آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن


انسان‌ها در برابر وجود مقدس امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه) و اندیشه مهدویت، سه حالت دارند:
1. ایمان.
2. انکار.
3. تردید.
این سه حالت، اختصاص به موضوع مهدویت ندارد. نسبت به خدا، پیامبران الهی و پیشوایان پاک و کل عالم غیب و جهان دیگر هم همین سه حالت در جوامع انسانی جریان دارد.
«ایمان» چشمی نوین و نگاهی جدید به انسان می‌بخشد که دنیا و آخرت را به گونه‌ای دیگر می‌بیند. اگر اصلاح اندیشه و توسعه دید انسان را مهم‌ترین سرمایه و وظیفه بشریت بدانیم، این تحول تنها در پرتو «ایمان به غیب» در زندگی انسان ایجاد می‌شود.
«ایمان به غیب» تحوّلی بنیادین در «فهم» و «عقل» و «احساس» انسان است که ترازوی ارزیابی انسان را اصلاح می‌کند و برد نگاه انسان را تا بی نهایت افزایش می‌دهد.
«ایمان به غیب» یکی از بزرگ‌ترین هدایای آسمان به زمین است. «ایمان به غیب» دائره‌ای گسترده دارد؛ از ایمان به وجود خدا، یگانگی، ربوبیّت و علم و حکمت الهی تا ایمان به وجود امام و امامت و ظهور آخرین حجت الهی را فرا می‌گیرد.
«عالم غیب» گر چه از نگاه ما دور است ولی دریچه‌ای از قلب و عقل ما به سوی آن باز می‌شود. ایمان به جهان غیب، حرکت طبیعی و فکری آدم‌هاست. علل و عوامل انحراف از این مسیر عقلی و فطری را باید جستجو کرد.
همان «علل گرایش به مادیگری» که در برابر توحید و خداباوری وجود دارد، با اندکی تفاوت در مورد انکار پیامبران و عدم اعتقاد به پیشوایان معصوم: هم موجود است. اصولاً عامل انحراف و کجروی و حتی سقوط فکری و مرگ معنوی در ابعاد مختلف اصول دین، مشابه یکدیگر است. انکار و ستیز فرهنگی و عملی با «امامت»، گامی به سوی انکار «نبوت» است. و انکار «نبوت» راهی به سوی مقابله با «ربوبیّت خدا» و «توحید» و اصل وجود خدا محسوب می‌شود.
امامت، جلوگاه اجرایی فرمان خدا و تابش خورشید توحید در جامعه‌هاست. همان دلایلی که سبب می‌شود، انسان از خدا بگریزد یا با فرمان او مخالفت کند، عامل گریز و ستیز انسان در برابر پیامبران الهی و امامان اهل بیت(ع) است.
انبیاء و پیشوایان پاک به دلیل تسلیم بودن در برابر فرمان خدا و اطاعت محض از او با کینه، تمسخر، تهمت و کارشکنی از سوی یاران شیطان مواجه می‌شوند. سه حالت ایمان و انکار و تردید، نه تنها نسبت به مصلح جهانی و منجی بشریت حضرت مهدی(ع) وجود دارد، بلکه «امامت»، «عدالت» و «عصمت» آن بزرگوار هم با همین اندیشه‌های سه گانه و موضع‌گیری‌های متفاوت روبروست. در میان کسانی که از دیدگاه عقیدتی، امام زمان(ع) را باور دارند، در مرحله احساس و رفتار، سه ‌گونه موضع‌گیری به چشم می‌خورد!
1. موضع عشق، شور و شوق
در گفتار و رفتار عالمان دین و پیروان سنّت نبوی، نمونه‌های فراوان تاریخی و نشانه‌های عشق به ساحت آن بزرگوار نمایان است. به تعداد مهدیّه‌ها، مؤسسات مهدوی، سایت‌های مهدوی، کتاب‌های مهدوی و اشعار و مقالات موجود درباره امام عصر(عج)، آیه‌های «عشق مهدوی» در فرهنگ و تاریخ مسلمین موج می‌زند.
حضور مردم در مراسم نیمه شعبان، در مسجد سهله و جمکران، دعای ندبه و مجالس جشن و سرور و هزینه‌های فراوان به یاد و نام آن بزرگوار و تلاش کودکان و جوانان در تکریم و بزرگداشت آن حضرت و حتی نامگذاری فرزندان به نام مهدی و مهدیّه، نماد این موضع امت اسلامی است.
