آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن


با توجه به آیه شریفه (إنّا أنزلناه فی لیلة القدر)1 که شب قدر ظرف حقایق والای قرآن کریم است، علاوه بر وجود نورانی رسول اکرم(ص)، هر انسان کاملی که قلب مطهرش ظرف همه حقایق و بطون قرآن باشد، «شب قدر» است. اینک با توضیحی که درباره امامت خواهد آمد، می¬‌فهمیم که ائمه: ظرف همه معارف قرآن و شب قدرند.
تعریف امام
در میان مسلمانان برای «امام» دو تعریف ذکر شده است. اهل سنت، امام را جانشین پیامبر(ص) در اداره دین و جامعه دانسته‌اند که تبعیت از او بر همگان لازم است، ولی دانشمندان بزرگ  شیعه معنای وسیعی برای امام قائل‌اند که خلافت ظاهری نیز جزء آن است. ایشان در تعریف امام می¬‌گویند: «امامت، خلافت کلی الهی است.»2 یعنی امام علاوه بر جانشینی پیامبر اکرم (ص) جانشین خدا در همه عالم است؛ همان جانشینی که مسجود ملائک شد و خدای تعالی هنگام آفرینش آدم(ع) وعده خلاقتش را داد و فرمود: (إنّی جَاعِلٌ فِی الأرضِ خَلِیفَةً)3 بی¬‌تردید کسی می¬‌تواند جانشین خدای تعالی گردد که همه صفات او را در خود جمع کرده باشد و مظهر همه اسماء حق تعالی گردد و او، همان انسان کامل است؛ همان گونه که برخی از دانشمندان اسلامی با استفاده از روایات، امام را تعریف کرده‌اند:
امام، انسان کامل خدایی است که به همه چیزهایی که مردم برای تعیین سود و زیانشان به آن محتاج‌اند، عالم است، بر احکام و اسرار خداوند تعالی امین، از گناه و خطا معصوم و با مبدأ اعلی مرتبط است. و صراط مستقیم و حجت خدا بر بندگانش است. اقتدای عموم مردم به او واجب و پیروی از او شایسته است، او نگهبان دین خدا است و مرجع علمی برای حل معضلات و اختلافات و تفسیر مجملات، رهبر سیاسی و اجتماعی، هدایتگر انسان‌ها به کمالات معنوی که شایسته آنها هستند، واسطه رسیدن فیض خداوند تعالی به بندگان و بقیه شئون امامت که دلایل عقلی و قرآن کریم و روایات بر آنها دلالت دارند.4  
امام و قرآن
همان گونه که در تعریف امامت نیز گفته شد، یکی از شئون امام، هدایت انسان¬‌ها به کمالات معنوی است و فرقی نمی¬‌کند که فرد مورد هدایت، در چه مرتبه‌¬ای قرار داشته باشد. از سوی دیگر، می¬‌دانیم که قرآن کریم نیز برای هدایت انسان-‌هاست. پس امام و قرآن هر دو در هدایت انسان سهیم‌اند و مکمل یکدیگر هستند؛ چنان که حدیث شریف «ثقلین» هم بر این مطلب تأکید دارد. پیامبر(ص) می‌¬فرماید:
«إنّی تارِکٌ فِیکُم الثَقَلَینِ مَا إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا بَعدی کِتَابَ اللهِ وَ عِترَتی أهلَ بَیتی وَ إنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتَّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ‏؛5  همانا من در میان شما دو امانت سنگین بجا می¬‌گذارم که اگر به آنها تمسک کنید، هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا و اهل بیتم، و آنها هرگز از هم جدا نگردند تا در حوض کوثر نزد من آیند».  
