اعجاز معنویات
آرشیو
چکیده
متن
انسان معاصر درگیر مسائل بسیارى است که براى از بین بردن یا تخفیف دادن آنها، از ابزار مختلفى سود مىجوید . از جمله راهکارهایى که از دوران گذشته براى انسان مطرح بوده است، پناه بردن به قدرت لایزال الهى است . این موضوع اکنون به نحو دیگرى دردیدگاههاى روانشناسى وروانپزشکى مورد توجه قرار گرفته است . امروزه مکاتب درمانى مختلف، روانشناسان، روانپزشکان، مشاوران وعلماى تعلیم وتربیتبه نحوى از انحا سعى مىکنند که به انسان سرگشته معاصر تفهیم کنند که راه حل مشکلات روحى و روانى را مىتوان در دستورهاى دین یافت . دراین مقاله هدف این است که به مکانیزمهاى تخفیف دهنده و درمانى منبعث از دین ونهایتا نماز اشاره شود . در این راه از یافتههاى تحقیقات و پژوهشهاى جدید بهره گرفتهایم .
رفتار مذهبى یکى از رفتارهاى پیچیده انسانى است که کمتر مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است; البته بودهاند اندیشمندان و پژوهشگرانى که به نقش مذهب درسلامت روح و جسم اشاره داشتهاند . راش، جیمز، یونگ، فرانکل و فروم هر کدام به نوبه خود اهمیت رفتارها و اعتقادات مذهبى را یادآور شدهاند; اما قسمت عمده روانشناسى، نسبتبه این امر بى تفاوت بوده و بسادگى از کنار آن گذشته است .
بسیارى از فرهنگها افزون بر درمانهاى پزشکى کلاسیک، روشهاى سازمانیافتهاى براى مقابله با بیمارىهاى بدنى و روانى انسان دارند . در این طریق همواره ایمان و اعتقاد مذهبى داراى اهمیتبوده و درمان مبتنى بر ایمان به خداوند به عنوان نیروى فوق طبیعت، سابقهاى دیرینه دربین پیروان مذاهب گوناگون داشته است .
سیرى در متون ادبى و عرفانى ایران نیز نشان مىدهد که از دیرباز شاعران و عرفاى ایرانى به این موضوع توجه داشتهاند . حافظ، غزلسرا و عارف نامى، ضعف حکمت رادر گشودن معماى زندگى، این گونه بیان مىکند :
سخن از مطرب و مى گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
یا در شاهنانه فردوسى آمده است:
ز دانش نخستین به یزدان گراى
که اویست جان تو را رهنماى
تو را دین و دانش رهاند درست
در رستگارى ببایدت جست
گر چه درمان بیمارىهاى جسمى وروانى در پزشکى امروز، مبتنى بر استفاده از روشهاى مرسوم پزشکى فیزیکى و شیوههاى متداول روان درمانى است و بیشترین تاکید بر این روشها در کتب آموزشى مشاهده مىشود، بررسىهاى بین فرهنگى که به وسیله روان شناسان، روان پزشکان و مردمشناسان انجام شده است، نشان مىدهد که رابطه ایمان و اعتقاد مذهبى با سلامت جسم وروح نه تنها در جوامع شرقى، که در میان پیروان مذاهب سراسر جهان، موضوعى اثبات شده است . پس مىتوان از این عامل در جهتبهبود اختلالات روانى و جسمانى سود جست .
امروزه مىدانیم که بروز بیمارى صرفا تحت تاثیر عوامل فیزیکى قرار ندارد و جسم و روان هر دو در بروز بیمارى مؤثرند و این نکته، رشد رشته جدیدى در روانشناسى، تحت عنوان «بهداشت روانى» رادر پى داشته است که هر روزه بر ابعادش افزوده مىشود . این رشته کاربردى روانشناسى در سه حوزه پیشگیرى، تشخیص و درمان اختلالات روانى مطرح است . از بین مفاهیم موجود در بهداشت روانى، دو عنوان «فشار روانى» و «شیوههاى مقابله با آن» از اهمیتبیشترى بر خوردار است که در سالهاى اخیر، روانشناسان به صورت گستردهاى آنها را مورد تحقیق و پژوهش قرار دادهاند .
