اهل بیت(علیهم السلام)؛ تألیفات و تدریس
آرشیو
چکیده
متن
الف) تألیفات
1. مصحف علی(علیه السلام) (صحیفه جامعه)
این کتاب، اولین مجموعه حدیثى است که امام علی(علیه السلام) با املاى رسول خدا(ص) آن را تألیف کرده و به «صحیفه علی» معروف گردیده است. امام صادق(علیه السلام) در توصیف این مجموعه که با هدف ارائه منشورى مدوّن براى ارتقاى جامعه اسلامى تألیف گردیده، میفرماید:
«آگاه باشید که در نزد ما اهل بیت چیزى است که ما را بینیاز از مراجعه به دیگران، و دیگران را نیازمند به مراجعه به ما میکند؛ در نزد ما صحیفهاى است که طول آن هفتاد ذراع و به خط امام علی(علیه السلام) و املاى رسول الله(ص) است. در آن صحیفه هر حلال و حرامى تبیین گردیده است...».[1]
در حدیثى دیگر، محمد بن مسلم از امام باقر(علیه السلام) نقل میکند:
«در نزد ما صحیفهاى از مجموعه تألیفات امام علی(علیه السلام) وجود دارد... به درستى که امام علی(علیه السلام) تمام دانش را به رشته تحریر درآورد؛ به گونهاى که از هیچ نکتهاى در آن فروگذار نکرده است.»[2]
امام علی(علیه السلام) کتاب مورد نظر را بنابر مضمون برخى احادیث، در نزد ام سلمه به امانت گذارد و پس از ایشان به امام حسن(علیه السلام) و سپس به امام حسین(علیه السلام) و سایر ائمه(علیهم السلام) سپرده شد.[3] بیگمان این کتاب در هنگام نیاز مورد استفاده اهل بیت قرار میگرفته است. در حدیثی، راوى میگوید:
با حکم بن عیینه، یکى از فقهاى بزرگ معاصر امام باقر(علیه السلام) بودم. از ایشان سؤالى پرسیدم. در جلسه، درباره آن مسئله اختلاف دیدگاه پدید آمد. امام باقر(علیه السلام) به فرزندش فرمود: پسرم! برخیز و کتاب علی(علیه السلام) را بیاور. امام کتاب را باز کرد و نگاهى به آن افکند و فرمود: «هذا خطّ على و إملاء رسول الله(ص)».[4]
امیرمؤمنان(علیه السلام) نامههاى مختلفى براى کارگزاران و خویشاوندان خود نگاشته است که در زمره گرانبهاترین میراث اهل بیت است. به عنوان نمونه میتوان به نامه ایشان به مالک اشتر و نامه دیگر ایشان به فرزند ارجمندشان امام حسن مجتبی(علیه السلام) اشاره کرد. گفتنى که براى امام علی(علیه السلام) تألیفات متعددى را میتوان در لابهلاى کتب جستجو کرد، اما ما در این نوشتار براى مراعات اختصار، از ارائه و بررسى تمام آثار ایشان و سایر اهل بیت خوددارى ورزیده و فقط به ذکر برخى از نمونهها اکتفا کردهایم.[5]
2. مصحف فاطمه(س)
از مجموعههاى حدیثى منسوب به دخت گرانقدر نبیاکرم(ص)، مصحف فاطمه یا کتاب فاطمه است که در بردارنده احادیثى از آن حضرت است.[6]
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«وَ عِندنا وَالله مصحَف فاطِمَه ما فیهِ آیه مِن کتاب الله...؛[7] به خداى متعال سوگند! مصحف فاطمه در نزد ماست. هیچ آیهاى از قرآن در آن وجود ندارد...».
و در حدیثى دیگر، میفرماید: «در مصحف فاطمه از احکام حلال و حرام اثرى نیست بلکه در آن، دانش آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد، وجود دارد».[8]
3. تألیفات ائمه(علیهم السلام)
از امام سجاد(علیه السلام) نیز آثار متعددى به شکل مکتوب بر جاى مانده است. معروفترین آنها «صحیفه سجادیه» است که در بردارنده مجموعه بزرگى از معارف و علوم آل محمد(ص) است. «رساله حقوق» و «الجامع فى الفقه» دو اثر از آثار گران سنگ آن امام عزیر است که ابوحمزه ثمالى آنها را نقل کرده است.[9]
برخى از تألیفاتى که به امام باقر و امام صادق8 منسوب است، عبارتاند از :
1. تفسیر القرآن.[10]
2. نسخهاى در احادیث.[11]
3. التوحید.[12] این کتاب که به «توحید مفضّل» معروف است، به منظور تحکیم اصول بنیادین شیعه در باب توحید، تدوین شده و در واقع املاى معارف توحیدى امام صادق(علیه السلام) به مفضل بن عمر است.