پیامبر اکرم(ص) قرآن و اهل بیت: را در کنار هم هدایتگر انسان¬‌ها می‌¬خواند؛ به گونه‌¬ای که جدایی ناپذیرند و هدایت بدون یکی از آنها ممکن نیست. قرآن نوشته‌¬ای است که راه¬‌های هدایت انسان به سعادت را مشخص می¬‌کند و اهل بیت: در عمل، راه را نشان می‌¬دهند و با همراهی انسان¬‌ها، آنها را به سر منزل مقصود می¬‌رسانند. به عبارت دیگر، قرآن، امام صامت و امام، قرآن ناطق است.                                                                                                     
علاوه بر تشریک ائمه: با قرآن کریم در هدایت انسان¬‌ها، ایشان به معارف بلند قرآن کریم واقف‌اند و این آگاهی به قرآن در ایشان منحصر است. آیه شریفه (لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون)‏6 آگاهی از معارف بلند قرآن کریم را در «مطهرون» منحصر می¬‌داند و آیه شریفه (إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً)(ع)  مطهرون را در اهل بیت: منحصر می¬‌کند. پس ائمه: به همه دقایق و معارف بلند قرآن آگاه‌اند و به عبارت دیگر، ظرف همه معارف دقیق قرآن هستند.
مصداق حقیقت شب قدر
از مطالب قبلی نتیجه می¬‌گیریم، ائمه: مصادیق شب قدر می‌باشند؛ چون:
1. ایشان ظرف همه حقایق والای قرآن هستند.
2. کسی که ظرف همه حقایق قرآن باشد، مصداق حقیقت شب قدر است.
آری، ائمه: چنان که در دیگر صفات پیامبر اکرم(ص) جانشین وی هستند، در این صفت نیز جانشین آن حضرت می‌¬باشند.
فاطمه زهرا3 و شب قدر
درّ یگانه پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه3 که محور اهل بیت و مادر یازده امام است، از مصادیق حقیقت شب قدر می-‌باشد که برخی سخنان وی شاهد بر این مدعاست. حضرت فاطمه در یکی از دعاهایش می¬‌فرماید: «الحمد لله الذی لم یجعلنی جاحدة لشی‏ء من کتابه و لا متحیرة فی شی‏ء من أمره‏؛8  حمد مخصوص خدایی است که مرا انکار کننده چیزی از کتابش و سرگردان در چیزی از امورش قرار نداده است». به عبارت دیگر، مرا بر همه اسرار و حقایق قرآن آگاه کرده است. و این، بیانگر آن است که وجود شریف حضرت فاطمه3 ظرف حقایق قرآن عظیم و «شب قدر» است. روایات دیگری  هم به صراحت این مطلب را بیان می¬‌کنند؛ از جمله: 
الف) عن حُمْرَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)... قَالَ: ... أَمَّا قَوْلُهُ (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ)؛ یَعْنِی فَاطِمَةَ3 ... .(ص)
امام صادق(ع) در این روایت می‌¬فرماید: شب قدر، حضرت فاطمه3 است. 
ب) امام صادق(ع) در تأویل آیه شریفه (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ)10 می‌¬فرماید: «اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا؛11 شب، فاطمه3 و قدر، خداوند متعال است، هر کس فاطمه3 را آنگونه که شایسته اوست بشناسد، شب قدر را درک کرده است و همانا وی فاطمه نامیده شده است؛ چون مخلوقات از شناخت او عاجز شده¬‌اند».
اثبات امامت با شب قدر
رابطه امام با شب قدر زمانی نیز رابطه‌ای ناگسستنی است؛ به گونه¬‌ای که امام باقر(ع) شیعیان را برای اثبات حقانیتشان به استفاده از سوره قدر چنین ترغیب می¬‌نماید:
«یَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ (إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ) تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ إِنَّهَا لَسَیِّدَةُ دِینِکُمْ وَ إِنَّهَا لَغَایَةُ عِلْمِنَا؛12 ای گروه شیعیان! به وسیله سوره قدر با مخالفان مناظره کنید تا غالب شوید. به خدا قسم، آن سوره بعد از پیامبر اکرم(ص) حجت خداوند تبارک و تعالی بر بندگان است و آن بزرگ دین شما و نهایت علم ماست».
