منکرات مطبوعاتى
آرشیو
چکیده
متن
در مطبوعات باید همه نکات، تیترها، مقالات و مصاحبهها به گونهای تنظیم گردند که به مرزهای الهی تعدی نشود: )وَ مَنْ یَتَعَدّ حُدُودَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ(.[1]
لازمه چنین واقعیتی، شناخت و رعایت مرزهاست. متأسفانه برخی جراید به بهانه آزادی و ایجاد جاذبههای کاذب و زودگذر در بین خوانندگان، به نگرشهای اباحى گری مبتلا مى گردند!
در چنین نشریاتی گاهی خبرهایی درج مى گردد که منبع آن واقعیت ندارد. از نظر موازین اخلاقی و ادبی نیز در نحوه درج مطالب، لغزشها و نارسایى هایی دیده مى شود. در مواقعی خبرِ درج شده یا هر مطلب دیگر، ظاهری فریبنده و جذاب دارد، اما ضمن اینکه مخالف نصوص قرآنی و روایی است، با خرد، منطق و برهان همخوانی ندارد. گاه در ضمن خبر، موضوعی بسیار جزئی و فاقد اهمیت آنچنان به شکل مبالغهآمیز مطرح شده که از غرضورزی و کممایگی تهیهکنندگان پرده برمى دارد. مدیران نشریات و مطبوعات باید به وسیله نیروهای متدّین و کارشناس در گزینش اخبار و گزارشها، پژوهشهای لازم را انجام دهند، آنگاه پس از تشخیص سره از ناسره، اقدام به درج مطالب کنند. قرآن اصرار دارد «وقتی شخص فاسقی برایتان خبر آورد، آن را مورد تحقیق و موشکافی قرار دهید، در غیر این صورت تلاش مزبور نوعی جهالت مى باشد که فرجامی جز ندامت نخواهد داشت»؛[2] چرا که تکیه بر اخبار غیر موثق، بسیار خطرناک و موجب آشفتگی ذهن مردم و حتی آشوبهای اجتماعی مى گردد. امروز متأسفانه یکی از حربههای تبلیغاتی استکبار و رسانههای وابسته به ابرقدرتها، این است که فضای کاذبی به وجود مى آورند و با فریب و اغفال مردم و با نقشههای مرموز سرمایههای مادی، معنوی و فکرى شان را به غارت مى برند!
استقلال فکری و حرفهای که محصول آن حرّیت و آزادگی است، چنان اعتلایی به ارباب جراید مى دهد که نمى گذارد آنان مغلوب شرایط و مرعوب طوفانها گردند. کمال انسانیت آن است که آدمی خود را بنده خدا ببیند و در مقابل عظمت سرمدی او برای خود اعتبار و شأنی قائل نباشد و به خصالی آراسته باشد که مناسب عبودیت است. این صفت، روزنامهنگاران و اهالی مطبوعات را چنان پرورش مى دهد که بدون توجه به چشمداشتهای مالی و توصیههای افراد و عاری از هر گونه تطمیع و فریب در جهت آمال و اهداف دیگران که به سوی مقصدی شوم و تیره راه مى سپرد، اعتبار حرفهای خود را درک کنند و محترم بشمارند. امام سجاد (ع) در فرازهایی از نامه خویش خطاب به محمد بن مسلم زُهَری ـ که حریّت خود را به حراج گذاشته و در خدمت ستم قرار گرفته بود ـ فرمود:
«آیا چنان نیست که تو را دعوت کردند و قطبی ساختند برای چرخاندن آسیاب ظلم خویش و تو را پل ساختند تا در آن به بلا عبور کنند و تو را نردبان گمراهی کردند و راه ضلالت خویش را پیمودند و به وسیله تو، قلب نابخردان را صید کردند».[3]
امام خمینی(ره) در این باره گفته است:
«بندگی خدا، گوهر گرانبهایی است که باطن آن آزادی و ربوبیّت است. به واسطه عبودیت حق و توجه به نقطه واحده مرکزیه چنان حالتی در قلب پیدا شود که... جز در پیشگاه ربوبیّت و آنها که اطاعت آنها اطاعت ذات مقدس حق است، سر به اطاعت احدی ننهد و اگر به حسب پیشآمدن روزگار در تحت سلطه و قدرت کسی باشد، قلب را از آن لرزه نیفتد و استقلال و حریّت نفس محفوظ ماند».[4]
افراط و تفریطها
بعضی مطبوعات که دارای سلامتی فکر و روش هستند و از رذالتها و افکار پلید مصون گردیدهاند با مشاهده کارهای خوب، خشنود مى شوند و برای قدرشناسی از نیکان و پاکان، در حدی که ایشان شایستگی و لیاقت دارند، آنان را تحسین مى کنند و اینگونه خیّران و مصلحان را به استمرار کارهاى پسندیده تشویق و با ابزاری که در اختیار دارند، خوبى ها را در جامعه ترویج مى کنند و نیز از مشاهده کارهای منفی به شدت متأثر مى گردند و بر تیرهروزان تأسف مى خورند و برای آنکه زشتى ها برطرف گردند، با حسن نیت و خیرخواهی تذکراتی مى دهند و بدین وسیله یک نوع امر به معروف و نهی از منکر مطبوعاتی مى کنند. اما کم نیستند جرایدی که از این مسیر مفید فاصله مى گیرند و به انگیزه بالا بردن شمارگان نشریه و افزایش خواننده، در تمجید از افراد، اغلب رعایت حق و مصالح دینی را نمى کنند و در مدح و تحسین به افراط مى گرایند، از مرز قدردانی فراتر مى روند و زبان به چاپلوسی و تملق مى گشایند که این، یک نوع افراط است. گاهی نیز تفریط مى کنند و حقیقت را پنهان مى دارند و حق خوبان را آن طور که باید ادا نمى کنند و این دو شیوه، مخالف فضایل اخلاقی و منافی تعلیمات قرآنی و روایی است.
حضرت علی (ع) مى فرماید:
«ستودن اشخاص بیش از حد صلاحیّت و استحقاق، گزافهگویی و چاپلوسی است و کمتر از حدّ لیاقت، معلول واماندگی در سخن یا ناشی از حسد است».[5]
پارهای از نشریات عمداً نمى خواهند محاسن و مزایا را گزارش کنند و یا اگر هم خواستند برحسب مصالحی به خوبى ها بپردازند، آنها را ناچیز و غیر قابل اعتنا تلقی مى کنند و به طور ذاتی برای فضیلتهای اهل مکارم، ارزشی قائل نیستند. این گروه عینک بدبینی را به چشم نهادهاند و همواره در جستجوی زشتى ها و امور منفی هستند و استادی ماهر در سیاهنمایی مى باشند، خفاشصفت به تاریکى ها و ظلمتها تمایل دارند و متأسفانه کاروانی از خوانندگان را ماهرانه از راهروهای تردید و ابهام مى گذرانند و در بیابان ناراستی رها مى سازند!
