سیره قرآنی امام جعفر صادق (بخش سوم)
منبع:
فرهنگ کوثر 1389 شماره 82
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی امامت چیست، امام کیست
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر قرآن و تفسیر در روایات
آرشیو
چکیده
متن
قلب انسان وقتی نورانیت خاصّی پیدا میکند که علاوه بر قرائت قرآن، آن آیات را به قلب خود بسپارد به این معنا که این کتاب آسمانی را در قلب خود داشته باشد.
امام صادق(ع) در تشویقهای قرآنی خود، هم دیگران را به این امر خدا پسندانه تشویق میکرد و هم از خدا در دعاهای خویش میخواست تا این کتاب آسمانی را در قلب خود جای دهد.
برخی روایات آن حضرت را در این زمینه میآوریم:
1. «إقرأوا القرآن و استظهروه فإن الله تعالی لا یعذّب قلباً وعَی القرآن؛ قرآن را بخوانید و آن را به قلب خود بسپارید و همیشه به آن متکی باشید؛ زیرا خداوند قلبی را که قرآن را در خود جا داده، عذاب نخواهد کرد»1
2. «الحافظ للقرآن العامل به مع السفرة الکرام البررة؛ کسی که قرآن را حفظ و به آن عمل کند، همراه سفیران خاص الهی خواهد بود».2
3. «من استظهر القرآن و حفظه و أحلّ حلاله و حرّم حرامه أدخله الله الجنة به و شفّعه فی عشرة من أهله کلهم قد وجب لهم النار؛ کسی که مستظهر به قرآن باشد و آن را حفظ کند و حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بداند، خداوند به همین علت او را بهشتی کند و در خصوص ده نفر از خاندانش که مستحق آتش باشند، خداوند به او حق شفاعت درباره آنها را میدهد».3
4. «انّ الذی یعالج القرآن لیحفظه بمشقّة منه و قلة حفظه له أجران؛ کسی که برای حفظ کردن قرآن خود را در زحمت میاندازد و حافظهاش کم است و با مشقّت قرآن را حفظ میکند، دو اجر خواهد داشت».4
امام صادق(ع) در دعایی که برای حفظ قرآن به ابان بن تغلب آموزش میدهد، چنین فرموده است:
«بار خدایا! من از تو میخواهم به حق محمد پیامبرت و رسولت، و ابراهیم خلیل و برگزیدهات، و موسی همسخنت و هم رازت و عیسی کلمهات و روحت، و از تو میخواهم به حق صحف ابراهیم و تورات موسی و زبور داود و انجیل عیسی و قرآن محمد(ص) و به هر وحی که فرستادی و حکمی که اجرا کردی... و بدان نامت که آن را بر شب نهادی و تاریک شد، و بدان نامت که بر روز نهادی و روشنی گرفت، و بدان نامت که بر زمینش نهادی و آرام گرفت، و بدان نامت که روزها را بدان پراکندی، و از تو میخواهم به آن نامت که مردهها را به آن زنده کنی، و به بست و بندهای عزت عرشت و منتهای رحمت قرآنت، از تو میخواهم که رحمت فرستی بر محمد و آل محمد، و به من روزی کن حفظ کردن قرآن و اصناف دانش را و آن را در دل و گوش و چشمم پا بر جا داری و با گوشت و خون و استخوانها و مغزم بیامیزی و شب و روزم را از رحمت و قدرت خود بدان به کار بندی؛ زیرا جنبشی و توانی جز به وسیله تو نباشد، ای زنده پاینده!».5
بیان فضایل برخی سوره ها
اگر چه قرآن، کلام خداست و همه آیاتش نور، اما به تعبیر معصومان، برخی از سورهها فضیلت خاصی دارند که با تلاوت یکی از آنها، ثواب مورد نظر را به او میدهند. امام صادق(ع) ضمن چند روایت، فضایل برخی از سورهها را بیان فرموده است.
1. فضیلت «توحید»
ابو بصیر از حضرت صادق(ع) روایت کرده: «من قرأ (قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ) مرّة فکأنمّا قرأ ثلث القرآن و ثلث التوراة و ثلث الإنجیل و ثلث الزبور؛ کسی که سوره (قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ) را بخواند، مانند آن است که یک سوم قرآن، تورات، انجیل و زبور را خوانده است».6
2. فضیلت «نور»
آن حضرت فرمود: «حفظ کنید و بیمه کنید اموال و نوامیس خود را با تلاوت سورهنور؛ زیرا هر کس هر روز سورهنور را بخواند، هرگز کسی از بستگان او آلوده نخواهد شد و پس از مرگ هفتاد هزار فرشته تا محل خاکسپاری، او را تشییع مینمایند که هر کدام برای او طلب آمرزش میکنند».(ع)
3. فضیلت «واقعه»
امام صادق(ع) فرمود: «من اشتاق إلی الجنة و صفتها فلیقرأ الواقعة؛ هر که مشتاق بهشت و مواهب آن است، سوره واقعه را بخواند».8
4. فضیلت «یس»
آن حضرت فرمود: «علموا أولادکم یس فانها ریحانة القرآن؛ به فرزندان خود سوره یس، را یاد دهید؛ زیرا سوره یس گل سرسبد قرآن است».(ص)
و نیز فرمود: «ان لکل شئ قلباً و قلب القرآن یس؛ برای هر چیزی، قلبی است و قلب قرآن، سوره یس است».10
5. فضیلت «حمد»
آن حضرت فرمود: «اسم الله الأعظم مقطع فی ام الکتاب؛ اسم اعظم در سورهحمد پراکنده است».11
و نیز فرمود: «السورة التی اوّلها تحمید و أوسطها اخلاص و آخرها دعاء سورة الحمد؛ تنها سورهای که آغاز آن حمد الهی است و وسط آن اخلاص است و پایان آن دعاست، سوره حمد است».12
و همچنین فرمود: «لو قرأت الحمد علی میّت سبعین مرة ثم ردّت فیه الروح ما کان عجباً؛ اگر سوره حمد را هفتاد مرتبه بر مردهای بخوانند و زنده شود، تعجّبی ندارد».13
پاسخ به پرسشهای قرآنی
یکی از برنامه قرآنی امام جعفر صادق(ع) تفسیر و تأویل برخی آیات قرآن بوده است؛ چرا که در ذهن یاران او بسیاری از سؤالها بود که فقط آن حضرت میتوانست پاسخ آنها را بدهد.
