ماهیت شناسی توقیعات حضرت مهدی(ع)
آرشیو
چکیده
متن
بدون شک، هیچگاه زمین از حجّت الهی، خالی نمیماند و همیشه یک معصوم در میان مردم برای اتمام حجّت و بیان و تبیین احکام و دستورهای الهی وجود داشته است. در زمان غیبت امام مهدی(ع)، گر چه ایشان حضور شناخته شدهای در میان مردم و جوامع ندارد، ولی با این حال خیرات و برکات آن حضرت به صورت دائم بر مردم به ویژه امّت اسلامی سرازیر میشود. یکی از راههای تعیین مسائل و حلّ شبهات استفاده از راهنمایی های آن حضرت، بهرهگیری از توقیعات و دست نوشتههایی است که به افراد مورد اعتماد و جلیل القدر مینوشتند. در این نوشتار برآنیم تا به ابعاد مختلف این توقیعات اشاره کنیم و به تبیین و توضیح آن بپردازیم.
توقیع چیست؟
توقیع، به معنای حاشیه نویسی است و در اصطلاح به دستورها و نامههای خلفا و پادشاهان گفته میشود که به افراد مختلف مینوشتند.1 ولی در کتب علمای شیعی به نامهها و فرمانهایی گفته میشود که در زمان غیبت از طرف امام مهدی(ع) به شیعیان خود میرسیده است و منظور ما از توقیعات همین است. در کتابهای معروف شیعه و امامیه، همچون: کمال الدّین شیخ صدوق، غیبت شیخ طوسی، احتجاج طبرسی، بحارالانوار مجلسی و کتب دیگر، حدود هشتاد توقیع از ناحیهی مقدّس امام زمان(ع) نقل شده است که برخی از آنها خطاب به سفرا و نوّاب خاص است، برخی خطاب به علما و فقهای شیعه، برخی دیگر در پاسخ به سؤالات است و در برخی به تکذیب و لعن و نفرین کسانی پرداخته شده که به دروغ، ادّعای بابیّت و سفارت از طرف آن حضرت داشتهاند. در مجموع این توقیعات شریف خود گنجینهای از معارف الهی است.
انواع توقیعات
توقیعات امام مهدی(ع) را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) توقیعات غیبت صغرا
در دوران محدود غیبت صغرا (255ـ تا 329 ق. که تقریباً 74 سال میشود، توقیعاتی بهواسطه چهار نایب حضرت (عثمان بن سعید، محمّد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمّد سمری) در جواب سؤالات و شبهات صادر میشد. مضمون اصلی چنین توقیعات، تعیین تکالیف برای شیعیان بوده و حضرت سعی میکرد که آنها را از سردرگمی نجات دهد. برای نمونه، به توقیع سرنوشت سازی که حضرت برای آخرین نمایندهی خود (علی بن محمّد سمری) ارسال کرد، اشاره میکنیم:
«بسم اللهِ الّرحمَن الرَّحیم. یا علَی بنّ مِحُمّدِ بن السَمُریَ اَعظَم الله اَجَر اِخوانِکَ فِیکَ فَانَّکَ مَیِّتٌ ما بَینَکَ و بَینَ سَتَةِ أَیّامٍ فَأجمَعْ أمرَک و لاتُوصِ أَحداً یَقومُ مَقامَک بَعدَ وفاتِکَ فَقَد وَقَعَتِ الغَیبَةُ التامَّةُ فَلا ظُهورَ اِلّا بَعدَ اِذنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعدَ طُِولِ وَ قَسَوِة القُلُوبِ وَ امتلاءِ الأَرضِ جُوراً وَ سیأتیَ مِن شیعَتی مَن یَدَّعی المشاهَدة الا فَمَِن ادَّعی المشاهَدَِة قَبلِ خُروُجِ السُفیانی وَ الصَّیْحَةِِ فَهو کذّابٌ و لاحولَ و لاقُوّه اِلا باللهِ العَلیِّ العَظیم؛2 به نام خداوند بخشنده مهربان. ای علی بن محمّد سمری! خدا اجر دوستان تو را در غمت زیاد کند؛ زیرا تو شش روز دیگر از دنیا میروی. خودت را آماده ساز و دیگر برای قائم مقامی خودت به کسی سفارش و وصیّت مکن؛ زیرا غیبت کبرا شروع شده است. پس دیگر ظهوری نیست، مگر بعد از اذن الهی و گذشتن ایّام زیادی [از تاریخ] و تاریکی قلبها و پر شدن زمین از ظلم و ستم، و بهزودی کسانی از شیعیان من ادّعای مشاهده مرا میکنند. آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحهی آسمانی ادّعای رؤیت مرا کند، او دروغگو و افترا زننده است. و هیچ نیرو و قوّتی جز به خداوند بزرگ و اعلی وجود ندارد».
ب) توقیعات غیبت کبرا
در زمان غیبت طولانی حضرت مهدی(ع)، بدون شک ارتباط شیعیان با آن حضرت به طور غیر مستقیم برقرار است و یکی از راههای این ارتباط، صدور توقیعات شریف از آن حضرت به خواص و بزرگان شیعه است. در توقیعات زمان غیبت کبرا، دو نکته مهم وجود دارد:
اوّلاً، چنین توقیعاتی مگر در مواقع ضرورت قابل افشا نبوده و هر کسی نمیتوانست به مضمون چنین توقیعاتی دست یابد. ثانیاً، پاسخ به شبهات، جرح و تعدیل شخصیتها، تحلیل مسائل روز و ... از محورهای اساسی چنین توقیعاتی است.