حضرت علی (ع)، کینهورزترین افراد را اشخاصی مى داند که در فهرست کردن کاستى ها و عیبهای مردم، اصرار افزونتری دارند.[6] به فرمایش آن امام همام، همراهی و همگامی با اینگونه انسانها، آدمی را از آسیبهای جدّی مصون نمى سازد.[7]
برخی از این اشخاص به نام برادری اسلامی، در محافل افراد مسلمان حضور مى یابند و از حسن ظن و حسّ اعتماد آنان سوء استفاده مى کنند و در ضمنِ این مجالستها، لغزشها و خطاها را به ذهن مى سپارند تا در مواقع مقتضی به نام افشاگری، اطلاعرسانی و شفافسازی! به درج آنها بپردازند. چنین عیبجویان علاوه بر تحقیر شأن و منزلت برادران ایمانی و پایمال کردن شرف انسانی، در باورها و اعتقادات خود شرر مى افکنند.
رسول اکرم (ص) مى فرماید:
«خدایا! به تو پناه مى برم از دوست فریبکاری که دیدگانش ناظر اعمال و رفتار من است و دلش مراقب من. اگر نیکی ببیند، دفن مى کند، ولی بدى ها را انتشار مى دهد».[8]
گزارشگران برخی نشریات که تمایلات جناحی و افکار حزبی را پى گیری مى کنند، وقتی به محضر بزرگانی از دانش، معرفت و پرهیزگاری مى روند، از میان دُرهای گرانبها و گفتههای حکیمانه آنان، نکتهای را بر مى گزینند که امکان دارد از جنبههای گوناگون قابل تفسیر باشد، آنگاه با دیدگاهی از پیش تعیین شده به تحلیل یک سویه آن موضوع مى پردازند تا در وجهه معنوی و اجتماعی آن ستارگان فضیلت خلل وارد سازند و مردم را به آنان بدبین سازند.
یکی از شخصیتهایی که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی به شدت آماج انواع انگهای اهل نیرنگ واقع گردید، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی بود، که منافقان کوشیدند قشرهای گوناگون را نسبت به او بدبین سازند و رابطه این بازوی توانای رهبری انقلاب با مردم را قطع کنند.
سوء استفاده از آزادی
قلمهای سالم و مطبوعات خوشنیّت با کمک گرفتن از آزادى های مشروع اجتماعی، به امر به معروف و نهی از منکر مى پردازند و با نظارتهای عمومی و مطرح کردن نقایص و نارسایى ها، موجبات رشد و توسعه فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه را فراهم مى سازند. اگر چنین آزادى هایی سلب شود، کاستى های نظامهای اجرایی و اداری مشخص نمى گردد، خطاها افزایش مى یابد و اسباب خودمحوری و دیکتاتوری به وجود مى آید. به علاوه، مطبوعات مى توانند دیدگاههای کارشناسان و صاحبنظران را مطرح سازند و با فراهم ساختن آینهای از آرای خردمندان و دانشمندان و با نوعی مشارکت و مشورت فکری و علمی، موجبات رشد و شکوفایی جامعه اسلامی را پدید آورند. امام خمینی طرح مباحث دقیق و فنی و اختلافات علمی و معرفتی علما را امری پذیرفتنی و مبارک توصیف مى کند. به باور آن روح قدسی، آزادی بیان، اصلی اساسی است که دین و عقل آن را پذیرفته و بالاترین نعمت بشریت است.[9] اما اگر هر کدام از نیروهای بشری بى قید و بند رها گردد، موجبات تباهی و هلاکت دیگران را به وجود مى آورد و آزادی بیان و اظهار عقیده و افکار، از این قاعده مستثنا نیست. اگر رسانهها بخواهند در هر زمینهای آزاد باشند و به این بهانه، حرمتها را زایل و به حقوق مردم تجاوز کنند و بذرهای یأس و هراس در میان مسلمین پراکنده سازند، این وضع ضمن آنکه مغایر خرد و منطق است، عواقب بسیار ناخوشایندی به دنبال مى آورد. لذا امام خمینی(ره) آزادی در حد اجرای اصول و رعایت ضوابط را مى پذیرد و مى افزاید:
«... معنای آزادی این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور... بنویسد. بیان، آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسد، در حدود قوانین. در حدود کارهای عقلایی آزاد است».[10]
طبیعی است قلمی که مى خواهد ارزشها را مورد تهاجم قرار دهد، فساد را ترویج و از دشمنان ملّت حمایت کند، نمى تواند آزاد باشد.
امام خمینی(ره) در این باره تذکر داده است:
«اگر یک روزنامهای توطئه بر ضد مسیر ملت مى خواهد بکند با نوشتن چیزهایی که برخلاف مسیر ملت است و با ننوشتن چیزهایی که بر مسیر ملت است، اگر بخواهد توطئه بکند و راهی برود که دشمنهای یک ملت آن راه را مى روند...، اگر اینطور باشد، این آزادى ها را ملت ما نمى توانند بپذیرند».[11]
امام در جای دیگر تأکید مى ورزد:
«مطبوعات در عین حال که محترم و بسیار مؤثرند، لکن باید روی موازین مطبوعاتی و خدمت به ملت رفتار کنند. آزادی قلم و آزادی بیان، به معنای این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور.... آزاد است که بنویسد، برخلاف انقلابی که مردم خون پایش دادهاند، بنویسد. همچو آزادی صحیح نیست. قلم آزاد است که مسایل را بنویسد، لکن نه اینکه توطئه بر ضد انقلاب بکند».[12]
« دست اشخاصی که مى خواهند اختناق در ملت ایجاد بکنند، مطبوعات ... دارند باز مى کنند و این معنای آزادی نیست...، خیانت است».[13]
«الان آزادی پیش بعضی از اشخاص ملعبه شده است که هر چه دلشان مى خواهد، باید بنویسند و هر چه دلشان مى خواهد، باید بگویند».[14]
نشر تحلیلهای توأم با انحراف که هزاران نفر را سردرگم و بذرهای فساد را پراکنده مى سازند و اغواگری و گمراهسازی مردم، مصداق ضلالت است و رسانههایی که بخواهند این مسیر پر آفت را طی کنند، به نام آزادی، معنویت و شرافت انسانی را زیر پا نهادهاند. درواقع نشر آنچه بوی باطل مى دهد، مغایر عقاید مسلمین است و جلو رشد و هدایت مردم را مى گیرد، مصداق اضلال است. کلام وحی، کسانی که «عهد الهی» را مى شکنند و آنچه را که خداوند فرمان به وصلش داده، مى گسلند و در زمین فساد مى کنند، جزو زیانکاران دانسته است.[15]
به علاوه، برخی آیات از قول زور[16] و حدیث لهو[17] و نیز افترا و دروغ بستن به حضرت حق تعالی نهی مى کنند. از برخی روایات نیز بر مى آید فنون و شیوههایی که از آنها فساد برخیزد و هیچ صلاحی در آنها دیده نشود و نیز وسایل و ابزارهایی که مانع تقرب به خدا هستند یا راهی را که مسیر حق جویی را با دشواری روبهرو سازد و موجب تقویت کفر و شرک گردند، مورد نهی قرار گرفته و باید ممنوع گردند.[18]
نوشتهها و نکتههایی که زمینههای گناه را فراهم مى سازند و خوانندگان را برای انجام امور خلاف، گستاخ یا تهییج مى کنند و نیز مطالبی که حاوی بدعت و غلو آغشته به انواع تحریفاتاند مصداق منکرند و باید از ترویج و انتشار آنها ممانعت شود.
