امام صادق(ع) از نظر اهل سنت
آرشیو
چکیده
متن
همه مسلمانان (شیعه و سنی) برای خاندان پیامبر(ص) و اهل بیت: احترام و جایگاه خاصی قائلاند که نظیر آن را برای دیگران قائل نیستند. این علاقه و دلبستگی به خاندان پیامبر(ص)، نقطه اشتراک تمامی مسلمانان است و می تواند عاملی برای پیوند و نزدیکی آحاد جامعه اسلامی به یکدیگر باشد. امام صادق(ع) به عنوان یکی از مصادیق و افراد این خاندان، علاوه بر جایگاه مذهبی ویژهاش در میان شیعیان، مورد توجه اهل سنت بوده و میباشد.
این نوشتار، تلاشی است برای بازشناسی شخصیت امام صادق(ع) براساس منابع اهل سنت. البته پیش از این، برای معرفی امام صادق(ع) کتابهای متعددی توسط نویسندگان معاصر مسلمان نگاشته شده است که مهمترین آنها عبارتاند از:
1. الامام الصادق(ع)، استاد عبدالحلیم جندی.1
2. الامام الصادق(ع)، محمد حسین مظفر.
3. الامام الصادق(ع) حیاته و آرائه و فقهه، استاد محمد ابوزهره.2
4. الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه، استاد اسد حیدر(6ج).3
5. الامام جعفر بن محمد الصادق(ع)، گروهی از نویسندگان مجمع جهانی اهل بیت:.4
6. موسوعة الامام الصادق(ع)، آیت الله سید محمد کاظم قزوینی.5
اما هیچ یک از این کتابها با رویکردی که مدنظر این نوشتار است، نوشته نشده است. با این حال، در سالهای اخیر کتاب دیگری تحت عنوان «امام صادق(ع) از دیدگاه اهل سنت»،6به قلم مهدی لطفی، نگاشته شده است. ولی این کتاب نیز در نیل به مقصود، آنچنان که شایسته است، کامیاب نبوده است؛ چون در واقع، یک بررسی تطبیقی میان دیدگاه اهل سنت و شیعه انجام داده و بیشتر جنبه کلامی یافته است تا جنبه گزارشی. به همین دلیل و برای احتراز از ابتلای به این نقصان، در ساماندهی نگاشته حاضر تلاش شده است در انتقال دیدگاه اهل سنت رعایت امانت صورت گیرد و از توضیح و تطبیق سازی اجتناب شود، تا مخاطب به خوبی دریابد که امام صادق(ع) از نظر اهل سنت چگونه شخصیتی است و دارای چه جایگاهی می باشد.
قلمرو این تحقیق، کتابهایی است که از سده های نخست هجری تا دوران معاصر نگارش یافته است، اما به نگاشتههای معاصر نمیپردازد، به جز یک مورد که نوشته عمررضا کحاله است .محدوده مکانی این تحقیق نیز پهنای گسترده سرزمینهای اسلامی است. بنابراین، آنچه در ادامه این نوشتار میآید، انعکاس نظرات و دیدگاههای بزرگان اهل سنت درباره امام صادق(ع) میباشد.
اهمیت این پژوهش در این است که امام صادق(ع) به عنوان یکی از مصادیق اهل بیت: و مشترکات مسلمانان می تواند مورد تأکید نخبگان و عالمان دینی جامعه اسلامی قرار گرفته و برای یکپارچگی و همدلی مسلمانان مثمر ثمر قرار گیرد. ان شاء الله.
1. جایگاه نسبی ـ خانوادگی
امام صادق(ع) بنابر قولی در سال 83 و بنابر مشهور منابع اهل سنت، در سال 80 هجری که به سال «سیل الجحاف» مشهور است، متولد شد.8 او 68 سال عمر کرد و سرانجام در شوال سال 148 هجری در شهر مدینه چشم از جهان فروبست. پیکر او را در قبرستان بقیع و در کنار پدرش محمد بن علی بن حسین(ع) و جدش حسن بن علی بن ابیطالب(ع) به خاک سپردند.(ص)
امام صادق(ع) از جهت پدری، هاشمی نسب و از جهت مادری، تیمی تبار بود و یازده فرزند داشت.
نسب پدری؛ امام صادق(ع) از نسل ریحانه نبی، سبط و محبوب پیامبر(ص)- حسین بن علی بن أبی طالب ـ میباشد.10پدر او، محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع)، ملقب به «باقر»7(م114ق.) و مکنّی به «ابوجعفر» است که از نظر محدثین سنّی، تابعی جلیلالقدر و بلندمرتبهای می باشد و از لحاظ علم، عمل، سیادت و شرافت، «یکی از اعلام امت اسلامی»، «مدنی»، «ثقه» و «کثیرالحدیث» است.11
به باور علمای عامه، ابوجعفر، سرور بنیهاشم در زمان خویش بود. وی کسی است که علم، فقه، شرف، دیانت، رهبری، سیادت، صلاحیت و همچنین لیاقت «خلافت» را داشت و شیعیان معتقد به عصمت اویند. «نسائی» و دیگران، او را از فقهای تابعی مدینه شمردهاند.12وی از افاضل اهل بیت، قُرّاء آنها و13یکی از ائمه دوازده گانه شیعیان امامیه است.14او بدین دلیل ملقب به «باقر» شد که علم را شکافت. برخی گفتهاند: وجه تسمیه او این است که جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) نقل میکند که آن حضرت به وی فرمود: «تو زنده میمانی تا فرزندی از فرزندان حسین(ع) را که همنام من است، ملاقات کنی. او علم را میشکافد. وقتی که ملاقاتش نمودی، سلام مرا به او برسان».15
نسب مادری؛ امام صادق(ع) از نظر نسب مادری، از نسل محمد بن ابی بکر بن ابی قحافه است. مادر او «ام فروة» بنت قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد16که در خانواده ای عالم پرور و پرهیزگار تربیت یافت. مادر «ام فروه»، اسماء بنت عبدالرحمن بن أبى بکر بود.17 ابومحمد عبدالرحمن بن قاسم بن محمد بن أبی بکر ـ برادر امّ فروه ـ یکی از فقها، اعلام و فضلای مدینه در عصر خویش بود که به پرهیزگاری شهرت داشت.18قاسم بن محمد ـ پدر امّ فروه ـ نیز از فقها و فضلای حجاز بود.19
فرزندان؛ امام صادق(ع) در مجموع، هفت پسر (اسحاق، اسماعیل، عباس، عبدالله، علی، محمد و موسی) و چهار دختر (اسماء، ام فروه، فاطمه و فاطمه صغری) داشت.20
بزرگترین فرزند امام صادق(ع) «اسماعیل» بود که در سال 138و بنا بر قولی در سال 143ق. از دنیا رفت و خلفای فاطمی مصر، نسب خویش را به او میرسانند.21
علی - دیگر پسر امام صادق(ع)- که در سال 210ق. از دنیا رفت، از بزرگان و اشراف عصر خویش بود و جزو محدثین است. ترمذی، حدیثی از او در دوستی اهل بیت نقل می کند که وی از نصر جهضمی روایت کرده است.22
محمد بن جعفر، ملقب به «دیباج» و مکنی به «ابوجعفر» یکی از علمای طالبیین و چهرههای سرشناس و زاهد بود.23او محبوب و مورد توجه همه مردم بود.24وی پهلوانی شجاع و عاقل بود و یک روز در میان، ایام هفته را روزه میگرفت. هنگامی که در سال 203ق. در جرجان از دنیا رفت، مأمون ـ خلیفه عباسی ـ شخصاً بر جنازه او نماز خواند و بدنش را در قبر گذاشت.25
