در انتظار مهدی (عج)
آرشیو
چکیده
متن
اشاره:
آیت الله محمد ناصری چهره ای نام آشنا در محافل مهدوی است . سال هاست که ارادتمندان امام عصر (عج) در شهر اصفهان بر گرد او جمع می شوند و با گوش دادن به بیانات شیوای ایشان عطش انتظار و شوق دیدارشان را دو چندان می سازند .
آنچه پیش روی شماست متن یکی از سخنرانی های ایشان است که با اندکی ویرایش تقدیم شما عزیزان می شود .
بسم الله الرحمن الرحیم
در جلسه گذشته راجع به خلیفة الله، محور عالم وجود، واسطه بین عالم غیب و شهود، حضرت بقیة الله، صحبت شد . بعد از اثبات اینکه طبق نظر مسلمانان و سایر مکاتب خلیفة الله باید در هر زمان باشد گفتم که به نظر شیعه الآن خلیفة الله حضرت بقیة الله است . عرض کردم معاندین و مخالفین دوازده اشکال نسبت به شیعیان - که به وجود حضرت بقیة الله معتقدند - مطرح می کنند که در بین این دوازده اشکال دو اشکال قابل اعتنا به چشم می خورد . بقیه اش قابل اعتنا نیست; یعنی خیلی سهل الجواب است . یکی از آنها راجع به طول عمر حضرت بود که جلسه قبل جواب های حلی و نقضی عرض کردم که طرف مقابل ملزم می شود به اینها; یعنی نمی تواند اشکال دیگری بعد از جواب های حلی و نقضی بیان کنند . اشکال دومی که کردند - که مقداری صورت دارد - این است که می گویند شما که می گویید امام زمان هست و الان 1167 سالشان است و در پس پرده غیب هستند; چه اثر وجودی برای حضرت هست؟ چه اثری دارند، چه خدمتی به اجتماع می کنند که حالا معتقد به چنین موجودی باشیم یا نباشیم؟ حضرت که در بین ما نیستند! نه مشکلاتمان را حل می کنند; نه می آیند دفع بلیه از ما بکنند! نه استخاره ای می کنند . نه می توانیم با ایشان مشورت بکنیم . چه فایده ای دارد امام زمان در پس پرده غیبت باشند؟
جوابش اگر چه از جلسات قبل معلوم شد، لکن الان هم اشارتا عرض می کنم . آیه شریفه می فرماید: «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم » . (سوره انفال، آیه 33) . امت های گذشته در اثر کثرت معصیت و طغیان در بی بند و باری، برایشان عذاب نازل می شد . صریح قرآن و تواریخی که ادیان مختلف نوشته اند و در دسترس است این است که بر امت های گذشته بلایا و عذاب های گوناگون نازل می شد . هم در قرآن و هم در کتب تاریخی ثبت شده که چون این امت ها با اوامر و نواهی حق مخالفت می کردند و در معصیت و در مخالفت حق یاغی بودند، خداوند بر آنها عذاب نازل می کرد . مسخ می شدند; غرق می شدند; آتش برایشان نازل می شد; از آسمان سنگ می بارید و . . . لکن این آیه شریفه به پیامبر بشارت می دهد: «و ما کان الله لیعدبهم و انت فیهم » ; ای حبیب ما! این امت تو هر مقدار هم معصیت و طغیان بکنند، تا زمانی که تو در بین اینها هستی ما به احترام شما آنها را عذاب نازل نمی کنیم . صریح آیه این است .
بعد از پیغمبر (ص) نفس ایشان امیرالمؤمنین بودند و به وسیله وجود ایشان و به احترام ایشان معصیت کاران عذاب نشدند . بعد از امیرالمؤمنین حضرت امام حسن (ع) مانع از نزول عذاب بود . ایشان نفس امیرالمؤمنین بود . بعد امام حسین و . . . و الان حضرت بقیة الله، ارواحنا له الفداء . مانع از نزول عذاب هستند . مادامی که ایشان - که خلیفه الهی است و کلهم نور واحد و نفس پیغمبر هستند - در میان ما باشند از نزول عذاب درامانیم . چه نفعی از این بیشتر می خواهید امام زمان داشته باشد که سبب بقای حیات عالم وجود است؟ الان حضرت امام زمان سبب بقای عالم وجود است؟ با وجود معصیت ها، بی بند و باری ها، طغیان ها و مخالفت ها، عذاب برای ما نازل نمی شود والا خدا می داند .
