بیدارى افکار عمومی، مهمترین وظیفه رسانهها
آرشیو
چکیده
متن
در وضعیت و ساختار کنونی جامعه،رسانه ها نقش مهمی در ارائه مطالب به مخاطبان خود دارند. بى تردید رسانه، چه نوشتاری و چه گفتاری، برای ایفای نقش خود وظایفی دارد که باید آنها را- اگر نگوییم به بهترین وجه ـ لااقل در حدّ امکان خوب انجام دهد و برای ادای درست وظایف و مسئولیتهای خود نیازمند الگوگیری از کسانی است که این وظایف را به احسن وجه انجام داده و راه خود را به درستی پیموده و از بیراهه رفتن پرهیز کردهاند. ما در این مقاله ضمن بیان تاریخچه، به کیفیت و الگوی بیدارسازی رسانهها در عرصه سیاست نیز مى پردازیم.
یکی از مهمترین وظایف و شاید اولین وظیفه رسانه ها، چه رادیو و تلویزیون و چه مطبوعات، روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم درباره مسائل جامعه است؛ وظیفهای که جز با صداقت و خیرخواهی مردم، عملی نمی شود.
برای بررسی نقش رسانه در بیداری افکار عمومی، ابتدا سوابق رسانهها را بررسی مى کنیم. در عصر کنونی رسانههای مهم و قابل دسترسی به سه دسته تقسیم مى شوند:
1. رادیو، تلویزیون و ماهواره؛ 2. مطبوعات؛ 3. اینترنت.
نقش این سه رسانه مهم را در بیداری مردم ایران، بررسی مى کنیم و چون قدیمى ترین رسانه مطبوعات بوده، این رسانه را بیشتر مورد بررسی قرار مى دهیم.
سابقه چاپ روزنامه در ایران به عصر قاجار بر مى گردد، اما در چند واقعه مهم روزنامهها نقش به سزایی را ایفا نمودند: جریان مشروطیت، جنگ جهانی دوم، اشغال ایران در سال 1320ش و انقلاب اسلامی ایران در سال 1357ش.
دوران رژیم رضا خان
در دوران رضا خان و در حالی که اختناق در تمام فضای ایران سایه افکنده بود، روشنفکران ایرانی تحصیلکرده در اروپا، راهی وطن شدند تا درد و رنج و آلام مردم فقیر و گرسنه و بى سواد ایران را به گوش حکومت برسانند. رضاخان از آنجا که هواخواه حکومت دیکتاتوری بود، قانع نمى شد که عده ای از فرنگ برگشته، بخواهند فریاد مردمسالاری را علیه او سر دهند؛ بدین روی، از آن زمان به نام دوران ضد روشنفکری نام برده می شود. شعرا و روزنامهنگارانی که درد و رنج مردم را بیان مى داشتند، به جوخههای ترور سپرده مى شدند و یا به گوشه زندان مى افتادند. جنبش روزنامهنگاری نوین در ایران در اواخر دهه 1310 و در اوایل سال1320 به اوج خود رسید و با سقوط رضا شاه، این جنبش از قفس بیرون آمد و در انتقاد از اشغالگران میهن، آستینها را بالا زد. مى توان گفت فرهنگ آگاهسازی مردم در ایران بهوسیله روزنامهها و نشریات با وجود محدودیت و تعدادکم، خوب بود، ولی متأسفانه بیش از هفتاد درصد مردم سواد نداشتند و این مى توانست یکی از عوامل ناکامی آنها در هدایت مردم علیه استبداد باشد، ضمن اینکه ترس مدیران روزنامهها از ترور و زندان باعث شد تا در اواخر حکومت رضاشاه کمی انعطافپذیر شوند، ولی با این حال برخی از آنها رسالت خود را فراموش نکردند.