به دلیل اینکه توقیعات زمان غیبت کبرا محدود است، ما به توقیع مهمّی که از ناحیهمقدّس، خطاب به شیخ مفید (رحمةالله علیه) صادر شده است، اشاره میکنیم:
«... ما به مناجاتهای تو توجّه داریم، خداوند تو را به خاطر آن وسیله و موقعیّتی که به تو از دوستانش بخشید، حفظ کند و از توطئه دشمنان نگه دارد ... ما اگر چه در مکانهای دور از ظالمان به سر میبریم، خداوند متعال فعلاً صلاح ما و شیعیان را، مادام که دنیا در دست فاسقان است، چنین خواسته است. ما از ماجرای زندگی شما کاملاً مطّلع هستیم و از اخبار و آزاری که از طرف دشمنان به شما میرسد، با خبر هستیم، چنانکه با گذشتگان صالح چنین میشد، ولی ما شما را فراموش نمیکنیم و توجّه کامل به شما داریم، وگرنه سخت در فشار قرار میگرفتید و یا دشمن، شما را نابود میکرد. تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازید... .»3
دستخطّ امام(ع) و توقیعات شریفه
یکی از سؤالاتی که همواره در مورد این توقیعات مطرح بوده، این است که آیا این توقیعات به خطّ مبارک خود امام(ع) است؟
پاسخ این است که نه میتوان همهی توقیعات را به خطّ حضرت دانست و نه میتوان انکار کرد که بعضی از آنها به خطّ خود امام(ع) بوده است. بعضی معتقدند که کاتب آن توقیعات، خود حضرت بوده است و حتّی خطّ مبارکش بین خواص اصحاب و علمای وقت معروف بود و آن را به خوبی میشناختند و برای این ادّعا شواهدی نیز وجود دارد که ذکر میکنیم:
1. اسحاق بن یعقوب میگوید: «مشکلاتی داشتم و نامهای نوشتم و آن را به وسیله محمّد بن عثمان برای حضرت مهدی(ع) فرستادم و جواب آن، با دستخطّ مبارک خود حضرت بود».4
2. از جناب شیخ صدوق (رحمة الله علیه) چنین نقل کردهاند: «توقیعی که به خط امام زمان(ع) برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است».5
3. شیخ ابو عمر عامری میگوید: «ابن ابی غانم قزوینی با جماعتی از شیعیان در موضوعی اختلاف و مشاجره کردند و برای رفع نزاع، نامهای به ناحیه مقدّسه نوشتند و جریان را به عرض حضرت رسانیدند. پس جواب نامه به دستخط مبارک امام صادر شد».6
در مقابل، بنابر قرائنی دیگر، توقیعات به خط امام(ع) نبوده است که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. ابو نصر هبةالله میگوید: «توقیعات صاحب الامر به همان خطّی که در زمان امام حسن عسکری(ع) صادر میشد، به وسیلهی عثمان بن سعید و محمّد بن عثمان برای شیعیان صادر میگشت».(ع)
2. از عبدالله بن جعفر حمیری نقل شده است: «وقتی عثمان بن سعید وفات کرد، توقیعات صاحب الأمر با همان خطّی که قبلاً با ما مکاتبه میشد، صادر میشد».8
با این توضیحات میتوان نتیجه گرفت که ممکن است برخی از توقیعات با خطِّ مبارک خود امام صادر شده باشد و برخی دیگر با املای امام، امّا به کتابت شخص دیگری صادر شده باشد و این هیچ بعدی ندارد و هیچ خللی بر صدور اصل توقیعات از سوی حضرت بقیةالله(ع)، وارد نمیسازد.
نکات توقیعات شریف
سخنان و فرمایشهای حضرت مهدی(ع) در توقیعات، ابعاد و ویژگیهای مختلفی دارد که بدانها اشاره میکنیم:
خبر از غیبت کبرا و علائم ظهور
آن حضرت در توقیعی به علی بن محمّد سمری چنین فرمود:
«فَقَد وَقَعَتِ الغَیبَهُ التامِّه فَلا ظُهورَ اِلّا بَعدَ اِذنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعدَ طِولِ وَ قَسَوِه القُلُوبِ و امتلاء الارض جوراً ...؛(ص) همانا که غیبت کبرا شروع شده است و خبری از ظهور نیست، مگر پس از اذن خداوند متعال و بعد از گذشتن سالهای طولانی و قساوت قلوب مردم و پرشدن زمین از ظلم و ستم و ...».
اطّلاع کامل از احوال شیعیان
آن حضرت در توقیعی به شیخ مفید چنین فرمود:
«... ما از ماجرای زندگی شما کاملاً مطّلع هستیم و از اخبار و آزاری که از طرف دشمنان به شما میرسد، باخبر هستیم، چنانکه با گذشتگان صالح چنین میشد؛ ولی ما، شما را فراموش نمیکنیم و توجّه کامل به شما داریم، وگرنه سخت در فشار قرار میگرفتید و یا دشمن شما را نابود میکرد. تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازید...».10
انکار مدّعیان ارتباط با حضرت
آن حضرت در نامهای به علی بن محمّد سمری، خبر از کسانی میدهد که مدّعی دیدار و نیابت حضرت هستند و چنین میفرماید:
« وَ سیأتیَ مِن شیعَتی مَن یَدعی المشاهَدةِ ...؛11 و بهزودی کسانی از شیعیان من ادّعای مشاهده مرا میکنند. آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحهی آسمانی ادّعای رؤیت مرا کند، او دروغگو و افترا زننده است و هیچ حول و قوّتی جز به خداوند بزرگ و اعلی وجود ندارد».
