آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

درباره اخلاق فتوت و آیین جوانمردی، پژوهشگران و نویسندگان مقاله ها و کتابهای متعددی نوشته اند از این رویکرد اخلاقی در متنهای صوفیانه همچون رساله قشیریه، کشف المحجوب، اسرارالتوحید، تذکرهالاولیاء و از همه بیشتر در طبقات الصوفیه ابوعبدالرحمن سلمی سخن رفته است. دانشمندان و پژوهشگران معاصر نیز، متأثر از جذبه های اخلاقی اجتماعی جوانمردان و اهل فتوت، تحقیقات ارزشمندی را ارائه نموده، هرکدام این رویکرد عرفانی را از منظرها و زوایای مختلفی بررسی و ارزیابی کرده اند؛ به عنوان نمونه دکتر محمدجعفر محجوب در مقدمه فتوتنامه سلطانی عمدتاً در این قسمت، متأثر از مقاله تحقیقی دکتر مصطفی جواد در مقدمه کتاب الفتوه ابن المعمار()1 خاستگاه سیاسی تاریخی بروز این جریان را با تأکید بر نقش دولت عباسی بررسی کرده است.()2 عبدالحسین زرینکوب در کتاب جستجو در تصوف ایران ربط و نسبت فتوت و ملامت را توضیح داده()3 که در تکمیل پژوهشی از این دست میتوان اثر دکتر ابوالعلاء عفیفی را ذکر کرد که به بیان موارد تشابه و اختلاف میان تعالیم و معانی اساسی تصوف، فتوت و ملامت پرداخته و ارتباط و پیوستگی فتوت و تصوف را تا ظهور ملامتیه، یعنی اوایل قرن سوم هجری، آشکار نموده است و در این تحقیق به تحلیل و نقد و بررسی رساله ملامتیه ابوعبدالرحمن سلمی نظر دارد.()4
    در این میان عبد الباقی گولپینارلی نیز عنایت ویژه ای به مقایسه، تحلیل و نقد فتوت نامه ها و دیگر تشکیلات فتیان در کشورهای اسلامی به ویژه فلات آناتولی داشته است.()5
    مرتضی صراف در مجموعه ای تحت عنوان رسائل جوانمردان هفت رساله فتوتنامه را گردآوری کرده()6 که با الهام از کار وی برخی دیگر از پژوهشگران چهارده رساله در باب فتوت واصناف را تصحیح و منتشر نموده اند؛ که برخی از این رساله ها عبارتند از: رساله شاطران، رساله نمدمالی، رساله خبازان، رساله کرباس بافتن و سنگ و ترازو، رساله قصابان و سلاخان و رساله حمامیان و سلمانیان.()7
    برخیاز نویسندگان نیز نقد و ارزیابیصوفیه و فتیان را موضوع پژوهش خود قرار داده اند که از این میان به اثر هاشم معروف الحسنی(8) و محمدکاظم یوسفپور()9 می توان اشاره کرد؛ هاشم معروف الحسنی در مقام رد نظریات مصطفی کامل شیبی در دو کتاب الفکر الشیعی والنزعات الصوفیه و الصله بین التصوف والتشیع از جمله به نقد پیوند و ارتباط فتوت با تشیع پرداخته است.()10
    عده ای دیگر از نویسندگان به معرفیاجمالی ماهیت و آداب این جریان بسنده کرده اند.()11 محیالدین ابن عربی در کتاب خود فتوت را به اخلاق حسنه، بذل نعمتهای خدابه بندگان، تخلق به اخلاق خداوندی و ترجیح اوامر دین بر خواسته های نفس تعریف کرده و به بیان ترک فتوت که در بعضی موارد پیش می آید پرداخته است. نیز می نویسد که مقام و احکام اهل فتوت را به تفصیل در رساله اخلاق به فخر رازی نوشته است.()12
    در میان نویسندگانی از این دست که در صدد معرفی فتیان بوده اند مکتوبی که گزارش نسبتاً جامعتری را از ماهیت، آداب، سیر تحولات تاریخی سیاسی و تأثیرات فرهنگی اجتماعی فتوت ارائه نموده است مقدمه مبسوط محمدریاض پاکستانیبر رساله فتوتیه می رسیدعلیه مدانیاست()13 که به لحاظ جامعیت آن، در تنظیم این نوشتار استفاده شایانی از آن شده است.