1. اولی الأمر کیست؟
ابن شهر آشوب مینویسد: حسن بن صالح بن حی نزد امام صادق(ع) آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! درباره گفته خداوند چه میگویید که فرمود: (أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ)14؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر خدا و اولوالأمر را اطاعت کنید». به نظر شما اولوالأمر کیاناند که خداوند ما را به پیروی از آنان دستور داده است؟.
امام فرمود: علما.
وقتی که همه دوستان از محضر امام بیرون رفتند، حسن گفت: ما کاری نکردیم! چرا از او سؤال نکردیم که این علما کیاناند؟ پس بار دیگر به محضرش برگشته، پرسیدند: این علما کیاناند؟ امام صادق(ع) در پاسخ فرمود:
امامان از اهل بیت.15
2. گناهان کبیره کداماند؟
ابن شهر آشوب مینویسد: عمرو بن عبید نزد امام صادق(ع) رفت و این آیه مبارکه را تلاوت کرد: (إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْه)16؛ «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید، پرهیز کنید» و گفت: مایلم بدانم که گناهان کبیره در کتاب خدا چیست؟
امام در پاسخ فرمود: آری، ای عمرو! و سپس به تفصیل به پرسش عمر چنین پاسخ داد:
یک: از کبائر در کتاب خدا، شرک به خداست: (إِنّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ)17؛ «خداوند هرگز شرک را نمیبخشد».
دو: یأس و نومیدی: (ولا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللّهِ)18؛ «و از رحمت خدا نا امید مشوید».
سه: عقوق والدین؛ چون عاق والدین، جبار است و شقی. (وَ بَرّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیّا)19؛ «و مرا به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی قرار نداده است».
چهار: کشتن انسان بیگناه: (وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا)20؛ «و هر کس فرد با ایمانی را از روی عمد به قتل برساند».
پنج: تهمت ناروا به زنان شوهردار و خوردن اموال ایتام از روی ظلم. (إِنّ الّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْمًا)21؛ «کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم میخورند».
شش: فرار از جنگ: (وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَه)22؛ «و هرکس در آن هنگام به آنها پشت کند».
هفت: ربا خواری: (الّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا )23؛ «کسانی که ربا میخورند».
هشت: سحر و جادو:(وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ)24؛ «و مسلماً میدانستند هرکسی خریدار این گونه متاع باشد».
نه: زنا: (وَ لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثامًا)25؛ « و زنا نمیکنند، و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید».
ده: و قسم دروغ: (إِنّ الّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَنًا)26؛ «کسانی که پیمان الهی و سوگندهای خود به نام مقدس او را به بهای ناچیز میفروشند».
یازده: خیانت: (مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلّ)27؛ «و هرکس خیانت کند، روز رستاخیز آنچه را در آن خیانت کرده، با خود میآورد».
دوازده: جلوگیری از زکات: (یَوْمَ یُحْمى عَلَیْها فی نارِ جَهَنّمَ)28؛ « در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده».
سیزده: شهادت به باطل و کتمانِ شهادت: (وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنّهُ آثِمٌ قَلْبُه)29؛ «و هرکس شهادت را کتمان کند، قلبش گناهکار است».
چهارده: شرب خمر؛ به گفته پیامبر(ص): «شارب الخمر کعابد وثن؛ شراب خوار همانند بت پرست است».
پانزده: ترک نماز؛ به فرموده پیامبر(ص): «من ترک الصلاة متعمداً فقد برئ من ذمة الله و ذمة رسوله؛ هر کس که نماز را ترک کند، از پناه خدا و رسولش بیرون میرود».
شانزده: گسستن پیمانها و قطع رحم: (الّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّه)30؛ «کسانی که پیمانهای خدا را نقض میکنند».
هفده: سخن باطل: (وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزّورِ)31؛ «و از سخن باطل بپرهیزید».
