آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

زندگی 63 ساله امیرمؤمنان علی(ع) پر از افتخارات است که در زندگی کمتر کسی جز وجود مقدس رسول خدا(ص) دیده می‌شود. از جمله مسائل اعجاب انگیزی که در حضرت جلوه خاصی داشت، عدد «هزار» است که در بخش‌های گوناگونی از زندگی امام(ع) دیده می‌شود. این عدد آن چنان با زندگی امیرمؤمنان آمیخته بود که گویا دوست می‌داشت هر چیزی را که برای خدا و در راه محبوب خویش انجام می‌دهد، آن را به عدد هزار برساند.
مدتی در این فکر بودم که شاید از بررسی موارد آن بتوان به راز و رمز این عدد در زندگی امیرمؤمنان پی‌برد، اما به چنین نتیجه‌ای دست نیافتم. به امید اینکه پژوهشگران بتوانند به چنین چیزی دست یابند؛ اگر چه اطمینان دارم که  این رمز بین علی(ع) و خدای خود باقی خواهد ماند.
هزار نشانه از هزار پیامبر
یکی از بارزترین مصداق‌های این عدد در امیرمؤمنان(ع)، وجود هزار نشانه از هزار پیامبر خدا بود. او علم آدم تقوای نوح، قدرت داود، صبر ایوب، زهد و پارسایی یحیی، جمال یوسف، اقتدار موسی و سیمای عیسی را داشت و آئینه تمام نمای پیامبر خاتم بود.
بدون شک از میان تمام پیامبران، خصلت‌های پیامبران اولوالعزم در علی(ع) وجود‌ داشت. همچنین نشانه‌ای از چند پیامبر که نامشان در قرآن آمده، در علی بود. اما به غیر از این عده محدود از کدام یک و چه نشانه‌ای داشت، به درستی روشن نیست.
امام محمد باقر(ع) درباره وجود این نشانه‌ها چنین می‌فرماید:
«کانت فی علیّ سنة ألف نبی... ؛[1] در علی از هزار پیامبر، نشانه و سنتی بود».
هزار رکعت نماز در سیاهی شب
تهجد و شب زنده‌داری علی(ع) و عبادت وی زبانزد عام و خاص بود و همه شیفته عبادت و مناجات او بودند؛ چرا که پس از پیامبر(ص) هیچ کس به اندازه امیرمؤمنان به نماز و عبادت نپرداخت. امام سجاد(ع) با اینکه خود زین العابدین بود، اما به فرزندش امام محمد باقر(ع) که به حال پدرش رقت کرده و گریه‌اش گرفته بود، فرمود: «چه کسی می‌تواند همانند عبادت جدم امیرمؤمنان را بیاورد؟»
علی(ع) شخصیت بی‌نظیری بود که از تلاش در راه خدا هرگز به کم قانع نبود، بلکه همیشه به دنبال بهترین و بیشترین و ارزشمندترین آن بود تا به درگاه خدا تقدیم کند.
هرگز به نماز‌های یومیه و مستحبات آن بسنده نکرد، بلکه در سیاهی شب تا تعداد رکعات نمازهای مستحبی را به هزار رکعت نمی‌رساند، محراب عبادت را رها نمی‌ساخت و آرام نمی‌گرفت.
