قرآن و تخریبگران چهرة نبوی
آرشیو
چکیده
متن
دشمنان همیشه برای تخریب چهره نبوی و رهبران آسمانی از شیوههای گوناگون بهره میگیرند و ترور شخصیت آن بزرگان را در برنامه دارند، به پیامبر بزرگوار اسلام اتهامهای: جنون، ساحری، شاعری، کاهن بودن، خوش باوری، گمراهی، و ... وارد آوردند، این مقاله تنها به موضوع تمسخر و استهزای آن پیشوای بزرگ پرداخته است که اکنون از سوی صهیونیسم و وابستگان آن، همین شیوه دنبال میشود.
رهبری، ستون اصلی جامعه اسلامی است.[1] و هرگونه آسیب رساندن به آن پیامدهای خطرناکی برای تمام ارکان دین و جامعه دارد. دشمنان اسلام با درک همین تأثیر گذاری، همواره کوشیدهاند رهبری جامعه اسلامی را از هر راه ممکن، تضعیف و ناکارآمد سازند. اقدامات خصمانه، گاه در قالب قتل، زندان، تهدید و ترور جای میگیرند[2] و زمانی در چهرة اقدامات فرهنگی و تخریب شخصیتی ظاهر میشوند. آیات فراوانی از قرآن کریم ناظر به اقدامات خصمانه فرهنگی و به اصطلاح براندازی «نظام و رهبری» از طریق تضعیف و تخریب چهره رهبری اسلامی؛ یعنی شخص رسولالله است؛ اقداماتی که در هر عصر، از جمله دوره ما نیز برای تخریبی چهره رهبران دینی به کار میرود. دفاع قرآن از ساحت پیامبر در برابر تخریب شخصیتی نیز گویای وظیفه جامعه اسلامی در حمایت همه جانبه از رهبری اسلامی و خنثی سازی اقدامات تخریب است. شاید فلسفه فضیلت صلوات همیشگی بر پیامبر اعظم و اهل بیت: وجود تهاجم همیشگی دشمنان بر آن بزرگوار باشد.
تمسخر رسول اعظم(ص)
الف) گونههای تمسخر
تمسخر شخصیت رسول خدا، طی سالهای اخیر، از غوغای کتاب آیات شیطانی، آثار نویسنده زن بنگلادشی، روشنفکرنمای ترکیهای، تا «کاریکاتورهای دانمارکی» و... جملگی در مقابل نگاههای ناباورانه مسلمانان رخ داده و بهت و حیرت آنان را در پی داشته است. اما مطالعه قرآن کریم و تاریخ اسلام، گویای این واقعیت است که این اقدامات، بیسابقه نیست و دشمنان از آغاز بعثت تا رحلت پیامبر اکرم از این ابزار به عنوان وسیله تخریب شخصیت آن حضرت سود بردهاند.
حربة تمسخر، گاه علیه مؤمنان[3] ، زمانی علیه آیات خدا،[4] و گاه علیه رسولان الهی به کار رفته است. قرآن کریم[5] تأکید دارد که همه رسولان مورد استهزای دشمنان قرار گرفتهاند. گویی سیره همیشگی دشمنان تمام انبیا، در تمام دورانها چنین بوده است؛ روشی که هرگز کارایی خود را از دست نداده است و دشمنان از آن قطع امید نکردهاند. به لحن صریح آیات توجه میکنیم:
1. (و ما یأتیهم من رسول الاّ کانوا به یستهزءون)؛ و هیچ فرستادهای به سراغ آنان نمیآمد، مگر اینکه همواره او را ریشخند میکردند.[6]
2. (ولقد استهزیء برسل من قبلک فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزءون)؛ و به یقین پیش از تو فرستادگانی ریشخند شدند و آنچه که همواره آن را ریشخند میکردند، آنان را فرو گرفت.[7]
در قرآن علاوه بر این؛ به طور مشخص از تمسخر شدن برخی پیامبران مانند حضرت نوح و موسی یاد شده است.[8]
