علی(ع) در آیینه قرآن
آرشیو
چکیده
متن
آنچه در پیش رو دارید، منتخبى از آیات قرآن کریم است که جهت زدودن برخى ابهامات موجود پیرامون ولایت حضرت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) و فضائل سایر اهل بیت(علیهم السلام) جمعآورى شده است.
در این نوشتار سعى کردهایم با توضیحى کوتاه و ضرورى و نیز ذکر برخى منابع شیعه و اهل سنت، به دیدگاه برخى از آنان در زمینه آیات ذکر شده اشارهاى نیز داشته باشیم.
اصل امامت
مسئله «امامت» در مکتب تشیع، یکى از اصول دین به شمار میرود و وجود آن را جهت حفظ و نظارت بر اجراى قانون الهى لازم میشمارد. علم وسیع و گسترده، عصمت و مصونیت از گناه و خطا، از شرائط ویژه امام(علیه السلام) است و مسلماً شناسایى چنین فردى جز از راه وحى ممکن نیست؛ لذا شیعه معتقد است که «امامت» یک منصب الهى است و نصب آن بایستى از طرف خداوند متعال صورت پذیرد و لذا براى شیعیان مسئله امامت به عنوان یک اصل بنیادین دینى (و نه فرعی) به شمار میرود. از نقاط مهم اختلاف بین شیعه و اهل سنت نیز همین مسئله است؛ چرا که شیعه معتقد است منصب امامت، از طرف خداوند به افراد ذیصلاح داده میشود به طورى که امیرمؤمنان(علیه السلام) و یازده فرزندش یکى پس از دیگری، جانشین پیامبر(ص) هستند. ولى به اعتقاد اهل سنت، تعیین امام به مردم واگذار شده و از طریق «همهپرسی» صورت میگیرد.
امامت معصومان(علیهم السلام) به طور مکرر و متعدد از سوى حضرت رسول اکرم(ص) بیان شده است. در خصوص امامت حضرت امیر(علیه السلام) میتوان به جریان مشهور غدیر خم اشاره نمود که از طرف خداوند و با نزول آیه شریفه )یا أَیّهَا الرّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ( [1] صورت گرفت. تفاسیر متعددى از شیعه و سنى در ذیل همین آیه، به حدیث غدیر خم و جمله رسول الله(ص) که فرمودند: «من کنت مولا فهذا ولیه» اشاره میکند.[2] در همین جریان غدیر است که شخص عمر بن خطاب ضمن بیعت با امیرمؤمنان(علیه السلام) براى تهنیت گفت: «بخٍّ بخٍّ لک یا علی، اصبحتَ مولاى و مولى کل مؤمن و مؤمنة»[3].
و نیز روایتى که بعد از نزول آیه شریفه )یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ([4] وارد شده که جابر بن عبدالله انصارى از رسول خدا(ص) در خصوص تفسیر «اولى الأمر» سؤال میکند و پیامبر(ص) با نام بردن علی(علیه السلام)و یازده فرزندش، به امامت سایر ائمه نیز اشاره میکنند.[5] و یا خطابى که بارها به علی(علیه السلام) فرموده بودند که «انت ولیّ کل مؤمن بعدی»[6] و یا روایتى که فرمودند: «من کنت مولاه فان مولاه علی(علیه السلام)».[7]
در خصوص امر ولایت، شخص ابوبکر و عمر از حضرت رسول اکرم(ص) سؤال کردند که حضرت به امیرمؤمنان(علیه السلام) و پسران ایشان و نه فرزند امام حسین(علیه السلام) اشاره کرده و میفرمایند: «هذا على مع القرآن و القرآن مع علی، لایفترقان حتى یردا على الحوض».[8]
در این رابطه میتوان به روایاتى که در خصوص اهل بیت(علیهم السلام) از سوى حضرت رسول اکرم(ص) وارد شده است و حضرت علی(علیه السلام) را نیز شامل میشود، اشاره کرد. حضرت در مواردى فرمودند: «ألا ان مثل أهل بیتى فیکم مثل سفینة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق».[9] و یا روایت معروف «باب حطّه» که اهل بیت را به باب حطّه در بنى اسرائیل تشبیه کرده و فرمودند: «هر کس داخل آن شد، آمرزیده شد».[10]
پیامبر(ص) در موارد فراوانى جانشینى حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) را اشاره فرموده بودند. در روز غدیر، زمانى در روز عرفه در حجة الوداع، بار دیگر در منبر خود در مدینه و روایات بسیار دیگرى که مجال اشاره به آنها در این مقال نیست.
آنچه در این نوشتار عرضه میشود، پاسخ به این سؤال است که: اگر امیرمؤمنان علی(علیه السلام) به عنوان امام معصوم و جانشین بلافصل حضرت رسول اکرم(ص) مطرح است، چرا در آیات قرآن به آن اشارهاى نشده است؟!
البته کسانى که آشنایى سطحى با اصول و عقاید دینى اسلام داشته باشند، متوجه سستى این شبهه خواهند شد و لکن براى پاسخ به این سؤال، به آیاتى اشاره میکنیم که از سوى علماى اهل سنت نیز مورد تأیید واقع شده و در منابع معتبر آنها آورده شده است و در تفاسیر خود با استناد به روایاتى از رسول اکرم(ص) در مورد امامت و ولایت امیرمؤمنان علی(علیه السلام)، در واقع به امامت بلافصل علی(علیه السلام) اشاره میکند.
علی(علیه السلام) در آیات
از مجموع آیات قرآن، آیات مختص به حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ آیات امامت خاصه و آیات فضائل.
از جمله آیات قرآن در زمینه امامت خاصه میتوان به این پنج مورد اشاره کرد: آیه تبلیغ (مائده/67) آیه ولایت (مائده/55)، آیه اولی الامر (نساء/59)، آیه صادقین (توبه/119)، و آیه قربى (شوری/23).
بخش دیگر از آیات به فضائل حضرت اشاره میکند و در نتیجه او را برترین امت محمد(ص) و والاترین شخصیت بعد از پیامبر اسلام(ص) معرفى میکند و بنابراین کسى شایستهتر از او براى رهبرى امت بعد از پیامبر(ص) نیست. از آیات فضائل میتوان به آیات ذیل اشاره نمود: آیه مباهله (آل عمران/61)، آیه خیر البریه (بینه/7و8)، آیه لیلة المبیت (بقره/207)، آیه حکمت (بقره/269)، آیات سوره هل اتی... (الانسان، آیات اول تا آخر)، آیات آغاز سوره برائت (توبه)، آیه سقایة الحاج (توبه/19)، آیه صالح المؤمنین (تحریم/4)، آیه وزارت (طه/29تا32)، آیات سوره احزاب (آیه 33و25)، آیه بینه و شاهد (هود/17)، آیه صدیقون (حدید/19)، آیه نور (حدید/27)، آیه انذار (شعرا/214و215)، آیه مرج البحرین (الرحمن/19تا21)، آیه نجوى (مجادله/12و13)، آیه سابقون (واقعه/10تا14)، آیه اذن واعیه (حاقة/12)، آیه مودت (مریم/96)، آیه منافقون (محمد/30)، آیه ایذاء (احزاب/57)، آیه انفاق (بقره/274)، آیه محبت (مائده/54) و آیه مسئولون (صافات/24) و...