    فتوت در لغت به معنایجوانمردیو سخاوت همراه با بزرگواریو بزرگمنشیاست.()14 اما در اصطلاح، جریانیاجتماعیاست که دارایشرایط، مراسم و آداب مخصوص بوده و اهداف خیرخواهانه انسانیرا توام با خدمتگذاریصادقانه به فرد و جامعه دنبال میکرده است.
    کلمه «فتی»(جوانمرد) به معنای اصطلاحی مذکور قبل از اسلام نیز در میان عربها به کار می رفته است و شخصی را که به عقیده ایشان در اخلاق، انسانیت و فضیلت به کمال می رسید و یا دستکم دارایدو صفت سخاوت و شجاعت (که عربها بزرگ می شمردند) بوده، تا جاییکه در اثر سخاوت خود زیر بار قرض و فقر و تنگدستی می رفت و یا در اثر شجاعت جان عزیز خود را فدای دیگران می کرد، «فتی»می نامیدند.
    اما در دنیایاسلام، فتوت یا جوانمردی، به صورت یک اصطلاح دینیو صوفیانه و اجتماعی، عنوان مسلکیخاص است که «پس از تصوف بیش از هر طریقه ایدر کشورهایاسلامیرواج داشته است».(15) این مسلک جنبه اخلاقی دین مبین اسلام را نمایانتر کرد و تصوف اسلامی را فعال تر و غنی تر ساخت و از جنبه اجتماعی نیز وسیله ای برای کمک به درماندگان و موجب استیصال جابران و ستمگران گشت.
    اهل فتوت منشأ اخلاق خود را در صفات کمالیه خداوند متعال جستجو میکنند، خدایتعالینمونه هایکرم و جوانمردیرا به ما نشان می دهد تا ما هم به مقتضای«تخلقوا باخلاق الله»، آن نمونه ها را سرمشق قرار دهیم.()16
    همه حضرات انبیا از آدم(علیه السلام) تا محمد(صلیالله علیه و آله) «فتی» و جوانمرد بودند ولیبه فحوایآیه مبارکه «تلک الرسل فضلنا بعضهم علیبعض»()17 بعضیاز انبیا در فتوت هم از دیگران برترند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ابوالفتیان است و حضرت محمد(صلیالله علیه و آله) سید الفتیان. فتوت و ایثار فوق العاده حضرت ابراهیم این بود که در قربانی ساختن پسر عزیز خود کوشید و بعد از آن که در آتش سوزان انداخته شد حتیاز حضرت جبرئیل هم کمک نخواست. مهمان نوازی ابراهیم هم شهرت جهانیدارد و داستانیهم درباره پذیراییاو از یک میهمان کافر، همراه با دعوت وی به آیین حق، آورده اند که شیخ سعدی آن را از دیگران گرفته و با تصرفات چند، در ضمن حکایتی در باب دوم بوستان نقل کرده است.()18
    خلاصه ابراهیم حنیف در توحید و ایثار و ثبات و صبر بر بلاها نمونه و «ابوالفتیان»است.()19
    حضرت یوسف صدیق(علیه السلام) هم در بلایشدیدیکه، به سبب گریز او از معصیت، به وسیله زن عزیز مصر و زنان دیگر بر سرش آمد، معصوم و ثابت قدم ماند و زندان را بر عصیان و گناه ترجیح داد. برادران او در هلاک و نابودیو بدنامیاو کوشیدند، ولیآن صدیق همه گونه جفاکاریهایآنان را عفو کرد و اعلام داشت که (لاتثریب علیکم الیوم)()20 در قرآن نمونه هایزیادیاز جوانمردیسایر انبیا و صالحین مانند اصحاب کهف نیز ذکر شده است.()21
    در میان انبیای الهی، فضایل اخلاقی پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله)، نمونه و خارج از شماره است و نمونه هاییاز فتوت او در لابه لایکتابهایتاریخ و سیره و حدیث و تفسیر آمده است و بر مبنایآنها همانگونه که دیگر فرقه هایاسلامی و نحله ها و جماعت های گوناگون، طریقت و برنامه خود را برگرفته از زندگانی پیامبر می دانند، فتیان هم مکتب خود را به آن حضرت استناد می دهند. البته پاره ایاز اقوال رسول(صلیالله علیه و آله) که در بسیاری از کتابهای تصوف و فتوت مذکور است در متون معروف حدیث دیده نمی شود، ولی چون اکثر صوفیه و اصحاب فتوت، آنها را مقبول انگاشته اند به نقل آن پرداخته اند.
    حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) قبل از بعثت هم در حلف الفضول (پیمان جوانمردان) شرکت داشت که جوانمردان مکه برای دادرسی بینوایان تشکیل داده بودند. شجاعت، سخاوت، مهمان نوازی، رفق، مدارا، مردمنوازی، عیب پوشی، عفو، بخشایش، اخلاص، دلسوزی، حمایت از مظلومان، مقاومت در برابر سفاکان، ترحم بر ضعیفان، اعانت بینوایان و امثال آنها صفاتیاست که جوانمردان، بسیار به آن علاقه داشته اند. روشن است که حضرت رسول(صلیالله علیه و آله) همه این صفات را در حد اعلا داشته است؛ از همین رو فتیان اعمال خود را به پیامبراکرم(صلیالله علیه و آله)، نسبت داده اند.
    در میان پیروان حضرت رسول(صلیالله علیه و آله) در فتوت بهترین مثال یک فتای حقیقی و کامل، امیرمومنان علی(علیه السلام) است که همه سلسله های فتوت اسلامی به او می پیوندد و شخص آن رادمرد «منبع عین فتوت و معدن جود و مروت»()22 و «قطب مدار فتوت» شمرده میشود. اهل فتوت وقایع بسیاریرا در زندگیحضرت امیر(علیه السلام) ذکر میکنند که دلالت بر ظهور صفت فتوت در بالاترین درجه در وجود آن حضرت دارد. از جمله میگویند: در جنگ اُحد زمانیکه حضرت علی(علیه السلام) شجاعانه، خالصانه و به طرزیشگفت میجنگید، هاتف غیبی آواز داد: لافتیإلا علیلاسیف إلا ذوالفقار و از آن پس پیامبر(صلیالله علیه و آله) چندینبار این جمله را درباره علی(علیه السلام) به کار برد و سپس این جمله شعار فتیان گردید و از این رو علی(علیه السلام) را «شاه مردان» میخواندند.()23
    ارباب فتوت برایورود به آیین فتوت علاوه بر هفت شرط عمومی(مردانگی، بلوغ، عقل، دین اسلام، استقامت احوال، مروت و حیا) پنج شرط ویژه را ضروریمی دانستند: توبه صادقانه، ترک علائق و اشتغال دنیوی، دل با زبان راست داشتن، اقتدایدرست به بزرگان فتوت و درِ همه مرادات را بر خود بستن.()24 البته در دوران بعدیشرایط فتوت را تا هفتاد و دو رسانده اند که این شرایط گاه به عنوان «صفات» خوانده میشوند، که تعدادیاز آنها به قرار ذیل است:
    راستی، کمک به دیگران، آزادیاز هواینفس، پاکیدامن و چشم، وفاپیشگی، بخشودن به دوست و دشمن، احتراز از دشنام و یاوهگویی، خود را مانند مورچه ضعیف دیدن، مرادات نامرادان و بینوایان را به سعیخود بر آوردن، پرهیز از خودستاییو اظهار اعمال خوب خود (مگر برایتشویق دیگران)، احتراز از خودبینیو تکبر، حلم و بردباریورزیدن، عدم شکایت از دیگران، پارسا مشربی، حذر از تزویر، دل را از کینه پاک داشتن، پرهیز از بزرگداشت خود، در سخن ملایم و خلیق بودن، به فرایض خود اعتنایکافیداشتن و آنها را انجام دادن، مروت به دیگران، ریاضت ورزیدن، ناخوانده به جایینرفتن، مدارا با پیران و بخشایش با جوانان، به دوستان و دلسوزان در تنهایینصیحت کردن، نگاه داریادب، دیگران را جز به نکویییاد نکردن، گرد معاصینگشتن، تربیت کردن دیگران به صورتیکه خجل نشوند (چه پیر باشند و چه جوان)، لباس خرقه خود را به هر ناسزا ندادن، قناعت ورزیدن، عبادت و نیایش خداوندیرا بر همه چیز مقدم داشتن، مردم را به احسان و مروت به چنگ آوردن، در راه احسان چالاک بودن، مانند شمع در میان جمع دلسوزی نمودن و....