3. (و اذا رءاک الذین کفروا ان یتخذوک الاّ هزواً أهذا الذی یذکُرُ آلهتکُم و هم بذکر الرحمان هم الکافرون)؛ و کسانی که کفر ورزیدند، هنگامی که تو را میبینند، جز به ریشخندت نمیگیرند. (و میگویند) آیا این کسی است که معبودهای شما را (به بدی) یاد میکند؟! در حالی که آنان خود یاد (خدای) گسترده مهر را منکرند.[9]
شدت این تمسخرها به گونهای بود که گاه رسول اکرم را دچار تنگی سینه میکرد؛ ولی خداوند وعده میداد که در برابر تمسخر و استهزاها، از رسول خدا محافظت خواهد کرد:
(فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین. انّا کفیناک المستهزءین، الذین یجعلون مع الله الهاً آخر فسوف یعلمون. و لقد نعلم انّک یضیق صدرک بما یقولون...)؛ و آنچه را که فرمان داده شدهای، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما تو را از مسخره کنندگان کفایت میکنیم. کسانی که معبود دیگری با خدا قرار میدهند، و به زودی خواهند دانست، و به یقین میدانیم که تو به خاطر آنچه میگویند، سینهات تنگ میشود.[10]
علامه طباطبایی مینویسد: معنای آیه چنین است: «وقتی تو هشدار دهنده در مورد عذاب ما هستی، آنچه را که به آن امر شدهای، آشکار کن و دعوت را علنی و حق را اظهار نما و از مشرکان روی برگردان؛ زیرا ما با فرستادن عذاب، مسخره کنندگان را کفایت میکنیم. و این سخن خدا : )و لقد نعلم انّک یضیق صدرک...(بازگشت دوباره به اندوه رسول خدا و تنگی سینهاش از استهزایشان است تا موجب بیشتر به تسلیت و رحیب نفس و تقویت روح پیامبر شود. در ادامه، خداوند دستور میدهد از تسبیح و حمد خدا و سجده بر او برای نابودی غم و اندوه حاصل از استهزا یاری بگیرد».[11]
ب) عوامل تمسخر
از نگاه قرآن کریم، خداوند به دشمنان مهلت داده است و آنان بیآنکه بفهمند، فریب مهلت چند روزه دنیا را میخورند و سرانجام هم مجازات میشوند.[12] دلیل اصلی این امر هم «عدم فهم دقیق» است که در پی اصلاح ناپذیریشان، دامن آنها را میگیرد. خداوند این حقیقت را چنین بازگو میفرماید: ( انا جعلنا علی قلوبهم اکنّةً ان یفقهوه و فی اذانهم وقراً و ان تدعُهم الی الهدی فلن یهتدوا اذاً ابداً)؛ در حقیقت ما بر دلهای آنان پردههایی افکندیم تا آن را به طور عمیق نفهمند و در گوشهای آنان سنگینی (قرار دادیم) و اگر آنان را به سوی هدایت فراخوانی، پس در آن هنگام هرگز رهنمون نمیشوند.[13]
ج) پیامدهای تمسخر برای مسخرکنندگان
قرآن کریم در موارد متعدد، به آثار و پیامدهای سخت تمسخر آیات، رسول و مؤمنان اشاره میکند. از آنجا که آنها قصد تحقیر و توهین آیات الهی را دارند، خداوند فرموده: «عذاب خوار کننده برای آنها آماده شده است». «فرا روی آنان جهنم است و... برایشان عذاب بزرگی است».[14] و مهمتر اینکه همان چیزهایی که مورد تمسخر بودند، «روزی بر خود آنها مسلط خواهند شد».[15]
د) راهکار مبارزه با تمسخر
