ارزیابى رسانهها
آرشیو
چکیده
متن
شاید برای برخی از خوانندگان گرامی، این سؤال پیش آید که: چرا نشریه فرهنگ کوثر این قدر به مسأله «رسانه» مى پردازد و این فصلنامه که باید در قلمرو اندیشه و سیره اهل بیت (علیهم السلام) فعالیت کند، دو شماره از نشریه را به این موضوع اختصاص داده است؟
پاسخ سؤال در این نکته نهفته است که اولاً: رسانهها، مهمترین ابزار انتقال فرهنگ و پیاماند. فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) نیز همچون تمام اندیشهها و فرهنگها، بر بال رسانهها به جامعه بشری مى رسد. ثانیاً: رسانههای جبهه معارض انقلاب اسلامی، تمام تلاش خود را برای تیره کردن فضا و محو یا مسخ فرهنگ انقلاب اسلامی به کار مى گیرند و مدام در فضای زندگی بشریت، دود و گرد و غبار مى پراکنند، تا «دیدار یار» دشوار شود و چشم از دیدن سیمای حقیقت باز ماند.
جمال یار ندارد نقاب و پرده، ولی
تو خاک ره بنشان، تا نظر توانی کرد
خوانندگان گرامی به خوبی مى دانند، دشمنان همیشه از آب گلآلود ماهی مى گیرند و با «فتنهسازی» و تردید آفرینی، فرصت درست دیدن و شنیدن و تفکر و اندیشه درباره فرهنگ و اندیشههای نبوی و علوی را از فرزندان اسلام و قرآن سلب مى کنند و زمینه اجرای احکام الهی را ویران مى سازند.
از سوی دیگر، «فرهنگ کوثر» یک سرباز کوچک در جبهه فرهنگ انقلاب اسلامی است و بدون همفکری، هماهنگی، همیاری و همکاری دیگر سربازان و فرماندهان جبهه فرهنگی اسلام، امکان نقشآفرینی و اثرگذاری ندارد. امروزه در جنگ نرمدشمن و تهاجم رسانهای و در برابر امواج دروغ، تحریف، شایعه، تزویر و بزرگنمایی هزاران و میلیونها رسانه صوتی، تصویری، الکترونیکی، مکتوب و متن محور و چند بعدی، رسانههای جبهه توحید و مرزبانان جبهه فرهنگی اسلام، به احساس مسئولیت بیشتر، ساماندهی بهتر، برنامهریزی قوى تر و منظمتر و کوشش فزونتر برای دفاع از فرهنگ خود نیاز دارند.
جنگ فرهنگی
در آغاز باید باور کنیم بین فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) و فرهنگ غرب، تقابل ذاتی وجود دارد. نشر اندیشههای قرآنی و موج بیداری اسلامی، نظام سلطه جهانی و فرهنگ غرب را به وحشت انداخته است. درگیرى های نظامی سالهای اخیر در بوسنی، عراق، افغانستان، پاکستان، یمن، کشورهای آفریقایی و به ویژه لبنان و فلسطین، چهره نظامی غرب را در برابر مسلمانان نشان مى دهد. امّا چهره فرهنگی غرب را در تلویزیونها، رادیوها، اینترنت، فیلمهای سینمایی، کتب آموزشی و غیرآموزشی و دیگر رسانههای مکتوب و مصور دنیای غرب باید مشاهده کرد.
مقاومت سى ساله انقلاب اسلامی و اندیشههای امام خمینی(قدس سره) در برابر غرب، جرأت و شجاعت بیشتری به ملتهای اسلامی و مظلومان جهان بخشیده است.
آرایش جنگ فرهنگی
امروزه در جهان، سه جبهه وجود دارد که هر کدام ویژگى ها و نقاط ضعف و قوتّ خاص خویش را دارند و هر انسان فرزانهای باید جایگاه خویش را در این سه جبهه بشناسد و بر اساس آن برنامهریزی و اقدام کند.
1. جبهه انقلاب اسلامی؛
2. جبهه فرهنگی غرب؛
3. جبهه بى طرف و عناصر میانه.
جنگ اصلی در جهان امروز بین اندیشه و فرهنگ انقلاب اسلامی «اندیشه اهل بیت (علیهم السلام)» و فرهنگ و تفکر غرب و غربگرایان است.
«جبهه بى طرف» بر اساس دقت، سرعت، برنامهریزی و تلاش دو جبهه دیگر، در تردید و نوسان است.
در برخی موارد، مجذوب انقلاب اسلامی مى شود وگاه در خدمت اهداف فرهنگ غربی قرار مى گیرد. جبهه غربگرا هم معمولاً خود را بى طرف اعلام مى کند و زیر نام جبهه بى طرف فعالیتهای خود را پنهان مى سازد و اینجاست که شناخت حق و باطل، دشوار مى شود.
