درسهایی از سیره فاطمی(س)
آرشیو
چکیده
متن
بانوى بانوان، حضرت زهرا(س)، همچنان پس از گذشت قرنها، براى همه بشریت به ویژه زنان و دختران "الگو"ست.
روز ولادت او را به نام "روز زن" و "روز مادر" نام نهادهاند، تا همه زنان مسلمان و مادران نمونه، از فضایل و شایستگیهاى آن سرمشقِ خوبیها، الگو بگیرند.
جلوههاى الگویى آن بانو، براى نسل امروز فراوان است. در جنبههاى فردى و اجتماعى، عبادى و سیاسى، اخلاق و معاشرت، تربیت و خانهدارى، عبادت و بندگى، علم و دینآموزى و... مىتواند سرمشق ما قرار گیرد. اگر به این "آینه کمال" بنگریم، جلوههاى فضیلت را خواهیم دید و شناخت.
براى سهولت در "الگوگیرى" از آن اسوه پاکى، به نمونههایى از سیره رفتارى آن حضرت، در چند بخش اشاره مىکنیم:
1 . بعد عبادى آنچه به وجود انسان معنى مىبخشد، رابطه "نیایش" و "پرستش" با معبود است. هر که در دستگاه خدا "بنده"تر باشد، آزادتر و مقرّبتر است.
پیروان سیره زهرا(س) همچون او باید اهل ذکر، دعا، خلوت، تهجّد و نماز باشند.
حضرت فاطمه(س) بسیار شیفته عبادت و نیایش به درگاه الهى بود. از همه دل بریده بود و دلش پیوسته با پروردگارش بود.
آنقدر در پیشگاه خدا به عبادت مىایستاد که قدمهایش ورم مى کرد1 و هرگز از نماز و دعا و نیایش خسته نمىشد، بلکه لذّت معنوى او در عبادت بود.
در نمازهایش از خوف خدا مىگریست.
براى هر روز از روزهاى هفته، و تعقیبات نماز، دعاهای ویژهای داشت (در کتابهاى دعا، متن دعاها و ذکرهاى روزانه و تعقیبات نماز آن بانوى بزرگ آمده است).
در دعاهایش براى زنان و مردان مؤمن دعا مىکرد، ولى براى خود دعا نمىکرد. وقتى علّت را مىپرسیدند، مىفرمود: اول همسایه، سپس خانه!2
تسبیحات حضرت زهرا(س) از برکات آن بانو است. روزى خسته از کارهاى طاقتسوز خانه، با دستهاى تاول زده به محضر پیامبر خدا(ص)رفت تا براى کمک در انجام کارهاى خانه کنیزى براى خود بگیرد.
رسول خدا(ص)بهتر از کنیز و خدمتکار را به او عطا کرد، یعنى "تسبیحات حضرت زهرا(س)".3 این ذکرهاى شریف را حضرت جبرئیل(ع) از سوى خداوند آورد و به حضرتش تعلیم داد.
آرى... الهام و نیرو گرفتن از یاد خدا براى غلبه بر دشواریهاى زندگى!
انس او با محراب عبادت و خلوت او در پیشگاه پروردگار و عشقى که به نماز داشت، او را محبوب خدا و حبیب رسول ساخته بود.
شبهاى قدر، برنامههاى مفصّلترى داشت،حتى افراد خانه را هم در طول روز آماده مىکرد تا شب قدر را بیدار بمانند و به عبادت بپردازند و مىفرمود: "محروم کسى است که از خیر شب قدر محروم بماند".
هر که در پى "سیرت فاطمى" باشد، باید در کنار تلاشهاى روزانه، اهل نیایش شبانه هم باشد و نماز و یاد خدا را در زندگى، سرمایه تقرّب به خدا قرار دهد.
2 . بعد اخلاقى حضرت زهرا(س) محبوب پیامبر(ص)بود و در زهد و عبادت و خوبى، یادآور صفات و فضایل مادرش خدیجه کبرا بود.
ادب و متانت او در گفتار، زبانزد و معروف بود و اخلاق و نشست و برخاست او، به پدرش پیامبر خدا شباهت داشت.
حضرت رسول(ص) هنگام دیدار با او، دست دخترش را مىبوسید و به او خوشامد مىگفت و او را در جاى مخصوص خودش مىنشاند. فاطمه زهرا(س) نیز همین ادب را در مورد پدرش داشت و هنگام ملاقات با پدر، دست او را مىبوسید. بارها پیامبر خدا خطاب به این دختر شایسته و والاقدر خود، گفته بود: پدرش به فدایش!
صداقت و صراحت لهجه و راستگویى، از ویژگیهاى آن حضرت بود. یکى از همسران پیامبر مىگوید: من کسى را راستگوتر از فاطمه ندیدم، مگر پدرش را.4
چنان خود را در خدا و رضاى خدا محو و فانى کرده بود که به تعبیر روایات، خشم و رضاى او خشم و رضاى پروردگار به شمار مىرفت، یا رضایت و غضب او با خشم و رضاى پیامبر اعظم(ص)برابر بود.
ساده و با قناعت مىزیست و دل از زرق و برق دنیا بریده بود. آیین همسردارى را در خانه به خوبى مراعات مىکرد و در برخورد با دیگران مخصوصاً همسرش فروتنى داشت و براى رسیدن به مقامات بلند، سختیهاى زندگى را همراه با قناعت و مناعت تحمّل مىکرد.
از پاسخگویى به سؤالات دینى زنان خسته نمىشد و با روى باز از آنان استقبال مىکرد.
وقتى او را شبیهترین افراد به پیامبر دانستهاند، همه اخلاق نیکوى حضرت رسول را در وجود و رفتار او مىتوان سراغ گرفت و به او اقتدا کرد.
