غیبت صغری و وضعیت علمی و فرهنگی شیعه
آرشیو
چکیده
متن
جغرافیای انسانی شیعه در عصر غیبت
اشاره
در قسمت اول مقاله حاضر، سابقه بحث از غیبت در کلام معصومین (ع) زمینه های اجتماعی و سیاسی غیبت امام عصر (ع)، تاریخ غیبت صغری و وضعیت سیاسی جامعه اسلامی در این عصر مورد بررسی قرار گرفت . در این قسمت، نویسنده جغرافیای انسانی شیعه و ترکیب جمعیتی مهمترین شهرهای اسلامی در عصر غیبت صغری را به اجمال مرور خواهد کرد .
در دوران غیبت صغری شیعیان در شهرهای مختلفی در بلاد اسلامی می زیستند . تراکم جمعیتی شیعیان در برخی شهرها به گونه ای بود که قشر غالب جمعیتی را تشکیل می دادند و به واسطه کثرت جمعیت شیعی و غلبه این مذهب، آن شهر به عنوان شهری شیعه مذهب و یا دارای گرایش های شیعی، شناخته و معروف می شد، مانند شهرهای قم و کوفه . در بسیاری از شهرها جمعیت شیعیان به صورت اقلیت وجود داشتند . در گزارش های تاریخی پراکنده ای که نقل شده به وجود شیعیان در شهرهای مختلف اشاره شده است . این جا به طور مختصر پراکندگی شیعیان در سرزمین های اسلامی را در این عصر بررسی می کنیم .
قم:
این شهر مهمترین شهر شیعیان و پایگاه تشیع در ایران محسوب می شد . سابقه تشیع در شهر قم، که شهری اسلامی بود و به قولی در زمان حجاج بن یوسف ثقفی در سال 83 هجری احداث شده بود، به زمان مهاجرت عده ای از اشعریان کوفه به شهر قم می رسد . در اواخر قرن اول هجری، گروهی از خاندان اشعری، که از دیرباز دارای گرایش های شیعی بودند، به شهر قم هجرت کردند و با آمدن آنها اولین بارقه های تشیع در این شهر درخشید . (1) تشیع قم از چنان شهرتی برخوردار بوده که در تمامی آثار جغرافی دانان قرن چهارم و پس از آن، بدان اشاره شده است، بلخی در المسالک و الممالک نوشته است که «اهل قم همه مذهب تشیع دارند و اصل ایشان بیشتر از عرب است » . (2)
مقدسی نیز گفته است: «و اهل قم شیعه غالیه هستند» (3)
آدام متز در تمدن اسلامی در قرن چهارم شهر قم را به عنوان یکی از شهرهای مهم شیعی ذکر کرده است . (4)
روابط گسترده شیعیان قم با ائمه (ع) حاکی از این است که از نیمه قرن سوم هجری این شهر مهمترین مرکز تشیع در فلات ایران بوده است .
روایات بسیاری از امام صادق (ع) و سایر ائمه (ع) در فضیلت قم و اهل آن بیان شده است که مبین همین موضوع است . در روایتی امام صادق (ع) فرموده است: قم سرزمین و ما و سرزمین شیعیان ماست . (5)
همچنین نقل شده است که امام عسکری (ع) برای مردم «قم » و مردم «آبه » نامه نوشته و برای آنها آرزوی هدایت الهی کردند . (6)
در دوران امام عسکری (ع) مکاتبات و مراودات اهل قم با امام بسیار زیاد بود . معمولا گروه هایی به خدمت امام می رسیدند تا مسائل خود را بپرسند و وجوهات خود را بپردازند . (7)
تشیع یکپارچه مردم قم در تمام ممالک شناخته شده بود و دلیل عمده اش این بود که هیچ شهری در آن زمان وجود نداشت که مردمش این چنین به طور کامل شیعه دوازده امامی باشند و از همین رو بود که این شهر پناهگاه و ماوای علویانی بود که از ظلم و ستم حکام و امراء عباسیان گریزان بودند و به این شهر پناه می آوردند . نمونه بارز این امر آمدن فاطمه معصومه دختر موسی بن جعفر (ع) و موسی مبرقع فرزند امام جواد (ع) به این شهر بود که مورد توجه خاص مردم این شهر قرار گرفتند . (8) در کتاب تاریخ قم شرح مفصلی از ساداتی که به قم عزیمت کرده و خاندان هایی به وجود آوردند ذکر شده است . مؤلف کتاب چنین به دست می دهد که گویا سادات، شهر قم را حتی به طبرستان و ری نیز ترجیح می دادند .