موسی بن جعفر(ع)، هفتمین امام شیعیان اثنی عشری است. وی یکی از عابدترین افراد، بزرگترین علما و بخشندهترین انسانهای عصر خویش بود و در سال 183ق. در زندان هارون دیده از جهان فروبست [و شهید شد.]26 او انسانی صالح و حلیم بود.27
2. جایگاه علمی ـ مذهبی
امام صادق(ع) به اعتراف علمای اهل سنت، در جامعه اسلامی از جایگاه علمی برجسته و ممتازی برخوردار است.28او از اجلّه تابعین29و طبقه پنجم تابعین مدینه می باشد.30وی از علمای اهل مدینه31و «فقهای اهل بیت» میباشد و در مرتبهای است که امام اعظم اهل سنت- ابوحنیفه- میگوید: «فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم.»32صالح بن ابی اسود نیز میگوید: «شنیدم که جعفر بن محمد میگوید: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست دهید؛ زیرا پس از من کسی نیست که نظیر حدیث مرا برای شما بازگو کند.».33 امام صادق(ع) «انس بن مالک»، «سهل بن سعد» و برخی دیگر از صحابه و جدّ خویش، «زینالعابدین» را رﺅیت کرده است.34
«ابوحاتم» در مورد امام صادق(ع) گفته است: «ثقهای است که در ثقه بودنش تردید نیست و «مسلم» به او احتجاج کرده است».35 «یحیى بن معین»، «شافعی» و برخی دیگر از بزرگان اهل سنت نیز او را توثیق کردهاند، اما علی بن مدینی از «یحیى بن سعید» نقل میکند که «مجالد» در نزد من محبوبتر از «جعفر بن محمد» است.36«ذهبی» در تقریض این گفتهی یحیی بن سعید مینویسد: «این سخن از لغزشها و خطاهای یحیی قطان است، بلکه ائمه حدیث و رجال بر این مطلب اجماع دارند که «جعفر بن محمد» اوثق از مجالد است و هیچ کس به سخن یحیی توجه نکرده است»؛37 «هیچ کس با قطان در این مسئله همفکر نیست. پس مسلّم است که «جعفر»، صدوق است و «مسلم» نیز بدو احتجاج کرده است.»38 عباس دوری از «ابن معین» نقل میکند که گفت: «جعفر بن محمد، ثقه و مورد اطمینان است».39 در «المغنی» نیز آمده است: جعفر بن محمّد بن علی، «ثقه» است و ابن معین و ابن عدی او را توثیق کردهاند. بخاری در «الصحیح» از او حدیثی نقل نکرده است،40اما «ترمذی» از او روایت نقل میکند.41
علمای اهل سنت میپذیرند که به باور شیعیان امامیه، امام صادق(ع) یکی از ائمه دوازدهگانه و «ششمین امام» آنان است.42
مشایخ حدیثی؛ محدثین عامه معتقدند که امام صادق(ع) از برخی از اعلام محدثین نقل حدیث نموده است، که عبارتاند از: زید بن علی بن حسین(ع) (عموی خویش)،43عبیدالله بن أبی رافع،44 عروة بن زبیر،45 عطاء بن أبی رباح،46 قاسم بن محمد (جد مادری خویش)،47 ابوجعفر محمد بن علی بن حسین(ع) (پدر خویش)،48 محمد بن مسلم بن شهاب زهری،49 محمد بن منکدر،50 مسلم بن أبی مریم51 و نافع عمری52.
راویان حدیث؛ کسانی که از امام صادق(ع) روایت نقل کرده و در کتابهای حدیثی اهل سنت نام و حدیث آنان ذکر شده است، عبارتاند از:
1. ابایریم طلاب بن حوشب شیبانی؛53 2.ابان بن ارقم عنزی کوفی؛54 3. ابن جریج؛55 4. ابوالبختری اسدی مدنی؛56 5. ابوبسطام شعبة بن حجاج عتکی؛57 6. ابوالحجاج خارجة بن مصعب بن خارجة ضبعی بالوجى؛58 7.ابوجعفر محمد بن جعفر صادق (فرزند امام صادق(ع)ـ ؛59 8.ابوسهل نصر بن ابىعبدالملک مزنی بلخی، معروف به صیقل؛60 9. ابوطیبه عیسى بن سلیمان دارمی؛61 10.ابوعاصم شیبانی ضحاک بن مخلد؛62 11.بجیلة معاویة بن عمار بن ابىمعاویة دهنی بجلی؛63 12. جریر بن عثمان؛64 13. حاتم بن اسماعیل کوفی؛65 14. حارث بن عمران جعفری مدنی؛66 15. حسن بن عیاش بن سالم؛67 16. حسین بن زید بن علی مدنی (پسر عموی امام صادق(ع))؛68 17.حفص بن غیاث بن طلق بن معاویة نخعی؛69 18. حمّاد بن عیسى بن عبیدة جهنی واسطی؛70 19. خیثمة بن سلیمان؛71 20. راشد حمانی؛72 21. ربیع بن یونس بن محمد بن کیسان عبّاسی؛73 22. زهیر بن محمد تمیمی عنبری خراسانی مروذی خرقی؛74 23. سعید بن مسلمة بن هشام بن عبدالملک بن مروان؛75 24. سفیان بن سعید بن مسروق ثوری؛76 25. سفیان بن عیینة هلالی؛77 26. سلام بن مسلم تمیمی سعدی طویل؛78 27. سلیمان بن بلال تیمی مدنی؛79 28. عبدالله بن رجاء بصری؛80 29. عبدالوهاب بن عبدالمجید بن صلت ثقفی بصری؛81 30.عبدالعزیز بن محمد دراوردی؛82 31. علی بن جعفر صادق (فرزند امام صادق(ع))؛83 32. علی بن حمزة بن عبدالله اسدیی کوفی کسائی؛84 33. عمر بن هارون بلخی؛85 34. عنبسة بن نجاد عابد؛86 35. غورک بن حِصرِم سغدى حِصرِمى؛87 36. فضیل بن عیاض بن مسعود تمیمی یربوعی؛88 37. کثیر بن هشام کلابی رقّی؛89 38. محمد بن اسحاق بن یسار (صاحب المغازی)؛90 39. محمد بن عمران؛91 40. معاذ بن مسلم هراء کوفی؛92 41. مکی بن ابراهیم حنظلی برجمی بلخی؛93 42. موسی بن جعفر صادق (فرزند امام صادق(ع))؛94 43. وفاة ابوعاصم نبیل؛95 44. وهیب؛96 45. یحیى بن سعید قطان تمیمی بصری؛97 46. یحیى بن سعید انصاری؛98 47. یزید بن هاد؛99 48. یعقوب بن ولید ازدی مدنی؛100 49.ابوحنیفه (پیشوای فقه حنفی)؛ 50.ابوعبدالله مالک بن انس (پیشوای فقه مالکی). اینها ازجمله کسانیاند که از امام صادق(ع) نقل حدیث میکنند.101
شاگردان؛ برخی از شاگردان امام صادق(ع) عبارتاند:
1.حمزة بن حبیب بن عمارة بن اسماعیل کوفی ـ یکی از قرّاء سبعه، که قرائت خویش را بر امام صادق(ع) عرضه کرده است، میتوان در زمره شاگردان آن حضرت برشمرد.102 او در کنار حمزه و کسائی، مرجع «علم القرائات» در شهر کوفه بود.103 2. سفیان ثوری، که جزو یاران حضرت بود و برخی از سخنان و حالات وی را نقل میکند.104 3. ابوحمزه ثمالی، که یار و همنشین او بود و از او سخن نقل میکند.105 4. اسماعیل بن فضل بن یعقوب بن عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب.106 5.ابوموسی جابر بن حیان صوفی طرسوسی، که کتابی در حجم هزار ورق تألیف کرد. این کتاب دربرگیرنده رسائل امام صادق(ع) می باشد که پانصد رساله است.107 6 و7. ابوحنیفه و مالک بن انس نیز برای مدتی شاگرد امام صادق(ع) بودند و از او علم آموختند.108