روانشناسان این حوزه اصرار زیادى به وجود رابطه بین ذهن و بدن دارند که پیش از آنها در بحثهاى فلسفى مطرح بوده است . بشر، طى قرنها به این نتیجه رسیده است که وجود او، جوهر هستى یا قوه باطنى است که حوزه عملش، داخل مرزهاى فیزیکى بدن ماست . رابطه بین جسم وروح را مىتوان به رابطه ساختمان و پایههاى آن تشبیه کرد . هر چند که پایههاى بنا در زیر زمین نهفته است، ولى مهمترین و ضرورىترین بخش ساختمان و نگهدارنده آن به شمار مىآید . به همین ترتیب، روح نیز بخش زیربنایى یک موجود زنده است که جسم بر آن تکیه دارد .
تردیدى نیست که پزشکى نوین پیشرفتهاى زیادى کرده، سیر شتابانى نیز در دستیابى به دقیقترین روشها براى درمان بیماران دارد . فناورى جدید پزشکى با پیچیدهترین ابزار به کمک پزشکان آمده است . آخرین روشهاى تشخیصى، جراحى و طبى از یک سو و شیوههاى دقیق روان درمانى مبتنى بر تازهترین یافتههاى روان شناختى از سوى دیگر، براى درمان و کاستن دردهاى جسمانى و روانى انسان به کارگرفته مىشود . با این حال انسان دردمند در چنگال بسیارى از بیمارىها اسیر مانده و این پیشرفتها گرهگشاى مشکلات بشر نیست . از آن جا که بینش و اعتقاد انسان به مذهب و ایمان به اصول الهى در بهبود سیر بیمارى، کاستن درد و رنج وافزایش تحمل عوارض بیمارى، نقش تعیینکننده دارد، به کارگیرى این نیروهاى بالقوه وارزشمند، داراى اهمیت است . تاثیر این عامل در پیشگیرى از مسائل ومشکلاتى از قبیل خودکشى، اعتیاد به موادمخدر، بزهکارى، طلاق وافسردگى، در تحقیقات فراوانى تایید شده است .
به طور کلى مىتوانیم بگوییم که در بررسىهاى انجام شده، مداخلات مذهبى در کاهش اضطراب وتحمل فشارهاى روانى را ثابت مىکند . رابطهبین مذهبى بودن با کاهش اضطراب وناراحتىهاى روانى درمطالعات همه گیرشناسى موردبررسى قرار گرفته وتایید شده است . وجود فشارهاى روانى، امنیت وآرامش فرد رابه مخاطره مىاندازد وعدم وجود امنیت وآرامش نیز به نوبه خود فشار روانى راتشدید مىکند . این دور باطل باید درجایى متوقف گردد و آن ایجاد آرامش وبرقرارى امنیت است . اعتقاد دینى ومذهبى نیز براین امر اصرار دارد; یعنى امنیت فرد را تضمین کرده، به وى آرامش مىدهد . به یقین افرادى که پیوندى استوارومحکم باپروردگارخویش برقرار ساختهاند، هرگز دربرابر تند باد حوادث، آرامش روحى - روانى خود را از دست نمىدهند وبه مراتب پایینتر تنزل نمىکنند; درحالى که گروههاى دیگر، خیلى زود دچار پریشانى واضطراب مىشوند . بنابراین زمانى که دل از یاد خدا غافل مىشود وخود را در منجلاب امور فانى مىاندازد، مستعدترین زمان براى از بین رفتن آرامش وایجاد انواع گوناگون بیمارىهاى روانى است . انسان مؤمن هیچ گاه مضطرب نیست; چرا که فرد مضطرب فردى است که از حوادث ناگوار آینده بیمناک است; درحالى که فرد مؤمن به علت پناه بردن به خداوند وانجام فرایض و عبادات، بر مشکلات فائق آمده، احساس اضطراب ندارد .
