آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

 
قرائن و شواهد گوناگون در طول تاریخ اسلام و تجربه‌های عینی در نهضت بزرگ اسلامی و هشت سال دفاع مقدس، به روشنی حکایت از این حقیقت دارند که نقش مؤثر جوانان در ظهور حجّت(عج) و حکومت آن حضرت به مراتب کارآمدتر از گذشته و چشمگیرتر از امروز خواهد شد و ایثار و جانبازی و خدمت رسانی قشر جوان در راه تحقّق آرمان‌های حضرت ولی عصر (عج) به اوج نهایی خود خواهد رسید. این مهم، با احادیثی از امامان معصوم نیز مورد تأکید قرار گرفته است؛ چنان که امام صادق(ع) فرمود:
«بینا شباب الشیعة علی ظهور سطوحهم نیامٌ إذا توافوا إلی صاحبهم فی لیلةٍ واحدةٍ علی غیر میعاد فَیُصبحون بمکة؛[1] هنگام ظهور حضرت مهدی (عج)، جوانان شیعه در حالی که روی پشت بام خانه‌هایشان در خواب به سر می‌برند، همگی در یک شب به ندای آسمانی آن حضرت لبیک می‌گویند و در همان شب بدون وعده قبلی به سوی مکه می‌شتابند، در بامداد خود را به شهر می‌رسانند و به زیارت امام و رهبر خویش نایل می‌شوند و در خدمت آن حضرت قرار می‌گیرند».
در این حدیث شریف علاوه بر پیشگام بودن جوانان در لبیک گفتن به آن حضرت، داشتن حالت انتظار و گوش به زنگ بودن آنان قبل از ظهور، در این امر مهم استفاده می‌شود.
نخستین پیک جوان
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که، هنگام ظهور حضرت حجت(عج) جوانی از جانب آن حضرت به عنوان نماینده، انتخاب و عازم مکه مکرمه می‌شود تا پیام حجت خدا را به ساکنان آن دیار برساند و آنان را به پیروی و حمایت از حکومت جهانی مهدی موعود فرا خواند. این جوان که در برخی روایات از وی به عنوان «نفس زکیّه» یا «سید حسنی» یاد شده است، سراسیمه خود را به مکه می‌رساند و پیام امام مهدی(عج) را به مردم ابلاغ می‌کند، ولی حکمرانان مکه او را میان رکن و مقام به شهادت می‌رسانند[2] و این جوان با ایمان و شجاع، اولین سفیر و نماینده حضرت مهدی(عج) و نخستین شهید حکومت جهانی آن حضرت خواهد شد.
از برخی منابع و روایات استفاده می‌شود که در مرحله اول وقتی این جوان پاک سرشت به شهادت رسید، آن گاه آن 313 یاور خاص امام مهدی(عج) که آنها نیز از قشر جوانان با ایمان هستند، به آن امام همام ملحق می‌شوند.[3]
سید حسنی جوان
این جوان از نسل امام حسن مجتبی(ع) است و در توصیف او نوشته‌اند که: جوان خوش سیمایی است که قبل از ظهور امام قائم(عج) از منطقه دیلم (گیلان) و قزوین، حرکت و قیام خود را آغاز می‌کند. این جوان پرشور که از شیعیان خالص به شمار می‌آید، در سطحی فراگیر و با صدایی رسا مردم را به یاری آل محمد(ص) دعوت می‌کند.