مرزبانان جبهه فرهنگی اسلام، به بصیرت بیشتر، احساس مسئولیت افزونتر، ساماندهی و برنامهریزی دقیقتر و منظمتر، ارتباط قوى تر بین نیروهای خودی و هم آهنگی بین امکانات خویش نیاز دارند.
معارضان انقلاب اسلامی امروز، از چپ و راست، در کنار هم قرار گرفتهاند و مجموعهای از رسانههای یأسآفرین، مبتذل و ضداخلاقی، تفرقهافکن و هتاک و توهینگر به مقدسات عقلی و فطری و آسمانی را تشکیل داده و تجهیز کردهاند. ترویج شکاکیّت، اختلاف قرائتها، اندیشههای سکولار، نشر ابزارهای فساد و آموزش و تشویق و حمایت از آن و ساختن مکاتب و عرفان کاذب، بخشی از فعالیتهای رسانهای دشمن است.
بیماری رسانههای خودی
رسانههای جبهه خودی، امروز گرفتار بیمارى هایی است که در اسرع وقت باید درمان شود تا مرزبانان فرهنگ انقلاب اسلامی بتوانند از اسلام و مسلمین دفاع کنند، فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) را به جهان صادر کنند و نقش الهی خویش را در بخش «جهاد و دفاع» به خوبی ایفا نمایند.
وقتی گروهی از سربازان با حجم بالای هجوم و تک دشمن مواجه مى شوند، باید علاوه بر مقاومت و تلاش بیشتر، از دیگر سربازان و فرماندهان جبهه خودی و از نیروهای مسلمان در پشت جبهه استمداد کنند و تقاضای نیرو و امکانات نمایند. از نگاه ما و بسیاری از کارشناسان و دلسوزان بیدار انقلاب اسلامی، امروز صدای «هل من ناصر» فرهنگی سیدالشهدا، به گوش مى رسد و هر کس با هر امکاناتی که دارد، باید به یاری «فرهنگ مظلوم عاشورا» بشتابد.
رهبری بزرگوار انقلاب اسلامی سالهاست که هشدار مى دهند و خطر هجوم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، غارت فرهنگی و «ناتوی فرهنگی» را گوشزد مى کنند؛ امّا مرزبانان فرهنگی، به میزان لازم این آوای نجات و رهایی را نمى شنوند. برخی نفوذى های دشمن اصل وجود «دشمن» و «توطئه» و «هجوم» را انکار کردند و همه را تبادل فرهنگی و ارتباط علمی و رسانهای نامیدند. و حتی فریاد برآوردند که: همه، خودی هستند و غریبه و بیگانهای در کار نیست.
برخی دیگر از مرزبانان جبهه انقلاب اسلامی که به دفاع از اسلام و مسلمانان عقیده دارند، گرفتار بیمارى های دیگری بودند و هستند؛ مانند:
1. بیماری بى تفاوتی؛
2. بیماری غفلت فرهنگی؛
3. بیماری ترجمه و اقتباس اندیشههای غربی، به ویژه در حوزه علوم انسانی؛
4. بیماری ناهماهنگی با دیگر رزمندگان جبهه فرهنگ اسلامی؛
5. بیماری عدم پخش و پوشش مناسب محصولات فرهنگی؛
6. بیماری موازی کاری و اتلاف امکانات و نیروها؛
7. بیماری عدم توجه به تولید و تغذیه به هنگام و بر اساس نیازهای فوری؛
8. بیماری اکتفا به تلاشهای تدافعی و شبههشناسی و عدم اقدام تهاجمی؛
9. بیماری تجملگرایی با امکانات جبهه فرهنگی؛
10. بیماری استفاده اختصاصی از امکانات جبهه خودی؛
11. بیماری مصرف بودجه فرهنگی برای سرگرمی و به اصطلاح ورزش، میراث شاهان و موسیقی؛
12. بیماری قربانی شدن فرهنگ در خدمت اقتصاد به بهانه خودکفایی دستگاههای فرهنگی؛
13. بیماری بى توجهی به تفاوت علمی مخاطبان و شرائط سنّی مصرف کنندگان کالای فرهنگی؛
14. بیماری سپردن مشاغل و مؤسسات فرهنگی به نیروهای نفوذی، ناتوان و فاقد تشخیص اهداف و آرمانهای فرهنگی.
هر کدام از این بیمارى ها، کافی است که بخش گستردهای از «مرزهای فرهنگی» بلادفاع بماند و دشمن گستاخ شود، و گروهی از فرزندان اسلام قربانی هجوم فکری ـ فرهنگی شوند.
امروز جنگ نرم، جنگ فکری ـ فرهنگی، جنگ روانی و عقیدتی، جنگ واژهها، جنگ تصویرها، نبرد امواج رادیویی و تلویزیونی و جنگ سایتها و وبلاگها و جنگ الکترونیک بین بینشها، آرمانها، اخلاق و عواطف اجتماعی، بسیار جدی، مداوم و بدون آتشبس بین جبهه انقلاب اسلامی و جبهه غرب و غربگرایی در جریان است و قلمرو این پیکار، کل فضای رسانهای جهان است.