حضرت امام خمینی(ره) در کتاب شریف «کشف الاسرار» به نقل از «غایة المرام» میآورند که تا 140 آیه در خصوص حضرت علی(علیه السلام) و امامت ایشان نازل شده است. ایشان آیاتى را که مورد اتفاق علماى شیعه و اهل سنت است، به طور تفصیل ذکر کرده و بیش از ده مورد آن را مورد بررسى قرار میدهند.[11] در کتاب پیام قرآن (ج9) نیز حدود 30 آیه در همین خصوص مورد بررسى قرار گرفته است. علامه امینی(ره) نیز در کتاب شریف الغدیر به برخى از آیات اشاره میکند. به هر حال، ما در اینجا از میان مجموع آیات ذکر شده، به پنج آیه امامت خاصه و نیز چند آیه در خصوص فضائل امیرمؤمنان(علیه السلام) اشاره میکنیم.[12] امید است علاقمندان جهت تحقیق و تفصیل بیشتر در رابطه با این موضوع به کتب معتبر عقاید و تفاسیر شیعه و سنى مراجعه کنند.
آیه تبلیغ
) یا أَیّهَا الرّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ((مائده/67).
«اى پیامبر! آنچه از خدا بر تو نازل شده، به خلق برسان که اگر نرسانی، تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکردهاى و خدا تو را از آزار مردم نگاه خواهد داشت».
این آیه از آیات صریحى است که به اتفاق مفسران در خصوص امر ولایت علی(علیه السلام) و در روز غدیر نازل شده است. شأن نزول آیه را چنین میآورند که پیامبر(ص) از اینکه اسمى از امامت علی(علیه السلام) ببرند و شخص خاصى را براى منصب الهى امامت تعیین کنند، بیم داشتند تا مبادا با اعلام این مطلب، اختلافات بین مسلمانان تشدید یابد و کار اسلام حتى ختم شود. در ذیل همین آیه، تفاسیر متعددى به نگرانى پیامبر(ص) در امر ولایت اشاره کرده و نزول این آیه را در شأن حضرت علی(علیه السلام) میدانند. سلیمان قندوزى در ینابیع المودة، فخر رازى در تفسیر خود و آلوسى در روح المعانى به این مطب اشاره کردهاند.[13] با نزول این آیه، تبلیغ امامت به پیامبر اسلام(ص) واجب شد و خداوند نیز وعده داد تا ایشان را از توطئه منافقان حفظ کند.
آیه اکمال دین
)الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دینًا(. (مائده/3)
«امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است، برایتان برگزیدم».
در اکثر تفاسیر و برخی از منابع اهل سنت مانند ینابیع المودة و تفسیر فخر رازى اشاره شده که بعد از اداى رسالت و جریان غدیر، این آیه نازل شده است.[14] بعضى نیز معتقدند این آیه، آخرین آیهاى است که بر پیامبر نازل شده است.
آیه ولایت
)إِنّما وَلِیّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ( (مائده/55).
«همانا یاور شما تنها خدا و رسول و آن مؤمنانى هستند که نماز به پا داشته و به فقیران در حال رکوع زکات میدهند».
همه مفسران اتفاق نظر دارند که این آیه در مورد حضرت علی(علیه السلام) و در آن هنگامى نازل شده که آن حضرت در حال رکوع صدقه دادند. از جمله کسانى که این آیه را در شأن حضرت علی(علیه السلام) دانستهاند، میتوان به شیخ سلیمان قندوزی، زمخشری، طبری، فخر رازی، ابن ابیالحدید، و ... اشاره نمود.[15] حضرت امام خمینی(ره) میفرماید: «بیست و چهار حدیث از اهل سنت نقل شده است که در این آیه، على بن ابیطالب(علیه السلام) منظور است».[16]
در روایات متعددى در مورد این آیه، به روى مسئله «ولی» تأکید شده است و امام علی(علیه السلام) به عنوان ولیّ مسلمانان بعد از پیامبر(ص) معرفى گردیده است.
آیه اولى الأمر
)یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ(. (نساء/59)
«اى اهل ایمان! فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت کنید».
حاکم حسکانی، مفسر معروف در کتاب خود ذیل این آیه، پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها منظور از اولیالامر، حضرت علی(علیه السلام) دانسته شده است. به اتفاق مفسران منظور از اولى الامر، اهل بیت پیامبر(ص) است.[17] در همین خصوص، روایتى را نیز اشاره کردیم.
آیه اهل ذکر
)وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ(. (نحل/43)
«و ما پیش از تو اى محمد (بر هیچ امت) غیر رجال مؤید به وحى خود، کسى را به رسالت نفرستادیم (بروید) و از اهل ذکر اگر نمیدانید، سؤال کنید».
حضرت امام(ره) از غایة المرام نقل میکنند که سه حدیث از اهل سنت آمده که منظور از اهل ذکر، حضرت علی(علیه السلام) است.[18]
بعضى از منابع اهل سنت نیز مانند: تفسیر قرطبى و طبری، اهل ذکر را به اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر کردهاند.[19]
آیه صادقین
)أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ( (توبه/119).
«اى اهل ایمان! خدا ترس باشید و (از مردم دروغگوى منافق دورى کنید و) به مردان راستگوى با ایمان بپیوندید».
بنابر روایات فراوانى که در خصوص این آیه وارد شده است، شأن نزول این آیه را علی(علیه السلام) و یا همه اهل بیت میدانند که بعضى از اهل سنت نیز مانند: سلیمان قندوزى و حاکم حسکانى حنفى به این مطلب اشاره کردهاند.[20] حضرت امام(ره) به نقل از غایة المرام چنین مینویسند که هفت حدیث از اهل سنت آمده که مراد از «مع الصادقین»، پیامبر(ص) و ائمه عترت(علیهم السلام) است که حضرت علی(علیه السلام) را نیز شامل میشود.[21] بعضى از مفسران اهل سنت نیز مانند: خوارزمی، عبدالله شافعى و حاکم حسکانى حنفی، «مع الصادقین» را به «مع على بن ابیطالب» تفسیر کردهاند.[22]
آیه لیلة المبیت
)وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ(. (بقره/207)
«بعضى مردانند که از جان خود در راه رضاى خداوند درگذرند و خدا، دوستدار چنین بندگانى است».
این آیه در مورد لیلة المبیت نازل شده است و در تفاسیر علماى شیعه و نیز کتب اهل سنت از جمله تفسیر فخر رازی، مستدرک الصحیحین، ینابیع الموده، شواهد التنزیل و شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید چنین آمده که منظور از «الناس» حضرت علی(علیه السلام) است که براى رضاى خدا، جان خود را در معرض خطر قرار میدهد. مقصود همان قضیه خوابیدن در بستر پیامبر(ص) است[23] که تفاسیر متعددى این جریان را به طور مفصل ذکر کردهاند. حاکم نیشابورى در مستدرک الصحیحین میگوید: «این، حدیث معتبرى است هر چند مسلم و بخارى در کتاب خود آن را نیاوردهاند».[24]
آیه وحدت
)یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ حَقّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لا تَفَرّقُوا(. (آلعمران/102).