    به عقیده فتیان اولیه، دوازده کس شایسته ورود در سلک فتیان نیست؛ کاهن، خوگرفته به شرابخواری، دلاک، دلال، جولا، قصاب، جراح، صیاد، کارگزار دیوان دولتیو محتکر.()25 به دلیل همین شرایط سخت در ورود به جرگه فتیان اولیه بود که بعدها «فتوتِ اصنافی» به وجود آمد و همه اصناف پیشهوران بهویژه از اواخر قرن هشتم هجریدر همه جا خود را به شاخه ایاز آن منسوب داشتند و هر یک از پیشه وران سعیکردند تا پیشه و صنعت خود را از دیگران بهتر و برتر قلمداد کنند.
    بیست کار زشت را نیز فتیان، موجب خروج از قلمرو فتوت می دانستند که بایستیهمه فتیان از آن برحذر باشند (و بعضیاز این امور از همان اوصاف هفتاد و دوگانه فتیان که قبلاً ذکر گردیده استخراج شده است)؛ میخواری، زنا، لواط، غمازیو نمامی، نفاق، تکبر، ترس (جز از خدا)، حسد، کینه، دروغ، مخالفت و عدم تعاون در کار خوب، خیانت، نگاه شهوت آمیز به نامحرم، عیبجویی، بخل، غیبت، بهتان، دزدی، حرامخواری، و عدم توجه به تربیت و نصیحت دیگران. چنان که خواهیم دید فتیانِ دوره انحطاط، بعضیاز این اعمال ممنوعه را انجام می داده اند.
    جوانمردان، سلسله مراتب ویژه ایداشتند: داوطلب ورود به سلک فتوت را «طالب» یا «صغیر» میگفتند. پس از آن که برایورود پذیرفته میشد او را «ابن» مینامیدند. سابقه داران را «أب» و رئیس و سرسلسله خود را «اخی» خطاب میکردند. آنان به جایخرقه «سراویل» (جمع سروال یا شلوار) میپوشیدند. مهمترین رسم به اعتقاد آنان پوشیدن شلوار بود که جزویاز لباس اهل فتوت است. در لباس اهل فتوت، کلاه یا عمامه برایاحترام و بزرگداشت مقام فتیان است و سراویل علامت عفاف و پاک دامنیو تقواست. این لباس بعدها در زورخانه هایایران مرسوم شد. هر یک از جوانمردان کمربندیبه نام «شد» یا «محزم» یا «بند» داشته اند و سندِ سراویل و کمربند خود را به «شاهمردان» متصل مینموده اند.
    جریان فتوت اسلامیبا آمیخته شدن به تصوف و عرفان رنگ و بویخاصیگرفته و تشکیلات و آداب و رسوم ویژه ایپیدا کرده است. فتیان، همچون خانقاه که مرکز اجتماع صوفیان است، «لنگر» و «زاویه» داشته اند که نام مکانیبوده که پایگاه و محل اجتماع و مراسم آنان محسوب میشده است.
    فتوت، دوشادوش تصوف مورد استقبال و توجه بوده و اساساً میتوان گفت روش تربیتیو اخلاقیتصوف را طریق فتوت رونق بسیار بخشیده است()26.
    پیشرفت و جهش اصلیمسلک جوانمردیرا در بین سده هایپنجم تا نهم هجری می توان مشاهده کرد. دوره انحطاط آن هم مقارن با دوره انحطاط تصوف است. هم اکنون نیز اگر تصوف به صورت زوالپذیرفته ایباقیاست، فتوت و جوانمردیآن مقدار از بین نرفته و در ایران تشریفات مربوط به فتوت شاید از تصوف پایدارتر بوده و تا اواخر قرن گذشته با همان نحو آداب و رسوم، کم و بیش باقیبوده است.
    مهمترین علل اولیه انحطاط و زوال آنان، همانا بیعملیو تظاهرات ریاییصاحبان این مسلک بوده است. بدعملیها و ضعفهاینفسانی، نخست در چند گروه از متصوفه و فتیان آشکار گردید و کمکم به دیگران و خصوصاً نو واردان سرایت کرد تا به صورت کارهایننگ آورینمودار گشته و موجب بدنامیو رسواییهمگنان شد.
    برخیاز افراد به صورتهایگوناگون از نام و تشکیلات فتوت سوء استفاده کرده، حق را با باطل آمیختند. خلیفه الناصرالدین الله عباسیدر قرن ششم و هفتم هجریبه تطهیر و تمرکز نظام فتوت پرداخت و این نهضت به وسیله او در سراسر عالم اسلام نشر یافت.