3 . در اندیشه دیگران حضرت فاطمه(س) دستپرورده مکتب وحى و تربیتیافته حضرت محمد(ص)است. اسلام، دین نوعدوستى، اهتمام به امور مردم، دلسوزى براى تهیدستان و یارى مظلومان است.
زهراى اطهر(س) نیز که اسوه ماست، مظهرى از این صفات و رفتار مکتبى بود.
در سیره رفتارى آن حضرت آمده است: وى از توان مالى خویش در راه کمک به محرومان نیازمند بهره مىگرفت. یک بار، پارچهاى را که داشت، به رسول خدا(ص)داد و آن حضرت آن را تکه تکه برید و به تعدادى از اسیران بىلباس رومى داد که خود را بپوشانند.
داستان نزول سوره "هَلْ اَتى" در شأن این خانواده نیز، بر همین محور است که این خانواده، براى اداى نذر خویش سه روز روزه گرفتند و هنگام افطار، غذاى خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند: )وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً(.5
آزاد سازى بردگان در نظر او کارى ارزشمند بود.
گردنبندى را که على(ع) براى او خریده بود، فروخت و با پول آن بردهاى خرید و آزاد کرد. پیامبر اکرم(ص)از این کار دخترش بسیار خرسند و شادمان گشت و او را ستود.
در فکر مردم بودن، "روح مسلمانى" است. آن بانو، حتى در دعا و حاجتخواهى از خدا هم از یاد مردم غافل نبود. گاهى شبهاى جمعه تا صبح، به نماز و دعا مىپرداخت و براى دیگران دعا مىکرد، اما براى خود چیزى از خدا نمىخواست. وقتى فرزندان خردسالش راز این کار را مىپرسیدند، مىفرمود: فرزندانم! اول همسایه، آنگاه خانه!
داستان بخشیدن جامه تازه عروسى را به نیازمندى که درِ خانه حضرتش آمده بود، شنیده و خواندهاید. این نیز جلوهاى از روحیه ایثار و بخشندگى آن حضرت و نشانه نوعدوستى و محرومنوازى و کمک به نیازمندان بود.
شیعه زهرا(س) نیز از توان مالى خود در رفع نیاز دیگران بهره مىگیرد و در غم و شادى دیگران، خود را سهیم و شریک مىداند.
تنها به فکر راحتى خود بودن و غم مردم نخوردن، از "سیره فاطمى" به دور است و شیعه زهرا، در این مورد هم باید از آن بانوى بزرگ، درس بیاموزد.
4 . عفاف و حجاب از بارزترین جلوههاى الگویى بانوى اسلام، زهراى اطهر(س)، حُجب و حیا و عفاف آن حضرت بود.
پوشش از "نگاه حرام" و "چشم نامحرم"، هم مصونیتى براى بانوان پدید مىآورد، هم جامعه را از تباهى و فساد باز مىدارد، و هم نشانه آگاهى و بیدارى زن و پرهیز از تبدیل شدن به ابزار سودپرستى و کامجویى بولهوسان است.
اینها گوشهاى از فلسفه حجاب در مکتب است.
حضرت زهرا(س) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوة عفاف.
عقیده داشت بهترین چیز براى زن، آن است که نه نامحرم او را ببیند و نه نگاه او به مردان نامحرم بیفتد. این سخن، نه به معناى ردّ فعالیتها و حضور اجتماعى زن در صحنه، بلکه هشدار و تذکر به لغزشگاههایى است که بر سر راه پاکدامنى و عفاف وجود دارد و گاهى زمینه یک فساد عظیم، یک "نگاه" است، چه از سوى زن، چه مرد.
وقتى یک مرد نابینا وارد خانه آن حضرت مىشود و با رسول خدا(ص)ملاقات مىکند، با ورود او، زهرا(س) برمیخیزد و فاصله مىگیرد و خود را مىپوشاند، یا پشت پرده مىرود. وقتى پیامبر مىفرماید: دخترم! این مرد نابیناست. زهراى عزیز پاسخ مىدهد: اگر او نمىبیند، من او را مىبینم و او بوى مرا استشمام مىکند. پیامبر خدا با شنیدن این کلام، ضمن تأیید گفتار دخترش مىفرماید: گواهى مىدهم که تو پاره تن منى.
نیز نقل شده که پیش از وفات، به على(ع) و به "اسماء" وصیت کرد که چون از دنیا رفت، پیکرش را داخل تابوتى بگذارند تا حجم بدن دیده نشود!
پیش از آن رسم بود که زنان را روى تابوتِ سرْباز مىنهادند و حجم بدن معلوم مىشد. اسماء به آن حضرت یادآور شد که در سرزمین حبشه، براى مردهها تابوتى مىسازند که حجم بدن و اندام را مىپوشاند. شکل آن را هم براى آن بانوى بزرگوار ترسیم کرد. حضرت فاطمه(س) فرمود:
"اى اسماء! براى من نیز شبیه آن را بسازید، و پس از مرگ، پیکرم را درون آن بگذارید تا مرا بپوشاند. خداوند تو را از آتش دوزخ بپوشاند!"
آن نیز درسى براى عفاف جامعه و آرامش روحى افراد است، که در سایه پوشش زن و کنترل نگاه مردان، مصونیت و ایمنى اخلاقى پدید مىآید و زمینه گناه از بین مىرود.
5. حضور سیاسى بىتفاوتى در قبال آنچه در جامعه مىگذرد، به خصوص در زمینه وضعیت سیاسى و اجتماعى و حقوق عمومى، دور از روش و منش اسلامى است.