دوران محمد رضا شاه
با سقوط رضاخان و انتقاد هایی که از سیستم استبدادی او بود، فرزندش محمد رضا در نظر داشت با محکم کردن جایگاه خود در بین مردم هر گونه انتقاد از حکومت را آزاد اعلام کند. با دادن آزادی بیان در اوایل حکومت محمدرضا، احزاب مهم و مختلف کشور نیز اقدام به انتشار روزنامه کردند. روزنامهها در رژیم شاه بعد از چند واقعه مهم، تحت فشار شدید و سانسور قرار گرفتند. نظام سانسور و سرکوب، دقیقاً اولین بار بعد از ترور شاه در 15 بهمن 1329 در دانشگاه تهران شکل گرفت. این فشارها بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که محمدرضا را تبدیل به یک دیکتاتور کرد، بیشتر گشت و بعد از تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور در سال 1334 به اوج خود رسید. ساواک با سرکوب انتقاد و ایجاد ترس و وحشت در بین جامعه مطبوعات، نظام سانسور مطبوعات را برای اولین بار رسماً بر عهده گرفت .تقریباً در همین دوران بود که اولین تلویزیونها وارد ایران شدند. تلویزیون تا سال 1357 در رژیم شاه اصولاً نقش رسانه مهم و آگاهکننده افکار عمومی را ایفا نکرد. بر همین اساس، این رسانه مهم در دوران رژیم پهلوی به حاشیه رفت و فقط مطبوعات در میدان باقی ماندند.
دخالتهای رسمی ساواک و مقامات امنیتی کشور در مطبوعات با سیاستِ «این را بنویس و آن را ننویس» (که نمونه آن مقاله توهین آمیز داریوش همایون، با امضای احمد رشیدی مطلق بود که در سال 1356 در روزنامه اطلاعات علیه امام چاپ شد) باعث شد تا به انتقاد علیه سانسور برسند که نتیجه آن، اعتصاب دو ماهه در سال 1357 بود و سکوت رسانهای در برابر کشتار مردم به وسیله رژیم شاه در شهرهای مختلف کشور قرار گیرد و این همان هدف رژیم شاه بود؛ اما با انتشار مجدد روزنامهها این بار حملات علیه رژیم همگام با مردم پیش مى رفت.
استقبال مردم از روزنامهها به عنوان تنها رسانه مهم و روشن کننده افکار عمومی در آستانه انقلاب اسلامی، طوری بود که دو روزنامه مهم کشور (اطلاعات و کیهان) هر کدام هر روز با چند میلیون تیراژ به چاپ مى رسیدند و این، در طول تاریخ روزنامهنگاری ایران بى سابقه بود.
رسانه ها از ابتدای انقلاب تا کنون
هیچکس نمى تواند نقش مهم روزنامهها در پیروزی انقلاب 1357 را انکار کند. بعد از انقلاب و با تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، افکارِ از بند رهایی یافته، آماده بود تا همه مکنونات خود را بیرون بریزد. اوج روزنامهنگاری در تاریخ ایران در دو سال اول انقلاب رخ داد. احزاب و جناحهای مختلف سیاسی کشور دست به انتشار روزنامههایی زدند تا نظریات حزب خود را گسترش دهند و نیرو جذب کنند. دستیابی به کرسی های مجلس یا صندلی ریاست جمهوری و یا حتی نخست وزیری، در رأس کار اکثر احزاب قدرت طلب مثل مجاهدین خلق (منافقین)، چریکهای فدایی خلق و احزاب کمونیست مثل حزب توده شده بود. برخی از روزنامههای تحت امر بنی صدر خائن، به شدت از وضع سیاسی کشور انتقاد و حتی علیه اعضای شورای انقلاب مثل شهید بهشتی مطالب توهین آمیز منتشر مى کردند. اما با درایت امام خمینی(قدس سره)، توطئههایی که آمریکا و شوروی مى خواستند از طریق روزنامهها برای براندازی نظام تازه به قدرت رسیده اجرا کنند، نقش برآب شد و امواج این انقلاب، این روزنامههای مزدور را نیز همانند شاه و عمّالش سرنگون کرد.