4. رساله اهوازیه.[13] کتابى است در قالب نامه که امام صادق(علیه السلام) به فرماندار اهواز نوشته و مشتمل بر سلسلهاى از دستورهاى اخلاقى است.
5. جعفریات.[14] کتابى است در بردارنده مباحثى از احکام دینى که امام کاظم(علیه السلام) آن را از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است.
از امام کاظم و امام رضا8 نیز آثارى بر جاى مانده که هر کدام دربرگیرنده دنیایى از معارف اسلامى است. برخى از آنها عبارتاند از :
1. مسند امام موسى بن جعفر.[15] مشتمل بر احادیثى است که آن امام بزرگوار از پدران گرامى خود از پیامبر(ص) نقل کرده است.
2. مسند الرضا.[16] مشتمل بر احادیثى است که امام رضا(علیه السلام) از پدران خود نقل کرده است.
3. الرسالة الذهبیه.[17] مشتمل بر احادیثى درباره مسائل طبى و بهداشتى است.
4. امالى الرضا.[18] در بردارنده مطالبى است که امام رضا(علیه السلام) بر دعبل خزائى املا کرده است.
برخى از مکتوباتى که به امام هادی، امام عسکرى و امام زمان(علیهم السلام) منسوباند، عبارتاند از:
1. الامالى فى تفسیر القرآن.[19]
2. مسند الامام الهادی.[20] در برگیرنده احادیثى است که برخى از شاگردان امام هادی(علیه السلام) از ایشان نقل کردهاند.
3. تفسیر امام عسکری.[21]
4.. توقیعات. مشتمل بر مجموعهاى از پرسشهاست که امام عصر (عج) بدانها پاسخ داده و نواب اربعه ایشان آنها را منتشر ساختهاند.[22]
در خاتمه شایسته است بدانیم که مجموع نامههاى مهم اهل بیت(علیهم السلام) را که مجموعهاى گرانبها و درخور توجه است، مرحوم آیتالله احمدى میانجى در مجلّداتى به نام «مکاتیب الائمه» جمعآورى کرده است.
ب) تدریس
از اصلیترین و حیاتیترین تکاپوهاى اهل بیت(علیهم السلام) رفع بحرانهاى فکرى پس از رحلت پیامبر(ص)، تبیین و نشر معارف اسلامى در جامعه در قالب تشکیل حلقههاى درسى و جلسات مناظره بود که با بررسى زوایاى تاریخ میتوان به خوبى به این بُعد پیبرد. اگرچه براى همه آنان این فرصت پدید نیامد، چه آنکه بخشهاى زیادى از عمرشان را در حبس و شکنجه سپرى کردند، اما براى برخى دیگر این مجال در حدّ معمول مهیا گردید و آنان نیز از شرایط موجود به نحو احسن استفاده کردند که در اینجا، به بررسى اجمالى این موضوع میپردازیم؛ اما از آنجا که زمینه تشکیل حلقه درسى به طور عمده براى امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) فراهم شد، از ذکر سایر ائمه(علیهم السلام) خوددارى میکنیم.
بیگمان این دو امام عزیز از موقعیت ممتازى در بین سنى و شیعه برخوردارند و اندیشمندان بسیاری، توانمندیهاى چشمگیر علمى آنان را ستودهاند. مورخ مشهور اهل سنت، شمسالدین ذهبی، در زمینه شخصیت امام باقر(علیه السلام) میگوید:
«ابوجعفر، محمد بن علی، جامع علم، عمل، سیادت، شرف، وثاقت و متانت بود و شایستگى خلافت رسول خدا را داشت. او یکى از ائمه دوازدهگانه مورد تکریم شیعه امامیه است و آنان قائل به عصمت وى هستند، و شناخت وى را به تمام معارف دینى باور دارند».[23]
محمد امین سویدى در کتاب سبائک الذهب مینویسد:
«معارفى که از سوى ابوجعفر الباقر درباره علوم دین و سنن و سیرهها و فنون ادب در میان جامعه اسلامى پدیدار گشت، از هیچ یک از فرزندان امام حسین(علیه السلام) آشکار نشد. مناقب و ارزشهاى شخصیت وى بسیار است، که کتابى چون سبائک الذهب مجال و گنجایش طرح همه آنها را ندارد».[24]
از کارهاى بزرگ و زمینه ساز اهل بیت(علیهم السلام) براى تشکیل حلقههاى علمى و مناظرات، این بود که به تودههاى امت اسلامى یادآورى میکردند که به حریم نگاهبانان اصلى دین و معارف اسلامى توجه کنند تا مردم به سوى مرکز ثقل تبیین آموزههاى دینی، (اهل بیت(علیه السلام)) گرایش یابند. امام علی(علیه السلام) در این زمینه میفرماید:
«... مردم در دریاى فتنهها و آشوبها فرورفتهاند. بدعتها را پیشه خود کرده و سنتهاى رسول خدا را به فراموشى سپردهاند. مؤمنان به انزوا کشیده شده و انسانهاى گمراه و دروغگو به میدان سخن پا نهادهاند! ما اهل بیت، نمودار دین و اصحاب پیامبر هستیم. ما خزانهدار اسرار الهى و درهاى دانشیم. هیچ کس را توان ورود به حریم دانش نیست، مگر آنکه از درِ آن وارد گردد. آنان که از غیر در وارد شوند، در واقع دزد به شمار میآیند. در اهل بیت کرامتها و ارزشهاى قرآن قابل انطباق است و آنان گنجهاى الهى هستند که اگر سخن بگویند، صادقاند و اگر ساکت باشند، کسى نمیتواند بر آنان پیشى بگیرد...».[25]
کرسى تدریس امام باقر و امام صادق8
بیگمان بیشترین زمینه در انتشار علوم الهى و معارف اسلامى در زمان صادقین8 پدیدار شد. مجالس درس و حلقههاى تدریس این دو امام بزرگوار در دو ساختار عمومى و خصوصی، شکل میپذیرفته است.