آثار: علاوه بر مجموعه رسائلی که جابر بن حیان گردآوری نموده، علمای اهل سنت کتابهای دیگری نیز به امام صادق(ع) نسبت دادهاند که عبارتاند از:
«جفر»؛ کتابی است که دانش تمامی امور از طریق احادیث یا ستاره شناسى در آن مندرج است. هارون بن سعید عجلی که یکی از سران فرقه زیدیه است، کتابى داشت که آن را از امام جعفر صادق(ع) روایت می کرد و در آن، معرفت وقایعى که به طور کلى براى خاندان پیامبر(ص) و به ویژه برخی از شخصیتهاى آن خاندان روى خواهد داد، مندرج بود. این کتاب نزد امام صادق(ع) بود و آن را روى پوست گوسالهاى نوشته بودند. هارون عجلى مطالب آن را از امام صادق(ع) روایت می کرد و در نسخهاى مىنوشت. آن کتاب را به نام پوستى که بر آن نوشته شده بود، «جفر» میخواندند و رفته، رفته این نام بر آن کتاب اطلاق شد. بنابر باور ابنخلدون: در آن کتاب، تفسیر قرآن و معانى غریبى که از باطن آن مستفاد می شود نیز مندرج بود. برخی از این مطالب از امام صادق(ع) روایت شده است ولى روایت آن کتاب پیوسته و متصل نیست و عین کتاب نیز دیده نشده است. اگر استناد کتاب به امام صادق7 درست باشد، بىشک بهترین مستند خواهد بود، خواه به خود او یا به مردان بزرگ خویشاوندش نسبت داده شود؛ چراکه آنان از خداوندان کراماتاند و به صحت پیوسته است که امام صادق(ع) برخى از خویشاوندان خویش را پیشاپیش از وقایعى که در آینده براى آنان روى خواهد داد، برحذر مىداشت و پیشگویىهاى وى به صحت مىپیوست.109
«الجامعة»؛ کتابی دیگری است در جفر، منسوب به امام جعفر صادق(ع) .110
«اختلاج الأعضاء»؛ بنابر نظر ابن کثیر گرچه منسوب به امام صادق(ع) است، نسبت کذبی است که به او داده شده است.111
پینوشتها...............................................................................................
1 . قاهره،1997ق.
2 . چاپخانه احمدعلی.
3 . بیروت، دارالکتاب العربی، چ2، 1390ق.
4 . قم، مجمع جهانی اهل بیت:، چ1، 1422ق.
5 . قم، بصیرتی، چ1، 1414ق.
6 . قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، چ1، 1385ش.
7 . وفیات الاعیان، ابن خلکان؛ ج1، ص327، رقم131، تحقیق: احسان عباس؛ بیروت: دارالثقافه، 1968م.، .
8 . ابن حبان؛ مشاهیر علماء الأمصار؛ تحقیق: م. فلایشهمر؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1959م. ج1، ص127، رقم997/ ؛ وفیات الأعیان؛ ج1، ص327/ عبدالقادر بن ابی الوفاء؛ طبقات الحنفیه؛ کراچی: میرمحمد کتابخانه.، ج1، ص545/ جمال الدین ابی المحاسن؛ النجوم الزاهره؛ مصر: الموسسه المصریه العامه للتالیف و الترجمه و الطباعه و النشر، ج2، ص8/ سخاوی؛ التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، چ1، 1993م.، ج1، ص241/ سیوطی؛ طبقات الحفاظ؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، چ1، 1403ه.ق. ، ج1، ص79/ ذهبی، شمس الدین؛ تاریخ الاسلام؛ تحقیق: عمر عبدالسلام تدمرى؛ بیروت: دارالکتاب العربى، چ2، 1413ه.ق.، ج9، ص88/ عکری دمشقی؛ شذرات الذهب؛ بیروت: دارالکتب العلمیه.، ج2، ص216.
9 . ابن اثیر؛ الکامل فی التاریخ؛ بیروت: دار صادر- دار بیروت، 1385ه.ق.، ج5، ص589/ ذهبی، شمس الدین؛ العبر فی خبر من غبر؛ تحقیق: صلاح الدین المنجد؛ کویت: مطبعة حکومة الکویت، چ2، 1948م. ، ج1، ص208/ ذهبی، شمس الدین(م748ه.ق.)؛ سیر اعلام النبلاء؛ تحقیق: شعیب الارناووط و محمد نعیم العرقسوسی؛ بیروت: موسسه الرساله، چ9، 1413ه.ق.، ج6، ص269/ ابن کثیر دمشقى؛ البدایة و النهایة؛ بیروت: دارالفکر، 1407ه.ق.، ج10، ص105/ قلقشندی؛ مآثرالانافه؛ تحقیق: عبدالستار احمد فراج؛ کویت: مطبعة حکومة الکویت، چ2، 1985م.، ج1، ص179/ ؛ النجوم الزاهره؛ ج2، ص8/ ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص43/ قسطنطینی رومی؛ کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1413ه.ق.، ج1، ص699/ ؛ تاریخ الإسلام؛ ج9، ص51/ ؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص216.
10 . سیر أعلام النبلاء، ج6، ص255.
11 . البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج9، ص309.
12 . سیر أعلام النبلاء، ج13، ص120؛ التحفة اللطیفة؛ ج2، ص543؛ طبقات الحفاظ، ج1، ص56، رقم107؛ تاریخ الإسلام؛ ج7، ص462- 464، رقم549.
13 . مشاهیر علماء الأمصار، ج1، ص62.
14 . وفیات الأعیان؛ ج4، ص174، رقم560.
15. اخبارالدول، ابیالعباس قرمانی، ص111، بیروت، عالم الکتب، بی تا.
16. المعارف ابومحمد عبدالله بن مسلم؛ المعارف؛ تحقیق: ثروت عکاشة، ص175؛ قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چ2، 1992م. ابن جوزى، المنتظم، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا؛ج8، ص110، بیروت، دارالکتب العلمیة، چ1، 1412ه.ق.، سیر اعلام النبلاء؛ ج4، ص496.
17 . النجوم الزاهره، ج2، ص8 .
18. سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص5؛ تاریخ الاسلام؛ ج8، ص163؛ التحفة اللطیفة؛ ج2، ص146.
19 . المعارف؛ ص175.
20 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص263، رقم 278 ؛ شذرات الذهب؛ ج3، ص49، رقم278.
21 . ملل و نحل، شهرستانی؛ تصحیح: احمد فهیمی؛ بیروت: دارالکتب، چ1، 1410ه.ق.، ج1، ص170 ؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص269/ زرکلی؛ الأعلام؛ بیروت: دارالعلم للملایین، چ8،1989م.، ج1، ص311.
22 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص263، رقم278 ؛ شذرات الذهب؛ ج3، ص49.