چه نفعی بالاتر از این می خواهید که امام زمان برای عالم وجود داشته باشد؟
در زیارت حضرت هست: «السلام علیک یا نورالله الذی یهتدی به المهتدون » ; سلام من بر تو ای نور (یکی از اسامی امام) .
معنای نور چیست؟ معنای نور این است که: «الظاهر فی نفسه والمظهر لغیره » هم خودش جلوه گر است در عالم وجود و هم بقای عالم وجود را تثبیت کرده است .
چنانکه ملاحظه می شود در این زیارت، از آن حضرت تعبیر به نور شده است . حضرت بقیة الله 182 نام دارد یکی از آنها نور است که در همین زیارت آمده است: «السلام علیک یا نورالله الذی لایطفاء» ; سلام بر تو ای نوری که هرگز خاموش شدنی نیست .
در دعای ندبه می خوانیم: «این السبب المتصل بین الارض والسماء» ; ای امام زمانی که تو سبب بقای زمین و آسمان هستی . فیض حضرت حق - که فیاض علی الاطلاق است . - آن به آن باید به فرد فرد موجودات عالم وجود برسد تا آنها باقی باشند . لکن شخصی را می خواهد که توسط آن موجود این فیض از فیاض به مفوض برسد . قاعده این است . مکرر عرض شده است، این نوری که الان در این لامپ ها موجود است به واسطه کارخانه است، اما امکان پذیر نیست که این سیم ها متصل به خود کارخانه باشد . باید یک ترانسی وجود داشته باشد که این نور و حرارت و فیض را معتدلا به سیم ها تحویل دهد . از کارخانه بگیرد و معتدلا طبق قدرت این سیم ها نور را افاضه بکند . این وجدانا معلوم است . اگر این ترانس نباشد و سیم ها متصل به کارخانه باشد محترق می شود . لامپ ها متلاشی می شود . امکان ندارد . چرا؟ چون سنخیت نیست . این لامپ ها سنخیت با قدرت نور کارخانه را ندارند، نابود می شوند .
عالم وجود هم سنخیت ارتباط با مقام عالی ربوبی ندارد . لذا باید یک واسطه ای باشد، شبیه ترانس، که فیوضات را از مقام ربوبی بگیرد . این همان است که از آن به شان «یدی الحقی » تعبیر می کنیم . با این قدرت یدی الحقی که ارتباط به مقام والایی دارد انوار قدسیه را دریافت و بنا به سنخیت که با عالم موجود دارد این انوار را افاضه می کند . این است که بقای عالم موجود منوط به وجود حضرت بقیة الله است . بعد خودشان فرمودند: «وجعلنا عینه فی عباده و لسانه الناطق فی خلقه » ; ما به منزله چشم حق هستیم در عالم وجود، ما به منزله زبان حق هستیم در عالم وجود; یعنی جمیع عالم وجود، منظر ماست . جمیع عالم وجود، مامور به اوامر ماست . و این در اکثر ادعیه ذکر شده است . روایاتی هم در این زمینه وارد شده است . در کافی از حضرت صادق (ع) نقل شده است که آن حضرت خطاب به ابوحمزه می فرماید: یا ابا حمزه! مبادا قبل از آفتاب خواب باشی! (بین الطلوعین را نخوابی) به واسطه اینکه در آن موقع حضرت احدیت ارزاق عباد را به دست ما تقسیم می کند . (یقسم الارزاق بین العباد علی ایدینا) . و لذا در روایات متعددی وارد شده که از اذان صبح به بعد را بیدار بمانید .
