یک تصویر، دو آینه
آرشیو
چکیده
متن
گاه تاریخ آنقدر تیره و پیچ در پیچ است که هر چه تلاش کنی جز سرگردانی هیچ نمی یابی و گاه آنقدر شفاف می شود که تو شگفت زده می مانی از این همه زلالی، و می بینی که چگونه بازتاب ناب ترین حوادث روزگار، تصویری یگانه است که در آن زمان و مکان درنوردیده شده و خوبان همه یک وجه گشته اند و البته آن وجه ناظرترین و نگران ترین است بر منظر خدا؛ همچون زهرای محمد(ص) و مهدی زهرا(ع)؛ تو گویی دوئیت از میان ایشان برخاسته و این دو بی هیچ چون و چرایی یکدیگرند در حق طلبی.
در نخستین محکمه ای که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) برپا می گردد، دادخواه فاطمه است و در واپسین محکمه نیز مهدی است که به دادخواهی قیام می کند و هر دو حرکتشان را از مسجد آغاز می کنند. مسجد خانه خداست، محل تقدیس و کانون توحید، مسجد مرکز مذهب است، جایگاه تشریع است و مناسب ترین پایگاه برای پس گرفتن همه آنچه که حقشان بوده است.
زهرا(س) برای دادخواهی به مسجد می رود و شکایت خود را در جمع مسلمانان مطرح می کند، مهدی(ع) نیز چنین می کند. او نیز به مسجد می رود و به سنت مادرش با مردم سخن می گوید:
مهدی از گردنه [کوه] طوی با سیصد و سیزده مرد به عدد رزمندگان بدر فرود می آید تا آنکه وارد مسجدالحرام می شود و در مقام ابراهیم چهار رکعت نماز می گذارد و به حجرالاسود تکیه می زند و پس از حمد و ثنای خدا و یاد و نام پیامبر(ص) و درود بر او لب به سخن می گشاید.1
فاطمه (س) در معرفی خویش از پیامبر یاد می کند و نسبت خود را ذکر می نماید تا مسیر حق خواهی برای همیشه روشن بماند:
بدانید منم فاطمه دختر محمد(ص). آنچه اول می گویم آخر هم همان را می گویم و آنچه می گویم غلط نمی گویم و آنچه اقدام می کنم زیاده روی نمی کنم.2
مهدی(ع) نیز به نسبت خود افتخار می کند. او از اهل بیت است و چه تعریفی از خود گویاتر از آن که به پیامبراکرم(ص) اشارت شود. امام(ع) در معرفی خود می گوید:
ای مردم! من... فرزند پیامبر خدا(ص) هستم. شما را دعوت می کنم به آنچه پیامبر خدا دعوت فرمود.3
رفتار فاطمه(ع) یاد پیامبر را زنده می کند و آنگاه که از سیاست بازان سیاه دل، به ستوه می آید حجابی به سر می بندد و در میان گروهی از بانوان، خویشان و خدمتکاران به راه می افتد، آن روز دامنه های چادرش به پایش می پیچد اما آنقدر استوار قدم برمی دارد که رفتارش از رفتار رسول خدا هیچ کم ندارد.
مهدی فاطمه نیز با یادگارهای پیامبر می آید:
مهدی(ع) هنگام نماز عشاء ظهور می کند در حالی که پرچم رسول اللّه و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و دارای نشانه ها و نور و بیان است.4
و البته این دادخواهیها به سبب بدعتها و تحریفهای وارد در شریعت است که نه زهرا تاب آن را می آورد و نه مهدی(ع).
فاطمه جماعت را به آیین رسول اللّه (ص) فرا می خواند و راه رستگاری را در پیروی از قرآن معرفی می کند و چنین می گوید:
آخر این قرآن است که فروزان تر از خورشید می درخشد پس چیست که از حکمت و مصلحت کتاب اللّه سر می پیچید و به هوسها و شهرتها سر فرود می آورید؟ بدانید که جز اسلام دین دیگری در پیشگاه خداوند مقبول نیست.5
مهدی(ع) نیز آن گونه که از روایات برمی آید مبلغ کتاب خدا و سنت پیامبر است:
من شما را به خدا و رسول و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیاء سنت او دعوت می کنم.
ای مردم! هر که درباره کتاب خدا با من به بحث و مناقشه بپردازد من آگاه ترین مردم به کتاب خدا هستم.6
فاطمه می دانست که انحراف از سنت پیامبر اکرم(ص) راهی به جز رسیدن به تیرگی و تباهی ندارد و آن کسی که به طعم محنت تن دهد به روزگاری می رسد که جهان را از جور و ستم پر می بیند و می گفت:
به جان خودم سوگند، نطفه فساد بسته شده. باید انتظار کشید تا کی مرض فساد پیکر جامعه اسلامی را از پای درآورد.
بشارت باد شما را بر شمشیرهای کشیده و حمله ها و تهاجمات پی در پی و به هم ریخته شدن امور مسلمانان.
پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان به کجا خواهد انجامید.7
و جهانِ لبریز از ظلم و جور و آشوب را تنها مهدی(ع) است که به عدالت فرا می خواند. او نیز با شمشیر قیام می کند و از شمشیر او برای ستمکاران خون و مرگ می بارد و برای ضعیف شدگان لطف و رحمت. شمشیر مهدی، شمشیر خداست که برای انتقام برخاسته است.
فاطمه برای اعلام نارضایتی از حکومت غاصب، همراهی با خلیفه را رد می کند و مهدی نیز در حالی به پا خواهد خاست که پیمان هیچ گردنکشی بر گردن او نیست.
و این گونه است که مهدی خود تجلی ای دیگر از فاطمه می شود. او همان را می گوید که فاطمه گفت و همان حقی را می طلبد که فاطمه طلبید و آنگاه که اهل مکه را به یاری فرا می خواند اشاره ای به سرآغاز ظلم و ستم دارد و رحلت پیامبر اکرم(ص) را مبدأ آن می شمرد او می گوید:
از آن زمان که پیامبر ما به ملکوت اعلا پیوست تا امروز در حق ما ظلم شده بر ما ستمها رفت و حقوق مسلم ما پایمال گردید اینک، از شما یاری می خواهیم و شما ما را یاری نمایید.8
سرانجام فریاد فاطمه به استحکام بنیادهای شیعه انجامید که هسته مرکزی حق طلبی را در همه ادوار تاریخ می ساخت و فریاد مهدی(ع) به ایجاد دولتی کریمه به نام دولت مستضعفان صالح می انجامد که امیر مؤمنان علی(ع) آن را چنین توصیف کرده است:
بدی از بین می رود و نیکی برقرار می ماند و زنا از بین می رود و ربا محو می شود. مردم به عبادات و شرع و دینداری و نماز جماعت روی می کنند و عمرها طولانی می گردد و امانتها ادا می شود و درختان پربار می شوند و برکتها چند برابر می گردد و بدان نابود می شوند و نیکان برقرار می مانند.9
پی نوشتها :
1 . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص307.
2 . محمدتقی سجادی، فاطمه زهرا، ص295.
3 . بحارالانوار، ج52، ص306.
4 . علی کورانی، عصر ظهور، ص316.
5 . جواد فاضل، معصوم سوم، ص118.
6 . عصر ظهور، ص319.
7 . فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، ص113.
8 . عصر ظهور، ص312.
9 . مصطفی دلشاد تهرانی، دولت مهدی سیرت مهدی، ص22.