هجده: جرئت یافتن بر خدا: (أفَأَمِنُوا مَکْرَ اللّه)32؛ «آیا آنها خود را از مکر الهی در امان میدانند؟».
نوزده: کفران نعمت (خدای میفرماید):(وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنّ عَذابی لَشَدیدٌ)33؛ «و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است».
بیست: کم فروشی: (وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ)34؛ «وای بر کم فروشان!».
بیست و یک: عمل زشت لواط: (الّذینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ)35؛ «همانها که از گناهان بزرگ دوری میکنند».
بیست و دو: بدعت؛ پیامبر(ص) میفرماید: «هر کس به صورت بدعت گذاری لبخند بزند، به تحقیق در ویرانی دین خویش کمک کرده است».
پس عمرو از محضر امام صادق(ع) بیرون آمد، در حالی که صدای گریهاش بسیار بلند بود و میگفت: نابود شود آنکه میراث شما را غارت برد و با شما در علم و فضیلت نزاع کرد.36
3. پرندگانی که حضرت ابراهیم کشت؟
یونس بن ظبیان گوید: همراه جمعی در محضر امام صادق(ع) بودم. به ایشان عرض کردم: اینکه خداوند به حضرت ابراهیم فرمود: چهار پرنده را ذبح کن: (فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطّیْرِ فَصُرْهُنّ)37، آیا این پرندگان از یک جنس بودند یا گوناگون بودند؟
امام فرمود: آیا میخواهید مثل آن را به شما نشان بدهم؟ گفتیم: آری.
فرمود: ای طاووس! به ناگاه طاووسی پر زد و نزد امام آمد. سپس فرمود: ای کلاغ! که در مقابلش کلاغ حاضر گشت. سپس فرمود: ای باز! که یک باز حاضر شد و سپس فرمود: ای کبوتر! که کبوتری در مقابل حضرت قرار گرفت. آنگاه دستور داد تا این چهار پرنده را بکشند و سپس پرهایشان را قطعه قطعه کنند و گوشت و استخوان این چهار پرنده را با یکدیگر مخلوط کنند.
سپس دست برد و سر طاووس را گرفت. دیدیم گوشت و استخوان و پرهای طاووس از دیگر پرندگان جدا شد و تمام اعضای طاووس به هم پیوستند و از جای برخاست و در مقابل امام صادق(ع) قرار گرفت، آن گاه همین کار را در مورد کلاغ و باز و کبوتر انجام داد.38
استدلال به آیات در شأن امامت
بخش دیگری از زندگی قرآنی امام صادق(ع) را دفاع از مقام «امامت» تشکیل میداد که با استناد به قرآن کریم از این مقام منیع دفاع میکرد.
1. علم لدنّی
سدیر صیرفی گوید: نزد امام صادق(ع) رفتم؛ در حالی که مبلغی از اموال امام در نزد من جمع شده بود. مایل بودم آنها را خدمتش تقدیم کنم، امّا یک دینار از آن مبلغ را کم گذاشته بودم تا به گفته مردم درباره آن حضرت پی ببرم. از این رو، اموال را در خدمتش قرار دادم. امام نگاهی به من کرد و فرمود: ای سدیر! به ما خیانت کردی، البته این خیانت برای قطع رابطه با ما نبوده است.
عرض کردم: فدایت شوم! آن خیانت چیست؟
امام فرمود: مقداری از حق ما را برداشتی تا به خیال خود ما را بیازمایی و به راه و روش ما پی ببری.
گفتم: راست گفتی، فدایت شوم! هدفم از این کار این بود تا یارانم را آگاه سازم.
امام فرمود: آیا ندانستی که هر چه بدان احتیاج هست، ما آن را میدانیم و نزد ما موجود میباشد.آیا فرمایش خدا را نشنیدی که میفرماید: (وَ کُلّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ)39؛ «و همه چیز را در کتاب آشکار کنندهای بر شمردیم»؟ بدان که علم پیامبران در کنار علم و دانش ماست. همه آن علوم نزد ما جمع شده است، علم ما از علم پیامبران است. درباره ما چه فکر میکنی، به کجا میروی؟!
عرض کردم: راست گفتی، فدایت گردم!
2. ما نیز بشر هستیم
محمد بن حسن صفار قمی به سند خود از جعفر بن هارون زیّات نقل کرده که گوید: در حال طواف خانه خدا بودم که چشمم به حضرت امام جعفر صادق(ع) افتاد. پیش خود گفتم: این همان است که از او پیروی میشود و این چنین است و چنان.
یک مرتبه متوجه شدم که حضرت دست بر شانهام گذاشت و به من فرمود: (أَ بَشَرًا مِنّا واحِدًا نَتّبِعُهُ إِنّا إِذًا لَفی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ)40؛ «آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟! اگر چنین کنیم، در گمراهی و جهنّم خواهیم بود».41
3. بندگان شایسته خدا
مفضّل بن عمر گوید: من و خالد جوان و نجم حطیم و سلیمان بن خالد بر در خانه امام جعفر صادق(ع) ایستاده بودیم و درباره آن حضرت همان سخن اهل لغو و یاوه گویان را میگفتیم که ناگاه امام در حالی که نه کفشی به پا داشت و نه عبایی بر دوش افکنده بود، از خانه بیرون آمد و لباسهای خود را تکان داد و فرمود: یاخالد، یا مفضل یا سلیمان و ای نجم! نه چنین نیست که میگویید، (بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ)42؛ «بلکه آنان بندگان شایسته خدا هستند که هرگز در سخن بر او پیشی نمیگیرند و پیوسته به فرمان او عمل میکنند».