امام خمینی(ره) از قلمهایی شکوه دارد که مثل اسلحه و چماق عمل مى کنند و از پشت ضربه مى زنند. ایشان به صاحبان چنین رسانههایی توصیه مى کند:
«قبل از اینکه بخواهید مقاله بنویسید و تیترهایی درشت تنظیم کنید، با خودتان خلوت نمایید که با این کارها چه مقصدی را پی گرفتهاید، آیا در هر شرایطی پى گیر حق هستید؟ یا آن را برای خودتان مى خواهید و نیز آیا باطل را از دوستان خود مى پذیرید؟».[19]
اهانت به مقدسات
هر گونه توهین، تنقیص و تحقیر درباره اولیای الهی با قصد و غرض، ضمن آنکه منکر اغماض ناپذیر مطبوعاتی به شمار مى آید، مجازات سنگینی را در پی خواهد داشت.
هر گونه استخفاف، اهانت و دشنام به ساحت قدسی حضرت رسول اکرم (ص) جرمی برابر اعدام در پی دارد و در این باره، اجماع و اتفاق نظر وجود دارد و مخالفتی دیده نمى شود.[20] دلیل این امر، روایات متعدد و صریحی است که در متون مستند روایی وجود دارد و حتی در پارهای کتب حدیثی، باب حکم «من شتم النبی و باب قتل من سبّ النبی» دیده مى شود.[21]
امام خمینی(ره) بر اساس همین روایتها با فقهای شیعه همرأی است که هر کس پیامبر اکرم (ص) را سب کند، قتلش واجب است.[22] لذا با همین مبنای فقهی، مؤلف کتاب آیات شیطانی (سلمان رُشدی) را که به پیامبر (ص) اهانت کرده بود، محکوم به اعدام کرد.[23]
اهانت به ائمه معصوم (علیهم السلام) و حضرت فاطمه (س) نیز چنین حکمی دارد و فقها بر اساس مستندات استوار روایی در این باره نیز همرأی و متفقالقولاند.[24]
توهین به انبیای الهی در صورتی که منجر به «ارتداد» گردد، با مراعات و در نظر گرفتن تمامی شرایط مقرر در ارتداد، مجازاتی برابر اعدام دارد.[25]
قرآن مجید، مساجد و مراقد معصومان نیز جزء اشیا و مکانهای مقدس به شمار مى آیند و هتک حرمت و اهانت به این امور، حرام و ممنوع است.
از دیدگاه حقوقی «توهین» عبارت است از: عمل، رفتار و گفتاری که بر حسب عرف و عادات متداول و مرسوم موجب کسر شأن، تنزیل موقعیت و مقام گردد و مخالف حیثیت و شرافت معصومان و امور مقدس به حساب آید.[26]
مطبوعات اجازه ندارند اعتقادات و شریعت اسلامی را که مورد احترام قاطبه مسلمین است و جزء مقدسات اجتنابناپذیر جامعه اسلامی است، مخدوش سازند. به علاوه، باورهای مذهبی و علایق دینی با شخصیت مؤمنان عجین گشته است و هر گونه تهاجم و تعدی به آنها، موجب جریحه دار شدن افکار و احساسات عمومی مى شود. در واقع توهین به مقدسات، نوعی تعرّض به حریم باورها و اعتقادات مسلمین است و در نتیجه به حیثیت آحاد جامعه لطمه وارد مى کند.
ترسیم کاریکاتورهای وهن انگیز و نقاشى های موهن، ساخت نمایشنامهها و فیلمهایی که مقدسات مسلمین را مورد هتک و استهزا قرار مى دهند، اجرا و انتشار ترانهها و تصنیفهایی که محتوای اهانتآمیز دارند و نیز نگارش مقالهها و تحلیلهایی که مقام معصومان را سبک مى شمارند و تحقیر موازین شرعی را مى کنند، مى توانند مصداق این آیه از قرآن کریم باشند که خداوند مى فرماید:
) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنّ إِنّما کُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ(؛[27]
«اگر از آنها بپرسی که چه مى کردید؟ جواب مى دهند: با هم حرف مى زدیم و بازی مى کردیم. بگو آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره مى کردید؟»
امام خمینى (ره) یادآور گردیده است:
«روزنامهها آزادند مطالب بنویسند، اما ]آیا[ آزاد هستند که اهانت به مقدسات مردم بکنند؟ آزادند که فحش به مردم بدهند؟ آزادند که تهمت به مردم بزنند؟ همچو آزادی نمى تواند باشد، آزادی توطئه نمى تواند باشد».[28]
تضعیف نظام اسلامی
امام خمینی به عنوان بنیانگذار نظامی اسلامی و مردمی و در عین حال، فقیهی فرزانه و کارشناسی متبحّر در مسائل و مباحث دینی، بارها ضرورت مراعات ارکان و اساس نظام را به رسانهها تذکر مى داد و گاهی که مشاهده مى کرد برخی مطبوعات مطالب و نکاتی را انتشار دادهاند که به ساختار سیاسی و نظام جمهوری اسلامی آسیب مى زند، هشدارهایی بیدار کننده مى داد:
«آقایان توجه بکنند که قلم آنها یک وقت قلمی نباشد که جمهوری اسلامی را تضعیف بکند و من مى بینم در بعضى قلمها این جوری است و اینها توجه بکنند. من همیشه میل دارم با نصیحت با ملایمت، با آقایان رفتار کنم، لکن اگر چنانچه یک وقتی اقتضا بکند مصلحت اسلام، آنوقت یک وضع دیگری پیش مى آید. اینجور نیست که همهاش قضیه نصیحت باشد، ... تویی که مى نویسی، ما هیچی نداریم، تویی که این حرفها را مى نویسی، این برای اسلام مضرّ است، نه برای دولت...».[29]
مطبوعات، مطالبات مشروع و منطقی از نظام حاکم داشته باشند و ذکر برخی کژى ها، نباید به معنای اقدام علیه نظام تصور شود و با آن برخورد گردد. اقدامات ساختارشکنانه و تلاشهایی که اصول و اساس یک تشکیلات سیاسی برخاسته از مردمی مسلمان و معتقد را مخدوش سازد و نظام را در معرض آسیب جدی قرار دهد، با پرداختن به برنامههایی در قالب کوششهای اصلاحطلبانه و رفع معایب و نقایص، بسیار تفاوت دارد.
یکی از زشتترین و منفورترین تلاشها در مطبوعات، «افشای اسرار» کشور است. نهادهای مختلف، شخصیتهای بلند پایه نظام و نیز از همه بالاتر، حاکمیت سیاسی کشور که اداره شئون مختلف مردم را در دست دارد، اسراری در حوزههای گوناگون دارند که به حکم عقل و منطق نمى توان آنها را آشکار ساخت. افشای اسناد و مطالب محرمانه، فراتر از حدّ یک جرم اخلاقی است و اقدام خطرناک علیه عموم مردم به شمار مى رود. امام خمینی(ره) هشدار مى دهد:
«دستهاتان را یک قدر نگه دارید، قلمهاتان را یک قدر نگه دارید. توجه بکنید به اینکه هر چیزی نباید نوشته بشود، هر چیزی نباید منتشر بشود».[30]
سبقت در رساندن هر موضوعی به جامعه، گر چه به ضرر مردم باشد، در بعضی اوقات بر سیاستهای داخلی هم اثر نامطلوب مى گذارد.[31]
برخی نشریات به جای ایجاد روابط مناسب بین مردم و دولت، به تبلیغ علیه نظام مى پردازند و مردم را از نظام اسلامی جدا مى سازند و با ادامه این روند، منافع و مصالح ملی را تهدید مى کنند و با نشر اکاذیب، افترا و تهمت، ارکان اساسی دولت اسلامی را مورد تهاجم قرار مى دهند و اذهان عمومی را مشوش مى سازند. آنان سوگمندانه با تحریف واقعیتها، ارائه آمارهای دروغین، سیاهنمایی و فضاسازی غیرعقلانی، در جامعه بذرهای بدبینی مى پراکنند و در این مسیر، روحیه مردم را فرسوده ساخته و میان لایههای اجتماعی تفرقه مى افکنند. این روند، فضای سیاسی و اجتماعی را آن چنان آشفته مى سازد که زمینههایی را برای به وجود آمدن بحرانهای مختلف فراهم مى آورد.
