اخلاق مطبوعاتى
آرشیو
چکیده
متن
در سال 1375ش. کتابی منتشر شد به نام «رویکرد اخلاقی در رسانهها»، که حاصل نخستین هم اندیشی اخلاق مطبوعاتی روزنامهنگاران مسلمان و مقالات ارائه شده به آن هماندیشی بود.
هدف از آن همایش، بازنگری به رسالتهای اصحاب قلم و مطبوعات در رسانه در راستای حفظ ارزشهای مکتبی و اهداف شهیدان و آرمانهای انقلاب اسلامی بود. بانی آن، «مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها» وابسته به معاونت امور مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. ورود رسانهها به حوزه اندیشه دینی و نگرش اندیشوران به این مسأله، آن زمان نگاهی نو و در خور تأمل بود. با آنکه در این عرصهها کمتر کار منسجم و سازمان یافته بود، امّا به همت برخی فضلای جوان و مشتاق و درد آشنا مباحثی صورت گرفت، تا مبانی دینی اخلاق حرفهای روزنامهنگاری تبیین و تنقیح شود و ارزشهای حاکم بر حرفه روزنامهنگاری استخراج و تدوین شود.
مجموعه آن پژوهشها، به صورت کتابی در 258 صفحه و قطع وزیری چاپ شد. آنچه میخوانید، معرفی اجمالی هشت مقاله و موضوع و نویسندگان آنهاست.
* مقاله نخست، با عنوان «موانع حضور اخلاق در صحنه مطبوعات» به قلم آقای محمد تقی سبحانی است.
در این مقاله، که نگاهی گذرا به مسائل هنجاری مطبوعات دارد، چهار مسأله را به عنوان مشکل عمده خانواده مطبوعات بررسی میکند: 1. مشکلات تئوریک و نظری 2. ابهام در ارزشها 3. ضرورتهای حرفهای 4. معضلات اجرایی.
تضادّ ارزشها که در نگرش به کار مطبوعاتی وجود دارد و سکولاریسم برخی نهادهای اجتماعی و مطبوعات، زمینه بروز این ناهنجاری است. ابهام در ارزشها هم مزید بر علّت میشود و به دلیل مشخص نبودن حدود و ثغور ارزشها، زمینه رخنه عناصر ضدّ اخلاق در مطبوعات فراهم میآید. عدم هماهنگی میان دستگاههای اجرایی کشور نیز، به تناقض در سیاستها و تصمیمگیریها و اختلال در برنامهها میانجامد و اینها همه، ضرورت یک سیستم اجرایی کنترل کننده را روشن میسازد.
* مقاله دوم با موضوع «اخلاق خبررسانی قرآن» نوشته آقای محمود فتحعلی است.
در این مقاله به برخی از نکاتی که قرآن کریم، در خبر رسانی مورد توجه قرار میدهد و در زبان خدای متعال که مورد اعتمادترین و پاکترین منبع خبری است، اشاره شده است. آنچه به عنوان «ارزشهای خبری» در قرآن آمده و آیاتی هم مستند آن قرار گرفته است، از این قرار است:
1. آزرم و حیا 2. ادب 3. برادری و تألیف قلوب 4. حقگویی و حقجویی 5. یقین، حکمت و برهان 6. ایجاد آرامش و پرهیز از آشوب و تشویش.
در ادامه بحث نیز به برخی از روشهایی که در قرآن کریم برای نیل به این هدف بزرگ به کار رفته است، اشاره میکند:
الف: پاسخ دادن به گفتار نادرست و زشت، با گفتاری درست و نیکو.
ب: یاد خدا و امید و توکل به او.
ج: یادآوری نعمتها.
* عنوان مقاله سوم «حق مداری در عرصه مطبوعات از دیدگاه امام علی(ع)» به قلم آقای محمد سعیدیمهر است.
