و هر عملی که اجر آن بیش تر، سعی آن ملعون در ضایع کردن آن، اکثر است. جمعی از روضه خوانان را بر آن داشته که هر رطب و یابسی برسد بگویند به خیال این که باعث گریه و شور شود، خواه راست و خواه دروغ. و چنین عمل عظیم الاجر را ضایع کنند و مرتکب چنین معصیت شوند به جهت تصور ادراک مستحبی و حال آن که غلط است.(8)»
شخصی از آیت الله گلپایگانی می پرسد :
بنده بااین که از معلومات عربی بهره ای ندارم ولی چون به حضرت اباعبد الله الحسین علاقه شدیدی دارم مرثیه و مصیبت می خوانم و نمی دانم راست یا دروغ است ؛روزه ام در ماه مبارک رمضان با این وضع چگونه است ؟
معظم له در پاسخ می نویسند :
مرثیه و مصیبت در صورتی که مشکوک باشد،نسبت دادن آن به امام جایز نیست و موجب بطلان روزه است ؛مگر آن که نسبت،به کتابی، که در آن نوشته شده است بدهید.(9)
ودر پاسخ فرد دیگری که مسئله را به شرح زیر پرسیده است :
روضه خوان به عنوان زبان حال در مثل ماه مبارک رمضان، اشعاری می خواند و یا قضایایی را نقل می کند که مطابق با واقع نیست. آیا این کار سبب بطلان روزه است یانه ؟
در پاسخ می نویسند:
اگر اشعار به عنوان زبان حال، در مورد مصایب واقع شده، ذکر شود و مناسبت هم داشته باشد عیب ندارد. لکن نقل قضایایی که اصلا واقع نشده جایز نیست و اگر به امام نسبت دهند مبطل روزه است.(10)
5. شایستگی های لازم برای بازگویی عاشورا به زبان حال: بازگویی رویداد عاشورا به زبان حال کار هر کس نیست. کسی که می خواهد شعر، قصه، رمان و نمایشنامه ای در این زمینه بنویسد باید به تاریخ عاشورا و قهرمانان آن و همچنین با جبهه مقابل یعنی دشمنان امام(ع) آشنایی داشته باشد. افزون بر این، تحلیل درستی از عاشورا و مسائل مربوط به آن داشته باشد.
قلمرو بهره گیری از زبان حال
یاد آور شدیم که بازگویی عاشورا به زبان حال، هر چند خود گونه ای از هنر است، ولی در عین حال، در بسیاری از قالب های هنری می تواند نقش موثر داشته باشد و آن ها را در خدمت پیام های عاشورا و ترسیم چهره واقعی آن قرار دهد.
بی شک، قالب های هنری در دنیای امروز نقش و جایگاه بسیار والایی در پیام رسانی دارند. هنر از مهمترین، موثرترین و رساترین ابزار در جهت ارائه حقایق و تاریخ اسلام به شمار می آید. هنر این توان و قدرت را دارد که بیش ترین سخنان را، در کم ترین زمان ولی با موثرترین زبان بیان کند. پیامی امروز ماندگار و پیروز است که بتواند از این قالب های هنری بیش ترین بهره را ببرد. یکی از وجوه اعجاز قرآن و ماندگاری آن، ارائه آن در همین قالب های هنری است. یکی از عوامل نفوذ و گسترش و ماندگاری عاشورا نیز ارائه آن در قالب هنری است.
