آراستگی از نگاه معصومان بخش دوم
آرشیو
چکیده
متن
در بخش اول این مقاله، به اهمیت آراستگی از دیدگاه اسلام پرداختیم و آراستگی را به دو قسم آراستگی روحی و ظاهری تقسیم کردیم. اینک موارد دیگری از آراستگی را بیان میکنیم.
3. آراستگی موی صورت
روییدن مو در صورت پسران یکی از صفات مردانگی آنان به حساب میآید و داشتن ریش مرتب را میتوان از جمله جلوههای وقار و زیبایی مردان شمرد. در نقشها و مجسمههای به جای مانده تاریخی هم میبینیم که ریش آراستگی آن، ارزشمند بوده و در اسلام نیز توصیههای فراوانی در این زمینه شده است. منقول است که پیامبر اکرم(ص) ریش خود را چهل بار از زیر چانه و هفت بار از بالای آن شانه میکرد.[1]
امام صادق(ع) نیز میفرماید: «شانه زدن ریش دندانها را محکم میکند».[2]
امیرمؤمنان(ع) گرفتن موی لب را نظافت و پاگیزگی دانسته است.[3]
پیامبر اکرم(ص) کوتاه کردن موی لب را تا حد اطار (خط حایل بین لب و محل روییدن مو) از سنت و روشهای خود برشمرده است.[4] در روایت دیگری، ایشان بلند گذاشتن موی لب را نهی کرده و آن را پناهگاه شیطان دانسته است.[5]
خضاب محاسن
راوی میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا خضاب کردن ریش و سر از سنت است؟ حضرت فرمودند: بله.[6]
4. نظافت پوست
از دیگر عناصر مهم در زیبایی ظاهری، پوست روشن، لطیف و سالم است و از زمانهای دور استفاده از مواد گیاهی و روغنهای مفید برای حفظ پوست امری رایج بوده است. آموزههای ائمه معصوم نیز نشان دهنده اهمیّت آن برای تمامی افراد اعم از زن و مرد است. امیرمؤمنان میفرماید:
«الدهنُ یُلَیِّنُ البَشْرَة و یزید فی الدِّماغ و یذهب القَشَفَ و یُسُفِرُ اللَّونَ؛[7] روغن زدن پوست را نرم و نیروی عقل را زیاد میکند و آلودگی پوست را برطرف میسازد و به آن روشنی میبخشد».
امام باقر(ع) میفرماید:
«روغن زدن به هنگام شب، باعث رسیدن آن به رگها میشود و پوست را سیراب و صورت را سفید میکند».
5. محافظت از چشم
یکی دیگر از اعضای حساس و ظریف که به آن سلطان بدن میگویند، چشم است که موجب زیبایی انسان هم میشود. برای سلامتی و حفظ این عضو بدن نیز سفارشهایی شده است.
امام صادق(ع) میفرماید:
«الکُحْلُ باللیل یَنْفَعُ العین و هو بالنّهار زِیَنةٌ؛[8] سرمه کشیدن در شب برای چشم منفعت دارد و در روز برای انسان زینت است».
در سیره پیامبر وارد شده است که آن حضرت پیش از خواب به چشم چپ سرمه میکشید،[9] و از آن حضرت نقل است که سرمه چشم را روشن میکند.[10]
6. بهداشت بینی
امام صادق(ع) میفرماید: «اَخذ الشعر من الانف یُحسِنُ الوجه؛ گرفتن موی بینی، مایه زیبابی صورت است».[11]
7. مسواک زدن
دندانهای تمیز و سالم و سفید، بر زیبایی انسان میافزاید و بوی بدن دهان مانع ارتباط بهتر با دیگران میشود. برای سلامتی دهان و دندان تأکید بسیاری بر مسواک زدن شده است. امام صادق(ع) مسواک را پاک کننده دهان و آن را از سنتهای پیامبران[12] و اخلاق رسولان الهی[13] برشمرده است.
پیامبر اکرم(ص) فرموده است:
«مازال جبرئیل یوصینی بالسواک حتی ظَنَنْتُ انه سََیَجْعَلُهُ فریضَةً؛[14] آن چنان جبرئیل مرا به مسواک زدن سفارش کرد که گمان بردم آن را واجب خواهد کرد».