1. تدریس عمومی
کرسى درس صادقین8 گاه به شکل فراگیر و براى همه افراد، در یک مکان بزرگ برگزار میشد. از موارد روشن آن، برقرارى کرسى درس و دیدار عمومى در مسجد پیامبر(ص) است. در حدیثى از محمد بن فضیل آمده که ابوحمزه ثُمالى گفت:
در مسجد النبى نشسته بودم، مردى به من سلام کرد و پرسید: تو کیستی؟ گفتم: مردى از کوفه. خواسته شما چیست؟ گفت: آیا ابوجعفر، محمد بن على را میشناسی؟ گفتم: آری، با ایشان چه کار داری؟ گفت: چهل مسئله براى پرسش از ایشان آماده کردهام. در آنجا که به من جواب بدهد، سخن حق آن را بگیرم و باطل آن را رها سازم. به او گفتم: شما حق را از باطل تشخیص میدهید؟! گفت: بلی. گفتم: اگر شما ملاک تشخیص حق از باطل را بلد هستید، چرا سراغ امام باقر(علیه السلام) آمدهاید؟ گفت: شما مردم کوفه کم طاقتید. هرگاه امام باقر را دیدی، مرا خبر کن. هنوز سخن او تمام نشده بود که امام باقر(علیه السلام) وارد مسجد شد؛ در حالى که عدهاى از خراسانیها و دیگران گرداگرد ایشان حلقه زده بودند و درباره مناسک حج از حضرت سؤال میکردند.
وقتى امام به محل نشستن خود رسید، آن مرد نیز خود را به امام رسانید. من در جایى قرار گرفته بودم که سخنان آن گروه و امام را میشنیدم. وقتى گفتوگوى امام با آنها به پایان رسید، رو به آن مرد کرد و فرمود: تو کیستی؟ مرد گفت: قتاده بن دعامه بصرى هستم. امام فرمود: آیا فقیه بصره هستی؟ گفت: بلی. امام فرمود: واى بر تو اى قتاده! خداوند بندگان شایستهاى را آفریده و آنان را حجت بر دیگران قرار داده است؛ آنان خوبان روى زمین، برپادارندگان امور، و برگزیدگان دانش الهى هستند. خداى متعال آنان را قبل و بعد از آفرینش مخلوقات به عنوان سایههاى سمت راست عرش[26] الهى برگزید.