حضرت زهرا(س)، دختر رسول بزرگوارى است که "مدنیت اسلام" را بر پایه وحى پدید آورد و به مسلمانان، تعهد اجتماعى و نظارت بر عملکرد مسؤلان و حساسیت به معروف و منکر را آموخت.
دختر رسالت، به مسائل اجتماعى و سیاسى جامعه اسلامى بىتفاوت نبود و جبهه حق را یارى مىکرد.
پس از رحلت پیامبر(ص)که خلافت را غصب کردند و فدک را از او گرفتند، او همراه زنان بنىهاشم به مسجد رفت و در جمع مسلمانانِ حاضر، ضمن خطبهاى که پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حقکُشیها و فراموش کردن وصیت رسول خدا(ص)و جان گرفتن دوباره سنتهاى جاهلى انتقاد کرد و ریشههاى سهلانگارى در دفاع از حق، و فراموش کردن توصیههاى قرآن و پیامبر را در عادت کردن به زندگى مرفّه و دنیادوستى و لذّتطلبى دانست و این را که به آن سرعت، دستاوردهاى وحى و دین و خدمات و زحمات پیامبر را از یاد بردند، نکوهش کرد.
خطبه او (که تاکنون بارها از سوى دانشمندان دینى شرح شده است)، نشانه تعهد اجتماعى و حضور در صحنه دفاع از بنیانهاى دینى و مبارزه با بدعتها و غفلتهاست.
تلاش براى اثبات حق و ولایت على(ع) و مبارزه با انحراف در رهبرى امت اسلامى را تکلیف خود مىدانست. گاهى شبها به همراه على(ع) به در خانه مهاجران و انصار مىرفت و در حمایت از ولایت، توصیهها و وصیتهاى پدرش را به یادها مىآورد و آنان را به دفاع از حق شوهرش در مسئله خلافت (که در واقع حق امت بود) و نیز حمایت از حق خودش فرا مىخواند. هر چند آنان با سردى و بىمهرى پاسخ مىدادند و براى دفاع از حق بى تفاوت بودند و بهانه و عذر مىآوردند، ولى آن بانوى بزرگ، براى اتمام حجت، آنان را به این یارى فرا مىخواند تا فردا نگویند کسى به ما نگفت و یادآورى نکرد!
مردم، با شأن و مرتبهاى که براى حضرتش مىشناختند، به خاطر او، حضرت على(ع) را بیشتر مراعات مىکردند. به نوشته مورّخان، زهراى مرضیه(س) تا زنده بود، على(ع) حامى نیرومندى داشت و به خاطر فاطمه(س)، حرمت على(ع) را پاس مىداشتند. اما پس از شهادتش، على تنهاتر و بىپناهتر گشت.
خط سیاسى فاطمه زهرا(س) بسیار روشن و روشنگر و ابهامزدا بود. چنان مدبّرانه عمل مىکرد که پس از او هم راه، روشن بماند.
اینکه وصیّت کرد پیکرش را شبانه غسل دهند و به خاک سپارند، تا آنان که بر وى ستم کردند و او را آزردند، در مراسم دفن او حضور نداشته باشند و از این حضور نتوانند بهره سیاسى ببرند و کارهاى خود را تطهیر و توجیه کنند، نمونهاى از درایت و آیندهنگرى حضرت بود. هنوز هم مخفى بودن مکان دفن او، روشنگر حقیقت و نشانه ظلمى است که بر او و خاندان پاک پیامبر خدا رفته است.
وصیّت او نیز بار سیاسى داشت و بیانگر مواضعش در مسایل اجتماعى و سیاسى بود.
6. احیاگرى و فرهنگ یاد فداکارى و جانبازى در راه دین، کلید سعادت اجتماعى و رستگارى ابدى است.
اولیاى دین، هم آموزگاران، هم مدافعان و هم احیاگران "خط جهاد" و "فرهنگ شهادت" بودند.
حضرت زهرا(س) نیز، با سیره و رفتار خود، تلاش در زنده نگهداشتن این خط و فرهنگ داشت؛ حتى با برنامههاى عبادى و ذکر و دعا و زیارت، به پاسدارى از آرمانهاى شهدا مىپرداخت.
تسبیح حضرت (س) که با آن ذکر مىگفت، نخى بود که به تعداد ذکرها و تکبیرها "گره" داشت و با آن تسبیح مىگفت. پس از شهادت حمزه سیّدالشهدا در جنگ احد، از خاک تربت او تسبیح ساخته بود و با آن ذکر مىگفت. از آن پس مردم نیز در پیروى از رفتار او چنان کردند.6 این کار و برنامه، نوعى احیاى فرهنگ شهادت و زنده نگهداشتن یاد و خاطرة آن الگوهاى ایمان و ایثار و جهاد و الهامگیرى از روح شهیدان راه خداست، تا این فرهنگ در نسلهاى آینده هم زنده بماند.
بانوى بزرگ اسلام، حضرت فاطمه(س) در صحنههاى اجتماعى دفاع از دین و پیشوا و رهبرى حاضر بود؛ از جمله در جنگ اُحد که نخستین رویارویى مسلمانان با مشرکان بود، شرکت داشت و به امدادگرى و مداواى زخمهاى رسول خدا(ص)مشغول بود. همراه سه زن دیگر از مدینه آب و غذا مىآوردند و به جبهه نبرد مىرساندند و به درمان مجروحان مىپرداختند. 7
زنان قهرمان ملّت ما نیز در انقلاب اسلامى و دفاع مقدّس، با الهام از آن حضرت، یاریگر مدافعان حق و پشتیبانى کنندة صحنههاى جهاد و مبارزان راه انقلاب بودند.