از آنجا که محوریترین رهنمودهای امام علی(ع) در عرصه فکر، عقیده، بیان، نوشتار، قبول و ردّ و ... «حق» است، در این مقاله با تکیه به سخنان آن حضرت، «حق مداری» را شالوده اخلاق مطبوعاتی میداند و باتوجه به اینکه در کار مطبوعاتی، تبیین و داوری، اظهارنظر و نقل خبر و ... نقش اصلی را دارد، لحاظ کردن حق در همه این موارد، یک «اصل» است. از این رو دقت در «منبع خبر» و اعتبار و صدق آن، نیز پرداختن به «کیفیّت» در نقل خبر نه کمیّت و انبوه اخبار، «مسئولیت خبررسان در مقابل فهم و برداشت مردم»، «حفظ حریم خصوصی افراد» و «مطبوعات و تبلیغات» از مباحث دیگر این نوشته است. «پرهیز از مکر و خدعه» و «آزادی و سازش ناپذیری» دو نکته دیگر در اخلاق خبری است که مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده ضمن تقسیم خبررسانان به چهار صنف، در بخش دیگری به پیامدهای مثبت خبرنگاری در جامعه میپردازد و در این محور، از عبرتگیری و جلوگیری از جوسازی یاد میکند. موانع اخلاقی نشر اخبار، همچون ایجاد آشوب و فتنه، رعایت حفظ اسرار موضوع دیگر این مقاله است و در بخش پایانی به «کاربرد خبر» در کارزار و مقابله با دشمن و پیبردن به اسرار نظامی آنان میپردازد.
* چهارمین مقاله با عنوان «اعتبار منبع از دیدگاه معرفت شناسی» از آقای هادی صادقی است.
نویسنده، با بیان اینکه هویت منبع خبر نسبت به مخاطبان، گاهی جهت روانشناختی دارد و گاهی معرفت شناختی، و نسبت به پیامآورهم افزون بر دو جهت یاد شده، حیثیت حقوقی، اخلاقی و دینی دارد، به تأکید اسلام بر دقت در اعتبار «منبع خبری» اشاره میکند و ضمن بحثی درباره سرگذشت حدیث و خبر نزد مسلمانان و شرط عدالت و ضبط که در تاریخنویسی مسلمین شرط در مورّخ است، فرق میان «خبر» و «حدیث» و تعریفهای این دو اصطلاح را ذکر میکند و به مبحث «علم الحدیث» نیز که دانش اخبار است، میپردازد. همچنین اصطلاحات روایة الحدیث، رجال الحدیث، درایة الحدیث، سند، خبر متواتر، خبر واحد، خبر ضعیف، خبر مرسل و … را مورد ارزیابی قرار میدهد و اقسام خبر را به لحاظ «متن» و «راوی» تحلیل میکند و به «شرایط پذیرش خبر» میپردازد که بیشتر به شرایط راوی مربوط میشود؛ یعنی ویژگیهایی مانند: عقل، بلوغ، ایمان، عدالت، ضبط، که مورد اتفاق علماست و برخی شرایط دیگر که اختلافی است.
در پایان تأکید دارد بر اینکه روزنامهنگار مسلمان باید احکام شرع مقدّس را درباره کارش بداند؛ زیرا اگر انسان قبل از ورود به هر کاری، کمینگاههای شیطان را نشناسد، بسا که در دام وی افتد و به هلاک ابدی رسد.
* پمجمین مقاله «فقه اطلاع رسانی» است، به قلم آقای محمدرضا زیبایینژاد.
در این مقاله، نویسنده در صدد تعیین وظیفه شرعی دستگاه رسانهای است و حکم بسیاری از موارد را منوط به نیت و غرض شخص میداند. چند محور اساسی در این نوشته دیده میشود که خلاصه آنها عبارت است از:
1. منابع رسانهای نباید خبری را که به کذب آن اطمینان دارد، به اطلاع مخاطبان رساند.
2. ذکر منبع خبری بر رسانهها لازم نیست و جز به حکم دادگاه نمیتوان رسانهها را به این کار اجبار کرد.