البته محدث قمی در سفینة البحار از خصال صدوق نقل کرده که امیرمؤمنان در شبانه روز  هزار رکعت نماز می‌خواند،[2] و نیز گفته شده آن حضرت در اواخر عمر، هزار رکعت نماز می‌گزارد، اما از اینکه امام سجاد(ع) خود هزار رکعت نماز در سیاهی شب می‌خواند و خود او درباره عبادت امیرمؤمنان فرمود: «چه کسی می‌تواند همانند عبادت علی را بیاورد»، می‌توان گفت که امیرمؤمنان(ع) شبانه هزار رکعت نماز می‌خواند. علاوه بر آن، ابن شهرآشوب در مناقب نوشته است که:
«و کان یصوم النّهار و یصلّی باللیل ألف رکعة؛ حضرت روزها را روزه می‌گرفت و شبانه هزار رکعت نماز می‌گزارد».[3]
آزاد سازی هزار بنده
هر انسانی برای رفاه خود و زندگی بهتر در این دنیا تلاش می‌کند. امیرمؤمنان(ع) نیز تلاش می‌کرد؛ اما نه فقط برای رفاه خود و نه برای زندگی بهتر و آسایش بیشتر. او زحمت‌های طاقت فرسایی می‌کشید و چاه و قنات حفر می‌نمود، اما همه آنها را وقف فقرا و مستمندان می‌کرد. بدین جهت، در روایت می‌خوانیم که وی از دسترنج خود هزار بنده را می‌خرد و در راه خدا آزاد می‌کند. امام صادق(ع) فرمود:
«إنه أعتق ألف نسمة من کدّ یده جماعة لایحصون کثرة؛ [4] امیرمؤمنان هزار بنده را از دسترنج خویش آزاد ساخت؛ گروهی که به خاطر زیاد بودنشان قابل شمارش نیست».
باز شدن هزار درِ علم به روی او
این روشن است که امیرمؤمنان به عالم‌ترین فرد در امت اسلامی پس از رسول خدا(ص) و عالم‌ترین فرد به ظاهر و باطن و تفسیر و تأویل کتاب خدا و سنت رسول الله بود.
علی(ع) در زمان خود مرجع اختلاف در مسائل و محل رجوع مشکلات در زمان خلفا به ویژه در زمان عمر بن خطاب بود؛ چرا که این وجود مقدس از دوران کودکی در دامان پیامبر(ص) تربیت شده و معارف ناب محمدی را بدون هیچ واسطه‌ای از شخص پیامبر دریافت کرده بود.
ابن شهر آشوب از ابو نعیم حافظ به سند خود از زید بن علی از پدرش، از جدش، از علی(ع) نقل کرده که فرمود:
«علّمنی رسول الله(ص) ألف باب یفتح کل باب الیّ الف باب؛[5] رسول خدا(ص) هزار در علم را به من آموخت که از هر در آن هزار در دیگر گشوده می‌شد».
وی پس از نقل این خبر می‌نویسد: ابن بابویه همین خبر را در کتاب خصال از 24 طریق و سعد بن عبدالله قمی در بصائر الدرجات از 66 طریق نقل کرده است.[6]
معصومان(ع) تعبیرهای مختلفی درباره این روایت دارند که شیخ مفید به برخی از آنها اشاره کرده است. وی از امام صادق(ع) تعبیر الف باب[7] و همچنین تعبیرهایی چون: باباً، الف حدیث،[8] الف حرف،[9] حرف[10] و کلمة[11] را نقل کرده است.
ممکن است گفته شود: این چه عملی بوده و چگونه، به چه وسیله، در چه زمان و در چه مدتی به علی(ع) انتقال یافته است؟
پاسخ می‌دهیم که برخی زمان انتقال این هزار حدیث یا کلمه را در وقتی می‌دانند که او با پیامبر به نجوی می‌پرداخت[12] و برخی دیگر زمان آن را در وقت احتضار پیامبر(ص) می‌دانند؛ زمانی که رسول خدا وصایای خود را به علی(ع) می‌فرمود.[13] اما این علوم چه بوده‌اند، متأسفانه باید گفت که به صورت اجمال بیان شده است.
در حدیثی از اصبغ بن نباته بخشی از آن علوم مربوط است به مسائلی که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد. وی می‌گوید: از علی(ع) شنیدم که می‌فرمود: پیامبر(ص) هزار درب از حلال و حرام را به من آموخت، از آنچه اتفاق افتاده و یا در آینده اتفاق خواهد افتاد تا روز قیامت... .
و از برخورد امیرمؤمنان با عمرو بن حریث و همراهان متخلف وی و ایراد حدیثی از رسول خدا(ص) که فرمود:
«إن رسول الله(ص) أسرَّ إلیّ الف حدیث و فی کل حدیث ألف باب، لکل باب ألف مفتاح»،[14] روشن می‌شود که این هزار حدیث و هزار باب علم، به صورت راز در نزد علی(ع) همچنان باقی است و معصومان نیز از آن پرده برنداشته‌اند.