او احیاگرى خط شهادت و رشادتهاى مبارزان را، سالها پس از حماسه احد نیز داشت و به خاطره معطّر آنان وفادار مانده بود و مىکوشید تا به عنوان راوىِ صادق آن صحنههاى ایثار و فداکارى عمل کند.
به نقل تاریخ، روزهاى دوشنبه و پنجشنبه به احد مىرفت و مزار شهداى احد و حضرت حمزه را زیارت مىکرد. از آنجا که خود در صحنه نبرد احد حضور داشت و صحنههاى آن را دیده بود، به عنوان یک شاهد زنده و روایتگر آن حماسه دینى، به دیگران نشان مىداد و مىفرمود: اینجا پیامبر(ص)بود و آنجا مشرکان!
این عمل، هم الگوى "زیارت شهید" را دارد، هم زنده نگهداشتن خاطرات شهدا و وقایع ایّام نبرد را.
با تکریم یاد شهیدان و گرامیداشت ایّام جنگ و دفاع، مىتوان "فرهنگ جهاد و شهادت" را به نسلهاى آینده منتقل ساخت. این، درسى است که وارثان پیروزى و بازماندگان کاروان شهادت، از سیره فاطمه زهرا(س) مىآموزند.
7. خانهدارى چگونه زیستن و معاشرت کردن با هسمر و فرزندان و سامان بخشى به امور خانه و زندگى که در حیات طیّبه حضرت زهرا(س) بود، هم "الگوى خانوادهها"ست، هم خانه و خانواده او را به عنوان یک "خانواده الگو" مطرح ساخته است.
آن حضرت، آیین خانهدارى و همسردارى را به خوبى مراعات مىکرد. در زندگى واقعاً شریک و همراه و همراز همسرش امیرمؤمنان(ع) بود.
گاهى در خانه، به علّت دوران و شرایط تنگناى اقتصادى حاکم بر مسلمانان و آن حضرت، غذایى نبود و کودکان و خود آن بانو گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا(س) چیزى به حضرت على(ع) نمىگفت و از او درخواستى نمىکرد؛ حتى به پیامبر خدا هم در این مورد سخنى نمىگفت. بیم آن داشت که همسرش نتواند خواسته او را برآورد و تأمین کند و شرمنده شود.
تا این حد مراعات قدرت مالى شوهر و پرهیز از "درخواست"، تنها از آن حضرت بر مىآمد که همسر و همتاى کسى همچون على(ع) است.
مشارکت در کارهاى خانه، جلوه دیگرى از رفتار آن خانواده الگو بود. گاهى در اثر کار بسیار، دستهایش تاول مىزد، لباسهایش غبارآلود مىشد و بر لباسش دود و خاکستر مىنشست.8
کارها بین حضرت على(ع) و فاطمه(س) تقسیم شده بود.
آوردن آب و تهیه هیزم و کارهاى خارج از خانه، بر عهده على(ع) بود و درست کردن آرد و خمیر و پختن نان و وصله زدن لباس و کارهاى داخل خانه با فاطمه(س) بود. حضرت زهرا(س) از این گونه تقسیم کار، بسیار خرسند بود؛ چرا که از برخورد و روبهرو شدن با نامحرمان در بیرون، دورتر بود. این نکته، درسى براى تقویت عفاف و پاکى در جامعه اسلامى است.
آن حضرت، در کارهاى داخل خانه نیز در دورانى که "فضّه" به عنوان خدمتکار، در محضرش بود، کارهاى خانه را میان خودش و فضّه خادمه تقسیم مىکرد، که چندان سختى بر او وارد نیاید.
حضرت زهرا(س)ساده زندگى مىکرد.
از تجمّل در زندگى پرهیز داشت و سختیهاى دنیا را تحمّل مىکرد، تا به شیرینیهاى آخرت برسد.
وسایل زندگى او ساده و مهریهاش اندک بود.
در برابر همسرش على بن ابىطالب(ع)، فروتنى داشت و به همه وظایف و حقوق همسرى، در نهایت ادب عمل مىکرد و یک "پناه" براى شوهرش بود و همدم رنجها و غصّههاى وى به شمار مىآمد.
على(ع) فرموده است: "وقتى به خانه مىآمدم و به زهرا نگاه مىکردم، تمام غم و اندوهم برطرف مىشد. هرگز کارى نکردم که فاطمه از من خشمناک شود، فاطمه نیز هرگز مرا خشمناک نساخت".10
اینکه زهرا(س) حتى دردهایش را از شوهرش پنهان مىکرد، تا موجب غصّه و ناراحتى او نشود، جلوه دیگرى از همدردى و همراهى با او بود.
مهربانىاش با فرزندان، همدلىاش با همسر، همکارىاش در کارهاى خانه با خدمتگزار، مراقبت از کودکان براى برنامههاى عبادى و آمادگیهاى روحى برای نیایش و دعا و... از نمونههاى سرمشق بودن این خاندان براى همگان است.
اینها گوشهها و نمونههایى از سیره و رفتار والاى آن بانوى بزرگ بود.
باشد که مرام و شیوه او، الگوى همه ما باشد، پیوسته و در همه حال و همه جا.
پی نوشت ها:
1. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 341.
2. علل الشرایع، ج 1، ص 216.
3. یعنى 34 بار اللَّه اکبر، 33 بار الحمدللَّه و 33 بار سبحان اللَّه.
4. مناقب، ج 3، ص341.
5. انسان/ 8 .
6. وسائل الشیعه، ج 4، ص1033.
7. نهج البلاغه، شرح ابن ابى الحدید، ج15، ص36.
8. علل الشرایع، ج 2، ص 65.