3. تهمت و افترا به شخصیتهای حقیقی و حقوقی در قالب درج خبر، تحلیل و غیر آن حرام است.
4. توهین، دشنام، ایذا، استهزا، طعنه و عیبجویی به دیگران در قالب خبر، مقاله، تحلیل، گزارش و غیر آن حرام است.
5. افشای اسرار افراد بدون کسب مجوّز از مقامات صالح، ممنوع است.
6. افشای اسرار مملکتی در منابع خبری و اطلاعاتی حرام است.
7. ایجاد رعب و هراس در قالب انتشار اخبار، تحلیلها، چاپ عکس و نظایر آن حرام است.
8. هیچ رسانهای حق ندارد در جهت گسترش ظلم در جامعه و تقویت ظالمان گام بردارد.
9. انتشار مطالب خلاف اسلام حرام است.
10. اقدام آگاهانه علیه نظام اسلامی در قالب شایعه پراکنی، نشر اکاذیب، تحلیلهای دروغین و غیر آن حرام است.
11. انتشار مطالبی که موجب فساد اخلاقی، جریحهدار شدن عفت عمومی، ایجاد پدیده هرزگی و شکستهشدن سنن حسنه باشد، حرام است.
12. در مقابل تهاجم فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی کفّار و بیگانگان به مملکت اسلامی و در مقابل انحرافات و فسادهای داخلی باید به هر وسیله ممکن عکس العمل نشان داد.
13. هیچ کس نباید در روند اطلاع رسانی به مردم اختلال ایجاد کند.
در خلال هر یک از این موضوعات، بحثهای ریزتر و سؤال و جوابهایی هم مطرح است که در پاسخ برخی از آنها نیز استفتائاتی از مراجع تقلید نقل شده است.
* ششمین مقاله با عنوان «نقش امپریالیسم خبری در شکلدهی افکار عمومی» به قلم آقای محمد جواد نوروزی است. نویسنده در این مقاله به تبیین ماهیت امپریالیسم خبری و مبانی فکری آن همچون: اومانیسم، نگرش به خدا و انسان، از خود بیگانگی، نسبیّت اخلاق، تقسیم کار بین المللی، استثمار، انحصاری بودن جریان خبررسانی و ... پرداخته است. در بخش دیگر، افکار عمومی و عوامل شکل دهنده به آن از جمله امپریالیسم خبری را مورد بحث قرار داده و دیدگاه دانشمندان علوم ارتباطات در این موضوع آمده و اهداف امپریالیسم خبری ترسیم شده است. این اهداف، در محورهای زیر خلاصه میشود:
1. تحمیل و حاکمیت ارزشهای غربی.
2. مخدوش نمودن چهره فرهنگی ملل محروم و جهان سوم.
3. مشروعیت بخشی به نظام سیاسی، فرهنگی حاکم بر غرب.
4. تربیت انسانهایی مطیع و فاقد تفکّر و تعقّل.
در بخش دیگر، به بیان شیوههای امپریالیسم خبری در شکلدهی افکار عمومی پرداخته که مهمترین آنها عبارت است از:
1. گزینش اطلاعات.
2. دخالت ارزشهای حاکم بر روزنامهنگار.
3. دخالت ارزشهای حاکم بر سازمانهای خبری.
4. شایعهپراکنی.
5. جعل و تحریف حقایق.
6. استفاده از واژهها و ادبیات ویژه.
7. کاربرد شیوههای القایی.
8. زور و تزویر.
9. برجستهسازی.
10. سانسور.
سپس نمونههایی از این شیوهها و فرایند آن را در جنگ خلیج فارس بیان میکند و با ذکر پیامدهای عملکرد امپریالیسم خبری (انهدام فرهنگی جوامع، از خود بیگانگی، وابستگی فرهنگی و دوگانگی فرهنگی ) به راههای مقابله با آن میپردازد.
* مقاله هفتم با عنوان «از زبان شناسی به اخلاق مطبوعاتی» نگاشته آقای عباس سبحانی است.