در حدیث دیگر ایشان میفرماید:
«لو لا أَن اَشُقَّ علی اُمتی لأمرتهم بالسواک مع کل صداةٍ؛[15] اگر نمیترسیدم که امتم به زحمت بیفتند، به آنها دستور میدادم برای هر نماز مسواک بزنند».
امام صادق(ع) برای مسواک زدن دوازده ویژگی و فایده را برشمرده و فرموده است:
«در مسواک زدن دوازده خصلت وجود دارد: از سنت پیامبر(ص) است، موجب پاکی دهان است، نور دیده را جلا میدهد، زردی یا پوسیدگی دندان را از بین میبرد، لثه را محکم میکند، اشتهای به غذا را زیاد میگرداند، بلغم را از بین میبرد، حافظه را افزایش میدهد، ثوابها را چند برابر میکند و ملائکه را شاد میگرداند».[16]
8. کوتاه کردن ناخن
یکی دیگر از نعمتهای خدایی و نمودهای زیبایی انسان، ناخن است. اگر بر اثر حادثهای ناخن انسان از دست برود، زیبایی او هم کمتر میشود. ائمه اطهار در این باره سخنانی را فرمودهاند.
امام باقر(ع) میفرماید:
«انما قُصَّتِ الأظفار؛ لأنها مقیلُ الشیطان و منه یکون النسیان[17]؛ همانا ناخنها کوتاه میشوند، به دلیل اینکه محل استقرار شیطان است و بر اثر (آلودگی) آن فراموشی به وجود میآید».
امام علی(ع) میفرماید:
«تقلیم الاظفار یمنع الدّاء الاعظم و یَدُرُّ الرزق[18]؛ کوتاه کردن ناخنها از بیماریها جلوگیری میکند و باعث سرازیر شدن روزی میشود».
در بعضی از روایات حتی به جنبه ظاهری و زیبایی ناخن برای زنان نیز توجه شده است. در روایتی، امام صادق(ع) فرموده است:
«قال للرجال قُصُّوا اظافیرکم و للنساء اُتْرُکْنَ فانه اَزْیَنْ لَکُنَّ؛[19] به مردان فرمود: ناخنهای خود را کوتاه کنید و به زنان فرمود: ناخنهای خود را بلند نگه دارید که برای شما زیباتر است».
9. عطر زدن
به نظر میرسد که آراستگی ظاهری فقط مربوط به دیدنیهاست و گویا از نظر لغوی هم چنین معنایی از آن برداشت میشود. ولی شاید بتوان استعمال بوی خوش را هم که در سراسر دنیا رایج است، نوعی زیبایی به حساب آورد. احادیث فراوانی هم در این باب وارد شده است.
از امام رضا(ع) روایت شده:
«الطَیِبُ من أخلاق الأنبیاء[20]؛ خوشبو کردن، از اخلاق پیامبران است».
امام صادق(ع) فرموده است:
«کان رسول الله(ص) یُنْقِقُ علی الطیب أَکْثَر مِمّا یُنْقِقُ علی الطعام[21]؛ پیامبر اکرم(ص) برای بوی خوش، بیشتر از غذا هزینه میکرد».
پیامبر اسلام(ص) میفرماید:
«عطر زدن قلب را محکم میکند، زیرا به قلب آرامش میدهد».[22]
امام رضا(ع) نیز بر استفاده از بوی خوش تأکید کرده و فرموده است:
«برای مرد سزاوار نیست که استفاده هر روزه از بوی خوش را ترک کند پس اگر نتوانست، یک روز در میان و باز اگر نتوانست، در هر جمعه خود را خوشبو سازد و هیچ گاه این عمل را رها نکند».[23]
همچنین امام صادق(ع) دو رکعت نماز با بوی خوش را ، بهتر از هفتاد رکعت بدون بوی خوش دانسته است.[24]
10. لباس مناسب
از الطاف و عنایات خداوند متعال به انسان که او را از سایر جانداران متمایز ساخته، نعمت حجاب و پوشش است. انسان به طور طبیعی و فطری، گرایش به پوشاندن بدن از دیگران دارد، اما چه خوب است که در این زمینه زیبایی، تمیزی و تناسب با شأن انسانی و اجتماعی را هم مراعات کند. در اسلام به این امور توجه و دستورهایی داده شده است.