این دو قضیه، روشنگر این است که اینان سخنان کفر آمیزی درباره امام صادق و سایر امامان: میگفتند که آن حضرت، سخت در مقابل آنان ایستاد و امامان را بندگان شایسته خداوند معرّفی فرمود.
4. گستردن زیرانداز برای فرشتگان
گاهی امامان بی حرمتیهایی از برخی مشاهده میکردند و به شکل دیگر به معرفی خود میپرداختند تا مردم بدانند امامان از چه مقام بالایی برخوردارند. سلیمان بن خالد میگوید: از امام جعفر صادق(ع) در باره این فرمایش خداوند متعال پرسیدم: (إِنّ الّذینَ قالُوا رَبّنَا اللّهُ ثُمّ اسْتَقامُوا تَتَنَزّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنّةِ الّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ)43؛ «به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!».
امام پاسخ داد: به خدا سوگند، گاهی در منازل خودمان برای فرشتگان زیر انداز میانداختیم.
استدلال به آیات در احکام فقهی
از امام صادق(ع) صدها روایت برجای مانده که در تمام ابواب فقهی برای اثبات وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه به آیات قرآن مجید استدلال و تمسک کرده است. بدون شک این نوشتار کوتاه گنجایش آن همه روایات را ندارد، اما برای آشنایی خوانندگان محترم، برخی موارد فقهی در خصوص احکام نماز را که حضرت برای اثبات حکم شرعی آن استدلال کرده، ذکر میکنیم و آشنایی با بقیه ابواب را به عهده خوانندگان محترم میگذاریم.44
برخی از این احکام که مورد اشاره امام بوده، عبارت است از:
1. محافظت از نمازهای یومیه و ضایع نکردن آن؛ 2. برای تحدید کردن وقت نماز ظهر و عصر؛ 3. وجوب نمازهای پنج گانه؛ 4. وقت نماز مغرب؛ 5. کراهت قضای نافله در وقت فریضه؛ 6. وجوب استقبال قبله؛ 7. استحبابِ داشتنِ زینت در مسجد در روزهای جمعه و اعیاد اسلامی؛ 8. حکم خواندن نماز در کلیساها؛ 9. استحباب خشوع در نماز؛ 10. حکم خواندن نماز مریض در بستر؛ 11. وجوب آهسته یا بلند خواندن در نمازهای واجب؛ 12. نحوه قرائت در نماز؛ 13. حدود اذکار واجب در رکوع؛ 14. حکم کسی که نتواند بر روی زمین سجده کند؛ 15. حکم دعا و نیایش در حال نماز؛ 16. استحباب بالا بردن دست به هنگام دعا؛ 17. کیفیت خطبه خواندن امام جمعه؛ 18. حکم سفر پیش از نماز جمعه؛ 19. تحریم خرید و فروش به هنگام نماز جمعه؛ 20. عدم جواز نماز در حین سخنرانی امام جمعه؛ 21. بیرون رفتن به صحرا برای نماز عید؛ 22. و صدها حکم فقهی دیگر که امام برای اثبات آنها به آیات شریف قرآن مجید استدلال کرده است.
پینوشتها ..................................................................................................
1 . مستدرک الوسائل، ج1، ص290.
2 . کافی، ج2، ص441.
3 . مستدرک الوسائل، ج1، ص29.
4 . کافی، ج2، ص443.
5 . قرآن در احادیث اسلامی، ص69، به نقل از کافی، ج2، ص491.
6 . توحید، صدوق، ص260.
7 . ثواب الأعمال، ص98.
8 . همان، ص105.
9 . امالی، صدوق، ج2، ص290.
10 . ثواب الأعمال، ص100.
11 . تقسیر عیاشی، ج1، ص20.
12 . همان، ص19.
13 . مکارم الأخلاق، ص42.
14 . نساء / 59.
15 . بحار الانوار، ج47، ص29.
16 . نساء / 31.
17 . همان / 48.
18 . یوسف / 87.
19 . مریم / 32.
20 . نساء / 93.
21 . همان / 10.
22 . انفال / 16.
23 . بقره / 275.
24 . همان / 102.
25 . فرقان / 68.
26 . آل عمران / 77.
27 . همان / 161.
28 . توبه / 35.
29 . بقره / 283.
30 . همان / 27.
31 . حج / 30.
32 . اعراف / 99.
33 . ابراهیم / 7.
34 . مطفّفین / 1.
35 . نجم / 32.
36 . مناقب آل ابی طالب، ج3، ص375؛ بحارالأنوار، ج47، ص216.
37 . بقره / 260
38 . بحار الأنوار، ج47، ص111.
39 . یس / 12.
40 . قمر / 24.
41 . بحارالأنوار، ج47.
42 . انبیاء / 26.