2. موضع خصومت ، گریز و ستیز
تلاش‌های رسانه‌ای غرب برای سیاه‌نمایی چهره ملکوتی امام زمان(ع)، کوشش‌های آمریکا در مقابله سینمایی با تفکر مهدویت، تلاش یهود و وهابیّت برای مبارزه فکری ـ فرهنگی و انکار و تخریب این اندیشه در سایت‌ها و مطبوعات، برخاسته از این گونه موضع‌گیری است.
3. موضع بی‌طرفی و بی‌تفاوتی
این موضع‌گیری، نشان غفلت و نا‌آگاهی و عدم عقیده به حق و باطل در نظام جهانی است. و سرانجام به یکی از دو نوع برخورد اول و دوم برمی‌گردد و یا در نوسان بین مهدی‌گرایی و مهدی ستیزی، تداوم می‌یابد. اصولاً مواضع فکری و رفتارهای اجتماعی، بشریت را به سه گروه مؤمن و کافر و منافق، تقسیم می‌کند. معیار ایمان و کفر و نفاق تنها مسأله توحید و خداشناسی و معاد و نبوّت نیست. در زمینه امامت هم همین موضع گیری‌ها و حالت‌ها وجود دارد و روایات ما، انکار امامت و امامان و مهدویت را از دیدگاه آثار اخروی در حدّ انکار توحید و نبوت و معاد می‌‌داند، گرچه از دیدگاه فقهی و حکم ظاهری منکران امامت و مهدویت، کافر تلقی نمی‌شوند.
بشریت در برابر «مهدویت» مواضع و تفکرات مختلفی دارد، که مجموعه این اندیشه‌ها و فعالیت‌ها را در عناوین زیر می‌توان دسته‌بندی کرد:
1. مهدی سالاری؛
2. مهدی پژوهی؛
3. مهدی شناسی؛
4. مهدی گرایی؛
5. مهدی باوری؛
6. مهدی یاوری؛
7. مهدی جویی؛
8. مهدی گریزی؛
9. مهدی ستایی؛
10. مهدی ستیزی؛
11. مهدی نمایی.
این عناوین مجموع فعالیت‌های ذهنی، زبانی، رفتاری مثبت و منفی انسان‌ها نسبت به ساحت مقدس مهدوی (عج) است.
نگفته پیداست، گریز و ستیز و برخورد کفرآلود و و نفاق‌آمیز با امامت و مهدویت، برای خدا و پیامبران الهی و حضرت حجت(ع) هیچ‌گونه ضرر و زیانی ندارد. این انسان‌ها و جوامع انسانی هستند که به دلیل عدم معرفت، عدم محبّت و سر برتافتن از اطاعت خدا و اولیای او، در خسران مبین و محرومیت و رنج و مشقت دنیوی و عذاب اخروی بسر می‌برند.
انقلاب برای بشریت
پیروزی، قیام و انقلاب مهدوی هم بیش از آن که به سود امامان و ولی عصر(ع) باشد، به سود انسان‌هاست. معمّربن خلاّد به امام رضا(ع) گفت: «عجّل الله فرجک؛ خداوند فرج شما را زودتر برساند». امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: «این فرج، مایه گشایش و آسایش شماست. اما من به خدا سوگند از آن بهره‌ای ندارم مگر به اندازه ظرفی که مشتی آرد در آن است و مهر شده است (بیش از میزان مقرر نمی‌توان از آن برداشت کرد)».[1]
در روایات اسلامی از انتظار فرج، گاهی به عنوان «فرج الهی» گاه «فرج مؤمنین» گاه «فرج ائمه» و گاه «فرج امام عصر(عج)» تعبیر شده است. همه این عبارات درست است. زیرا خداوند آن نظام مطلوب را پدید می‌آورد و این انقلاب بزرگ را به دست امام عصر می‌آفریند؛ در پرتو این قیام، اهداف امامان تحقق می‌یابد و مؤمنان در سایه این تحول بزرگ آسمانی، اهداف خویش را میسر می‌بینند. لذا این تعبیرها هر کدام با یک نگاه به نام عاملان یا بهره‌گیران از این «انقلاب جهانی» اشاره می‌کند.