رفع شک و تردید در مورد ائمّه(ع)
حضرت در جواب گروهی از شیعه که گمان میکردند امام حسن عسکری(ع) جانشینی ندارد، توقیعی صادر کرد و چنین فرمود:
«... خبر تردیدی که گروهی از شما در امر دین کردهاید و شک و تحیّری که دربارهی صاحبان امر خود به دل راه دادهاید، به من رسید. ما از این موضوع به خاطر شما نه خودمان اندوهگین شدیم؛ زیرا حق با ماست. ما حاجتی به دیگران نداریم و جز به پروردگار به هیچکس نیازی نداریم، بنابراین کسی که از اطاعت ما سرباز زند، ما را به وحشت نمیاندازد. ما مرهون نعمت خداییم و مردم به طفیل وجود ما بهرهمند گشتهاند. ای مردم! چرا دچار تردید شدهاید و در حال تحیّر مطلب را بر خود مشتبه میسازید؟ آیا نشنیدهاید که پروردگار فرمود: (یا اَیّهاالّذینَ امَنوا اطیعُو الله و اَطیعُوا الرَّسولَ و اولِی الامرِ مِنکُم)12 و آیا نمیدانید در اخبار رسیده است که حوادثی برای ائمّه گذشته و آینده شما روی میدهد؟ و آیا نمیدانید پروردگار برای شما دژهای استوار و محکم قرار داده است که به سوی آنها پناه برید و سنگرها و پناهگاههایی از زمان حضرت آدم(ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع) برای شما قرار داده که به آنها پناه برید و علائمی مقرّر داشته تا بهوسیله آنها هدایت شوید؛ بهطوری که اگر یکی از آنها پنهان شود، پیشوای دیگر ظاهر میشود و هر وقت ستارهای غروب کند، ستارهی دیگری میدرخشد. وقتی امام حسن عسکری(ع) رحلت کرد و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، گمان کردید که پروردگار دین خود را باطل و رشتهی واسطه میان خود و بندگانش را قطع کرد. چنین نبوده و تا روز قیامت نیز چنین نخواهد شد تا آنکه امر خدا آشکار شود؛ در حالی که مردم از او کراهت خواهند داشت. امام گذشته (امام عسکری(ع)) با سعادت رحلت کرد و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت. ولی وصیّت و علم و فرزند و جانشین او در میان ماست و جز ظالمان گنهکار، کسی درباره وی با ما نزاع ندارد و جز کافر منکر، کسی ادّعای این منصب بزرگ را نمیکند. اگر ملاحظهی مغلوب شدن امر خدا و آشکار شدن سرّ الهی نبود، چنان امر ما برای شما ظاهر میشد که عقلهای شما حیران میگشت و شک و تردیدتان برطرف میشد...».13
دعا در حقّ شیعیان
حضرت در توقیعی بعد از درگذشت عثمان بن سعید ـ نایب اوّل آن حضرت ـ چنین فرمود:
«خداوند پسر او را حفظ کند. او در زمان پدرش مورد اعتماد ما بود، خداوند از او و پدرش خشنود باشد و روح پدرش را شاد کند. پسرش در نزد ما مانند اوست و در جای وی نشسته است. آنچه از ما بگوید، گفتهی ماست و به فرمان ما عمل میکند».14
و یا از ابو عمر عمری نقل شده است که آن حضرت در توقیعی خطاب به شیعیان چنین فرمود:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم. پروردگار، شما را از فتنهها نگاه دارد و به ما و شما روح یقین عطا فرماید و ما و شما را از سوء عاقبت باز دارد ...».15
آن حضرت در توقیعی خطاب به احمد بن اسحاق اشعری در حقِّ او چنین دعا فرمود: «بسم الله الرّحمن الرّحیم. ای اسحق! نامهی تو به من رسید. خداوند تو را باقی نگاه دارد... ».16
و یا در توقیعی خطاب به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح چنین فرمود:
«خداوند عالم عمر تو را طولانی کند و همهی خیر را به تو بشناساند و عمل تو را با خیر و خوبی تمام کند و نیک بختی تو را دائمی کند ...».17
یاری فقهای شیعه در فتاوا
نقل شده است که در زمان شیخ مفید- که از علمای برجسته شیعه و مورد قبول خاص و عام به شمار میرفت ـ روزی شخصی به حضور این عالم ربّانی میرسد و میپرسد: «زنی حامله از دنیا رفته است، ولی بچّه در شکمش زنده است. او را با بچّه دفن کنیم یا شکمش را بشکافیم و بچّه را بیرون آوریم؟» شیخ در جواب گفت: «او را با بچّه دفن کنید». آن شخص برگشت و در بین راه، سواری را مشاهده میکند و به او چنین میگوید: «شیخ فرمود: شکم زن را پاره کنید و بچّه را بیرون آورید». آن شخص چنین کرد. پس از مدّتی جریان را برای شیخ مفید نقل میکند. شیخ میگوید: «من کسی را نفرستادم و معلوم میشود آن شخص، حضرت ولی عصر(ع) بوده است. اکنون که من اشتباه کردم، دیگر فتوا نمیدهم و در خانه را میبندم». پس از مدّتی توقیعی به محضر شیخ صادر میشود که حضرت بر وی چنین نوشته بود:
«ای شیخ! برای مردم فتوا بده و ما آن را تکمیل خواهیم کرد و نمیگذاریم که خطا و اشتباه کنی».18
سفارش به تقوا و محبّت اهل بیت:
حضرت، توقیعی برای ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعه صادر کرد و در قسمتی از آن چنین فرمود:
«... ولی آنچه را خداوند خواسته است، واقع خواهد شد و برای هر مدّتی نوشتهای است. پس شما هم از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید. همه گونه خیر و خوبی از ما به مردم میرسد. آنچه بر شما پوشیده است، برای اطّلاع از آن اصرار نورزید. به چپ و راست میل نکنید. مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است، به طرف ما قرار دهید. من آنچه را لازمه نصیحت به شما بود، گفتم و خداوند بر من و شما گواه است. اگر محبّت به شما نداشتم و صلاح شما را نمیدیدم و به خاطر ترحّم و شفقت بر شما نبود، گفتگو با شما را ترک میکردم ...».19
تأیید و تعریف خواصّ شیعه
آن حضرت در توقیعی به جناب شیخ مفید، او را چنین معرّفی میکند:
«للاخِ السَّدید و اِلوَلیِّ اَلرشیدُ الشَیخ المُفید ... سَلامُ الله علیک اَیُّها الولیُّ المُِخلِصُ فینا بِالیَقینِ ... سَلامٌ عَلَیکَ اَیُّها النّاصِرُ لِلَحقِّ و َ الداعِیُ اِلَیه بِکلمةِ الصِدقِ ...؛20 به برادر استوار و ولی رشید، شیخ مفید ... . سلام خدا بر تو ای ولی خالص در راه ما و دارای یقین به ما ... . سلام بر تو ای یار حق و دعوت کننده به حق با سخنان راستین ...» .
