آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

«روان درمانگرى»، از دیدگاه‏هاى مختلف، به ویژه دیدگاه اسلامى، موضوعى پیچیده است و ابعاد و شیوه‏هاى گوناگونى دارد. در عصر حاضر با توجه به رشد و افزایش نابه‏سامانى‏هاى روانى و اجتماعى، گرایش به «دین درمانى»، حتى در میان جوامع غربى شتاب بیشترى یافته است. تاکنون در زمینه روان درمانى در اسلام، پژوهش‏هاى مناسبى انجام نشده است. دکتر خدایارى فرد، استاد رواشناسى و علوم تربیتى، طى مقاله‏اى که در پى مى‏آید، تنها به تشریح یکى از رویکردهایى که به نظر، در روان درمانگرى از نگاه اسلام، داراى اهمیت ویژه باشد، پرداخته است.

این رویکرد «شناخت نقاط قوت افراد» به عنوان یک روش درمانى است که فرد را تشویق مى‏کند تا تجربه‏هاى مثبت و خوب خود را بازشناسد و نقش آنها را در افزایش احترام به خود و ارتقاى عزت نفس بازیابى، و توانایى شناخت جنبه‏هاى مثبت دیگران را نیز کسب کند.

در این مقاله، مراحل اجرایى درمان مراجعان با روش مثبت نگرى تشریح شده و کارآیى آن در «روان درمانى فردى» براى افراد افسرده و در «خانواده درمانى» براى ناسازگارى‏هاى خانوادگى و هم چنین اختلال‏هاى شخصیتى بیان شده است. در پایان نیز نتایج تجربى مربوط به درمان یک دانشجوى دختر ارایه شده است. با هم این مقاله را مى‏خوانیم:

درباره روان‏شناسى اسلامى، به ویژه روان درمان‏گرى از دیدگاه اسلام، تاکنون مطالعه علمى و مدونى انجام نگرفته است. در حالى که قرآن و دیگر منابع اسلامى، زمینه‏هاى مناسبى براى انجام چنین مطالعه‏اى هستند؛ براى نمونه خداوند در قرآن کریم مى‏فرماید: «کسانى که در باطن با ایمان و در عمل نیکوکار هستند، خداى مهربان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب [ مى] گرداند».(1) همچنین امام على (علیه السلام) فرموده است: «دارو و درمان تو در توست، ولى احساس نمى‏کنى و درد تو از توست، ولى نمى‏بینى. مى‏پندارى که شى‏ء کوچکى هستى، حال آنکه دنیاى بزرگ‏ترى در تو پیچیده شده است».(2)

با عنایت به توجه اسلام به هدایت زندگى آدمى و تأثیر بهداشت روانى در برقرارى تعادل در زندگى فرد، طبیعى است که اسلام شیوه‏هاى خاصى را براى برقرارى تعادل روانى ارایه کند. بنابراین مناسب است که براى شناخت این شیوه، مطالعه و پژوهش انجام گیرد. هدف غالب شیوه‏هاى توصیه شده اسلام، یارى رساندن به انسان، به منظور برخوردارى وى از روح و روان سالم است تا بتواند با توسل به بهترین راه‏هاى ممکن، با مشکلات مقابله کند و به آرامش نایل آید.

نگرش صحیح نسبت به مسائل و ناکامى‏ها موهبتى است که به واسطه آن، آدمى در مواجهه با نمونه‏هاى به ظاهر موزونِ خلقت، زیبایى و توانایى را در آنها مى‏بیند و حتى در زشتى‏ها نیز زیبایى‏ها را جست و جو مى‏کند. قرآن کریم با هدف کاهش فشار وارده بر انسان در رویارویى با مصایب و حوادث، شیوه‏ها و عملکردهایى را آموزش مى‏دهد تا با دستیابى به نتایج مطلوب، آرامش را بیابد.

توجه به شیوه‏هایى چون توکل به خداوند(3)، صبر و بردبارى(4)، توبه(5)، رضا به مشیت الهى(6)، دعا و عبادت(7)، عفو و گذشت(8)، سپاس و شکرگزارى(9) و نگرش در طبیعت و تفکر در آن(10)، راهکارهایى عملى در اختیار فرد قرار مى‏دهند و حتى با نگاهى اجمالى مى‏توان به مؤثر بودن آنها در ایجاد تعادل روانى پى‏برد؛ چه رسد به آن که متخصصان آن را در روش‏هاى درمانى خود مورد بررسى و اجرا قرار دهند.