در یک سو، توحید است و در دیگر سو، شرک.
در یک سو، ایمان است و در دیگر سو، کفر.
در یک سو، پیامبراناند و در دیگر سو، پادشاهان.
در یک سو، امامت و ولایت قرار دارد و در دیگر سو، سلطنت و مردم سالاری بدون قید دینی.
در یک سو، مردماند و در دیگر سو، نخبگان و امتیازجویان سیاسی و اقتصادی.
در یک سو، حقیقت است و در دیگر سو، تزویر و فریب.
در یک سو، شجاعت آفرینی است و در دیگر سو، بزدلپروری.
در یک سو، امید بخشی است و در دیگر سو، یأسآفرینی.
در یک سو، ندای برادری، تقریب و همدلی است و در دیگر سو، ابهام، اغراقگویی، بزرگنمایی، کتمان، پنهانسازی و غبار آفرینی.
در یک طرف، ایمان به غیب، توحید، معاد، پیامبران، امامت، مهدویت و ولایت فقیه است و فریاد «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» و در دیگر سو، «نه غزه، نه لبنان و جمهوری ایرانی!» و خوشگذرانی، شیطانپرستی، دنیازدگی، زورمداری و خنیاگری.
اتهام به نظام، به دولت، به رهبری، به بسیج، نیروی انتظامی، شورای نگهبان و عموم خداجویان و خدمت اندیشان، سلاح رسانههای دشمنان نظام اسلامی است.
اتهام خشونت، اتهام تقلب انتخاباتی، اتهام لجاجت، اتهام دروغگویی، اتهام قتل و جرح و تجاوز، با صدها روش مستقیم و غیرمستقیم و با هزاران ابزار صوتی، تصویری، گفتاری، نوشتاری، تجسمی و نمایشی در جریان «موج سبز» از میلیونها «حنجره شیطانی» به یاری منافقان داخلی و فریبخوردگان ناآگاه، تولید و پخش و توزیع و تکرار شد و مى شود.
ولی این بار هم به یاری خدا و در سایه رهبری انقلاب اسلامی و بصیرت و غیرت امت عاشورایی، تیرهای تبلیغاتی دشمنان به سوی خود آنان برگشت و سبزنمایانِ سیاهاندیش را رسوا نمود.
) یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللّهُ إِلاّ أَنْ یُتِمّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ(؛[1]
) یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ([2]
«مى خواهند، نور الهی را با دهانهایشان خاموش سازند و خدا، نور خویش را کامل مى سازد، گر چه کافران خوش ندارند».
وظایف رسانههای اسلامی
در چنین شرایطی، وظایف رسانههای اسلامی و بایدها و نبایدهای مرزبانان جبهه انقلاب اسلامی، چیست؟
ـ شناخت دقیق عناصر خودی و غیرخودی و روشنگری برای شناخت دوست و دشمن.
ـ کاهش اختلافات خودى ها.
ـ استفاده از حداکثر ظرفیتها.
ـ افزایش مراقبت و حساسیت در برابر تحرک مرزبانان فرهنگ غربی؛ مثل: تهاجم، نفوذ، تطمیع و اختلافافکنی.
ـ تدارک عمل و عکسالعمل مناسب در برابر جبهه معارض انقلاب اسلامی.
ـ تربیت نیروهای انسانی لازم برای جبهه خودی.
ـ داشتن طرح و برنامه سنجیده در برابر توطئههای فرهنگی بیگانگان.
ـ تشکیل ستاد و صف قوی در همه میادین فرهنگی.
ـ فرماندهی و سازماندهی مناسب نیروها.
ـ به کارگیری روشهای کارآمد در هجوم و دفاع فرهنگی.
ـ سرمایهگذاری و تجهیز لازم و کافی سربازان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و افزایش کمیت و کیفیت «انصار روح الله».
مهندسی فرهنگی
افزایش هماهنگی، تعامل و همفکری یاران انقلاب اسلامی، از فرائض قطعی و فوری امت بزرگ اسلامی است.
امروز همه مى دانیم اقدامهای فردی، محدود، بدون سازماندهی، ناقص و ضعیف در برابر ارتش فرهنگی کفر جهانی، ثمر بخش نیست؛ گر چه هر کس در حد توان باید به دفاع فرهنگی از اسلام و مسلمانی برخیزد و از هجوم دشمن به ایمان، جان، ناموس و اموال مسلمین جلوگیری نماید. ولی اقداماتی بدین شرح، توسط رسانههای اسلامی ضرورت دارد:
1. فعالیت جبههای تمام رسانههای فرهنگ اسلامی ضرورت دارد.
2. شناخت جبهه دشمن، از اولویتهای تمام رزمندگان جبهه اسلام است.
3. تنوع اشکال مبارزه، از مهمترین نیازهای امروز است.
4. سلامت محتوای «رسانههای فرهنگ انقلاب»، از بدیهى ترین امور است.