«نهضت سید حسنی» توأم با اخلاص و رفتار، کردار و گفتارش مطابق شریعت محمد(ص) خواهد بود. مردان شجاع بی‌شماری از مناطق مختلف به او می‌پیوندند و بر ضدّ ستم و تجاوز مبارزه می‌کنند. سید جوان به کمک یاران سلحشور خویش بر همه ستمگران پیروز می‌گردد و تا حدودی، عدالت و قوانین اسلامی را در میان مردم برقرار می‌سازد.[4]
سید حسنی وقتی با همرزمان خود وارد شهر کوفه می‌شود، به او خبر می‌دهند که حضرت حجت(عج) ظهور کرده است. او به حضور امام مهدی(عج) شرفیاب می‌شود و از محضر آن حضرت دلایل امامت و مواریث انبیا را درخواست می‌کند. امام صادق(ع) در ذیل این حدیث شریف می‌فرماید: به خدا قسم که این جوان(سیدحسنی) حضرت حجت را می‌شناسد و یقین دارد که او امام بر حق است، ولی هدفش از این کار، این است که حقیقت و واقعیت را بر مردم و یاران خود نیز آشکار سازد. آنگاه حضرت حجت(عج) دلایل و براهین را ظاهر می‌فرماید. در این هنگام، سید جوان تکبیرگویان دست خود را به سوی آن حضرت می‌برد و با امام مهدی(عج) بیعت می‌کند و همراه سایر همرزمان خود، جزو یاران حضرت قرار می‌‌گیرد.[5]
313 یاور جوان
وقت موعود که امام قائم در مکه معظمه ظهور می‌کند و در حالی که تکیه بر بیت الله الحرام کرده، این خطبه حیاتی را خواهند خواند:
«أیها الناس أنا فلان بن فلان، أنا بن نبیّ الله، أدعوکم إلی ما دعاکم إلیه نبیّ الله...».[6]
«أنا ولیّ الله،أَنا أولی بالله و بمحمد(ص) فمن حاجّنی فی آدم فأنا أولی الناس بآدم و من حاجّنی فی نوح فأنا أولی الناس بنوح و من حاجّنی فی إبراهیم فأنا أولی الناس بإبراهیم و من حاجّنی فی محمد فأنا أولی الناس بمحمد و من حاجّنی فی النّبیین فانا أولی الناس بالنبیین. إنّ الله تعالی یقول: )انّ الله اصطفی آدم و نوحاً و آل إبراهیم و آل عمران علی العالمین ذریةً بعضها من بعض و الله سمیع علیم( فأنا بقیة آدم و خیرة نوح و مصطفی إبراهیم و صفوة محمد...».[7]
آن گاه ضمن اعلان آغاز ظهور، مردم رابه پیروی از دین و حکومت جهانی خویش فرا خواهد خواند. در این وقت اولین گروه بیعت کننده با آن حضرت، همان 313 نفر خواهند شد. این عده، بدون اینکه همدیگر را بشناسند، هر کدام از یک منطقه‌ای در مکه حضور می‌یابند و پروانه‌وار در اطراف امام گرد خواهند آمد که البته اینان جزو شخصیت‌های اجرایی ـ سیاسی و در واقع از کارگزاران و حاکمان حکومت جهانی امام مهدی(ع) به شمار می‌آیند و هر کدام مسئولیت اداره و رهبری یکی از مناطق و سرزمین‌های حکومت اسلامی را برعهده خواهند گرفت.
از برخی روایات استفاده می‌شود که یکی از اوصاف و ویژگی‌های بارز و مهم این 313 نفر، علاوه بر ایمان راسخ و شجاعت و قدرتمندی، جوان بودن آنان است؛ چنان که امام علی(ع) در حدیثی می‌فرماید:
«أصحاب المهدی(عج) شبابٌ لا کُهولٌ فیهم إلاّ مثل کحل العین و الملح فی الزاد و اَقلّ الزاد، الملح...[8]؛ یاران حضرت مهدی(عج) جوانانی هستند که در میان آنها پیرمرد به چشم نمی‌خورد؛ مگر خیلی اندک، مانند سرمه در چشم و نمک در غذا، که کمترین چیزی که در غذا ریخته می‌شود، نمک است...».
در برخی از کتب روایی و تاریخی در توصیف این یاران خاص امام مهدی(عج) آمده است که:
«اِنَّهم حُکّام الارض و عُمّاله علیها و بهم یُفْتَح شرق الارض و غربها... و هم النجباء، القضاء، الحکام علی الناس...».[9]
جموع این عبارات و از محتوای آنچه پیشتر گذشت، استفاده می‌شود که این اصحاب خاص در عین اینکه جوان هستند، از دانش و آگاهی کامل و از توانمندی و قدرت لازم در امور اجرایی و کارآمدی و تحرک کافی برخوردار خواهند بود و هر کدام به تنهایی خواهند توانست یک کشور مستقل اسلامی و یک امت بزرگ محمدی را اداره کنند.