همچنین معروف است که وقتی شیخ مفید از دنیا میرود، آن حضرت این سه بیت شعر را در تمجید شیخ مفید روی قبر وی مینویسد:
لا صَوَّتَ الناعی بِفقدِکَ اِنَّما
یَومٌ عَلی آلِ الرَّسولِ عَظیمٌ
اِن کُنتَ قَد غَیَّبتَ فی جَدَثِ الثّری
فَالعلمُ وَ التُوحیدُ فیکَ مُقیمٌ
وَ القائِم المَهدی یَفَرحُ کُلَّما
تُلِیَت عَلیهِ مِنَ الدُروسِ علومٌ21
«خبر دهنده مرگ، خبر فقدان تو را نیاورد؛ زیرا امروز بر آل محمّد(ص) روز مصیبت بزرگی است، اگر تو در میان خاک قبر پنهان شدی، علم و توحید در تو اقامت گزید. قائم مهدی(ع) خوشحال میشود هر وقت درسها و علوم تو را برایش میخوانند و کتابهای تو را مورد بحث قرار میدهند».
آموزش دعا و نحوهی توسّل
نقل شده است که عبدالله بن جعفر حمیری از نحوهی دعا و توجّه و توسّل به حضرت سؤال کرد. حضرت به وسیلهی توقیعی فرمود:
«هر گاه خواستید به واسطهی ما به خدا و به ما توسّل پیدا کنید، بگویید چنان که خدای متعال و بزرگ فرمود: «سلامٌ عَلی آلِ یاسینَ، اَلسّلامُ عَلیکَ یا داعِیَ اللهِ وَ رَبّانی آیاتِه، اَلسّلامُ عَلیکَ یا بابَ اللهِ وَ دَیّانَ دینهِ ...». 22
توضیح این است که این دعا به «زیارت آل یاسین» معروف است و محدّث قمی در مفاتیح الجنان آن را هنگام ذکر زیارات حضرت ولی عصر(ع) آورده است.
پاسخ به شبهات و احکام فقهی
محمّدبن یعقوب کلینی به نقل از اسحاق بن یعقوب میگوید: «من از محمّد بن عثمان بن سعید عمری خواهش کردم که نامهی مرا که مسائل مشکل خود را در آن نوشته بودم، به حضرت صاحب الامر(ع) تقدیم کند. توقیعی در جواب صادر شد که گوشههایی از آن چنین است:
«... بدان که در بین خدا و مردم قرابت و خویشاوندی در کار نیست و کسی که منکر من شود، از من نیست و جریان او نظیر جریان پسر نوح خواهد بود.
اما جریان عموی من جعفر (کذّاب) و پسران او نظیر برادران یوسف خواهد بود. امّا فقاع (آب جو) آشامیدن آن حرام است و شربت شلغم پخته باکی ندارد. اما اموال شما را قبول نمیکنیم، مگر به جهت اینکه شما پاکیزه شوید. پس هر که میخواهد، به ما بپیوندد و هر که میخواهد، خود را از ما جدا کند؛ زیرا آن نعمتی که خدا به ما داده است، بهتر است از آنچه به شما داده است ... . امّا در مورد حوادثی که رخ میدهد، به راویان اخبار و احادیث ما (علما) رجوع کنید؛ زیرا آنان از طرف من بر شما حجّت هستند و من از طرف خدا بر آنان حجّت هستم ... پول زن هنرپیشه و آواز خوان که از این طریق بهدست آمده، حرام است ...؛ امّا کسانی که اهل تصرّف در اموال ما هستند، پس اگر چیزی از آن را حلال بدانند و بخورند، به درستیکه آتش میخورند».23
رد و انکار مخالفان و بدعت گزاران
حضرت در توقیعی به لعن و انکار محمّد بن علی شلمغانی، معروف به «ابن ابی العزاقر» پرداخت. شلمغانی ابتدا بر مذهب شیعه بود، ولی بعد منحرف گردید و مذهبی جعلی اختراع کرد. آن حضرت دربارهی او چنین فرمود:
« ... بشناسان و بفهمان (ای ابوالقاسم حسین بن روح) به کسانی که به دینداری آنان وثوق داری، این امر را که محمّد بن علی شلمغانی ـ که خدا در عذاب او تعجیل کند و او را مهلت ندهد ـ از اسلام برگشت و از آن جدا گردید و در دین خدا طریقهی ملحدی را در پیش گرفت و ادّعای پارهای چیزها را کرد که باعث کفر وی شد. به خدا دروغ و بهتان گفت و به معصیت بزرگی گرفتار شد. کسانی که از حق برگشتند و به خدا دروغ بستند، گمراه شدند و زیان کارند و ما از او به سوی خدا و رسول او بیزاریم و بر او لعنت کردیم و لعنتهای خدا از پی یکدیگر در باطن و ظاهر و در هر وقت و هر حال، بر او و کسانی که تابع او شوند...».24
درخواست دعا برای ظهور و فرج
حضرت در توقیعی به اسحاق بن یعقوب فرمود:
« ... من برای مردم زمین، امان هستم؛ همانطور که ستارگان آسمان برای اهل آسمان، امان هستند. از سؤالاتی که برای شما نفعی ندارد، خودداری کنید؛ ولی برای تعجیل در ظهور و فرجم بسیار دعا کنید؛ زیرا که در ظهور من برای شما گشایش و راحتی خواهد بود. و سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و بر کسی که پیرو هدایت باشد ...».25
پینوشتها .........................................................................................
1 . ر.ک: سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص242.
2 . کمال الدّین، ج2، ص516.
3 . بحارالانوار، ج53، ص174.
4 . همان، ج51، ص349.
5 . انوار النعمانیه، ج3، ص24.
6 . بحارالانوار، ج53، ص178.
7 . همان، ج51، ص306.
8 . همان، ص349.
9 . کمال الدّین، ج2، ص516.
10 . بحار الانوار، ج53، ص174.
11 . کمال الدّین، ج2، ص 516.
12 . نساء/59.
13 . احتجاج، طبرسی، ج2، ص278.
14 . ر.ک: سیمای آفتاب، ص 242.