5. یاری یکدیگر در تولید، نقد، نشر و پخش رسانه، ضرورت جهاد فرهنگی است.
6. هجوم به فرهنگ معارض و عدم اکتفا به دفاع و شبههزدایی، راهکار خروج از محاصره فرهنگی است.
7. برنامهریزی قوی برای توزیع درست کالای فرهنگی.
8. باز تولید آثار گوناگون مفید، از نیازهای امروز جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است.
قرآن، رسانه الهی
قرآن، الگوی رسانههای جبهه انقلاب اسلامی است و تلاوت، قرائت، شنیدن و دیدن و نگاه کردن به این گونه رسانهها، عبادت است و خدمت در تولید و توزیع رسانههایی که از قرآن الگو مى گیرند، عبادت خدا و خدمت به بندگان اوست.
هیچ رسانهای به عمق و سلامت و قداست و دقت قرآن در جهان وجود ندارد.
قرآن، عالى ترین رسانه هستی است و تمام رسانهها و رسانهداران دنیای اسلام باید در قرآن ذوب شوند.
رسانهها اگر در محتوا و اهداف و روش از قرآن الهام گیرند، شنیدن و دیدن صدا و سیمای آنان و خواندن مطالب و تماشای برنامههای آنان، «عبادت» است و به میزانی که از اهداف و قوانین قرآنی دور گردند، به جای صدای خدا، نعرههای شیطان را رله مى کنند و بازتاب مى دهند.
رسانهها قبل از کار، باید «واجبات و محرّمات رسانهای» را بشناسند و گرنه آگاهانه یا ناآگاهانه در دام شیطان و شبکه دشمن گرفتار مى شوند.
فقاهت، دینشناسی، بصیرت، دشمنشناسی، غیرت و صلابت دینی، از اولین شرائط دستاندرکاران رسانههای اسلامی است. رسانههای دنیای اسلام باید تداوم بخش نبوت، بعثت، رسالت و صدای رسای امامت و منادی توحید، تقوا، تعقل، عبادت و عدالت باشند.
تشویق منکرهای اجتماعی، تبلیغ مصرفگرایی، سکوت در برابر انحراف فکری و گناهان اجتماعی، تبلیغ کفر و بى دینی، نشر آیههای یأس و بدبینی، تطهیر منافقان، تبلیغ بى اندازه لهو و لعب و ورزشهای وابسته با بودجه بیت المال، باز داشتن جامعه از کار و دانش و تولید و خدمترسانی و الگوسازی از چهرههای فاقد ارزشهای دینی و اخلاقی، کارهایی نیست که در رسانههای دنیای اسلام قابل توجیه باشد.
همه باید به قرآن برگردیم و رسانههای خویش را بر «قرآن و عترت» عرضه کنیم.
قرآن، عالى ترین رسانه و رسانه آسمانی است که قالب و محتوای آن، اعجازآمیز است و تمام شرائط و ارکان یک «رسانه برتر» را دارد.
مقایسه رسانههای الهی و رسانههای بشری، کاری منطقی نیست؛ ولی انسان روزی به کمال مى رسد که در همه ابعاد از تکوین و تشریع الهی الهام گیرد و به میزانی که از علوم الهی بهرهمند شود، نقش «هدایتگری» خواهد داشت،
در اینجا چند نمونه از «بایدهای رسانهای» را با توجه به کتاب الهی، مرور مى کنیم.
1. رسانه باید به زبان مردم باشد.
2. رسانه باید بر اساس حکمت و موعظه و جدال احسن با مخاطبان سخن بگوید.
3. رسانه باید هدفمند باشد و بازیگر و سرگرمی محض نباشد.
4. رسانه باید نیازهای راستین و کاذب مخاطب را بشناسد و به نیازهای راستین توجه کند.
5. رسانه باید شفای دردهای امت اسلامی و شفابخش جسم و جان جامعه باشد.
6. رسانه باید اندوه زدا باشد و بى جهت جامعه را گرفتار غم و غصه نکند.
7. رسانه باید از زینت چهره و زبان (صفحه و قلم) برخوردار باشد.
8. رسانه باید مداوم و همیشگی و از ثبات موضع برخوردار باشد.
9. رسانه باید مردم را با ولایت و رهبری حق، آشنا کند.
10. رسانه باید رسالت بزرگ « امر به معروف و نهی از منکر» را بر دوش گیرد.
11. رسانه باید از تبلیغ کالاهای کفار و مشرکان و فلج کردن اقتصاد مسلمین بپرهیزد.
12. رسانه باید پرده از سیمای کفر و نفاق بردارد.
13. رسانه باید از حق جلوه دادن باطل و باطل نشان دادن حق، به شدت اجتناب کند.
14. رسانه باید ابعاد مثبت مخالفان را هم نادیده نگیرد.
15. رسانه باید از اغراق، تحقیر، بزرگنمایی و کوچکسازی بپرهیزد.