هزار ضربت شمشیر بهتر از مردن در رختخواب
گاهی یاران علی(ع) از جنگ با معاویه تعلّل می‌کردند. از این رو، آن حضرت ضمن تشویق آنها برای ریشه‌کن کردن ظلم و فساد و دفع فتنه معاویه و دار و دسته‌اش، فرار از کشته شدن و پناه بردن به مردن در رختخواب را کاری سخت‌تر از مرگ با عزت و افتخار در سایه برق شمشیر و کشته‌شدن در راه خدا دانست. او این امر را باور داشت و دو بار در کوفه به این عقیده قلبی خود اشاره کرده است. مورد اول زمانی بود که می‌دید یارانش از برق شمشیر هراسان هستند. در آنجا فرمود: آیا از کشته شدن با شمشیر بیم دارید و آن مرگ را با مرگ در رختخواب سودا می‌کنید. شهادت بدهید که از پیامبر(ص) شنیدم که می‌فرمود: مرگ در رختخواب از هزار ضربت شمشیر سخت‌تر است. این را جبرئیل به من خبر داده است.[15]
مورد دوم به هنگام نبرد در جنگ صفین بود که سربازان خویش را مخاطب قرار داده، فرمود: همانا مرگ به سرعت در جستجوی شما است. آنها که در نبرد مقاومت می‌کنند و آنها که می‌گریزند، هیچ کدام را از چنگال مرگ رهایی نیست و همانا گرامی‌ترین مرگ‌ها کشته شدن در راه خداست. سوگند به آن کسی که جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشیر بر من آسان‌تر از مرگ در بستر استراحت است که در مخالفت با خدا باشد.[16]
 
هزار ضربه شمشیر بر بدن علی(ع)
عشق امیرمؤمنان(ع) به دفاع از اسلام و ارزش‌های والای اسلامی، او را به حضور در صحنه‌های نبرد با دشمنان خدا وا می‌داشت. او به جز جنگ تبوک که به دستور رسول خدا(ص) در مدینه ماند، در تمام جنگ‌ها در کنار رسول خدا(ص) و در صف مقدم، به حمایت از دین خدا پرداخت. او خط شکنی فاتح بود. او کسی بود که بیشترین ضربه را به دشمنان خدا وارد می‌کرد و در نتیجه این رویارویی، بدن شریفش بیشترین زخم‌ها را برمی‌داشت. در جای جای بدن امیرمؤمنان(ع) از فرق مبارک که در جنگ بدر آسیب دید، تا کف پای او که در جنگ صفین تیری به آن اصابت کرد، آثار زخم و شمشیر و نیزه و تیر وجود داشت.
فقط در جنگ احد نود جراحت بر بدن مبارکش وارد آمد[17] و به گفته مورخان جایی در بدنش سالم نماند و مانند گوشت جویده شده‌ای، روی زیر اندازی از پوست به استراحت پرداخت.[18]
شیخ مفید در کتاب اختصاص، ضمن برشمردن هفتاد خصلت برای امیرمؤمنان، به مسئله آثار هزار زخم شمشیر اشاره کرده و چنین فرموده:
«فعّد ما به من أثر الجراحات عند خروجه من الدّنیا فکانت ألف جراحة من قرنه ألی قدمه صلوات الله علیه؛[19] آثار زخم را در بدن علی(ع) به هنگامی که از دنیا رفت برشمردند که هزار اثر جراحت از فرق سر تا کف پایش بود».