سازوکارهاى بازدارندهدین دربرابرفشار روانى
به نظر مىرسد که دین حداقل با دو وسیله بازدارنده، به مقابله بافشار روانى مىرود:
1 . آرام سازى ; 2 . تخلیه هیجانى .
1 . آرام سازى . امروزه از جمله تکنیکهاى درمانى براى مشکلات روانشناختى، استفاده از تکنیک آرامسازى است . دراین روش، فرد باید تلاش کند تا به حالتى آرام وعارى از فشار دستیابد . بدین منظور روشهاى مختلفى ابداع شده است . دریکى از این روشها که «آرامشآموزى» نام دارد، فرد یاد مىگیرد که عضلات مختلف خود را منقبض کند وبعد آرام سازد . به کمک تمرینات مداوم با این روش مىتوان در وقت هجوم فشارهاى روانى، آرامش لازم رابه دست آورد وبه طریق مناسبى با آن مقابله کرد . به نظر مىآید آنچه در لایه زیرین این روش وجود دارد، اندکى خودشناسى است . بدین معنى که فرد توجه وتمرکز خود رابه وجود خود معطوف مىسازد تا بتواند آن را دراختیار بگیرد و به مقابله با فشار روانى بپردازد . اما آنچه در آرام سازى دینى موجود است، بسیار ژرفتر وعمیقتر از این گونه آرامسازى هاست . دین که مربوط به ژرفاست، قهرا آرام ساز است .
اولین مفهوم متبلور در واژه آرام، لطافت آن است; نوعى ملایمت ونرمى که با لطافت ونرمى روح آشناست . انسان با داشتن این وجه، آرام و مطمئن است وایمان دارد . ایمان نیز عبارت است از توکل واعتقاد کامل به خداوند کارساز، و این مقامى است از کمال ومعرفت انسانى . زیرا انسان هر اندازه خدا رابشناسد واز قدرت ورحمت وحکمت او آگاه گردد، وابستگىاش به ذات بى همتاى خداوند زیادتر مىشود . کسى که به درجاتى از توکل مىرسد، هرگز یاس ونومیدى به خود راه نمىدهد . او دربرابر مشکلات وحوادث سخت، احساس ضعف وزبونى نمىکند ومقاوم است . همین ایمان وتوکل، چنان قدرت روانى و روحى به انسان مىدهد که مىتواند بر سختترین مشکلات پیروز شود .
بنابراین راه چاره را باید در امنیتخاطر، اطمینان قلبى وتوکل به خدا جست . این امر به درجه ایمان افراد بستگى دارد وخداوند متعال با تاکید تمام درسوره رعد، آیه 28، مىفرماید: «دل آرام گیرد با یاد خداى» . همین مسئله دراندیشه بسیارى از متفکرین معاصر نیز وجود دارد . آنها معتقدند که بسیارى از مشکلات انسان معاصر، اساسا مربوط به نیاز او به دین و ارزشهاى معنوى است . آرنولد توینبى مىگوید: «بحرانى که اروپاییان در قرن حاضر دچار آن شدهاند، اساسا به فقر معنوى آنان بر مىگردد .» وى معتقد است: «تنها راه درمان این فروپاشیدگى اخلاقى که غرب از آن رنج مىبرد، باز گشتبه دین است» . در همین زمینه است که بنیامین راش پدر روانپزشکى امریکا مىگوید: «دین آن قدربراى پرورش وسلامت روح آدمى اهمیت دارد که هوا براى تنفس» . با این تفاسیر مىتوان گفت که اصولا ایمان تاثیر بسزایى درایجاد احساس آرامش وامنیت در انسان دارد .