نویسنده معتقد است پیش از آنکه از «اخلاق مطبوعاتی» سخن گفته شود، باید راههای ورود ارزشها را به رسانهها بازشناخت، چون که «زبان» مهمترین وسیله ارتباط انسان با دنیای خارج است و ارسال و دریافت پیام با آن انجام میگیرد و در رعایت اخلاق در مطبوعات، باید به محتوای واژهها توجه داشت. زمینههای ذهنی و فکری، کمک میکند تا متنی مورد تأویل خاص قرار گیرد و این، میرساند که تنها متن و نظام واژگان را نباید در نظر گرفت.
در قسمت دیگر، به بیان نقش کاربردی زبان و رسالت رسانهها میپردازد و در بخش دیگر، به پیشفرض سازی و مسئولیت اخلاقی آن که گاهی از این طریق، به ذهن مخاطب، القائاتی صورت میگیرد. گاهی شنونده یا خواننده، به دلایلی از سخنان گفته شده، «استنتاج غیر منطقی» دارد. اینجاست که رسالت نویسنده دو چندان میشود و باید در طرح اخبار و نکتهها هشیارتر و اصولیتر بیندیشد.
«از نشانهشناسی تا منظورشناسی» بخش دیگری از این مقاله است و به تأویلهای غیر مورد نظر صاحب سخن مربوط میشود. کلاً این مقاله، بحثهایی زبان شناسانه را در ارتباط با دریافتهای مثبت و منفی صاحب کلام پیگیری میکند و در عرصه گفتار و نوشتار، مورد کاوش قرار میدهد و دستاوردهای زبان شناسی جدید را در این عرصه ارائه میدهد.
* آخرین مقاله این مجموعه، «آسیب شناسی ارتباطات، سانسور و خودسانسوری» است که به قلم آقای محمد تقدیری تحریر شده است.
نویسنده در این مقاله آفاتی را که در حرفه ارتباطات و خبرنگاری وجود دارد و ضرورت حفظ قداست این کار و دوری از خیانت، کذب و تملّق را مورد تأکید قرار میدهد و با بیان اینکه برای آگاهسازی مخاطبان از یک رویداد، غیر از مشاهده حسی، سه راه دیگر وجود دارد (ارائه به صورت مکتوب، ارائه از راه امواج صوتی، ارائه از طریق تصویر و شبیه سازی) و نقش مهم شبکههای خبری و خبرگزاریها و کمپانیهای فیلم و هنر، به بحث سانسور و نظارت و ارتباط آن با آزادی سخن و قلم میپردازد و تاریخچه این مسأله را از زوایه دید متخصصان ارتباطات بررسی میکند و برای اثبات مشروعیت نظارت، ادلّهای میآورد که عبارتاند از:
1. جلوگیری از هرج و مرج و اختلال نظام.
2. امر به معروف و نهی از منکر.
3. تعارض حقوق (حقوق فردی و حقوق عامّه مردم).
4. فلسفه تشکیل حکومت، کافی نبودن قانون و ضرورت قوه مجریه صالح.
«مرزهای نظارت»، بحث بعدی این مقاله است و «خودسانسوری» موضوع دیگر که بیشتر به مطبوعات و خبرنگاران مربوط میشود. سپس بحثی درباره مسؤولیت در قبال تصویر و رفتار مطرح میشود و به دنبال آن، اشکالات و راه حلها. از نتایج این بحث، این است که در نظام خدا محوری و مکلّف بودن آدمی، حقوق فردی انسانها تنها در چهارچوب «حدود الهی» تعیین میشود و سانسور و نظارت، یکی از شیوههای بازدارنده انسانها از گمراهی و لغزش به شمار میآید و ممیّزی کتاب، عاملی برای جلوگیری از تعدّی به حقوق اجتماعی مردم به کار میرود. نویسنده با بررسی آیات و روایات و احکام اسلامی چنین نتیجه میگیرد که اسلام همچون نگاهبانی از نیروهای خود دفاع میکند و اجازه نمیدهد فضای اجتماعی آلوده شود، و الزام عالمان به ابراز علم خود در برابر بدعتها را در این راستا میبیند.