در روایتی دیگر، امام باقر(ع) به شیعیان یاد می‌دهد که چگونه از سوره قدر حقانیت شیعه را اثبات کنند. در این روایت نسبتاً طولانی امام صادق(ع) از پدر خود امام باقر(ع)  نقل می‌کند که مردی در حال طواف امام(ع) به صورت پوشیده نزد حضرت آمد. امام باقر(ع) می‌¬فرماید:
اگر شیعیان ما به مخالفان بگویند: خداوند عزّوجلّ به پیامبرش(ص) می‌فرماید: (إنّا أنزَلناه فی لَیلَةِ القَدرِ)13 تا آخر سوره، آیا پیامبر اکرم (ص) چیزی را که در آن شب نمی‌¬دانست یا جبرئیل(ع) در غیر آن شب به او آورده است، می¬‌دانست؟
مخالفان خواهند گفت: نه. به آنها بگو: آیا حضرت ناچار بود که هر چه را می‌دانست، آشکار کند؟
آنها می‌¬گویند: نه. به آنها بگو: آیا در آنچه پیامبر اکرم (ص) از علم خدا آشکار کرده بود، اختلافی بود؟
اگر گفتند: نه. به آنها بگو: اگر کسی از احکام خدا حکمی بدهد که در آن اختلاف است، آیا با پیامبر اکرم (ص) مخالفت کرده است؟ می¬‌گویند: بلی.
و اگر بگویند: نه، حرف اول خود را نقض کرده‌اند.
 به مخالفان بگو: «تأویل قرآن را کسی جز خدا و راسخان در علم نمی¬‌داند».14
اگر گفتند: راسخان در علم چه کسانی هستند؟ بگو: آنها که در علمش اختلاف نباشد.
اگر بگویند: او کیست؟ بگو: همانا پیامبر اکرم(ص) صاحب آن امر است. آیا پیامبر اکرم(ص) تبلیغ کرد یا نه؟ اگر بگویند: تبلیغ کرد، بگو: آیا وی از دنیا رفت و آیا جانشینش علمی دارد که در آن اختلافی نیست؟ اگر بگویند: نه، بگو: جانشین پیامبر اکرم (ص) [به تأیید الهی] مورد تایید است و پیامبر اکرم (ص) فقط کسی را به جانشینی برمی¬‌گزیند که به همان حکم وی حکم دهد و در همه اوصاف به غیر از نبوت، همانند او باشد. و اگر پیامبر اکرم (ص) کسی را در علمش جانشین قرار ندهد، کسانی را که بعد از ایشان در صلب‌ها قرار دارند، ضایع نموده است.
اگر بگویند: علم پیامبر اکرم (ص) از قرآن بود. بگو: « حم. سوگند به کتاب روشنگر که ما آن را در شبى مبارک نازل کردیم؛ چون (از آغاز خلقت) همواره (سنت ما) انذار خلق بوده است. در آن شب مبارک هر امری بر اساس حکمت تدبیر می‌گردد. (نزول قرآن) فرمانی بود از سوی ما، (که) ما (آن را) فرستادیم».15
اگر بگویند: خدای عزّو جلّ فقط به سوی پیامبران [فرشته] می¬‌فرستد. بگو: این امر محکمی که در شب قدر گشوده می-‌شود، از طریق فرشتگان و روح است که از آسمانی به آسمان دیگر یا از آسمانی به زمین فرو می‌¬آیند.
اگر بگویند: فرو آمدن آنها از آسمانی به آسمان دیگر است. بگو: در آسمان کسی نیست که از طاعت خدا به معصیتش برگردد.
و اگر بگویند: از آسمانی به زمین فرو می‌¬آیند و اهل زمین نیازمندترین مخلوق به آن هستند. بگو: آیا آنها (اهل زمین) به بزرگی نیاز دارند که حکمش را بپذیرند؟
اگر بگویند: خلیفه، حاکم آنهاست. بگو: «خدا سرپرست و کارساز کسانى است که ایمان آورده باشند، ایشان را از ظلمت‏ها به سوى نور هدایت مى‏کند و کسانى که (به خدا) کافر شده‏اند، سرپرستشان طاغوت است که از نور به سوى ظلمت سوقشان مى‏دهد، آنان دوزخیان‌اند و خود در آن به طور ابد خواهند بود».16 قسم به خدا که خداوند ـ عزّ ذکره ـ در زمین و آسمان ولی‌ای ندارد، مگر آنکه از طرف خدا مورد تأیید است و هر کس تأیید شود، خطا نمی‌¬کند و خداوندی که یادش بزرگ است، در زمین دشمنی ندارد، مگر آنکه مخذول است و هر که از طرف خدا رها گردد، امرش درست نمی-‌شود. همان‌گونه که باید امر از آسمان به زمین فرو آید تا اهل زمین بدان حکم کنند، همچنان آنها به سرپرست نیاز دارند.