2 . تخلیه هیجانى . یکى از جنبههاى ارزنده و مهم نهادهاى مذهبى، وابستگى روحانى شدیدى است که پیروان یک مذهب به پایههاى اصول اعتقادى آن دارند; به طورى که خالصانه وآگاهانه به آن عشق ورزیده، دستورهاى آن را تعبدا اجرا مىکنند . یکى از مصادیق این عشق واعتقاد خالصانه را مىتوان در زیارتگاهها و قبور ائمه از جمله مشهد مقدس مشاهده کرد . دراین مکان مقدس، همه ساله زائران بسیارى اعم از پیر و جوان سر از پا نشناخته و نیازمند، معتقد، خالص، مملو از هیجانات و احساسات مذهبى گرد حرم مطهر تجمع مىکنند و به جز دعاهایى که به صورت گروهى یا فردى خوانده مىشود، اکثر زوار محکم به ضریح چسبیده، آن را مىبوسند و در آغوش مىکشند و امام را با تمام آرزوها و غم و غصههاى خود مورد خطاب قرار مىدهند وبه یارى مىطلبند . اثرات روانى برقرارى چنین ارتباطى با امام وآزاد شدن هیجاناتى که همراه دعا ونیایش ایجاد مىشود، به وضوح درحالت روانى ورفتارى فرد مؤمن مشهود است . اثرات روانى چنین عمل مذهبى در افراد مختلف، متفاوت است . رهایى روانى بعد از این نوع ارتباط با امام موضوعى واقعى است واین تجربه اغلب با علاقه، وفادارى وخلوص نیت فرد ارتباط دارد . بدیهى است که از نظر شیعه غیر از برداشتهاى فوق، نکات واهداف عمیقترى نیز در زیارت عتبات متبرکه نهفته است .
نماز و مسئله آرامشبخشى و تخلیه هیجانى
نماز ازجمله عباداتى است که درایجاد حالتى از آرامسازى کامل، آرامش روان وآسودگى عقل درانسان نقش اساسى دارد . حالت آرامسازى وآرامش روانى ناشى از نماز از نظر روانشناسى و بهداشت روانى حایز اهمیت است . دکتر «توماس هایسلوپ» مىگوید: «مهمترین عامل آرامشبخشى که من در طول سالهاى متمادى تجربه ومهارتم در مسائل روانى بدان پى بردهام، همین نماز است . » پیامبر اکرم (ص) نیز هنگام فرارسیدن اوقات نماز مىفرمودند: «اى بلال ما رابا اذان به آرامش برسان .» علاوه بر این شخص مؤمن پس از نماز به دعا ونیایش به درگاه بارى تعالى (تعقیبات نماز) مىپردازد که این خود به تداوم آرامش روانى، براى مدتى پس از نماز کمک مىکند . آشکار کردن مشکلات و مسائل خود در درگاه خدا وطلب یارى از او، در کاهش اضطراب وناراحتى فرد بسیار مؤثر است; چراکه روانشناسان معتقدند یاد آورى و باز گویى مشکلات به وسیله شخص، موجب کاهش شدت اضطراب وتخفیف ناراحتىها ومشکلات مىشود .
رفتار مذهبى یکى از رفتارهاى پیچیده انسانى است که کمتر مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است; البته بودهاند اندیشمندان و پژوهشگرانى که به نقش مذهب درسلامت روح و جسم اشاره داشتهاند . راش، جیمز، یونگ، فرانکل و فروم هر کدام به نوبه خود اهمیت رفتارها و اعتقادات مذهبى را یادآور شدهاند; اما قسمت عمده روانشناسى، نسبتبه این امر بى تفاوت بوده و بسادگى از کنار آن گذشته است .
بسیارى از فرهنگها افزون بر درمانهاى پزشکى کلاسیک، روشهاى سازمانیافتهاى براى مقابله با بیمارىهاى بدنى و روانى انسان دارند . در این طریق همواره ایمان و اعتقاد مذهبى داراى اهمیتبوده و درمان مبتنى بر ایمان به خداوند به عنوان نیروى فوق طبیعت، سابقهاى دیرینه دربین پیروان مذاهب گوناگون داشته است .