ر
هدف از آن همایش، بازنگری به رسالتهای اصحاب قلم و مطبوعات در رسانه در راستای حفظ ارزشهای مکتبی و اهداف شهیدان و آرمانهای انقلاب اسلامی بود. بانی آن، «مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها» وابسته به معاونت امور مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. ورود رسانهها به حوزه اندیشه دینی و نگرش اندیشوران به این مسأله، آن زمان نگاهی نو و در خور تأمل بود. با آنکه در این عرصهها کمتر کار منسجم و سازمان یافته بود، امّا به همت برخی فضلای جوان و مشتاق و درد آشنا مباحثی صورت گرفت، تا مبانی دینی اخلاق حرفهای روزنامهنگاری تبیین و تنقیح شود و ارزشهای حاکم بر حرفه روزنامهنگاری استخراج و تدوین شود.
مجموعه آن پژوهشها، به صورت کتابی در 258 صفحه و قطع وزیری چاپ شد. آنچه میخوانید، معرفی اجمالی هشت مقاله و موضوع و نویسندگان آنهاست.
* مقاله نخست، با عنوان «موانع حضور اخلاق در صحنه مطبوعات» به قلم آقای محمد تقی سبحانی است.
در این مقاله، که نگاهی گذرا به مسائل هنجاری مطبوعات دارد، چهار مسأله را به عنوان مشکل عمده خانواده مطبوعات بررسی میکند: 1. مشکلات تئوریک و نظری 2. ابهام در ارزشها 3. ضرورتهای حرفهای 4. معضلات اجرایی.
تضادّ ارزشها که در نگرش به کار مطبوعاتی وجود دارد و سکولاریسم برخی نهادهای اجتماعی و مطبوعات، زمینه بروز این ناهنجاری است. ابهام در ارزشها هم مزید بر علّت میشود و به دلیل مشخص نبودن حدود و ثغور ارزشها، زمینه رخنه عناصر ضدّ اخلاق در مطبوعات فراهم میآید. عدم هماهنگی میان دستگاههای اجرایی کشور نیز، به تناقض در سیاستها و تصمیمگیریها و اختلال در برنامهها میانجامد و اینها همه، ضرورت یک سیستم اجرایی کنترل کننده را روشن میسازد.
* مقاله دوم با موضوع «اخلاق خبررسانی قرآن» نوشته آقای محمود فتحعلی است.
در این مقاله به برخی از نکاتی که قرآن کریم، در خبر رسانی مورد توجه قرار میدهد و در زبان خدای متعال که مورد اعتمادترین و پاکترین منبع خبری است، اشاره شده است. آنچه به عنوان «ارزشهای خبری» در قرآن آمده و آیاتی هم مستند آن قرار گرفته است، از این قرار است:
1. آزرم و حیا 2. ادب 3. برادری و تألیف قلوب 4. حقگویی و حقجویی 5. یقین، حکمت و برهان 6. ایجاد آرامش و پرهیز از آشوب و تشویش.
در ادامه بحث نیز به برخی از روشهایی که در قرآن کریم برای نیل به این هدف بزرگ به کار رفته است، اشاره میکند:
الف: پاسخ دادن به گفتار نادرست و زشت، با گفتاری درست و نیکو.
ب: یاد خدا و امید و توکل به او.
ج: یادآوری نعمتها.
* عنوان مقاله سوم «حق مداری در عرصه مطبوعات از دیدگاه امام علی(ع)» به قلم آقای محمد سعیدیمهر است.
