آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

بانوى بانوان، حضرت زهرا(س)، همچنان پس از گذشت قرن‌ها، براى همه بشریت به ویژه زنان و دختران "الگو"ست.
روز ولادت او را به نام "روز زن" و "روز مادر" نام نهاده‏اند، تا همه زنان مسلمان و مادران نمونه، از فضایل و شایستگی‌هاى آن سرمشقِ خوبی‌ها، الگو بگیرند.
جلوه‏هاى الگویى آن بانو، براى نسل امروز فراوان است. در جنبه‏هاى فردى و اجتماعى، عبادى و سیاسى، اخلاق و معاشرت، تربیت و خانه‏دارى، عبادت و بندگى، علم و دین‏آموزى و... مى‏تواند سرمشق ما قرار گیرد. اگر به این "آینه کمال" بنگریم، جلوه‏هاى فضیلت را خواهیم دید و شناخت.
براى سهولت در "الگوگیرى" از آن اسوه پاکى، به نمونه‏هایى از سیره رفتارى آن حضرت، در چند بخش اشاره مى‏کنیم:
1 . بعد عبادى‏ آنچه به وجود انسان معنى مى‏بخشد، رابطه "نیایش" و "پرستش" با معبود است. هر که در دستگاه خدا "بنده"تر باشد، آزادتر و مقرّب‏تر است.
پیروان سیره زهرا(س) همچون او باید اهل ذکر، دعا، خلوت، تهجّد و نماز باشند.
حضرت فاطمه‏(س) بسیار شیفته عبادت و نیایش به درگاه الهى بود. از همه دل بریده بود و دلش پیوسته با پروردگارش بود.
آنقدر در پیشگاه خدا به عبادت مى‏ایستاد که قدم‌هایش ورم مى کرد1 و هرگز از نماز و دعا و نیایش خسته نمى‏شد، بلکه لذّت معنوى او در عبادت بود.
در نمازهایش از خوف خدا مى‏گریست.
براى هر روز از روزهاى هفته، و تعقیبات نماز، دعاهای ویژه‌ای داشت (در کتاب‌هاى دعا، متن دعاها و ذکرهاى روزانه و تعقیبات نماز آن بانوى بزرگ آمده است).
در دعاهایش براى زنان و مردان مؤمن دعا مى‏کرد، ولى براى خود دعا نمى‏کرد. وقتى علّت را مى‏پرسیدند، مى‏فرمود: اول همسایه، سپس خانه!2
تسبیحات حضرت زهرا(س) از برکات آن بانو است. روزى خسته از کارهاى طاقت‏سوز خانه، با دست‏هاى تاول زده به محضر پیامبر خدا(ص)رفت تا براى کمک در انجام کارهاى خانه کنیزى براى خود بگیرد.
رسول خدا(ص)بهتر از کنیز و خدمتکار را به او عطا کرد، یعنى "تسبیحات حضرت زهرا(س)".3 این ذکرهاى شریف را حضرت جبرئیل‏(ع) از سوى خداوند آورد و به حضرتش تعلیم داد.
آرى... الهام و نیرو گرفتن از یاد خدا براى غلبه بر دشواری‌هاى زندگى!
انس او با محراب عبادت و خلوت او در پیشگاه پروردگار و عشقى که به نماز داشت، او را محبوب خدا و حبیب رسول ساخته بود.
شب‌هاى قدر، برنامه‏هاى مفصّل‏ترى داشت،حتى افراد خانه را هم در طول روز آماده مى‏کرد تا شب قدر را بیدار بمانند و به عبادت بپردازند و مى‏فرمود: "محروم کسى است که از خیر شب قدر محروم بماند".
هر که در پى "سیرت فاطمى" باشد، باید در کنار تلاش‌هاى روزانه، اهل نیایش شبانه هم باشد و نماز و یاد خدا را در زندگى، سرمایه تقرّب به خدا قرار دهد.
2 . بعد اخلاقى‏ حضرت زهرا(س) محبوب پیامبر(ص)بود و در زهد و عبادت و خوبى، یادآور صفات و فضایل مادرش خدیجه کبرا‏ بود.
