آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

اشاره:
بسیارند پژوهشگران، نویسندگان، ادیبان، شاعران، سخنوران و هنرمندانی که خاموش و گمنام اما عاشق و دلباخته عمر خود را وقف برافروختن چراغ انتظار در شبستان غیبت نموده اند . اگر چه این گروه در نزد مولا و صاحبشان شناخته شده اند، اما حیف است که جامعه مهدوی ما کسانی را که سال ها به عشق امام مهدی (ع) قلم زده اند و یا اثری را خلق نموده اند نشناسد . از این رو تصمیم گرفتم که از این پس در هر شماره موعود گفت وگویی داشته باشیم با یکی از این عزیزان . امید که مقبول حضرتش واقع شود .
در این شماره با فقیه عالیقدر حضرت آیة الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی - که به حق از شیفتگان و ارادتمندان حضرت بقیة الله الاعظم، ارواحناله الفداء، و از نویسندگان پرتلاش عرصه مهدویت و انتظار هستند - به گفت وگو نشسته ایم .
پیش از پرداختن به متن این گفت وگو لازم است که اشاره مختصری به زندگی و آثار این فقیه وارسته داشته باشیم .
ایشان در 19 جمادی الاول 1337ق . در گلپایگان دیده به جهان گشودند . پدر بزرگوارشان حضرت آیة الله مرحوم آخوند ملامحمد جواد صافی از علمای بزرگ و از اخیار و اوتاد زمان خود و صاحب تالیفات ارزشمندی درفقه، اصول، کلام، اخلاق و شرع و تفسیر احادیث بودند . مادر ارجمند ایشان نیز بانویی فاضل و شاعر و شیفته اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بودند .
این فقیه عالیقدر تحصیلات خود را در رشته های ادبیات، کلام، تفسیر، حدیث، فقه و اصول در گلپایگان ابتدا در خدمت عالم جلیل القدر، آخوند ملا ابوالقاسم مشهور به «قطب » و سپس در محضر پدر ارجمندشان ادامه دادند و از سال 1360ق . به شهر مقدس قم مهاجرت و با حضور در مجالس درس و بحث اساتید بزرگ حوزه و مطالعه و تدریس و تحقیق به تکمیل تحصیلات و تحقیقات علمی خویش پرداختند . مدتی نیز به نجف اشرف مشرف و در جوار حرم مطهر باب مدینه علم، علی (ع) از محضر چند تن از مراجع و اساتید عالیقدر استفاده نمودند .
مهمترین اساتید ایشان در قم و نجف اشرف عبارت بودند از: حضرات آیات مراجع بزرگوار تقلید آقایان حاج سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت کوه کمری، حاج سید صدرالدین صدرعاملی، حاج سید محمد حسین بروجردی، حاج سید محمدرضا گلپایگانی، شیخ محمد کاظم شیرازی، سیدجمال الدین گلپایگانی و شیخ محمد علی کاظمی، قدس الله اسرارهم .
ایشان تالیفات فراوانی در زمینه فقه، اصول، کلام، تفسیر، اخلاق، حدیث، تاریخ اسلام و . . . دارند و دیوان اشعاری نیز از ایشان منتشر شده است . اما آنچه بیش از همه در میان آثار ایشان قابل توجه است کتاب ها و رساله های متعددی است که با هدف تبیین و تفسیر فرهنگ مهدویت و انتظار و پاسخ به شبهات در این زمینه نگاشته شده اند . در حقیقت این آثار ترجمان عشق و ارادت خالصانه این فقیه وارسته به امام و مقتدای خویش حضرت ولی عصر، ارواحناله الفداء، است .
مهمترین آثاری که در این زمینه از ایشان منتشر شده اند عبارتند از: منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر (ع)، امامت و مهدویت (2ج) ، العقیدة لالمهدویة، نوید امن و امامان، اصالت مهدویت، انتظار عامل مقاومت و حرکت، فروغ ولایت در دعای ندبه، وابستگی جهان به امام زمان، معرفت حجت خدا (شرح دعای اللهم عرفنی نفسک) و . . .