قرآن کریم، آنجا که مؤمنان مورد تمسخر قرار میگیرند، دستور به دفع دستاویز مسخرهکنندگان میدهد.[16] و به پیامبر دستور میدهد برای مبارزه، از مسخرهکنندگان روی برگرداند و نیز حضور در جمع آنان را ترک کند، مگر اینکه از موضوع مورد تمسخر دست بردارند و به موضوعی دیگر بپردازند. در ذیل آیة )اذا رایت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم ...(در تفسیر مجمع البیان از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که «وقتی آیه نازل شد، مسلمانها از همنشینی با کفار و استهزا کنندگان منع شدند. جمعی از مسلمانها گفتند: اگر بخواهیم همه جا چنین کنیم، باید هرگز به مسجد الحرام نرویم و طواف نکنیم. آیه نازل شد که در این مواقع آنها را نصیحت کنید».[17]
سومین راهکار قرآنی، تسبیح و حمد خدا، سجده ، عبادت و صبر است که ظرفیت لازم را برای تحمل آثار تمسخر در رسول خدا(ص) ایجاد میکند.[18]
نکته پایانی اینکه: تمسخر رسول خدا امروزه ابعاد گستردهتری یافته است. نوشتن رمانهای بیاساس و تخریب شخصیت معصومانه او، طراحی کاریکاتورها، نوشتن نمایشنامهها، پخش فیلمهای مضحک، خلق لطیفههای تمسخر آمیز نوشتاری، اینترنتی و... همگی از مصادیق تمسخر رسول الله به شمار میرود که بر اساس راهکارهای قرآنی موظف هستیم تا حدّ مقدور، دستاویزی به دست مخالفان ندهیم، از آنان اعراض کنیم و امکان جولان برای آنان فراهم نیاوریم. البته حکم فقهی سابّ النّبی و مسخرهکنندگان آن بزرگوار، با قاطعیت باید اجرا گردد.
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، دشتی، خ 3، ص 448؛ خطبه شقشقیه؛ امام علی(ع) رهبری را به محور سنگ آسیاب تشبیه میکند.
2. انفال / 30.
3. بقره / 104؛ تفسیر نمونه، ج 1، ص 383؛ توبه / 79.
4. انعام/68؛ مؤمن/83؛ جاثیه/9؛ کهف/56؛ تفسیر نمونه، ج5، ص 288.
5. حجر / 11؛ انبیاء / 41.
6. حجر / 11؛ زخرف / 7.
7. انبیاء / 41 ؛ رعد / 32؛ ص / 63.
8. زخرف / 47.
9. انبیاء / 36؛ المیزان، ج 14، ص 288.
10. حجر / 94 – 97.
11. المیزان، ج 14، ص 194.
12. رعد / 32.
13. کهف / 57.
14. جاثیه / 9 و 10.
15. غافر / 40 ؛ انبیاء / 41.
16. بقره / 103.
17. تفسیر نمونه، ج 5 ، ص 288.
18. المیزان ، ج 14، ص 194.
رهبری، ستون اصلی جامعه اسلامی است.[1] و هرگونه آسیب رساندن به آن پیامدهای خطرناکی برای تمام ارکان دین و جامعه دارد. دشمنان اسلام با درک همین تأثیر گذاری، همواره کوشیدهاند رهبری جامعه اسلامی را از هر راه ممکن، تضعیف و ناکارآمد سازند. اقدامات خصمانه، گاه در قالب قتل، زندان، تهدید و ترور جای میگیرند[2] و زمانی در چهرة اقدامات فرهنگی و تخریب شخصیتی ظاهر میشوند. آیات فراوانی از قرآن کریم ناظر به اقدامات خصمانه فرهنگی و به اصطلاح براندازی «نظام و رهبری» از طریق تضعیف و تخریب چهره رهبری اسلامی؛ یعنی شخص رسولالله است؛ اقداماتی که در هر عصر، از جمله دوره ما نیز برای تخریبی چهره رهبران دینی به کار میرود. دفاع قرآن از ساحت پیامبر در برابر تخریب شخصیتی نیز گویای وظیفه جامعه اسلامی در حمایت همه جانبه از رهبری اسلامی و خنثی سازی اقدامات تخریب است. شاید فلسفه فضیلت صلوات همیشگی بر پیامبر اعظم و اهل بیت: وجود تهاجم همیشگی دشمنان بر آن بزرگوار باشد.