ادب و متانت او در گفتار، زبانزد و معروف بود و اخلاق و نشست و برخاست او، به پدرش پیامبر خدا شباهت داشت.
حضرت رسول‏(ص) هنگام دیدار با او، دست دخترش را مى‏بوسید و به او خوشامد مى‏گفت و او را در جاى مخصوص خودش مى‏نشاند. فاطمه زهرا(س) نیز همین ادب را در مورد پدرش داشت و هنگام ملاقات با پدر، دست او را مى‏بوسید. بارها پیامبر خدا خطاب به این دختر شایسته و والاقدر خود، گفته بود: پدرش به فدایش!
صداقت و صراحت لهجه و راستگویى، از ویژگی‌هاى آن حضرت بود. یکى از همسران پیامبر مى‏گوید: من کسى را راستگوتر از فاطمه ندیدم، مگر پدرش را.4
چنان خود را در خدا و رضاى خدا محو و فانى کرده بود که به تعبیر روایات، خشم و رضاى او خشم و رضاى پروردگار به شمار مى‏رفت، یا رضایت و غضب او با خشم و رضاى پیامبر اعظم‏(ص)برابر بود.
ساده و با قناعت مى‏زیست و دل از زرق و برق دنیا بریده بود. آیین همسردارى را در خانه به خوبى مراعات مى‏کرد و در برخورد با دیگران مخصوصاً همسرش فروتنى داشت و براى رسیدن به مقامات بلند، سختی‌هاى زندگى را همراه با قناعت و مناعت تحمّل مى‏کرد.
از پاسخگویى به سؤالات دینى زنان خسته نمى‏شد و با روى باز از آنان استقبال مى‏کرد.
وقتى او را شبیه‏ترین افراد به پیامبر دانسته‏اند، همه اخلاق نیکوى حضرت رسول را در وجود و رفتار او مى‏توان سراغ گرفت و به او اقتدا کرد.
3 . در اندیشه دیگران‏ حضرت فاطمه‏(س) دست‏پرورده مکتب وحى و تربیت‏یافته حضرت محمد(ص)است. اسلام، دین نوع‌دوستى، اهتمام به امور مردم، دلسوزى براى تهیدستان و یارى مظلومان است.
زهراى اطهر(س) نیز که اسوه ماست، مظهرى از این صفات و رفتار مکتبى بود.
در سیره رفتارى آن حضرت آمده است: وى از توان مالى خویش در راه کمک به محرومان نیازمند بهره مى‏گرفت. یک بار، پارچه‏اى را که داشت، به رسول خدا(ص)داد و آن حضرت آن را تکه تکه برید و به تعدادى از اسیران بى‏لباس رومى داد که خود را بپوشانند.
داستان نزول سوره "هَلْ اَتى‏" در شأن این خانواده نیز، بر همین محور است که این خانواده، براى اداى نذر خویش سه روز روزه گرفتند و هنگام افطار، غذاى خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند: )وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً(.5
آزاد سازى بردگان در نظر او کارى ارزشمند بود.
گردن‏بندى را که على‏(ع) براى او خریده بود، فروخت و با پول آن برده‏اى خرید و آزاد کرد. پیامبر اکرم‏(ص)از این کار دخترش بسیار خرسند و شادمان گشت و او را ستود.
در فکر مردم بودن، "روح مسلمانى" است. آن بانو، حتى در دعا و حاجت‏خواهى از خدا هم از یاد مردم غافل نبود. گاهى شب‌هاى جمعه تا صبح، به نماز و دعا مى‏پرداخت و براى دیگران دعا مى‏کرد، اما براى خود چیزى از خدا نمى‏خواست. وقتى فرزندان خردسالش راز این کار را مى‏پرسیدند، مى‏فرمود: فرزندانم! اول همسایه، آن‌گاه خانه!