بعد از تأیید مجلس خبرگان و اعلام پیشنویس قانون اساسی، اعتراضات دشمنان انقلاب اسلامی علیه قانون اساسی ـ به ویژه علیه اصل ولایت فقیه ـ به اوج رسید. در همین زمان، این تلویزیون بود که با برگزاری مناظره برای مخالفان و موافقان، نقش مؤثری در روشن ساختن افکار عمومی برای پذیرش این قانون داشت. استاد مطهری، آیت الله بهشتی، دکتر مفتح و دیگر شخصیتهای برجسته انقلاب با استفاده از این رسانه، نقش بهسزایی در این زمینه داشتند.
در دوران جنگ نیز مطبوعات و رادیو و تلویزیون مردم را از پیروزى ها، شکستها، اوضاع اقتصادی کشور، تحریمها و فشار جنگ آگاه مى ساختند و برای رسیدن به پیروزی، مردم را به کمک به جبهه نبرد حق فرامى خواندند و توانستند با معرفی صدام به عنوان آغازگر جنگ و با گزارش جنایتهای او علیه مردم کشورمان و حملات و بمبارانهای شیمیایی رژیم بعث عراق، نقش بى نظیر و مهمی را در اطلاعرسانی دقیق و بیداری مردم ایفا کنند.
خبرنگاران تلویزیون و روزنامه ها نیز مانند دلاوران ارتش و سپاه برای آگاهسازی مردم به جبههها مى رفتند و خود را در زیر آتشبار دشمن قرار مى دادند تا تصاویر ناب و دیدنی را برای آنها به نمایش بگذارند. شهید آوینی از این دست افراد بود که نقش او در تاریخ جبهه و جنگ، ماندگار شد.
اینترنت نیز از اواخر دهه ی 1370 در ایران راه افتاد و سالهای دولت اصلاحات نیز سالهای پدید آمدن جنبش وبلاگنویسی در ایران و آشنایی روز به روز جوانان با اینترنت بود که امید است آنان از جنبههای مثبت و سازنده آن بهرهمند گردند. با آنکه اکنون در عصر اطلاعات و پیشرفت ارتباطات هستیم و با وجود اینترنت، ماهواره و ایمیل، باز هم نمى توان از نقش مطبوعات و روزنامهها در ایران گذشت و مى توان به جرئت گفت که در زمان کنونی برای دستیابی به اخبار روز جهان، همچنان اقبال عمومی به روزنامهها بیشتر از تلویزیون و یا حتی سایتهای اینترنتی است.
یکی از مهمترین وظایف و شاید اولین وظیفه رسانه ها، چه رادیو و تلویزیون و چه مطبوعات، روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم درباره مسائل جامعه است؛ وظیفهای که جز با صداقت و خیرخواهی مردم، عملی نمی شود.
برای بررسی نقش رسانه در بیداری افکار عمومی، ابتدا سوابق رسانهها را بررسی مى کنیم. در عصر کنونی رسانههای مهم و قابل دسترسی به سه دسته تقسیم مى شوند:
1. رادیو، تلویزیون و ماهواره؛ 2. مطبوعات؛ 3. اینترنت.
نقش این سه رسانه مهم را در بیداری مردم ایران، بررسی مى کنیم و چون قدیمى ترین رسانه مطبوعات بوده، این رسانه را بیشتر مورد بررسی قرار مى دهیم.
سابقه چاپ روزنامه در ایران به عصر قاجار بر مى گردد، اما در چند واقعه مهم روزنامهها نقش به سزایی را ایفا نمودند: جریان مشروطیت، جنگ جهانی دوم، اشغال ایران در سال 1320ش و انقلاب اسلامی ایران در سال 1357ش.