16. رسانه باید دشمنان مردم و حیلهها و اهداف و فعالیتهای آنان را بشناسد و معرفی کند. والسلام.
پى نوشتها________________________________________
[1] . توبه/ 32.
[2] . صف/8.
پاسخ سؤال در این نکته نهفته است که اولاً: رسانهها، مهمترین ابزار انتقال فرهنگ و پیاماند. فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) نیز همچون تمام اندیشهها و فرهنگها، بر بال رسانهها به جامعه بشری مى رسد. ثانیاً: رسانههای جبهه معارض انقلاب اسلامی، تمام تلاش خود را برای تیره کردن فضا و محو یا مسخ فرهنگ انقلاب اسلامی به کار مى گیرند و مدام در فضای زندگی بشریت، دود و گرد و غبار مى پراکنند، تا «دیدار یار» دشوار شود و چشم از دیدن سیمای حقیقت باز ماند.
جمال یار ندارد نقاب و پرده، ولی
تو خاک ره بنشان، تا نظر توانی کرد
خوانندگان گرامی به خوبی مى دانند، دشمنان همیشه از آب گلآلود ماهی مى گیرند و با «فتنهسازی» و تردید آفرینی، فرصت درست دیدن و شنیدن و تفکر و اندیشه درباره فرهنگ و اندیشههای نبوی و علوی را از فرزندان اسلام و قرآن سلب مى کنند و زمینه اجرای احکام الهی را ویران مى سازند.
از سوی دیگر، «فرهنگ کوثر» یک سرباز کوچک در جبهه فرهنگ انقلاب اسلامی است و بدون همفکری، هماهنگی، همیاری و همکاری دیگر سربازان و فرماندهان جبهه فرهنگی اسلام، امکان نقشآفرینی و اثرگذاری ندارد. امروزه در جنگ نرمدشمن و تهاجم رسانهای و در برابر امواج دروغ، تحریف، شایعه، تزویر و بزرگنمایی هزاران و میلیونها رسانه صوتی، تصویری، الکترونیکی، مکتوب و متن محور و چند بعدی، رسانههای جبهه توحید و مرزبانان جبهه فرهنگی اسلام، به احساس مسئولیت بیشتر، ساماندهی بهتر، برنامهریزی قوى تر و منظمتر و کوشش فزونتر برای دفاع از فرهنگ خود نیاز دارند.
جنگ فرهنگی
در آغاز باید باور کنیم بین فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) و فرهنگ غرب، تقابل ذاتی وجود دارد. نشر اندیشههای قرآنی و موج بیداری اسلامی، نظام سلطه جهانی و فرهنگ غرب را به وحشت انداخته است. درگیرى های نظامی سالهای اخیر در بوسنی، عراق، افغانستان، پاکستان، یمن، کشورهای آفریقایی و به ویژه لبنان و فلسطین، چهره نظامی غرب را در برابر مسلمانان نشان مى دهد. امّا چهره فرهنگی غرب را در تلویزیونها، رادیوها، اینترنت، فیلمهای سینمایی، کتب آموزشی و غیرآموزشی و دیگر رسانههای مکتوب و مصور دنیای غرب باید مشاهده کرد.
مقاومت سى ساله انقلاب اسلامی و اندیشههای امام خمینی(قدس سره) در برابر غرب، جرأت و شجاعت بیشتری به ملتهای اسلامی و مظلومان جهان بخشیده است.
آرایش جنگ فرهنگی
امروزه در جهان، سه جبهه وجود دارد که هر کدام ویژگى ها و نقاط ضعف و قوتّ خاص خویش را دارند و هر انسان فرزانهای باید جایگاه خویش را در این سه جبهه بشناسد و بر اساس آن برنامهریزی و اقدام کند.
1. جبهه انقلاب اسلامی؛
2. جبهه فرهنگی غرب؛
3. جبهه بى طرف و عناصر میانه.
جنگ اصلی در جهان امروز بین اندیشه و فرهنگ انقلاب اسلامی «اندیشه اهل بیت (علیهم السلام)» و فرهنگ و تفکر غرب و غربگرایان است.
«جبهه بى طرف» بر اساس دقت، سرعت، برنامهریزی و تلاش دو جبهه دیگر، در تردید و نوسان است.
در برخی موارد، مجذوب انقلاب اسلامی مى شود وگاه در خدمت اهداف فرهنگ غربی قرار مى گیرد. جبهه غربگرا هم معمولاً خود را بى طرف اعلام مى کند و زیر نام جبهه بى طرف فعالیتهای خود را پنهان مى سازد و اینجاست که شناخت حق و باطل، دشوار مى شود.
مرزبانان جبهه فرهنگی اسلام، به بصیرت بیشتر، احساس مسئولیت افزونتر، ساماندهی و برنامهریزی دقیقتر و منظمتر، ارتباط قوى تر بین نیروهای خودی و هم آهنگی بین امکانات خویش نیاز دارند.