در نوشته ها و آثار شما توجه به موضوع امام عصر (ع) زیاد به چشم می خورد، لطفا بفرمایید از چه زمانی این موضوع نظر شما را به خود جلب کرد؟
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین، پاسخ سؤال شما را با این شعر آغاز می کنم:
لا عذب الله امی انها شربت
حب الوصی و غذنسیه باللبن
و کان بی والد یهوی اباحسن
فصرت من ذی و ذا اهوی اباحسن
در خانواده ما به موضوع مهدویت بسیار توجه می شد و این موضوع همیشه در خانواده ما مطرح بود . از وقتی که خود را شناختم با نام مبارک امام زمان (ع) و مطالبی درباره حالات و معرفت آن حضرت آشنا شدم و همیشه با آن مانوس بودم . پدر بزرگوارم که از فقهای عالیقدر عصر خود بودند علائق خاصی به آن حضرت داشتند که می توان گفت زندگی شان با یاد حضرت بود . ایشان حدود چند هزار بیت شعر در مدح امام مهدی (ع) و اظهار شوق به زیارت آن حضرت سروده اند . مرحوم پدرم همه ساله مجلس جشن نیمه شعبان را در گلپایگان برگزار می کردند . از سوی دیگر مادرم که خود بانویی فاضله بود در ولایت ائمه (ع) و مخصوصا حضرت صاحب الامر (ع) اهتمام تمام داشت و به کتاب نجم الثاقب میرزای نوری که دربردارنده حکایاتی از تشرفات به پیشگاه امام عصر (ع) بود علاقه مند بود و به همین دلیل از همان اول طفولیت حکایات صدگانه آن را بارها خوانده بودم . جهت دیگری که از همان زمان نوجوانی موجب آشنایی بیشتر حقیر با مسائل مهدویت شد حضور یک نفر مبلغ بهایی در شهر گلپایگان بود که شرح حضور او و فعالیت های مخرب او در دوره رضاخانی مفصل است و شاید یک کتاب شود . مرحوم پدرم حسب وظیفه ای که علما در حفظ عقاید مردم دارند و به مصداق این حدیث شریف امام هادی (ع) که می فرمایند: «لولا من یبیق بعد غیبة فائمکم (ع)، من العلماء الداعین الیه والدالین علیه والذابین عن دینه بحجج الله . . . لما بقی احد الا ارتد عن دین الله . . .» در مقام دفع اضلال او برآمدند و با مجاهدات طاقت فرسای خود بسیاری از مردم را از ارتداد نجات دادند و شر او را برطرف ساختند . این جریان موجب شد که اینجانب نیز کتاب هایی را که در رد بهاییت نوشته شده بودند; همچون مجلدات کشف الحیل آیتی، فلسفه نیکو، ایقاظ و . . . ; همچنین کتاب هایی را که مرحوم پدرم در زمینه موضوع مهدویت و بررسی آیات و روایات مربوط به این موضوع نوشته بودند، مطالعه کنم و از این طریق اطلاعات زیادی نصیبم شد که در اینجا مجال شرح آن نیست .
مرحوم پدرم علاوه بر اینکه در کتاب های خود; از جمله نفایس العرفان مشروحا به موضوع مهدویت و اثبات امامت حضرت ولی عصر (ع) و رد فرق ضاله و متمهدیان پرداخته اند . منظومه ای نیز با عنوان اشعاری شیوا در رد باب و بها سروده اند که در آن با بیانی شافی و کافی و به گونه ای علمی مطالب و استدلالات
واهی و بی اساس بهایی ها را پاسخ داده اند . حقیر هم بر این منظومه ذیل و شرحی نوشته ام که به همراه آن به چاپ رسیده است .
حاصل اینکه این افتخار خاکساری و چاکری حقیر در آستان ملازمان آن حضرت - ارواح العالمین له الفداء - در طول زندگانی مستمر بوده است .
این حقیر در کودکی بیانه هایی را که پدرم به مناسبت نیمه شعبان می نوشتند حفظ می کردم و در مجالس می خواندم . این بیانیه ها بسیار لطیف، زیبا و ادیبانه نوشته می شد و علاوه بر عبارات زیبای فارسی و عربی اشعاری را نیز که مرحوم پدرم، اعلی الله مقامه، خود سروده بود، دربر داشت .