    علیرغم فعالیتهایخرابکارانه بعضیاز «عیاران» و «شطاران»، این دو دسته از فتیان در مبارزه با حکومتهایستمکار و ثروت اندوزان یغماگر نقش قابل توجهیداشته اند. چنان که سهم «جوانمردان» در دستگیریاز مردم ضعیف و بینوا و در جنگ علیه اشغالگران صلیبیرا نیز نمیتوان منکر شد.
    فتوت اسلامیبه سرزمین اروپا نیز راه یافت و نه تنها مسلمانان آن دیار را در قرون وسطیبه سویخود جذب کرد، بلکه تمدن و فرهنگ نامسلمانان آن سامان را نیز تحت تأثیر شدید قرار داد.
    مراکز معروف نهضت فتوت در جهان اسلام، خراسان و ماوراءالنهر، آناتولی(در ترکیه فعلی)، دمشق، قاهره و بغداد بوده است.
    نهضت فتوت کم کم از حمایت دولتهایاسلامیمحروم شد و به علت ورود حساب نشده همه گروه ها و افراد در تشکیلات فتیان و رواج پاره ای مفاسد اخلاقیدچار بدنامیگردید و جاذبه سابق خود را از دست داد و مردم کمتر بدان اقبال نمودند. کسانیکه در این اواخر خود را به فتیان منسوب میکنند، مدعیانیدروغین اند و به واقع از اخلاق فتیان محروم اند.
    با وجود از میان رفتن تشکیلات فتوت، تأثیر آن بر اخلاق و فرهنگ بسیاریاز مردم جهان و به ویژه مسلمانان هنوز هم باقیاست و تحت تأثیر مفاهیم و اهداف آن است که بسیاریاز اعمال خیر به وسیله افراد یا گروه ها یا سازمانهایمختلف اجتماعیانجام میگیرد.
    فتوت در آثار ادبیو صوفیانه ایکه به زبانهایفارسیو عربیو ترکیبه نظم یا نثر به وجود آمده تأثیر زیادیگذاشته و فهم بسیاریاز بخشها و مطالب این آثار جز با شناخت نهضت فتوت و آشناییبا مصطلحات و مقاصد فتیان ممکن نیست.
    به عقیده خاورشناس آلمانی«فراتنز تیشنر»()27 زوال نهایی«فتوتِ اصنافی» به علت توسعه اقتصاد مغرب زمین و ورود اجناس و مصنوعات اروپاییبه ممالک اسلامیاست که در قرن گذشته (سیزدهم هجری/نوزدهم میلادی) صورت پذیرفته است، همچنین دیگر تشکیلات دولتیاز اهمیت این گروه کاسته است (مثلاً تشکیلات قشون و ژاندارمریو نظارت دقیق دولتها بر افعال گروه هایمختلف و غیره به کمک پلیس). شکینیست که عوامل مذکور در تضعیف بنیه اخلاقیمسلمانان و بعضیاز تشکیلات آنان تأثیر داشته و فتوت هم از این عوامل صدمه خورده است. ولیاین امر را تنها معلول تحولات اقتصادیو اجتماعینمیتوان دانست و عوامل متعدد دیگر نیز در این مورد دخالت داشته است که به بعضیاز آنها قبلاً اشاره کردیم.
    نزدیکترین تشکیلات فتوت در روزگار ما فتیان یا داش مشدیهایتهرانیهستند. فعالیتهاینیکوکارانه این داشمشدیها در ایران تا اوایل قرن پیش به صورت مرتبیادامه داشته است. مستوفیکه خود در 1255ش متولد شده، درباره موقعیت این گروه در دوره ناصرالدین شاه قاجار بر طبق مشاهدات خود، گزارش مبسوطینگاشته است.()28
    پی نوشتها:
    1. محمد بن المعمار الحنبلی، کتاب الفتوه، با مقدمه استاد مصطفیجواد و همکاران، به نقل از احوال و آثار و اشعار میرسیدعلیهمدانی، دکتر محمد ریاض، ص.332
    2. ر.ک: ملاحسین واعظ کاشفیسبزواری، فتوتنامه سلطانی، تحقیق محمد جعفر محجوب.