اگر گفتند: چنین کسی را نمی‌¬شناسیم. بگو: هر چه دلتان می¬‌خواهد بگویید. خدای عزّ و جلّ نمی‌پسندد که امت را بعد از محمد (ص) رها کند؛ به گونه‌ای که حجتی بر آنان نباشد.
امام صادق(ع) فرمود: آن مرد مکثی کرد و گفت: ای فرزند پیامبر خدا! این مسئله مشکلی است. اگر آنها بگویند: حجت خدا قرآن است، چه می¬‌گویید؟ فرمود: آن وقت به آنها می¬‌گویم: قرآن، ناطق نیست که امر و نهی کند؛ لکن قرآن اهلی دارد که امر و نهی می¬‌کنند. و می‌گویم: به بعضی از اهل زمین مصیبتی رخ داده است که در سنت و حکمی که اختلافی در آن نباشد، و در قرآن نیست. علم خداوند تعالی برنمی‌تابد که آن فتنه در زمین ظاهر شود و در حکم خداوند تعالی چیزی که آن را برطرف کند و اهل آن را نجات دهد، نباشد.
پس آن مرد گفت: ای فرزند پیامبر خدا! در اینجا غالب می¬‌شوید.17     
به طور خلاصه، امام باقر(ع) در این روایت با استفاده از استمرار «شب قدر» در سال‌های بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)، و فروآمدن فرشتگان و روح و ابلاغ احکام سال در آن شب و لزوم حجت خدا پس از پیامبر اکرم (ص) وجود «امام» را اثبات می‌¬کند؛ امامی که همانند او بتواند فرشتگان را مشاهده و پیام‌¬های آنها را دریافت کند.
آگاهی از تقدیرات شب قدر
یکی از رخدادهای مهم شب قدر، نزول فرشتگان بر پیامبر اکرم (ص) و بعد از وی بر امام(ع) و ابلاغ احکام سال بعد به ایشان است. روایات زیادی این مطلب را تأیید می¬‌کنند؛ از جمله:
«عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ) قَالَ(ع): یَنْزِلُ فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَةِ مِنْ مَوْتٍ أَوْ مَوْلُودٍ. قُلْتُ لَهُ: إِلَى مَنْ؟ فَقَالَ(ع) إِلَى مَنْ عَسَى أَنْ یَکُونَ؟ إِنَّ النَّاسَ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ فِی صَلَاةٍ وَ دُعَاءٍ وَ مَسْأَلَةٍ وَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ فِی شُغُلٍ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ إِلَیْهِ بِأُمُورِ السَّنَةِ مِنْ غُرُوبِ الشَّمْسِ إِلَى طُلُوعِهَا مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِیَ لَهُ إِلَى أَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ؛18
داود بن فرقد گوید: از امام صادق(ع) در مورد سخن خداوند تعالی که می‌¬فرماید: (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ)19 پرسیدم. حضرت فرمود: در آن شب آنچه در یک سال رخ می¬‌دهد، از جمله مرگ‌¬ها و زایش‌¬ها نازل می¬‌شوند. گفتم: به چه کسی نازل می¬‌شوند؟ فرمود: به چه کسی احتمال دارد که نازل شود؟ مردم در آن شب در حال نماز و دعا و سؤال (از خداوند متعال) هستند و صاحب این امر در کاری مشغول است. فرشتگان به همراه امور یک سال، از هنگام غروب خورشید تا طلوع آن، به سوی او فرو می¬‌آیند، همه امور را به سوی او می‌¬آورند. آن شب برای او تا طلوع فجر، سالم است».
این روایت بیانگر آن است که فرشتگان در شب قدر بر یک شخص خاص فرو  می‌¬آیند و امور سال آینده را به او تحویل می‌¬دهند و از روایات دیگر و همچنین از اینکه امور همگان در دست امام است، می¬‌فهمیم که آن شخص خاص، امام(ع) است.