تمسخر رسول اعظم(ص)
الف) گونههای تمسخر
تمسخر شخصیت رسول خدا، طی سالهای اخیر، از غوغای کتاب آیات شیطانی، آثار نویسنده زن بنگلادشی، روشنفکرنمای ترکیهای، تا «کاریکاتورهای دانمارکی» و... جملگی در مقابل نگاههای ناباورانه مسلمانان رخ داده و بهت و حیرت آنان را در پی داشته است. اما مطالعه قرآن کریم و تاریخ اسلام، گویای این واقعیت است که این اقدامات، بیسابقه نیست و دشمنان از آغاز بعثت تا رحلت پیامبر اکرم از این ابزار به عنوان وسیله تخریب شخصیت آن حضرت سود بردهاند.
حربة تمسخر، گاه علیه مؤمنان[3] ، زمانی علیه آیات خدا،[4] و گاه علیه رسولان الهی به کار رفته است. قرآن کریم[5] تأکید دارد که همه رسولان مورد استهزای دشمنان قرار گرفتهاند. گویی سیره همیشگی دشمنان تمام انبیا، در تمام دورانها چنین بوده است؛ روشی که هرگز کارایی خود را از دست نداده است و دشمنان از آن قطع امید نکردهاند. به لحن صریح آیات توجه میکنیم:
1. (و ما یأتیهم من رسول الاّ کانوا به یستهزءون)؛ و هیچ فرستادهای به سراغ آنان نمیآمد، مگر اینکه همواره او را ریشخند میکردند.[6]
2. (ولقد استهزیء برسل من قبلک فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزءون)؛ و به یقین پیش از تو فرستادگانی ریشخند شدند و آنچه که همواره آن را ریشخند میکردند، آنان را فرو گرفت.[7]
در قرآن علاوه بر این؛ به طور مشخص از تمسخر شدن برخی پیامبران مانند حضرت نوح و موسی یاد شده است.[8]
3. (و اذا رءاک الذین کفروا ان یتخذوک الاّ هزواً أهذا الذی یذکُرُ آلهتکُم و هم بذکر الرحمان هم الکافرون)؛ و کسانی که کفر ورزیدند، هنگامی که تو را میبینند، جز به ریشخندت نمیگیرند. (و میگویند) آیا این کسی است که معبودهای شما را (به بدی) یاد میکند؟! در حالی که آنان خود یاد (خدای) گسترده مهر را منکرند.[9]
شدت این تمسخرها به گونهای بود که گاه رسول اکرم را دچار تنگی سینه میکرد؛ ولی خداوند وعده میداد که در برابر تمسخر و استهزاها، از رسول خدا محافظت خواهد کرد:
(فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین. انّا کفیناک المستهزءین، الذین یجعلون مع الله الهاً آخر فسوف یعلمون. و لقد نعلم انّک یضیق صدرک بما یقولون...)؛ و آنچه را که فرمان داده شدهای، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما تو را از مسخره کنندگان کفایت میکنیم. کسانی که معبود دیگری با خدا قرار میدهند، و به زودی خواهند دانست، و به یقین میدانیم که تو به خاطر آنچه میگویند، سینهات تنگ میشود.[10]
علامه طباطبایی مینویسد: معنای آیه چنین است: «وقتی تو هشدار دهنده در مورد عذاب ما هستی، آنچه را که به آن امر شدهای، آشکار کن و دعوت را علنی و حق را اظهار نما و از مشرکان روی برگردان؛ زیرا ما با فرستادن عذاب، مسخره کنندگان را کفایت میکنیم. و این سخن خدا : )و لقد نعلم انّک یضیق صدرک...(بازگشت دوباره به اندوه رسول خدا و تنگی سینهاش از استهزایشان است تا موجب بیشتر به تسلیت و رحیب نفس و تقویت روح پیامبر شود. در ادامه، خداوند دستور میدهد از تسبیح و حمد خدا و سجده بر او برای نابودی غم و اندوه حاصل از استهزا یاری بگیرد».[11]
ب) عوامل تمسخر