23 . ابن خلدون، عبدالرحمن؛ دیوان المبتدأ و الخبر؛ تحقیق: خلیل شحادة؛ بیروت: دارالفکر، چ2، 1408ق.، ج3، ص305/ زرکلی؛ الأعلام؛ ج6، ص69.
24 . مسکویه؛ تجارب الأمم؛ تحقیق: ابو القاسم امامى؛ تهران: سروش، چ2، 1379ه.ش.، ج4، ص120.
25 . ابن اثیر؛ الکامل؛ ج6، ص356 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج2، ص466 ؛ تاریخ الاسلام؛ ج14، ص347، رقم؛ شذرات الذهب؛ ج3 ، ص15.
26 . الأعلام؛ ج7، ص321.
27 . شذرات الذهب؛ ج1، ص304.
28 . سیر اعلام النبلاء؛ ج13، ص120/ ؛ الأعلام؛ ج2، ص126.
29 . الاعلام؛ ج2، ص126.
30 . النجوم الزاهره؛ ج2، ص8..
31 . مشاهیر علماء الأمصار؛ ج1، ص127.
32 . النجوم الزاهره؛ ج2، ص9 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص89.
33 . سلونی قبل أن تفقدونی، فإنه لا یحدّثکم بعدی بمثل حدیثی؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص90.
34 . سیر اعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص241.
35 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
36 . تاریخ الاسلام؛ ج9، ص89 .
37 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص256.
38 . تاریخ الاسلام؛ ج9، ص89 .
39 . همان.
40 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص269؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص216.
41 . مقریزی؛ امتاع الأسماع؛ تحقیق: محمد عبدالحمید النمیسى؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، چ1،1420ه.ق. ، ج7، ص117.
42 . سمعانى؛ الأنساب؛ تحقیق: عبدالرحمن بن یحیى المعلمى الیمانى؛ حیدرآباد: مجلس دائرة المعارف العثمانیة،چ1،1382ه.ق.، ج1، ص115، رقم52 ؛ الاعلام؛ ج2، ص126/ عمر رضا کحالة؛ معجم قبائل العرب؛ بیروت: مؤسسة الرسالة، چ7، 1414ه.ق.، ج5، ص313.
43 . کمال الدین عمر؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب؛ تحقیق: سهیل ذکار؛ بیروت: دارالفکر، چ1، 1988م.، ج9، ص4027.
44 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ تاریخ الاسلام؛ ج6، ص421، رقم 340.
45 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88 ؛ النجوم الزاهره؛ ج2، ص9 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
46 .همان.
47 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433؛ النجوم الزاهره؛ ج2، ص8 ؛ التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة؛ ج1، ص241.
48 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433 ؛ البدایة و النهایة؛ ج9، ص309 ؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255.
49 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433 ؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255 ؛ النجوم الزاهرة؛ ج2، ص8؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص241 ؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص7.
50 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433 ؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص7.
51 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255.
52 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ النجوم الزاهرة؛ ج2، ص8 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص241 ؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص7.
53 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص205، رقم206.
54 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص59.
55 . طبقات الحنفیة؛ ج1، ص545؛ النجوم الزاهرة؛ ج2، ص9.
56 . وفیات الأعیان؛ ج6، ص37، رقم773.
57 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433.
58 . همان، ج2، ص59، رقم358.
59 . ابن حجر عسقلانى؛ الإصابة فى تمییز الصحابة؛ تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، چ1، 1415ق.، ج2، ص267؛ شذرات الذهب؛ ج1، ص7.
60 . الانساب؛ ج8، ص363، رقم2520.
61 . همان، ج9، ص119، رقم2625.
62 . سیر أعلام النبلاء؛ ج9، ص480، رقم178.
63 . الانساب؛ ج5، ص427.
64 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص237، رقم753.
65 . سیر أعلام النبلاء؛ ج8، ص518، رقم138.
66 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص258، رقم855؛ تاریخ الاسلام؛ ج14، ص92، رقم74.
67 . تاریخ الاسلام؛ ج11، ص82، رقم54.
68 . همان؛ ج12، ص122، رقم67.
69 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص130، رقم267.
70 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص129، رقم118.
71 . الاصابة؛ ج2، ص249، رقم2275.
72 . همان، ج7، ص201، رقم10175.
73 . بغیة الطلب فی تاریخ حلب؛ ج8، ص3606؛ تاریخ الاسلام؛ ج10، ص186، رقم112.
74 . معجم البلدان، یاقوت حموی؛ بیروت: دارصادر، چ2، 1995م.، ج2، ص360.
75 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص172، رقم168.
76 . سیر اعلام النبلاء؛ ج7، ص254 ؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص95، رقم188.
77 . تاریخ الاسلام؛ ج1، ص128
78 . البدایة و النهایة؛ ج5، ص254.
79 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص72، رقم140 و ص106، رقم209.
80 . سیر اعلام النبلاء؛ ج10، ص379، رقم 100.
81 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص139، رقم288.
82 . سیر اعلام النبلاء؛ ج8، ص366، رقم107.
83 . شذرات الذهب؛ ج3، ص49.
84 . معرفة قرّاء الکبار؛ تحقیق: بشار عود معروف و شعیب الارناووط و صالح مهدی عباس؛ بیروت: موسسة الرسالة، چ1، 1404ه.ق.، ج1، ص120، رقم45؛ تاریخ الاسلام؛ ج12، ص299، رقم261.
85 . العبر؛ ج1، ص316 ؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص443.
86 . تاریخ الاسلام؛ ج11، ص286.
87 . الانساب؛ ج4، ص171، رقم1161.
88 . سیر أعلام النبلاء؛ ج8، ص422؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص110، رقم220.
89 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص302، رقم322.
90 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص82، رقم160.
91 . فاکهی، ابوعبدالله؛ اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه؛ تحقیق: عبدالملک عبدالله دهیش؛ بیروت: دارخضر، چ2، 1414ه.ق. ، ج5، ص119 ؛ الاصابة؛ ج2، صص264 و 269 و 278.
92 . فیروزآبادی؛ البلغه فی تراجم ائمه النحو و اللغه؛ تحقیق: محمد المصری؛ کویت: جمعیه احیاء التراث الاسلامی، چ1، 1407ه.ق.، ج1، ص222، رقم369.
93 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص164، رقم354.
94 . شذرات الذهب؛ ج3، ص14
95 . تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
96 . همان.
97 . همان، طبقات الحفاظ؛ ج1، ص79 و131رقم268.
98 . الانساب؛ ج8، ص250، رقم2433 ؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
99 . تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
100 . تاریخ الاسلام؛ ج12، ص472، رقم426.
101 . الانساب؛ ج8، ص250، رقم2433؛ طبقات الحنفیة؛ ج1، ص545؛ النجوم الزاهرة؛ ج2، ص9؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص79 و ص96، رقم189.
102 . معرفة القراء الکبار؛ ج1، ص112، رقم43؛ امتاع الأسماع؛ ج4، ص311.
103 . امتاع الأسماع؛ ج4، ص309.
104 . المنتظم؛ ج8، ص111.
105 . معجم البلدان؛ ج3، ص290.
106 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص183، رقم472.
107 . وفیات الأعیان؛ ج1، ص327؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص216؛ الأعلام؛ ج2، ص126.
108 .الاعلام؛ ج2، ص126.
109 . دیوان المبتداء و الخبر؛ ج1، ص415 و 416.