 امام صادق(ع) در ضمن روایتی که در تفسیر سوره قدر بیان شده است، می¬‌فرماید:
«... تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ عَلَى إِمَامِ الزَّمَانِ مَعَ رُوحِ الْقُدُسِ وَ قَوْلُهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) وَ یَدْفَعُونَ مَا کَتَبُوهُ إِلَى الْإِمَامِ وَ یُلْقِی اللَّهُ ذَلِکَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) ثُمَّ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) ثُمَّ إِلَى الْأَئِمَّةِ: وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى یُلْقُوهُ إِلَى الْإِمَامِ ...؛20 فرشتگان به همراه روح القدس بر امام زمان نازل می‌¬شوند و سخن خداوند تبارک و تعالی (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ)21 [همین معنا را بیان می¬‌کند] و ملائکه آنچه را که نوشته¬‌اند، به امام می¬‌دهند و خداوند تعالی آن را به پیامبر (ص)، سپس به امیر مؤمنان(ع)، سپس به ائمه: یکی بعد از دیگری القا می¬‌کند تا آنها به امام (زمان) القا کنند».
جانشینان پیامبر اکرم (ص)
بعد از آنکه فهمیدیم پیامبر اکرم  (ص) جانشینانی دارد که بعد از وی هر سال در شب قدر فرشتگان بر آنها فرو آمده، احکام سال بعد را به ایشان ابلاغ می¬‌کنند، تعیین و مشخص کردن آنها ضروری به نظر می¬‌آید؛ چون بدون شناخت آنها، تبعیت از ایشان و انجام وظایفی که در قبال آنها داریم، ممکن نیست.
اولین ایشان حضرت علی(ع) است که در محضر پیامبر اکرم (ص) هم پیک وحی را مشاهده می¬‌کرد و هم صدای او را می‌-شنید. امیرمؤمنان علی(ع) خود در این باره می¬‌فرماید:
«وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ(ص) فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ؟ فَقَالَ: هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ، إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَ إِنَّکَ لَعَلَى خَیْرٍ؛22 زمانی که بر پیامبر اکرم (ص) وحی نازل شد، ناله شیطان را شنیدم. گفتم: ای پیامبر خدا! این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که از معبود شدن ناامید شده است. همانا تو آنچه را من می‌¬شنوم، می‌¬شنوی و آنچه را من می‌بینم، می‌¬بینی، با این تفاوت که تو پیامبر نیستی، ولی وزیر هستی و همانا تو بر خیر هستی».
در روایات زیادی از پیامبر اکرم (ص)، تعداد ائمه: نیز مشخص شده¬‌اند که در این جا ما فقط به برخی از آنها که به موضوع ما هم ربط دارند، اشاره می‌کنیم.
از امام هادی(ع) نقل شده است که امیرمؤمنان علی(ع) به ابن عباس فرمود:
«إِنَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ فِی کُلِّ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ یَنْزِلُ فِی تِلْکَ اللَّیْلَة أَمْرُ السَّنَةِ وَ لِذَلِکَ الْأَمْرِ وُلَاةٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص). أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِی أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُونَ؛23  همانا شب قدر در هر سال است و در آن شب، امر یک سال فرو می¬آید و آن امر بعد از پیامبر اکرم (ص) صاحبانی دارد». ابن عباس گفت: آنها چه کسانی‌اند؟ علی(ع) فرمود: من و یازده نفر از فرزندانم، امامانی هستیم که و فرشتگان با ما سخن  می¬‌گویند».
از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که به اصحابش فرمود:
«آمِنُوا بِلَیْلَةِ الْقَدْرِ إِنَّهَا تَکُونُ لِعَلیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ لِوُلْدِهِ الْأَحَدَ عَشَرَ مِنْ بَعْدِی؛24 به شب قدر ایمان بیاورید. آن شب (بعد از من) از آنِ علی بن ابی طالب و یازده فرزندش است».