43 . فصلت / 30.
44 . در این زمینه میتوانید به کتب فقهی شیعه، مانند: «من لا یحضره الفقیه»، «تهذیب»، «کافی»، «استبصار» و «وسائل الشیعه» مراجعه کنید.
امام صادق(ع) در تشویقهای قرآنی خود، هم دیگران را به این امر خدا پسندانه تشویق میکرد و هم از خدا در دعاهای خویش میخواست تا این کتاب آسمانی را در قلب خود جای دهد.
برخی روایات آن حضرت را در این زمینه میآوریم:
1. «إقرأوا القرآن و استظهروه فإن الله تعالی لا یعذّب قلباً وعَی القرآن؛ قرآن را بخوانید و آن را به قلب خود بسپارید و همیشه به آن متکی باشید؛ زیرا خداوند قلبی را که قرآن را در خود جا داده، عذاب نخواهد کرد»1
2. «الحافظ للقرآن العامل به مع السفرة الکرام البررة؛ کسی که قرآن را حفظ و به آن عمل کند، همراه سفیران خاص الهی خواهد بود».2
3. «من استظهر القرآن و حفظه و أحلّ حلاله و حرّم حرامه أدخله الله الجنة به و شفّعه فی عشرة من أهله کلهم قد وجب لهم النار؛ کسی که مستظهر به قرآن باشد و آن را حفظ کند و حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بداند، خداوند به همین علت او را بهشتی کند و در خصوص ده نفر از خاندانش که مستحق آتش باشند، خداوند به او حق شفاعت درباره آنها را میدهد».3
4. «انّ الذی یعالج القرآن لیحفظه بمشقّة منه و قلة حفظه له أجران؛ کسی که برای حفظ کردن قرآن خود را در زحمت میاندازد و حافظهاش کم است و با مشقّت قرآن را حفظ میکند، دو اجر خواهد داشت».4
امام صادق(ع) در دعایی که برای حفظ قرآن به ابان بن تغلب آموزش میدهد، چنین فرموده است:
«بار خدایا! من از تو میخواهم به حق محمد پیامبرت و رسولت، و ابراهیم خلیل و برگزیدهات، و موسی همسخنت و هم رازت و عیسی کلمهات و روحت، و از تو میخواهم به حق صحف ابراهیم و تورات موسی و زبور داود و انجیل عیسی و قرآن محمد(ص) و به هر وحی که فرستادی و حکمی که اجرا کردی... و بدان نامت که آن را بر شب نهادی و تاریک شد، و بدان نامت که بر روز نهادی و روشنی گرفت، و بدان نامت که بر زمینش نهادی و آرام گرفت، و بدان نامت که روزها را بدان پراکندی، و از تو میخواهم به آن نامت که مردهها را به آن زنده کنی، و به بست و بندهای عزت عرشت و منتهای رحمت قرآنت، از تو میخواهم که رحمت فرستی بر محمد و آل محمد، و به من روزی کن حفظ کردن قرآن و اصناف دانش را و آن را در دل و گوش و چشمم پا بر جا داری و با گوشت و خون و استخوانها و مغزم بیامیزی و شب و روزم را از رحمت و قدرت خود بدان به کار بندی؛ زیرا جنبشی و توانی جز به وسیله تو نباشد، ای زنده پاینده!».5
بیان فضایل برخی سوره ها
اگر چه قرآن، کلام خداست و همه آیاتش نور، اما به تعبیر معصومان، برخی از سورهها فضیلت خاصی دارند که با تلاوت یکی از آنها، ثواب مورد نظر را به او میدهند. امام صادق(ع) ضمن چند روایت، فضایل برخی از سورهها را بیان فرموده است.
1. فضیلت «توحید»
ابو بصیر از حضرت صادق(ع) روایت کرده: «من قرأ (قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ) مرّة فکأنمّا قرأ ثلث القرآن و ثلث التوراة و ثلث الإنجیل و ثلث الزبور؛ کسی که سوره (قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ) را بخواند، مانند آن است که یک سوم قرآن، تورات، انجیل و زبور را خوانده است».6
2. فضیلت «نور»
آن حضرت فرمود: «حفظ کنید و بیمه کنید اموال و نوامیس خود را با تلاوت سورهنور؛ زیرا هر کس هر روز سورهنور را بخواند، هرگز کسی از بستگان او آلوده نخواهد شد و پس از مرگ هفتاد هزار فرشته تا محل خاکسپاری، او را تشییع مینمایند که هر کدام برای او طلب آمرزش میکنند».(ع)
3. فضیلت «واقعه»
امام صادق(ع) فرمود: «من اشتاق إلی الجنة و صفتها فلیقرأ الواقعة؛ هر که مشتاق بهشت و مواهب آن است، سوره واقعه را بخواند».8
4. فضیلت «یس»
آن حضرت فرمود: «علموا أولادکم یس فانها ریحانة القرآن؛ به فرزندان خود سوره یس، را یاد دهید؛ زیرا سوره یس گل سرسبد قرآن است».(ص)
و نیز فرمود: «ان لکل شئ قلباً و قلب القرآن یس؛ برای هر چیزی، قلبی است و قلب قرآن، سوره یس است».10
5. فضیلت «حمد»
آن حضرت فرمود: «اسم الله الأعظم مقطع فی ام الکتاب؛ اسم اعظم در سورهحمد پراکنده است».11
و نیز فرمود: «السورة التی اوّلها تحمید و أوسطها اخلاص و آخرها دعاء سورة الحمد؛ تنها سورهای که آغاز آن حمد الهی است و وسط آن اخلاص است و پایان آن دعاست، سوره حمد است».12
و همچنین فرمود: «لو قرأت الحمد علی میّت سبعین مرة ثم ردّت فیه الروح ما کان عجباً؛ اگر سوره حمد را هفتاد مرتبه بر مردهای بخوانند و زنده شود، تعجّبی ندارد».13
پاسخ به پرسشهای قرآنی
یکی از برنامه قرآنی امام جعفر صادق(ع) تفسیر و تأویل برخی آیات قرآن بوده است؛ چرا که در ذهن یاران او بسیاری از سؤالها بود که فقط آن حضرت میتوانست پاسخ آنها را بدهد.