15 . بحار الانوار، ج 53، ص178.
16 . احتجاج، ج2، ص279.
17 . همان، ص290.
18 . قصص العلما، تنکابنی، ص399.
19 . بحارالانوار، ج53، ص178.
20 . احتجاج، ج2، ص322.
21 . بحارالانوار، ج53، ص174.
22 . همان، ص171.
23 . احتجاج، ج2، ص283.
24 . بحارالانوار، ج2، ص290.
25 . احتجاج، ج2، ص283.
توقیع چیست؟
توقیع، به معنای حاشیه نویسی است و در اصطلاح به دستورها و نامههای خلفا و پادشاهان گفته میشود که به افراد مختلف مینوشتند.1 ولی در کتب علمای شیعی به نامهها و فرمانهایی گفته میشود که در زمان غیبت از طرف امام مهدی(ع) به شیعیان خود میرسیده است و منظور ما از توقیعات همین است. در کتابهای معروف شیعه و امامیه، همچون: کمال الدّین شیخ صدوق، غیبت شیخ طوسی، احتجاج طبرسی، بحارالانوار مجلسی و کتب دیگر، حدود هشتاد توقیع از ناحیهی مقدّس امام زمان(ع) نقل شده است که برخی از آنها خطاب به سفرا و نوّاب خاص است، برخی خطاب به علما و فقهای شیعه، برخی دیگر در پاسخ به سؤالات است و در برخی به تکذیب و لعن و نفرین کسانی پرداخته شده که به دروغ، ادّعای بابیّت و سفارت از طرف آن حضرت داشتهاند. در مجموع این توقیعات شریف خود گنجینهای از معارف الهی است.
انواع توقیعات
توقیعات امام مهدی(ع) را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) توقیعات غیبت صغرا
در دوران محدود غیبت صغرا (255ـ تا 329 ق. که تقریباً 74 سال میشود، توقیعاتی بهواسطه چهار نایب حضرت (عثمان بن سعید، محمّد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمّد سمری) در جواب سؤالات و شبهات صادر میشد. مضمون اصلی چنین توقیعات، تعیین تکالیف برای شیعیان بوده و حضرت سعی میکرد که آنها را از سردرگمی نجات دهد. برای نمونه، به توقیع سرنوشت سازی که حضرت برای آخرین نمایندهی خود (علی بن محمّد سمری) ارسال کرد، اشاره میکنیم:
«بسم اللهِ الّرحمَن الرَّحیم. یا علَی بنّ مِحُمّدِ بن السَمُریَ اَعظَم الله اَجَر اِخوانِکَ فِیکَ فَانَّکَ مَیِّتٌ ما بَینَکَ و بَینَ سَتَةِ أَیّامٍ فَأجمَعْ أمرَک و لاتُوصِ أَحداً یَقومُ مَقامَک بَعدَ وفاتِکَ فَقَد وَقَعَتِ الغَیبَةُ التامَّةُ فَلا ظُهورَ اِلّا بَعدَ اِذنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعدَ طُِولِ وَ قَسَوِة القُلُوبِ وَ امتلاءِ الأَرضِ جُوراً وَ سیأتیَ مِن شیعَتی مَن یَدَّعی المشاهَدة الا فَمَِن ادَّعی المشاهَدَِة قَبلِ خُروُجِ السُفیانی وَ الصَّیْحَةِِ فَهو کذّابٌ و لاحولَ و لاقُوّه اِلا باللهِ العَلیِّ العَظیم؛2 به نام خداوند بخشنده مهربان. ای علی بن محمّد سمری! خدا اجر دوستان تو را در غمت زیاد کند؛ زیرا تو شش روز دیگر از دنیا میروی. خودت را آماده ساز و دیگر برای قائم مقامی خودت به کسی سفارش و وصیّت مکن؛ زیرا غیبت کبرا شروع شده است. پس دیگر ظهوری نیست، مگر بعد از اذن الهی و گذشتن ایّام زیادی [از تاریخ] و تاریکی قلبها و پر شدن زمین از ظلم و ستم، و بهزودی کسانی از شیعیان من ادّعای مشاهده مرا میکنند. آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحهی آسمانی ادّعای رؤیت مرا کند، او دروغگو و افترا زننده است. و هیچ نیرو و قوّتی جز به خداوند بزرگ و اعلی وجود ندارد».
ب) توقیعات غیبت کبرا
در زمان غیبت طولانی حضرت مهدی(ع)، بدون شک ارتباط شیعیان با آن حضرت به طور غیر مستقیم برقرار است و یکی از راههای این ارتباط، صدور توقیعات شریف از آن حضرت به خواص و بزرگان شیعه است. در توقیعات زمان غیبت کبرا، دو نکته مهم وجود دارد:
اوّلاً، چنین توقیعاتی مگر در مواقع ضرورت قابل افشا نبوده و هر کسی نمیتوانست به مضمون چنین توقیعاتی دست یابد. ثانیاً، پاسخ به شبهات، جرح و تعدیل شخصیتها، تحلیل مسائل روز و ... از محورهای اساسی چنین توقیعاتی است.