شخصی از ضیق معیشت شکایت می کرد . توسلات زیادی به امیرالمؤمنین پیدا کرده بود و حضرت به او دستور داده بودند بین الطلوعین بیدار بماند; یعنی اول اذان را بیدار باش . بعد از خواندن نماز و انجام تعقیبات خوابیدن اشکالی ندارد . اما اول اذان را بیدار باش . جمیع موجودات اول اذان صبح بیدار و همه مشغول تحمید و تسبیح خدا هستند «ان من شی ء الا یسبح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم » همه مشغول تسبیح خدا هستند . لکن گوش شنوا می خواهد که تسبیح موجودات را بشنود . گوشی که ساز و آواز می شنود، گوشی که غیبت و تهمت می شنود، گوشی که فحاشی می شنود، صدای موجودات را نمی شنود . انسان باید پاک بشود تا پاکان را تمیز دهد و استفاده کند .
حضرت بقیة الله خودشان فرمودند: «انی لامان لاهل الارض والسماء وبی یدفع الله البلاء» ; من برای زمین و آسمان امان هستم، به واسطه من زمین و آسمان به حال خودش برقرار است و به واسطه من خدا بلیه و عذاب را از شما دفع می کند . چه نفعی بیشتر از این می خواهید بر امام زمان مترتب بشود که سبب حیات عالم وجود و بقای آن و سبب دفع بلیه از تمام محبین و بنده های خدا می شود؟ و لذا امام صادق (ع) می فرماید که: «سبحان الله الذی سخر للامام کل شی ء و جعل لهم مقالید السماوات والارض » ; تسبیح می کنم حضرت حق، جلت عظمته، که عالم وجود را مسخر کرد . برای امام و کلید آسمان ها و کلید طبقات زمین را به دست او سپرد . عالم وجود مسخر امام است; یعنی اراده امام نافذ بر عالم وجود است . حضرت ابا عبدالله (ع) قسم یاد کردند «والله ما خلق الله شی ء الا و امره باطاعته لنا» ; قسم جلاله می خورد که خدا چیزی را از جمادات و نباتات و حیوانات و مخلوقات و آسمان و زمین و کرات و کهکشان ها خلق نکرد، مگر به همه آنها دستور داد از ما اطاعت کنند و فرمانبرداری ما را بکنند . چه نفعی از این بیشتر می خواهید بر امام زمان مترتب باشد؟
قبلا عرض کردیم وجود مقدس ایشان خلیفة الله و جانشین حق است . حضرت بقیة الله خودشان فرمودند: «انا غیر مهملین لمراعاتکم ولاناسین لذکرکم » ; من شما را رها نکردم (نه من و شما، بلکه عالم وجود را رها نکرده است) من، شما را ابدا فراموش هم نکردم . حضرت بقیة الله در عالم امر است . عالم امر عالم تجرد است و محیط به ماده و مادیات است; یعنی جمیع عالم وجود نزد ایشان مثل فندقی است در کف دست ما . همینطور که من نسبت به یک فندق در کف دستم محیط هستم، محیط به اجزاء آن هستم، حضرت بقیة الله محیط به عالم وجود است . چه نفعی از این بیشتر می خواهید آقا داشته باشد؟
همچنین حضرت می فرماید: «مثل من، مثل خورشید است در پس ابر» ، همینطوری که از خورشید در پس ابر جمیع موجودات استفاده می کنند حضرت هم همین است . عالم وجود از اشعه انوار خورشید استفاده می کند . مثل ایشان مثل خورشید است . هر مقدار هم این ابر نازک تر باشد استفاده از نور خورشید آقا بیشتر می شود . هر مقداری هم من و شما معصیت هایمان کمتر باشد، حجاب های ظلمانی کمتر باشد بیشتر می توانیم از وجود ایشان استفاده کنیم .