داستان بخشیدن جامه تازه عروسى را به نیازمندى که درِ خانه حضرتش آمده بود، شنیده و خوانده‏اید. این نیز جلوه‏اى از روحیه ایثار و بخشندگى آن حضرت و نشانه نوعدوستى و محروم‏نوازى و کمک به نیازمندان بود.
شیعه زهرا(س) نیز از توان مالى خود در رفع نیاز دیگران بهره مى‏گیرد و در غم و شادى دیگران، خود را سهیم و شریک مى‏داند.
تنها به فکر راحتى خود بودن و غم مردم نخوردن، از "سیره فاطمى" به دور است و شیعه زهرا، در این مورد هم باید از آن بانوى بزرگ، درس بیاموزد.
4 . عفاف و حجاب‏ از بارزترین جلوه‏هاى الگویى بانوى اسلام، زهراى اطهر(س)، حُجب و حیا و عفاف آن حضرت بود.
پوشش از "نگاه حرام" و "چشم نامحرم"، هم مصونیتى براى بانوان پدید مى‏آورد، هم جامعه را از تباهى و فساد باز مى‏دارد، و هم نشانه آگاهى و بیدارى زن و پرهیز از تبدیل شدن به ابزار سودپرستى و کامجویى بولهوسان است.
اینها گوشه‏اى از فلسفه حجاب در مکتب است.
حضرت زهرا(س) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوة عفاف.
عقیده داشت بهترین چیز براى زن، آن است که نه نامحرم او را ببیند و نه نگاه او به مردان نامحرم بیفتد. این سخن، نه به معناى ردّ فعالیت‌ها و حضور اجتماعى زن در صحنه، بلکه هشدار و تذکر به لغزشگاه‌هایى است که بر سر راه پاکدامنى و عفاف وجود دارد و گاهى زمینه یک فساد عظیم، یک "نگاه" است، چه از سوى زن، چه مرد.
وقتى یک مرد نابینا وارد خانه آن حضرت مى‏شود و با رسول خدا(ص)ملاقات مى‏کند، با ورود او، زهرا(س) برمی‌خیزد و فاصله مى‏گیرد و خود را مى‏پوشاند، یا پشت پرده مى‏رود. وقتى پیامبر مى‏فرماید: دخترم! این مرد نابیناست. زهراى عزیز پاسخ مى‏دهد: اگر او نمى‏بیند، من او را مى‏بینم و او بوى مرا استشمام مى‏کند. پیامبر خدا با شنیدن این کلام، ضمن تأیید گفتار دخترش مى‏فرماید: گواهى مى‏دهم که تو پاره تن منى.
نیز نقل شده که پیش از وفات، به على‏(ع) و به "اسماء" وصیت کرد که چون از دنیا رفت، پیکرش را داخل تابوتى بگذارند تا حجم بدن دیده نشود!
پیش از آن رسم بود که زنان را روى تابوتِ سرْباز مى‏نهادند و حجم بدن معلوم مى‏شد. اسماء به آن حضرت یادآور شد که در سرزمین حبشه، براى مرده‏ها تابوتى مى‏سازند که حجم بدن و اندام را مى‏پوشاند. شکل آن را هم براى آن بانوى بزرگوار ترسیم کرد. حضرت فاطمه‏(س) فرمود:
"اى اسماء! براى من نیز شبیه آن را بسازید، و پس از مرگ، پیکرم را درون آن بگذارید تا مرا بپوشاند. خداوند تو را از آتش دوزخ بپوشاند!"
آن نیز درسى براى عفاف جامعه و آرامش روحى افراد است، که در سایه پوشش زن و کنترل نگاه مردان، مصونیت و ایمنى اخلاقى پدید مى‏آید و زمینه گناه از بین مى‏رود.
5. حضور سیاسى‏ بى‏تفاوتى در قبال آنچه در جامعه مى‏گذرد، به خصوص در زمینه وضعیت سیاسى و اجتماعى و حقوق عمومى، دور از روش و منش اسلامى است.