به خاطر دارم که ایشان در یکی از این بیانیه ها شب و روز نیمه شعبان را چنین توصیف کرده بود: «فروزان شبی که از صبح وصال نکورویان [گوی] سبقت ربوده و درخشان روزی که چون عارض خوبان رنگ غم از آینه دلها زدوده . . .» .
اولین اثری که قبل از منتخب الاثر در این باره نوشتید، چه بود؟
مرحوم پدرم در جشن ها شعرهای زیادی می خواندند و از من که بچه ای بودم می خواستند که آن ها را حفظ کنم، لذا فکر می کنم اولین کتابم شرحی بود که بر اشعار شیوای پدرم نوشتم .
چه قدر زمان صرف تدوین کتاب منتخب الاثر کردید؟
الان یادم نیست . ولی گمان می کنم دو سه سالی طول کشید . من غیر از وقتی که صرف درس آیة الله بروجردی می کردم، در بقیه اوقات حتی موقع غذا خوردن در فکر نوشتن کتاب منتخب الاثر بودم، چون در این کتاب ابتکاراتی به کار رفته است که در هیچ کتابی سابقه ندارد . اگر این کتاب را به سبک کتاب های قبل از آن می نوشتم شاید ده جلد کتاب می شد . من سعی کردم در هر باب به روایت هایی که در ابواب دیگر آمده است اشاره کنم و تواتر عناوین روایات را بیان کنم و این کاری ابتکاری بود که سابقه نداشت . چنین کاری خیلی فکر و تامل می خواهد، آدم باید تامل کند و دلالت هر روایتی را ببیند که به چه موضوعی اشاره دارد . ممکن است روایتی به ده مطلب اشاره کرده باشد که بتوان آن را در ده باب نوشت ولی ما آن را فقط در یک باب مناسب نوشته و به جای تکرار آن در ابواب دیگر، تنها به آن باب اشاره کرده ایم; مثلا نوشته ایم که «یملا الارض قسطا و عدلا» دویست یا سیصد روایت دارد . چنین کاری بی سابقه بود .
البته باید عرض کنم که شناخت کامل منتخب الاثر و احاطه به فوائد و نتایجی که از این کتاب حاصل شده است . خود نیاز به تحقیق گسترده و بحث های عمیق دارد .
از تالیف این اثر چه منظوری داشتید؟
چه منظوری بالاتر از خدمت به فرهنگ تشیع و مهدویت و کسب افتخار و نیل به ثواب است . امید است به این نیت از حقیر به شرف قبول نائل گردد . البته اشاره مرحوم استاد آیت الله العظمی بروجردی، قدس سره، سبب شروع به نگارش کتاب منتخب الاثر شد . برای تدوین این کتاب نخست ابوابی را در 24 یا 28 عنوان تنظیم و به عنوان طرح کتاب به ایشان نشان دادم; ایشان هم آن را تایید کردند اما بعدها عناوین این ابواب به 100 عنوان رسید .
آیا در تالیف این کتاب مشکلاتی هم داشتید؟
مشکل اساسی در دسترس نبودن منابع و مصادر مورد نیاز بود . الآن بنده بسیاری از کتاب های مهمی که مصادر موضوع مهدویت هستند در کتابخانه ام دارم، ولی آن زمان; یعنی نیم قرن پیش کتاب های اندکی در دسترس بود; مخصوصا کتاب های اهل سنت به زحمت یافت می شد . از آن زمان تا الآن، بیشتر یا همه کتاب های معتبری که در موضوع حضرت نوشته شده، از منتخب الاثر الهام گرفته اند . البته برخی به این موضوع اشاره نکرده اند ولی بسیاری از بزرگان از جمله شهید سید محمد صدر و آقای نجم الدین عسکری، در کتاب هایشان نوشته اند که از این کتاب استفاده کرده اند . من برای تدوین منتخب الاثر کتاب های زیادی را مطالعه و بررسی کردم . من تمام کتاب تاریخ بغداد را که چهارده جلد است مطالعه کرده و در آن دو یا سه روایت در این زمینه یافتم و یا همه مسند احمد را دیده و صحیح مسلم و کتاب های مفصل دیگر را در این زمینه مطالعه کرده ام . با این حال برخی کتاب ها به سختی گیر می آمدند; مثلا می خواستم الیواقیت والجواهر شعرانی را ببینم; چون معروف بود که محی الدین عربی در کتاب فتوحات المکیه اسامی همه ائمه را نقل و آنها را قبول کرده است و همچنین حضرت مهدی (ع و را فرزند امام حسن عسکری (ع) دانسته است . اما این مطلب در فتوحات المکیه چاپ شده وجود نداشت .