در طراحی نهضت عاشورا، زمان و مکان، گزینش بهترین و پاک ترین انسان ها، کیفیت حرکت، چگونگی وقوع حادثه، خطبه ها و سخنان امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان که سرشار از فصاحت و بلاغت و... است همه و همه از طراحی هنرمندانه نهضت به وسیله خداوند و یا خود امام حسین(ع) حکایت می کند. که در جای خود باید به تحلیل و تشریح آن پرداخته شود. در این مقال، چون ما درصدد بیان چگونگی پیوند بین قالب های هنری و زبان حال می باشیم به همین اندازه بسنده می کنیم و به پاره ای از قالب های هنری و ارتباط آن با زبان حال می پردازیم :
الف. شعر و شاعری
شعر از زیباترین و گیراترین قالب های هنری برای ارائه رویداد عاشورا بویژه درس ها و عبرت های آن است. پس از عاشورا اشعار بسیاری به زبان های گوناگون بویژه زبان عربی و فارسی سروده شده است. که اگر این آثار گرد آوری شود دهها رساله و کتاب خواهد شد. در این اشعار شاعران متعهد که سیمای تابناک عاشورا را از ابعاد گوناگون: عاطفی، عرفانی، حماسی و... روشن کرده و سیمای دشمنان عاشورا: بنی امیه و بنی عباس و پیروان آن ها را نیز، به مردم شناسانده اند. در گذشته شاعرانی چون: کمیت اسدی، حمیری، دعبل خزاعی و... این کار را به خوبی انجام داده اند. قصائد بلندهاشمیات کمیت از شاهکارهای بزرگی بودکه با طراحی خود کمیت، فراگیر و پایه های حکومت امویان را متزلزل کرد. در این اشعار بلند طرح حکومت عدل، افشاگری علیه بنی امیه، معرفی اهل بیت(ع) و مدح و مرثیه درباره آنان آمده است.(11)
اشعار معروف سید اسماعیل حمیری، «اُمْرُر علی جَدَث الحسین، فَقُل لاعْظُمِه الزکیه..." نیز از شاهکارهای ادبی عاشورایی است.(12)
پس از این بزرگواران قرن به قرن و بویژه در قرن معاصر اشعاری بسیار زیبا و با محتوایی عالی در ابعاد عاطفی عرفانی، حماسی و با الهام از سخنان امام(ع) و زبان حال سروده شده است. این شاعران مفاهیمی چون، ستم ستیزی عدالت طلبی، حق گرایی، عزت، آزادی و آزادگی، بر پا داشتن حق و عدل، امر به معروف و نهی از منکر شهادت در راه خدا، مظلومیت اهل بیت(ع) و... را با الهام از عاشورا به زبان قال و حال بیان کرده اند. از باب نمونه محتشم کاشانی در دوازده بند خود(13)هر چند تنها به یک بعد از عاشورا که همان جنبه عاطفی و رثایی آن باشد توجه کرده ولی در عین حال، یکی از شاهکارهای ادبی عاشورایی را به زبان فارسی و به زبان قال و حال به یادگار گذاشته است. به نمونه هایی از شعرهای او که به زبان حال سروده بود در همین مقاله اشاره کردیم. عمان سامانی نیز بیش تر به بعد عرفانی عاشورا پرداخته است، ولی در چند مورد به بعد حماسی آن نیز توجه کرده و چهره بسیار زیبایی از قهرمانان کربلا نشان داده است از باب نمونه درباره لحظه ای که امام(ع) عزم میدان کرده با اسب و شمشیر خود به زبان حال گفت وگوی آن ها را چنین به تصویر کشیده است :
کای سبک پر ذوالجناح تیز تک گرد نعلت سرمه چشم ملک
ای سماوی جلوه قدسی خرام ای ز مبدا تا معادت نیم گام
رو به کوی دولت منهاج من است دیده واکن وقت معراج من است
بس حقوقا کز منت بر ذمت است ای سمت نازم زمان همت است
پس به چالاکی به پشت زین نشست این بگفت و برد سوی تیغ دست
کای شعشع ذوالفقار دل شکاف مدتی شد تا که ماندی در غلاف
آن قدر در جای خود کردی درنگ تا گرفت آئینه اسلام زنگ
در مزاج کفر شد خون بیش تر سر بر آور ای خدا را نیشتر(14)
شاهکارهای ادبی شعر عاشورایی فراوان است. در برخی از کتاب ها نمونه هایی از این اشعار گرد آوری شده است.(15) زبان حال در این شاهکارها نقش اساسی دارد. اشعار مفصل «فرا» با عنوان عاشورا حماسه مکرر که با این ابیات شروع می شود: «بیابان ها گرم و سوزان بود و خورشید جهان افروز، زمین تشنه را چون تیغ می برید(16)» و دوازده بند غروی اصفهانی(17)، اشعار نیر تبریزی(18)، اقبال لاهوری(19)، نمونه ای از این شاهکارها به شمار می آیند.