از نگاه قرآن کریم، خداوند به دشمنان مهلت داده است و آنان بیآنکه بفهمند، فریب مهلت چند روزه دنیا را میخورند و سرانجام هم مجازات میشوند.[12] دلیل اصلی این امر هم «عدم فهم دقیق» است که در پی اصلاح ناپذیریشان، دامن آنها را میگیرد. خداوند این حقیقت را چنین بازگو میفرماید: ( انا جعلنا علی قلوبهم اکنّةً ان یفقهوه و فی اذانهم وقراً و ان تدعُهم الی الهدی فلن یهتدوا اذاً ابداً)؛ در حقیقت ما بر دلهای آنان پردههایی افکندیم تا آن را به طور عمیق نفهمند و در گوشهای آنان سنگینی (قرار دادیم) و اگر آنان را به سوی هدایت فراخوانی، پس در آن هنگام هرگز رهنمون نمیشوند.[13]
ج) پیامدهای تمسخر برای مسخرکنندگان
قرآن کریم در موارد متعدد، به آثار و پیامدهای سخت تمسخر آیات، رسول و مؤمنان اشاره میکند. از آنجا که آنها قصد تحقیر و توهین آیات الهی را دارند، خداوند فرموده: «عذاب خوار کننده برای آنها آماده شده است». «فرا روی آنان جهنم است و... برایشان عذاب بزرگی است».[14] و مهمتر اینکه همان چیزهایی که مورد تمسخر بودند، «روزی بر خود آنها مسلط خواهند شد».[15]
د) راهکار مبارزه با تمسخر
قرآن کریم، آنجا که مؤمنان مورد تمسخر قرار میگیرند، دستور به دفع دستاویز مسخرهکنندگان میدهد.[16] و به پیامبر دستور میدهد برای مبارزه، از مسخرهکنندگان روی برگرداند و نیز حضور در جمع آنان را ترک کند، مگر اینکه از موضوع مورد تمسخر دست بردارند و به موضوعی دیگر بپردازند. در ذیل آیة )اذا رایت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم ...(در تفسیر مجمع البیان از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که «وقتی آیه نازل شد، مسلمانها از همنشینی با کفار و استهزا کنندگان منع شدند. جمعی از مسلمانها گفتند: اگر بخواهیم همه جا چنین کنیم، باید هرگز به مسجد الحرام نرویم و طواف نکنیم. آیه نازل شد که در این مواقع آنها را نصیحت کنید».[17]
سومین راهکار قرآنی، تسبیح و حمد خدا، سجده ، عبادت و صبر است که ظرفیت لازم را برای تحمل آثار تمسخر در رسول خدا(ص) ایجاد میکند.[18]
نکته پایانی اینکه: تمسخر رسول خدا امروزه ابعاد گستردهتری یافته است. نوشتن رمانهای بیاساس و تخریب شخصیت معصومانه او، طراحی کاریکاتورها، نوشتن نمایشنامهها، پخش فیلمهای مضحک، خلق لطیفههای تمسخر آمیز نوشتاری، اینترنتی و... همگی از مصادیق تمسخر رسول الله به شمار میرود که بر اساس راهکارهای قرآنی موظف هستیم تا حدّ مقدور، دستاویزی به دست مخالفان ندهیم، از آنان اعراض کنیم و امکان جولان برای آنان فراهم نیاوریم. البته حکم فقهی سابّ النّبی و مسخرهکنندگان آن بزرگوار، با قاطعیت باید اجرا گردد.
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، دشتی، خ 3، ص 448؛ خطبه شقشقیه؛ امام علی(ع) رهبری را به محور سنگ آسیاب تشبیه میکند.
2. انفال / 30.
3. بقره / 104؛ تفسیر نمونه، ج 1، ص 383؛ توبه / 79.
4. انعام/68؛ مؤمن/83؛ جاثیه/9؛ کهف/56؛ تفسیر نمونه، ج5، ص 288.
5. حجر / 11؛ انبیاء / 41.
6. حجر / 11؛ زخرف / 7.
7. انبیاء / 41 ؛ رعد / 32؛ ص / 63.
8. زخرف / 47.
9. انبیاء / 36؛ المیزان، ج 14، ص 288.
10. حجر / 94 – 97.
11. المیزان، ج 14، ص 194.
12. رعد / 32.
13. کهف / 57.
14. جاثیه / 9 و 10.
15. غافر / 40 ؛ انبیاء / 41.
16. بقره / 103.
17. تفسیر نمونه، ج 5 ، ص 288.
18. المیزان ، ج 14، ص 194.