قتاده پس از یک سکوت طولانى گفت: به خدا سوگند! من تا به حال در برابر فقیهان بسیار و نیز در برابر ابن عباس، زانو زدهام، اما آن گونه که اکنون دلم در برابر شما مضطرب گردیده، در برابر هیچ یک از آنان چنین نشده است. امام باقر(علیه السلام) به او گفت: تو میدانى کجا نشستهای؟ تو در برابر خاندانى هستى که خداوند در مدح آنان فرمود: )فِى بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ رِجَالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجَارَه وَلا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاه وَإِیتَاءِ الزَّکاه یخَافُونَ یوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالأبْصَارُ(.[27] اما جایگاه تو کجاست؟ قتاده گفت: به خدا سوگند راست گفتی، من فداى شما شوم! آن بیوتى که خداوند در آیه فوق فرمود، سنگ و گل نیست، بلکه شما هستید. در ادامه، قتاده سؤالاتى را از محضر امام پرسید و پاسخ آنها را از ایشان دریافت کرد.[28]
2. تدریس خصوصی
حلقههاى تدریس اختصاصى اهل بیت(علیهم السلام) را پیروان آنان، به ویژه خواص از شیعیان، تشکیل میدادند. این گونه کرسیهاى تدریس در زمان صادقین8 رواج بیشترى داشت. امام باقر(علیه السلام) در پایان دوران بنیامیه و همزمان با حاکمیت عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک[29] میزیست و در مقایسه با سایر ائمه(علیهم السلام) از آزادى بیشترى در مقام عمل برخوردار بود؛ از این رو، توفیق تشکیل جلسات تدریس خصوصى را بیش از دیگران پیدا کرد؛ به گونهاى که فهرست شاگردان ایشان، بالغ بر 462 نفر بوده است.[30]
بیش از امام باقر(علیه السلام) این توفیق بزرگ، نصیب فرزند بزرگوارش امام صادق(علیه السلام) گردید؛ به نحوى که آن حضرت در طول 34 سال امامت، چندین هزار شاگرد پرورش داد.[31] شیخ مفید در این باره میگوید: «علوم بسیارى از ایشان تبیین گردید و آوازه وى در همه جا پیچید».[32]
در حلقههاى درسى امام صادق(علیه السلام)، علاوه بر فقیهان نامدار عصر، فلاسفهاى همانند واصل بن عطا (مؤسس مکتب معتزلی)، حسن بصرى (مؤسس مکتب فلسفى بصره)، و... حاضر بودهاند.[33]
تنوع گستره دانش آن حضرت به حدى بود که رشتههاى مختلفى نظیر: فقه، کلام، حدیث، تفسیر، افلاک و نجوم، پزشکی، ریاضی، شیمی، فیزیک، جفر، تاریخ و جغرافیا، فلسفه و عرفان در کرسى نظریه پردازى ایشان به شکوفایى حقیقى رسید.[34]
بافت ملیتى شاگردان این مکتب انسان ساز نیز متنوع بود. به عنوان نمونه، از ایران، بصره، کوفه، واسط، حجاز و از قبایل مختلفى مثل: بنیاسد، بنى ضبّه، قریش، بنى حارث بن عبدالمطلب، بنى حسن بن علی، مخارق، غنی، طی، سلیم، غطفان، غفار و اَزد، شاگردان زیادى در مکتب ایشان به مدارج عالى علمى دست یافتند.[35]
پینوشتها________________________________________
[1] . بصائر الدرجات، ص 143 و 144.
[2] . همان.
[3] . همان، ص 162.
[4] . رجال نجاشی، ص 255.
[5] . ر.ک: تاریخ حدیث، سید رضا مؤدب.
[6] . آشنایى با علوم حدیث، على نصیری، ص 59 .
[7] . بصائر الدرجات، ص 152.
[8] . الکافی، کتاب الحجة، ج 1، ص 240.
[9] . تدوین السنة الشریفة، ص150 ؛ أعیان الشیعه، ج1، ص 211.
[10] . اعیان الشیعة، ج 1، ص 211.
[11] . تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص 285.
[12] . تدوین السّنة الشریفه، ص 165.
[13] . الذریعة الى تصانیف الشیعة، ج 2، ص 109.
[14] . همان.
[15] . رجال نجاشی، ص 109.
[16] . تدوین السنة الشریفه، ص 177.
[17] . همان، ص 178.
[18] . امالی، شیخ طوسی، ج 1، ص 370.
[19] . الذریعة الى تصانیف الشیعة، ج 4، ص 283.
[20] . تاریخ حدیث، ص 74.
[21] . آشنایى با تفسیر قرآن، رضا استادی، ص 20.
[22] . رجال نجاشی، ص 220.
[23] . سیر اعلام النبلاء ، ج 4، ص 401.
[24] . ر.ک: امام باقر و جلوههاى امامت در افق دانش، ص 56 .
[25] . نهج البلاغه ، خطبه 153 .
[26] . شاید مقصود امام از فراز اخیر سخن، این بود که چون سایه به صاحب سایه، کمال وابستگى و تعلق را دارد، اهل بیت نیز به عنوان سایه سمت راست عرش، نماد حقیقى قدرت خداوند بر روى زمین هستند.
[27] . نور/ 36 و 37 : «در خانههایى که خدا اجازه داد که بزرگش بدارند و در آن نام او را برند و صبح و شام او را تقدیس کنند. مردانى که هیچ سودا و داد و ستدی، از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات سرگرمشان نسازد...».
[28] . بحارالانوار، ج 10، ص 154 . 155.
[29] . الرشاد، شیخ مفید، ص 261.
[30] . امام باقر و جلوههاى امامت در افق دانش، ص63 .
[31] . همان، ص271 ؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ج 1، ص67 .
[32] . الرشاد، ص 270.
[33] . مختصر تاریخ العرب، ص 193.
[34] . الامام الصادق، محمد رضا مظفر، ص178ـ183.