گاهی برخی گزارشها و تحلیلهای مجلات و روزنامهها به گونهای تنظیم مى گردند که گروهها، جناحها و برخی اقوام و قبایل را به اقدام علیه «امنیت کشور» تشویق مى کنند و در صورتى که این حرکت خزنده و گزنده به اثبات برسد و کسی یا کسانی به وسیله مطبوعات جرمی علیه آرامش سیاسی و سیاست خارجی کشور و مناسبات بین مردم و نظام مرتکب گردند، نشریهای که محرک و مهیج این حرکت بوده، به معاونت در همان جرم محکوم مى گردد.
افشا و انتشار اسناد و دستورهای محرمانه نظامی، اسرار ارتش ، سپاه، نقشههای استحکامات نظامی از طریق مطبوعات نیز منع قانونی دارد و جرم محسوب مى شود.[32]
انتشار مذاکرات غیر علنی مجلس، محاکم دادگستری و تحقیقات مراجع قضایی نیز ممنوع است. به استناد ماده 29 قانون مطبوعات و بر اساس اصل 69 قانون اساسی، هر گاه روزنامهای مذاکرات غیر علنی مجلس شورای اسلامی را قبل از برطرف شدن شرایط و حالاتی که موجب تشکیل مجلس شورای اسلامی به طور غیر علنی شده است و نیز قبل از آنکه مقامات و مسئولان مربوط آن را به اطلاع عموم برسانند، منتشر کند، اعم از اینکه قصد انتشار دهنده، دستیابی به تیراژ بیشتر باشد یا هر نوع قصد دیگر، طبق نظر حاکم شرع، تعزیر خواهد شد.[33]
به نظر مى رسد افشای مسائل کلیدی کشور، برنامههای آتی دولت که آگاهی بیگانگان و عوامل فتنه و ضد انقلاب از آنها به ضرر کشور تمام مى شود و حتی افشای فرمولها و اختراعات و اکتشافاتی که سبب طمع بیگانگان در تسلط یافتن به کشور یا به انزوا کشیدن دولت و در نتیجه به ضرر مسلمین گردد، مى تواند جزو اسرار مملکتی باشد. ملاک این مسئله، ادله فراوانی است که فقها برای حرمت تقویت دستگاه کفر و مقدمهسازی استیلای کافران، تضعیف اسلام و زمینهسازی هتک مسلمین و إضرار به منافع آنان، در منابع گوناگون فقهی ذکر کردهاند.[34]
تفرقهافکنی و فریب افکار عمومی
دشمن با قوای ناپیدای خود تلاش مى کند در سنگرهای اخلاقی و فرهنگی نفوذ کند. یکی از شیوههای شیطانی خصم، افکندن بذر نفاق و تفرقه و افروختن آتش شایعه و دروغ است. مخالفان و مغرضان نظام اسلامی به خوبی از صفای روح، صداقت، اتحاد و انسجام جامعه اسلامی باخبرند و مذبوحانه در صدد برهم زدن این یگانگی و یک رنگی هستند. امام خمینی (ره) در این باره فرموده است:
«این روزها در بعضی مصاحبات و مطبوعات مطالبی مبنی بر نزدیکی خطر منتشر مى شود که جز جنگ اعصاب و تبلیغات بى سر و پا چیزی نیست. آقایان روزنامههایی که به آنها مربوط است، جلویشان را بگیرند. در روزنامهها مشغول فتنهانگیزی هستند... بر جمیع سخنرانان و تمام نویسندگان تکلیف حتمی شرعی است که حتی به طور اشاره و کنایه از گفتار و نوشتههای اختلاف انگیز اجتناب نمایند که امروز «اختلاف» برای امت اسلامی، سمّ کشنده است و باید بدانند که ایجاد اختلاف در محیط حاضر، جز تبعیت از نفس امّاره و شیطان درونی و خدمت به ابرقدرتها، خصوصاً آمریکای جهانخوار نیست و از «منکرات بزرگی» است که شیطان به اسم اسلام، بر زبانها و قلمها جاری مى کند».[35]
پى نوشتها________________________________________
[1] . بقره/ 229.
[2] . ر.ک: حجرات/6، و ر.ک: تفسیر نمونه، ج22، ص157ـ154.
[3] . تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص198.
[4] . شرح چهل حدیث، امام خمینی(ره)، ص256، نشر عروج، تهران، چ22، 1379ش.
[5] . نهجالبلاغه، کلمه339.
[6] . غررالحکم، ص586.
[7] . فهرست غرر الحکم، ص286.
[8] . بحارالانوار، ج17، ص216.
[9] . صحیفه امام، ج8، ص491.
[10] .همان، ج6، ص446 و ج7، ص320.
[11] . بیانات امام، مورخ 8/3/1358، (همان).
[12] . سخنرانی امام، مورخ 26/2/1358، (همان).
[13] . بیانات در جمع کارکنان روزنامه کیهان، مورخ 26/2/1358، (همان).
[14] . بیانات در جمع اعضای هیأت تحریریه مجله سروش، مورخ 15/10/1358، (همان).
[15] . بقره/27.
[16] . )وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزّورِ(. حج/30.
[17] . )مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلّ عَنْ سَبیلِ اللّهِ(. لقمان/5.
[18] . تحف العقول، ص331.
[19] . برگرفته از سخنان امام در جمع مسئولان عقیدتی ـ سیاسی نیروهای انتظامی سراسر کشور در 4/12/1359، (صحیفه امام).
[20] . جواهر الکلام، ج41، ص432.
[21] . ر.ک: وسایل الشیعه، ج28؛ مستدرک الوسایل، ج18.
[22] . تحریر الوسیله، ج2، ص429.
[23] . صحیفه امام، ج21، ص263.
[24] . جواهر الکلام، ج41، ص438؛ وسایل الشیعه، ج19، ص257.
[25] . امام خمینی و رسانههای گروهی، (مبانی فقهی و حقوقی، جواد فخار طوسی)، ص71و72.
[26] . حقوق کیفری اختصاصی، ابراهیم پاد، ج1، ص372و373.
[27] . توبه/65.
[28] . مطبوعات و رسانهها از دیدگاه امام خمینی، ص54.
[29] . صحیفه امام، ج20، ص128و 129.
[30] .همان، ج20، ص127.
[31] . همان، ج21، ص20.
[32] . این موضوع در ماده 24 قانون مطبوعات و ماده 501 قانون مجازات اسلامی تصریح گردیده است.
[33] . جرایم مطبوعاتی، ص131.