از این سرو سراغ الیواقیت والجواهر که این مطلب را از فتوحات نقل می کند رفتم و برای یافتن آن راهی تهران شدیم و بالاخره با گشتن در کتابخانه ها و کتابفروشی ها در یک کتابفروشی در خیابان باب همایون آن را یافتیم . من هم مطلبی را که می خواستم همانجا پیدا کردم و چون می خواست کتاب را به 45 تومان که آن وقت پول زیادی بود بفروشد، من آن مطلب رابااجازه کتابفروش درهمانجا یادداشت کردم .
شما برای نوشتن این کتاب به چند منبع مراجعه کردید؟
من به مصادر زیادی از مصادر عامه و خاصه مراجعه کرده و هر کدام را جداگانه نوشتم و تمام مطالب بلاواسطه، نقل شده است . البته اگر روایتی از کتابی نقل می شد، مجددا آن را از کتاب دیگری نقل نمی کردم . از صفحه پنجم تا بیست و یکم کتاب، فهرست منابع و مصادر است که همه را بی واسطه نقل کرده ام . در مجموع در این کتاب از حدود 65 منبع اهل سنت و 95 منبع شیعه استفاده شده است .
آیا در تدوین کتاب منتخب الاثر به ارزیابی متنی و سندی روایات هم توجهی داشته اید؟
ما به «تواتر» توجه خاص داشتیم . برای استناد به خبر واحد باید سندش ثابت شود، اما اگر خبری متواتر شد (متواتر لفظی، معنوی یا اجمالی) دیگر نیازی به بررسی سند ندارد و موجب قطع می شود . مثلا روایت «المهدی من ولد فاطمة » روایتی متواتر است و محتاج به بررسی سند نیست .
من بسیاری از مطالبی را که به صورت خبر واحد موضوع مهدویت را مطرح کرده اند، ننوشته ام و عمدتا مطالبی را نقل کرده ام که خبر آن متواتراست .
این کتاب ویژگی های فنی و علمی فراوانی دارد و به همین دلیل می تواند بسیاری از شبهات را جواب دهد . من این روایت ها را به سه واسطه نقل می کنم و سند برخی مطالب به گونه ای است که نیازی ندارد طولانی ذکر شود; مثلا این مطلب که مهدی (ع) «من ولد امیرالمؤمنین » در 214 روایت آمده و یا این مطلب که امام مهدی (ع) «من اهل البیت » در 389 روایت آمده و لذا انسان یقین می کند که از این همه روایت حداقل یکی از آنها درست است و به همین دلیل دیگر لازم نیست که سند روایات را مورد بررسی قرار دهیم . بنابراین، در این کتاب بررسی کامل اسناد روایات خیلی مدنظر من نبوده است و بیشتر به کثرت روایات نظر داشته ام، البته در آن زمان که امکانات امروزی، مانند کامپیوتر وجود نداشت بررسی این همه روایت کار ساده ای نبود . در هر حال ما در این کتاب در پی این بوده ایم که نشان دهیم در مورد ویژگی های حضرت ولی عصر (عج) و علائم و صفات ایشان روایات زیادی داریم; مثلا در این موضوع که «انه یملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا» 123 روایت و در موضوع غیبت آن حضرت 91 روایت دلالت دارد .
کتاب الغیبه شیخ طوسی، کتاب الغیبه نعمانی و کمال الدین شیخ صدوق از کتاب هایی نقل کرده اند که در زمان ائمه (ع) و قبل از ولادت حضرت امام حسن عسکری (ع) تالیف شده اند و من برای رفع شبهه در تجدید نظری که در منتخب الاثر کرده ایم روایات را مستقیما از خود آن کتاب ها به واسطه شیخ طوسی و امثال ایشان نقل کرده ام; مثلا شیخ می گوید فلان شخص که معاصر با حضرت صادق (ع) است این کتاب ها را داشته و «و اخبرنا بجمیع کتبه » . ما هم الان می توانیم بدون واسطه مطلبی را از خود شیخ نقل کنیم چون کتابش هست واگرسندهم ذکرشودتشریفاتی است .