«اى اهل ایمان! .... همگى به رشته دین خدا چنگزده و به راههاى متفرق نروید».
در غایة المرام با ذکر چهار حدیث از اهل سنت آمده است که منظور از «حبل الله» امیرمؤمنان(علیه السلام) است.[25] برخى منابع دیگر نیز مانند: تفسیر روح المعانى و ینابیع الموده همین نکته را تأیید میکنند.[26]
آیه مباهله
)فَمَنْ حَاجّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ(. (آلعمران/61).
«پس هر کس با تو در مقام مجادله برآید بعد از آگاهی، تو به او بگو بیایید ما و شما فرزندان و زنانمان را بخوانیم و در دعا و التجا به درگاه خدا اصرار کنیم تا دروغگو و کافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم».
این آیه، مشهور به آیه «مباهله» و مضمون آن در بین مفسران و محدثان متواتر است. به اتفاق برخى از مفسران مانند: احمد بن حنبل، سیوطی، طبرى و حاکم نیشابوری؛ مراد از «أبنائنا» حسن و حسین8، مراد از «نسائنا» فاطمه زهرا(س) و مراد از «انفسنا» امیرمؤمنان(علیه السلام) است به جهت نهایت محبت و مودت رسول خدا(ص) نسبت به آن حضرت. و نمیتوان گفت که مراد به «انفسنا» نفس پیامبر(ص) باشد؛ زیرا معقول نیست انسان داعى نفس خود باشد بلکه حق آن است که دعوت، متعلق به غیر باشد که در اینجا نیز امیرمؤمنان(علیه السلام) مراد است.[27]
آیه خیرالبریّه
) إِنّ الّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیّةِ(. (بینه/7).
«کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقاتاند».
خداوند در این آیه، مؤمنانى که در پرتو ایمان راه حق را یافتهاند و منبع اعمال صالح هستند را به عنوان «خیر البریه» معرفى مینماید.
مفهوم خیرالبریه گر چه ظاهراً منحصر به شخص یا اشخاص معینى نیست اما در منابع اهل سنت مانند: شواهد التنزیل، الدر المنثور، نور الابصار و احقاق الحق با بیان روایات متعددى از پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(علیه السلام) و شیعیان ایشان را داراى صفت خیرالبریه میدانند و این صفت را از بهترین دلائل براى افضلیت علی(علیه السلام) برای امامت، نسبت به همه مسلمین ذکر میکنند.[28] میتوان نتیجه گرفت که مقدم داشتن غیر افضل بر افضل، کارى ناپسند است و بنابراین باید نخستین جانشین پیامبر(ص)، حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) باشد.
آیه صالح المؤمنین
) وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنّ اللّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْریلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهیرٌ(. (تحریم/4)
«اى دو زن پیامبر! اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید (کارى از پیش نخواهید برد)؛ زیرا خداوند و جبرئیل و صالح المؤمنین، مولا و یاور او هستند و فرشتگان هم بعد از آنها پشتیبان اویند».
«صالح المؤمنین» مطلق آمده است و همه افراد با ایمان شایسته و صالح و درستکار را شامل میشود و بلکه همه اعصار بعد از ظهور اسلام را نیز در بر میگیرد. ولى با این حال در روایات متعددی، «صالح المؤمنین» به حضرت علی(علیه السلام) تفسیر شده است. از پیامبر(ص) بارها به این مضمون نقل شده که: «صالح المؤمنین، على بن ابیطالب(علیه السلام) است». در منابع شیعه (مانند: الغدیر، تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و تفاسیر دیگر) و نیز منابع اهل سنت (مانند: شواهد التنزیل و روح البیان) به این گونه روایات مکرراً اشاره شده است.[29]
آیه تطهیر
) إِنّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا(. (احزاب/33)
«خدا چنین میخواهد که رجس و هر آلایش را از شما خانواده ]پیامبر[ ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزه گرداند».
در اینجا منظور اراده تکوینى است که تخلف ناپذیر میباشد. همچنین بیش از هفتاد روایت از اهل سنت، مصداق اهل بیت را خمسه طیبه میدانند، که میتوان به روایات احمد بن حنبل، حاکم نیشابورى و ترمذى اشاره نمود.[30]
علماى شیعه، یکى از دلائل عصمت امامان(علیهم السلام) را همین آیه ذکر میکنند. براى تفسیر و توضیح بیشتر، میتوان به کتب معتبر عقائد مراجعه نمود و دریافت که این نوع تفسیر براى آیه فوق، مورد توافق همه مفسران شیعه و اهل سنت است.
آیه قربی
)قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاّ الْمَوَدّةَ فِی الْقُرْبى(. (شوری/23).
«بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودت و محبت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید».
این آیه در خصوص فضیلتى است که خداوند به اهل بیت(علیهم السلام) داده است و عقیده اکثر مفسران اهل سنت (مانند: حاکم حسکانى حنفی، حاکم نیشابوری، خوارزمی، زمخشری، فخر رازی، سیوطى و طبری) این است که مقصود از «مودة فى القربی» نزدیکان پیامبر اکرم(ص)، از جمله حضرت علی(علیه السلام) است.[31]
آیه صراط مستقیم
)وَ أَنّ هذا صِراطی مُسْتَقیمًا فَاتّبِعُوهُ وَ لا تَتّبِعُوا السّبُلَ فَتَفَرّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلّکُمْ تَتّقُونَ(. (انعام/153).
«و این است راه راست من، پیروى آن کنید و از راههاى دیگر که موجب تفرقه (و پریشانی) شماست، متابعت نکنید. این است سفارش خدا به شما، باشد که پرهیزکار شوید».
در این آیه، مراد از صراط الله و سبیل خدا، اهل بیت(علیهم السلام)هستند که در تفاسیر متعدد شیعه و سنى به این مطلب تصریح شده است.[32]
آیه هادیان
) إِنّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ(. (رعد/7)
« اى پیامبر! تنها وظیفه تو، اندرز و ترسانیدن است و هر قومى را از طرف خدا راهنما و هدایتگرى است».
در تفاسیر اهل سنت «هادیان به سوى خدا»، به اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر شدهاند.[33]
آیه نعمت
) ثُمّ لَتُسْئَلُنّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النّعیمِ(. (تکاثر/8)
«آنگاه از نعمتها، شما را در آنجا بازمیپرسند».
بنابر روایت امام صادق(علیه السلام)، منظور روز قیامت است که خداوند از انسانها در مورد «نعیم» ـ که در تفاسیر به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) تعبیر شده است ـ بازخواست میکند و بنابر نقل شواهد التنزیل و ینابیع الموده، این تفسیر مورد اتفاق اکثر علماى سنى نیز میباشد.[34]
سوره هل اتی
)...وَ یُطْعِمُونَ الطّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکینًا وَ یَتیمًا وَ أَسیرًا...(. (انسان/5ـ22).