جا دارد که فرد متخصص هر یک از موضوعات پیش گفته یا موارد مشابه را مورد مطالعه و پژوهش قرار دهد و راهکارهاى عملى و علمى را از آنها استخراج کند. مفاهیم و رویکردهاى پیش گفته را مى‏توان با شیوه‏هاى علمى بررسى کرد و به منزله یک نظریه تعادل رفتار و بهداشت روان، در کنار نظریه‏هاى مشابه، مطرح و استفاده کرد.

در این مقاله، به تشریح یکى از زمینه‏هایى پرداخته مى‏شود که به نظر مى‏رسد، در دیدگاه روان درمان‏گرى اسلامى، از جایگاه ویژه‏اى برخوردار است و آن شناخت و تکیه بر نقاط قوت افراد، به مثابه یک روش درمان‏نگرى است.


مثبت نگرى در پژوهش‏هاى غربى
پژوهشگران غربى طى چند دهه اخیر، پژوهش‏هایى در زمینه مثبت نگرى انجام داده‏اند که در نوشته حاضر، نخست به نمونه‏هایى از آن اشاره مى‏شود و سپس منابع اسلامى مورد بررسى قرار مى‏گیرد.

بانیستر (1983)، با استفاده از نظریه روان‏شناسى ساختارهاى شخصى، روشى را پیشنهاد مى‏کند که طى آن، فرد حوادث آینده را با توجه به تحلیلى که از حوادث مشابه و همانند آن دارد، پیش بینى مى‏کند. وى معتقد است که ما براى پیش بینى نتایج رفتار خود از سازه‏هاى نقش اصلى، سازه‏هایى که توسط آنها مى‏توانیم خود و وجودمان را تبیین کنیم، استفاده مى‏کنیم .

هرگاه به توضیح ارزش‏ها فلسفه‏پردازى‏ها، شخصیت داستان‏هاى مهم زندگى و نظایر آن مى‏پردازیم، از ساختارهایى بهره مى‏گیریم که داراى ارزش و اهمیتى خاص براى تصویرهاى ما از خود است.

فورستر (1991) نیز بر این باور است که اگر ارزیابى افراد از خودشان و ذهنیتى که نسبت به خود دارند، مثبت باشد، از سلامت و سازگارى بیشترى برخوردار خواهند بود. لوستاین (1996) در مواجهه با مراجعانى که رفتارهاى ضد اجتماعى داشتند، از روش مثبت‏نگرى به مثابه فنى رفتارى سخن مى‏گوید. در این روش، انگاره‏هاى رفتارى منفى در فرد اصلاح و رفتار مناسب، به صورت مداوم ارایه مى‏شوند.

طى بررسى‏هایى که روانشناسان اجتماعى انجام داده‏اند، شواهدى مبنى بر تأکید بر تجارب مثبت زندگى فرد به دست آمده است. آیزن(1987) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که تجارب مثبتى که به آثارى مثبت منجر مى‏شوند، مى‏توانند تأثیرى بنیادین و ماهوى بر رفتار اجتماعى و روند اندیشه و تفکر فرد برجاى گذارند. در پژوهش ایزن، شواهد دیگرى نیز موجود است که نشان مى‏دهد، آثار رفتارهاى مثبت، مى‏تواند بر سازماندهى شناخته‏ها و انعطاف‏پذیر بودن این سازماندهى مؤثر باشد؛ یعنى روندى که طى آن فرد به تجدید نظر در برداشت‏هاى خود از شخصیتش مى‏پردازد.

تایلر و براون هم در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که گرایش و پرداختن به جنبه‏هاى مثبت وجود خود، با بهداشت روانى و سلامت شخص سازگارتر است. شوارتز (1986) شواهدى مبین تأکید بر جنبه‏هاى مثبت ارایه مى‏کند. وى مى‏گوید: «پژوهش‏هاى شناختى ـ رفتارى اخیر نشان مى‏دهد که هرگاه بر جنبه‏هاى مثبت افکار بیشتر تأکید شود، عملکرد گروه، تقریباً یک و نیم برابر زمانى است که بر جنبه‏هاى منفى تأکید مى‏شود». درمان‏گرهاى شناختى معتقدند که انگاره‏هاى تفکر منفى، موجب افسردگى و نگرانى مى‏شوند. آنها مى‏گویند: وقتى مثبت‏تر و واقع بینانه‏تر بیندیشید، از عزت نفس و کارایى بیشترى برخوردار مى‏شوید.