جوانان کهف در رکاب مهدی(عج)
«اصحاب کهف» از جمله جوانانی هستند که توفیق یاری حضرت حجت(عج) را به دست خواهند آورد. اینان هنگام ظهور مهدی(عج) زنده و برانگیخته می‌شوند و در رکاب آن حضرت قرار می‌گیرند.[10]
اصحاب کهف اگر چه افرادی سالخورده به شمار می‌آیند، اما به خاطر ایمان، صداقت، جانبازی و فداکاری در راه خدا و مبارزه با ظلم و دفاع از حق، هنگام ظهور حضرت به صورت جوان سر از خاک بیرون می‌آورند و در خدمت امام مهدی(عج) قرار می‌گیرند؛ چنان که در برخی از روایات دیگر نیز به اصحاب کهف، جوان «فَتی» اطلاق شده است.[11]
اصبغ بن نباته در حدیث طولانی از امیرمؤمنان علی(ع) نقل می‌کند که حضرت در بخشی از سخنانش فرمود:
«... پس از سه روز از ظهور و قیام قائم آل محمد(عج)، عده‌ای از سپاهیان اسلام جهت نبرد با رومیان، عازم انطاکیه می‌شوند. آنها صندوق مقدس را از غار انطاکیه بیرون می‌آورند که نسخه اصلی تورات و انجیل در داخل آن است. سپس رومیان به طرف ساحل دریا، نزدیک غار «اصحاب کهف» هجوم می‌آورند. در این هنگام، خداوند جوانان کهف را به همراه سگشان از غار برمی‌انگیزد. دو نفر از آن جوانان به نام‌های ملیخا و خملاها از پیروان، شاهدان و تسلیم شوندگان به امام مهدی(عج) خواهند شد».[12]
رمز جوانی در یاران مهدی(عج)
از مجموع بحث‌های گذشته به این نکته مهم می‌رسیم که، گویا چهارچوب قیام حضرت(ع) و اساس این حرکت سرنوشت‌ساز را، همت والای جوانانی که دارای ایمان قوی، علم، قدرت و درایت کافی هستند، تشکیل خواهد داد و مسئولیت خطیر اجرایی، دفاعی و سازماندهی این نهضت اسلامی ـ جهانی بیش از همه، بر دوش پرتوان جوانان جان برکف و متقی و دارای نبوغ سرشار، سنگینی خواهد کرد و این، به خاطر ساختار پرتحرک و ماهیت پویای این حرکت تکامل یافته انبیا و امامان معصوم در طول تاریخ است که هرگز ضعف، سستی، تنبلی، و بالاخره پیری و فرسودگی در آن نمی‌تواند راه یابد. بنابراین، اگر از میان پیرمردان هم کسانی بخواهند در این حرکت و قیام شرکت کنند و سهیم باشند، قبل از هر چیز باید خود را به اوصافی که ویژه جوانمردان و جوانان پاک سرشت و با ایمان از قبیل: ایثار، مقاومت، عشق، شور، تحرک، شیدایی و ایمان است، مسلح سازند.
جالب اینکه وقتی به روایات این باب مراجعه می‌کنیم، در می‌یابیم که در کلام امامان معصوم: خصلت جوانی، یکی از ویژگی‌های بارز خود امام مهدی(عج) هم عنوان شده است و با عبارات مختلف، جوانی آن حضرت به طور مستمر مورد عنایت و تأکید آن سروران قرار گرفته است و این هر انسان صاحب اندیشه و فکری را به تأمل و تفکر وامی‌دارد.