حضرت زهرا(س)، دختر رسول بزرگوارى است که "مدنیت اسلام" را بر پایه وحى پدید آورد و به مسلمانان، تعهد اجتماعى و نظارت بر عملکرد مسؤلان و حساسیت به معروف و منکر را آموخت.
دختر رسالت، به مسائل اجتماعى و سیاسى جامعه اسلامى بى‏تفاوت نبود و جبهه حق را یارى مى‏کرد.
پس از رحلت پیامبر(ص)که خلافت را غصب کردند و فدک را از او گرفتند، او همراه زنان بنى‏هاشم به مسجد رفت و در جمع مسلمانانِ حاضر، ضمن خطبه‏اى که پشت پرده خواند، از بدعت‌ها، ستم‌ها، حق‏کُشی‌ها و فراموش کردن وصیت رسول خدا(ص)و جان گرفتن دوباره سنت‌هاى جاهلى انتقاد کرد و ریشه‏هاى سهل‏انگارى در دفاع از حق، و فراموش کردن توصیه‏هاى قرآن و پیامبر را در عادت کردن به زندگى مرفّه و دنیادوستى و لذّت‏طلبى دانست و این را که به آن سرعت، دستاوردهاى وحى و دین و خدمات و زحمات پیامبر را از یاد بردند، نکوهش کرد.
خطبه او (که تاکنون بارها از سوى دانشمندان دینى شرح شده است)، نشانه تعهد اجتماعى و حضور در صحنه دفاع از بنیانهاى دینى و مبارزه با بدعت‌ها و غفلت‌هاست.
تلاش براى اثبات حق و ولایت على‏(ع) و مبارزه با انحراف در رهبرى امت اسلامى را تکلیف خود مى‏دانست. گاهى شب‌ها به همراه على‏(ع) به در خانه مهاجران و انصار مى‏رفت و در حمایت از ولایت، توصیه‏ها و وصیت‌هاى پدرش را به یادها مى‏آورد و آنان را به دفاع از حق شوهرش در مسئله خلافت (که در واقع حق امت بود) و نیز حمایت از حق خودش فرا مى‏خواند. هر چند آنان با سردى و بى‏مهرى پاسخ مى‏دادند و براى دفاع از حق بى تفاوت بودند و بهانه و عذر مى‏آوردند، ولى آن بانوى بزرگ، براى اتمام حجت، آنان را به این یارى فرا مى‏خواند تا فردا نگویند کسى به ما نگفت و یادآورى نکرد!
مردم، با شأن و مرتبه‏اى که براى حضرتش مى‏شناختند، به خاطر او، حضرت على‏(ع) را بیشتر مراعات مى‏کردند. به نوشته مورّخان، زهراى مرضیه‏(س) تا زنده بود، على‏(ع) حامى نیرومندى داشت و به خاطر فاطمه‏(س)، حرمت على‏(ع) را پاس مى‏داشتند. اما پس از شهادتش، على تنهاتر و بى‏پناه‏تر گشت.
خط سیاسى فاطمه زهرا(س) بسیار روشن و روشنگر و ابهام‏زدا بود. چنان مدبّرانه عمل مى‏کرد که پس از او هم راه، روشن بماند.
اینکه وصیّت کرد پیکرش را شبانه غسل دهند و به خاک سپارند، تا آنان که بر وى ستم کردند و او را آزردند، در مراسم دفن او حضور نداشته باشند و از این حضور نتوانند بهره سیاسى ببرند و کارهاى خود را تطهیر و توجیه کنند، نمونه‏اى از درایت و آینده‏نگرى حضرت بود. هنوز هم مخفى بودن مکان دفن او، روشنگر حقیقت و نشانه ظلمى است که بر او و خاندان پاک پیامبر خدا رفته است.
وصیّت او نیز بار سیاسى داشت و بیانگر مواضعش در مسایل اجتماعى و سیاسى بود.
6. احیاگرى و فرهنگ یاد فداکارى و جانبازى در راه دین، کلید سعادت اجتماعى و رستگارى ابدى است.
اولیاى دین، هم آموزگاران، هم مدافعان و هم احیاگران "خط جهاد" و "فرهنگ شهادت" بودند.