لباس تمیز
رعایت پاکیزگی و نظافت در لباس، به دور از افراط و تفریط، تا حدی که حضور انسان برای دیگران خوشایند باشد، لازم است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: در حد توان خود پاکیزگی را مراعات کنید؛ زیرا خداوند اسلام را بر پاکیزگی بنا کرده است و داخل بهشت نمیشود، مگر کسی که پاکیزه باشد.
همچنین آن حضرت میفرماید:
«مَنْ اِتَّخَذَ ثوباً فَلْیُنَظِّفْهُ[25]؛ هر کس لباسی میپوشد، باید آن را نظیف نگه دارد».
امیرمؤمنان(ع) فرموده است:
«شستن لباسها غم و اندوه را دور میسازد و از پاکیزگی برای نماز حساب میشود».[26]
در جای دیگر پیامبر(ص) میفرماید:
«لباسهای خود را پاکیزه و زین مرکب خود را درست کنید تا همچون خال سیاه در میان مردم نمایان باشید».[27]
لباس زیبا و مرتب
روایت شده که پیامبر(ص) هنگام بیرون رفتن از خانه در آینه و یا آب مینگریست و خود را مرتب میکرد. امام صادق(ع) در این زمینه چنین روایت میکند:
«مردی به در خانه پیامبر ایستاد بود و طلب اذن میکرد (که آن حضرت را ببیند). پیامبر(ص) از اتاق خارج شد و کنار ظرفی که در آن آب بود، ایستاد و ریش خود را صاف و نظری به آب کرد و سپس به داخل خانه بازگشت. عایشه (با تعجّب) گفت: ای رسول خدا! تو سید فرزند آدم و رسول خدایی. در کنار آن ظرف آب ایستادی و ریش و سرت را درست کردی؟! پیامبر به او فرمود: ای عایشه! خداوند دوست دارد وقتی بنده مؤمنش برای ملاقات برادرش از خانه خارج میشود، خودش را آراسته و مهیا کند».[28]
از امام صادق(ع) روایت شده است:
«لباس زیبا بپوش؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، اما باید حلال باشد».[29]
لباس مناسب
پوشش انسان باید مناسب باشد؛ به گونهای که اندامهای بدن را حفظ کند، محرک نباشد و با فرهنگ و عرف زمان و محل زندگی مطابق باشد؛ چنان که امام صادق(ع) میفرماید:
«بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است».[30]
همچنین در اسلام پوشیدن لباسهایی که موجب انگشت نما شدن میشود که در احادیث به آن لباس شهرت گویند، منع شده است؛ زیرا موجب خود بزرگ بینی یا حقارت و ضعف در شخصیت میشود.
امام صادق(ع) میفرماید
«خداوند متعال لباس شهرت را مغبوض میدارد».[31]
درباره نوع و رنگ و قیمت لباس هم ائمه اطهار(ع) سخنانی را بیان داشتهاند. نقل شده است که لباس پیامبر اکرم(ص) بیشتر دوپاره بود: یکی را بر میان میبست و دیگری را بر دوش میانداخت. خوشترین جامه نزد او پیراهن بود. گاهی او پارچه یمنی راه راه میپوشید که خطوط آن سرخ بود. از براء بن عازب نقل شده که هیچ کس از مردم را در حله سرخ، زیباتر از رسول خدا(ص) ندیدم.[32]
آن حضرت از جامه سبز خوشش میآمد، و البته بیشتر اوقات لباسش سفید بود و میفرمود: به زندههایتان سفید بپوشانید و مردههایتان را در آن کفن کنید.[33]
روزی مردی نزد حضرت رسول(ص) آمد و لباسی سیاهی بر تن داشت. وقتی او رفت، پیامبر به یکی از یارانش فرمود: خوب بود به این مرد میگفتید این لباس سیاه را از تن در آورد.[34]
سفیان ثوری میگوید: بر جعفر بن محمد(ع) وارد شدم؛ در حالی که او لباسی از خز سیاه بر تن و عبایی از خز بر دوش داشت. با تعجّب به او نگاه کردم. فرمود: ای ثوری! چه شده است که این گونه مرا نگاه میکنی؟ شاید تو از لباس ما در شگفتی؟ گفتم: یا بن رسول الله! این لباس شما و پدرانتان نیست.