کوفه:
این شهر از دیرباز به داشتن جمعیت شیعی معروف بود، سابقه تشیع شهر کوفه به دوران خلافت امام علی (ع) می رسد، اگرچه طبق شواهدی گرایش های شیعی پیش از آن نیز در این شهر وجود داشت ولی دوران چند ساله اقامت امام در این شهر این امر را تشدید کرد، به طوری که در پایان قرن اول هجری کوفه شهری شیعی تلقی می شد که محل تجمع سران شیعه در عراق و مرکز مخالفت با امویان بود . در زمان امام صادق (ع) تشیع کوفه بسیار حایز اهمیت بود و امام (ع) برآن تاکید داشتند، دلیل این امر را شاید بتوان رویارویی این شهر با شهر بصره که دارای تمایلات شدید عثمانی بود، دانست .
مراودات و مکاتبات کوفیان با ائمه (ع) گویای فعالیت و نشاط علمی و اجتماعی جامعه شیعی در این شهر است که انتقال امام جواد (ع) در اواخر عمر به بغداد و امام هادی و امام عسکری (ع) به عراق در تقویت آن بی تاثیر نبود . در دوران غیبت صغری اکثریت مردم کوفه شیعه مذهب بودند . «مقدسی » جغرافی نویس قرن چهارم تاکید می کند که: «برتری جمعیتی در کوفه با شیعیان است به جز در محله کناسه که آنها سنی مذهبند» . (9)
بغداد:
این شهر نیز از شهرهای شیعه نشین بود، مجاورت بغداد با کوفه که مرکز اصلی تشیع در عراق بود سبب شده بود تا گرایش های شیعی در این شهر نیز شایع شود . در قرن سوم و چهارم، بخش عمده ای از مردم شهر بغداد شیعه بودند، مقدسی دراین باره می گوید: «برتری جمعیتی در شهر بغداد با حنبلیان و شیعیان است » . (10)
محله «کرخ » معروف ترین محله شیعه نشین بغداد بود، عثمان بن سعید عمروی اولین نائب امام (ع) پس از رحلت امام عسکری (ع) به بغداد آمده و در این محله سکنی گزید . (11) سایر نائبان چهارگانه نیز در بغداد سکنی داشتند . محله «باب الطاق » نیز از محلاتی بود که شیعیان در آن اقامت داشتند .