از باب نمونه اقبال لاهوری، متفکر و شاعر بلند آوازه اهل سنت به بعد حماسی عاشورا بیش تر توجه کرده و در اشعار معروف خود از آزادگی و ستم ستیزی و بیدارگری و درس آموزی مردم جهان از مکتب حسینی به شرح سخن گفته است.(20) استاد شهید مطهری از این اشعار به عنوان زبان حالی که بیانگر واقعیت و آئینه تمام نمای شخصیت امام حسین(ع) است نام برده است.(21)
افزون بر ایشان شاعران بسیاری با الهام از خطبه ها و شعارهای امام حسین(ع) و همچنین به زبان حال، در این بعد (سیاسی اجتماعی) شعر سروده اند. متاسفانه در برابر این اشعار، اشعار سست و بی مایه نیز درباره رویداد کربلا کم نیستند. اشعاری که گاه در جهت ضد اهداف عاشورا قرار دارند. اشعاری که به جای مقاومت و پرخاشگری علیه ستم و ستمگران، فساد و مفسدان، بی تفاوتی و گناه را ترویج می کنند. در لابه لای بحث های گذشته به نمونه هایی از این دست اشاره کردیم.
ب. قصه و نمایشنامه و...
درباره رویداد عاشورا کم و بیش، قصه ها، فیلمنامه ها و نمایشنامه هایی نگاشته شده است. که هر یک در جای خود، در ابلاغ پیام های عاشورا و تجسم بخشیدن به عواطف و احساسات و همچنین حماسه حسینی نقش داشته اند. ولی ظرفیت این رویداد بیش از آن چیزی است که قصه نویسان و... تاکنون ترسیم کرده و نوشته اند. این حادثه این ظرفیت را دارد که صدها بلکه هزارها نثر ادبی درباره آن نوشته شود. تصویر حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا مکه و از آن جا تا کربلا، دستمایه بسیار خوبی برای نویسندگان است. روشن است که یک قصه نویس و یا یک نمایشنامه نویس در این جا دیگر به نقل تنها بسنده نمی کند. از ویژگیها و احوالات و زندگینامه این قهرمانان نیز بهره می گیرد و با استفاده از خطبه ها، گفت و گوها و کارهای امام حسین(ع) و دیگر عاشورائیان، خطورات ذهنی این انسان های مجاهد و فداکار و همچنین دشمنان آنان می تواند قصه ها و نمایشنامه هایی بسیار زیبا و جذاب ترسیم کرده و بنویسد. البته کسی که می خواهد وارد این عرصه شود باید با قهرمانان این رویداد آشنایی داشته باشد. از ویژگیها، روحیات، زندگی فردی و اجتماعی، نوع رابطه آنها با پیروان آگاهی داشته باشد. تحلیل درستی از عاشورا داشته باشد. اثر گذاری این گونه آثار بسیار زیاد است. گاه یک قصه و یا نمایشنامه خوب، تحول و دگرگونی در راه و روش بسیاری از انسان ها ایجاد می کند. از این روی، حوزه های علمیه، مراکز فرهنگی و نظام اسلامی باید از این ابزارها بیش ترین استفاده را ببرند. باید از قصه نویسان خوب و... دعوت کنند که در این باره بنویسند نویسندگان خوب را تشویق کنند حتی بسیاری از کسانی که با ما نیستند ولی بر ما نیز نیستند می توانیم در این راه کمک بگیریم.
همگان «بینوایان» را به عنوان یک اثر ادبی خوب و ماندگار می شناسند. بخش عمده ای از این اثر به جنگ های داخلی فرانسه (جنگ بین جمهوری خواهان و سلطنت طلبان) مربوط است. با این که بینوایان یک قصه و رمان است ولی وقتی انسان آن را مطالعه می کند می بیند که پر از تاریخ است و مقطعی از تاریخ فرانسه را به خوبی تصویر کرده و نوشته است.
رویداد عاشورا و جنگ بین امام حسین(ع) و یزید سوژه و موضوعی است که می تواند چنین قصه ها و رمان هایی را خلق کند.