[34] . بیانات امام در جمع مسئولان روزنامههای کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی، مورخ 10/6/1364.
[35] . صحیفه نور، ج8، ص220، ج12، ص274 و ج14، ص157.
لازمه چنین واقعیتی، شناخت و رعایت مرزهاست. متأسفانه برخی جراید به بهانه آزادی و ایجاد جاذبههای کاذب و زودگذر در بین خوانندگان، به نگرشهای اباحى گری مبتلا مى گردند!
در چنین نشریاتی گاهی خبرهایی درج مى گردد که منبع آن واقعیت ندارد. از نظر موازین اخلاقی و ادبی نیز در نحوه درج مطالب، لغزشها و نارسایى هایی دیده مى شود. در مواقعی خبرِ درج شده یا هر مطلب دیگر، ظاهری فریبنده و جذاب دارد، اما ضمن اینکه مخالف نصوص قرآنی و روایی است، با خرد، منطق و برهان همخوانی ندارد. گاه در ضمن خبر، موضوعی بسیار جزئی و فاقد اهمیت آنچنان به شکل مبالغهآمیز مطرح شده که از غرضورزی و کممایگی تهیهکنندگان پرده برمى دارد. مدیران نشریات و مطبوعات باید به وسیله نیروهای متدّین و کارشناس در گزینش اخبار و گزارشها، پژوهشهای لازم را انجام دهند، آنگاه پس از تشخیص سره از ناسره، اقدام به درج مطالب کنند. قرآن اصرار دارد «وقتی شخص فاسقی برایتان خبر آورد، آن را مورد تحقیق و موشکافی قرار دهید، در غیر این صورت تلاش مزبور نوعی جهالت مى باشد که فرجامی جز ندامت نخواهد داشت»؛[2] چرا که تکیه بر اخبار غیر موثق، بسیار خطرناک و موجب آشفتگی ذهن مردم و حتی آشوبهای اجتماعی مى گردد. امروز متأسفانه یکی از حربههای تبلیغاتی استکبار و رسانههای وابسته به ابرقدرتها، این است که فضای کاذبی به وجود مى آورند و با فریب و اغفال مردم و با نقشههای مرموز سرمایههای مادی، معنوی و فکرى شان را به غارت مى برند!
استقلال فکری و حرفهای که محصول آن حرّیت و آزادگی است، چنان اعتلایی به ارباب جراید مى دهد که نمى گذارد آنان مغلوب شرایط و مرعوب طوفانها گردند. کمال انسانیت آن است که آدمی خود را بنده خدا ببیند و در مقابل عظمت سرمدی او برای خود اعتبار و شأنی قائل نباشد و به خصالی آراسته باشد که مناسب عبودیت است. این صفت، روزنامهنگاران و اهالی مطبوعات را چنان پرورش مى دهد که بدون توجه به چشمداشتهای مالی و توصیههای افراد و عاری از هر گونه تطمیع و فریب در جهت آمال و اهداف دیگران که به سوی مقصدی شوم و تیره راه مى سپرد، اعتبار حرفهای خود را درک کنند و محترم بشمارند. امام سجاد (ع) در فرازهایی از نامه خویش خطاب به محمد بن مسلم زُهَری ـ که حریّت خود را به حراج گذاشته و در خدمت ستم قرار گرفته بود ـ فرمود:
«آیا چنان نیست که تو را دعوت کردند و قطبی ساختند برای چرخاندن آسیاب ظلم خویش و تو را پل ساختند تا در آن به بلا عبور کنند و تو را نردبان گمراهی کردند و راه ضلالت خویش را پیمودند و به وسیله تو، قلب نابخردان را صید کردند».[3]
امام خمینی(ره) در این باره گفته است:
«بندگی خدا، گوهر گرانبهایی است که باطن آن آزادی و ربوبیّت است. به واسطه عبودیت حق و توجه به نقطه واحده مرکزیه چنان حالتی در قلب پیدا شود که... جز در پیشگاه ربوبیّت و آنها که اطاعت آنها اطاعت ذات مقدس حق است، سر به اطاعت احدی ننهد و اگر به حسب پیشآمدن روزگار در تحت سلطه و قدرت کسی باشد، قلب را از آن لرزه نیفتد و استقلال و حریّت نفس محفوظ ماند».[4]
افراط و تفریطها
بعضی مطبوعات که دارای سلامتی فکر و روش هستند و از رذالتها و افکار پلید مصون گردیدهاند با مشاهده کارهای خوب، خشنود مى شوند و برای قدرشناسی از نیکان و پاکان، در حدی که ایشان شایستگی و لیاقت دارند، آنان را تحسین مى کنند و اینگونه خیّران و مصلحان را به استمرار کارهاى پسندیده تشویق و با ابزاری که در اختیار دارند، خوبى ها را در جامعه ترویج مى کنند و نیز از مشاهده کارهای منفی به شدت متأثر مى گردند و بر تیرهروزان تأسف مى خورند و برای آنکه زشتى ها برطرف گردند، با حسن نیت و خیرخواهی تذکراتی مى دهند و بدین وسیله یک نوع امر به معروف و نهی از منکر مطبوعاتی مى کنند. اما کم نیستند جرایدی که از این مسیر مفید فاصله مى گیرند و به انگیزه بالا بردن شمارگان نشریه و افزایش خواننده، در تمجید از افراد، اغلب رعایت حق و مصالح دینی را نمى کنند و در مدح و تحسین به افراط مى گرایند، از مرز قدردانی فراتر مى روند و زبان به چاپلوسی و تملق مى گشایند که این، یک نوع افراط است. گاهی نیز تفریط مى کنند و حقیقت را پنهان مى دارند و حق خوبان را آن طور که باید ادا نمى کنند و این دو شیوه، مخالف فضایل اخلاقی و منافی تعلیمات قرآنی و روایی است.
حضرت علی (ع) مى فرماید:
«ستودن اشخاص بیش از حد صلاحیّت و استحقاق، گزافهگویی و چاپلوسی است و کمتر از حدّ لیاقت، معلول واماندگی در سخن یا ناشی از حسد است».[5]
پارهای از نشریات عمداً نمى خواهند محاسن و مزایا را گزارش کنند و یا اگر هم خواستند برحسب مصالحی به خوبى ها بپردازند، آنها را ناچیز و غیر قابل اعتنا تلقی مى کنند و به طور ذاتی برای فضیلتهای اهل مکارم، ارزشی قائل نیستند. این گروه عینک بدبینی را به چشم نهادهاند و همواره در جستجوی زشتى ها و امور منفی هستند و استادی ماهر در سیاهنمایی مى باشند، خفاشصفت به تاریکى ها و ظلمتها تمایل دارند و متأسفانه کاروانی از خوانندگان را ماهرانه از راهروهای تردید و ابهام مى گذرانند و در بیابان ناراستی رها مى سازند!
حضرت علی (ع)، کینهورزترین افراد را اشخاصی مى داند که در فهرست کردن کاستى ها و عیبهای مردم، اصرار افزونتری دارند.[6] به فرمایش آن امام همام، همراهی و همگامی با اینگونه انسانها، آدمی را از آسیبهای جدّی مصون نمى سازد.[7]
برخی از این اشخاص به نام برادری اسلامی، در محافل افراد مسلمان حضور مى یابند و از حسن ظن و حسّ اعتماد آنان سوء استفاده مى کنند و در ضمنِ این مجالستها، لغزشها و خطاها را به ذهن مى سپارند تا در مواقع مقتضی به نام افشاگری، اطلاعرسانی و شفافسازی! به درج آنها بپردازند. چنین عیبجویان علاوه بر تحقیر شأن و منزلت برادران ایمانی و پایمال کردن شرف انسانی، در باورها و اعتقادات خود شرر مى افکنند.