110 . قسطنطنی رومی؛ کشف الظنون؛ ج1، ص577.
111 . البدایة و النهایة؛ ج10، ص105.
این نوشتار، تلاشی است برای بازشناسی شخصیت امام صادق(ع) براساس منابع اهل سنت. البته پیش از این، برای معرفی امام صادق(ع) کتابهای متعددی توسط نویسندگان معاصر مسلمان نگاشته شده است که مهمترین آنها عبارتاند از:
1. الامام الصادق(ع)، استاد عبدالحلیم جندی.1
2. الامام الصادق(ع)، محمد حسین مظفر.
3. الامام الصادق(ع) حیاته و آرائه و فقهه، استاد محمد ابوزهره.2
4. الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه، استاد اسد حیدر(6ج).3
5. الامام جعفر بن محمد الصادق(ع)، گروهی از نویسندگان مجمع جهانی اهل بیت:.4
6. موسوعة الامام الصادق(ع)، آیت الله سید محمد کاظم قزوینی.5
اما هیچ یک از این کتابها با رویکردی که مدنظر این نوشتار است، نوشته نشده است. با این حال، در سالهای اخیر کتاب دیگری تحت عنوان «امام صادق(ع) از دیدگاه اهل سنت»،6به قلم مهدی لطفی، نگاشته شده است. ولی این کتاب نیز در نیل به مقصود، آنچنان که شایسته است، کامیاب نبوده است؛ چون در واقع، یک بررسی تطبیقی میان دیدگاه اهل سنت و شیعه انجام داده و بیشتر جنبه کلامی یافته است تا جنبه گزارشی. به همین دلیل و برای احتراز از ابتلای به این نقصان، در ساماندهی نگاشته حاضر تلاش شده است در انتقال دیدگاه اهل سنت رعایت امانت صورت گیرد و از توضیح و تطبیق سازی اجتناب شود، تا مخاطب به خوبی دریابد که امام صادق(ع) از نظر اهل سنت چگونه شخصیتی است و دارای چه جایگاهی می باشد.
قلمرو این تحقیق، کتابهایی است که از سده های نخست هجری تا دوران معاصر نگارش یافته است، اما به نگاشتههای معاصر نمیپردازد، به جز یک مورد که نوشته عمررضا کحاله است .محدوده مکانی این تحقیق نیز پهنای گسترده سرزمینهای اسلامی است. بنابراین، آنچه در ادامه این نوشتار میآید، انعکاس نظرات و دیدگاههای بزرگان اهل سنت درباره امام صادق(ع) میباشد.
اهمیت این پژوهش در این است که امام صادق(ع) به عنوان یکی از مصادیق اهل بیت: و مشترکات مسلمانان می تواند مورد تأکید نخبگان و عالمان دینی جامعه اسلامی قرار گرفته و برای یکپارچگی و همدلی مسلمانان مثمر ثمر قرار گیرد. ان شاء الله.
1. جایگاه نسبی ـ خانوادگی
امام صادق(ع) بنابر قولی در سال 83 و بنابر مشهور منابع اهل سنت، در سال 80 هجری که به سال «سیل الجحاف» مشهور است، متولد شد.8 او 68 سال عمر کرد و سرانجام در شوال سال 148 هجری در شهر مدینه چشم از جهان فروبست. پیکر او را در قبرستان بقیع و در کنار پدرش محمد بن علی بن حسین(ع) و جدش حسن بن علی بن ابیطالب(ع) به خاک سپردند.(ص)
امام صادق(ع) از جهت پدری، هاشمی نسب و از جهت مادری، تیمی تبار بود و یازده فرزند داشت.
نسب پدری؛ امام صادق(ع) از نسل ریحانه نبی، سبط و محبوب پیامبر(ص)- حسین بن علی بن أبی طالب ـ میباشد.10پدر او، محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع)، ملقب به «باقر»7(م114ق.) و مکنّی به «ابوجعفر» است که از نظر محدثین سنّی، تابعی جلیلالقدر و بلندمرتبهای می باشد و از لحاظ علم، عمل، سیادت و شرافت، «یکی از اعلام امت اسلامی»، «مدنی»، «ثقه» و «کثیرالحدیث» است.11
به باور علمای عامه، ابوجعفر، سرور بنیهاشم در زمان خویش بود. وی کسی است که علم، فقه، شرف، دیانت، رهبری، سیادت، صلاحیت و همچنین لیاقت «خلافت» را داشت و شیعیان معتقد به عصمت اویند. «نسائی» و دیگران، او را از فقهای تابعی مدینه شمردهاند.12وی از افاضل اهل بیت، قُرّاء آنها و13یکی از ائمه دوازده گانه شیعیان امامیه است.14او بدین دلیل ملقب به «باقر» شد که علم را شکافت. برخی گفتهاند: وجه تسمیه او این است که جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) نقل میکند که آن حضرت به وی فرمود: «تو زنده میمانی تا فرزندی از فرزندان حسین(ع) را که همنام من است، ملاقات کنی. او علم را میشکافد. وقتی که ملاقاتش نمودی، سلام مرا به او برسان».15
نسب مادری؛ امام صادق(ع) از نظر نسب مادری، از نسل محمد بن ابی بکر بن ابی قحافه است. مادر او «ام فروة» بنت قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد16که در خانواده ای عالم پرور و پرهیزگار تربیت یافت. مادر «ام فروه»، اسماء بنت عبدالرحمن بن أبى بکر بود.17 ابومحمد عبدالرحمن بن قاسم بن محمد بن أبی بکر ـ برادر امّ فروه ـ یکی از فقها، اعلام و فضلای مدینه در عصر خویش بود که به پرهیزگاری شهرت داشت.18قاسم بن محمد ـ پدر امّ فروه ـ نیز از فقها و فضلای حجاز بود.19
فرزندان؛ امام صادق(ع) در مجموع، هفت پسر (اسحاق، اسماعیل، عباس، عبدالله، علی، محمد و موسی) و چهار دختر (اسماء، ام فروه، فاطمه و فاطمه صغری) داشت.20
بزرگترین فرزند امام صادق(ع) «اسماعیل» بود که در سال 138و بنا بر قولی در سال 143ق. از دنیا رفت و خلفای فاطمی مصر، نسب خویش را به او میرسانند.21
علی - دیگر پسر امام صادق(ع)- که در سال 210ق. از دنیا رفت، از بزرگان و اشراف عصر خویش بود و جزو محدثین است. ترمذی، حدیثی از او در دوستی اهل بیت نقل می کند که وی از نصر جهضمی روایت کرده است.22
محمد بن جعفر، ملقب به «دیباج» و مکنی به «ابوجعفر» یکی از علمای طالبیین و چهرههای سرشناس و زاهد بود.23او محبوب و مورد توجه همه مردم بود.24وی پهلوانی شجاع و عاقل بود و یک روز در میان، ایام هفته را روزه میگرفت. هنگامی که در سال 203ق. در جرجان از دنیا رفت، مأمون ـ خلیفه عباسی ـ شخصاً بر جنازه او نماز خواند و بدنش را در قبر گذاشت.25
موسی بن جعفر(ع)، هفتمین امام شیعیان اثنی عشری است. وی یکی از عابدترین افراد، بزرگترین علما و بخشندهترین انسانهای عصر خویش بود و در سال 183ق. در زندان هارون دیده از جهان فروبست [و شهید شد.]26 او انسانی صالح و حلیم بود.27