تقریبا حدود 500 نفر در محضر بقیة الله تشرف دارند; از نجبا، نقبا، علما و رجال الغیب . آنها را از کرات دیگر نیاورده اند . از همین منظومه شمسی ما و همین قماش من و شما بوده اند . لکن ابرها را و حجاب های ظلمانی را عقب زده اند تا توانسته اند از انوار قدسیه استفاده کنند . من و شما هم اگر این حجاب ها را کنار بزنیم و خودمان را اصلاح کنیم قطعا بی بهره نخواهیم ماند . این فرمایش خود حضرت است .
یکی از دانشمندان خارجی گفته است: همه غذاهایی که سبب حیات عالم وجود است، تمام اینها در پرتو خورشید بوده است . آنچه که وسائل حیاتی از برای انسان است تماما از برکات خورشید است . دانشمندی می گوید: اگر انسان خودش را فرزند خورشید بداند عیب نیست! بعد حضرت بقیة الله خودشان را مثل زدند به خورشید . الحاصل چه نتیجه ای بهتر از این از وجود آقا انتظار دارید؟
در زیارت حضرت ابا عبدالله (ع) آمده است: «ارادة الرب فی مقادیر اموره تهبط علیکم و تصدر من بیوتکم » ; آنچه حضرت حق، جلت عظمته، در مقدرات عالم وجود تصمیم می گیرد در خانه اهل بیت نازل می فرماید و تصمیم گیری از آنجا شروع می شود و به عالم منتشر می شود .
امام (ره) در کتاب پرواز در ملکوت خود فرموده اند که سقف بیت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (س) عرش الرحمن است . (روایت را نقل کرده اند) . روایت مفصل است و در تفسیرالبرهان آمده است . بعد امام این مطلب را مفصلا وارد شده اند که خانه امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا (س)، سقفش عرش الرحمن است . ملائکه مرتب نازل می شوند و صعود می کنند . نسبت به عالم وجود و تصمیم گیری های عالم وجود الحاصل . بعد در زیارت جامعه می فرماید: «من اراد الله بدا بکم » ; هر کس بخواهد خدا را بشناسد در خانه شما می آید و به وسیله شما خدا را می شناسد . «و بکم تقبل الطاعة المفترضة و لکم المودة الواجبة » . یکی از منافع امام زمان این است که به وسیله محبت و علاقه به امام زمان واجبات ما به درجه قبولی می رسد . اگر امام زمان را قبول نداشته باشید این اعمال و رفتار شما یک شاهی هم ارزش ندارد . کسانی که ولایت ندارند هیچ ندارند; زیرا انسانی که می خواهد عبادت بکند و عبادتش مقبول درگاه حق باشد دو طهارت لازم دارد . یک طهارت باطنی، یک طهارت ظاهری . طهارت باطنی به چه حاصل می شود؟ به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت و طهارت ظاهری با غسل و وضو و تیمم . تا طهارت باطنی نباشد . عبادات مقبول درگاه احدیت نمی شود .
این هم در زیارت حضرت هست: «اشهد ان بولایتک تقبل الاعمال » ; شهادت می دهم که به واسطه دوست داشتن شما اعمال من قبول می شود . امام زمان منظور است . ضمیر مفرد است .
چه نفعی از این بیشتر بر وجود امام زمان مترتب است؟ حالا چنانچه من حضرت امیر را قبول داشته باشیم اما امام حسن و امام حسین و بقیه را قبول نداشته باشم . باز هم یک شاهی ارزش ندارد . چرا؟ به واسطه اینکه: «کلهم نور واحد» . آنها همه نور واحدند . انکار یکی از آنها انکار کل است . انکار جزء انکار کل می شود . چون کل مرکب از جزء است . اگر یک جزء را منکر شدی کل را منکر شده ای و لذا فرموده اند: اگر یک نفر ما را منکر شوید هیچ نتیجه ای نمی گیرید . این چند امامی ها اعمالشان به اندازه سر سوزنی مقبول درگاه حضرت احدیت نیست; چون «کلهم نور واحد» و انتفاء کل به انتفاء جزء است . اگر یک جزء منتفی شد کل منتفی می شود .