9. کافى، ج 8 ، ص 165.
10. کشف الغمّه، ج 1، ص 363.
روز ولادت او را به نام "روز زن" و "روز مادر" نام نهادهاند، تا همه زنان مسلمان و مادران نمونه، از فضایل و شایستگیهاى آن سرمشقِ خوبیها، الگو بگیرند.
جلوههاى الگویى آن بانو، براى نسل امروز فراوان است. در جنبههاى فردى و اجتماعى، عبادى و سیاسى، اخلاق و معاشرت، تربیت و خانهدارى، عبادت و بندگى، علم و دینآموزى و... مىتواند سرمشق ما قرار گیرد. اگر به این "آینه کمال" بنگریم، جلوههاى فضیلت را خواهیم دید و شناخت.
براى سهولت در "الگوگیرى" از آن اسوه پاکى، به نمونههایى از سیره رفتارى آن حضرت، در چند بخش اشاره مىکنیم:
1 . بعد عبادى آنچه به وجود انسان معنى مىبخشد، رابطه "نیایش" و "پرستش" با معبود است. هر که در دستگاه خدا "بنده"تر باشد، آزادتر و مقرّبتر است.
پیروان سیره زهرا(س) همچون او باید اهل ذکر، دعا، خلوت، تهجّد و نماز باشند.
حضرت فاطمه(س) بسیار شیفته عبادت و نیایش به درگاه الهى بود. از همه دل بریده بود و دلش پیوسته با پروردگارش بود.
آنقدر در پیشگاه خدا به عبادت مىایستاد که قدمهایش ورم مى کرد1 و هرگز از نماز و دعا و نیایش خسته نمىشد، بلکه لذّت معنوى او در عبادت بود.
در نمازهایش از خوف خدا مىگریست.
براى هر روز از روزهاى هفته، و تعقیبات نماز، دعاهای ویژهای داشت (در کتابهاى دعا، متن دعاها و ذکرهاى روزانه و تعقیبات نماز آن بانوى بزرگ آمده است).
در دعاهایش براى زنان و مردان مؤمن دعا مىکرد، ولى براى خود دعا نمىکرد. وقتى علّت را مىپرسیدند، مىفرمود: اول همسایه، سپس خانه!2
تسبیحات حضرت زهرا(س) از برکات آن بانو است. روزى خسته از کارهاى طاقتسوز خانه، با دستهاى تاول زده به محضر پیامبر خدا(ص)رفت تا براى کمک در انجام کارهاى خانه کنیزى براى خود بگیرد.
رسول خدا(ص)بهتر از کنیز و خدمتکار را به او عطا کرد، یعنى "تسبیحات حضرت زهرا(س)".3 این ذکرهاى شریف را حضرت جبرئیل(ع) از سوى خداوند آورد و به حضرتش تعلیم داد.
آرى... الهام و نیرو گرفتن از یاد خدا براى غلبه بر دشواریهاى زندگى!
انس او با محراب عبادت و خلوت او در پیشگاه پروردگار و عشقى که به نماز داشت، او را محبوب خدا و حبیب رسول ساخته بود.
شبهاى قدر، برنامههاى مفصّلترى داشت،حتى افراد خانه را هم در طول روز آماده مىکرد تا شب قدر را بیدار بمانند و به عبادت بپردازند و مىفرمود: "محروم کسى است که از خیر شب قدر محروم بماند".
هر که در پى "سیرت فاطمى" باشد، باید در کنار تلاشهاى روزانه، اهل نیایش شبانه هم باشد و نماز و یاد خدا را در زندگى، سرمایه تقرّب به خدا قرار دهد.
2 . بعد اخلاقى حضرت زهرا(س) محبوب پیامبر(ص)بود و در زهد و عبادت و خوبى، یادآور صفات و فضایل مادرش خدیجه کبرا بود.
ادب و متانت او در گفتار، زبانزد و معروف بود و اخلاق و نشست و برخاست او، به پدرش پیامبر خدا شباهت داشت.
حضرت رسول(ص) هنگام دیدار با او، دست دخترش را مىبوسید و به او خوشامد مىگفت و او را در جاى مخصوص خودش مىنشاند. فاطمه زهرا(س) نیز همین ادب را در مورد پدرش داشت و هنگام ملاقات با پدر، دست او را مىبوسید. بارها پیامبر خدا خطاب به این دختر شایسته و والاقدر خود، گفته بود: پدرش به فدایش!
صداقت و صراحت لهجه و راستگویى، از ویژگیهاى آن حضرت بود. یکى از همسران پیامبر مىگوید: من کسى را راستگوتر از فاطمه ندیدم، مگر پدرش را.4
چنان خود را در خدا و رضاى خدا محو و فانى کرده بود که به تعبیر روایات، خشم و رضاى او خشم و رضاى پروردگار به شمار مىرفت، یا رضایت و غضب او با خشم و رضاى پیامبر اعظم(ص)برابر بود.
ساده و با قناعت مىزیست و دل از زرق و برق دنیا بریده بود. آیین همسردارى را در خانه به خوبى مراعات مىکرد و در برخورد با دیگران مخصوصاً همسرش فروتنى داشت و براى رسیدن به مقامات بلند، سختیهاى زندگى را همراه با قناعت و مناعت تحمّل مىکرد.
از پاسخگویى به سؤالات دینى زنان خسته نمىشد و با روى باز از آنان استقبال مىکرد.
وقتى او را شبیهترین افراد به پیامبر دانستهاند، همه اخلاق نیکوى حضرت رسول را در وجود و رفتار او مىتوان سراغ گرفت و به او اقتدا کرد.