1. اولی الأمر کیست؟
ابن شهر آشوب مینویسد: حسن بن صالح بن حی نزد امام صادق(ع) آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! درباره گفته خداوند چه میگویید که فرمود: (أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ)14؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر خدا و اولوالأمر را اطاعت کنید». به نظر شما اولوالأمر کیاناند که خداوند ما را به پیروی از آنان دستور داده است؟.
امام فرمود: علما.
وقتی که همه دوستان از محضر امام بیرون رفتند، حسن گفت: ما کاری نکردیم! چرا از او سؤال نکردیم که این علما کیاناند؟ پس بار دیگر به محضرش برگشته، پرسیدند: این علما کیاناند؟ امام صادق(ع) در پاسخ فرمود:
امامان از اهل بیت.15
2. گناهان کبیره کداماند؟
ابن شهر آشوب مینویسد: عمرو بن عبید نزد امام صادق(ع) رفت و این آیه مبارکه را تلاوت کرد: (إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْه)16؛ «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید، پرهیز کنید» و گفت: مایلم بدانم که گناهان کبیره در کتاب خدا چیست؟
امام در پاسخ فرمود: آری، ای عمرو! و سپس به تفصیل به پرسش عمر چنین پاسخ داد:
یک: از کبائر در کتاب خدا، شرک به خداست: (إِنّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ)17؛ «خداوند هرگز شرک را نمیبخشد».
دو: یأس و نومیدی: (ولا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللّهِ)18؛ «و از رحمت خدا نا امید مشوید».
سه: عقوق والدین؛ چون عاق والدین، جبار است و شقی. (وَ بَرّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیّا)19؛ «و مرا به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی قرار نداده است».
چهار: کشتن انسان بیگناه: (وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا)20؛ «و هر کس فرد با ایمانی را از روی عمد به قتل برساند».
پنج: تهمت ناروا به زنان شوهردار و خوردن اموال ایتام از روی ظلم. (إِنّ الّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْمًا)21؛ «کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم میخورند».
شش: فرار از جنگ: (وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَه)22؛ «و هرکس در آن هنگام به آنها پشت کند».
هفت: ربا خواری: (الّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا )23؛ «کسانی که ربا میخورند».
هشت: سحر و جادو:(وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ)24؛ «و مسلماً میدانستند هرکسی خریدار این گونه متاع باشد».
نه: زنا: (وَ لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثامًا)25؛ « و زنا نمیکنند، و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید».
ده: و قسم دروغ: (إِنّ الّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَنًا)26؛ «کسانی که پیمان الهی و سوگندهای خود به نام مقدس او را به بهای ناچیز میفروشند».
یازده: خیانت: (مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلّ)27؛ «و هرکس خیانت کند، روز رستاخیز آنچه را در آن خیانت کرده، با خود میآورد».
دوازده: جلوگیری از زکات: (یَوْمَ یُحْمى عَلَیْها فی نارِ جَهَنّمَ)28؛ « در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده».
سیزده: شهادت به باطل و کتمانِ شهادت: (وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنّهُ آثِمٌ قَلْبُه)29؛ «و هرکس شهادت را کتمان کند، قلبش گناهکار است».
چهارده: شرب خمر؛ به گفته پیامبر(ص): «شارب الخمر کعابد وثن؛ شراب خوار همانند بت پرست است».
پانزده: ترک نماز؛ به فرموده پیامبر(ص): «من ترک الصلاة متعمداً فقد برئ من ذمة الله و ذمة رسوله؛ هر کس که نماز را ترک کند، از پناه خدا و رسولش بیرون میرود».
شانزده: گسستن پیمانها و قطع رحم: (الّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّه)30؛ «کسانی که پیمانهای خدا را نقض میکنند».
هفده: سخن باطل: (وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزّورِ)31؛ «و از سخن باطل بپرهیزید».
هجده: جرئت یافتن بر خدا: (أفَأَمِنُوا مَکْرَ اللّه)32؛ «آیا آنها خود را از مکر الهی در امان میدانند؟».
نوزده: کفران نعمت (خدای میفرماید):(وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنّ عَذابی لَشَدیدٌ)33؛ «و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است».