یکی از خصوصیات شهر بغداد درگیری های دائمی میان شیعیان و سنیان این شهر بود که برخی اوقات با زد و خورد همراه بود . (12)
دیگر ایالات مهم شیعه نشین:
خراسان از نواحی ای بود که جمعیت بسیاری از شیعیان را درخود جای داده بود، گرایش های شیعی از قدیم در نواحی خراسان وجود داشت . حضور خراسانیان در قیام ابومسلم خراسانی و نهضت بنی عباس که با نام «الرضا لآل محمد» برپا شد، خود حاکی از وجود گرایش های شدید شیعی در این نواحی است، همچنین در میان اصحاب ائمه (ع) و کسانی که از ایشان روایت کرده اند به نام بسیاری از اهل خراسان برمی خوریم . (13)
در میان شهرهای خراسان، مشهد و نیشابور به داشتن جمعیت شیعی بیشتر ممتاز بودند . چندتن از اصحاب بزرگ ائمه (ع) و مؤلفان برجسته شیعه از این شهر برخاستند . خاندان «فضل بن شاذان » از معاریف شهر بودند . فضل بن شاذان خود از چهره های ممتاز شیعه و از اصحاب امام هادی (ع) بود که کتاب پرارج ایضاح را نوشت . او همچنین کتابی در باب غیبت امام (ع) داشته است . (14) وجود وکیلان امام (ع) در عصر غیبت نشان دهنده کثرت جمعیت شیعی و اهمیت آن در این شهر است . از جمله این وکیلان که از وی نام برده شده «محمدبن شاذان نیشابوری » است . (15) مقدسی نیز در اواخر این عصر اظهار می دارد که در نیشابور برتری جمعیتی با شیعیان است . (16)
ولایت «بیهق » در خراسان که بزرگترین شهر آن سبزوار بود نیز دارای جمعیتی شیعی بود . نویسنده کتابی ادعا کرده است که مذهب غالب مردمان این شهر تشیع افراطی بوده است و حتی برخی از دانشمندان اهل سنت در این شهر نیز به شیعه گری متهم شده بودند . (17) در واقع تشیع سبزوار تحت تاثیر نیشابور و همچنین مهاجرت علویان از طبرستان بود .
مقدسی همچنین از شهری به نام «رقه » در خراسان نام برده که اهالی آن شیعه بودند . (18) در طی دوران غیبت وکیلان متعددی از ناحیه امام (ع) در خراسان تعیین شدند که این امر گویای آن است که جمعیت شیعیان در خراسان تا چه حد توسعه داشته است . (19) در سایر شهرهای خراسان نیز شیعیان به طور پراکنده وجود داشتند . در کتب رجالی از عده ای از علمای شیعه که از این شهرها برآمدند نام برده شده است .
در ماوراءالنهر در حوالی «سمرقند» و «کش » تشیع امامی از اواخر قرن سوم; یعنی آغاز غیبت صغری رواج یافت . عامل اساسی در این امر وجود برخی عالمان بزرگ شیعه در این ناحیه بود . «محمدبن مسعود سمرقندی عیاشی » مؤلف تفسیر عیاشی از برجسته ترین عالمان شیعه بود که در سمرقند مجلس درس داشت و خانه او مرکزی علمی و آموزشی بود . وی شاگردان بسیاری داشت که مکتب تشیع در این ناحیه را پدید آوردند . (20) از وکیلان امام (ع) در ماوراءالنهر نامی برده نشده است، شاید امور شیعیان این نواحی نیز توسط وکیلان خراسان رسیدگی می شد . به نظر می رسد که در عصر غیبت تشیع در ماوراءالنهر رشد و توسعه بیشتری داشته به طوری که شیخ صدوق که در چند دهه بعد به این نواحی سفر می کند از دیدار خود با شیعیان آن جا سخن می گوید . دیداری که نهایت آن منجر به تالیف کتاب معروف وی من لایحضره الفقیه گردید . (21)
منطقه «سیستان » گرچه پناهگاه و ماوای خوارج بود، ولیکن از وجود شیعیان در این منطقه اخباری به دست رسیده است . در میان اصحاب ائمه (ع) مردمانی از سیستان بودند . شیخ طوسی نیز از عالم بزرگ شیعی در سیستان به نام «محمدبن بحر رهنی » یاد می کند که بیش از 500 کتاب داشت . (22) همچنین در عصر غیبت وکیلانی از جانب امام برای رسیدگی به امور شیعیان در این ناحیه تعیین شده بودند . (23)
در «گرگان » و «طبرستان » نیز شیعیان بسیاری زندگی می کردند . مقدسی تاکید می کند که: «شیعیان در گرگان و طبرستان دارای عظمت و شکوهی هستند .» (24) بی تردید این امر به واسطه امارت علویان در طبرستان بوده است که از سال 250 هجری بر نواحی طبرستان استیلا داشتند . گزارش های دیگری حاکی از وجود شیعیان دوازده امامی در گرگان پیش از این زمان است .