سیرى در متون ادبى و عرفانى ایران نیز نشان مىدهد که از دیرباز شاعران و عرفاى ایرانى به این موضوع توجه داشتهاند . حافظ، غزلسرا و عارف نامى، ضعف حکمت رادر گشودن معماى زندگى، این گونه بیان مىکند :
سخن از مطرب و مى گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
یا در شاهنانه فردوسى آمده است:
ز دانش نخستین به یزدان گراى
که اویست جان تو را رهنماى
تو را دین و دانش رهاند درست
در رستگارى ببایدت جست
گر چه درمان بیمارىهاى جسمى وروانى در پزشکى امروز، مبتنى بر استفاده از روشهاى مرسوم پزشکى فیزیکى و شیوههاى متداول روان درمانى است و بیشترین تاکید بر این روشها در کتب آموزشى مشاهده مىشود، بررسىهاى بین فرهنگى که به وسیله روان شناسان، روان پزشکان و مردمشناسان انجام شده است، نشان مىدهد که رابطه ایمان و اعتقاد مذهبى با سلامت جسم وروح نه تنها در جوامع شرقى، که در میان پیروان مذاهب سراسر جهان، موضوعى اثبات شده است . پس مىتوان از این عامل در جهتبهبود اختلالات روانى و جسمانى سود جست .
امروزه مىدانیم که بروز بیمارى صرفا تحت تاثیر عوامل فیزیکى قرار ندارد و جسم و روان هر دو در بروز بیمارى مؤثرند و این نکته، رشد رشته جدیدى در روانشناسى، تحت عنوان «بهداشت روانى» رادر پى داشته است که هر روزه بر ابعادش افزوده مىشود . این رشته کاربردى روانشناسى در سه حوزه پیشگیرى، تشخیص و درمان اختلالات روانى مطرح است . از بین مفاهیم موجود در بهداشت روانى، دو عنوان «فشار روانى» و «شیوههاى مقابله با آن» از اهمیتبیشترى بر خوردار است که در سالهاى اخیر، روانشناسان به صورت گستردهاى آنها را مورد تحقیق و پژوهش قرار دادهاند .
روانشناسان این حوزه اصرار زیادى به وجود رابطه بین ذهن و بدن دارند که پیش از آنها در بحثهاى فلسفى مطرح بوده است . بشر، طى قرنها به این نتیجه رسیده است که وجود او، جوهر هستى یا قوه باطنى است که حوزه عملش، داخل مرزهاى فیزیکى بدن ماست . رابطه بین جسم وروح را مىتوان به رابطه ساختمان و پایههاى آن تشبیه کرد . هر چند که پایههاى بنا در زیر زمین نهفته است، ولى مهمترین و ضرورىترین بخش ساختمان و نگهدارنده آن به شمار مىآید . به همین ترتیب، روح نیز بخش زیربنایى یک موجود زنده است که جسم بر آن تکیه دارد .
تردیدى نیست که پزشکى نوین پیشرفتهاى زیادى کرده، سیر شتابانى نیز در دستیابى به دقیقترین روشها براى درمان بیماران دارد . فناورى جدید پزشکى با پیچیدهترین ابزار به کمک پزشکان آمده است . آخرین روشهاى تشخیصى، جراحى و طبى از یک سو و شیوههاى دقیق روان درمانى مبتنى بر تازهترین یافتههاى روان شناختى از سوى دیگر، براى درمان و کاستن دردهاى جسمانى و روانى انسان به کارگرفته مىشود . با این حال انسان دردمند در چنگال بسیارى از بیمارىها اسیر مانده و این پیشرفتها گرهگشاى مشکلات بشر نیست . از آن جا که بینش و اعتقاد انسان به مذهب و ایمان به اصول الهى در بهبود سیر بیمارى، کاستن درد و رنج وافزایش تحمل عوارض بیمارى، نقش تعیینکننده دارد، به کارگیرى این نیروهاى بالقوه وارزشمند، داراى اهمیت است . تاثیر این عامل در پیشگیرى از مسائل ومشکلاتى از قبیل خودکشى، اعتیاد به موادمخدر، بزهکارى، طلاق وافسردگى، در تحقیقات فراوانى تایید شده است .