«... و آنها بر دوستى خداوند، به فقیر، یتیم و اسیر غذا میدهند...».
بعضى از مفسران اهل سنت همچون: شیخ سلیمان قندوزى در ینابیع الموده، خوارزمى در مناقب، قرطبى در تفسیر خود، فخررازى در تفسیر خود، زمخشرى در کشاف، ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه و ... معتقدند شأن نزول این آیات و بلکه تمامى سوره هل اتى (الانسان) در مورد اهل بیت(علیهم السلام) و دشمنان آنها بوده است.[35]
در اکثر تفاسیر به جریان انفاق حضرت علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه(س) اشاره میکنند که سه روز متوالى به مسکین، یتیم و اسیرى در حال روزه کمک نموده و خود با آب افطار میکنند؛ روز چهارم، جبرئیل از طرف خداوند میگوید: «اى محمد! بگیر این سوره را، خداوند با داشتن چنین اهل بیتی به تو تبریک میگوید» و سپس سوره «هل اتی» را بر پیامبر(ص) خواند. این بیان، از ابن عباس نقل شده که اکثر تفاسیر آن را ذکر کردهاند.[36]
همان طور که در آغاز این نوشتار آمد، آیات دیگرى نیز در خصوص امر ولایت و فضائل امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نازل شده است که در تفاسیر مختلف شیعه و اهل سنت به آنها تصریح شده است.[37] امید است این بیان کوتاه، سرآغازى جهت تعمق بیشتر پیرامون تحلیل و تفسیر آیات مربوط به امامت و ولایت خاندان وحى باشد و مورد رضایت حضرت ولیعصر(عج) قرار گیرد. انشاءالله.
پینوشتها
________________________________________
[1] . مائده/67.
[2] . مستدرک حاکم، ج3، ص109 و533؛ ینابیع الموده، ص32؛ مناقب خوارزمی، ص93.
[3] . ر.ک: عبقات الانوار؛ الغدیر.
[4] . نساء/59.
[5] . غایة المرام، ج10، ص267؛ ینابیع الموده، ص494؛ اثبات الهداة، ج3، ص123.
[6] . مستدرک حاکم، ج3، ص111 و 134؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص331 و ج4، ص438.
[7] . مستدرک حاکم، ج3، ص132؛ ینابیع الموده، ص34؛ مسند احمد بن حنبل، ج5، ص25؛ مناقب خوارزمی، ص72.
[8] . غایة المرام، ج4، باب 58؛ ینابیع الموده، ص285.
[9] . مستدرک حاکم، ج3، ص151؛ ینابیع الموده، ص28 و 298.
[10] . ینابیع الموده، ص28 و 298؛ معجم صغیر، ج2، ص22؛ اربعین، ج25، ص216.
[11] . کشف الاسرار تا ص140.
[12] . ر.ک: تفسیر المیزان؛ تفسیر نمونه؛ الغدیر؛ پیام قرآن.
[13] . ینابیع الموده، ص120؛ تفسیر فخر رازی، ج3، ص636؛ تفسیر روح المعانی، ج6، ص172.
[14] . ر.ک: الغدیر، ج1، ص214؛ ینابیع الموده، ص120؛ تفسیر فخر رازی، ج12، ص50.
[15] . ینابیع الموده، ص115؛ تفسیر کشاف، زمخشری، ج1، ص624؛ تفسیر طبری، ج6، ص288 و 289؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص219 و 220؛ تفسیر فخررازی، ج12، ص20 و 26؛ شرح ابن ابیالحدید، ج13، ص277.
[16] . کشف الاسرار، به نقل از غایة المرام.
[17] . ینابیع الموده، ص114 و 119؛ تفسیر فخر رازی، ج3، ص357.
[18] . ر.ک: کشف الاسرار، صفحات 100 به بعد.
[19] . ینابیع الموده، ص46 و 119؛ تفسیر قرطبی، ج11، ص272؛ تفسیر طبری، ج12، ص109.
[20] . الغدیر، ج2، ص277؛ ینابیع الموده، ص115؛ شواهد التنزیل، ج1، ص262.
[21] . کشف الاسرار، ص139؛ ینابیع الموده، ص116؛ مناقب خوارزمی، ص198؛ تفسیر روح المعانی، ج11، ص41.
[22] . مناقب خوارزمی، ص189؛ مناقب عبدالله شافعی، ص154؛ شواهد التنزیل، ج1، ص259.
[23] . مستدرک حاکم، ج3، ص4؛ ینابیع الموده، ص92؛ تفسیر فخر رازی، ج5، ص213؛ شرح ابن ابیالحدید، ج13، ص262؛ شواهد التنزیل، ج1، ص96، 100 و 196 و ... براى تفصیل بیشتر، ر.ک: الغدیر، ج2، ص48 به بعد.
[24] . مستدرک حاکم، ج3، ص4.
[25] . به نقل از کشف الاسرار، ص130به بعد.
[26] . ینابیع الموده، ص119، 274 و 297؛ روح المعانی، ج4، ص16.
[27] . مستدرک حاکم، ج3، ص150؛ صحیح مسلم، ج15، ص176؛ صحیح ترمذی، ج4، ص293 و ج5، ص225و 638؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص185؛ تفسیر فخر رازی، ج8، ص85؛ تفسیر طبری، ج3، ص192.
[28] . شواهد التنزیل، ج2، ص357، 359 و364؛ الدرالمنثور، ج6، ص379؛ صواعق المحرقه، ص96؛ نورالابصار، ص70و101؛ احقاق الحق، ج3، ص288.
[29] . شواهد التنزیل، ج2، ص255ـ263؛ روح البیان، ج10، ص53.
[30] . غایة المرام، ج6، ص287 و 293؛ مستدرک حاکم، ج3، ص133، 146، 147 و158؛ صحیح ترمذی، ج2، ص209، 308 و 319؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص330.
[31] . مستدرک حاکم، ج3، ص172؛ تفسیر طبری، ج25، ص16و25؛ تفسیر زمخشری، ج3، ص402؛ تفسیر فخر رازی، ج27، ص165و166؛ شواهد التنزیل، ج2، ص130ـ 135 و ص141؛ الدر المنثور، ج6، ص7؛ مناقب خوارزمی، ص307.
[32] . ینابیع الموده، ص111.
[33] . مستدرک حاکم، ج3، ص129؛ ینابیع الموده، ص99 و 104؛ تفسیر طبری، ج13، ص108؛ تفسیر فخر رازی، ج5، ص271.
[34] . ینابیع الموده، ص111؛ شواهد التنزیل، ج2، ص368.
[35] . ینابیع الموده، ص93و 212؛ مناقب خوارزمی، ص188 و 194؛ تفسیر قرطبی، ج19، ص130؛ تفسیر فخررازی، ج13، ص243؛ تفسیر کشاف، ج4، ص194؛ شرح ابن ابیالحدید، ج13، ص276.
[36] . تفسیر کشاف، ج4، ص670؛ تفسیر قرطبی، ج10، ص6922؛ تفسیر فخررازی، ج3، ص242.