رسول اکرم (ص) مى فرماید:
«خدایا! به تو پناه مى برم از دوست فریبکاری که دیدگانش ناظر اعمال و رفتار من است و دلش مراقب من. اگر نیکی ببیند، دفن مى کند، ولی بدى ها را انتشار مى دهد».[8]
گزارشگران برخی نشریات که تمایلات جناحی و افکار حزبی را پى گیری مى کنند، وقتی به محضر بزرگانی از دانش، معرفت و پرهیزگاری مى روند، از میان دُرهای گرانبها و گفتههای حکیمانه آنان، نکتهای را بر مى گزینند که امکان دارد از جنبههای گوناگون قابل تفسیر باشد، آنگاه با دیدگاهی از پیش تعیین شده به تحلیل یک سویه آن موضوع مى پردازند تا در وجهه معنوی و اجتماعی آن ستارگان فضیلت خلل وارد سازند و مردم را به آنان بدبین سازند.
یکی از شخصیتهایی که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی به شدت آماج انواع انگهای اهل نیرنگ واقع گردید، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی بود، که منافقان کوشیدند قشرهای گوناگون را نسبت به او بدبین سازند و رابطه این بازوی توانای رهبری انقلاب با مردم را قطع کنند.
سوء استفاده از آزادی
قلمهای سالم و مطبوعات خوشنیّت با کمک گرفتن از آزادى های مشروع اجتماعی، به امر به معروف و نهی از منکر مى پردازند و با نظارتهای عمومی و مطرح کردن نقایص و نارسایى ها، موجبات رشد و توسعه فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه را فراهم مى سازند. اگر چنین آزادى هایی سلب شود، کاستى های نظامهای اجرایی و اداری مشخص نمى گردد، خطاها افزایش مى یابد و اسباب خودمحوری و دیکتاتوری به وجود مى آید. به علاوه، مطبوعات مى توانند دیدگاههای کارشناسان و صاحبنظران را مطرح سازند و با فراهم ساختن آینهای از آرای خردمندان و دانشمندان و با نوعی مشارکت و مشورت فکری و علمی، موجبات رشد و شکوفایی جامعه اسلامی را پدید آورند. امام خمینی طرح مباحث دقیق و فنی و اختلافات علمی و معرفتی علما را امری پذیرفتنی و مبارک توصیف مى کند. به باور آن روح قدسی، آزادی بیان، اصلی اساسی است که دین و عقل آن را پذیرفته و بالاترین نعمت بشریت است.[9] اما اگر هر کدام از نیروهای بشری بى قید و بند رها گردد، موجبات تباهی و هلاکت دیگران را به وجود مى آورد و آزادی بیان و اظهار عقیده و افکار، از این قاعده مستثنا نیست. اگر رسانهها بخواهند در هر زمینهای آزاد باشند و به این بهانه، حرمتها را زایل و به حقوق مردم تجاوز کنند و بذرهای یأس و هراس در میان مسلمین پراکنده سازند، این وضع ضمن آنکه مغایر خرد و منطق است، عواقب بسیار ناخوشایندی به دنبال مى آورد. لذا امام خمینی(ره) آزادی در حد اجرای اصول و رعایت ضوابط را مى پذیرد و مى افزاید:
«... معنای آزادی این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور... بنویسد. بیان، آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسد، در حدود قوانین. در حدود کارهای عقلایی آزاد است».[10]
طبیعی است قلمی که مى خواهد ارزشها را مورد تهاجم قرار دهد، فساد را ترویج و از دشمنان ملّت حمایت کند، نمى تواند آزاد باشد.
امام خمینی(ره) در این باره تذکر داده است:
«اگر یک روزنامهای توطئه بر ضد مسیر ملت مى خواهد بکند با نوشتن چیزهایی که برخلاف مسیر ملت است و با ننوشتن چیزهایی که بر مسیر ملت است، اگر بخواهد توطئه بکند و راهی برود که دشمنهای یک ملت آن راه را مى روند...، اگر اینطور باشد، این آزادى ها را ملت ما نمى توانند بپذیرند».[11]
امام در جای دیگر تأکید مى ورزد:
«مطبوعات در عین حال که محترم و بسیار مؤثرند، لکن باید روی موازین مطبوعاتی و خدمت به ملت رفتار کنند. آزادی قلم و آزادی بیان، به معنای این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور.... آزاد است که بنویسد، برخلاف انقلابی که مردم خون پایش دادهاند، بنویسد. همچو آزادی صحیح نیست. قلم آزاد است که مسایل را بنویسد، لکن نه اینکه توطئه بر ضد انقلاب بکند».[12]
« دست اشخاصی که مى خواهند اختناق در ملت ایجاد بکنند، مطبوعات ... دارند باز مى کنند و این معنای آزادی نیست...، خیانت است».[13]
«الان آزادی پیش بعضی از اشخاص ملعبه شده است که هر چه دلشان مى خواهد، باید بنویسند و هر چه دلشان مى خواهد، باید بگویند».[14]
نشر تحلیلهای توأم با انحراف که هزاران نفر را سردرگم و بذرهای فساد را پراکنده مى سازند و اغواگری و گمراهسازی مردم، مصداق ضلالت است و رسانههایی که بخواهند این مسیر پر آفت را طی کنند، به نام آزادی، معنویت و شرافت انسانی را زیر پا نهادهاند. درواقع نشر آنچه بوی باطل مى دهد، مغایر عقاید مسلمین است و جلو رشد و هدایت مردم را مى گیرد، مصداق اضلال است. کلام وحی، کسانی که «عهد الهی» را مى شکنند و آنچه را که خداوند فرمان به وصلش داده، مى گسلند و در زمین فساد مى کنند، جزو زیانکاران دانسته است.[15]
به علاوه، برخی آیات از قول زور[16] و حدیث لهو[17] و نیز افترا و دروغ بستن به حضرت حق تعالی نهی مى کنند. از برخی روایات نیز بر مى آید فنون و شیوههایی که از آنها فساد برخیزد و هیچ صلاحی در آنها دیده نشود و نیز وسایل و ابزارهایی که مانع تقرب به خدا هستند یا راهی را که مسیر حق جویی را با دشواری روبهرو سازد و موجب تقویت کفر و شرک گردند، مورد نهی قرار گرفته و باید ممنوع گردند.[18]
نوشتهها و نکتههایی که زمینههای گناه را فراهم مى سازند و خوانندگان را برای انجام امور خلاف، گستاخ یا تهییج مى کنند و نیز مطالبی که حاوی بدعت و غلو آغشته به انواع تحریفاتاند مصداق منکرند و باید از ترویج و انتشار آنها ممانعت شود.