2. جایگاه علمی ـ مذهبی
امام صادق(ع) به اعتراف علمای اهل سنت، در جامعه اسلامی از جایگاه علمی برجسته و ممتازی برخوردار است.28او از اجلّه تابعین29و طبقه پنجم تابعین مدینه می باشد.30وی از علمای اهل مدینه31و «فقهای اهل بیت» میباشد و در مرتبهای است که امام اعظم اهل سنت- ابوحنیفه- میگوید: «فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم.»32صالح بن ابی اسود نیز میگوید: «شنیدم که جعفر بن محمد میگوید: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست دهید؛ زیرا پس از من کسی نیست که نظیر حدیث مرا برای شما بازگو کند.».33 امام صادق(ع) «انس بن مالک»، «سهل بن سعد» و برخی دیگر از صحابه و جدّ خویش، «زینالعابدین» را رﺅیت کرده است.34
«ابوحاتم» در مورد امام صادق(ع) گفته است: «ثقهای است که در ثقه بودنش تردید نیست و «مسلم» به او احتجاج کرده است».35 «یحیى بن معین»، «شافعی» و برخی دیگر از بزرگان اهل سنت نیز او را توثیق کردهاند، اما علی بن مدینی از «یحیى بن سعید» نقل میکند که «مجالد» در نزد من محبوبتر از «جعفر بن محمد» است.36«ذهبی» در تقریض این گفتهی یحیی بن سعید مینویسد: «این سخن از لغزشها و خطاهای یحیی قطان است، بلکه ائمه حدیث و رجال بر این مطلب اجماع دارند که «جعفر بن محمد» اوثق از مجالد است و هیچ کس به سخن یحیی توجه نکرده است»؛37 «هیچ کس با قطان در این مسئله همفکر نیست. پس مسلّم است که «جعفر»، صدوق است و «مسلم» نیز بدو احتجاج کرده است.»38 عباس دوری از «ابن معین» نقل میکند که گفت: «جعفر بن محمد، ثقه و مورد اطمینان است».39 در «المغنی» نیز آمده است: جعفر بن محمّد بن علی، «ثقه» است و ابن معین و ابن عدی او را توثیق کردهاند. بخاری در «الصحیح» از او حدیثی نقل نکرده است،40اما «ترمذی» از او روایت نقل میکند.41
علمای اهل سنت میپذیرند که به باور شیعیان امامیه، امام صادق(ع) یکی از ائمه دوازدهگانه و «ششمین امام» آنان است.42
مشایخ حدیثی؛ محدثین عامه معتقدند که امام صادق(ع) از برخی از اعلام محدثین نقل حدیث نموده است، که عبارتاند از: زید بن علی بن حسین(ع) (عموی خویش)،43عبیدالله بن أبی رافع،44 عروة بن زبیر،45 عطاء بن أبی رباح،46 قاسم بن محمد (جد مادری خویش)،47 ابوجعفر محمد بن علی بن حسین(ع) (پدر خویش)،48 محمد بن مسلم بن شهاب زهری،49 محمد بن منکدر،50 مسلم بن أبی مریم51 و نافع عمری52.
راویان حدیث؛ کسانی که از امام صادق(ع) روایت نقل کرده و در کتابهای حدیثی اهل سنت نام و حدیث آنان ذکر شده است، عبارتاند از:
1. ابایریم طلاب بن حوشب شیبانی؛53 2.ابان بن ارقم عنزی کوفی؛54 3. ابن جریج؛55 4. ابوالبختری اسدی مدنی؛56 5. ابوبسطام شعبة بن حجاج عتکی؛57 6. ابوالحجاج خارجة بن مصعب بن خارجة ضبعی بالوجى؛58 7.ابوجعفر محمد بن جعفر صادق (فرزند امام صادق(ع)ـ ؛59 8.ابوسهل نصر بن ابىعبدالملک مزنی بلخی، معروف به صیقل؛60 9. ابوطیبه عیسى بن سلیمان دارمی؛61 10.ابوعاصم شیبانی ضحاک بن مخلد؛62 11.بجیلة معاویة بن عمار بن ابىمعاویة دهنی بجلی؛63 12. جریر بن عثمان؛64 13. حاتم بن اسماعیل کوفی؛65 14. حارث بن عمران جعفری مدنی؛66 15. حسن بن عیاش بن سالم؛67 16. حسین بن زید بن علی مدنی (پسر عموی امام صادق(ع))؛68 17.حفص بن غیاث بن طلق بن معاویة نخعی؛69 18. حمّاد بن عیسى بن عبیدة جهنی واسطی؛70 19. خیثمة بن سلیمان؛71 20. راشد حمانی؛72 21. ربیع بن یونس بن محمد بن کیسان عبّاسی؛73 22. زهیر بن محمد تمیمی عنبری خراسانی مروذی خرقی؛74 23. سعید بن مسلمة بن هشام بن عبدالملک بن مروان؛75 24. سفیان بن سعید بن مسروق ثوری؛76 25. سفیان بن عیینة هلالی؛77 26. سلام بن مسلم تمیمی سعدی طویل؛78 27. سلیمان بن بلال تیمی مدنی؛79 28. عبدالله بن رجاء بصری؛80 29. عبدالوهاب بن عبدالمجید بن صلت ثقفی بصری؛81 30.عبدالعزیز بن محمد دراوردی؛82 31. علی بن جعفر صادق (فرزند امام صادق(ع))؛83 32. علی بن حمزة بن عبدالله اسدیی کوفی کسائی؛84 33. عمر بن هارون بلخی؛85 34. عنبسة بن نجاد عابد؛86 35. غورک بن حِصرِم سغدى حِصرِمى؛87 36. فضیل بن عیاض بن مسعود تمیمی یربوعی؛88 37. کثیر بن هشام کلابی رقّی؛89 38. محمد بن اسحاق بن یسار (صاحب المغازی)؛90 39. محمد بن عمران؛91 40. معاذ بن مسلم هراء کوفی؛92 41. مکی بن ابراهیم حنظلی برجمی بلخی؛93 42. موسی بن جعفر صادق (فرزند امام صادق(ع))؛94 43. وفاة ابوعاصم نبیل؛95 44. وهیب؛96 45. یحیى بن سعید قطان تمیمی بصری؛97 46. یحیى بن سعید انصاری؛98 47. یزید بن هاد؛99 48. یعقوب بن ولید ازدی مدنی؛100 49.ابوحنیفه (پیشوای فقه حنفی)؛ 50.ابوعبدالله مالک بن انس (پیشوای فقه مالکی). اینها ازجمله کسانیاند که از امام صادق(ع) نقل حدیث میکنند.101
شاگردان؛ برخی از شاگردان امام صادق(ع) عبارتاند:
1.حمزة بن حبیب بن عمارة بن اسماعیل کوفی ـ یکی از قرّاء سبعه، که قرائت خویش را بر امام صادق(ع) عرضه کرده است، میتوان در زمره شاگردان آن حضرت برشمرد.102 او در کنار حمزه و کسائی، مرجع «علم القرائات» در شهر کوفه بود.103 2. سفیان ثوری، که جزو یاران حضرت بود و برخی از سخنان و حالات وی را نقل میکند.104 3. ابوحمزه ثمالی، که یار و همنشین او بود و از او سخن نقل میکند.105 4. اسماعیل بن فضل بن یعقوب بن عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب.106 5.ابوموسی جابر بن حیان صوفی طرسوسی، که کتابی در حجم هزار ورق تألیف کرد. این کتاب دربرگیرنده رسائل امام صادق(ع) می باشد که پانصد رساله است.107 6 و7. ابوحنیفه و مالک بن انس نیز برای مدتی شاگرد امام صادق(ع) بودند و از او علم آموختند.108