[37] . براى آگاهى بیشتر، ر.ک: تفاسیر المیزان؛ نمونه؛ پیام قرآن، ج9.
در این نوشتار سعى کردهایم با توضیحى کوتاه و ضرورى و نیز ذکر برخى منابع شیعه و اهل سنت، به دیدگاه برخى از آنان در زمینه آیات ذکر شده اشارهاى نیز داشته باشیم.
اصل امامت
مسئله «امامت» در مکتب تشیع، یکى از اصول دین به شمار میرود و وجود آن را جهت حفظ و نظارت بر اجراى قانون الهى لازم میشمارد. علم وسیع و گسترده، عصمت و مصونیت از گناه و خطا، از شرائط ویژه امام(علیه السلام) است و مسلماً شناسایى چنین فردى جز از راه وحى ممکن نیست؛ لذا شیعه معتقد است که «امامت» یک منصب الهى است و نصب آن بایستى از طرف خداوند متعال صورت پذیرد و لذا براى شیعیان مسئله امامت به عنوان یک اصل بنیادین دینى (و نه فرعی) به شمار میرود. از نقاط مهم اختلاف بین شیعه و اهل سنت نیز همین مسئله است؛ چرا که شیعه معتقد است منصب امامت، از طرف خداوند به افراد ذیصلاح داده میشود به طورى که امیرمؤمنان(علیه السلام) و یازده فرزندش یکى پس از دیگری، جانشین پیامبر(ص) هستند. ولى به اعتقاد اهل سنت، تعیین امام به مردم واگذار شده و از طریق «همهپرسی» صورت میگیرد.
امامت معصومان(علیهم السلام) به طور مکرر و متعدد از سوى حضرت رسول اکرم(ص) بیان شده است. در خصوص امامت حضرت امیر(علیه السلام) میتوان به جریان مشهور غدیر خم اشاره نمود که از طرف خداوند و با نزول آیه شریفه )یا أَیّهَا الرّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ( [1] صورت گرفت. تفاسیر متعددى از شیعه و سنى در ذیل همین آیه، به حدیث غدیر خم و جمله رسول الله(ص) که فرمودند: «من کنت مولا فهذا ولیه» اشاره میکند.[2] در همین جریان غدیر است که شخص عمر بن خطاب ضمن بیعت با امیرمؤمنان(علیه السلام) براى تهنیت گفت: «بخٍّ بخٍّ لک یا علی، اصبحتَ مولاى و مولى کل مؤمن و مؤمنة»[3].
و نیز روایتى که بعد از نزول آیه شریفه )یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ([4] وارد شده که جابر بن عبدالله انصارى از رسول خدا(ص) در خصوص تفسیر «اولى الأمر» سؤال میکند و پیامبر(ص) با نام بردن علی(علیه السلام)و یازده فرزندش، به امامت سایر ائمه نیز اشاره میکنند.[5] و یا خطابى که بارها به علی(علیه السلام) فرموده بودند که «انت ولیّ کل مؤمن بعدی»[6] و یا روایتى که فرمودند: «من کنت مولاه فان مولاه علی(علیه السلام)».[7]
در خصوص امر ولایت، شخص ابوبکر و عمر از حضرت رسول اکرم(ص) سؤال کردند که حضرت به امیرمؤمنان(علیه السلام) و پسران ایشان و نه فرزند امام حسین(علیه السلام) اشاره کرده و میفرمایند: «هذا على مع القرآن و القرآن مع علی، لایفترقان حتى یردا على الحوض».[8]
در این رابطه میتوان به روایاتى که در خصوص اهل بیت(علیهم السلام) از سوى حضرت رسول اکرم(ص) وارد شده است و حضرت علی(علیه السلام) را نیز شامل میشود، اشاره کرد. حضرت در مواردى فرمودند: «ألا ان مثل أهل بیتى فیکم مثل سفینة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق».[9] و یا روایت معروف «باب حطّه» که اهل بیت را به باب حطّه در بنى اسرائیل تشبیه کرده و فرمودند: «هر کس داخل آن شد، آمرزیده شد».[10]
پیامبر(ص) در موارد فراوانى جانشینى حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) را اشاره فرموده بودند. در روز غدیر، زمانى در روز عرفه در حجة الوداع، بار دیگر در منبر خود در مدینه و روایات بسیار دیگرى که مجال اشاره به آنها در این مقال نیست.
آنچه در این نوشتار عرضه میشود، پاسخ به این سؤال است که: اگر امیرمؤمنان علی(علیه السلام) به عنوان امام معصوم و جانشین بلافصل حضرت رسول اکرم(ص) مطرح است، چرا در آیات قرآن به آن اشارهاى نشده است؟!
البته کسانى که آشنایى سطحى با اصول و عقاید دینى اسلام داشته باشند، متوجه سستى این شبهه خواهند شد و لکن براى پاسخ به این سؤال، به آیاتى اشاره میکنیم که از سوى علماى اهل سنت نیز مورد تأیید واقع شده و در منابع معتبر آنها آورده شده است و در تفاسیر خود با استناد به روایاتى از رسول اکرم(ص) در مورد امامت و ولایت امیرمؤمنان علی(علیه السلام)، در واقع به امامت بلافصل علی(علیه السلام) اشاره میکند.
علی(علیه السلام) در آیات
از مجموع آیات قرآن، آیات مختص به حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ آیات امامت خاصه و آیات فضائل.
از جمله آیات قرآن در زمینه امامت خاصه میتوان به این پنج مورد اشاره کرد: آیه تبلیغ (مائده/67) آیه ولایت (مائده/55)، آیه اولی الامر (نساء/59)، آیه صادقین (توبه/119)، و آیه قربى (شوری/23).
بخش دیگر از آیات به فضائل حضرت اشاره میکند و در نتیجه او را برترین امت محمد(ص) و والاترین شخصیت بعد از پیامبر اسلام(ص) معرفى میکند و بنابراین کسى شایستهتر از او براى رهبرى امت بعد از پیامبر(ص) نیست. از آیات فضائل میتوان به آیات ذیل اشاره نمود: آیه مباهله (آل عمران/61)، آیه خیر البریه (بینه/7و8)، آیه لیلة المبیت (بقره/207)، آیه حکمت (بقره/269)، آیات سوره هل اتی... (الانسان، آیات اول تا آخر)، آیات آغاز سوره برائت (توبه)، آیه سقایة الحاج (توبه/19)، آیه صالح المؤمنین (تحریم/4)، آیه وزارت (طه/29تا32)، آیات سوره احزاب (آیه 33و25)، آیه بینه و شاهد (هود/17)، آیه صدیقون (حدید/19)، آیه نور (حدید/27)، آیه انذار (شعرا/214و215)، آیه مرج البحرین (الرحمن/19تا21)، آیه نجوى (مجادله/12و13)، آیه سابقون (واقعه/10تا14)، آیه اذن واعیه (حاقة/12)، آیه مودت (مریم/96)، آیه منافقون (محمد/30)، آیه ایذاء (احزاب/57)، آیه انفاق (بقره/274)، آیه محبت (مائده/54) و آیه مسئولون (صافات/24) و...