راجر و مک ویلیامز (به نقل از دیوید برنز، 1990) معتقدند که یکى از فراگیرترین بیمارى‏هاى زمانه ما، تفکر منفى است. تفکر منفى بیمارى مهلکى است که ذهن، احساسات و جسم انسان را مبتلا مى‏سازد. افکار منفى عصبیت، اضطراب، دشمنى، خشم و خستگى تولید مى‏کنند؛ به عکس افکار مثبت موجب امیدوارى، آرامش، محبت و دلگرمى مى‏شوند. اگر مى‏خواهیم احساساتمان تغییر کند، کافى است افکارمان را تغییر دهیم تا احساسات ما از آن تبعیت کند.


مثبت نگرى در اسلام
بررسى آیات قرآن کریم نیز نشان مى‏دهد که اغلب تأکیدها بر خوبى‏ها، درستى‏ها و نقاط قوت افراد است و ضعف و کژى کمتر مورد توجه قرار مى‏گیرد. پروردگار عالم با توجه به توانایى‏ها و ظرفیت بشر مى‏فرماید: «من در زمین انسان را خلیفه خود قرار دادم»(11)؛ «از روح خود در او دمیدم»(12) یا «ما بر آسمان‏ها و زمین و کوه‏هاى عالم امانت عرضه کردیم، همه از تحمل آن امتناع ورزیدند، تا انسان [ آن را[ پذیرفت»؛(13) «و به درستى که ما انسان را در زیباترین هیأت آفریدیم»(14).

از این رو، خداوند با تکیه بر توانایى‏ها، انسان را به احسان دعوت مى‏کند و مى‏فرماید: «اگر احسان و نیکى کنید در حقیقت به خود نیکى مى‏نمایید»(15). خداوند که خالق انسان است، به دنبال عیب‏جویى از مخلوقش نیست و همواره از محاسن و خوبى‏هاى او مى‏گوید: «خدا دوست نمى‏دارد کسى به عیب خلق، صدا بلند کند».(16)

با بررسى مجموعه این آیات، مى‏توان چنین نتیجه گرفت که خداوند در مقابل ضعف‏هاى بشر، گذشت فراوان دارد و بیشتر بر نکات مثبت، درستى‏ها و راستى‏هاى او تکیه مى‏کند. این نوع نگرش به انسان مى‏فهماند که او هم باید نسبت به سایرین و حتى خود با دیدى مثبت بنگرد. خوبى‏هاى مردم را ببیند و به زبان خوش با آنها تکلم کند(17) و پیوسته نقاط ضعف و سستى خود و دیگران را در نظر نگیرد. البته این مسئله بدین معنا نیست که حقیقت را قلب سازد و از زشتى‏هاى حقیقى درگذرد، بلکه منظور آن است که انسان بتواند با خود و دیگران در تعاملى صحیح و سازنده، روابطى همراه با مهربانى و گذشت برقرار کند و در نتیجه در آرامش زندگى کند.

در این زمینه ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز نکاتى بیان فرموده‏اند که هر یک راهشگاى انسان براى یافتن نگاهى صحیح در جهت حفظ روابط درست و سالم با دیگران و شناختى واقعى از خود است. امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) نقل فرموده‏اند: «لغزش‏هاى مومنین را جست و جو نکنید، زیرا هر که در پى لغزش‏هاى برادرش باشد، خداوند لغزش‏هایش را دنبال مى‏کند».(18)

همچنین امام محمد باقر (علیه السلام) فرموده‏اند: نزدیک‏ترین حالت بنده به کفر این است که با مردى عقد برادرى در دین بسته باشد و لغزش‏ها و خطاهاى او را شماره کند تا روزى او را به آنها سرزنش نماید».(19) نیز فرموده است: «بر شخص مسلمان واجب است، حتى اگر هفتاد گناه کبیره از مسلمان دیگرى سراغ دارد، پرده پوشى نموده و آبرویش را حفظ کند».(20)

در همه این روایات تأکید اصلى بر این است که افراد در روابط خود با دیگران، بیشتر به نقاط مثبت و قوت یک دیگر توجه کنند و بدانند که خداوند دوست دارد، انسان‏ها درباره هم خوب فکر کنند و خیرخواه یکدیگر باشند و از ضعف‏ها بپرهیزند تا آن ضعف‏ها دامنگیر آنها و دیگران نشوند. در «بحارالانوار» آمده است: «روزى عیسى (علیه السلام) با حواریون از جایى مى‏گذشت. لاشه سگ مرده‏اى را دیدند. هر یک از حواریون از بوى تعفن آن اظهار ناراحتى مى‏کرد و چیزى مى‏گفت . نوبت به عیسى (علیه السلام) که رسید، فرمود: «به دندان‏هاى سفید این سگ توجه کنید که چه قدر براق است»(21). این روش برخورد با موضوعات، آموزشى است به انسان‏ها که همیشه نیمه پر لیوان را ببینند و همه چیز را با نگاهى مثبت و سازنده بنگرند.