به دلیل اینکه توقیعات زمان غیبت کبرا محدود است، ما به توقیع مهمّی که از ناحیهمقدّس، خطاب به شیخ مفید (رحمةالله علیه) صادر شده است، اشاره میکنیم:
«... ما به مناجاتهای تو توجّه داریم، خداوند تو را به خاطر آن وسیله و موقعیّتی که به تو از دوستانش بخشید، حفظ کند و از توطئه دشمنان نگه دارد ... ما اگر چه در مکانهای دور از ظالمان به سر میبریم، خداوند متعال فعلاً صلاح ما و شیعیان را، مادام که دنیا در دست فاسقان است، چنین خواسته است. ما از ماجرای زندگی شما کاملاً مطّلع هستیم و از اخبار و آزاری که از طرف دشمنان به شما میرسد، با خبر هستیم، چنانکه با گذشتگان صالح چنین میشد، ولی ما شما را فراموش نمیکنیم و توجّه کامل به شما داریم، وگرنه سخت در فشار قرار میگرفتید و یا دشمن، شما را نابود میکرد. تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازید... .»3
دستخطّ امام(ع) و توقیعات شریفه
یکی از سؤالاتی که همواره در مورد این توقیعات مطرح بوده، این است که آیا این توقیعات به خطّ مبارک خود امام(ع) است؟
پاسخ این است که نه میتوان همهی توقیعات را به خطّ حضرت دانست و نه میتوان انکار کرد که بعضی از آنها به خطّ خود امام(ع) بوده است. بعضی معتقدند که کاتب آن توقیعات، خود حضرت بوده است و حتّی خطّ مبارکش بین خواص اصحاب و علمای وقت معروف بود و آن را به خوبی میشناختند و برای این ادّعا شواهدی نیز وجود دارد که ذکر میکنیم:
1. اسحاق بن یعقوب میگوید: «مشکلاتی داشتم و نامهای نوشتم و آن را به وسیله محمّد بن عثمان برای حضرت مهدی(ع) فرستادم و جواب آن، با دستخطّ مبارک خود حضرت بود».4
2. از جناب شیخ صدوق (رحمة الله علیه) چنین نقل کردهاند: «توقیعی که به خط امام زمان(ع) برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است».5
3. شیخ ابو عمر عامری میگوید: «ابن ابی غانم قزوینی با جماعتی از شیعیان در موضوعی اختلاف و مشاجره کردند و برای رفع نزاع، نامهای به ناحیه مقدّسه نوشتند و جریان را به عرض حضرت رسانیدند. پس جواب نامه به دستخط مبارک امام صادر شد».6
در مقابل، بنابر قرائنی دیگر، توقیعات به خط امام(ع) نبوده است که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. ابو نصر هبةالله میگوید: «توقیعات صاحب الامر به همان خطّی که در زمان امام حسن عسکری(ع) صادر میشد، به وسیلهی عثمان بن سعید و محمّد بن عثمان برای شیعیان صادر میگشت».(ع)
2. از عبدالله بن جعفر حمیری نقل شده است: «وقتی عثمان بن سعید وفات کرد، توقیعات صاحب الأمر با همان خطّی که قبلاً با ما مکاتبه میشد، صادر میشد».8
با این توضیحات میتوان نتیجه گرفت که ممکن است برخی از توقیعات با خطِّ مبارک خود امام صادر شده باشد و برخی دیگر با املای امام، امّا به کتابت شخص دیگری صادر شده باشد و این هیچ بعدی ندارد و هیچ خللی بر صدور اصل توقیعات از سوی حضرت بقیةالله(ع)، وارد نمیسازد.
نکات توقیعات شریف
سخنان و فرمایشهای حضرت مهدی(ع) در توقیعات، ابعاد و ویژگیهای مختلفی دارد که بدانها اشاره میکنیم:
خبر از غیبت کبرا و علائم ظهور
آن حضرت در توقیعی به علی بن محمّد سمری چنین فرمود:
«فَقَد وَقَعَتِ الغَیبَهُ التامِّه فَلا ظُهورَ اِلّا بَعدَ اِذنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعدَ طِولِ وَ قَسَوِه القُلُوبِ و امتلاء الارض جوراً ...؛(ص) همانا که غیبت کبرا شروع شده است و خبری از ظهور نیست، مگر پس از اذن خداوند متعال و بعد از گذشتن سالهای طولانی و قساوت قلوب مردم و پرشدن زمین از ظلم و ستم و ...».
اطّلاع کامل از احوال شیعیان
آن حضرت در توقیعی به شیخ مفید چنین فرمود:
«... ما از ماجرای زندگی شما کاملاً مطّلع هستیم و از اخبار و آزاری که از طرف دشمنان به شما میرسد، باخبر هستیم، چنانکه با گذشتگان صالح چنین میشد؛ ولی ما، شما را فراموش نمیکنیم و توجّه کامل به شما داریم، وگرنه سخت در فشار قرار میگرفتید و یا دشمن شما را نابود میکرد. تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازید...».10
انکار مدّعیان ارتباط با حضرت
آن حضرت در نامهای به علی بن محمّد سمری، خبر از کسانی میدهد که مدّعی دیدار و نیابت حضرت هستند و چنین میفرماید:
« وَ سیأتیَ مِن شیعَتی مَن یَدعی المشاهَدةِ ...؛11 و بهزودی کسانی از شیعیان من ادّعای مشاهده مرا میکنند. آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحهی آسمانی ادّعای رؤیت مرا کند، او دروغگو و افترا زننده است و هیچ حول و قوّتی جز به خداوند بزرگ و اعلی وجود ندارد».