3 . در اندیشه دیگران حضرت فاطمه(س) دستپرورده مکتب وحى و تربیتیافته حضرت محمد(ص)است. اسلام، دین نوعدوستى، اهتمام به امور مردم، دلسوزى براى تهیدستان و یارى مظلومان است.
زهراى اطهر(س) نیز که اسوه ماست، مظهرى از این صفات و رفتار مکتبى بود.
در سیره رفتارى آن حضرت آمده است: وى از توان مالى خویش در راه کمک به محرومان نیازمند بهره مىگرفت. یک بار، پارچهاى را که داشت، به رسول خدا(ص)داد و آن حضرت آن را تکه تکه برید و به تعدادى از اسیران بىلباس رومى داد که خود را بپوشانند.
داستان نزول سوره "هَلْ اَتى" در شأن این خانواده نیز، بر همین محور است که این خانواده، براى اداى نذر خویش سه روز روزه گرفتند و هنگام افطار، غذاى خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند: )وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً(.5
آزاد سازى بردگان در نظر او کارى ارزشمند بود.
گردنبندى را که على(ع) براى او خریده بود، فروخت و با پول آن بردهاى خرید و آزاد کرد. پیامبر اکرم(ص)از این کار دخترش بسیار خرسند و شادمان گشت و او را ستود.
در فکر مردم بودن، "روح مسلمانى" است. آن بانو، حتى در دعا و حاجتخواهى از خدا هم از یاد مردم غافل نبود. گاهى شبهاى جمعه تا صبح، به نماز و دعا مىپرداخت و براى دیگران دعا مىکرد، اما براى خود چیزى از خدا نمىخواست. وقتى فرزندان خردسالش راز این کار را مىپرسیدند، مىفرمود: فرزندانم! اول همسایه، آنگاه خانه!
داستان بخشیدن جامه تازه عروسى را به نیازمندى که درِ خانه حضرتش آمده بود، شنیده و خواندهاید. این نیز جلوهاى از روحیه ایثار و بخشندگى آن حضرت و نشانه نوعدوستى و محرومنوازى و کمک به نیازمندان بود.
شیعه زهرا(س) نیز از توان مالى خود در رفع نیاز دیگران بهره مىگیرد و در غم و شادى دیگران، خود را سهیم و شریک مىداند.
تنها به فکر راحتى خود بودن و غم مردم نخوردن، از "سیره فاطمى" به دور است و شیعه زهرا، در این مورد هم باید از آن بانوى بزرگ، درس بیاموزد.
4 . عفاف و حجاب از بارزترین جلوههاى الگویى بانوى اسلام، زهراى اطهر(س)، حُجب و حیا و عفاف آن حضرت بود.
پوشش از "نگاه حرام" و "چشم نامحرم"، هم مصونیتى براى بانوان پدید مىآورد، هم جامعه را از تباهى و فساد باز مىدارد، و هم نشانه آگاهى و بیدارى زن و پرهیز از تبدیل شدن به ابزار سودپرستى و کامجویى بولهوسان است.
اینها گوشهاى از فلسفه حجاب در مکتب است.
حضرت زهرا(س) هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوة عفاف.
عقیده داشت بهترین چیز براى زن، آن است که نه نامحرم او را ببیند و نه نگاه او به مردان نامحرم بیفتد. این سخن، نه به معناى ردّ فعالیتها و حضور اجتماعى زن در صحنه، بلکه هشدار و تذکر به لغزشگاههایى است که بر سر راه پاکدامنى و عفاف وجود دارد و گاهى زمینه یک فساد عظیم، یک "نگاه" است، چه از سوى زن، چه مرد.
وقتى یک مرد نابینا وارد خانه آن حضرت مىشود و با رسول خدا(ص)ملاقات مىکند، با ورود او، زهرا(س) برمیخیزد و فاصله مىگیرد و خود را مىپوشاند، یا پشت پرده مىرود. وقتى پیامبر مىفرماید: دخترم! این مرد نابیناست. زهراى عزیز پاسخ مىدهد: اگر او نمىبیند، من او را مىبینم و او بوى مرا استشمام مىکند. پیامبر خدا با شنیدن این کلام، ضمن تأیید گفتار دخترش مىفرماید: گواهى مىدهم که تو پاره تن منى.
نیز نقل شده که پیش از وفات، به على(ع) و به "اسماء" وصیت کرد که چون از دنیا رفت، پیکرش را داخل تابوتى بگذارند تا حجم بدن دیده نشود!
پیش از آن رسم بود که زنان را روى تابوتِ سرْباز مىنهادند و حجم بدن معلوم مىشد. اسماء به آن حضرت یادآور شد که در سرزمین حبشه، براى مردهها تابوتى مىسازند که حجم بدن و اندام را مىپوشاند. شکل آن را هم براى آن بانوى بزرگوار ترسیم کرد. حضرت فاطمه(س) فرمود:
"اى اسماء! براى من نیز شبیه آن را بسازید، و پس از مرگ، پیکرم را درون آن بگذارید تا مرا بپوشاند. خداوند تو را از آتش دوزخ بپوشاند!"
آن نیز درسى براى عفاف جامعه و آرامش روحى افراد است، که در سایه پوشش زن و کنترل نگاه مردان، مصونیت و ایمنى اخلاقى پدید مىآید و زمینه گناه از بین مىرود.
5. حضور سیاسى بىتفاوتى در قبال آنچه در جامعه مىگذرد، به خصوص در زمینه وضعیت سیاسى و اجتماعى و حقوق عمومى، دور از روش و منش اسلامى است.