فرمود: ای ثوری! آنها در زمان تنگ دستی و نیازمندی بودندو به مقدار تنگ دستی و نیازمندیشان عمل میکردند و امروز هنگام فراوانی نعمت است.[35]
در پایان باید این نکته را گوشزد کنیم که رعایت اعتدال در همه امور، کاری پسندیده است و در همه مواردی که سخن گفتیم، باید مرزهایی که تعیین شده، مراعات و از محرمات دوری شود.
پى نوشتها:
[1] . مکارم الاخلاق، ص54، الفصل الاول فی کیفیة دخول الحمام.
[2] . الکافی، ج6، ص488.
[3] . تحف العقول، ص100.
[4] . الکافی، ج6،ص478.
[5] . همان، ص488.
[6] . همان، ص481.
[7] . همان، ص519.
[8] . همان،ص494.
[9] . همان، ص495.
[10] . همان، ص494؛ ثواب الاعمال، ص22.
[11] .الکافی، ج6، ص488؛ من لا یحضره الفقیه، ج1،ص119.
[12] . الکافی، ج6،ص495.
[13] . همان.
[14] . همان.
[15] . فقه الرضا، ص137، باب صلاة اللیل.
[16] . الکافی، ج6، ص496؛ الخصال، ص481.
[17] . الکافی، ج6؛ مکارم الاخلاق، ص64.
[18] . بحارالانوار، ج73، ص125؛ وسایل الشیعه، ج2، ص131؛ الکافی، ج6، ص490.
[19] . همان، ص492.
[20] . همان، ص510.
[21] . همان، ص510؛ مکارم الاخلاق، ج1،ص104.
[22] . همان.
[23] . بحارالانوار، ج73، ص140.
[24] . مکارم الاخلاق، ص42.
[25] . الکافی، ج6، ص244.
[26] . همان، ص444، الخصال،ج2، ص612.
[27] . مکارم الاخلاق، ص34.
[28] . همان، ص97.
[29] . الکافی، ج6، ص442؛ وسایل الشیعه، ج3، ص340.
[30] . الکافی، ج6، ص444.
[31] . همان، ص445.
[32] . شمائل النبی، ص52.
[33] . راه روشن، ترجمه محجّة البیضاء عطایی، ج4، ص167.
[34] . همان، ص152.
[35] . راه روشن، ج4، ص302.
3. آراستگی موی صورت
روییدن مو در صورت پسران یکی از صفات مردانگی آنان به حساب میآید و داشتن ریش مرتب را میتوان از جمله جلوههای وقار و زیبایی مردان شمرد. در نقشها و مجسمههای به جای مانده تاریخی هم میبینیم که ریش آراستگی آن، ارزشمند بوده و در اسلام نیز توصیههای فراوانی در این زمینه شده است. منقول است که پیامبر اکرم(ص) ریش خود را چهل بار از زیر چانه و هفت بار از بالای آن شانه میکرد.[1]
امام صادق(ع) نیز میفرماید: «شانه زدن ریش دندانها را محکم میکند».[2]
امیرمؤمنان(ع) گرفتن موی لب را نظافت و پاگیزگی دانسته است.[3]
پیامبر اکرم(ص) کوتاه کردن موی لب را تا حد اطار (خط حایل بین لب و محل روییدن مو) از سنت و روشهای خود برشمرده است.[4] در روایت دیگری، ایشان بلند گذاشتن موی لب را نهی کرده و آن را پناهگاه شیطان دانسته است.[5]
خضاب محاسن
راوی میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا خضاب کردن ریش و سر از سنت است؟ حضرت فرمودند: بله.[6]
4. نظافت پوست
از دیگر عناصر مهم در زیبایی ظاهری، پوست روشن، لطیف و سالم است و از زمانهای دور استفاده از مواد گیاهی و روغنهای مفید برای حفظ پوست امری رایج بوده است. آموزههای ائمه معصوم نیز نشان دهنده اهمیّت آن برای تمامی افراد اعم از زن و مرد است. امیرمؤمنان میفرماید:
«الدهنُ یُلَیِّنُ البَشْرَة و یزید فی الدِّماغ و یذهب القَشَفَ و یُسُفِرُ اللَّونَ؛[7] روغن زدن پوست را نرم و نیروی عقل را زیاد میکند و آلودگی پوست را برطرف میسازد و به آن روشنی میبخشد».