رفع شک و تردید در مورد ائمّه(ع)
حضرت در جواب گروهی از شیعه که گمان میکردند امام حسن عسکری(ع) جانشینی ندارد، توقیعی صادر کرد و چنین فرمود:
«... خبر تردیدی که گروهی از شما در امر دین کردهاید و شک و تحیّری که دربارهی صاحبان امر خود به دل راه دادهاید، به من رسید. ما از این موضوع به خاطر شما نه خودمان اندوهگین شدیم؛ زیرا حق با ماست. ما حاجتی به دیگران نداریم و جز به پروردگار به هیچکس نیازی نداریم، بنابراین کسی که از اطاعت ما سرباز زند، ما را به وحشت نمیاندازد. ما مرهون نعمت خداییم و مردم به طفیل وجود ما بهرهمند گشتهاند. ای مردم! چرا دچار تردید شدهاید و در حال تحیّر مطلب را بر خود مشتبه میسازید؟ آیا نشنیدهاید که پروردگار فرمود: (یا اَیّهاالّذینَ امَنوا اطیعُو الله و اَطیعُوا الرَّسولَ و اولِی الامرِ مِنکُم)12 و آیا نمیدانید در اخبار رسیده است که حوادثی برای ائمّه گذشته و آینده شما روی میدهد؟ و آیا نمیدانید پروردگار برای شما دژهای استوار و محکم قرار داده است که به سوی آنها پناه برید و سنگرها و پناهگاههایی از زمان حضرت آدم(ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع) برای شما قرار داده که به آنها پناه برید و علائمی مقرّر داشته تا بهوسیله آنها هدایت شوید؛ بهطوری که اگر یکی از آنها پنهان شود، پیشوای دیگر ظاهر میشود و هر وقت ستارهای غروب کند، ستارهی دیگری میدرخشد. وقتی امام حسن عسکری(ع) رحلت کرد و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، گمان کردید که پروردگار دین خود را باطل و رشتهی واسطه میان خود و بندگانش را قطع کرد. چنین نبوده و تا روز قیامت نیز چنین نخواهد شد تا آنکه امر خدا آشکار شود؛ در حالی که مردم از او کراهت خواهند داشت. امام گذشته (امام عسکری(ع)) با سعادت رحلت کرد و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت. ولی وصیّت و علم و فرزند و جانشین او در میان ماست و جز ظالمان گنهکار، کسی درباره وی با ما نزاع ندارد و جز کافر منکر، کسی ادّعای این منصب بزرگ را نمیکند. اگر ملاحظهی مغلوب شدن امر خدا و آشکار شدن سرّ الهی نبود، چنان امر ما برای شما ظاهر میشد که عقلهای شما حیران میگشت و شک و تردیدتان برطرف میشد...».13
دعا در حقّ شیعیان
حضرت در توقیعی بعد از درگذشت عثمان بن سعید ـ نایب اوّل آن حضرت ـ چنین فرمود:
«خداوند پسر او را حفظ کند. او در زمان پدرش مورد اعتماد ما بود، خداوند از او و پدرش خشنود باشد و روح پدرش را شاد کند. پسرش در نزد ما مانند اوست و در جای وی نشسته است. آنچه از ما بگوید، گفتهی ماست و به فرمان ما عمل میکند».14
و یا از ابو عمر عمری نقل شده است که آن حضرت در توقیعی خطاب به شیعیان چنین فرمود:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم. پروردگار، شما را از فتنهها نگاه دارد و به ما و شما روح یقین عطا فرماید و ما و شما را از سوء عاقبت باز دارد ...».15
آن حضرت در توقیعی خطاب به احمد بن اسحاق اشعری در حقِّ او چنین دعا فرمود: «بسم الله الرّحمن الرّحیم. ای اسحق! نامهی تو به من رسید. خداوند تو را باقی نگاه دارد... ».16
و یا در توقیعی خطاب به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح چنین فرمود:
«خداوند عالم عمر تو را طولانی کند و همهی خیر را به تو بشناساند و عمل تو را با خیر و خوبی تمام کند و نیک بختی تو را دائمی کند ...».17
یاری فقهای شیعه در فتاوا
نقل شده است که در زمان شیخ مفید- که از علمای برجسته شیعه و مورد قبول خاص و عام به شمار میرفت ـ روزی شخصی به حضور این عالم ربّانی میرسد و میپرسد: «زنی حامله از دنیا رفته است، ولی بچّه در شکمش زنده است. او را با بچّه دفن کنیم یا شکمش را بشکافیم و بچّه را بیرون آوریم؟» شیخ در جواب گفت: «او را با بچّه دفن کنید». آن شخص برگشت و در بین راه، سواری را مشاهده میکند و به او چنین میگوید: «شیخ فرمود: شکم زن را پاره کنید و بچّه را بیرون آورید». آن شخص چنین کرد. پس از مدّتی جریان را برای شیخ مفید نقل میکند. شیخ میگوید: «من کسی را نفرستادم و معلوم میشود آن شخص، حضرت ولی عصر(ع) بوده است. اکنون که من اشتباه کردم، دیگر فتوا نمیدهم و در خانه را میبندم». پس از مدّتی توقیعی به محضر شیخ صادر میشود که حضرت بر وی چنین نوشته بود:
«ای شیخ! برای مردم فتوا بده و ما آن را تکمیل خواهیم کرد و نمیگذاریم که خطا و اشتباه کنی».18
سفارش به تقوا و محبّت اهل بیت:
حضرت، توقیعی برای ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعه صادر کرد و در قسمتی از آن چنین فرمود:
«... ولی آنچه را خداوند خواسته است، واقع خواهد شد و برای هر مدّتی نوشتهای است. پس شما هم از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید. همه گونه خیر و خوبی از ما به مردم میرسد. آنچه بر شما پوشیده است، برای اطّلاع از آن اصرار نورزید. به چپ و راست میل نکنید. مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است، به طرف ما قرار دهید. من آنچه را لازمه نصیحت به شما بود، گفتم و خداوند بر من و شما گواه است. اگر محبّت به شما نداشتم و صلاح شما را نمیدیدم و به خاطر ترحّم و شفقت بر شما نبود، گفتگو با شما را ترک میکردم ...».19
تأیید و تعریف خواصّ شیعه
آن حضرت در توقیعی به جناب شیخ مفید، او را چنین معرّفی میکند:
«للاخِ السَّدید و اِلوَلیِّ اَلرشیدُ الشَیخ المُفید ... سَلامُ الله علیک اَیُّها الولیُّ المُِخلِصُ فینا بِالیَقینِ ... سَلامٌ عَلَیکَ اَیُّها النّاصِرُ لِلَحقِّ و َ الداعِیُ اِلَیه بِکلمةِ الصِدقِ ...؛20 به برادر استوار و ولی رشید، شیخ مفید ... . سلام خدا بر تو ای ولی خالص در راه ما و دارای یقین به ما ... . سلام بر تو ای یار حق و دعوت کننده به حق با سخنان راستین ...» .