ج. هنرهای نمایشی
حادثه عاشورا هر چند برای نمایش و شبیه سازی ساخته نشده است ولی به گونه ای طراحی و معماری شده، که ظرفیت و استعداد هنرهای نمایشی آن بسیار بالاست. بلکه باید گفت: بیش از آن که انسان ها در قالب های هنری به تبیین و تشریح آن بپردازند، دست تقدیر در ترسیم عاشورا بزرگ ترین هنرمندی را به کار برده است. یکی از متفکران اسلامی در این باره می نویسد :
«انسان وقتی که تاریخ عاشورا را می خواند، استعدادی برای شبیه سازی در آن می بیند، همان طور که قرآن برای آهنگ پذیری ساخته نشده ولی این طور است، حادثه کربلا هم برای شبیه سازی ساخته نشده ولی این طور هست. من نمی دانم شاید شخص ابا عبدالله الحسین(ع) در این مورد نظر داشته... متن تاریخ این حادثه گویی اساسا برای یک نمایشنامه نوشته شده است، شبیه پذیر است، گویی دستور داده اند که آن را برای صحنه بودن بسازند.(22)»
تعزیه و شبیه خوانی گونه ای از هنرهای نمایشی است که از دیرباز در خدمت رویداد عاشورا در آمده است. و توجه عالمان و فقیهان را به خود جلب کرده است. و برخی در اثبات و برخی در نفی آن سخن گفته اند. امروزه بیش تر آنان با اصل تعزیه و شبیه خوانی مخالفتی ندارند. هر چند از برخی گفته ها و کارهایی که انجام می گیرد شکوه دارند و آن ها را سازگار با معارف اسلامی و قیام امام حسین(ع) نمی دانند.
برای این که بدانیم بهره گیری هنرهای نمایشی از زبان حال، تا چه اندازه است اشاره ای به ارکان هنرهای نمایشی مفید و مناسب می نماید. هر متن نمایشی چه تاریخی و چه غیر تاریخی، افزون بر هدفی که متن برای آن نوشته می شود بر سه عامل زیر استوار است :
1. بازیگر و یا بازیگرانی که به اجرای نمایش نامه می پردازند.
2. حرکت و عمل: حرکت و عمل وسیله ای است برای هر چه بیش تر آشکار کردن خصوصیات اخلاقی، آرزوها، تمایلات درونی و اهداف شخص بازیگر، از طریق حرکت و عمل آن چه را که در ذهن و در درون شخص بازیگر می گذرد و قابل رویت نیست. بازیگر این ها را تجسم می بخشد و در برابر چشم تماشا کنان قرار می دهد.(23)
3. بیان و یا سخنان و گفت و گوهایی که در این نمایش صورت می گیرد. کلام و گفت گوی دراماتیک و نمایشی کاربردهای زیادی دارد :
1. داستان را گسترش و وقایع را جلو می برد.
2. ویژگی ها و خصوصیات اشخاص بازیگر را: کسی که سخن می گوید، کسی که با او سخن گفته می شود و کسی که از او سخن گفته می شود نشان می دهد.
3. روابط بین اشخاص بازی و نسبت بین آن را با یکدیگر روشن می کند.
4. فکر و اندیشه اشخاص بازی را بیان می کند.
5. تصویر سازی می کند، یعنی وقایعی را که در خارج از صحنه اتفاق می افتد به گونه ای در صحنه باز می گوید که تصویری از آن چه واقع شده است، در ذهن تماشاگران ترسیم شود.
6. مکان صحنه را مشخص می سازد.
7. زمان را مشخص می کند.