معارضان انقلاب اسلامی امروز، از چپ و راست، در کنار هم قرار گرفتهاند و مجموعهای از رسانههای یأسآفرین، مبتذل و ضداخلاقی، تفرقهافکن و هتاک و توهینگر به مقدسات عقلی و فطری و آسمانی را تشکیل داده و تجهیز کردهاند. ترویج شکاکیّت، اختلاف قرائتها، اندیشههای سکولار، نشر ابزارهای فساد و آموزش و تشویق و حمایت از آن و ساختن مکاتب و عرفان کاذب، بخشی از فعالیتهای رسانهای دشمن است.
بیماری رسانههای خودی
رسانههای جبهه خودی، امروز گرفتار بیمارى هایی است که در اسرع وقت باید درمان شود تا مرزبانان فرهنگ انقلاب اسلامی بتوانند از اسلام و مسلمین دفاع کنند، فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) را به جهان صادر کنند و نقش الهی خویش را در بخش «جهاد و دفاع» به خوبی ایفا نمایند.
وقتی گروهی از سربازان با حجم بالای هجوم و تک دشمن مواجه مى شوند، باید علاوه بر مقاومت و تلاش بیشتر، از دیگر سربازان و فرماندهان جبهه خودی و از نیروهای مسلمان در پشت جبهه استمداد کنند و تقاضای نیرو و امکانات نمایند. از نگاه ما و بسیاری از کارشناسان و دلسوزان بیدار انقلاب اسلامی، امروز صدای «هل من ناصر» فرهنگی سیدالشهدا، به گوش مى رسد و هر کس با هر امکاناتی که دارد، باید به یاری «فرهنگ مظلوم عاشورا» بشتابد.
رهبری بزرگوار انقلاب اسلامی سالهاست که هشدار مى دهند و خطر هجوم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، غارت فرهنگی و «ناتوی فرهنگی» را گوشزد مى کنند؛ امّا مرزبانان فرهنگی، به میزان لازم این آوای نجات و رهایی را نمى شنوند. برخی نفوذى های دشمن اصل وجود «دشمن» و «توطئه» و «هجوم» را انکار کردند و همه را تبادل فرهنگی و ارتباط علمی و رسانهای نامیدند. و حتی فریاد برآوردند که: همه، خودی هستند و غریبه و بیگانهای در کار نیست.
برخی دیگر از مرزبانان جبهه انقلاب اسلامی که به دفاع از اسلام و مسلمانان عقیده دارند، گرفتار بیمارى های دیگری بودند و هستند؛ مانند:
1. بیماری بى تفاوتی؛
2. بیماری غفلت فرهنگی؛
3. بیماری ترجمه و اقتباس اندیشههای غربی، به ویژه در حوزه علوم انسانی؛
4. بیماری ناهماهنگی با دیگر رزمندگان جبهه فرهنگ اسلامی؛
5. بیماری عدم پخش و پوشش مناسب محصولات فرهنگی؛
6. بیماری موازی کاری و اتلاف امکانات و نیروها؛
7. بیماری عدم توجه به تولید و تغذیه به هنگام و بر اساس نیازهای فوری؛
8. بیماری اکتفا به تلاشهای تدافعی و شبههشناسی و عدم اقدام تهاجمی؛
9. بیماری تجملگرایی با امکانات جبهه فرهنگی؛
10. بیماری استفاده اختصاصی از امکانات جبهه خودی؛
11. بیماری مصرف بودجه فرهنگی برای سرگرمی و به اصطلاح ورزش، میراث شاهان و موسیقی؛
12. بیماری قربانی شدن فرهنگ در خدمت اقتصاد به بهانه خودکفایی دستگاههای فرهنگی؛
13. بیماری بى توجهی به تفاوت علمی مخاطبان و شرائط سنّی مصرف کنندگان کالای فرهنگی؛
14. بیماری سپردن مشاغل و مؤسسات فرهنگی به نیروهای نفوذی، ناتوان و فاقد تشخیص اهداف و آرمانهای فرهنگی.
هر کدام از این بیمارى ها، کافی است که بخش گستردهای از «مرزهای فرهنگی» بلادفاع بماند و دشمن گستاخ شود، و گروهی از فرزندان اسلام قربانی هجوم فکری ـ فرهنگی شوند.
امروز جنگ نرم، جنگ فکری ـ فرهنگی، جنگ روانی و عقیدتی، جنگ واژهها، جنگ تصویرها، نبرد امواج رادیویی و تلویزیونی و جنگ سایتها و وبلاگها و جنگ الکترونیک بین بینشها، آرمانها، اخلاق و عواطف اجتماعی، بسیار جدی، مداوم و بدون آتشبس بین جبهه انقلاب اسلامی و جبهه غرب و غربگرایی در جریان است و قلمرو این پیکار، کل فضای رسانهای جهان است.
در یک سو، توحید است و در دیگر سو، شرک.
در یک سو، ایمان است و در دیگر سو، کفر.