از آنجا که محوریترین رهنمودهای امام علی(ع) در عرصه فکر، عقیده، بیان، نوشتار، قبول و ردّ و ... «حق» است، در این مقاله با تکیه به سخنان آن حضرت، «حق مداری» را شالوده اخلاق مطبوعاتی میداند و باتوجه به اینکه در کار مطبوعاتی، تبیین و داوری، اظهارنظر و نقل خبر و ... نقش اصلی را دارد، لحاظ کردن حق در همه این موارد، یک «اصل» است. از این رو دقت در «منبع خبر» و اعتبار و صدق آن، نیز پرداختن به «کیفیّت» در نقل خبر نه کمیّت و انبوه اخبار، «مسئولیت خبررسان در مقابل فهم و برداشت مردم»، «حفظ حریم خصوصی افراد» و «مطبوعات و تبلیغات» از مباحث دیگر این نوشته است. «پرهیز از مکر و خدعه» و «آزادی و سازش ناپذیری» دو نکته دیگر در اخلاق خبری است که مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده ضمن تقسیم خبررسانان به چهار صنف، در بخش دیگری به پیامدهای مثبت خبرنگاری در جامعه میپردازد و در این محور، از عبرتگیری و جلوگیری از جوسازی یاد میکند. موانع اخلاقی نشر اخبار، همچون ایجاد آشوب و فتنه، رعایت حفظ اسرار موضوع دیگر این مقاله است و در بخش پایانی به «کاربرد خبر» در کارزار و مقابله با دشمن و پیبردن به اسرار نظامی آنان میپردازد.
* چهارمین مقاله با عنوان «اعتبار منبع از دیدگاه معرفت شناسی» از آقای هادی صادقی است.
نویسنده، با بیان اینکه هویت منبع خبر نسبت به مخاطبان، گاهی جهت روانشناختی دارد و گاهی معرفت شناختی، و نسبت به پیامآورهم افزون بر دو جهت یاد شده، حیثیت حقوقی، اخلاقی و دینی دارد، به تأکید اسلام بر دقت در اعتبار «منبع خبری» اشاره میکند و ضمن بحثی درباره سرگذشت حدیث و خبر نزد مسلمانان و شرط عدالت و ضبط که در تاریخنویسی مسلمین شرط در مورّخ است، فرق میان «خبر» و «حدیث» و تعریفهای این دو اصطلاح را ذکر میکند و به مبحث «علم الحدیث» نیز که دانش اخبار است، میپردازد. همچنین اصطلاحات روایة الحدیث، رجال الحدیث، درایة الحدیث، سند، خبر متواتر، خبر واحد، خبر ضعیف، خبر مرسل و … را مورد ارزیابی قرار میدهد و اقسام خبر را به لحاظ «متن» و «راوی» تحلیل میکند و به «شرایط پذیرش خبر» میپردازد که بیشتر به شرایط راوی مربوط میشود؛ یعنی ویژگیهایی مانند: عقل، بلوغ، ایمان، عدالت، ضبط، که مورد اتفاق علماست و برخی شرایط دیگر که اختلافی است.
در پایان تأکید دارد بر اینکه روزنامهنگار مسلمان باید احکام شرع مقدّس را درباره کارش بداند؛ زیرا اگر انسان قبل از ورود به هر کاری، کمینگاههای شیطان را نشناسد، بسا که در دام وی افتد و به هلاک ابدی رسد.
* پمجمین مقاله «فقه اطلاع رسانی» است، به قلم آقای محمدرضا زیبایینژاد.
در این مقاله، نویسنده در صدد تعیین وظیفه شرعی دستگاه رسانهای است و حکم بسیاری از موارد را منوط به نیت و غرض شخص میداند. چند محور اساسی در این نوشته دیده میشود که خلاصه آنها عبارت است از:
1. منابع رسانهای نباید خبری را که به کذب آن اطمینان دارد، به اطلاع مخاطبان رساند.
2. ذکر منبع خبری بر رسانهها لازم نیست و جز به حکم دادگاه نمیتوان رسانهها را به این کار اجبار کرد.
3. تهمت و افترا به شخصیتهای حقیقی و حقوقی در قالب درج خبر، تحلیل و غیر آن حرام است.