[35] . المجالس السنیة، سید محسن امین، ج 2، ص347.
1. مصحف علی(علیه السلام) (صحیفه جامعه)
این کتاب، اولین مجموعه حدیثى است که امام علی(علیه السلام) با املاى رسول خدا(ص) آن را تألیف کرده و به «صحیفه علی» معروف گردیده است. امام صادق(علیه السلام) در توصیف این مجموعه که با هدف ارائه منشورى مدوّن براى ارتقاى جامعه اسلامى تألیف گردیده، میفرماید:
«آگاه باشید که در نزد ما اهل بیت چیزى است که ما را بینیاز از مراجعه به دیگران، و دیگران را نیازمند به مراجعه به ما میکند؛ در نزد ما صحیفهاى است که طول آن هفتاد ذراع و به خط امام علی(علیه السلام) و املاى رسول الله(ص) است. در آن صحیفه هر حلال و حرامى تبیین گردیده است...».[1]
در حدیثى دیگر، محمد بن مسلم از امام باقر(علیه السلام) نقل میکند:
«در نزد ما صحیفهاى از مجموعه تألیفات امام علی(علیه السلام) وجود دارد... به درستى که امام علی(علیه السلام) تمام دانش را به رشته تحریر درآورد؛ به گونهاى که از هیچ نکتهاى در آن فروگذار نکرده است.»[2]
امام علی(علیه السلام) کتاب مورد نظر را بنابر مضمون برخى احادیث، در نزد ام سلمه به امانت گذارد و پس از ایشان به امام حسن(علیه السلام) و سپس به امام حسین(علیه السلام) و سایر ائمه(علیهم السلام) سپرده شد.[3] بیگمان این کتاب در هنگام نیاز مورد استفاده اهل بیت قرار میگرفته است. در حدیثی، راوى میگوید:
با حکم بن عیینه، یکى از فقهاى بزرگ معاصر امام باقر(علیه السلام) بودم. از ایشان سؤالى پرسیدم. در جلسه، درباره آن مسئله اختلاف دیدگاه پدید آمد. امام باقر(علیه السلام) به فرزندش فرمود: پسرم! برخیز و کتاب علی(علیه السلام) را بیاور. امام کتاب را باز کرد و نگاهى به آن افکند و فرمود: «هذا خطّ على و إملاء رسول الله(ص)».[4]
امیرمؤمنان(علیه السلام) نامههاى مختلفى براى کارگزاران و خویشاوندان خود نگاشته است که در زمره گرانبهاترین میراث اهل بیت است. به عنوان نمونه میتوان به نامه ایشان به مالک اشتر و نامه دیگر ایشان به فرزند ارجمندشان امام حسن مجتبی(علیه السلام) اشاره کرد. گفتنى که براى امام علی(علیه السلام) تألیفات متعددى را میتوان در لابهلاى کتب جستجو کرد، اما ما در این نوشتار براى مراعات اختصار، از ارائه و بررسى تمام آثار ایشان و سایر اهل بیت خوددارى ورزیده و فقط به ذکر برخى از نمونهها اکتفا کردهایم.[5]
2. مصحف فاطمه(س)
از مجموعههاى حدیثى منسوب به دخت گرانقدر نبیاکرم(ص)، مصحف فاطمه یا کتاب فاطمه است که در بردارنده احادیثى از آن حضرت است.[6]
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«وَ عِندنا وَالله مصحَف فاطِمَه ما فیهِ آیه مِن کتاب الله...؛[7] به خداى متعال سوگند! مصحف فاطمه در نزد ماست. هیچ آیهاى از قرآن در آن وجود ندارد...».
و در حدیثى دیگر، میفرماید: «در مصحف فاطمه از احکام حلال و حرام اثرى نیست بلکه در آن، دانش آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد، وجود دارد».[8]
3. تألیفات ائمه(علیهم السلام)
از امام سجاد(علیه السلام) نیز آثار متعددى به شکل مکتوب بر جاى مانده است. معروفترین آنها «صحیفه سجادیه» است که در بردارنده مجموعه بزرگى از معارف و علوم آل محمد(ص) است. «رساله حقوق» و «الجامع فى الفقه» دو اثر از آثار گران سنگ آن امام عزیر است که ابوحمزه ثمالى آنها را نقل کرده است.[9]
برخى از تألیفاتى که به امام باقر و امام صادق8 منسوب است، عبارتاند از :
1. تفسیر القرآن.[10]
2. نسخهاى در احادیث.[11]
3. التوحید.[12] این کتاب که به «توحید مفضّل» معروف است، به منظور تحکیم اصول بنیادین شیعه در باب توحید، تدوین شده و در واقع املاى معارف توحیدى امام صادق(علیه السلام) به مفضل بن عمر است.