«و بکم ینزل الغیث » ; به واسطه شما خدا باران رحمت بر مامی بارد و به واسطه شما
آسمان بر زمین منطبق نمی شود . اگر امام زمان نباشد، عالم وجود خراب می شود . چند روایت از ائمه اطهار (ع) به همین مضمون رسیده است . امام زمان روح و محور عالم وجود است; واسطه بین عالم غیب و شهود است . چطور می شود که امام زمان در زمان غیبت برای عالم وجود نفعی نداشته باشد؟
چندین روایت از رسول اکرم (ص) امیرالمؤمنین (ع)، دیگر ائمه و امام حسن عسکری (ع) و خود حضرت بقیة الله (ع) وجود دارد که مضمون آنها این است: «نحن صنایع ربنا و الخلق بعد صنایعنا» ; ما همه دست پرورده حق هستیم و عالم وجود دست پرورده ماست . چه نفعی از این بیشتر؟
اینها قطره ای بود از آثار وجودی امام زمان (ع) . اگر همه این مطالب را بخواهیم بیان بکنیم مجالس زیادی را لازم دارد . به مقتضای «العاقل یکفیه الاشارة » همین مقدار کافی است . جواب آن شخص مغرض که گفت که امام زمان با وجود اینکه در پس پرده غیب است چه آثار و نفعی دارد؟ کافی است . امام زمان در پس پرده غیب نیست . در ملا، مظاهر و مجالس و خیابان ها حاضر است . و لذا وقتی که حضرت بقیة الله (ع) تشریف می آورند، اکثر مردم می گویند عجب! ما این آقا را خیلی دیده بودیم او را، ولی نمی شناختیم . و لذا عرض کردم معنای غیبت عدم شناخت است، نه عدم حضور . لذا بهتر است علاقه مندان و دوستداران بیشتر به فکر وجود مقدس آن حضرت باشند . دعا برای فرج حضرت فراموش نشود . خدا می داند حضرت به دعای من و شما احتیاجی ندارد . حالا اگر کسی دعا هم بکند، چه اثری دارد وقتی که روزها غیبت می کند، تهمت می زند، خیانت و جنایت می کند، دروغ می گوید . با زبان کثیف اسم پاکان آوردن درست نیست . اما! اجازه داده اند به ما برای دعا کردن . دعا کردن من سبب می شود سیم من به حضرت وصل شود و لامپ ولایت من تقویت شود . برای من خوب است . نه اینکه حضرت بهره ببرد یا محتاج دعای من باشد . نه، این اظهار علاقه و محبت است . اظهار ارادت می کنم به حضرت تا خودم مستفیض بشوم . اما در عین حال بعد از نمازها دعا برای حضرت فراموش نشود . توسلات به حضرت هم بیشتر شود . هر مقدار بیشتر حجاب ها را کنار بزنیم بیشتر از انوار وجودی ایشان بهره مند می شویم .
در توسلات، توسلتان به حضرت باشد . کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده است ماشاءالله بسیار مفصل است . اینطور من دیدم کتاب هایی که درباره حضرت نوشتند متجاوز از 2500 کتاب است . به زبان های مختلف که در دسترس است . کسانی که توسل به حضرت داشتند آثار عجیبی دیده اند . یکی از آنها قصه «ابو راجع حمامی » است که زیاد شنیده اید . من خلاصه و منجزش را تعریف می کنم .