حضرت امام خمینی(ره) در کتاب شریف «کشف الاسرار» به نقل از «غایة المرام» میآورند که تا 140 آیه در خصوص حضرت علی(علیه السلام) و امامت ایشان نازل شده است. ایشان آیاتى را که مورد اتفاق علماى شیعه و اهل سنت است، به طور تفصیل ذکر کرده و بیش از ده مورد آن را مورد بررسى قرار میدهند.[11] در کتاب پیام قرآن (ج9) نیز حدود 30 آیه در همین خصوص مورد بررسى قرار گرفته است. علامه امینی(ره) نیز در کتاب شریف الغدیر به برخى از آیات اشاره میکند. به هر حال، ما در اینجا از میان مجموع آیات ذکر شده، به پنج آیه امامت خاصه و نیز چند آیه در خصوص فضائل امیرمؤمنان(علیه السلام) اشاره میکنیم.[12] امید است علاقمندان جهت تحقیق و تفصیل بیشتر در رابطه با این موضوع به کتب معتبر عقاید و تفاسیر شیعه و سنى مراجعه کنند.
آیه تبلیغ
) یا أَیّهَا الرّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ((مائده/67).
«اى پیامبر! آنچه از خدا بر تو نازل شده، به خلق برسان که اگر نرسانی، تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکردهاى و خدا تو را از آزار مردم نگاه خواهد داشت».
این آیه از آیات صریحى است که به اتفاق مفسران در خصوص امر ولایت علی(علیه السلام) و در روز غدیر نازل شده است. شأن نزول آیه را چنین میآورند که پیامبر(ص) از اینکه اسمى از امامت علی(علیه السلام) ببرند و شخص خاصى را براى منصب الهى امامت تعیین کنند، بیم داشتند تا مبادا با اعلام این مطلب، اختلافات بین مسلمانان تشدید یابد و کار اسلام حتى ختم شود. در ذیل همین آیه، تفاسیر متعددى به نگرانى پیامبر(ص) در امر ولایت اشاره کرده و نزول این آیه را در شأن حضرت علی(علیه السلام) میدانند. سلیمان قندوزى در ینابیع المودة، فخر رازى در تفسیر خود و آلوسى در روح المعانى به این مطب اشاره کردهاند.[13] با نزول این آیه، تبلیغ امامت به پیامبر اسلام(ص) واجب شد و خداوند نیز وعده داد تا ایشان را از توطئه منافقان حفظ کند.
آیه اکمال دین
)الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دینًا(. (مائده/3)
«امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است، برایتان برگزیدم».
در اکثر تفاسیر و برخی از منابع اهل سنت مانند ینابیع المودة و تفسیر فخر رازى اشاره شده که بعد از اداى رسالت و جریان غدیر، این آیه نازل شده است.[14] بعضى نیز معتقدند این آیه، آخرین آیهاى است که بر پیامبر نازل شده است.
آیه ولایت
)إِنّما وَلِیّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ( (مائده/55).
«همانا یاور شما تنها خدا و رسول و آن مؤمنانى هستند که نماز به پا داشته و به فقیران در حال رکوع زکات میدهند».
همه مفسران اتفاق نظر دارند که این آیه در مورد حضرت علی(علیه السلام) و در آن هنگامى نازل شده که آن حضرت در حال رکوع صدقه دادند. از جمله کسانى که این آیه را در شأن حضرت علی(علیه السلام) دانستهاند، میتوان به شیخ سلیمان قندوزی، زمخشری، طبری، فخر رازی، ابن ابیالحدید، و ... اشاره نمود.[15] حضرت امام خمینی(ره) میفرماید: «بیست و چهار حدیث از اهل سنت نقل شده است که در این آیه، على بن ابیطالب(علیه السلام) منظور است».[16]
در روایات متعددى در مورد این آیه، به روى مسئله «ولی» تأکید شده است و امام علی(علیه السلام) به عنوان ولیّ مسلمانان بعد از پیامبر(ص) معرفى گردیده است.
آیه اولى الأمر
)یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ(. (نساء/59)
«اى اهل ایمان! فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت کنید».
حاکم حسکانی، مفسر معروف در کتاب خود ذیل این آیه، پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها منظور از اولیالامر، حضرت علی(علیه السلام) دانسته شده است. به اتفاق مفسران منظور از اولى الامر، اهل بیت پیامبر(ص) است.[17] در همین خصوص، روایتى را نیز اشاره کردیم.
آیه اهل ذکر
)وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ(. (نحل/43)
«و ما پیش از تو اى محمد (بر هیچ امت) غیر رجال مؤید به وحى خود، کسى را به رسالت نفرستادیم (بروید) و از اهل ذکر اگر نمیدانید، سؤال کنید».
حضرت امام(ره) از غایة المرام نقل میکنند که سه حدیث از اهل سنت آمده که منظور از اهل ذکر، حضرت علی(علیه السلام) است.[18]
بعضى از منابع اهل سنت نیز مانند: تفسیر قرطبى و طبری، اهل ذکر را به اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر کردهاند.[19]
آیه صادقین
)أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ( (توبه/119).
«اى اهل ایمان! خدا ترس باشید و (از مردم دروغگوى منافق دورى کنید و) به مردان راستگوى با ایمان بپیوندید».
بنابر روایات فراوانى که در خصوص این آیه وارد شده است، شأن نزول این آیه را علی(علیه السلام) و یا همه اهل بیت میدانند که بعضى از اهل سنت نیز مانند: سلیمان قندوزى و حاکم حسکانى حنفى به این مطلب اشاره کردهاند.[20] حضرت امام(ره) به نقل از غایة المرام چنین مینویسند که هفت حدیث از اهل سنت آمده که مراد از «مع الصادقین»، پیامبر(ص) و ائمه عترت(علیهم السلام) است که حضرت علی(علیه السلام) را نیز شامل میشود.[21] بعضى از مفسران اهل سنت نیز مانند: خوارزمی، عبدالله شافعى و حاکم حسکانى حنفی، «مع الصادقین» را به «مع على بن ابیطالب» تفسیر کردهاند.[22]
آیه لیلة المبیت
)وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ(. (بقره/207)
«بعضى مردانند که از جان خود در راه رضاى خداوند درگذرند و خدا، دوستدار چنین بندگانى است».
این آیه در مورد لیلة المبیت نازل شده است و در تفاسیر علماى شیعه و نیز کتب اهل سنت از جمله تفسیر فخر رازی، مستدرک الصحیحین، ینابیع الموده، شواهد التنزیل و شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید چنین آمده که منظور از «الناس» حضرت علی(علیه السلام) است که براى رضاى خدا، جان خود را در معرض خطر قرار میدهد. مقصود همان قضیه خوابیدن در بستر پیامبر(ص) است[23] که تفاسیر متعددى این جریان را به طور مفصل ذکر کردهاند. حاکم نیشابورى در مستدرک الصحیحین میگوید: «این، حدیث معتبرى است هر چند مسلم و بخارى در کتاب خود آن را نیاوردهاند».[24]
آیه وحدت
)یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ حَقّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لا تَفَرّقُوا(. (آلعمران/102).