در واقعه عاشورا، وقتى عرصه بر امام حسین (علیه السلام) و یارانش تنگ‏تر شد و جنگ شرایط دشوارى یافت، ایشان به جاى ترس از مرگ و شدت بلا و سردرگمى، یارانشان را به صبر دعوت فرمود و جنبه مثبت موضوع را پیش کشید و آنها را به شهادت متذکر شد و آن را معبر رهایى و پل اتصالى براى رسیدن به «لقاء الله»، یعنى محبوب حقیقى خود معرفى نمود. پس از آن نیز در مواجهه حضرت زینب (سلام الله علیها) با یزید بن معاویه، آنجا که ملعون شام به حضرتش (علیها السلام) گفت: «دیدى خدا با شما چه کرد؟ و چه بلایى به سر شما آورد و چه گونه خوارتان کرد»؟ عقیله بنى هاشم در پاسخ فرمود: «مارایت الا جمیلا» ؛ در این مصیبت، چیزى جز زیبایى و شکوه ندیدم.(22) امام سجاد (علیه السلام) نیز هنگام بیمارى یا زمانى که اندوه و گرفتارى‏اى برایشان عارض مى‏شد، به جاى آن که آن را بدبختى و شر بدانند، به درگاه خدا سپاسگزارى مى‏فرمود و آن را مایه خیر و عامل نجات از معاصى و کفاره گناهان مى‏دانستند.(23)

چنین نگرش مثبتى به یارى و امداد روح آدمى مى‏شتابد. امام على (علیه السلام)، براى تأکید بر نقاط قوت افراد و آموزش نوعى مثبت نگرى مى‏فرمایند: «اگر از کسى خوبى دیدى از آن بسیار یاد کن و سپاسگزارى نما و اگر متوجه بدى کسى شدى، تا حد امکان پرده پوشى کن».

از میان پژوهشگران غربى که درباره مثبت نگرى تحقیقاتى به عمل آورده‏اند، بانیستر و فورستر شناخت‏گرا هستند، زیرا هر دو زیر بناى نظرى پژوهش‏هاى خود را روان‏شناسى ساختارهاى شخصى قرار داده‏اند. برنز نیز به اصول مهم شناخت درمانى اشاره مى‏کند و معتقد است که اصلاح رفتار از طریق تغییرات شناختى ممکن است. بنابراین شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که میان مثبت نگرى که در اسلام به آن توصیه فراوان شده و روش‏هاى روان‏شناسى شناختى شباهت‏هاى زیادى وجود دارد که باید مورد بررسى قرار گیرد.

توجه به دو دیدگاه یاد شده، مقاله حاضر به ارائه روشى مى‏پردازد که کارایى آن در مشاوره و روان درمانى در زمینه افراد افسرده و در خانواده درمانى در ناسازگارى‏هاى خانوادگى و همچنین اختلالات شخصیتى، توسط نگارنده، به کار گرفته شده است.

شناخت نقاط قوت افراد، مجموعه نظامدارى از شیوه‏هایى است که به منظور تسهیل ایجاد نگرش مثبت نسبت به خویشتن و دیگران طراحى شده است. در این روش، فرد تشویق مى‏شود تا تجربه‏هاى مثبت و خوب خود را باز شناسد و نقش آنها را در افزایش و ارتقاى احترام به خود و عزت نفس، بازشناسى کند؛ در عین حال توانایى شناخت جنبه‏هاى مثبت دیگران را نیز کسب کند. چنان که امام سجاد (علیه السلام) مى‏فرماید: «از شریف‏ترین کارهاى فرد کریم، چشم پوشى از بدى‏هاى مردم است».(24) پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) نیز مى‏فرماید: «گمان‏هاى خود را در حق برادران خود نیکو کنید، تا دل به آلایش و طبع پاک را به غنیمت برید».(25)