در یک سو، پیامبراناند و در دیگر سو، پادشاهان.
در یک سو، امامت و ولایت قرار دارد و در دیگر سو، سلطنت و مردم سالاری بدون قید دینی.
در یک سو، مردماند و در دیگر سو، نخبگان و امتیازجویان سیاسی و اقتصادی.
در یک سو، حقیقت است و در دیگر سو، تزویر و فریب.
در یک سو، شجاعت آفرینی است و در دیگر سو، بزدلپروری.
در یک سو، امید بخشی است و در دیگر سو، یأسآفرینی.
در یک سو، ندای برادری، تقریب و همدلی است و در دیگر سو، ابهام، اغراقگویی، بزرگنمایی، کتمان، پنهانسازی و غبار آفرینی.
در یک طرف، ایمان به غیب، توحید، معاد، پیامبران، امامت، مهدویت و ولایت فقیه است و فریاد «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» و در دیگر سو، «نه غزه، نه لبنان و جمهوری ایرانی!» و خوشگذرانی، شیطانپرستی، دنیازدگی، زورمداری و خنیاگری.
اتهام به نظام، به دولت، به رهبری، به بسیج، نیروی انتظامی، شورای نگهبان و عموم خداجویان و خدمت اندیشان، سلاح رسانههای دشمنان نظام اسلامی است.
اتهام خشونت، اتهام تقلب انتخاباتی، اتهام لجاجت، اتهام دروغگویی، اتهام قتل و جرح و تجاوز، با صدها روش مستقیم و غیرمستقیم و با هزاران ابزار صوتی، تصویری، گفتاری، نوشتاری، تجسمی و نمایشی در جریان «موج سبز» از میلیونها «حنجره شیطانی» به یاری منافقان داخلی و فریبخوردگان ناآگاه، تولید و پخش و توزیع و تکرار شد و مى شود.
ولی این بار هم به یاری خدا و در سایه رهبری انقلاب اسلامی و بصیرت و غیرت امت عاشورایی، تیرهای تبلیغاتی دشمنان به سوی خود آنان برگشت و سبزنمایانِ سیاهاندیش را رسوا نمود.
) یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللّهُ إِلاّ أَنْ یُتِمّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ(؛[1]
) یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ([2]
«مى خواهند، نور الهی را با دهانهایشان خاموش سازند و خدا، نور خویش را کامل مى سازد، گر چه کافران خوش ندارند».
وظایف رسانههای اسلامی
در چنین شرایطی، وظایف رسانههای اسلامی و بایدها و نبایدهای مرزبانان جبهه انقلاب اسلامی، چیست؟
ـ شناخت دقیق عناصر خودی و غیرخودی و روشنگری برای شناخت دوست و دشمن.
ـ کاهش اختلافات خودى ها.
ـ استفاده از حداکثر ظرفیتها.
ـ افزایش مراقبت و حساسیت در برابر تحرک مرزبانان فرهنگ غربی؛ مثل: تهاجم، نفوذ، تطمیع و اختلافافکنی.
ـ تدارک عمل و عکسالعمل مناسب در برابر جبهه معارض انقلاب اسلامی.
ـ تربیت نیروهای انسانی لازم برای جبهه خودی.
ـ داشتن طرح و برنامه سنجیده در برابر توطئههای فرهنگی بیگانگان.
ـ تشکیل ستاد و صف قوی در همه میادین فرهنگی.
ـ فرماندهی و سازماندهی مناسب نیروها.
ـ به کارگیری روشهای کارآمد در هجوم و دفاع فرهنگی.
ـ سرمایهگذاری و تجهیز لازم و کافی سربازان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و افزایش کمیت و کیفیت «انصار روح الله».
مهندسی فرهنگی
افزایش هماهنگی، تعامل و همفکری یاران انقلاب اسلامی، از فرائض قطعی و فوری امت بزرگ اسلامی است.
امروز همه مى دانیم اقدامهای فردی، محدود، بدون سازماندهی، ناقص و ضعیف در برابر ارتش فرهنگی کفر جهانی، ثمر بخش نیست؛ گر چه هر کس در حد توان باید به دفاع فرهنگی از اسلام و مسلمانی برخیزد و از هجوم دشمن به ایمان، جان، ناموس و اموال مسلمین جلوگیری نماید. ولی اقداماتی بدین شرح، توسط رسانههای اسلامی ضرورت دارد:
1. فعالیت جبههای تمام رسانههای فرهنگ اسلامی ضرورت دارد.
2. شناخت جبهه دشمن، از اولویتهای تمام رزمندگان جبهه اسلام است.
3. تنوع اشکال مبارزه، از مهمترین نیازهای امروز است.
4. سلامت محتوای «رسانههای فرهنگ انقلاب»، از بدیهى ترین امور است.
5. یاری یکدیگر در تولید، نقد، نشر و پخش رسانه، ضرورت جهاد فرهنگی است.