«اى اهل ایمان! .... همگى به رشته دین خدا چنگزده و به راههاى متفرق نروید».
در غایة المرام با ذکر چهار حدیث از اهل سنت آمده است که منظور از «حبل الله» امیرمؤمنان(علیه السلام) است.[25] برخى منابع دیگر نیز مانند: تفسیر روح المعانى و ینابیع الموده همین نکته را تأیید میکنند.[26]
آیه مباهله
)فَمَنْ حَاجّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ(. (آلعمران/61).
«پس هر کس با تو در مقام مجادله برآید بعد از آگاهی، تو به او بگو بیایید ما و شما فرزندان و زنانمان را بخوانیم و در دعا و التجا به درگاه خدا اصرار کنیم تا دروغگو و کافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم».
این آیه، مشهور به آیه «مباهله» و مضمون آن در بین مفسران و محدثان متواتر است. به اتفاق برخى از مفسران مانند: احمد بن حنبل، سیوطی، طبرى و حاکم نیشابوری؛ مراد از «أبنائنا» حسن و حسین8، مراد از «نسائنا» فاطمه زهرا(س) و مراد از «انفسنا» امیرمؤمنان(علیه السلام) است به جهت نهایت محبت و مودت رسول خدا(ص) نسبت به آن حضرت. و نمیتوان گفت که مراد به «انفسنا» نفس پیامبر(ص) باشد؛ زیرا معقول نیست انسان داعى نفس خود باشد بلکه حق آن است که دعوت، متعلق به غیر باشد که در اینجا نیز امیرمؤمنان(علیه السلام) مراد است.[27]
آیه خیرالبریّه
) إِنّ الّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیّةِ(. (بینه/7).
«کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقاتاند».
خداوند در این آیه، مؤمنانى که در پرتو ایمان راه حق را یافتهاند و منبع اعمال صالح هستند را به عنوان «خیر البریه» معرفى مینماید.
مفهوم خیرالبریه گر چه ظاهراً منحصر به شخص یا اشخاص معینى نیست اما در منابع اهل سنت مانند: شواهد التنزیل، الدر المنثور، نور الابصار و احقاق الحق با بیان روایات متعددى از پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(علیه السلام) و شیعیان ایشان را داراى صفت خیرالبریه میدانند و این صفت را از بهترین دلائل براى افضلیت علی(علیه السلام) برای امامت، نسبت به همه مسلمین ذکر میکنند.[28] میتوان نتیجه گرفت که مقدم داشتن غیر افضل بر افضل، کارى ناپسند است و بنابراین باید نخستین جانشین پیامبر(ص)، حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) باشد.
آیه صالح المؤمنین
) وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنّ اللّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْریلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهیرٌ(. (تحریم/4)
«اى دو زن پیامبر! اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید (کارى از پیش نخواهید برد)؛ زیرا خداوند و جبرئیل و صالح المؤمنین، مولا و یاور او هستند و فرشتگان هم بعد از آنها پشتیبان اویند».
«صالح المؤمنین» مطلق آمده است و همه افراد با ایمان شایسته و صالح و درستکار را شامل میشود و بلکه همه اعصار بعد از ظهور اسلام را نیز در بر میگیرد. ولى با این حال در روایات متعددی، «صالح المؤمنین» به حضرت علی(علیه السلام) تفسیر شده است. از پیامبر(ص) بارها به این مضمون نقل شده که: «صالح المؤمنین، على بن ابیطالب(علیه السلام) است». در منابع شیعه (مانند: الغدیر، تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و تفاسیر دیگر) و نیز منابع اهل سنت (مانند: شواهد التنزیل و روح البیان) به این گونه روایات مکرراً اشاره شده است.[29]
آیه تطهیر
) إِنّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا(. (احزاب/33)
«خدا چنین میخواهد که رجس و هر آلایش را از شما خانواده ]پیامبر[ ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزه گرداند».
در اینجا منظور اراده تکوینى است که تخلف ناپذیر میباشد. همچنین بیش از هفتاد روایت از اهل سنت، مصداق اهل بیت را خمسه طیبه میدانند، که میتوان به روایات احمد بن حنبل، حاکم نیشابورى و ترمذى اشاره نمود.[30]
علماى شیعه، یکى از دلائل عصمت امامان(علیهم السلام) را همین آیه ذکر میکنند. براى تفسیر و توضیح بیشتر، میتوان به کتب معتبر عقائد مراجعه نمود و دریافت که این نوع تفسیر براى آیه فوق، مورد توافق همه مفسران شیعه و اهل سنت است.
آیه قربی
)قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاّ الْمَوَدّةَ فِی الْقُرْبى(. (شوری/23).
«بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودت و محبت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید».
این آیه در خصوص فضیلتى است که خداوند به اهل بیت(علیهم السلام) داده است و عقیده اکثر مفسران اهل سنت (مانند: حاکم حسکانى حنفی، حاکم نیشابوری، خوارزمی، زمخشری، فخر رازی، سیوطى و طبری) این است که مقصود از «مودة فى القربی» نزدیکان پیامبر اکرم(ص)، از جمله حضرت علی(علیه السلام) است.[31]
آیه صراط مستقیم
)وَ أَنّ هذا صِراطی مُسْتَقیمًا فَاتّبِعُوهُ وَ لا تَتّبِعُوا السّبُلَ فَتَفَرّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلّکُمْ تَتّقُونَ(. (انعام/153).
«و این است راه راست من، پیروى آن کنید و از راههاى دیگر که موجب تفرقه (و پریشانی) شماست، متابعت نکنید. این است سفارش خدا به شما، باشد که پرهیزکار شوید».
در این آیه، مراد از صراط الله و سبیل خدا، اهل بیت(علیهم السلام)هستند که در تفاسیر متعدد شیعه و سنى به این مطلب تصریح شده است.[32]
آیه هادیان
) إِنّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ(. (رعد/7)
« اى پیامبر! تنها وظیفه تو، اندرز و ترسانیدن است و هر قومى را از طرف خدا راهنما و هدایتگرى است».
در تفاسیر اهل سنت «هادیان به سوى خدا»، به اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر شدهاند.[33]
آیه نعمت
) ثُمّ لَتُسْئَلُنّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النّعیمِ(. (تکاثر/8)
«آنگاه از نعمتها، شما را در آنجا بازمیپرسند».
بنابر روایت امام صادق(علیه السلام)، منظور روز قیامت است که خداوند از انسانها در مورد «نعیم» ـ که در تفاسیر به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) تعبیر شده است ـ بازخواست میکند و بنابر نقل شواهد التنزیل و ینابیع الموده، این تفسیر مورد اتفاق اکثر علماى سنى نیز میباشد.[34]
سوره هل اتی
)...وَ یُطْعِمُونَ الطّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکینًا وَ یَتیمًا وَ أَسیرًا...(. (انسان/5ـ22).
«... و آنها بر دوستى خداوند، به فقیر، یتیم و اسیر غذا میدهند...».