آثار: علاوه بر مجموعه رسائلی که جابر بن حیان گردآوری نموده، علمای اهل سنت کتابهای دیگری نیز به امام صادق(ع) نسبت دادهاند که عبارتاند از:
«جفر»؛ کتابی است که دانش تمامی امور از طریق احادیث یا ستاره شناسى در آن مندرج است. هارون بن سعید عجلی که یکی از سران فرقه زیدیه است، کتابى داشت که آن را از امام جعفر صادق(ع) روایت می کرد و در آن، معرفت وقایعى که به طور کلى براى خاندان پیامبر(ص) و به ویژه برخی از شخصیتهاى آن خاندان روى خواهد داد، مندرج بود. این کتاب نزد امام صادق(ع) بود و آن را روى پوست گوسالهاى نوشته بودند. هارون عجلى مطالب آن را از امام صادق(ع) روایت می کرد و در نسخهاى مىنوشت. آن کتاب را به نام پوستى که بر آن نوشته شده بود، «جفر» میخواندند و رفته، رفته این نام بر آن کتاب اطلاق شد. بنابر باور ابنخلدون: در آن کتاب، تفسیر قرآن و معانى غریبى که از باطن آن مستفاد می شود نیز مندرج بود. برخی از این مطالب از امام صادق(ع) روایت شده است ولى روایت آن کتاب پیوسته و متصل نیست و عین کتاب نیز دیده نشده است. اگر استناد کتاب به امام صادق7 درست باشد، بىشک بهترین مستند خواهد بود، خواه به خود او یا به مردان بزرگ خویشاوندش نسبت داده شود؛ چراکه آنان از خداوندان کراماتاند و به صحت پیوسته است که امام صادق(ع) برخى از خویشاوندان خویش را پیشاپیش از وقایعى که در آینده براى آنان روى خواهد داد، برحذر مىداشت و پیشگویىهاى وى به صحت مىپیوست.109
«الجامعة»؛ کتابی دیگری است در جفر، منسوب به امام جعفر صادق(ع) .110
«اختلاج الأعضاء»؛ بنابر نظر ابن کثیر گرچه منسوب به امام صادق(ع) است، نسبت کذبی است که به او داده شده است.111
پینوشتها...............................................................................................
1 . قاهره،1997ق.
2 . چاپخانه احمدعلی.
3 . بیروت، دارالکتاب العربی، چ2، 1390ق.
4 . قم، مجمع جهانی اهل بیت:، چ1، 1422ق.
5 . قم، بصیرتی، چ1، 1414ق.
6 . قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، چ1، 1385ش.
7 . وفیات الاعیان، ابن خلکان؛ ج1، ص327، رقم131، تحقیق: احسان عباس؛ بیروت: دارالثقافه، 1968م.، .
8 . ابن حبان؛ مشاهیر علماء الأمصار؛ تحقیق: م. فلایشهمر؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1959م. ج1، ص127، رقم997/ ؛ وفیات الأعیان؛ ج1، ص327/ عبدالقادر بن ابی الوفاء؛ طبقات الحنفیه؛ کراچی: میرمحمد کتابخانه.، ج1، ص545/ جمال الدین ابی المحاسن؛ النجوم الزاهره؛ مصر: الموسسه المصریه العامه للتالیف و الترجمه و الطباعه و النشر، ج2، ص8/ سخاوی؛ التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، چ1، 1993م.، ج1، ص241/ سیوطی؛ طبقات الحفاظ؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، چ1، 1403ه.ق. ، ج1، ص79/ ذهبی، شمس الدین؛ تاریخ الاسلام؛ تحقیق: عمر عبدالسلام تدمرى؛ بیروت: دارالکتاب العربى، چ2، 1413ه.ق.، ج9، ص88/ عکری دمشقی؛ شذرات الذهب؛ بیروت: دارالکتب العلمیه.، ج2، ص216.
9 . ابن اثیر؛ الکامل فی التاریخ؛ بیروت: دار صادر- دار بیروت، 1385ه.ق.، ج5، ص589/ ذهبی، شمس الدین؛ العبر فی خبر من غبر؛ تحقیق: صلاح الدین المنجد؛ کویت: مطبعة حکومة الکویت، چ2، 1948م. ، ج1، ص208/ ذهبی، شمس الدین(م748ه.ق.)؛ سیر اعلام النبلاء؛ تحقیق: شعیب الارناووط و محمد نعیم العرقسوسی؛ بیروت: موسسه الرساله، چ9، 1413ه.ق.، ج6، ص269/ ابن کثیر دمشقى؛ البدایة و النهایة؛ بیروت: دارالفکر، 1407ه.ق.، ج10، ص105/ قلقشندی؛ مآثرالانافه؛ تحقیق: عبدالستار احمد فراج؛ کویت: مطبعة حکومة الکویت، چ2، 1985م.، ج1، ص179/ ؛ النجوم الزاهره؛ ج2، ص8/ ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص43/ قسطنطینی رومی؛ کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1413ه.ق.، ج1، ص699/ ؛ تاریخ الإسلام؛ ج9، ص51/ ؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص216.
10 . سیر أعلام النبلاء، ج6، ص255.
11 . البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج9، ص309.
12 . سیر أعلام النبلاء، ج13، ص120؛ التحفة اللطیفة؛ ج2، ص543؛ طبقات الحفاظ، ج1، ص56، رقم107؛ تاریخ الإسلام؛ ج7، ص462- 464، رقم549.
13 . مشاهیر علماء الأمصار، ج1، ص62.
14 . وفیات الأعیان؛ ج4، ص174، رقم560.
15. اخبارالدول، ابیالعباس قرمانی، ص111، بیروت، عالم الکتب، بی تا.
16. المعارف ابومحمد عبدالله بن مسلم؛ المعارف؛ تحقیق: ثروت عکاشة، ص175؛ قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چ2، 1992م. ابن جوزى، المنتظم، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا؛ج8، ص110، بیروت، دارالکتب العلمیة، چ1، 1412ه.ق.، سیر اعلام النبلاء؛ ج4، ص496.
17 . النجوم الزاهره، ج2، ص8 .
18. سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص5؛ تاریخ الاسلام؛ ج8، ص163؛ التحفة اللطیفة؛ ج2، ص146.
19 . المعارف؛ ص175.
20 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص263، رقم 278 ؛ شذرات الذهب؛ ج3، ص49، رقم278.
21 . ملل و نحل، شهرستانی؛ تصحیح: احمد فهیمی؛ بیروت: دارالکتب، چ1، 1410ه.ق.، ج1، ص170 ؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص269/ زرکلی؛ الأعلام؛ بیروت: دارالعلم للملایین، چ8،1989م.، ج1، ص311.
22 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص263، رقم278 ؛ شذرات الذهب؛ ج3، ص49.
23 . ابن خلدون، عبدالرحمن؛ دیوان المبتدأ و الخبر؛ تحقیق: خلیل شحادة؛ بیروت: دارالفکر، چ2، 1408ق.، ج3، ص305/ زرکلی؛ الأعلام؛ ج6، ص69.
24 . مسکویه؛ تجارب الأمم؛ تحقیق: ابو القاسم امامى؛ تهران: سروش، چ2، 1379ه.ش.، ج4، ص120.