بیست: کم فروشی: (وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ)34؛ «وای بر کم فروشان!».
بیست و یک: عمل زشت لواط: (الّذینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ)35؛ «همانها که از گناهان بزرگ دوری میکنند».
بیست و دو: بدعت؛ پیامبر(ص) میفرماید: «هر کس به صورت بدعت گذاری لبخند بزند، به تحقیق در ویرانی دین خویش کمک کرده است».
پس عمرو از محضر امام صادق(ع) بیرون آمد، در حالی که صدای گریهاش بسیار بلند بود و میگفت: نابود شود آنکه میراث شما را غارت برد و با شما در علم و فضیلت نزاع کرد.36
3. پرندگانی که حضرت ابراهیم کشت؟
یونس بن ظبیان گوید: همراه جمعی در محضر امام صادق(ع) بودم. به ایشان عرض کردم: اینکه خداوند به حضرت ابراهیم فرمود: چهار پرنده را ذبح کن: (فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطّیْرِ فَصُرْهُنّ)37، آیا این پرندگان از یک جنس بودند یا گوناگون بودند؟
امام فرمود: آیا میخواهید مثل آن را به شما نشان بدهم؟ گفتیم: آری.
فرمود: ای طاووس! به ناگاه طاووسی پر زد و نزد امام آمد. سپس فرمود: ای کلاغ! که در مقابلش کلاغ حاضر گشت. سپس فرمود: ای باز! که یک باز حاضر شد و سپس فرمود: ای کبوتر! که کبوتری در مقابل حضرت قرار گرفت. آنگاه دستور داد تا این چهار پرنده را بکشند و سپس پرهایشان را قطعه قطعه کنند و گوشت و استخوان این چهار پرنده را با یکدیگر مخلوط کنند.
سپس دست برد و سر طاووس را گرفت. دیدیم گوشت و استخوان و پرهای طاووس از دیگر پرندگان جدا شد و تمام اعضای طاووس به هم پیوستند و از جای برخاست و در مقابل امام صادق(ع) قرار گرفت، آن گاه همین کار را در مورد کلاغ و باز و کبوتر انجام داد.38
استدلال به آیات در شأن امامت
بخش دیگری از زندگی قرآنی امام صادق(ع) را دفاع از مقام «امامت» تشکیل میداد که با استناد به قرآن کریم از این مقام منیع دفاع میکرد.
1. علم لدنّی
سدیر صیرفی گوید: نزد امام صادق(ع) رفتم؛ در حالی که مبلغی از اموال امام در نزد من جمع شده بود. مایل بودم آنها را خدمتش تقدیم کنم، امّا یک دینار از آن مبلغ را کم گذاشته بودم تا به گفته مردم درباره آن حضرت پی ببرم. از این رو، اموال را در خدمتش قرار دادم. امام نگاهی به من کرد و فرمود: ای سدیر! به ما خیانت کردی، البته این خیانت برای قطع رابطه با ما نبوده است.
عرض کردم: فدایت شوم! آن خیانت چیست؟
امام فرمود: مقداری از حق ما را برداشتی تا به خیال خود ما را بیازمایی و به راه و روش ما پی ببری.
گفتم: راست گفتی، فدایت شوم! هدفم از این کار این بود تا یارانم را آگاه سازم.
امام فرمود: آیا ندانستی که هر چه بدان احتیاج هست، ما آن را میدانیم و نزد ما موجود میباشد.آیا فرمایش خدا را نشنیدی که میفرماید: (وَ کُلّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ)39؛ «و همه چیز را در کتاب آشکار کنندهای بر شمردیم»؟ بدان که علم پیامبران در کنار علم و دانش ماست. همه آن علوم نزد ما جمع شده است، علم ما از علم پیامبران است. درباره ما چه فکر میکنی، به کجا میروی؟!
عرض کردم: راست گفتی، فدایت گردم!
2. ما نیز بشر هستیم
محمد بن حسن صفار قمی به سند خود از جعفر بن هارون زیّات نقل کرده که گوید: در حال طواف خانه خدا بودم که چشمم به حضرت امام جعفر صادق(ع) افتاد. پیش خود گفتم: این همان است که از او پیروی میشود و این چنین است و چنان.
یک مرتبه متوجه شدم که حضرت دست بر شانهام گذاشت و به من فرمود: (أَ بَشَرًا مِنّا واحِدًا نَتّبِعُهُ إِنّا إِذًا لَفی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ)40؛ «آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟! اگر چنین کنیم، در گمراهی و جهنّم خواهیم بود».41
3. بندگان شایسته خدا
مفضّل بن عمر گوید: من و خالد جوان و نجم حطیم و سلیمان بن خالد بر در خانه امام جعفر صادق(ع) ایستاده بودیم و درباره آن حضرت همان سخن اهل لغو و یاوه گویان را میگفتیم که ناگاه امام در حالی که نه کفشی به پا داشت و نه عبایی بر دوش افکنده بود، از خانه بیرون آمد و لباسهای خود را تکان داد و فرمود: یاخالد، یا مفضل یا سلیمان و ای نجم! نه چنین نیست که میگویید، (بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ)42؛ «بلکه آنان بندگان شایسته خدا هستند که هرگز در سخن بر او پیشی نمیگیرند و پیوسته به فرمان او عمل میکنند».