دوران رژیم رضا خان
در دوران رضا خان و در حالی که اختناق در تمام فضای ایران سایه افکنده بود، روشنفکران ایرانی تحصیلکرده در اروپا، راهی وطن شدند تا درد و رنج و آلام مردم فقیر و گرسنه و بى سواد ایران را به گوش حکومت برسانند. رضاخان از آنجا که هواخواه حکومت دیکتاتوری بود، قانع نمى شد که عده ای از فرنگ برگشته، بخواهند فریاد مردمسالاری را علیه او سر دهند؛ بدین روی، از آن زمان به نام دوران ضد روشنفکری نام برده می شود. شعرا و روزنامهنگارانی که درد و رنج مردم را بیان مى داشتند، به جوخههای ترور سپرده مى شدند و یا به گوشه زندان مى افتادند. جنبش روزنامهنگاری نوین در ایران در اواخر دهه 1310 و در اوایل سال1320 به اوج خود رسید و با سقوط رضا شاه، این جنبش از قفس بیرون آمد و در انتقاد از اشغالگران میهن، آستینها را بالا زد. مى توان گفت فرهنگ آگاهسازی مردم در ایران بهوسیله روزنامهها و نشریات با وجود محدودیت و تعدادکم، خوب بود، ولی متأسفانه بیش از هفتاد درصد مردم سواد نداشتند و این مى توانست یکی از عوامل ناکامی آنها در هدایت مردم علیه استبداد باشد، ضمن اینکه ترس مدیران روزنامهها از ترور و زندان باعث شد تا در اواخر حکومت رضاشاه کمی انعطافپذیر شوند، ولی با این حال برخی از آنها رسالت خود را فراموش نکردند.
دوران محمد رضا شاه
با سقوط رضاخان و انتقاد هایی که از سیستم استبدادی او بود، فرزندش محمد رضا در نظر داشت با محکم کردن جایگاه خود در بین مردم هر گونه انتقاد از حکومت را آزاد اعلام کند. با دادن آزادی بیان در اوایل حکومت محمدرضا، احزاب مهم و مختلف کشور نیز اقدام به انتشار روزنامه کردند. روزنامهها در رژیم شاه بعد از چند واقعه مهم، تحت فشار شدید و سانسور قرار گرفتند. نظام سانسور و سرکوب، دقیقاً اولین بار بعد از ترور شاه در 15 بهمن 1329 در دانشگاه تهران شکل گرفت. این فشارها بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که محمدرضا را تبدیل به یک دیکتاتور کرد، بیشتر گشت و بعد از تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور در سال 1334 به اوج خود رسید. ساواک با سرکوب انتقاد و ایجاد ترس و وحشت در بین جامعه مطبوعات، نظام سانسور مطبوعات را برای اولین بار رسماً بر عهده گرفت .تقریباً در همین دوران بود که اولین تلویزیونها وارد ایران شدند. تلویزیون تا سال 1357 در رژیم شاه اصولاً نقش رسانه مهم و آگاهکننده افکار عمومی را ایفا نکرد. بر همین اساس، این رسانه مهم در دوران رژیم پهلوی به حاشیه رفت و فقط مطبوعات در میدان باقی ماندند.
دخالتهای رسمی ساواک و مقامات امنیتی کشور در مطبوعات با سیاستِ «این را بنویس و آن را ننویس» (که نمونه آن مقاله توهین آمیز داریوش همایون، با امضای احمد رشیدی مطلق بود که در سال 1356 در روزنامه اطلاعات علیه امام چاپ شد) باعث شد تا به انتقاد علیه سانسور برسند که نتیجه آن، اعتصاب دو ماهه در سال 1357 بود و سکوت رسانهای در برابر کشتار مردم به وسیله رژیم شاه در شهرهای مختلف کشور قرار گیرد و این همان هدف رژیم شاه بود؛ اما با انتشار مجدد روزنامهها این بار حملات علیه رژیم همگام با مردم پیش مى رفت.
استقبال مردم از روزنامهها به عنوان تنها رسانه مهم و روشن کننده افکار عمومی در آستانه انقلاب اسلامی، طوری بود که دو روزنامه مهم کشور (اطلاعات و کیهان) هر کدام هر روز با چند میلیون تیراژ به چاپ مى رسیدند و این، در طول تاریخ روزنامهنگاری ایران بى سابقه بود.