8. فضا سازی می کند. هر نمایشنامه ای فضای خاص خود را دارد: شاد است، غم انگیز است و... سهمی عمده از فضا سازی بر عهده مکالمه و گفت و گو در نمایشنامه است.(24)
در رویداد عاشورا، هنرمندان و بازیگران برای این که بتوانند عمق رویداد عاشورا و قهرمان های آن را به نمایش بگذارند نمی توانند صرفا به گزارش های تاریخی بسنده کنند. باید از قوه خیال کمک بگیرند تا بتوانند حال و هوای عاشورائیان و مخالفان آن ها را ترسیم کنند. در نهضت عاشورا از یک سو با شخصیت هایی روبه رو هستیم که با سخنان و رفتارهای خود نمایش بزرگ و تاریخی بی نظیری را به صحنه آورده اند. قهرمان اصلی این رویداد بزرگ در کربلا امام حسین(ع) است که یاران فداکار و ایثارگر خود را برای دفاع از دین و ارزش های الهی به حرکت در آورد و اینان جز رضای خداوند در هیچ اندیشه ای نبودند و در این راه از هر سختی استقبال می کردند.پس از کربلا قهرمان این رویداد زینب کبری است که پیام خون شهیدان را نه تنها به مسلمانان که به جهان ابلاغ کرد از سوی دیگر، در برابر این ها، انسان هایی بودند که جز به دنیا و مقام به چیز دیگری نمی اندیشیدند، بازیگران با توجه به گزارش های تاریخی و زبان حال ها که همان تبیین و تشریح ویژگی های امام حسین و یارانش و یزید و ابن زیاد و طرفدارانش است می توانند شخصیت های دو طرف و اهداف آنان را تجسم ببخشند.
عمل و حرکت در صحنه (که به تعریف آن اشاره کردیم. رکن دوم هر نمایش به شمار می آید) در القای مفاهیم دراماتیک و تجلی جلوه های نمایشی نقش مهمی را بر عهده دارد.
اعمال دراماتیک یعنی اعمالی که در ارتباطی تنگاتنگ با پیشرفت وقایع داستان، و روشن کردن خصوصیات بازیگران و ایجاد فضای لازم برای وقوع حوادث هستند. کوتاه سخن این که اعمال دراماتیک وظایف زیر را بر عهده دارند: فضا سازی، شخصیت پردازی، گسترش و توسعه طرح نمایشنامه.
ایجاد تنوع در صحنه و نجات نمایش از حالتی یک نواخت، توجه دادن تماشاگران به نقطه ای ویژه از صحنه و... جزو اعمال فنی در نمایشنامه به شمار می آیند.
رویداد عاشورا هم دارای ظرفیت های یاد شده است. و هم در همه آن ها زبان حال نقش مهم و موثری دارد. توضیح و تشریح بسیاری از امور و کارهای یاد شده در قالب زبان قال نمی گنجد. از باب نمونه: برای ایجاد تنوع، ضمن تصویر حالات عاطفی و معنوی عاشورائیان می توان از شوخی ها و مزاح هایی که در شب و روز عاشورا برخی از آنان داشتند بهره گرفت و نمایش را از یکنواختی نجات داد.
پی نوشت ها :
1. لولو و مرجان، ص 121.
2. نهج البلاغه، خطبه 221 شهیدی، ص 254 - 253.
3. بحار الانوار، ج 44، ص 329.
4. همان مدرک، 381، ج 45، ص 9.
5. حماسه حسینی، ج 1، ص 28 - 27، صدرا.
6. تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهداء، قاضی طباطبایی، ص 676.
7.لولو و مرجان، ص 184.
8. رسائل و مسائل، نراقی، ج 1، ص 246.
9. مجمع المسائل، آیت الله گلپایگانی، ج 1 ص 265.
10. همان مدرک، ص 266
11. «الغدیر» علامه امینی، ج 2، ص 181، دارالکتب العربی، هاشمیات کمیت 578 بیت است.
12. الاغانی، ابی الفرج الاصفهانی، ج 7 ص 241 - 240، احیاء التراث العربی، بیروت.
13. اشک شفق، آراسته رضا معصومی، ج 1، ص 256، رشیدی.
14. گنجینه الاسرار، مثنوی معروف عمان سامانی، ص 28.
15. اشک شفق، ج 1، بخش پنجم.
16. همان مدرک ص 242.
17. همان، ص 381.
18. همان، ص 342، 345، 376.
19. کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری، با مقدمه، احمد سروش، ص 75 - 74، سنایی.
20. همان مدرک.
21. مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 17ص 613.
22. مجموعه آثار، ج 17، ص 368.
23. شناخت عوامل نمایش، ابراهیم مکی، ص87، انتشارات سروش، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
24. همان، ص 105.