7. شهادت با  هزار شمشیر دِرهمی
سرانجام زندگی علی(ع) به وسیله ضربت خون آشامی همچون ابن ملجم مرادی پایان یافت؛ مرد شقی و پلیدی که برای رسیدن به لذت‌های زودگذر دنیا دست به این جنایت هولناک زد و فرق مبارک مولای متقیان را به وسیله شمشیری که آن را به هزار درهم تهیه کرده و هزار  درهم، زهر بر آن آغشته کرده بود، بشکافد و آن امام مظلوم را به شهادت برساند. محدث قمی از شیخ مفید و دیگران نقل کرده که  چون ابن ملجم را به زندان بردند، ام کلثوم گفت: ای دشمن خدا! امیرمؤمنان را کشتی؟ آن پلید گفت: امیرمؤمنان را نکشته‌ام، بلکه پدرت را کشتم. ام کلثوم فرمود: امیدوارم که آن حضرت از این ضربت شفا یابد و حق تعالی تو را در دنیا و آخرت عذاب کند. ابن ملجم گفت: شمشیر را با هزار درهم خریده‌ام و هزار درهم دیگر داده‌ام که آن را به زهر آغشته سازند و ضربتی بر او زدم که اگر آن ضربت را میان اهل زمین قسمت کنند، همه را هلاک کند.[20]
عجیب این است که دشمن می‌دانست که آن حضرت با ضربت عادی از پای در نمی‌آید، بلکه باید با گران‌ترین و برنده‌ترین و تیز‌ترین شمشیر که آغشته به زهر است، عالم را به سوگ امیرمؤمنان بنشاند.
پاسخ به یک پرسش
ممکن است پرسیده شود که در قرآن و روایات به موضوعات خاصی اشاره شده که در آنها از اعداد  شماره‌های مخصوصی همانند هفت، ده ، سی، چهل، صد و هزار استفاده شده است.آیا ذکر این شماره حکمت خاصی داشته است یا نه؟
 پاسخ می‌دهیم: چند احتمال وجود دارد:
1. شاید ذکر این عدد برای یادآوری خاطره پیشینیان و برای پیروی و تأسی از فعل و کردار پیامبری باشند؛ همانند حضرت ابراهیم که هفت عدد سنگ به شیطان در سرزمین منی پرتاب کرد.
2. ممکن است رساندن به آن عدد برای کمال چیزی باشد؛ همانند چهل که در دوران نشئت و شکل‌گیری انسان نقش مهی دارد و یا در چهل سالگی، کمال و رشد انسان است.
3. شاید هم اشاره به عدد خاصی نباشد و مراد از آن عدد، زیادت و کثرت باشد؛ مثلاً در آیه شریفه )...إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ([21] ؛ «اگر هفتار بار برای آنها استغفار کنی، هرگز خدا آنها را نمی‌آمرزد»،  گویا گفته شده که حتی اگر بسیار استغفار کنی، خداوند آنها را نمی‌آمرزد. بنابراین چنین نیست که اگر پیامبر(ص) عدد استغفار را از هفتاد می‌گذراند، خداوند گناهان منافقان را می‌بخشید، بلکه مراد این است که هر قدر برای آنها استغفار کنی، چه کم چه زیاد، چون جرم و گناهشان نابخشودنی است، خداوند گناهشان را نخواهد بخشید.
4. ممکن است برخی از این شماره‌ها راز و رمز باشد و بشر به راز این اعداد نرسد؛ از جمله شماره هزار که در تاریخ امیرمؤمنان جلوه خاصی داشته است.
پی‌نوشت‌ها
[1] . بصائر الدرجات، ص114.
[2] . سفینة البحار، ج2، ص114.
[3] . مناقب آل ابی طالب، ج2، ص123.
[4] . همان، ص122.
[5] . همان، ص36.
[6] . همان.
[7] . الاختصاص، ص275.
[8] . اختصاص مفید، ص277.
[9] . همان، ص278.
[10] . همان؛ سفینة البحار، ج1، ص243.
[11] . همان.
[12] . مناقب آل ابی طالب، ج2، ص36.
[13] . همان.
[14] اختصاص مفید، ص277.
[15] . . سفینة البحار، ج2، ص554.
[16] . امالی طوسی، ص169.
[17] . سفینة البحار، ج1، ص149.
[18] . بحارالانوار، ج40، ص114.
[19] . الاختصاص، ص153.
[20] . منتهی الامال، ج1، ص178.
[21] . توبه/80.

تبلیغات