روش مثبت نگرى نگارنده، در روان درمان گرى با تکیه بر دیدگاه اسلامى، در پنج مرحله انجام مى‏گیرد. در مرحله نخست، از فردى که دچار افسردگى یا احساس حقارت شده است یا خانواده‏اى که به اختلالات و ناسازگارى‏هاى خانوادگى مبتلا هستند، خواسته مى‏شود، نقاط مثبت خود را نام ببرند. برخى به علت عزّت نفس نازل یا به دلیل احساس حقارت افسردگى شدید و بنا به سایر دلایل روانى، توانایى بیان نقاط قوت خود را ندارند یا هیچ نقطه قوتى را در خود نمى‏یابند. از این افراد خواسته مى‏شود که نقاط قوت خود را از نگاه دیگران بیان کنند؛ یعنى بگویند به نظر خودشان، دیگران چه نکات مثبتى را در آنها مى‏بینند.

در مرحله دوم و در طول جلسات از مراجعان خواسته مى‏شود، حداقل 10 تا 15 تجربه خوب خود را نام ببرند ؛ مواردى چون انجام کار خوبى که از آن لذت برده‏اند و از انجامش احساس شادى و غرور مى‏کنند. در مرحله سوم، بر تمرین‏هایى تأکید مى‏شود که طى آن، شخص بتواند اهمیت نسبى نقاط قوت مطرح شده در مرحله اول و دوم را به ترتیب اولویتشان، مشخص سازد. در این مرحله از فرد خواسته مى‏شود، به نقاط قوت قابل اتکایى که در این تجارب خوشایند از آنها استفاده کرده، اشاره کند.

بدین ترتیب، شخص طیف وسیعى از قضاوت‏هاى شخصى خود را نسبت به خود بیان مى‏کند که نقاط قوت خوانده مى‏شوند. در مرحله چهارم، شخص تحت درمان، نقاط قوت مشخص شده خود را به ترتیب اولویت معین مى‏کند و با توجه به مراحل قبلى، پنج تا هشت توانمندى را که نقاط قوت قابل اتکا خوانده مى‏شوند، انتخاب مى‏شود. در آخرین مرحله به فرد گفته مى‏شود، شواهد و معیارهایى ارائه کند که با ارزش‏ترین و معتبرترین نقاط قوت او قابل اتکا هستند. فرد براى سنجش واقعیت این توانمندى‏ها، به توصیف بسیارى حوادث گذشته مى‏پردازد که طى آن، وجود این نقاط قوت براى وى به اثبات رسیده و به کار گرفته شده است.

این بخش از روش مثبت نگرى، در روان درمان‏گرى از فرمایش امام سجاد (علیه السلام) الهام گرفته است که فرمود: «حق همنشین تو این است که با او نرمى کنى و در گفت و گو با او میانه رویى نمایى... و لغزش‏هایش را فراموش کنى، ولى خوبى‏هایش را به خاطر بسپارى و جز خوبى به او نگویى».(26)

براى افرادى که در آموزش‏هاى دینى زمینه بهترى، دارند مى‏توان به آیات و روایات مثبت‏نگرى توجه داد و در عین حال بر نقاط مذهبى آنها تکیه کرد. کاربرد روش مثبت نگرى در روان درمان گرى براساس دیدگاه اسلامى، موجب افزایش احتمال توصیف فرد از خویش، با توجه به نقاط قوت قابل اتکاى خود مى‏شود. تجربه نگارنده با تعدادى دانشجو که دچار احساس حقارت و افسردگى شدید بودند و براى درمان به مرکز مشاوره دانشگاه مراجعه کرده بودند و همچنین دوازده خانواده که یک یا دو نفر از اعضاى آن، دچار افسردگى یا اختلالات رفتارى بودند، نشان مى‏دهد که با کاربرد روش مثبت نگرى در درمان، افراد به صورتى مثبت‏تر به تشریح وضعیت خود پرداختند، از اعتماد به نفس بیشترى برخوردار شدند، ناسازگارى‏هاى خانوادگى کاهش چشمگیرى یافت و افسردگى افراد رو به بهبود گذاشت.