25 . ابن اثیر؛ الکامل؛ ج6، ص356 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج2، ص466 ؛ تاریخ الاسلام؛ ج14، ص347، رقم؛ شذرات الذهب؛ ج3 ، ص15.
26 . الأعلام؛ ج7، ص321.
27 . شذرات الذهب؛ ج1، ص304.
28 . سیر اعلام النبلاء؛ ج13، ص120/ ؛ الأعلام؛ ج2، ص126.
29 . الاعلام؛ ج2، ص126.
30 . النجوم الزاهره؛ ج2، ص8..
31 . مشاهیر علماء الأمصار؛ ج1، ص127.
32 . النجوم الزاهره؛ ج2، ص9 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص89.
33 . سلونی قبل أن تفقدونی، فإنه لا یحدّثکم بعدی بمثل حدیثی؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص90.
34 . سیر اعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص241.
35 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
36 . تاریخ الاسلام؛ ج9، ص89 .
37 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص256.
38 . تاریخ الاسلام؛ ج9، ص89 .
39 . همان.
40 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص269؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص216.
41 . مقریزی؛ امتاع الأسماع؛ تحقیق: محمد عبدالحمید النمیسى؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، چ1،1420ه.ق. ، ج7، ص117.
42 . سمعانى؛ الأنساب؛ تحقیق: عبدالرحمن بن یحیى المعلمى الیمانى؛ حیدرآباد: مجلس دائرة المعارف العثمانیة،چ1،1382ه.ق.، ج1، ص115، رقم52 ؛ الاعلام؛ ج2، ص126/ عمر رضا کحالة؛ معجم قبائل العرب؛ بیروت: مؤسسة الرسالة، چ7، 1414ه.ق.، ج5، ص313.
43 . کمال الدین عمر؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب؛ تحقیق: سهیل ذکار؛ بیروت: دارالفکر، چ1، 1988م.، ج9، ص4027.
44 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ تاریخ الاسلام؛ ج6، ص421، رقم 340.
45 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88 ؛ النجوم الزاهره؛ ج2، ص9 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
46 .همان.
47 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433؛ النجوم الزاهره؛ ج2، ص8 ؛ التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة؛ ج1، ص241.
48 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433 ؛ البدایة و النهایة؛ ج9، ص309 ؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255.
49 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433 ؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255 ؛ النجوم الزاهرة؛ ج2، ص8؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص241 ؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص7.
50 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433 ؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص7.
51 . سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255.
52 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433؛ سیر أعلام النبلاء؛ ج6، ص255؛ النجوم الزاهرة؛ ج2، ص8 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص241 ؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص7.
53 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص205، رقم206.
54 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص59.
55 . طبقات الحنفیة؛ ج1، ص545؛ النجوم الزاهرة؛ ج2، ص9.
56 . وفیات الأعیان؛ ج6، ص37، رقم773.
57 . الأنساب؛ ج8، ص250، رقم2433.
58 . همان، ج2، ص59، رقم358.
59 . ابن حجر عسقلانى؛ الإصابة فى تمییز الصحابة؛ تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، چ1، 1415ق.، ج2، ص267؛ شذرات الذهب؛ ج1، ص7.
60 . الانساب؛ ج8، ص363، رقم2520.
61 . همان، ج9، ص119، رقم2625.
62 . سیر أعلام النبلاء؛ ج9، ص480، رقم178.
63 . الانساب؛ ج5، ص427.
64 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص237، رقم753.
65 . سیر أعلام النبلاء؛ ج8، ص518، رقم138.
66 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص258، رقم855؛ تاریخ الاسلام؛ ج14، ص92، رقم74.
67 . تاریخ الاسلام؛ ج11، ص82، رقم54.
68 . همان؛ ج12، ص122، رقم67.
69 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص130، رقم267.
70 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص129، رقم118.
71 . الاصابة؛ ج2، ص249، رقم2275.
72 . همان، ج7، ص201، رقم10175.
73 . بغیة الطلب فی تاریخ حلب؛ ج8، ص3606؛ تاریخ الاسلام؛ ج10، ص186، رقم112.
74 . معجم البلدان، یاقوت حموی؛ بیروت: دارصادر، چ2، 1995م.، ج2، ص360.
75 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص172، رقم168.
76 . سیر اعلام النبلاء؛ ج7، ص254 ؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص95، رقم188.
77 . تاریخ الاسلام؛ ج1، ص128
78 . البدایة و النهایة؛ ج5، ص254.
79 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص72، رقم140 و ص106، رقم209.
80 . سیر اعلام النبلاء؛ ج10، ص379، رقم 100.
81 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص139، رقم288.
82 . سیر اعلام النبلاء؛ ج8، ص366، رقم107.
83 . شذرات الذهب؛ ج3، ص49.
84 . معرفة قرّاء الکبار؛ تحقیق: بشار عود معروف و شعیب الارناووط و صالح مهدی عباس؛ بیروت: موسسة الرسالة، چ1، 1404ه.ق.، ج1، ص120، رقم45؛ تاریخ الاسلام؛ ج12، ص299، رقم261.
85 . العبر؛ ج1، ص316 ؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص443.
86 . تاریخ الاسلام؛ ج11، ص286.
87 . الانساب؛ ج4، ص171، رقم1161.
88 . سیر أعلام النبلاء؛ ج8، ص422؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص110، رقم220.
89 . تاریخ الاسلام؛ ج14، ص302، رقم322.
90 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص82، رقم160.
91 . فاکهی، ابوعبدالله؛ اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه؛ تحقیق: عبدالملک عبدالله دهیش؛ بیروت: دارخضر، چ2، 1414ه.ق. ، ج5، ص119 ؛ الاصابة؛ ج2، صص264 و 269 و 278.
92 . فیروزآبادی؛ البلغه فی تراجم ائمه النحو و اللغه؛ تحقیق: محمد المصری؛ کویت: جمعیه احیاء التراث الاسلامی، چ1، 1407ه.ق.، ج1، ص222، رقم369.
93 . طبقات الحفاظ؛ ج1، ص164، رقم354.
94 . شذرات الذهب؛ ج3، ص14
95 . تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
96 . همان.
97 . همان، طبقات الحفاظ؛ ج1، ص79 و131رقم268.
98 . الانساب؛ ج8، ص250، رقم2433 ؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88 ؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
99 . تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242.
100 . تاریخ الاسلام؛ ج12، ص472، رقم426.
101 . الانساب؛ ج8، ص250، رقم2433؛ طبقات الحنفیة؛ ج1، ص545؛ النجوم الزاهرة؛ ج2، ص9؛ تاریخ الاسلام؛ ج9، ص88؛ التحفة اللطیفة؛ ج1، ص242؛ طبقات الحفاظ؛ ج1، ص79 و ص96، رقم189.
102 . معرفة القراء الکبار؛ ج1، ص112، رقم43؛ امتاع الأسماع؛ ج4، ص311.
103 . امتاع الأسماع؛ ج4، ص309.
104 . المنتظم؛ ج8، ص111.
105 . معجم البلدان؛ ج3، ص290.
106 . التحفة اللطیفة؛ ج1، ص183، رقم472.
107 . وفیات الأعیان؛ ج1، ص327؛ شذرات الذهب؛ ج2، ص216؛ الأعلام؛ ج2، ص126.
108 .الاعلام؛ ج2، ص126.
109 . دیوان المبتداء و الخبر؛ ج1، ص415 و 416.
110 . قسطنطنی رومی؛ کشف الظنون؛ ج1، ص577.
111 . البدایة و النهایة؛ ج10، ص105.