    3. ر.ک: جستجو در تصوف ایران، ص.357335
    4. ابوالعلاء عفیفی، ملامتیه، صوفیه و فتوت، ترجمه نصرت الله فروهر.
    5. عبدالباقیگولپینارلی، فتوت در کشورهایاسلامیو مآخذ آن، ترجمه توفیق سبحانی، تهران، انتشارات روزنه، .1379
    6. رسایل جوانمردان، با تصحیحات و مقدمه دکتر مرتضیصراف .
    7. چهارده رساله در باب فتوت و اصناف؛ مقدمه، تصحیح و توضیح مهران افشاریو مهدیمداینی.
    8. تصوف و تشیع، هاشم معروف الحسنی، ترجمه سیدمحمدصادق عارف.
    9. دکتر محمدکاظم یوسفپور، نقد صوفی، ص.130119
    10. تصوف و تشیع، همان، ص.435428
    11. مانند: مقدمه ایبر مبانیعرفان و تصوف، دکتر سیدضیاءالدین سجادی، تهران: انتشارات سمت، 1372، ص248244 و نیز: مبانیعرفانیو احوال عارفان، دکتر علی اصغر حلبی، تهران: اساطیر، ،1376 ص.233229
    12. ر.ک: محیالدین بن عربی، الفتوحات المکیه، دارالکتب العربیه مصر، 1329، بابهای42 و 146 و .147
    13. محمد ریاض، احوال و آثار و اشعار میرسیدعلیهمدانی، مرکز تحقیقات فارسیایران و پاکستان، 1364ش، ص.334245
    14. جبران مسعود، الرائد، ص.1103
    15. سعید نفیسی، سرچشمه تصوف در ایران، ص.134
    16. ر.ک: مجموعه عکسیرسائل حکمت و تصوف و فتوت، به شماره 1171/6 در کتابخانه مرکزیدانشگاه.
    17. بقره (2) آیه .255
    18. کلیات سعدی، بوستان باب دوم حکایت اول، ص274ـ273، که با این بیت آغاز میشود:
    شنیدم که یک هفته ابن السبیل *** نیامد به مهمانسرایخلیل
    نیز ر.ک: رساله القشیریه، ص104 و کتاب الفتوه ابن المعمار، ص.279280
    19. مقداد بن عبدالله السیوری(مخطوط)، رساله الفتوه، کتابخانه مجلس، شماره .4976
    20. یوسف (12) آیه .92
    21. ر.ک: فرهنگ ایران زمین، شماره 10، سال 1341 شمسیو فتوتنامه منظوم، ناصریسیواسی، ص240243 و حیات القلوب، ج،1 ص.299304
    22. میرسیدعلیهمدانی، رساله فتوتیه، مقدمه.
    23. ابن المعمار حنبلی، کتاب الفتوه، ص.142
    24. ر.ک: فتوتنامه سلطانی.
    25. ذکر این کارها و مشاغل (البته بدون رعایت تقدم و تأخر آنها) در بسیاریاز کتابها آمده است: فتوتنامه سلطانی، کتاب الفتوه ابن العمار، ص261ـ256، منتخب کتاب الفتوه (سلمی) خطیبه شماره 90 د، کتابخانه دانشکده ادبیات تهران، رساله ایدر مجموعه عکسیشماره 1171 موجود در کتابخانه مرکزیدانشگاه تهران به عنوان فتوت، رساله الفتوه از شیخ مقداد نسخه خطیشماره 4976 کتابخانه مجلس، فتوتنامه منظوم ناصری.
    26. این مطلب را با مراجعه به کتابهایمتعدد عربیو فارسیعرفا و صوفیه میتوان دریافت؛ از آن جمله است شرح تعرف مستملیبخاری، کشف المحجوب هجویری، کتاب الفتوه ابوعبدالرحمن سلمی(که قدیمیترین کتاب مستقل و مخصوص درباره فتوت است)، تذکره الاولیاء شیخ عطار، کتاب الفتوه شهاب الدین عمر سهروردی، جوامع الحکایات و لوامع الروایات محمد عوفی، کتاب الفتوه ابن المعمار الحنبلی، فتوتنامه منظوم ناصری، رساله فتوتیه میرسیدعلیهمدانیو فتوتنامه سلطانی.
    27. مجله دانشکده ادبیات، شماره 2، سال 4، ص.94
    28. عبدالله مستوفی، شرح زندگانیمن، ج1، ص.408418

تبلیغات