به طور کلى مىتوانیم بگوییم که در بررسىهاى انجام شده، مداخلات مذهبى در کاهش اضطراب وتحمل فشارهاى روانى را ثابت مىکند . رابطهبین مذهبى بودن با کاهش اضطراب وناراحتىهاى روانى درمطالعات همه گیرشناسى موردبررسى قرار گرفته وتایید شده است . وجود فشارهاى روانى، امنیت وآرامش فرد رابه مخاطره مىاندازد وعدم وجود امنیت وآرامش نیز به نوبه خود فشار روانى راتشدید مىکند . این دور باطل باید درجایى متوقف گردد و آن ایجاد آرامش وبرقرارى امنیت است . اعتقاد دینى ومذهبى نیز براین امر اصرار دارد; یعنى امنیت فرد را تضمین کرده، به وى آرامش مىدهد . به یقین افرادى که پیوندى استوارومحکم باپروردگارخویش برقرار ساختهاند، هرگز دربرابر تند باد حوادث، آرامش روحى - روانى خود را از دست نمىدهند وبه مراتب پایینتر تنزل نمىکنند; درحالى که گروههاى دیگر، خیلى زود دچار پریشانى واضطراب مىشوند . بنابراین زمانى که دل از یاد خدا غافل مىشود وخود را در منجلاب امور فانى مىاندازد، مستعدترین زمان براى از بین رفتن آرامش وایجاد انواع گوناگون بیمارىهاى روانى است . انسان مؤمن هیچ گاه مضطرب نیست; چرا که فرد مضطرب فردى است که از حوادث ناگوار آینده بیمناک است; درحالى که فرد مؤمن به علت پناه بردن به خداوند وانجام فرایض و عبادات، بر مشکلات فائق آمده، احساس اضطراب ندارد .
سازوکارهاى بازدارندهدین دربرابرفشار روانى
به نظر مىرسد که دین حداقل با دو وسیله بازدارنده، به مقابله بافشار روانى مىرود:
1 . آرام سازى ; 2 . تخلیه هیجانى .
1 . آرام سازى . امروزه از جمله تکنیکهاى درمانى براى مشکلات روانشناختى، استفاده از تکنیک آرامسازى است . دراین روش، فرد باید تلاش کند تا به حالتى آرام وعارى از فشار دستیابد . بدین منظور روشهاى مختلفى ابداع شده است . دریکى از این روشها که «آرامشآموزى» نام دارد، فرد یاد مىگیرد که عضلات مختلف خود را منقبض کند وبعد آرام سازد . به کمک تمرینات مداوم با این روش مىتوان در وقت هجوم فشارهاى روانى، آرامش لازم رابه دست آورد وبه طریق مناسبى با آن مقابله کرد . به نظر مىآید آنچه در لایه زیرین این روش وجود دارد، اندکى خودشناسى است . بدین معنى که فرد توجه وتمرکز خود رابه وجود خود معطوف مىسازد تا بتواند آن را دراختیار بگیرد و به مقابله با فشار روانى بپردازد . اما آنچه در آرام سازى دینى موجود است، بسیار ژرفتر وعمیقتر از این گونه آرامسازى هاست . دین که مربوط به ژرفاست، قهرا آرام ساز است .
اولین مفهوم متبلور در واژه آرام، لطافت آن است; نوعى ملایمت ونرمى که با لطافت ونرمى روح آشناست . انسان با داشتن این وجه، آرام و مطمئن است وایمان دارد . ایمان نیز عبارت است از توکل واعتقاد کامل به خداوند کارساز، و این مقامى است از کمال ومعرفت انسانى . زیرا انسان هر اندازه خدا رابشناسد واز قدرت ورحمت وحکمت او آگاه گردد، وابستگىاش به ذات بى همتاى خداوند زیادتر مىشود . کسى که به درجاتى از توکل مىرسد، هرگز یاس ونومیدى به خود راه نمىدهد . او دربرابر مشکلات وحوادث سخت، احساس ضعف وزبونى نمىکند ومقاوم است . همین ایمان وتوکل، چنان قدرت روانى و روحى به انسان مىدهد که مىتواند بر سختترین مشکلات پیروز شود .