4. رساله اهوازیه.[13] کتابى است در قالب نامه که امام صادق(علیه السلام) به فرماندار اهواز نوشته و مشتمل بر سلسلهاى از دستورهاى اخلاقى است.
5. جعفریات.[14] کتابى است در بردارنده مباحثى از احکام دینى که امام کاظم(علیه السلام) آن را از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است.
از امام کاظم و امام رضا8 نیز آثارى بر جاى مانده که هر کدام دربرگیرنده دنیایى از معارف اسلامى است. برخى از آنها عبارتاند از :
1. مسند امام موسى بن جعفر.[15] مشتمل بر احادیثى است که آن امام بزرگوار از پدران گرامى خود از پیامبر(ص) نقل کرده است.
2. مسند الرضا.[16] مشتمل بر احادیثى است که امام رضا(علیه السلام) از پدران خود نقل کرده است.
3. الرسالة الذهبیه.[17] مشتمل بر احادیثى درباره مسائل طبى و بهداشتى است.
4. امالى الرضا.[18] در بردارنده مطالبى است که امام رضا(علیه السلام) بر دعبل خزائى املا کرده است.
برخى از مکتوباتى که به امام هادی، امام عسکرى و امام زمان(علیهم السلام) منسوباند، عبارتاند از:
1. الامالى فى تفسیر القرآن.[19]
2. مسند الامام الهادی.[20] در برگیرنده احادیثى است که برخى از شاگردان امام هادی(علیه السلام) از ایشان نقل کردهاند.
3. تفسیر امام عسکری.[21]
4.. توقیعات. مشتمل بر مجموعهاى از پرسشهاست که امام عصر (عج) بدانها پاسخ داده و نواب اربعه ایشان آنها را منتشر ساختهاند.[22]
در خاتمه شایسته است بدانیم که مجموع نامههاى مهم اهل بیت(علیهم السلام) را که مجموعهاى گرانبها و درخور توجه است، مرحوم آیتالله احمدى میانجى در مجلّداتى به نام «مکاتیب الائمه» جمعآورى کرده است.
ب) تدریس
از اصلیترین و حیاتیترین تکاپوهاى اهل بیت(علیهم السلام) رفع بحرانهاى فکرى پس از رحلت پیامبر(ص)، تبیین و نشر معارف اسلامى در جامعه در قالب تشکیل حلقههاى درسى و جلسات مناظره بود که با بررسى زوایاى تاریخ میتوان به خوبى به این بُعد پیبرد. اگرچه براى همه آنان این فرصت پدید نیامد، چه آنکه بخشهاى زیادى از عمرشان را در حبس و شکنجه سپرى کردند، اما براى برخى دیگر این مجال در حدّ معمول مهیا گردید و آنان نیز از شرایط موجود به نحو احسن استفاده کردند که در اینجا، به بررسى اجمالى این موضوع میپردازیم؛ اما از آنجا که زمینه تشکیل حلقه درسى به طور عمده براى امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) فراهم شد، از ذکر سایر ائمه(علیهم السلام) خوددارى میکنیم.
بیگمان این دو امام عزیز از موقعیت ممتازى در بین سنى و شیعه برخوردارند و اندیشمندان بسیاری، توانمندیهاى چشمگیر علمى آنان را ستودهاند. مورخ مشهور اهل سنت، شمسالدین ذهبی، در زمینه شخصیت امام باقر(علیه السلام) میگوید:
«ابوجعفر، محمد بن علی، جامع علم، عمل، سیادت، شرف، وثاقت و متانت بود و شایستگى خلافت رسول خدا را داشت. او یکى از ائمه دوازدهگانه مورد تکریم شیعه امامیه است و آنان قائل به عصمت وى هستند، و شناخت وى را به تمام معارف دینى باور دارند».[23]
محمد امین سویدى در کتاب سبائک الذهب مینویسد:
«معارفى که از سوى ابوجعفر الباقر درباره علوم دین و سنن و سیرهها و فنون ادب در میان جامعه اسلامى پدیدار گشت، از هیچ یک از فرزندان امام حسین(علیه السلام) آشکار نشد. مناقب و ارزشهاى شخصیت وى بسیار است، که کتابى چون سبائک الذهب مجال و گنجایش طرح همه آنها را ندارد».[24]
از کارهاى بزرگ و زمینه ساز اهل بیت(علیهم السلام) براى تشکیل حلقههاى علمى و مناظرات، این بود که به تودههاى امت اسلامى یادآورى میکردند که به حریم نگاهبانان اصلى دین و معارف اسلامى توجه کنند تا مردم به سوى مرکز ثقل تبیین آموزههاى دینی، (اهل بیت(علیه السلام)) گرایش یابند. امام علی(علیه السلام) در این زمینه میفرماید:
«... مردم در دریاى فتنهها و آشوبها فرورفتهاند. بدعتها را پیشه خود کرده و سنتهاى رسول خدا را به فراموشى سپردهاند. مؤمنان به انزوا کشیده شده و انسانهاى گمراه و دروغگو به میدان سخن پا نهادهاند! ما اهل بیت، نمودار دین و اصحاب پیامبر هستیم. ما خزانهدار اسرار الهى و درهاى دانشیم. هیچ کس را توان ورود به حریم دانش نیست، مگر آنکه از درِ آن وارد گردد. آنان که از غیر در وارد شوند، در واقع دزد به شمار میآیند. در اهل بیت کرامتها و ارزشهاى قرآن قابل انطباق است و آنان گنجهاى الهى هستند که اگر سخن بگویند، صادقاند و اگر ساکت باشند، کسى نمیتواند بر آنان پیشى بگیرد...».[25]
کرسى تدریس امام باقر و امام صادق8
بیگمان بیشترین زمینه در انتشار علوم الهى و معارف اسلامى در زمان صادقین8 پدیدار شد. مجالس درس و حلقههاى تدریس این دو امام بزرگوار در دو ساختار عمومى و خصوصی، شکل میپذیرفته است.