6. هجوم به فرهنگ معارض و عدم اکتفا به دفاع و شبههزدایی، راهکار خروج از محاصره فرهنگی است.
7. برنامهریزی قوی برای توزیع درست کالای فرهنگی.
8. باز تولید آثار گوناگون مفید، از نیازهای امروز جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است.
قرآن، رسانه الهی
قرآن، الگوی رسانههای جبهه انقلاب اسلامی است و تلاوت، قرائت، شنیدن و دیدن و نگاه کردن به این گونه رسانهها، عبادت است و خدمت در تولید و توزیع رسانههایی که از قرآن الگو مى گیرند، عبادت خدا و خدمت به بندگان اوست.
هیچ رسانهای به عمق و سلامت و قداست و دقت قرآن در جهان وجود ندارد.
قرآن، عالى ترین رسانه هستی است و تمام رسانهها و رسانهداران دنیای اسلام باید در قرآن ذوب شوند.
رسانهها اگر در محتوا و اهداف و روش از قرآن الهام گیرند، شنیدن و دیدن صدا و سیمای آنان و خواندن مطالب و تماشای برنامههای آنان، «عبادت» است و به میزانی که از اهداف و قوانین قرآنی دور گردند، به جای صدای خدا، نعرههای شیطان را رله مى کنند و بازتاب مى دهند.
رسانهها قبل از کار، باید «واجبات و محرّمات رسانهای» را بشناسند و گرنه آگاهانه یا ناآگاهانه در دام شیطان و شبکه دشمن گرفتار مى شوند.
فقاهت، دینشناسی، بصیرت، دشمنشناسی، غیرت و صلابت دینی، از اولین شرائط دستاندرکاران رسانههای اسلامی است. رسانههای دنیای اسلام باید تداوم بخش نبوت، بعثت، رسالت و صدای رسای امامت و منادی توحید، تقوا، تعقل، عبادت و عدالت باشند.
تشویق منکرهای اجتماعی، تبلیغ مصرفگرایی، سکوت در برابر انحراف فکری و گناهان اجتماعی، تبلیغ کفر و بى دینی، نشر آیههای یأس و بدبینی، تطهیر منافقان، تبلیغ بى اندازه لهو و لعب و ورزشهای وابسته با بودجه بیت المال، باز داشتن جامعه از کار و دانش و تولید و خدمترسانی و الگوسازی از چهرههای فاقد ارزشهای دینی و اخلاقی، کارهایی نیست که در رسانههای دنیای اسلام قابل توجیه باشد.
همه باید به قرآن برگردیم و رسانههای خویش را بر «قرآن و عترت» عرضه کنیم.
قرآن، عالى ترین رسانه و رسانه آسمانی است که قالب و محتوای آن، اعجازآمیز است و تمام شرائط و ارکان یک «رسانه برتر» را دارد.
مقایسه رسانههای الهی و رسانههای بشری، کاری منطقی نیست؛ ولی انسان روزی به کمال مى رسد که در همه ابعاد از تکوین و تشریع الهی الهام گیرد و به میزانی که از علوم الهی بهرهمند شود، نقش «هدایتگری» خواهد داشت،
در اینجا چند نمونه از «بایدهای رسانهای» را با توجه به کتاب الهی، مرور مى کنیم.
1. رسانه باید به زبان مردم باشد.
2. رسانه باید بر اساس حکمت و موعظه و جدال احسن با مخاطبان سخن بگوید.
3. رسانه باید هدفمند باشد و بازیگر و سرگرمی محض نباشد.
4. رسانه باید نیازهای راستین و کاذب مخاطب را بشناسد و به نیازهای راستین توجه کند.
5. رسانه باید شفای دردهای امت اسلامی و شفابخش جسم و جان جامعه باشد.
6. رسانه باید اندوه زدا باشد و بى جهت جامعه را گرفتار غم و غصه نکند.
7. رسانه باید از زینت چهره و زبان (صفحه و قلم) برخوردار باشد.
8. رسانه باید مداوم و همیشگی و از ثبات موضع برخوردار باشد.
9. رسانه باید مردم را با ولایت و رهبری حق، آشنا کند.
10. رسانه باید رسالت بزرگ « امر به معروف و نهی از منکر» را بر دوش گیرد.
11. رسانه باید از تبلیغ کالاهای کفار و مشرکان و فلج کردن اقتصاد مسلمین بپرهیزد.
12. رسانه باید پرده از سیمای کفر و نفاق بردارد.
13. رسانه باید از حق جلوه دادن باطل و باطل نشان دادن حق، به شدت اجتناب کند.
14. رسانه باید ابعاد مثبت مخالفان را هم نادیده نگیرد.
15. رسانه باید از اغراق، تحقیر، بزرگنمایی و کوچکسازی بپرهیزد.
16. رسانه باید دشمنان مردم و حیلهها و اهداف و فعالیتهای آنان را بشناسد و معرفی کند. والسلام.
پى نوشتها________________________________________
[1] . توبه/ 32.
[2] . صف/8.