بنابراین راه چاره را باید در امنیتخاطر، اطمینان قلبى وتوکل به خدا جست . این امر به درجه ایمان افراد بستگى دارد وخداوند متعال با تاکید تمام درسوره رعد، آیه 28، مىفرماید: «دل آرام گیرد با یاد خداى» . همین مسئله دراندیشه بسیارى از متفکرین معاصر نیز وجود دارد . آنها معتقدند که بسیارى از مشکلات انسان معاصر، اساسا مربوط به نیاز او به دین و ارزشهاى معنوى است . آرنولد توینبى مىگوید: «بحرانى که اروپاییان در قرن حاضر دچار آن شدهاند، اساسا به فقر معنوى آنان بر مىگردد .» وى معتقد است: «تنها راه درمان این فروپاشیدگى اخلاقى که غرب از آن رنج مىبرد، باز گشتبه دین است» . در همین زمینه است که بنیامین راش پدر روانپزشکى امریکا مىگوید: «دین آن قدربراى پرورش وسلامت روح آدمى اهمیت دارد که هوا براى تنفس» . با این تفاسیر مىتوان گفت که اصولا ایمان تاثیر بسزایى درایجاد احساس آرامش وامنیت در انسان دارد .
2 . تخلیه هیجانى . یکى از جنبههاى ارزنده و مهم نهادهاى مذهبى، وابستگى روحانى شدیدى است که پیروان یک مذهب به پایههاى اصول اعتقادى آن دارند; به طورى که خالصانه وآگاهانه به آن عشق ورزیده، دستورهاى آن را تعبدا اجرا مىکنند . یکى از مصادیق این عشق واعتقاد خالصانه را مىتوان در زیارتگاهها و قبور ائمه از جمله مشهد مقدس مشاهده کرد . دراین مکان مقدس، همه ساله زائران بسیارى اعم از پیر و جوان سر از پا نشناخته و نیازمند، معتقد، خالص، مملو از هیجانات و احساسات مذهبى گرد حرم مطهر تجمع مىکنند و به جز دعاهایى که به صورت گروهى یا فردى خوانده مىشود، اکثر زوار محکم به ضریح چسبیده، آن را مىبوسند و در آغوش مىکشند و امام را با تمام آرزوها و غم و غصههاى خود مورد خطاب قرار مىدهند وبه یارى مىطلبند . اثرات روانى برقرارى چنین ارتباطى با امام وآزاد شدن هیجاناتى که همراه دعا ونیایش ایجاد مىشود، به وضوح درحالت روانى ورفتارى فرد مؤمن مشهود است . اثرات روانى چنین عمل مذهبى در افراد مختلف، متفاوت است . رهایى روانى بعد از این نوع ارتباط با امام موضوعى واقعى است واین تجربه اغلب با علاقه، وفادارى وخلوص نیت فرد ارتباط دارد . بدیهى است که از نظر شیعه غیر از برداشتهاى فوق، نکات واهداف عمیقترى نیز در زیارت عتبات متبرکه نهفته است .
نماز و مسئله آرامشبخشى و تخلیه هیجانى
نماز ازجمله عباداتى است که درایجاد حالتى از آرامسازى کامل، آرامش روان وآسودگى عقل درانسان نقش اساسى دارد . حالت آرامسازى وآرامش روانى ناشى از نماز از نظر روانشناسى و بهداشت روانى حایز اهمیت است . دکتر «توماس هایسلوپ» مىگوید: «مهمترین عامل آرامشبخشى که من در طول سالهاى متمادى تجربه ومهارتم در مسائل روانى بدان پى بردهام، همین نماز است . » پیامبر اکرم (ص) نیز هنگام فرارسیدن اوقات نماز مىفرمودند: «اى بلال ما رابا اذان به آرامش برسان .» علاوه بر این شخص مؤمن پس از نماز به دعا ونیایش به درگاه بارى تعالى (تعقیبات نماز) مىپردازد که این خود به تداوم آرامش روانى، براى مدتى پس از نماز کمک مىکند . آشکار کردن مشکلات و مسائل خود در درگاه خدا وطلب یارى از او، در کاهش اضطراب وناراحتى فرد بسیار مؤثر است; چراکه روانشناسان معتقدند یاد آورى و باز گویى مشکلات به وسیله شخص، موجب کاهش شدت اضطراب وتخفیف ناراحتىها ومشکلات مىشود .