«جعفربن شریف جرجانی » می گوید: «اموالی را از طرف شیعیان گرگان به سامراء بردم، امام عسکری (ع) فرمود آنها را به مبارک بدهم . پس از آن خدمت ایشان عرض کردم: شیعیان شما در گرگان به خدمت شما سلام رسانیدند .» (25) همچنین از عده ای از راویان اخبار و مؤلفان برجسته گرگانی در این عصر در کتب رجالی نام برده شده است، از جمله «ابویحیی احمد بن داوود جرجانی » که دارای تالیفاتی بود . (26)
در «اهواز» شیعیان نیمی از ساکنان این شهر را تشکیل می دادند که به نام «مروشیین » معروف بودند در مقابل سنی ها که به نام «فضلی » شناخته می شدند . (27) چهره های شاخصی از شیعیان و اصحاب ائمه (ع) در اهواز می زیستند از جمله «علی بن مهزیار اهوازی » که از اصحاب امام جواد و امام هادی (ع) بود و بیش از سی کتاب داشت . همچنین نام عده ای از وکیلان امام مهدی (ع) در اهواز ذکر شده است: از جمله «محمدبن ابراهیم بن مهزیار» ، این امر حاکی از کثرت جمعیت شیعی در اهواز و اهمیت آن است . (28)
در ایالت فارس شیعیان بیشتر در نواحی ساحلی سکونت داشتند، بنا به گزارش مقدسی آنها عادت داشتند که وقتی نماز عصر را می گزاردند علما در مجلس نشسته و برای مردم صحبت می کردند تا موقع غروب و همین طور پس از نماز صبح تا به هنگام ظهر، و در روزهایی که مراسم اجتماعی داشتند در نواحی مختلف گرد می آمدند . (29)
شهر «ری » دارای گرایش های شیعی قوی بود که از آغاز قرن سوم هجری در این شهر نمودار شد و با به امارت رسیدن شخصی به نام «مادرائی » در دهه های میانی این قرن در این شهر، بروز و ظهور آشکاری یافت . وجود راویان و محدثان و عالمان برجسته ای که در عصر غیبت در این شهر ظهور کردند حاکی از جو شیعی این شهر است که نمونه بارز آن را می توان در محمد بن یعقوب کلینی نویسنده کتاب الکافی یافت . وجود وکلای ناحیه مقدسه در این شهر نیز ارتباط نزدیک شیعیان این شهر با امام (ع) را نشان می دهد .
یکی از این وکیلان محمد بن جعفر اسدی (م . 312 ق). است که به عدالت و وثاقت شناخته شده بود و امام (ع) مردم را به وی ارجاع می دادند . (30) رویکرد علویان به این شهر نیز خود دلیلی بر غلبه جو شیعی بر این شهر است . نمونه مشخص آن «عبدالعظیم حسنی » است که در این شهر سکونت گزید و همان جا درگذشت . درباره شهرهای «کاشان » و «آبه » نیز گفته شده است شیعیان بسیاری داشته اند . (31)
مقدسی گزارش هایی از وجود شیعیان در نیمه قرن چهارم در نواحی مختلف به دست می دهد . بنا به گزارش او در شمال عراق شهر «جبله » شیعه نشین بوده (32) و در شام مردمان «طبریه » و «نابلس » و «قدس » و اکثر مردم «امان » بر مذهب تشیع بودند . (33) شهر «حمص » نیز با تشکیل دولت حمدانیان در شام به تشیع روی آورد . (34) در «مصر» گویا شیعیان در شهر «صندفا» و «اسکندریه » بودند . از وجود شیعیان در سایر شهرهای مصر خبری به دست نرسیده است . با این حال درباره وکلای امام (ع) در مصر گزارش هایی در دست است . (35) مقدسی همچنین مردم «هجر» ، «صعده » و «عمان » را که تحت نفوذ «قرامطه » بودند شیعه می داند . (36)
تشیع در «سند» نیز کمابیش رواج داشت . داعیان اسماعیلی از سال 270 ق . در این ناحیه فعالیت داشتند . در شهر «ملتان » به نام خلیفه فاطمی خطبه خوانده می شد و اذان و اقامه را به ترتیب مذهب تشیع می گفتند . (37) گذشته از این نواحی نام بسیاری از وکیلان امام (ع) در عصر غیبت در نواحی مختلفی چون حجاز، قزوین، همدان، آذربایجان و کرمانشاه در منابع ذکر شده است . (38)
ادامه دارد
پی نوشت ها:
1 . ر . ک: جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، انصاریان، قم، 1375، ج 1، ص 186 .