در برخی روایات نیز همه ائمه: با اسم مشخص شده‌¬اند؛ از جمله:
جابر بن یزید جعفی گوید: از جابر بن عبد الله انصاری شنیدم که می¬‌گفت: «لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِیِّهِ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ) قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِینَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِکَ؟ قَالَ(ص): هُمْ خُلَفَائِی یَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ بَعْدِی؛ أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، ثُمَّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُسَیْنُ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْمَعْرُوفُ فِی التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ، وَ سَتُدْرِکُهُ یَا جَابِرُ، فَإِذَا لَقِیتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ، ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ، ثُمَّ سَمِیِّی وَ کَنِیِّی حُجَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بَقِیَّتُهُ فِی عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، ذَاکَ الَّذِی یَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ عَلَى یَدَیْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا، ذَاکَ الَّذِی یَغِیبُ عَنْ شِیعَتِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ غَیْبَةً لَا یَثْبُتُ فِیهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ. قَالَ: فَقَالَ جَابِرٌ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ یَنْتَفِعُ الشِّیعَةُ بِهِ فِی غَیْبَتِهِ؟ فَقَالَ(ص): إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِ وَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ. یَا جَابِرُ هَذَا مَکْنُونُ سِرِّ اللَّهِ وَ مَخْزُونُ عِلْمِهِ فَاکْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ؛25  وقتی خداوند عزّوجلّ آیه شریفه (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)26 بر پیامبرش فرو فرستاد، عرض کردم: ای پیامبر! خدا و پیامبرش را شناختیم؛ اولو الأمری که خدای تعالی اطاعتشان را همراه اطاعت شما آورده است، چه کسانی¬ هستند؟ حضرت فرمود:
ای جابر! آنها جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند. اول آنها علی بن ابی طالب، سپس حسن، سپس حسین، سپس علی بن حسین، سپس محمد بن علی ـ که در تورات به «باقر» معروف است و ای جابر! تو او را درک خواهی کرد. وقتی او را دیدی، سلام مرا به او برسان ـ سپس صادق جعفر بن محمد، سپس موسی بن جعفر، سپس علی بن موسی، سپس محمد بن علی، سپس علی بن محمد، سپس حسن بن علی، سپس همنام و هم¬ کنیه‌¬ام، حجت خدا در زمین و یادگار او در میان بندگانش، پسر حسن بن علی است. او کسی است که خداوند تعالی به دستانش مشرق‌¬ها و مغرب¬‌های زمین را فتح می¬‌کند. او کسی است که از شیعیان و دوستانش غایب می‌شود؛ غیبتی که در آن فقط کسانی در قول به امامتش ثابت قدم می¬‌مانند که خداوند قلبشان را برای ایمان امتحان کرده است. جابر گفت: ای پیامبر خدا! آیا شیعیان در غیبتش از وی بهره‌¬مند می¬‌شوند؟ حضرت فرمود: آری، قسم به کسی که مرا به پیامبری برگزیده است، آنها از او بهره‌مند می¬‌شوند و در غیبتش از نور ولایتش روشنایی می‌گیرند¬؛ همچنان که مردم از خورشید استفاده می¬‌کنند، هر چند ابر آن را بپوشاند. ای جابر! این سرّ پنهان خدا و علم پوشیده اوست، پس آن را از غیر اهلش مخفی نگهدار».
شب قدر و ضرورت حکومت جهانی امام(ع)
وجود شب قدر، همچون معجزه¬‌ای در نظام الهی است. در شب قدر برنامه‌¬ای جهان¬‌شمول به امام(ع) ابلاغ می¬‌شود که همه ذرات کائنات را فرا می¬‌گیرد؛ برنامه¬‌ای که اگر همه مکتب¬‌های سیاسی جهان جمع شوند، از طرح چنین برنامه¬‌ای برای اداره جامعه¬‌ای هر چند کوچک عاجزند؛ همچنان که جهانیان حتی از آوردن سوره‌¬ای کوچک عاجزند.