من در درس هایم این مطلب را مطرح کرده ام که ما وقتی مطلبی را از کتاب مرحوم کلینی نقل می کنیم مثل این است که داریم آن مطلب را به سه واسطه از امام (ع) نقل می کنم، لذانیاززیادی به بررسی سندی وجود ندارد .
اخذ روایت از کلینی به چند صورت امکان دارد: یکی این که از خودش بشنویم; دیگر آن که آن را برای کلینی بخوانیم و سوم این که کتابش را خودش به شما بدهد یا کتابش در دسترس باشد و شما از کتابش نقل کنید در این صورت سندها مهم نیست و شواهدی این مطلب را تایید می کند که در کتابم نوشته ام .
وقتی ما براین اساس، روایتی را که راجع به ولادت امام مهدی (ع) از نسل حضرت رسول (ص) است، با دو سه واسطه از راوی اول نقل کنیم، دیگر جایی برای شک و شبهه باقی نخواهد ماند .
در پاسخ به شبهات و پرداختن به اصل مهدویت چه کتابی را تالیف کرده اید؟
تمام ابواب همین منتخب الاثر پاسخ به شبهات است و حتی به سایر فرق شیعه مثل زیدیه هم جواب می دهد . الان بعضی از سنی ها با خواندن این کتاب شیعه شده اند . البته به طور مستقیم مگر در موارد استثنایی، در مقام جواب نبوده ایم; مثلا گمان نمی کنم در منتخب الاثر نامی از بهایی ها برده باشم با این که بر عقاید آن ها خیلی تسلط هم داشتم; حال همه این کتاب، به یک معنا جواب به آن ها و جواب به کسانی است که مدعیان مهدویت اند . جواب به کسانی است که مدعی مهدویت شده اند، که امید است در پاسخ به همه جهات و ابعاد موضوع فراگیر باشد .
الان برخی نزدیک بودن حادثه ظهور را در نشست ها و سخنرانی هایشان مطرح می کنند، نظر شما در این مورد چیست؟
کسی از من پرسید: آیا ظهور حضرت نزدیک است؟ گفتم: بله، نزدیک است . گفت: چطور؟ گفتم: خدا در قرآن می فرماید: «اقتربت الساعة و انشق القمر» و از حضرت رسول (ص) نقل شده است: «انا و الساعة کهاتین » . آن حضرت بر حسب عمر دنیا حساب می کنند و می فرمایند، قیامت و بعثت من به هم نزدیک است; یعنی آن قدر از عمر دنیا گذشته که به نسبت آن قیامت و بعثت نبی اکرم (ص) فاصله زیادی ندارند . به این معنا، هر روز ما به ظهور نزدیک تر می شویم . شاعر عربی هم قصیده ای دارد و می گوید:
لقدظهرت بین الانام علائم
و هذا امام العصر بالنصر قادم
یعنی علائم ظهور در حال آشکار شدن است . پس به یک معنا ظهور نزدیک است . اما اگر کسی بخواهد برای ظهور تعیین وقت کند و یا بخواهد بگوید علائمی که الان آشکار شده همان علائم ظهور است، این مشکل است . به هر حال وقتی کسی منتظر است همه جریان ها را به فال نیک می گیرد و همه را نشانه ای بر تحقق آنچه در انتظارش به سر می برد می بیند . اما روی هم رفته اوضاع و احوال جهان به گونه ای است که می شود گفت عالم به سمت واقعه ظهور پیش می رود; یعنی با توجه به وضعیت فعلی دنیا و مسائلی که روز به روز پیدا می شود، ان شاءالله ظهور نزدیک است .
اتفاق بزرگی در عالم در حال رخ دادن است و این اتفاق را با پوست و گوشت می توان لمس کرد و این خارج از اراده مردم است، کسی در آن دخالتی ندارد و مثل موجی در جامعه روان شده است . تنها اختصاص به ایران هم ندارد، دشمن را به نوعی درگیر کرده است و دوست را هم به نوعی دیگر .