این دو قضیه، روشنگر این است که اینان سخنان کفر آمیزی درباره امام صادق و سایر امامان: میگفتند که آن حضرت، سخت در مقابل آنان ایستاد و امامان را بندگان شایسته خداوند معرّفی فرمود.
4. گستردن زیرانداز برای فرشتگان
گاهی امامان بی حرمتیهایی از برخی مشاهده میکردند و به شکل دیگر به معرفی خود میپرداختند تا مردم بدانند امامان از چه مقام بالایی برخوردارند. سلیمان بن خالد میگوید: از امام جعفر صادق(ع) در باره این فرمایش خداوند متعال پرسیدم: (إِنّ الّذینَ قالُوا رَبّنَا اللّهُ ثُمّ اسْتَقامُوا تَتَنَزّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنّةِ الّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ)43؛ «به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!».
امام پاسخ داد: به خدا سوگند، گاهی در منازل خودمان برای فرشتگان زیر انداز میانداختیم.
استدلال به آیات در احکام فقهی
از امام صادق(ع) صدها روایت برجای مانده که در تمام ابواب فقهی برای اثبات وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه به آیات قرآن مجید استدلال و تمسک کرده است. بدون شک این نوشتار کوتاه گنجایش آن همه روایات را ندارد، اما برای آشنایی خوانندگان محترم، برخی موارد فقهی در خصوص احکام نماز را که حضرت برای اثبات حکم شرعی آن استدلال کرده، ذکر میکنیم و آشنایی با بقیه ابواب را به عهده خوانندگان محترم میگذاریم.44
برخی از این احکام که مورد اشاره امام بوده، عبارت است از:
1. محافظت از نمازهای یومیه و ضایع نکردن آن؛ 2. برای تحدید کردن وقت نماز ظهر و عصر؛ 3. وجوب نمازهای پنج گانه؛ 4. وقت نماز مغرب؛ 5. کراهت قضای نافله در وقت فریضه؛ 6. وجوب استقبال قبله؛ 7. استحبابِ داشتنِ زینت در مسجد در روزهای جمعه و اعیاد اسلامی؛ 8. حکم خواندن نماز در کلیساها؛ 9. استحباب خشوع در نماز؛ 10. حکم خواندن نماز مریض در بستر؛ 11. وجوب آهسته یا بلند خواندن در نمازهای واجب؛ 12. نحوه قرائت در نماز؛ 13. حدود اذکار واجب در رکوع؛ 14. حکم کسی که نتواند بر روی زمین سجده کند؛ 15. حکم دعا و نیایش در حال نماز؛ 16. استحباب بالا بردن دست به هنگام دعا؛ 17. کیفیت خطبه خواندن امام جمعه؛ 18. حکم سفر پیش از نماز جمعه؛ 19. تحریم خرید و فروش به هنگام نماز جمعه؛ 20. عدم جواز نماز در حین سخنرانی امام جمعه؛ 21. بیرون رفتن به صحرا برای نماز عید؛ 22. و صدها حکم فقهی دیگر که امام برای اثبات آنها به آیات شریف قرآن مجید استدلال کرده است.
پینوشتها ..................................................................................................
1 . مستدرک الوسائل، ج1، ص290.
2 . کافی، ج2، ص441.
3 . مستدرک الوسائل، ج1، ص29.
4 . کافی، ج2، ص443.
5 . قرآن در احادیث اسلامی، ص69، به نقل از کافی، ج2، ص491.
6 . توحید، صدوق، ص260.
7 . ثواب الأعمال، ص98.
8 . همان، ص105.
9 . امالی، صدوق، ج2، ص290.
10 . ثواب الأعمال، ص100.
11 . تقسیر عیاشی، ج1، ص20.
12 . همان، ص19.
13 . مکارم الأخلاق، ص42.
14 . نساء / 59.
15 . بحار الانوار، ج47، ص29.
16 . نساء / 31.
17 . همان / 48.
18 . یوسف / 87.
19 . مریم / 32.
20 . نساء / 93.
21 . همان / 10.
22 . انفال / 16.
23 . بقره / 275.
24 . همان / 102.
25 . فرقان / 68.
26 . آل عمران / 77.
27 . همان / 161.
28 . توبه / 35.
29 . بقره / 283.
30 . همان / 27.
31 . حج / 30.
32 . اعراف / 99.
33 . ابراهیم / 7.
34 . مطفّفین / 1.
35 . نجم / 32.
36 . مناقب آل ابی طالب، ج3، ص375؛ بحارالأنوار، ج47، ص216.
37 . بقره / 260
38 . بحار الأنوار، ج47، ص111.
39 . یس / 12.
40 . قمر / 24.
41 . بحارالأنوار، ج47.
42 . انبیاء / 26.
43 . فصلت / 30.
44 . در این زمینه میتوانید به کتب فقهی شیعه، مانند: «من لا یحضره الفقیه»، «تهذیب»، «کافی»، «استبصار» و «وسائل الشیعه» مراجعه کنید.