همچنین معروف است که وقتی شیخ مفید از دنیا میرود، آن حضرت این سه بیت شعر را در تمجید شیخ مفید روی قبر وی مینویسد:
لا صَوَّتَ الناعی بِفقدِکَ اِنَّما
یَومٌ عَلی آلِ الرَّسولِ عَظیمٌ
اِن کُنتَ قَد غَیَّبتَ فی جَدَثِ الثّری
فَالعلمُ وَ التُوحیدُ فیکَ مُقیمٌ
وَ القائِم المَهدی یَفَرحُ کُلَّما
تُلِیَت عَلیهِ مِنَ الدُروسِ علومٌ21
«خبر دهنده مرگ، خبر فقدان تو را نیاورد؛ زیرا امروز بر آل محمّد(ص) روز مصیبت بزرگی است، اگر تو در میان خاک قبر پنهان شدی، علم و توحید در تو اقامت گزید. قائم مهدی(ع) خوشحال میشود هر وقت درسها و علوم تو را برایش میخوانند و کتابهای تو را مورد بحث قرار میدهند».
آموزش دعا و نحوهی توسّل
نقل شده است که عبدالله بن جعفر حمیری از نحوهی دعا و توجّه و توسّل به حضرت سؤال کرد. حضرت به وسیلهی توقیعی فرمود:
«هر گاه خواستید به واسطهی ما به خدا و به ما توسّل پیدا کنید، بگویید چنان که خدای متعال و بزرگ فرمود: «سلامٌ عَلی آلِ یاسینَ، اَلسّلامُ عَلیکَ یا داعِیَ اللهِ وَ رَبّانی آیاتِه، اَلسّلامُ عَلیکَ یا بابَ اللهِ وَ دَیّانَ دینهِ ...». 22
توضیح این است که این دعا به «زیارت آل یاسین» معروف است و محدّث قمی در مفاتیح الجنان آن را هنگام ذکر زیارات حضرت ولی عصر(ع) آورده است.
پاسخ به شبهات و احکام فقهی
محمّدبن یعقوب کلینی به نقل از اسحاق بن یعقوب میگوید: «من از محمّد بن عثمان بن سعید عمری خواهش کردم که نامهی مرا که مسائل مشکل خود را در آن نوشته بودم، به حضرت صاحب الامر(ع) تقدیم کند. توقیعی در جواب صادر شد که گوشههایی از آن چنین است:
«... بدان که در بین خدا و مردم قرابت و خویشاوندی در کار نیست و کسی که منکر من شود، از من نیست و جریان او نظیر جریان پسر نوح خواهد بود.
اما جریان عموی من جعفر (کذّاب) و پسران او نظیر برادران یوسف خواهد بود. امّا فقاع (آب جو) آشامیدن آن حرام است و شربت شلغم پخته باکی ندارد. اما اموال شما را قبول نمیکنیم، مگر به جهت اینکه شما پاکیزه شوید. پس هر که میخواهد، به ما بپیوندد و هر که میخواهد، خود را از ما جدا کند؛ زیرا آن نعمتی که خدا به ما داده است، بهتر است از آنچه به شما داده است ... . امّا در مورد حوادثی که رخ میدهد، به راویان اخبار و احادیث ما (علما) رجوع کنید؛ زیرا آنان از طرف من بر شما حجّت هستند و من از طرف خدا بر آنان حجّت هستم ... پول زن هنرپیشه و آواز خوان که از این طریق بهدست آمده، حرام است ...؛ امّا کسانی که اهل تصرّف در اموال ما هستند، پس اگر چیزی از آن را حلال بدانند و بخورند، به درستیکه آتش میخورند».23
رد و انکار مخالفان و بدعت گزاران
حضرت در توقیعی به لعن و انکار محمّد بن علی شلمغانی، معروف به «ابن ابی العزاقر» پرداخت. شلمغانی ابتدا بر مذهب شیعه بود، ولی بعد منحرف گردید و مذهبی جعلی اختراع کرد. آن حضرت دربارهی او چنین فرمود:
« ... بشناسان و بفهمان (ای ابوالقاسم حسین بن روح) به کسانی که به دینداری آنان وثوق داری، این امر را که محمّد بن علی شلمغانی ـ که خدا در عذاب او تعجیل کند و او را مهلت ندهد ـ از اسلام برگشت و از آن جدا گردید و در دین خدا طریقهی ملحدی را در پیش گرفت و ادّعای پارهای چیزها را کرد که باعث کفر وی شد. به خدا دروغ و بهتان گفت و به معصیت بزرگی گرفتار شد. کسانی که از حق برگشتند و به خدا دروغ بستند، گمراه شدند و زیان کارند و ما از او به سوی خدا و رسول او بیزاریم و بر او لعنت کردیم و لعنتهای خدا از پی یکدیگر در باطن و ظاهر و در هر وقت و هر حال، بر او و کسانی که تابع او شوند...».24
درخواست دعا برای ظهور و فرج
حضرت در توقیعی به اسحاق بن یعقوب فرمود:
« ... من برای مردم زمین، امان هستم؛ همانطور که ستارگان آسمان برای اهل آسمان، امان هستند. از سؤالاتی که برای شما نفعی ندارد، خودداری کنید؛ ولی برای تعجیل در ظهور و فرجم بسیار دعا کنید؛ زیرا که در ظهور من برای شما گشایش و راحتی خواهد بود. و سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و بر کسی که پیرو هدایت باشد ...».25
پینوشتها .........................................................................................
1 . ر.ک: سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص242.
2 . کمال الدّین، ج2، ص516.
3 . بحارالانوار، ج53، ص174.
4 . همان، ج51، ص349.
5 . انوار النعمانیه، ج3، ص24.
6 . بحارالانوار، ج53، ص178.
7 . همان، ج51، ص306.
8 . همان، ص349.
9 . کمال الدّین، ج2، ص516.
10 . بحار الانوار، ج53، ص174.
11 . کمال الدّین، ج2، ص 516.
12 . نساء/59.
13 . احتجاج، طبرسی، ج2، ص278.
14 . ر.ک: سیمای آفتاب، ص 242.
15 . بحار الانوار، ج 53، ص178.
16 . احتجاج، ج2، ص279.
17 . همان، ص290.
18 . قصص العلما، تنکابنی، ص399.
19 . بحارالانوار، ج53، ص178.
20 . احتجاج، ج2، ص322.
21 . بحارالانوار، ج53، ص174.
22 . همان، ص171.
23 . احتجاج، ج2، ص283.
24 . بحارالانوار، ج2، ص290.
25 . احتجاج، ج2، ص283.