امام باقر(ع) میفرماید:
«روغن زدن به هنگام شب، باعث رسیدن آن به رگها میشود و پوست را سیراب و صورت را سفید میکند».
5. محافظت از چشم
یکی دیگر از اعضای حساس و ظریف که به آن سلطان بدن میگویند، چشم است که موجب زیبایی انسان هم میشود. برای سلامتی و حفظ این عضو بدن نیز سفارشهایی شده است.
امام صادق(ع) میفرماید:
«الکُحْلُ باللیل یَنْفَعُ العین و هو بالنّهار زِیَنةٌ؛[8] سرمه کشیدن در شب برای چشم منفعت دارد و در روز برای انسان زینت است».
در سیره پیامبر وارد شده است که آن حضرت پیش از خواب به چشم چپ سرمه میکشید،[9] و از آن حضرت نقل است که سرمه چشم را روشن میکند.[10]
6. بهداشت بینی
امام صادق(ع) میفرماید: «اَخذ الشعر من الانف یُحسِنُ الوجه؛ گرفتن موی بینی، مایه زیبابی صورت است».[11]
7. مسواک زدن
دندانهای تمیز و سالم و سفید، بر زیبایی انسان میافزاید و بوی بدن دهان مانع ارتباط بهتر با دیگران میشود. برای سلامتی دهان و دندان تأکید بسیاری بر مسواک زدن شده است. امام صادق(ع) مسواک را پاک کننده دهان و آن را از سنتهای پیامبران[12] و اخلاق رسولان الهی[13] برشمرده است.
پیامبر اکرم(ص) فرموده است:
«مازال جبرئیل یوصینی بالسواک حتی ظَنَنْتُ انه سََیَجْعَلُهُ فریضَةً؛[14] آن چنان جبرئیل مرا به مسواک زدن سفارش کرد که گمان بردم آن را واجب خواهد کرد».
در حدیث دیگر ایشان میفرماید:
«لو لا أَن اَشُقَّ علی اُمتی لأمرتهم بالسواک مع کل صداةٍ؛[15] اگر نمیترسیدم که امتم به زحمت بیفتند، به آنها دستور میدادم برای هر نماز مسواک بزنند».
امام صادق(ع) برای مسواک زدن دوازده ویژگی و فایده را برشمرده و فرموده است:
«در مسواک زدن دوازده خصلت وجود دارد: از سنت پیامبر(ص) است، موجب پاکی دهان است، نور دیده را جلا میدهد، زردی یا پوسیدگی دندان را از بین میبرد، لثه را محکم میکند، اشتهای به غذا را زیاد میگرداند، بلغم را از بین میبرد، حافظه را افزایش میدهد، ثوابها را چند برابر میکند و ملائکه را شاد میگرداند».[16]
8. کوتاه کردن ناخن
یکی دیگر از نعمتهای خدایی و نمودهای زیبایی انسان، ناخن است. اگر بر اثر حادثهای ناخن انسان از دست برود، زیبایی او هم کمتر میشود. ائمه اطهار در این باره سخنانی را فرمودهاند.
امام باقر(ع) میفرماید:
«انما قُصَّتِ الأظفار؛ لأنها مقیلُ الشیطان و منه یکون النسیان[17]؛ همانا ناخنها کوتاه میشوند، به دلیل اینکه محل استقرار شیطان است و بر اثر (آلودگی) آن فراموشی به وجود میآید».
امام علی(ع) میفرماید:
«تقلیم الاظفار یمنع الدّاء الاعظم و یَدُرُّ الرزق[18]؛ کوتاه کردن ناخنها از بیماریها جلوگیری میکند و باعث سرازیر شدن روزی میشود».
در بعضی از روایات حتی به جنبه ظاهری و زیبایی ناخن برای زنان نیز توجه شده است. در روایتی، امام صادق(ع) فرموده است:
«قال للرجال قُصُّوا اظافیرکم و للنساء اُتْرُکْنَ فانه اَزْیَنْ لَکُنَّ؛[19] به مردان فرمود: ناخنهای خود را کوتاه کنید و به زنان فرمود: ناخنهای خود را بلند نگه دارید که برای شما زیباتر است».