اهمیت این معجزه همیشگی وقتی آشکارتر می‌شود که «حکومت واحد جهانی» تشکیل شود و بر اساس همین برنامه سالانه، برنامه¬ اداره آن نوشته شود. در رأس این حکومت، کسی قرار می‌¬گیرد که از برنامه شب قدر آگاه است و می‌-تواند بر اساس همین برنامه، جهان را اداره کند و در چنین شرایطی حق هیچ ذره‌¬ای از ذرات وجود ضایع نمی¬‌شود و «عدالت» به معنای واقعی تحقق پیدا می¬‌کند و زمینه رشد و تعالی انسان¬‌ها فراهم می¬‌گردد. در روایتی اوضاع زندگی در حکومت حضرت مهدی(ع) چنین بیان شده است:
عمارساباطی می‌گوید که به امام صادق(ع) گفتم: «جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا نَتَمَنَّى إِذًا أَنْ نَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ(ع) فِی ظُهُورِ الْحَقِّ وَ نَحْنُ الْیَوْمَ فِی إِمَامَتِکَ وَ طَاعَتِکَ أَفْضَلُ أَعْمَالًا مِنْ أَعْمَالِ أَصْحَابِ دَوْلَةِ الْحَقِّ؟ فَقَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُظْهِرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَقَّ وَ الْعَدْلَ فِی الْبِلَادِ وَ یُحْسِنَ حَالَ عَامَّةِ النَّاسِ وَ یَجْمَعَ اللَّهُ الْکَلِمَةَ وَ یُؤَلِّفَ بَیْنَ الْقُلُوبِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِی أَرْضِهِ وَ یُقَامَ حُدُودُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ یُرَدَّ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ فَیُظْهِرُوهُ حَتَّى لَا یَسْتَخْفِیَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْق؛27‏ فدایت شوم! حال که در خدمت شما (امام حاضر) بودن و در چنین اوضاعی از شما اطاعت کردن از اعمال اصحاب دولت حق بهتر است، چرا باید آرزو کنیم که از اصحاب حضرت قائم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم؟ حضرت در پاسخ فرمود: خداوند پاک و منزه است، آیا دوست ندارید که خداوند عزّوجلّ حق و عدالت را در سرزمین¬‌ها آشکار کند و حال عموم مردم را نیک گرداند و در میان مردم، (وحدت) کلمه و میان دل¬‌های پراکنده انس و الفت ایجاد کند و خدا در زمین نافرمانی نشود و حدود خداوند در میان مخلوقات اقامه شود و حق به صاحبانش برگردد و حق را آنگونه آشکار کنند که چیزی از آن به سبب ترس از احدی از مخلوقات مخفی نماند؟».
خصوصیاتی که از حکومت حق از جمله «عدالت گسترده» در این روایت بیان شده است، برخاسته از هماهنگی میان برنامه تکوین و تشریع است و فقط کسی می‌¬تواند آن را اجرا کند که از برنامه¬‌های خدای تعالی برای بندگانش، با خبر باشد و او، همان امام(ع) است که در «شب قدر» آن برنامه را دریافت می‌کند. ما نیز به درگاه خدا دعا می¬‌کنیم تا تحقق این روز را نزدیک‌تر بفرماید.
پی‌نوشت‌ها ................................................................
1 . قدر/ 2: «همانا ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم».
2. بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، سید محسن خرازی، ج 2، ص 8. موسسه نشر اسلامی، قم، 1416 ق. چ2،
3 . بقره/ 30: «همانا من در زمین جانشینی قرار می‌¬دهم».
4 . بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة،ج 2، ص 9.
5. ارشاد القلوب، حسن بن ابی الحسن دیلمی؛ دار الشریف الرضی ، ج1، ص131، للنشر، بی جا،1412 ق. چ1.   
6 . واقعه/79:«که جز پاکان کسى از آن آگاه نیست».‏
7.  احزاب/33:«خدا چنین مى‏خواهد که هر رجس و آلایشى را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزه گرداند».
8. فلاح السائل، سید بن طاوس حلی، ص173، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم.  
9. بحار الانوار،ج25، ص97.
10. قدر/2.
11. بحار الانوار، ج43، ص 65 .  
12 . ج 25، ص 72
13.  قدر/ 1.
14.  آل عمران/ 7.
15.  دخان/ 1- 5 .
16 . بقره/ 257.
17. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران،1365، چ4، ج1، ص 245 و 246.
18. مستدرک‏الوسائل، محدث نوری، ج7، ص462، موسسه آل البیت:، قم، 1408 ق، چ1.   
19.  قدر/1-2.
20. بحار الانوار، ج 82، ص 52.   
21 . قدر/4: «فرشتگان همراه روح در آن شب به اذن پروردگارشان فرود¬می‌¬آیند».
22. نهج البلاغه، تحقیق: صبحی صالح، خطبه 192 (قاصعه)، ص406، تهران، انتشارات اسوه، 1415 ق. چ1.
23. الکافی، ج1، ص532 و  533.
24. همان، ص 533.
25. کمال الدین، محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، ج1، ص253، دارالکتب الإسلامیة، قم، چ2، 1395 ق.   
26. نساء/59:«ای کسانی که ایمان آورده‌¬اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولو الأمر را اطاعت کنید».
27. کمال الدین، ج 2، ص 645.   
 

تبلیغات