چکیده

در تاریخ اندیشه سیاسی مفهوم امنیت و حفاظت از ساختار سیاسی و پایداری آن به اندازه تاسیس حکومت سیاسی از اهمیت برخوردار بوده است. این مفهوم در اندیشه سیاسی فارابی نیز مورد توجه قرار گرفته است و فارابی در آثار گوناگون مانند السیاسه المدنیه، آراء اهل مدینه الفاضله و خود سعی کرده است بعد از توضیح منطق تکوین سیاست فاضله، چگونگی تداوم مدینه و امنیت آن را در نظر داشته است. مساله اصلی نوشتار حاضر این است که امنیت را به عنوان بنیادی ترین مولفه سیاسی در اندیشه سیاسی فارابی مورد مطالعه قرار دهد و منطقی را که او در پایداری و حفاظت از مدینه فاضله به کار می گیرد بر اساس نظام فلسفی فارابی تحلیل کند. فارابی برای توضیح امنیت سیاسی مدینه منطق فضیلت را امری مهم در نظر می گیرد و تمام مناسبات امنیت و حفاظت از مدینه را به جای قرار دادن آن ذیل امنیت مادی ذیل مفهوم اخلاق، فضیلت قرار می دهد. به همین منظور نگارنده تلاش دارد تا این معنا را ذیل عناوین مرجع امنیت، مفهوم امنیت و نسبت آن با مولفه های امت و ملت، ساختار امنیت، امنیت و نسبت آن با رفا اقتصادی و تعاون جمعی، امنیت نظامی توضیح دهد. این نوشته با روش تحلیلی-توصیفی نگارش یافته است.

Medina Farabi's political security and its emphasis on the logic of virtue

In the history of political thought, the concept of security and protection of the political structure and its stability has been as important as the establishment of the political government. This concept has also been taken into consideration in Farabi's political thought, and in various works such as al-Siyaseh al-Madaniyya, the opinions of the people of Madinah al-Fazlah, etc., after explaining the logic of the development of the ideal politics, Farabi has tried to consider how to maintain Medina and its security. had. The main problem of this article is to study security as the most fundamental political component in Farabi's political thought and analyze the logic he uses in the stability and protection of utopia based on Farabi's philosophical system. According to him, since the establishment of the utopia is dependent on the concept of happiness, morality and virtue, the method of protection, stability and continuity of the utopia policy is also possible depending on the aforementioned three concepts. In order to explain the relations of political security, he places the philosopher-shah as the authority of security, and instead of deriving the logic of security from a dominant power, he relates it to the structure of the universe through the intellect of the philosopher, and the logic of establishment and continuity. It explains political-security from within the existential and rational structure of the objective world that it obtains from the active intellect.

تبلیغات