بعضى از مفسران اهل سنت همچون: شیخ سلیمان قندوزى در ینابیع الموده، خوارزمى در مناقب، قرطبى در تفسیر خود، فخررازى در تفسیر خود، زمخشرى در کشاف، ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه و ... معتقدند شأن نزول این آیات و بلکه تمامى سوره هل اتى (الانسان) در مورد اهل بیت(علیهم السلام) و دشمنان آنها بوده است.[35]
در اکثر تفاسیر به جریان انفاق حضرت علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه(س) اشاره میکنند که سه روز متوالى به مسکین، یتیم و اسیرى در حال روزه کمک نموده و خود با آب افطار میکنند؛ روز چهارم، جبرئیل از طرف خداوند میگوید: «اى محمد! بگیر این سوره را، خداوند با داشتن چنین اهل بیتی به تو تبریک میگوید» و سپس سوره «هل اتی» را بر پیامبر(ص) خواند. این بیان، از ابن عباس نقل شده که اکثر تفاسیر آن را ذکر کردهاند.[36]
همان طور که در آغاز این نوشتار آمد، آیات دیگرى نیز در خصوص امر ولایت و فضائل امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نازل شده است که در تفاسیر مختلف شیعه و اهل سنت به آنها تصریح شده است.[37] امید است این بیان کوتاه، سرآغازى جهت تعمق بیشتر پیرامون تحلیل و تفسیر آیات مربوط به امامت و ولایت خاندان وحى باشد و مورد رضایت حضرت ولیعصر(عج) قرار گیرد. انشاءالله.
پینوشتها
________________________________________
[1] . مائده/67.
[2] . مستدرک حاکم، ج3، ص109 و533؛ ینابیع الموده، ص32؛ مناقب خوارزمی، ص93.
[3] . ر.ک: عبقات الانوار؛ الغدیر.
[4] . نساء/59.
[5] . غایة المرام، ج10، ص267؛ ینابیع الموده، ص494؛ اثبات الهداة، ج3، ص123.
[6] . مستدرک حاکم، ج3، ص111 و 134؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص331 و ج4، ص438.
[7] . مستدرک حاکم، ج3، ص132؛ ینابیع الموده، ص34؛ مسند احمد بن حنبل، ج5، ص25؛ مناقب خوارزمی، ص72.
[8] . غایة المرام، ج4، باب 58؛ ینابیع الموده، ص285.
[9] . مستدرک حاکم، ج3، ص151؛ ینابیع الموده، ص28 و 298.
[10] . ینابیع الموده، ص28 و 298؛ معجم صغیر، ج2، ص22؛ اربعین، ج25، ص216.
[11] . کشف الاسرار تا ص140.
[12] . ر.ک: تفسیر المیزان؛ تفسیر نمونه؛ الغدیر؛ پیام قرآن.
[13] . ینابیع الموده، ص120؛ تفسیر فخر رازی، ج3، ص636؛ تفسیر روح المعانی، ج6، ص172.
[14] . ر.ک: الغدیر، ج1، ص214؛ ینابیع الموده، ص120؛ تفسیر فخر رازی، ج12، ص50.
[15] . ینابیع الموده، ص115؛ تفسیر کشاف، زمخشری، ج1، ص624؛ تفسیر طبری، ج6، ص288 و 289؛ تفسیر قرطبی، ج6، ص219 و 220؛ تفسیر فخررازی، ج12، ص20 و 26؛ شرح ابن ابیالحدید، ج13، ص277.
[16] . کشف الاسرار، به نقل از غایة المرام.
[17] . ینابیع الموده، ص114 و 119؛ تفسیر فخر رازی، ج3، ص357.
[18] . ر.ک: کشف الاسرار، صفحات 100 به بعد.
[19] . ینابیع الموده، ص46 و 119؛ تفسیر قرطبی، ج11، ص272؛ تفسیر طبری، ج12، ص109.
[20] . الغدیر، ج2، ص277؛ ینابیع الموده، ص115؛ شواهد التنزیل، ج1، ص262.
[21] . کشف الاسرار، ص139؛ ینابیع الموده، ص116؛ مناقب خوارزمی، ص198؛ تفسیر روح المعانی، ج11، ص41.
[22] . مناقب خوارزمی، ص189؛ مناقب عبدالله شافعی، ص154؛ شواهد التنزیل، ج1، ص259.
[23] . مستدرک حاکم، ج3، ص4؛ ینابیع الموده، ص92؛ تفسیر فخر رازی، ج5، ص213؛ شرح ابن ابیالحدید، ج13، ص262؛ شواهد التنزیل، ج1، ص96، 100 و 196 و ... براى تفصیل بیشتر، ر.ک: الغدیر، ج2، ص48 به بعد.
[24] . مستدرک حاکم، ج3، ص4.
[25] . به نقل از کشف الاسرار، ص130به بعد.
[26] . ینابیع الموده، ص119، 274 و 297؛ روح المعانی، ج4، ص16.
[27] . مستدرک حاکم، ج3، ص150؛ صحیح مسلم، ج15، ص176؛ صحیح ترمذی، ج4، ص293 و ج5، ص225و 638؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص185؛ تفسیر فخر رازی، ج8، ص85؛ تفسیر طبری، ج3، ص192.
[28] . شواهد التنزیل، ج2، ص357، 359 و364؛ الدرالمنثور، ج6، ص379؛ صواعق المحرقه، ص96؛ نورالابصار، ص70و101؛ احقاق الحق، ج3، ص288.
[29] . شواهد التنزیل، ج2، ص255ـ263؛ روح البیان، ج10، ص53.
[30] . غایة المرام، ج6، ص287 و 293؛ مستدرک حاکم، ج3، ص133، 146، 147 و158؛ صحیح ترمذی، ج2، ص209، 308 و 319؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص330.
[31] . مستدرک حاکم، ج3، ص172؛ تفسیر طبری، ج25، ص16و25؛ تفسیر زمخشری، ج3، ص402؛ تفسیر فخر رازی، ج27، ص165و166؛ شواهد التنزیل، ج2، ص130ـ 135 و ص141؛ الدر المنثور، ج6، ص7؛ مناقب خوارزمی، ص307.
[32] . ینابیع الموده، ص111.
[33] . مستدرک حاکم، ج3، ص129؛ ینابیع الموده، ص99 و 104؛ تفسیر طبری، ج13، ص108؛ تفسیر فخر رازی، ج5، ص271.
[34] . ینابیع الموده، ص111؛ شواهد التنزیل، ج2، ص368.
[35] . ینابیع الموده، ص93و 212؛ مناقب خوارزمی، ص188 و 194؛ تفسیر قرطبی، ج19، ص130؛ تفسیر فخررازی، ج13، ص243؛ تفسیر کشاف، ج4، ص194؛ شرح ابن ابیالحدید، ج13، ص276.
[36] . تفسیر کشاف، ج4، ص670؛ تفسیر قرطبی، ج10، ص6922؛ تفسیر فخررازی، ج3، ص242.
[37] . براى آگاهى بیشتر، ر.ک: تفاسیر المیزان؛ نمونه؛ پیام قرآن، ج9.