رسانه ها از ابتدای انقلاب تا کنون
هیچکس نمى تواند نقش مهم روزنامهها در پیروزی انقلاب 1357 را انکار کند. بعد از انقلاب و با تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، افکارِ از بند رهایی یافته، آماده بود تا همه مکنونات خود را بیرون بریزد. اوج روزنامهنگاری در تاریخ ایران در دو سال اول انقلاب رخ داد. احزاب و جناحهای مختلف سیاسی کشور دست به انتشار روزنامههایی زدند تا نظریات حزب خود را گسترش دهند و نیرو جذب کنند. دستیابی به کرسی های مجلس یا صندلی ریاست جمهوری و یا حتی نخست وزیری، در رأس کار اکثر احزاب قدرت طلب مثل مجاهدین خلق (منافقین)، چریکهای فدایی خلق و احزاب کمونیست مثل حزب توده شده بود. برخی از روزنامههای تحت امر بنی صدر خائن، به شدت از وضع سیاسی کشور انتقاد و حتی علیه اعضای شورای انقلاب مثل شهید بهشتی مطالب توهین آمیز منتشر مى کردند. اما با درایت امام خمینی(قدس سره)، توطئههایی که آمریکا و شوروی مى خواستند از طریق روزنامهها برای براندازی نظام تازه به قدرت رسیده اجرا کنند، نقش برآب شد و امواج این انقلاب، این روزنامههای مزدور را نیز همانند شاه و عمّالش سرنگون کرد.
بعد از تأیید مجلس خبرگان و اعلام پیشنویس قانون اساسی، اعتراضات دشمنان انقلاب اسلامی علیه قانون اساسی ـ به ویژه علیه اصل ولایت فقیه ـ به اوج رسید. در همین زمان، این تلویزیون بود که با برگزاری مناظره برای مخالفان و موافقان، نقش مؤثری در روشن ساختن افکار عمومی برای پذیرش این قانون داشت. استاد مطهری، آیت الله بهشتی، دکتر مفتح و دیگر شخصیتهای برجسته انقلاب با استفاده از این رسانه، نقش بهسزایی در این زمینه داشتند.
در دوران جنگ نیز مطبوعات و رادیو و تلویزیون مردم را از پیروزى ها، شکستها، اوضاع اقتصادی کشور، تحریمها و فشار جنگ آگاه مى ساختند و برای رسیدن به پیروزی، مردم را به کمک به جبهه نبرد حق فرامى خواندند و توانستند با معرفی صدام به عنوان آغازگر جنگ و با گزارش جنایتهای او علیه مردم کشورمان و حملات و بمبارانهای شیمیایی رژیم بعث عراق، نقش بى نظیر و مهمی را در اطلاعرسانی دقیق و بیداری مردم ایفا کنند.
خبرنگاران تلویزیون و روزنامه ها نیز مانند دلاوران ارتش و سپاه برای آگاهسازی مردم به جبههها مى رفتند و خود را در زیر آتشبار دشمن قرار مى دادند تا تصاویر ناب و دیدنی را برای آنها به نمایش بگذارند. شهید آوینی از این دست افراد بود که نقش او در تاریخ جبهه و جنگ، ماندگار شد.
اینترنت نیز از اواخر دهه ی 1370 در ایران راه افتاد و سالهای دولت اصلاحات نیز سالهای پدید آمدن جنبش وبلاگنویسی در ایران و آشنایی روز به روز جوانان با اینترنت بود که امید است آنان از جنبههای مثبت و سازنده آن بهرهمند گردند. با آنکه اکنون در عصر اطلاعات و پیشرفت ارتباطات هستیم و با وجود اینترنت، ماهواره و ایمیل، باز هم نمى توان از نقش مطبوعات و روزنامهها در ایران گذشت و مى توان به جرئت گفت که در زمان کنونی برای دستیابی به اخبار روز جهان، همچنان اقبال عمومی به روزنامهها بیشتر از تلویزیون و یا حتی سایتهای اینترنتی است.