9. عطر زدن
به نظر میرسد که آراستگی ظاهری فقط مربوط به دیدنیهاست و گویا از نظر لغوی هم چنین معنایی از آن برداشت میشود. ولی شاید بتوان استعمال بوی خوش را هم که در سراسر دنیا رایج است، نوعی زیبایی به حساب آورد. احادیث فراوانی هم در این باب وارد شده است.
از امام رضا(ع) روایت شده:
«الطَیِبُ من أخلاق الأنبیاء[20]؛ خوشبو کردن، از اخلاق پیامبران است».
امام صادق(ع) فرموده است:
«کان رسول الله(ص) یُنْقِقُ علی الطیب أَکْثَر مِمّا یُنْقِقُ علی الطعام[21]؛ پیامبر اکرم(ص) برای بوی خوش، بیشتر از غذا هزینه میکرد».
پیامبر اسلام(ص) میفرماید:
«عطر زدن قلب را محکم میکند، زیرا به قلب آرامش میدهد».[22]
امام رضا(ع) نیز بر استفاده از بوی خوش تأکید کرده و فرموده است:
«برای مرد سزاوار نیست که استفاده هر روزه از بوی خوش را ترک کند پس اگر نتوانست، یک روز در میان و باز اگر نتوانست، در هر جمعه خود را خوشبو سازد و هیچ گاه این عمل را رها نکند».[23]
همچنین امام صادق(ع) دو رکعت نماز با بوی خوش را ، بهتر از هفتاد رکعت بدون بوی خوش دانسته است.[24]
10. لباس مناسب
از الطاف و عنایات خداوند متعال به انسان که او را از سایر جانداران متمایز ساخته، نعمت حجاب و پوشش است. انسان به طور طبیعی و فطری، گرایش به پوشاندن بدن از دیگران دارد، اما چه خوب است که در این زمینه زیبایی، تمیزی و تناسب با شأن انسانی و اجتماعی را هم مراعات کند. در اسلام به این امور توجه و دستورهایی داده شده است.
لباس تمیز
رعایت پاکیزگی و نظافت در لباس، به دور از افراط و تفریط، تا حدی که حضور انسان برای دیگران خوشایند باشد، لازم است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: در حد توان خود پاکیزگی را مراعات کنید؛ زیرا خداوند اسلام را بر پاکیزگی بنا کرده است و داخل بهشت نمیشود، مگر کسی که پاکیزه باشد.
همچنین آن حضرت میفرماید:
«مَنْ اِتَّخَذَ ثوباً فَلْیُنَظِّفْهُ[25]؛ هر کس لباسی میپوشد، باید آن را نظیف نگه دارد».
امیرمؤمنان(ع) فرموده است:
«شستن لباسها غم و اندوه را دور میسازد و از پاکیزگی برای نماز حساب میشود».[26]
در جای دیگر پیامبر(ص) میفرماید:
«لباسهای خود را پاکیزه و زین مرکب خود را درست کنید تا همچون خال سیاه در میان مردم نمایان باشید».[27]
لباس زیبا و مرتب
روایت شده که پیامبر(ص) هنگام بیرون رفتن از خانه در آینه و یا آب مینگریست و خود را مرتب میکرد. امام صادق(ع) در این زمینه چنین روایت میکند:
«مردی به در خانه پیامبر ایستاد بود و طلب اذن میکرد (که آن حضرت را ببیند). پیامبر(ص) از اتاق خارج شد و کنار ظرفی که در آن آب بود، ایستاد و ریش خود را صاف و نظری به آب کرد و سپس به داخل خانه بازگشت. عایشه (با تعجّب) گفت: ای رسول خدا! تو سید فرزند آدم و رسول خدایی. در کنار آن ظرف آب ایستادی و ریش و سرت را درست کردی؟! پیامبر به او فرمود: ای عایشه! خداوند دوست دارد وقتی بنده مؤمنش برای ملاقات برادرش از خانه خارج میشود، خودش را آراسته و مهیا کند».[28]
از امام صادق(ع) روایت شده است:
«لباس زیبا بپوش؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، اما باید حلال باشد».[29]
لباس مناسب
پوشش انسان باید مناسب باشد؛ به گونهای که اندامهای بدن را حفظ کند، محرک نباشد و با فرهنگ و عرف زمان و محل زندگی مطابق باشد؛ چنان که امام صادق(ع) میفرماید:
«بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است».[30]
همچنین در اسلام پوشیدن لباسهایی که موجب انگشت نما شدن میشود که در احادیث به آن لباس شهرت گویند، منع شده است؛ زیرا موجب خود بزرگ بینی یا حقارت و ضعف در شخصیت میشود.