در این بخش به عنوان حسن ختام، به چند نمونه از این احادیث اشاره و توجه می‌کنیم:
1. امیرمؤمنان علی(ع) در توصیف حضرت حجت(عج) فرمود:
«مهدی، جوانی از قبیله قریش، مرد چابک و ماهری از تبار دلیرمردان است که در سن سی یا کمتر از چهل سالگی ظهور خواهد کرد».[13]
2. در حدیث دیگری امام علی(ع) خطاب به خلیفه دوم فرمود:
«تو صاحب کعبه نیستی، صاحب کعبه جوانی (مهدی) از قریش است که اموال کعبه را در آخرالزمان در راه خدا انفاق می‌کند».[14]
3. امام حسن مجتبی(ع) فرمود:
«مهدی(عج) نهمین فرزند برادرم، حسین است. خداوند عمر او را در غیبت طولانی می‌کند، سپس با دست توانای خویش او را به صورت جوان چهل ساله‌ای ظاهر می‌سازد تا معلوم شود که خداوند متعال بر همه چیز قادر و توانا است».[15]
4. امام حسین(ع) درباره آن حضرت فرمود:
«اگر مهدی(عج) قیام کند، مردم او را انکار می‌کنند؛ زیرا او به صورت جوان ظاهر می‌شود، بزرگ‌ترین امتحان الهی این است که صاحب آنان در سن جوانی خروج می‌نماید؛ در حالی که مردم تصورشان این بود که او پیرمرد سالخورده‌ای است و به شک و توهم دچار می‌شوند».[16]
5. امام باقر(ع) از امیرمؤمنان(ع) نقل می‌کند که از آن حضرت درباره اوصاف مهدی(عج) سؤال شد، آن حضرت فرمود:
«مهدی(عج) جوانی چهارشانه، متوسط القامه و خوش سیما است، نور صورتش، سیاهی مو و ریش آن حضرت را تحت الشعاع قرار می‌دهد».[17]
6. در روایات زیادی از امام صادق(ع) نقل است که حضرت فرمود:
«مهدی(عج) جوانی کامیاب «شابّاً موفّقاً، فتی موفّق» و رشید یا جوان بلند قامت و چهارشانه (شابّ مربوع) است که در سنّ نزدیک به سی یا چهل سالگی ظهور می‌کند».[18]
7. از امام رضا(ع) نیز نقل است که فرمود:
«علامت مهدی(عج) این است که وی از نظر سنی، پیر، اما در ظاهر و سیما، جوان خواهد بود؛ به طوری که هر کس آن امام را زیارت کند، چهل ساله یا کمتر از آن تصور خواهد کرد».[19]
8. در روایتی از ابن عباس نقل است که گفت:
«من امیدوارم که چند شبانه روزی نگذرد تا اینکه خدا، جوانی را از ما اهل بیت(ع) برانگیزاند که فتنه‌ها دامن‌گیرش نشود و او نیز دنبال فتنه‌ها نرود. وی امور این امت را به پا خواهد داشت. همچنان‌که خدا کار این امت را به ما آغاز کرد، امیدوارم که به ما هم ختم کند».
راوی می‌گوید: از ابن عباس پرسیدم: آیا پیران شما از این امر عاجزند که شما این امیدواری را درباره جوانان خود دارید؟ گفت: «خدا هر عملی را که بخواهد، انجام می‌دهد».[20]
9. در اخبار و احادیث اهل سنت آمده است که:
«مهدی(عج) جوانی با چشمان مشکی، ابروهای باریک، بینی بلند و ریش انبوه است و در طرف راست صورت و دست راستش خال وجود دارد».[21]
پی‌نوشت‌‌ها
1 . بحارالانوار، ج52، ص370؛ غیبة نعمانی، ص316، باب 20، حدیث11.
2 . الغیبة، طوسی، ص464 و 445؛ الارشاد، مفید، ج2، ص368؛ کمال‌الدین و تمام النعمه، صدوق، ج2، ص49 و 330.
3 . ر.ک: منابع پیشین و بحارالانوار، ج52، ص307، 273، 217، 192، 147.
4 . منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج2، ص495.
5 . همان، ص496؛ بحارالانوار، ج53، ص15 و 16.
6 . بحارالانوار، ج52، ص306.
7 . همان، ص305، 135 و 341.
8 . الغیبة، طوسی، ص476؛ الغیبة، نعمانی، ص316؛ بحارالانوار، ج52، ص333؛ منتخب الاثر، صافی، ص484.
9 . اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج2، ص84.
10 . المهدی، سید صدرالدین صدر، ص105.
11 . ر.ک: میزان الحکمة، ج5، ص10؛ بحارالانوار، ج52، 275.
12 . بحارالانوار، ج52، ص275.
13 . المهدی، ص218؛ ملاحم و فتن، ابن طاووس، ص73؛ نجم الثاقب، میرزای نوری، ص114.
14 . المهدی، همان.
15 . کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص316.
16 . المهدی، همان.
17 . بحارالانوار، ج51، ص44؛ المهدی، ص80.
18 . ر.ک: الغیبة، طوسی، ص470، 420، 419، 285.
19 . کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص652؛ بحارالانوار، ج52، ص285.
20 . المهدی، ص280.
21 . همان، ص79.

تبلیغات