4. توهین، دشنام، ایذا، استهزا، طعنه و عیبجویی به دیگران در قالب خبر، مقاله، تحلیل، گزارش و غیر آن حرام است.
5. افشای اسرار افراد بدون کسب مجوّز از مقامات صالح، ممنوع است.
6. افشای اسرار مملکتی در منابع خبری و اطلاعاتی حرام است.
7. ایجاد رعب و هراس در قالب انتشار اخبار، تحلیلها، چاپ عکس و نظایر آن حرام است.
8. هیچ رسانهای حق ندارد در جهت گسترش ظلم در جامعه و تقویت ظالمان گام بردارد.
9. انتشار مطالب خلاف اسلام حرام است.
10. اقدام آگاهانه علیه نظام اسلامی در قالب شایعه پراکنی، نشر اکاذیب، تحلیلهای دروغین و غیر آن حرام است.
11. انتشار مطالبی که موجب فساد اخلاقی، جریحهدار شدن عفت عمومی، ایجاد پدیده هرزگی و شکستهشدن سنن حسنه باشد، حرام است.
12. در مقابل تهاجم فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی کفّار و بیگانگان به مملکت اسلامی و در مقابل انحرافات و فسادهای داخلی باید به هر وسیله ممکن عکس العمل نشان داد.
13. هیچ کس نباید در روند اطلاع رسانی به مردم اختلال ایجاد کند.
در خلال هر یک از این موضوعات، بحثهای ریزتر و سؤال و جوابهایی هم مطرح است که در پاسخ برخی از آنها نیز استفتائاتی از مراجع تقلید نقل شده است.
* ششمین مقاله با عنوان «نقش امپریالیسم خبری در شکلدهی افکار عمومی» به قلم آقای محمد جواد نوروزی است. نویسنده در این مقاله به تبیین ماهیت امپریالیسم خبری و مبانی فکری آن همچون: اومانیسم، نگرش به خدا و انسان، از خود بیگانگی، نسبیّت اخلاق، تقسیم کار بین المللی، استثمار، انحصاری بودن جریان خبررسانی و ... پرداخته است. در بخش دیگر، افکار عمومی و عوامل شکل دهنده به آن از جمله امپریالیسم خبری را مورد بحث قرار داده و دیدگاه دانشمندان علوم ارتباطات در این موضوع آمده و اهداف امپریالیسم خبری ترسیم شده است. این اهداف، در محورهای زیر خلاصه میشود:
1. تحمیل و حاکمیت ارزشهای غربی.
2. مخدوش نمودن چهره فرهنگی ملل محروم و جهان سوم.
3. مشروعیت بخشی به نظام سیاسی، فرهنگی حاکم بر غرب.
4. تربیت انسانهایی مطیع و فاقد تفکّر و تعقّل.
در بخش دیگر، به بیان شیوههای امپریالیسم خبری در شکلدهی افکار عمومی پرداخته که مهمترین آنها عبارت است از:
1. گزینش اطلاعات.
2. دخالت ارزشهای حاکم بر روزنامهنگار.
3. دخالت ارزشهای حاکم بر سازمانهای خبری.
4. شایعهپراکنی.
5. جعل و تحریف حقایق.
6. استفاده از واژهها و ادبیات ویژه.
7. کاربرد شیوههای القایی.
8. زور و تزویر.
9. برجستهسازی.
10. سانسور.
سپس نمونههایی از این شیوهها و فرایند آن را در جنگ خلیج فارس بیان میکند و با ذکر پیامدهای عملکرد امپریالیسم خبری (انهدام فرهنگی جوامع، از خود بیگانگی، وابستگی فرهنگی و دوگانگی فرهنگی ) به راههای مقابله با آن میپردازد.
* مقاله هفتم با عنوان «از زبان شناسی به اخلاق مطبوعاتی» نگاشته آقای عباس سبحانی است.