حضرت زهرا(س)، دختر رسول بزرگوارى است که "مدنیت اسلام" را بر پایه وحى پدید آورد و به مسلمانان، تعهد اجتماعى و نظارت بر عملکرد مسؤلان و حساسیت به معروف و منکر را آموخت.
دختر رسالت، به مسائل اجتماعى و سیاسى جامعه اسلامى بىتفاوت نبود و جبهه حق را یارى مىکرد.
پس از رحلت پیامبر(ص)که خلافت را غصب کردند و فدک را از او گرفتند، او همراه زنان بنىهاشم به مسجد رفت و در جمع مسلمانانِ حاضر، ضمن خطبهاى که پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حقکُشیها و فراموش کردن وصیت رسول خدا(ص)و جان گرفتن دوباره سنتهاى جاهلى انتقاد کرد و ریشههاى سهلانگارى در دفاع از حق، و فراموش کردن توصیههاى قرآن و پیامبر را در عادت کردن به زندگى مرفّه و دنیادوستى و لذّتطلبى دانست و این را که به آن سرعت، دستاوردهاى وحى و دین و خدمات و زحمات پیامبر را از یاد بردند، نکوهش کرد.
خطبه او (که تاکنون بارها از سوى دانشمندان دینى شرح شده است)، نشانه تعهد اجتماعى و حضور در صحنه دفاع از بنیانهاى دینى و مبارزه با بدعتها و غفلتهاست.
تلاش براى اثبات حق و ولایت على(ع) و مبارزه با انحراف در رهبرى امت اسلامى را تکلیف خود مىدانست. گاهى شبها به همراه على(ع) به در خانه مهاجران و انصار مىرفت و در حمایت از ولایت، توصیهها و وصیتهاى پدرش را به یادها مىآورد و آنان را به دفاع از حق شوهرش در مسئله خلافت (که در واقع حق امت بود) و نیز حمایت از حق خودش فرا مىخواند. هر چند آنان با سردى و بىمهرى پاسخ مىدادند و براى دفاع از حق بى تفاوت بودند و بهانه و عذر مىآوردند، ولى آن بانوى بزرگ، براى اتمام حجت، آنان را به این یارى فرا مىخواند تا فردا نگویند کسى به ما نگفت و یادآورى نکرد!
مردم، با شأن و مرتبهاى که براى حضرتش مىشناختند، به خاطر او، حضرت على(ع) را بیشتر مراعات مىکردند. به نوشته مورّخان، زهراى مرضیه(س) تا زنده بود، على(ع) حامى نیرومندى داشت و به خاطر فاطمه(س)، حرمت على(ع) را پاس مىداشتند. اما پس از شهادتش، على تنهاتر و بىپناهتر گشت.
خط سیاسى فاطمه زهرا(س) بسیار روشن و روشنگر و ابهامزدا بود. چنان مدبّرانه عمل مىکرد که پس از او هم راه، روشن بماند.
اینکه وصیّت کرد پیکرش را شبانه غسل دهند و به خاک سپارند، تا آنان که بر وى ستم کردند و او را آزردند، در مراسم دفن او حضور نداشته باشند و از این حضور نتوانند بهره سیاسى ببرند و کارهاى خود را تطهیر و توجیه کنند، نمونهاى از درایت و آیندهنگرى حضرت بود. هنوز هم مخفى بودن مکان دفن او، روشنگر حقیقت و نشانه ظلمى است که بر او و خاندان پاک پیامبر خدا رفته است.
وصیّت او نیز بار سیاسى داشت و بیانگر مواضعش در مسایل اجتماعى و سیاسى بود.
6. احیاگرى و فرهنگ یاد فداکارى و جانبازى در راه دین، کلید سعادت اجتماعى و رستگارى ابدى است.
اولیاى دین، هم آموزگاران، هم مدافعان و هم احیاگران "خط جهاد" و "فرهنگ شهادت" بودند.
حضرت زهرا(س) نیز، با سیره و رفتار خود، تلاش در زنده نگهداشتن این خط و فرهنگ داشت؛ حتى با برنامههاى عبادى و ذکر و دعا و زیارت، به پاسدارى از آرمانهاى شهدا مىپرداخت.
تسبیح حضرت (س) که با آن ذکر مىگفت، نخى بود که به تعداد ذکرها و تکبیرها "گره" داشت و با آن تسبیح مىگفت. پس از شهادت حمزه سیّدالشهدا در جنگ احد، از خاک تربت او تسبیح ساخته بود و با آن ذکر مىگفت. از آن پس مردم نیز در پیروى از رفتار او چنان کردند.6 این کار و برنامه، نوعى احیاى فرهنگ شهادت و زنده نگهداشتن یاد و خاطرة آن الگوهاى ایمان و ایثار و جهاد و الهامگیرى از روح شهیدان راه خداست، تا این فرهنگ در نسلهاى آینده هم زنده بماند.
بانوى بزرگ اسلام، حضرت فاطمه(س) در صحنههاى اجتماعى دفاع از دین و پیشوا و رهبرى حاضر بود؛ از جمله در جنگ اُحد که نخستین رویارویى مسلمانان با مشرکان بود، شرکت داشت و به امدادگرى و مداواى زخمهاى رسول خدا(ص)مشغول بود. همراه سه زن دیگر از مدینه آب و غذا مىآوردند و به جبهه نبرد مىرساندند و به درمان مجروحان مىپرداختند. 7
زنان قهرمان ملّت ما نیز در انقلاب اسلامى و دفاع مقدّس، با الهام از آن حضرت، یاریگر مدافعان حق و پشتیبانى کنندة صحنههاى جهاد و مبارزان راه انقلاب بودند.