حضرت زهرا(س) نیز، با سیره و رفتار خود، تلاش در زنده نگهداشتن این خط و فرهنگ داشت؛ حتى با برنامه‏هاى عبادى و ذکر و دعا و زیارت، به پاسدارى از آرمان‌هاى شهدا مى‏پرداخت.
تسبیح حضرت (س) که با آن ذکر مى‏گفت، نخى بود که به تعداد ذکرها و تکبیرها "گره" داشت و با آن تسبیح مى‏گفت. پس از شهادت حمزه سیّدالشهدا در جنگ احد، از خاک تربت او تسبیح ساخته بود و با آن ذکر مى‏گفت. از آن پس مردم نیز در پیروى از رفتار او چنان کردند.6 این کار و برنامه، نوعى احیاى فرهنگ شهادت و زنده نگهداشتن یاد و خاطرة آن الگوهاى ایمان و ایثار و جهاد و الهام‏گیرى از روح شهیدان راه خداست، تا این فرهنگ در نسل‌هاى آینده هم زنده بماند.
بانوى بزرگ اسلام، حضرت فاطمه‏(س) در صحنه‏هاى اجتماعى دفاع از دین و پیشوا و رهبرى حاضر بود؛ از جمله در جنگ اُحد که نخستین رویارویى مسلمانان با مشرکان بود، شرکت داشت و به امدادگرى و مداواى زخم‌هاى رسول خدا(ص)مشغول بود. همراه سه زن دیگر از مدینه آب و غذا مى‏آوردند و به جبهه نبرد مى‏رساندند و به درمان مجروحان مى‏پرداختند. 7
زنان قهرمان ملّت ما نیز در انقلاب اسلامى و دفاع مقدّس، با الهام از آن حضرت، یاریگر مدافعان حق و پشتیبانى کنندة صحنه‏هاى جهاد و مبارزان راه انقلاب بودند.
او احیاگرى خط شهادت و رشادتهاى مبارزان را، سال‌ها پس از حماسه احد نیز داشت و به خاطره معطّر آنان وفادار مانده بود و مى‏کوشید تا به عنوان راوىِ صادق آن صحنه‏هاى ایثار و فداکارى عمل کند.
به نقل تاریخ، روزهاى دوشنبه و پنجشنبه به احد مى‏رفت و مزار شهداى احد و حضرت حمزه را زیارت مى‏کرد. از آنجا که خود در صحنه نبرد احد حضور داشت و صحنه‏هاى آن را دیده بود، به عنوان یک شاهد زنده و روایتگر آن حماسه دینى، به دیگران نشان مى‏داد و مى‏فرمود: اینجا پیامبر(ص)بود و آنجا مشرکان!
این عمل، هم الگوى "زیارت شهید" را دارد، هم زنده نگهداشتن خاطرات شهدا و وقایع ایّام نبرد را.
با تکریم یاد شهیدان و گرامیداشت ایّام جنگ و دفاع، مى‏توان "فرهنگ جهاد و شهادت" را به نسل‏هاى آینده منتقل ساخت. این، درسى است که وارثان پیروزى و بازماندگان کاروان شهادت، از سیره فاطمه زهرا(س) مى‏آموزند.
7. خانه‏دارى‏ چگونه زیستن و معاشرت کردن با هسمر و فرزندان و سامان بخشى به امور خانه و زندگى که در حیات طیّبه حضرت زهرا(س) بود، هم "الگوى خانواده‏ها"ست، هم خانه و خانواده او را به عنوان یک "خانواده الگو" مطرح ساخته است.
آن حضرت، آیین خانه‏دارى و همسردارى را به خوبى مراعات مى‏کرد. در زندگى واقعاً شریک و همراه و همراز همسرش امیرمؤمنان‏(ع) بود.