نویسنده معتقد است پیش از آنکه از «اخلاق مطبوعاتی» سخن گفته شود، باید راههای ورود ارزشها را به رسانهها بازشناخت، چون که «زبان» مهمترین وسیله ارتباط انسان با دنیای خارج است و ارسال و دریافت پیام با آن انجام میگیرد و در رعایت اخلاق در مطبوعات، باید به محتوای واژهها توجه داشت. زمینههای ذهنی و فکری، کمک میکند تا متنی مورد تأویل خاص قرار گیرد و این، میرساند که تنها متن و نظام واژگان را نباید در نظر گرفت.
در قسمت دیگر، به بیان نقش کاربردی زبان و رسالت رسانهها میپردازد و در بخش دیگر، به پیشفرض سازی و مسئولیت اخلاقی آن که گاهی از این طریق، به ذهن مخاطب، القائاتی صورت میگیرد. گاهی شنونده یا خواننده، به دلایلی از سخنان گفته شده، «استنتاج غیر منطقی» دارد. اینجاست که رسالت نویسنده دو چندان میشود و باید در طرح اخبار و نکتهها هشیارتر و اصولیتر بیندیشد.
«از نشانهشناسی تا منظورشناسی» بخش دیگری از این مقاله است و به تأویلهای غیر مورد نظر صاحب سخن مربوط میشود. کلاً این مقاله، بحثهایی زبان شناسانه را در ارتباط با دریافتهای مثبت و منفی صاحب کلام پیگیری میکند و در عرصه گفتار و نوشتار، مورد کاوش قرار میدهد و دستاوردهای زبان شناسی جدید را در این عرصه ارائه میدهد.
* آخرین مقاله این مجموعه، «آسیب شناسی ارتباطات، سانسور و خودسانسوری» است که به قلم آقای محمد تقدیری تحریر شده است.
نویسنده در این مقاله آفاتی را که در حرفه ارتباطات و خبرنگاری وجود دارد و ضرورت حفظ قداست این کار و دوری از خیانت، کذب و تملّق را مورد تأکید قرار میدهد و با بیان اینکه برای آگاهسازی مخاطبان از یک رویداد، غیر از مشاهده حسی، سه راه دیگر وجود دارد (ارائه به صورت مکتوب، ارائه از راه امواج صوتی، ارائه از طریق تصویر و شبیه سازی) و نقش مهم شبکههای خبری و خبرگزاریها و کمپانیهای فیلم و هنر، به بحث سانسور و نظارت و ارتباط آن با آزادی سخن و قلم میپردازد و تاریخچه این مسأله را از زوایه دید متخصصان ارتباطات بررسی میکند و برای اثبات مشروعیت نظارت، ادلّهای میآورد که عبارتاند از:
1. جلوگیری از هرج و مرج و اختلال نظام.
2. امر به معروف و نهی از منکر.
3. تعارض حقوق (حقوق فردی و حقوق عامّه مردم).
4. فلسفه تشکیل حکومت، کافی نبودن قانون و ضرورت قوه مجریه صالح.
«مرزهای نظارت»، بحث بعدی این مقاله است و «خودسانسوری» موضوع دیگر که بیشتر به مطبوعات و خبرنگاران مربوط میشود. سپس بحثی درباره مسؤولیت در قبال تصویر و رفتار مطرح میشود و به دنبال آن، اشکالات و راه حلها. از نتایج این بحث، این است که در نظام خدا محوری و مکلّف بودن آدمی، حقوق فردی انسانها تنها در چهارچوب «حدود الهی» تعیین میشود و سانسور و نظارت، یکی از شیوههای بازدارنده انسانها از گمراهی و لغزش به شمار میآید و ممیّزی کتاب، عاملی برای جلوگیری از تعدّی به حقوق اجتماعی مردم به کار میرود. نویسنده با بررسی آیات و روایات و احکام اسلامی چنین نتیجه میگیرد که اسلام همچون نگاهبانی از نیروهای خود دفاع میکند و اجازه نمیدهد فضای اجتماعی آلوده شود، و الزام عالمان به ابراز علم خود در برابر بدعتها را در این راستا میبیند.
ر