در پایان براى نمونه تنها وضعیت یک دانشجوى دختر که روش مثبت نگرى درباره وى به کار رفته است، به اختصار شرح داده مى‏شود:

دختر دانشجویى به دلیل افت تحصیلى و گرایش‏هاى افسردگى به مرکز مشاوره مراجعه کرده بود. مهم‏ترین برداشت وى از شخصیت خود این بود که به لحاظ اجتماعى نالایق و از تعیین مسیر براى زندگى خودش ناتوان است. وى همچنین تصور مى‏کرد که نسبت به سایر هم کلاس‏هاى خود، کم‏هوش‏تر و ضعیف‏تر است و مطالبى که دیگران به سادگى مى‏فهمند، او در نمى‏یابد و توانایى پرسش از استادان خود را نیز ندارد. در خوابگاه دانشجویى تحت فشار بود، زیرا بعضى هم اتاقى‏ها رعایت حال او و دیگران را نمى‏کردند و او جرأت اعتراض به اعمال آنها را نداشت و بیشتر تحمل مى‏کرد یا خود را با آنها هماهنگ مى‏ساخت تا دیگران از دست او ناراحت نشوند. در مجموع از احساس حقارت شدیدى رنج مى‏برد و دچار خلق افسرده بود. حتى فکر مى‏کرد چهره او از همه زشت‏تر است.

در جلسات درمان، از طریق مثبت نگرى با پرسش پیرامون نقاط قوت و یافتن نکات مثبت مذهبى، عقیدتى و بینشى، طى ده جلسه (از آنجا که از حوصله بحث خارج است از تشریح مراحل درمان پرهیز مى‏کنم) پیشرفت قابل توجهى در رفتار اجتماعى این فرد به وجود آمد.
بر این اساس، مى‏بینیم که مذهب و دیدگاه‏هاى مذهبى به انسان مى‏آموزد که زندگانى دنیا با مصائب و دشوارى‏هایى همراه است که در بطن جمیع سختى‏ها و مشکلات، حکمتى نهفته است و با مدد از دیدگاه مثبت، سختى‏ها و مصائب را راهى براى وصول به کمالات مى‏یابیم. در این هنگام هرگز تلخى‏ها و ناکامى‏ها ما را تسلیم نخواهد کرد.
پى‏نوشت‏ها:
1ـ مریم: 96.

2ـ مرأة العقول، ج 11، ص 362.

3ـ مائده: 11 / انفال: 61.

4ـ بقره: 153.

5ـ فرقان: 70.

6ـ بقره: 216.

7ـ آل عمران: 38/ مومن: 60.

8ـ حج: 60/ نساء: 99.

9ـ نمل: 40/ فاطر: 30.

10ـ روم: 50 و 21 / انعام: 99.

11ـ بقره: 30.

12ـ حجر: 29.

13ـ احزاب: 72.

14ـ تین: 4.

15ـ بنى‏اسرائیل: 7.

16ـ نساء: 148.

17ـ بقره: 83.

18ـ اصول کافى، ج 4، ص 58.

19ـ اصول کافى، ج 4، ص 58.

20ـ سفینة البحار، ج 1، ص 598.

21ـ بحارالانوار، ج 14، ص 327.

22ـ بحارالانوار، ج 45، ص 116 ـ 115.
23ـ صحیفه سجادیه، ص 110.
24ـ غررالحکم و دررالحکم ،ج 6، ص 22، ح 9321.
25ـ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 9، ص 145.
26ـ وسائل الشیعه، ج 11، ص 136.
سوتیترها
هدف غالب شیوه‏هاى توصیه شده در اسلام، یارى رساندن به انسان، به منظور برخوردارى از روح و روان سالم است تا بتوان با توسل به بهترین راه‏هاى ممکن، با مشکلات مقابله کند و به آرامش نایل آید.
این افکار و طرز تلقى شماست که احساسات شما را به وجود مى‏آورد؛ شما مى‏توانید اندیشه، احساس و رفتار خود را تغییر دهید. این اصل ساده و در عین حال انقلابى، مى‏تواند تغییر زندگى یارى‏گر شما باشد.
در بررسى آیات قرآن کریم، به نظر بیشتر بر خوبى‏ها و درستى‏ها و نقاط قوت افراد تأکید شده است و ضعف و کژى، کمتر مدنظر قرار مى‏گیرد.
خداوند در مقابل ضعف‏هاى بشر ،گذشت فراوان دارد و بیشتر بر درستى‏ها و راستى‏هاى او تکیه مى‏کند. این نگرش به انسان مى‏فهماند که او هم باید نسبت به سایرین و حتى خود با دیدى مثبت بنگرد ؛ خوبى‏هاى مردم را ببیند و به زبان خوش با آنها تکلم کند و نقاط ضعف و سستى خود و دیگران را در نظر نگیرد.

تبلیغات