گاهى در خانه، به علّت دوران و شرایط تنگناى اقتصادى حاکم بر مسلمانان و آن حضرت، غذایى نبود و کودکان و خود آن بانو گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا(س) چیزى به حضرت على‏(ع) نمى‏گفت و از او درخواستى نمى‏کرد؛ حتى به پیامبر خدا هم در این مورد سخنى نمى‏گفت. بیم آن داشت که همسرش نتواند خواسته او را برآورد و تأمین کند و شرمنده شود.
تا این حد مراعات قدرت مالى شوهر و پرهیز از "درخواست"، تنها از آن حضرت بر مى‏آمد که همسر و همتاى کسى همچون على‏(ع) است.
مشارکت در کارهاى خانه، جلوه دیگرى از رفتار آن خانواده الگو بود. گاهى در اثر کار بسیار، دست‌هایش تاول مى‏زد، لباس‌هایش غبارآلود مى‏شد و بر لباسش دود و خاکستر مى‏نشست.8
کارها بین حضرت على‏(ع) و فاطمه‏(س) تقسیم شده بود.
آوردن آب و تهیه هیزم و کارهاى خارج از خانه، بر عهده على‏(ع) بود و درست کردن آرد و خمیر و پختن نان و وصله زدن لباس و کارهاى داخل خانه با فاطمه‏(س) بود. حضرت زهرا(س) از این گونه تقسیم کار، بسیار خرسند بود؛ چرا که از برخورد و روبه‏رو شدن با نامحرمان در بیرون، دورتر بود. این نکته، درسى براى تقویت عفاف و پاکى در جامعه اسلامى است.
آن حضرت، در کارهاى داخل خانه نیز در دورانى که "فضّه" به عنوان خدمتکار، در محضرش بود، کارهاى خانه را میان خودش و فضّه خادمه تقسیم مى‏کرد، که چندان سختى بر او وارد نیاید.
حضرت زهرا(س)ساده زندگى مى‏کرد.
از تجمّل در زندگى پرهیز داشت و سختی‌هاى دنیا را تحمّل مى‏کرد، تا به شیرینی‌هاى آخرت برسد.
وسایل زندگى او ساده و مهریه‏اش اندک بود.
در برابر همسرش على بن ابى‏طالب‏(ع)، فروتنى داشت و به همه وظایف و حقوق همسرى، در نهایت ادب عمل مى‏کرد و یک "پناه" براى شوهرش بود و همدم رنج‌ها و غصّه‏هاى وى به شمار مى‏آمد.
على‏(ع) فرموده است: "وقتى به خانه مى‏آمدم و به زهرا نگاه مى‏کردم، تمام غم و اندوهم برطرف مى‏شد. هرگز کارى نکردم که فاطمه از من خشمناک شود، فاطمه نیز هرگز مرا خشمناک نساخت".10
اینکه زهرا(س) حتى دردهایش را از شوهرش پنهان مى‏کرد، تا موجب غصّه و ناراحتى او نشود، جلوه دیگرى از همدردى و همراهى با او بود.
مهربانى‏اش با فرزندان، همدلى‏اش با همسر، همکارى‏اش در کارهاى خانه با خدمتگزار، مراقبت از کودکان براى برنامه‏هاى عبادى و آمادگی‌هاى روحى برای نیایش و دعا و... از نمونه‏هاى سرمشق بودن این خاندان براى همگان است.
اینها گوشه‏ها و نمونه‏هایى از سیره و رفتار والاى آن بانوى بزرگ بود.
باشد که مرام و شیوه او، الگوى همه ما باشد، پیوسته و در همه حال و همه جا.
پی نوشت ها:
1. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 341.
2. علل الشرایع، ج 1، ص 216.
3. یعنى 34 بار اللَّه اکبر، 33 بار الحمدللَّه و 33 بار سبحان اللَّه.
4. مناقب، ج 3، ص341.
5. انسان/ 8 .
6. وسائل الشیعه، ج 4، ص1033.
7. نهج البلاغه، شرح ابن ابى الحدید، ج15، ص36.
8. علل الشرایع، ج 2، ص 65.
9. کافى، ج 8 ، ص 165.
10. کشف الغمّه، ج 1، ص 363.

تبلیغات