بله، همینطور است . الحمدلله توجه به حضرت ولی عصر (عج) خیلی در جامعه ما افزایش یافته است و شما می بینید که شب های چهارشنبه قم اصلا غوغایی است و جمعیت وسیعی از شهرهای مختلف به سوی مسجد جمکران حرکت می کنند و این یک سر غیبی دارد که مردم اینگونه به حضرت توجه کرده اند من این واقعه را عادی نمی دانم و معتقدم به واسطه تصرف خود حضرت در قلوب مردم واقع شده است . اینکه مردم اینگونه ملتزم و مواظب باشند که مرتب هر هفته به جمکران بیایند، این خیلی قابل توجه است، وگرنه مسجد جمکران قبلا هم بود .
برای خوانندگان مجله موعود که همگی علاقه مند به حضرت مهدی اند، چه پیام و تذکری دارید؟
الان عصر غیبت و عصر امتحان است . روایات زیادی داریم که در آنها آمده است در عصر غیبت شدت هایی برای مردم پیش می آید از جمله این روایت که می فرماید: «ذلک الذی یغیب عن شیعته و اولیائه غیبة لایثبت علی القول بامامته الامن امتحن الله قلبه بالایمان » . البته الان هنوز آن زمان نیست ولیکن مؤمنین باید در دوران غیبت خودشان را بسازند و آماده باشند تا بتوانند به هنگام ظهور خودشان را از همراهان ظهور معرفی کنند و بتوانند بگویند ما این ظهور را می خواستیم . اگر کسی تعهد دینی و مذهبی نداشته باشد چگونه می تواند موقع ظهور ابراز خرسندی کند؟ خوشحالی مخصوص کسانی است که واقعا منتظر ظهورند . «طوبی للمتقین فی غیبته، طوبی للصابرین فی محبته » . باید در دوران غیبت، منتظران ظهور متقی، پرهیزکار و حزب الله حقیقی باشند . چنانکه در روایات هم منتظران را به عنوان حزب الله معرفی می کند و می فرماید: «اولئک حزب الله علی ان حزب الله هم المفلحون » ; یعنی باید کسانی که در عصر غیبت هستند به گونه ای باشند که بشود به آن ها اطلاق حزب الله کرد . کسی که متعهد به احکام خدا نباشد، ملتزم به احکام دین نباشد، امر به معروف و نهی از منکر نکند و نسبت به مسائل دینی بی تفاوت باشد و عزت داشتن و نداشتن برایش فرقی نکند، حزب الله نیست .
اینکه برخی می گویند: در عصر غیبت، مؤمنین حقیقی باید کناره گیری کنند، باید منتظر بود تا عالم پر از ظلم و جور شود و ما در عصر غیبت وظیفه ای نداریم، سخن درستی نیست . در عصر غیبت، وظیفه سخت تر است و آدم باید در حفظ دین خودش و حفظ اساس اسلام و اساس مکتب اهل بیت (ع)، بیش تر احساس مسئولیت کند . کسانی که با مفهوم و معنای ظهور حضرت مهدی (ع) و انتظار ظهور آشنایند باید در عصر غیبت تعهد و التزام بیشتری به دین داشته باشند، و بر همین اساس است که دربرخی روایات آمده است منتظران در عصر غیبت هر کدامشان ثواب پنجاه صدیق دارند .
منتظران در این عصر چنان باید بر دین پای بند باشند که گویا در عصر ظهور قرار دارند و امام (ع) را می بینند . ما باید در عصر غیبت به تعهدات و وظایف دینی خود ملتفت باشیم و آنها را به طور کامل حفظ کنیم . هر جا به عزت و احکام اسلام خدشه یا توهینی شد باید آن را توهین به خودمان و بلکه بالاتر بدانیم و عکس العمل نشان دهیم . ما باید به تمام معنا در عصر غیبت زنده باشیم . انسان زنده چگونه است؟ از خودش دفاع می کند; از دینش دفاع می کند و از مکتبش دفاع می کند، اما انسان مرده اینگونه نیست و هر چه به سر او بیاید عکس العملی نشان نمی دهد . معنای انتظار هم همین زنده بودن است .
سپاسگزاریم .
پی نوشت :
1 . اخیرا دانشمند و محقق محترم آقای علی اکبر مهدی پور رساله ای در معرفی و شناساندن کتاب منتخب الاثر نوشته اند که مطالعه آن برای علاقه مندان بسیار مفید است .

تبلیغات