از توحید تا مهدویّت
در مرحله عروج معنوی و عقیدتی، انسان با توحید فطری و خداباوری به جستجوی پیامبران می‌پردازد. به نبوت لبیّک می‌گوید. در سایه اعتقاد به پیامبران، راهی به سوی اوصیای ایشان و «امامت» پیدا می‌کند و با تصریح و نصّ صادره از پیشوایان قبلی، امام بعدی را می‌شناسد؛ ولی در مرحله سقوط و نزول عقیدتی و اخلاقی، انسان گام‌های اول را با دوری از امامت بر‌می‌دارد. دوری از امامت به انکار نبوت و فهم ناقص از آن می‌انجامد و انکار انبیا، نفی «ربوبیت الهی» و انکار توحید و وجود خدا را در پی‌دارد.
در دعای شریف «اللهم عرّفنی نفسک»[2] روند تکامل انسان‌ها از خداشناسی تا دین شناسی، ترسیم شده است.
زرارة بن اعین از امام صادق(ع) نقل کرده است که حضرت فرمود:
قائم ما قبل از قیام، غیبتی دارد. او می‌گوید: پرسیدم: چرا؟ حضرت فرمود: بر جانش بیم دارد (و اشاره کرد که شکم او هدف قرار می‌گیرد)، سپس فرمود:
ای زراره! او همان کسی است که انتظارش دارند. و او همان است که برخی از مردم در ولادتش شک می‌کنند؛ برخی می‌گویند: او در شکم مادر است. برخی می‌گویند: او غایب است. برخی می‌گویند: تولد نیافته و برخی می‌گویند: دو ساله بوده که پدرش رحلت کرده است.
براستی جز این نیست که خدای تبارک و تعالی دوست دارد، شیعه را امتحان کند، در آن هنگام باطل‌گرایان به تردید گرفتار می‌شوند.
زراره می‌گوید: به حضرت گفتم: قربانت گردم. اگر آن روز را درک کردم، چه کار کنم؟ حضرت فرمود. مدام این دعا را بخوان:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْنى‏ نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى‏ نَفْسَکَ، لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى‏ رَسُولَکَ،فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى‏ رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى‏ حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینى‏».
در روندی معکوس، پلکان سقوط انسان‌ها از پلّه امامت آغاز می‌شود و با سقوط از مقام توحید پایان می‌یابد. از پیامبر اعظم(ص) چنین نقل شده است:
«من جحد علیّاً امامته بعدی فقد جحد نبوّتی و من جحد نبوّتی فقد جحد الله ربوبیته؛[3] هر کس امامت علی را انکار کند، نبوت مرا انکار کرده و هر کس پیامبری مرا انکار نماید، ربوبیت خدا را رد کرده است».
ردّ امامت در صحنه عمل، انکار نبوت و انکار آن، انکار یگانگی و ربوبیّت را در پی دارد و لذا از بزرگ‌ترین منکرات، انکار فضیلت و جایگاه امام است. در تفسیر )یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر( آمده است که: «و المنکر من انکر فضل الامام و جحده».[4] یعنی امام عصر(ع) کسی را که منکر فضیلت امام باشد و یا او را انکار نماید، نهی از منکر می‌کند.
«امامت» تداوم بخش «نبوت» است. برخورد نادرست با امامت، مولود اندیشه غلط درباره نبوت است و برای اصلاح اندیشه و عقیده درباره پیامبری و پیامبران، باید نسبت به توحید و خداشناسی فهم عمیق و دقیق ایجاد شود.
از آنجا که فرمان خدا و فرهنگ توحید در عرصه جامعه توسط پیامبران و امامان اجرائی می‌گردد؛ ستمگران بیش از آنکه با خدا مبارزه کنند و توحید را نفی نمایند، با پیامبران و پیشوایان جانشین آنان درگیر بوده‌اند.
پس از رسول اعظم بیشترین مبارزه با توحید در قالب مبارزه با امامت نمود یافته است. در یک بررسی آماری می‌توان این حقیقت را اثبات کرد که مخالفان خدا در جهان، کمتر از مخالفان پیامبر اکرم(ص) و تعداد دشمنان پیامبر، کمتر از دشمنان امامت و آمار مخالفان امامت، کمتر از آمار مخالفان مهدویت است. شیطان در مرحله تئوری و نظریه پردازی وجود خدا را انکار نمی‌کند ولی از تسلیم در برابر خلیفه خدا سر باز می‌زند. «آدم» خلیفه خداست و خلافت او قبل از آفرینش انسان، به فرشتگان اعلام شده است. اصولاً آفرینش آدم(ع) برای آن بود که خدا در زمین خلیفه‌ای قرار دهد.
(وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً)[5]
در حدیثی از امام صادق(ع) هم آمده است که: «الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق».[6]
راستی برادران اهل سنت و پیروان همه ادیان توحیدی پاسخ دهند:
امروز «خلیفه خدا» و حجت الهی در جهان کیست؟
اگر مهدی آل محمد(ص) نیست، چه کسی جانشین خدا در روی زمین است؟
«اولوالامر» امروز کیست؟
چه کسی دین خدا را بر همه ادیان پیروز خواهد کرد؟
تلاش مخالفان
مخالفان تفکر و نظام امامت، با شیوه‌های گوناگون با اندیشه و نظام مهدوی (عج)، می‌جنگند. تبلیغ سکولاریسم، تبلیغ دموکراسی غربی، تبلیغ اقطاب و مشایخ صوفیگری، تبلیغ نیهلیسم، ترویج سوفیسم، ترویج فیمنیسم و زن سالاری و ... همه و همه، آگاهانه یا ناآگاهانه تلاش‌هایی برای تحکیم فلسفی حکومت‌های غیر الهی و تضعیف نظام امت و امامت است.
حذف عترت از مسند رهبری امّت اسلامی و حتی حذف آل پیامبر از صلوات بر آن بزرگوار، تعطیل امامت و تبدیل آن به خلافت، تفکیک امامت دینی و رهبری اجتماعی، تقسیم امامت بر اساس مناطق گوناگون جغرافیایی، تجزیه امامت بر اساس موضوعات اجتماعی، انکار امامت الهی، تکذیب امامان و ادعای دروغین نیابت، افتراء بر پیشوایان اهل بیت: و تعمیم امامت، همه و همه گام‌هایی در جهت مقابله با رهبری الهی و غصب حقّ امام معصوم در هدایت جامعه و مدیریت جهان است.
از نگاه ما، خداوند ولیّ و صاحب اختیار اوّل و آخر، حاکم حکیم و عادل جهان و انسان (احکم الحاکمین و اعدل العادلین)، مَلِک و مالک دنیا و آخرت و سلطان جاودان نظام هستی است، و امامان نمایندگان او در اداره جهان و مدیریت انسان هستند. بنابراین هر گونه برخورد و درگیری با امامان، مقابله با حاکمیت الهی است. امامان، مظهر قدرت او و منصوب ذات اقدس اویند. انکار وجود یا امامت آنان، انکار عصمت و عدالت ایشان و مقابله تبلیغی و نظامی با آنان، مبارزه با حاکمیت و ربوبیت الهی است.
در زمینه امامت حضرت مهدی(عج) و حکومت جهانی ایشان، به دلیل احساس خطر بیشتر و زمان طولانی‌تر، مخالفان مهدویت با شیوه‌های گوناگون به مقابله برخاسته‌اند:
1. انکار میلاد حضرت، انکار فرزند داشتن امام حسن عسکری(ع).
2. اعلام رحلت امام در کودکی.
3. تلاش برای دستگیری و اعدام ان بزرگوار.
4. ادعای دروغین بابیّت و نیابت.
5. ادعای مهدویت و پیدایش دهها، بلکه صدها مهدی دروغین در کشورهای مختلف جهان.[7]
6. مبارزه با مراجع و روحانیت شیعه به دلیل نیابت عام از امام عصر(عج) و پیگیری اهداف آن بزرگوار، نمونه‌هایی از تلاش دشمنان مهدویت برای قطع ارتباط با آن «یوسف عصر» است.
شناخت ویژگی‌های امامان به طور عام و خصائص خاص مهدوی(عج) چیزهایی است که نسل امروز را از افتادن در دام صیّّادان شیّاد روزگار مصون می‌دارد.