در حله حاکمی آمده بود که از آن سنی های متعصب بود - الان مردم حله همه شیعه و در عراق فوق العاده هستند . همگی شیعه و متعصب هستند . آنجا مقام امام زمان (ع) هم هست که شب های جمعه بسیار شلوغ می شود . من به آن مقام رفته ام خیلی با عظمت است - در آن زمان یک نفر در حله بود به اسم ابوراجع حمامی که آدم صریحی بود و تقیه سرش نمی شد . او شخصی بود 50 ساله که آبله رو بود و محاسن تنکی داشت و چهره چندان زیبایی هم نداشت . - اینطور نوشته اند - مرتب غاصبین و ظالمین به حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) را لعن می کرد . این مطلب را به این حاکم متعصب سنی خبر داده بودند، که او گستاخی می کند و لعن علنی می کند . مکرر به او گفتند و این حاکم سنی گفت: بروید او را برایم بیاورید . او را پیش حاکم آوردند . حاکم به او گفت: راجع به خلفا چه می گویی؟ شروع کرد به لعن کردن . بردنش جلو، با خیزرانی که دستش بود شروع به زدن به صورت حمامی کرد .
همینطور زد و گوشت ها و پوست ها صورت او ریخت . بعد گفت: زبانش را در بیاورید و سوراخ کنید و ریسمانی به او ببندید و به دست بچه ها بدهید تا او را در شهر بکشند .
همین کار را هم کردند و هر کس از سنی ها که می رسید و دستور داشت او را می زد . بی حال افتاد کسی هم اجازه نداشت به داد او برسد . به حاکم خبر دادند دیگر رمقی ندارد . او گفت سر از تنش جدا کنید . گفتند او دیگر در حال مردن است . احتیاج به سر جدا کردن ندارد . دستور داد: ولش کنید و بروید . ولش کردند و رفتند . بدن مجروح، زبان سوراخ شده و از دهان درآمده و پوست و گوشت صورت هم رفته، خویشان آمدند و او را به منزل بردند و وسائل را در اتاق آماده کردند که تا یک ساعت دیگر خواهد مرد . شب شد و دیدند خبری نشد! گفتند فردا صبح وقت تشییع جنازه و غسل و دفن است .
فردا صبح آمدند توی اتاق و دیدند دارد نماز می خواند! نگاه کردند دیدند خودش است، لکن هم زیباتر شده، محاسن او هم پر شده و سالم است . رفتند داخل و پرسیدند چه شده؟ گفت: بله، شما که رفتید، من متوجه شدم که شما منتظر مرگ من هستید . توی دلم امام زمان (ع) را مخاطب کردم . گفتم یا امام زمان! من پدر کشتگی با این حاکم نداشتم بلکه به خاطر طرفداری از مادر شما و جد شما، امیرالمؤمنین به این روز نشستم، آیا سزاوار است مرا تنها بگذارید؟
زبان که نداشتم، توی دلم گفتم . قلبم را متوجه امام زمان کردم و این گله را به حضرت کردم . دیدم صدای در بلند شد . چشمم که باز نمی شد . قدرت نداشتم . حس کردم کسی بالای سرم نشست . دستی به صورت من کشید . گفت: ابو راجع! بلند شو، خوب شدی . برو سر کارت و نانی برای زن و بچه ات بیاور . بلند شدم دیدم احدی نیست . وضو گرفتم و مشغول نماز و اطاعت شدم .
این است برادرها! امام زمان چقدر گمشده ها را به هدف رسانیده اند . چقدر کسانی که مشکوک در عقاید هستند به آقا متوسل می شوند و ایشان رفع شبهات می کند .
ان شاءالله مؤید و منصور باشید . توسلات به حضرت را بیشتر کنید . ان شاءالله در پناه امام زمان محفوظ باشید .
چند دعا می کنم و مرخص می شوم: خدایا! قسمت می دهیم به عزت آل محمد فرج امام زمان را نزدیک بگردان . موانع ظهورش را برطرف بفرما . خدایا! اسامی همه ما را در طومار اسامی اصحاب و یارانشان قرار بده و ضبط کن . خدایا! قلوب ما را به نور معرفت و تقوی و ایمان و ولایت و خلوص بیش از پیش منور بگردان . خدایا! همه مارامشمول دعاهای خاصه امام زمان قرار بده . خدایا! قسمت می دهیم به حق این روز شریف و به حق امام زمان، رفع ظلم و پریشانی و گرفتاری از مسلمین مخصوصااهل فلسطین بفرما . وصلی الله علی محمدوآل محمد