امام خمینی(ره) از قلمهایی شکوه دارد که مثل اسلحه و چماق عمل مى کنند و از پشت ضربه مى زنند. ایشان به صاحبان چنین رسانههایی توصیه مى کند:
«قبل از اینکه بخواهید مقاله بنویسید و تیترهایی درشت تنظیم کنید، با خودتان خلوت نمایید که با این کارها چه مقصدی را پی گرفتهاید، آیا در هر شرایطی پى گیر حق هستید؟ یا آن را برای خودتان مى خواهید و نیز آیا باطل را از دوستان خود مى پذیرید؟».[19]
اهانت به مقدسات
هر گونه توهین، تنقیص و تحقیر درباره اولیای الهی با قصد و غرض، ضمن آنکه منکر اغماض ناپذیر مطبوعاتی به شمار مى آید، مجازات سنگینی را در پی خواهد داشت.
هر گونه استخفاف، اهانت و دشنام به ساحت قدسی حضرت رسول اکرم (ص) جرمی برابر اعدام در پی دارد و در این باره، اجماع و اتفاق نظر وجود دارد و مخالفتی دیده نمى شود.[20] دلیل این امر، روایات متعدد و صریحی است که در متون مستند روایی وجود دارد و حتی در پارهای کتب حدیثی، باب حکم «من شتم النبی و باب قتل من سبّ النبی» دیده مى شود.[21]
امام خمینی(ره) بر اساس همین روایتها با فقهای شیعه همرأی است که هر کس پیامبر اکرم (ص) را سب کند، قتلش واجب است.[22] لذا با همین مبنای فقهی، مؤلف کتاب آیات شیطانی (سلمان رُشدی) را که به پیامبر (ص) اهانت کرده بود، محکوم به اعدام کرد.[23]
اهانت به ائمه معصوم (علیهم السلام) و حضرت فاطمه (س) نیز چنین حکمی دارد و فقها بر اساس مستندات استوار روایی در این باره نیز همرأی و متفقالقولاند.[24]
توهین به انبیای الهی در صورتی که منجر به «ارتداد» گردد، با مراعات و در نظر گرفتن تمامی شرایط مقرر در ارتداد، مجازاتی برابر اعدام دارد.[25]
قرآن مجید، مساجد و مراقد معصومان نیز جزء اشیا و مکانهای مقدس به شمار مى آیند و هتک حرمت و اهانت به این امور، حرام و ممنوع است.
از دیدگاه حقوقی «توهین» عبارت است از: عمل، رفتار و گفتاری که بر حسب عرف و عادات متداول و مرسوم موجب کسر شأن، تنزیل موقعیت و مقام گردد و مخالف حیثیت و شرافت معصومان و امور مقدس به حساب آید.[26]
مطبوعات اجازه ندارند اعتقادات و شریعت اسلامی را که مورد احترام قاطبه مسلمین است و جزء مقدسات اجتنابناپذیر جامعه اسلامی است، مخدوش سازند. به علاوه، باورهای مذهبی و علایق دینی با شخصیت مؤمنان عجین گشته است و هر گونه تهاجم و تعدی به آنها، موجب جریحه دار شدن افکار و احساسات عمومی مى شود. در واقع توهین به مقدسات، نوعی تعرّض به حریم باورها و اعتقادات مسلمین است و در نتیجه به حیثیت آحاد جامعه لطمه وارد مى کند.
ترسیم کاریکاتورهای وهن انگیز و نقاشى های موهن، ساخت نمایشنامهها و فیلمهایی که مقدسات مسلمین را مورد هتک و استهزا قرار مى دهند، اجرا و انتشار ترانهها و تصنیفهایی که محتوای اهانتآمیز دارند و نیز نگارش مقالهها و تحلیلهایی که مقام معصومان را سبک مى شمارند و تحقیر موازین شرعی را مى کنند، مى توانند مصداق این آیه از قرآن کریم باشند که خداوند مى فرماید:
) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنّ إِنّما کُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ(؛[27]
«اگر از آنها بپرسی که چه مى کردید؟ جواب مى دهند: با هم حرف مى زدیم و بازی مى کردیم. بگو آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره مى کردید؟»
امام خمینى (ره) یادآور گردیده است:
«روزنامهها آزادند مطالب بنویسند، اما ]آیا[ آزاد هستند که اهانت به مقدسات مردم بکنند؟ آزادند که فحش به مردم بدهند؟ آزادند که تهمت به مردم بزنند؟ همچو آزادی نمى تواند باشد، آزادی توطئه نمى تواند باشد».[28]
تضعیف نظام اسلامی
امام خمینی به عنوان بنیانگذار نظامی اسلامی و مردمی و در عین حال، فقیهی فرزانه و کارشناسی متبحّر در مسائل و مباحث دینی، بارها ضرورت مراعات ارکان و اساس نظام را به رسانهها تذکر مى داد و گاهی که مشاهده مى کرد برخی مطبوعات مطالب و نکاتی را انتشار دادهاند که به ساختار سیاسی و نظام جمهوری اسلامی آسیب مى زند، هشدارهایی بیدار کننده مى داد:
«آقایان توجه بکنند که قلم آنها یک وقت قلمی نباشد که جمهوری اسلامی را تضعیف بکند و من مى بینم در بعضى قلمها این جوری است و اینها توجه بکنند. من همیشه میل دارم با نصیحت با ملایمت، با آقایان رفتار کنم، لکن اگر چنانچه یک وقتی اقتضا بکند مصلحت اسلام، آنوقت یک وضع دیگری پیش مى آید. اینجور نیست که همهاش قضیه نصیحت باشد، ... تویی که مى نویسی، ما هیچی نداریم، تویی که این حرفها را مى نویسی، این برای اسلام مضرّ است، نه برای دولت...».[29]
مطبوعات، مطالبات مشروع و منطقی از نظام حاکم داشته باشند و ذکر برخی کژى ها، نباید به معنای اقدام علیه نظام تصور شود و با آن برخورد گردد. اقدامات ساختارشکنانه و تلاشهایی که اصول و اساس یک تشکیلات سیاسی برخاسته از مردمی مسلمان و معتقد را مخدوش سازد و نظام را در معرض آسیب جدی قرار دهد، با پرداختن به برنامههایی در قالب کوششهای اصلاحطلبانه و رفع معایب و نقایص، بسیار تفاوت دارد.
یکی از زشتترین و منفورترین تلاشها در مطبوعات، «افشای اسرار» کشور است. نهادهای مختلف، شخصیتهای بلند پایه نظام و نیز از همه بالاتر، حاکمیت سیاسی کشور که اداره شئون مختلف مردم را در دست دارد، اسراری در حوزههای گوناگون دارند که به حکم عقل و منطق نمى توان آنها را آشکار ساخت. افشای اسناد و مطالب محرمانه، فراتر از حدّ یک جرم اخلاقی است و اقدام خطرناک علیه عموم مردم به شمار مى رود. امام خمینی(ره) هشدار مى دهد:
«دستهاتان را یک قدر نگه دارید، قلمهاتان را یک قدر نگه دارید. توجه بکنید به اینکه هر چیزی نباید نوشته بشود، هر چیزی نباید منتشر بشود».[30]
سبقت در رساندن هر موضوعی به جامعه، گر چه به ضرر مردم باشد، در بعضی اوقات بر سیاستهای داخلی هم اثر نامطلوب مى گذارد.[31]
برخی نشریات به جای ایجاد روابط مناسب بین مردم و دولت، به تبلیغ علیه نظام مى پردازند و مردم را از نظام اسلامی جدا مى سازند و با ادامه این روند، منافع و مصالح ملی را تهدید مى کنند و با نشر اکاذیب، افترا و تهمت، ارکان اساسی دولت اسلامی را مورد تهاجم قرار مى دهند و اذهان عمومی را مشوش مى سازند. آنان سوگمندانه با تحریف واقعیتها، ارائه آمارهای دروغین، سیاهنمایی و فضاسازی غیرعقلانی، در جامعه بذرهای بدبینی مى پراکنند و در این مسیر، روحیه مردم را فرسوده ساخته و میان لایههای اجتماعی تفرقه مى افکنند. این روند، فضای سیاسی و اجتماعی را آن چنان آشفته مى سازد که زمینههایی را برای به وجود آمدن بحرانهای مختلف فراهم مى آورد.