2 . البلخی، احمدبن سهل، المسالک و الممالک، لیدن، بریل، 1935 م، ص 305 .
3 . المقدسی، محمدبن احمد، احسن التقاسیم، دار صادر، بیروت، 1411 ق، ص 395 .
4 . متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی، امیرکبیر، تهران، 1364، ج 1، ص 77 .
5 . قمی، عباس، سفینة البحار، ج 2، 447 .
6 . همان، ج 1، ص 55 .
7 . ر . ک: کمال الدین و تمام النعمة، 476 .
8 . ر . ک: جعفریان، رسول، همان، ج 1، ص 198، به نقل از تاریخ قم، ص 98 و 209 .
9 . المقدسی، ص 120 .
10 . همان .
11 . الطوسی، الغیبة، ص 235 .
12 . ر . ک: جعفریان، رسول، جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان، انصاریان، قم، 1368، ص 54 .
13 . ر . ک: الطوسی، محمدبن حسن، الرجال، جامعة المدرسین، قم، 1407 ق، ص 200، 216، 218، 343، 376، 386 .
14 . الطوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال المعروف برجال الکشی، دانشگاه مشهد، 1348، ص 539 .
15 . الطبرسی، اعلام الوری، ص 499; التفرشی، مصطفی بن حسین، نقدالرجال، مؤسسه آل البیت، 1418 ق، ج 4، ص 228 .
16 . المقدسی، ص 323 .
17 . جعفریان، رسول، تشیع در ایران، ج 1، ص 261 .
18 . المقدسی، ص 323 .
19 . ر . ک: کمال الدین و تمام النعمة، 504; رجال کشی ص 542; تنقیح المقال، ج 2، ش 6470; جاسم حسین، ص 135 .
20 . النجاشی، الرجال، ص 372 .
21 . ر . ک: ابن بابویه، محمدبن علی، من لایحضره الفقیه، مقدمه مؤلف .
22 . الطوسی، فهرست، ص 132 .
23 . ر . ک: جاسم حسین، ص 78 .
24 . المقدسی، احسن التقاسیم، ص 365 .
25 . جعفریان، رسول، همان، ج 1، ص 294 .
26 . الطوسی، فهرست، ص 33 و 193; النجاشی، الرجال، ص 454 و 381 .
27 . المقدسی، احسن التقاسیم، ص 415 و 417 .
28 . ر . ک: الطوسی، فهرست، ص 88; التفرشی، ج 4، ص 95; الطوسی، الغیبة، 211 .
29 . المقدسی، احسن التقاسیم، ص 439 .
30 . الطوسی، الغیبة، ص 416 - 415 .
31 . جعفریان، رسول، جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه و جهان، ص 98 .
32 . المقدسی، احسن التقاسیم، ص 142 .
33 . همان، ص 179 .
34 . جعفریان، رسول، همان، ص 27، به نقل از خطط مقریزی، ج 4، ص 46 .
35 . المقدسی، همان، ص 200 و ر . ک: جاسم حسین ص 78; الطوسی، الغیبة، 43 .
36 . همان، ص 96 .
37 . همان، ص 481 .
38 . ر . ک: جاسم حسین، ص 78; الطوسی، الغیبة، ص 210; رجال کشی، ص 67; نجاشی، ص 243; شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 2، ص 9 .