او احیاگرى خط شهادت و رشادتهاى مبارزان را، سالها پس از حماسه احد نیز داشت و به خاطره معطّر آنان وفادار مانده بود و مىکوشید تا به عنوان راوىِ صادق آن صحنههاى ایثار و فداکارى عمل کند.
به نقل تاریخ، روزهاى دوشنبه و پنجشنبه به احد مىرفت و مزار شهداى احد و حضرت حمزه را زیارت مىکرد. از آنجا که خود در صحنه نبرد احد حضور داشت و صحنههاى آن را دیده بود، به عنوان یک شاهد زنده و روایتگر آن حماسه دینى، به دیگران نشان مىداد و مىفرمود: اینجا پیامبر(ص)بود و آنجا مشرکان!
این عمل، هم الگوى "زیارت شهید" را دارد، هم زنده نگهداشتن خاطرات شهدا و وقایع ایّام نبرد را.
با تکریم یاد شهیدان و گرامیداشت ایّام جنگ و دفاع، مىتوان "فرهنگ جهاد و شهادت" را به نسلهاى آینده منتقل ساخت. این، درسى است که وارثان پیروزى و بازماندگان کاروان شهادت، از سیره فاطمه زهرا(س) مىآموزند.
7. خانهدارى چگونه زیستن و معاشرت کردن با هسمر و فرزندان و سامان بخشى به امور خانه و زندگى که در حیات طیّبه حضرت زهرا(س) بود، هم "الگوى خانوادهها"ست، هم خانه و خانواده او را به عنوان یک "خانواده الگو" مطرح ساخته است.
آن حضرت، آیین خانهدارى و همسردارى را به خوبى مراعات مىکرد. در زندگى واقعاً شریک و همراه و همراز همسرش امیرمؤمنان(ع) بود.
گاهى در خانه، به علّت دوران و شرایط تنگناى اقتصادى حاکم بر مسلمانان و آن حضرت، غذایى نبود و کودکان و خود آن بانو گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا(س) چیزى به حضرت على(ع) نمىگفت و از او درخواستى نمىکرد؛ حتى به پیامبر خدا هم در این مورد سخنى نمىگفت. بیم آن داشت که همسرش نتواند خواسته او را برآورد و تأمین کند و شرمنده شود.
تا این حد مراعات قدرت مالى شوهر و پرهیز از "درخواست"، تنها از آن حضرت بر مىآمد که همسر و همتاى کسى همچون على(ع) است.
مشارکت در کارهاى خانه، جلوه دیگرى از رفتار آن خانواده الگو بود. گاهى در اثر کار بسیار، دستهایش تاول مىزد، لباسهایش غبارآلود مىشد و بر لباسش دود و خاکستر مىنشست.8
کارها بین حضرت على(ع) و فاطمه(س) تقسیم شده بود.
آوردن آب و تهیه هیزم و کارهاى خارج از خانه، بر عهده على(ع) بود و درست کردن آرد و خمیر و پختن نان و وصله زدن لباس و کارهاى داخل خانه با فاطمه(س) بود. حضرت زهرا(س) از این گونه تقسیم کار، بسیار خرسند بود؛ چرا که از برخورد و روبهرو شدن با نامحرمان در بیرون، دورتر بود. این نکته، درسى براى تقویت عفاف و پاکى در جامعه اسلامى است.
آن حضرت، در کارهاى داخل خانه نیز در دورانى که "فضّه" به عنوان خدمتکار، در محضرش بود، کارهاى خانه را میان خودش و فضّه خادمه تقسیم مىکرد، که چندان سختى بر او وارد نیاید.
حضرت زهرا(س)ساده زندگى مىکرد.
از تجمّل در زندگى پرهیز داشت و سختیهاى دنیا را تحمّل مىکرد، تا به شیرینیهاى آخرت برسد.
وسایل زندگى او ساده و مهریهاش اندک بود.
در برابر همسرش على بن ابىطالب(ع)، فروتنى داشت و به همه وظایف و حقوق همسرى، در نهایت ادب عمل مىکرد و یک "پناه" براى شوهرش بود و همدم رنجها و غصّههاى وى به شمار مىآمد.
على(ع) فرموده است: "وقتى به خانه مىآمدم و به زهرا نگاه مىکردم، تمام غم و اندوهم برطرف مىشد. هرگز کارى نکردم که فاطمه از من خشمناک شود، فاطمه نیز هرگز مرا خشمناک نساخت".10
اینکه زهرا(س) حتى دردهایش را از شوهرش پنهان مىکرد، تا موجب غصّه و ناراحتى او نشود، جلوه دیگرى از همدردى و همراهى با او بود.
مهربانىاش با فرزندان، همدلىاش با همسر، همکارىاش در کارهاى خانه با خدمتگزار، مراقبت از کودکان براى برنامههاى عبادى و آمادگیهاى روحى برای نیایش و دعا و... از نمونههاى سرمشق بودن این خاندان براى همگان است.
اینها گوشهها و نمونههایى از سیره و رفتار والاى آن بانوى بزرگ بود.
باشد که مرام و شیوه او، الگوى همه ما باشد، پیوسته و در همه حال و همه جا.
پی نوشت ها:
1. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 341.
2. علل الشرایع، ج 1، ص 216.
3. یعنى 34 بار اللَّه اکبر، 33 بار الحمدللَّه و 33 بار سبحان اللَّه.
4. مناقب، ج 3، ص341.
5. انسان/ 8 .
6. وسائل الشیعه، ج 4، ص1033.
7. نهج البلاغه، شرح ابن ابى الحدید، ج15، ص36.
8. علل الشرایع، ج 2، ص 65.
9. کافى، ج 8 ، ص 165.
10. کشف الغمّه، ج 1، ص 363.