امام صادق(ع) میفرماید
«خداوند متعال لباس شهرت را مغبوض میدارد».[31]
درباره نوع و رنگ و قیمت لباس هم ائمه اطهار(ع) سخنانی را بیان داشتهاند. نقل شده است که لباس پیامبر اکرم(ص) بیشتر دوپاره بود: یکی را بر میان میبست و دیگری را بر دوش میانداخت. خوشترین جامه نزد او پیراهن بود. گاهی او پارچه یمنی راه راه میپوشید که خطوط آن سرخ بود. از براء بن عازب نقل شده که هیچ کس از مردم را در حله سرخ، زیباتر از رسول خدا(ص) ندیدم.[32]
آن حضرت از جامه سبز خوشش میآمد، و البته بیشتر اوقات لباسش سفید بود و میفرمود: به زندههایتان سفید بپوشانید و مردههایتان را در آن کفن کنید.[33]
روزی مردی نزد حضرت رسول(ص) آمد و لباسی سیاهی بر تن داشت. وقتی او رفت، پیامبر به یکی از یارانش فرمود: خوب بود به این مرد میگفتید این لباس سیاه را از تن در آورد.[34]
سفیان ثوری میگوید: بر جعفر بن محمد(ع) وارد شدم؛ در حالی که او لباسی از خز سیاه بر تن و عبایی از خز بر دوش داشت. با تعجّب به او نگاه کردم. فرمود: ای ثوری! چه شده است که این گونه مرا نگاه میکنی؟ شاید تو از لباس ما در شگفتی؟ گفتم: یا بن رسول الله! این لباس شما و پدرانتان نیست.
فرمود: ای ثوری! آنها در زمان تنگ دستی و نیازمندی بودندو به مقدار تنگ دستی و نیازمندیشان عمل میکردند و امروز هنگام فراوانی نعمت است.[35]
در پایان باید این نکته را گوشزد کنیم که رعایت اعتدال در همه امور، کاری پسندیده است و در همه مواردی که سخن گفتیم، باید مرزهایی که تعیین شده، مراعات و از محرمات دوری شود.
پى نوشتها:
[1] . مکارم الاخلاق، ص54، الفصل الاول فی کیفیة دخول الحمام.
[2] . الکافی، ج6، ص488.
[3] . تحف العقول، ص100.
[4] . الکافی، ج6،ص478.
[5] . همان، ص488.
[6] . همان، ص481.
[7] . همان، ص519.
[8] . همان،ص494.
[9] . همان، ص495.
[10] . همان، ص494؛ ثواب الاعمال، ص22.
[11] .الکافی، ج6، ص488؛ من لا یحضره الفقیه، ج1،ص119.
[12] . الکافی، ج6،ص495.
[13] . همان.
[14] . همان.
[15] . فقه الرضا، ص137، باب صلاة اللیل.
[16] . الکافی، ج6، ص496؛ الخصال، ص481.
[17] . الکافی، ج6؛ مکارم الاخلاق، ص64.
[18] . بحارالانوار، ج73، ص125؛ وسایل الشیعه، ج2، ص131؛ الکافی، ج6، ص490.
[19] . همان، ص492.
[20] . همان، ص510.
[21] . همان، ص510؛ مکارم الاخلاق، ج1،ص104.
[22] . همان.
[23] . بحارالانوار، ج73، ص140.
[24] . مکارم الاخلاق، ص42.
[25] . الکافی، ج6، ص244.
[26] . همان، ص444، الخصال،ج2، ص612.
[27] . مکارم الاخلاق، ص34.
[28] . همان، ص97.
[29] . الکافی، ج6، ص442؛ وسایل الشیعه، ج3، ص340.
[30] . الکافی، ج6، ص444.
[31] . همان، ص445.
[32] . شمائل النبی، ص52.
[33] . راه روشن، ترجمه محجّة البیضاء عطایی، ج4، ص167.
[34] . همان، ص152.
[35] . راه روشن، ج4، ص302.