گاهی برخی گزارشها و تحلیلهای مجلات و روزنامهها به گونهای تنظیم مى گردند که گروهها، جناحها و برخی اقوام و قبایل را به اقدام علیه «امنیت کشور» تشویق مى کنند و در صورتى که این حرکت خزنده و گزنده به اثبات برسد و کسی یا کسانی به وسیله مطبوعات جرمی علیه آرامش سیاسی و سیاست خارجی کشور و مناسبات بین مردم و نظام مرتکب گردند، نشریهای که محرک و مهیج این حرکت بوده، به معاونت در همان جرم محکوم مى گردد.
افشا و انتشار اسناد و دستورهای محرمانه نظامی، اسرار ارتش ، سپاه، نقشههای استحکامات نظامی از طریق مطبوعات نیز منع قانونی دارد و جرم محسوب مى شود.[32]
انتشار مذاکرات غیر علنی مجلس، محاکم دادگستری و تحقیقات مراجع قضایی نیز ممنوع است. به استناد ماده 29 قانون مطبوعات و بر اساس اصل 69 قانون اساسی، هر گاه روزنامهای مذاکرات غیر علنی مجلس شورای اسلامی را قبل از برطرف شدن شرایط و حالاتی که موجب تشکیل مجلس شورای اسلامی به طور غیر علنی شده است و نیز قبل از آنکه مقامات و مسئولان مربوط آن را به اطلاع عموم برسانند، منتشر کند، اعم از اینکه قصد انتشار دهنده، دستیابی به تیراژ بیشتر باشد یا هر نوع قصد دیگر، طبق نظر حاکم شرع، تعزیر خواهد شد.[33]
به نظر مى رسد افشای مسائل کلیدی کشور، برنامههای آتی دولت که آگاهی بیگانگان و عوامل فتنه و ضد انقلاب از آنها به ضرر کشور تمام مى شود و حتی افشای فرمولها و اختراعات و اکتشافاتی که سبب طمع بیگانگان در تسلط یافتن به کشور یا به انزوا کشیدن دولت و در نتیجه به ضرر مسلمین گردد، مى تواند جزو اسرار مملکتی باشد. ملاک این مسئله، ادله فراوانی است که فقها برای حرمت تقویت دستگاه کفر و مقدمهسازی استیلای کافران، تضعیف اسلام و زمینهسازی هتک مسلمین و إضرار به منافع آنان، در منابع گوناگون فقهی ذکر کردهاند.[34]
تفرقهافکنی و فریب افکار عمومی
دشمن با قوای ناپیدای خود تلاش مى کند در سنگرهای اخلاقی و فرهنگی نفوذ کند. یکی از شیوههای شیطانی خصم، افکندن بذر نفاق و تفرقه و افروختن آتش شایعه و دروغ است. مخالفان و مغرضان نظام اسلامی به خوبی از صفای روح، صداقت، اتحاد و انسجام جامعه اسلامی باخبرند و مذبوحانه در صدد برهم زدن این یگانگی و یک رنگی هستند. امام خمینی (ره) در این باره فرموده است:
«این روزها در بعضی مصاحبات و مطبوعات مطالبی مبنی بر نزدیکی خطر منتشر مى شود که جز جنگ اعصاب و تبلیغات بى سر و پا چیزی نیست. آقایان روزنامههایی که به آنها مربوط است، جلویشان را بگیرند. در روزنامهها مشغول فتنهانگیزی هستند... بر جمیع سخنرانان و تمام نویسندگان تکلیف حتمی شرعی است که حتی به طور اشاره و کنایه از گفتار و نوشتههای اختلاف انگیز اجتناب نمایند که امروز «اختلاف» برای امت اسلامی، سمّ کشنده است و باید بدانند که ایجاد اختلاف در محیط حاضر، جز تبعیت از نفس امّاره و شیطان درونی و خدمت به ابرقدرتها، خصوصاً آمریکای جهانخوار نیست و از «منکرات بزرگی» است که شیطان به اسم اسلام، بر زبانها و قلمها جاری مى کند».[35]
پى نوشتها________________________________________
[1] . بقره/ 229.
[2] . ر.ک: حجرات/6، و ر.ک: تفسیر نمونه، ج22، ص157ـ154.
[3] . تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص198.
[4] . شرح چهل حدیث، امام خمینی(ره)، ص256، نشر عروج، تهران، چ22، 1379ش.
[5] . نهجالبلاغه، کلمه339.
[6] . غررالحکم، ص586.
[7] . فهرست غرر الحکم، ص286.
[8] . بحارالانوار، ج17، ص216.
[9] . صحیفه امام، ج8، ص491.
[10] .همان، ج6، ص446 و ج7، ص320.
[11] . بیانات امام، مورخ 8/3/1358، (همان).
[12] . سخنرانی امام، مورخ 26/2/1358، (همان).
[13] . بیانات در جمع کارکنان روزنامه کیهان، مورخ 26/2/1358، (همان).
[14] . بیانات در جمع اعضای هیأت تحریریه مجله سروش، مورخ 15/10/1358، (همان).
[15] . بقره/27.
[16] . )وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزّورِ(. حج/30.
[17] . )مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلّ عَنْ سَبیلِ اللّهِ(. لقمان/5.
[18] . تحف العقول، ص331.
[19] . برگرفته از سخنان امام در جمع مسئولان عقیدتی ـ سیاسی نیروهای انتظامی سراسر کشور در 4/12/1359، (صحیفه امام).
[20] . جواهر الکلام، ج41، ص432.
[21] . ر.ک: وسایل الشیعه، ج28؛ مستدرک الوسایل، ج18.
[22] . تحریر الوسیله، ج2، ص429.
[23] . صحیفه امام، ج21، ص263.
[24] . جواهر الکلام، ج41، ص438؛ وسایل الشیعه، ج19، ص257.
[25] . امام خمینی و رسانههای گروهی، (مبانی فقهی و حقوقی، جواد فخار طوسی)، ص71و72.
[26] . حقوق کیفری اختصاصی، ابراهیم پاد، ج1، ص372و373.
[27] . توبه/65.
[28] . مطبوعات و رسانهها از دیدگاه امام خمینی، ص54.
[29] . صحیفه امام، ج20، ص128و 129.
[30] .همان، ج20، ص127.
[31] . همان، ج21، ص20.
[32] . این موضوع در ماده 24 قانون مطبوعات و ماده 501 قانون مجازات اسلامی تصریح گردیده است.
[33] . جرایم مطبوعاتی، ص131.
[34] . بیانات امام در جمع مسئولان روزنامههای کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی، مورخ 10/6/1364.
[35] . صحیفه نور، ج8، ص220، ج12، ص274 و ج14، ص157.