1. تدریس عمومی
کرسى درس صادقین8 گاه به شکل فراگیر و براى همه افراد، در یک مکان بزرگ برگزار میشد. از موارد روشن آن، برقرارى کرسى درس و دیدار عمومى در مسجد پیامبر(ص) است. در حدیثى از محمد بن فضیل آمده که ابوحمزه ثُمالى گفت:
در مسجد النبى نشسته بودم، مردى به من سلام کرد و پرسید: تو کیستی؟ گفتم: مردى از کوفه. خواسته شما چیست؟ گفت: آیا ابوجعفر، محمد بن على را میشناسی؟ گفتم: آری، با ایشان چه کار داری؟ گفت: چهل مسئله براى پرسش از ایشان آماده کردهام. در آنجا که به من جواب بدهد، سخن حق آن را بگیرم و باطل آن را رها سازم. به او گفتم: شما حق را از باطل تشخیص میدهید؟! گفت: بلی. گفتم: اگر شما ملاک تشخیص حق از باطل را بلد هستید، چرا سراغ امام باقر(علیه السلام) آمدهاید؟ گفت: شما مردم کوفه کم طاقتید. هرگاه امام باقر را دیدی، مرا خبر کن. هنوز سخن او تمام نشده بود که امام باقر(علیه السلام) وارد مسجد شد؛ در حالى که عدهاى از خراسانیها و دیگران گرداگرد ایشان حلقه زده بودند و درباره مناسک حج از حضرت سؤال میکردند.
وقتى امام به محل نشستن خود رسید، آن مرد نیز خود را به امام رسانید. من در جایى قرار گرفته بودم که سخنان آن گروه و امام را میشنیدم. وقتى گفتوگوى امام با آنها به پایان رسید، رو به آن مرد کرد و فرمود: تو کیستی؟ مرد گفت: قتاده بن دعامه بصرى هستم. امام فرمود: آیا فقیه بصره هستی؟ گفت: بلی. امام فرمود: واى بر تو اى قتاده! خداوند بندگان شایستهاى را آفریده و آنان را حجت بر دیگران قرار داده است؛ آنان خوبان روى زمین، برپادارندگان امور، و برگزیدگان دانش الهى هستند. خداى متعال آنان را قبل و بعد از آفرینش مخلوقات به عنوان سایههاى سمت راست عرش[26] الهى برگزید.