ویژگی‌های امام چیست؟
امام در تفکّر شیعی، افضل افراد جهان و نزدیک‌ترین فرد به خدای عزّوجل است. خوبی‌هایی که در دیگران پراکنده وجود دارد، در او یک جا جمع است. فضائلی همانند «آگاهی به کتاب خدا»، «سنّت رسول(ص)»، «فقاهت در دین»، «جهاد در راه خدا»، «آخرت‌گرایی»، شور و شوق به آنچه نزد خداست و زهد و وارستگی نسبت به جاذبه‌های دنیوی، از شاخصه‌های امام است.
امام از انحراف و لغزش و اشتباه در گفتار و رفتار، مصون و معصوم است. از این که بر اساس هوس حکمی صادر کند، یا به سوی دنیا گرایش داشته باشد، منزّه است. همانطور که پیامبر اکرم(ص) چنین بود. تمام آنچه در پیامبر شرط است، در امام هم شرط است و به جز «مقام پیامبری» دیگر ارزشها در وجود امامان می‌درخشد.
راه شناخت امام چیست؟
این صفات و فضایل اخلاقی، جز از راه وحی الهی قابل دسترسی نیست؛ زیرا آگاهی از درون افراد برای عموم مردم مقدور نیست. لذا خداوند، ولیّ مؤمنین و جانشین پیامبر را خود به رسول اکرم(ص) معرفی می‌کند:
(انّما ولیّکم الله و رسوله ...)[8]؛ (و یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک...)[9] و...
پیامبر، مأمور است که جانشین معرفی شده توسط وحی را به جامعه معرفی کند. این جمله که فرمود: «من کنت مولاه فهذا علیٌّ مولاه ...»
و این حدیث که اعلام کرد:
«هان ای گروه اصحاب من! براستی علی بن ابی‌طالب وصی من، خلیفه من بر شماست چه در زندگی و چه پس از مرگ. او صدّیق اکبر است. او فاروق است که حق را از باطل جدا می‌کند. او باب ارتباط با خداست. او راهی به سوی خدا و راهنمای ارتباط با اوست. هر کس او را به رسمیّت بشناسد، مرا پذیرفته و هر کس او را انکار کند، مرا قبول نکرده است و هر کس از او پیروی کند، از من پیروی کرده است».[10]
این موارد، نمونه‌های تصریح پیامبر بر امام پس از خویش است. در زمینه اثبات وصایت و معرّفی «سلسله امامان» ده‌ها آیه و حدیث در منابع معتبر آمده است. گریز و ستیز با مهدویت و حتی گریز و ستیز با ولایت فقیه، مولود نشناختن و بدشناختن چهره راستین این ارزش‌های الهی و اجتماعی است. تقابل این اندیشه‌ها با منافع سلاطین و شیاطین، و حسادت برخی ناآگاهان نسبت به آل ابراهیم خلیل ریشه بسیاری مخالفت‌هاست. برای «شناخت» و «ایمان» و «محبت » و «اطاعت» مهدوی(عج)، باید رابطه او را با خدا و خلق خدا بهتر بشناسیم.
زیارت‌نامه حضرت صاحب الزمان(ع) در روز جمعه که در مفاتیح الجنان نقل شده، آینه‌ای شفاف در برابر سیمای زیبای مهدوی است. این زیارت را با آرزوی دیدار و معرفت آن بزرگوار، هم می‌خوانیم:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فى‏ اَرْضِهِ،
َلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللَّهِ فى‏ خَلْقِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللَّهِ الَّذى‏ یَهْتَدى بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَیُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَلِىُّ النَّاصِحُ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفینَةَ النَّجاةِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ الْحَیوةِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ صَلَّى‏اللَّهُ‏عَلَیْکَ وَعَلى‏ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ ...[11]
پی‌نوشت‌ها
1 . بحارالانوار، ج77، فقال یا معمّر: ذاک فرجکم انتم فاما انا فوالله ماهو الاّ مزودٌ فیه کفُّ سویق مختوم بخاتمٍ.
2 . کمال الدین، ج2، ص342.
3 . المحجة البیضاء، ج1، ص246.
4 . الکافی، ج1، ص631.
5 . بقره/30.
6 . کمال الدین، ج1، ص40.
7 . نام و تاریخچه بیست و دو نفر از این مدعیان دروغین در تاریخ عصر غیبت که توسط چهار نفر از محققان حوزه علمیه قم نوشته شده، آمده است.
8 . مائده/55.
9 . مائده/67.
10 . منهاج النجاه، فیض کاشانی، ص39.
11 . مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان در روز جمعه.

تبلیغات