قتاده پس از یک سکوت طولانى گفت: به خدا سوگند! من تا به حال در برابر فقیهان بسیار و نیز در برابر ابن عباس، زانو زدهام، اما آن گونه که اکنون دلم در برابر شما مضطرب گردیده، در برابر هیچ یک از آنان چنین نشده است. امام باقر(علیه السلام) به او گفت: تو میدانى کجا نشستهای؟ تو در برابر خاندانى هستى که خداوند در مدح آنان فرمود: )فِى بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ رِجَالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجَارَه وَلا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاه وَإِیتَاءِ الزَّکاه یخَافُونَ یوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالأبْصَارُ(.[27] اما جایگاه تو کجاست؟ قتاده گفت: به خدا سوگند راست گفتی، من فداى شما شوم! آن بیوتى که خداوند در آیه فوق فرمود، سنگ و گل نیست، بلکه شما هستید. در ادامه، قتاده سؤالاتى را از محضر امام پرسید و پاسخ آنها را از ایشان دریافت کرد.[28]
2. تدریس خصوصی
حلقههاى تدریس اختصاصى اهل بیت(علیهم السلام) را پیروان آنان، به ویژه خواص از شیعیان، تشکیل میدادند. این گونه کرسیهاى تدریس در زمان صادقین8 رواج بیشترى داشت. امام باقر(علیه السلام) در پایان دوران بنیامیه و همزمان با حاکمیت عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک[29] میزیست و در مقایسه با سایر ائمه(علیهم السلام) از آزادى بیشترى در مقام عمل برخوردار بود؛ از این رو، توفیق تشکیل جلسات تدریس خصوصى را بیش از دیگران پیدا کرد؛ به گونهاى که فهرست شاگردان ایشان، بالغ بر 462 نفر بوده است.[30]
بیش از امام باقر(علیه السلام) این توفیق بزرگ، نصیب فرزند بزرگوارش امام صادق(علیه السلام) گردید؛ به نحوى که آن حضرت در طول 34 سال امامت، چندین هزار شاگرد پرورش داد.[31] شیخ مفید در این باره میگوید: «علوم بسیارى از ایشان تبیین گردید و آوازه وى در همه جا پیچید».[32]
در حلقههاى درسى امام صادق(علیه السلام)، علاوه بر فقیهان نامدار عصر، فلاسفهاى همانند واصل بن عطا (مؤسس مکتب معتزلی)، حسن بصرى (مؤسس مکتب فلسفى بصره)، و... حاضر بودهاند.[33]
تنوع گستره دانش آن حضرت به حدى بود که رشتههاى مختلفى نظیر: فقه، کلام، حدیث، تفسیر، افلاک و نجوم، پزشکی، ریاضی، شیمی، فیزیک، جفر، تاریخ و جغرافیا، فلسفه و عرفان در کرسى نظریه پردازى ایشان به شکوفایى حقیقى رسید.[34]
بافت ملیتى شاگردان این مکتب انسان ساز نیز متنوع بود. به عنوان نمونه، از ایران، بصره، کوفه، واسط، حجاز و از قبایل مختلفى مثل: بنیاسد، بنى ضبّه، قریش، بنى حارث بن عبدالمطلب، بنى حسن بن علی، مخارق، غنی، طی، سلیم، غطفان، غفار و اَزد، شاگردان زیادى در مکتب ایشان به مدارج عالى علمى دست یافتند.[35]
پینوشتها________________________________________
[1] . بصائر الدرجات، ص 143 و 144.
[2] . همان.
[3] . همان، ص 162.
[4] . رجال نجاشی، ص 255.
[5] . ر.ک: تاریخ حدیث، سید رضا مؤدب.
[6] . آشنایى با علوم حدیث، على نصیری، ص 59 .
[7] . بصائر الدرجات، ص 152.
[8] . الکافی، کتاب الحجة، ج 1، ص 240.
[9] . تدوین السنة الشریفة، ص150 ؛ أعیان الشیعه، ج1، ص 211.
[10] . اعیان الشیعة، ج 1، ص 211.
[11] . تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص 285.
[12] . تدوین السّنة الشریفه، ص 165.
[13] . الذریعة الى تصانیف الشیعة، ج 2، ص 109.
[14] . همان.
[15] . رجال نجاشی، ص 109.
[16] . تدوین السنة الشریفه، ص 177.
[17] . همان، ص 178.
[18] . امالی، شیخ طوسی، ج 1، ص 370.
[19] . الذریعة الى تصانیف الشیعة، ج 4، ص 283.
[20] . تاریخ حدیث، ص 74.
[21] . آشنایى با تفسیر قرآن، رضا استادی، ص 20.
[22] . رجال نجاشی، ص 220.
[23] . سیر اعلام النبلاء ، ج 4، ص 401.
[24] . ر.ک: امام باقر و جلوههاى امامت در افق دانش، ص 56 .
[25] . نهج البلاغه ، خطبه 153 .
[26] . شاید مقصود امام از فراز اخیر سخن، این بود که چون سایه به صاحب سایه، کمال وابستگى و تعلق را دارد، اهل بیت نیز به عنوان سایه سمت راست عرش، نماد حقیقى قدرت خداوند بر روى زمین هستند.
[27] . نور/ 36 و 37 : «در خانههایى که خدا اجازه داد که بزرگش بدارند و در آن نام او را برند و صبح و شام او را تقدیس کنند. مردانى که هیچ سودا و داد و ستدی، از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات سرگرمشان نسازد...».
[28] . بحارالانوار، ج 10، ص 154 . 155.
[29] . الرشاد، شیخ مفید، ص 261.
[30] . امام باقر و جلوههاى امامت در افق دانش، ص63 .
[31] . همان، ص271 ؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ج 1، ص67 .
[32] . الرشاد، ص 270.
[33] . مختصر تاریخ العرب، ص 193.
[34] . الامام الصادق، محمد رضا مظفر، ص178ـ183.
[35] . المجالس السنیة، سید محسن امین، ج 2، ص347.