چکیده

حاکمیت به معنای مشروعیت یا توجیه قدرت سیاسی بنا بر منبع آن به سه دسته الهی، غیرالهی و الهی-انسانی تقسیم می شود. آخوند خراسانی با توجه به مبانی فقهی و اصولی خود، ابتدا قدرت مطلقه را صرفاً مخصوص ذات خداوندی می داند و در دو دوره زندگی خود، ابتدا امور حسبه را از باب قدر متیقن از اختیارات فقیه و در دوره مبارزه مشروطه خواهی خود از اختیارات مؤمنین و سپس جمهور ملت می داند و در این مرحله متمایل به مشروعیت قدرت سیاسی جمهور ملت می شود. وی وجه شرعی بودن سلطنت مشروعه را رد می کند و حکومت معصوم را صرفاً حکومت مشروع تلقی می کند و تمام حکومت های عصر غیبت را جائر و با تقسیم آنها به عادله، نظیر مشروطه و جابره ، حکومت عادله، نظیر مشروطه که مباشر امور عامه عقلا و متدینین باشند، به تصریح حکم عقل و به فصیح منصوصات شرع، بر غیر مشروعه جابره تلقی می کند.

Sovereignty and political legitimacy in the intellectual school of Akhund Khorasani

Sovereignty, in the sense of legitimacy or justification of political power, is divided into three categories: divine, non-divine and divine-human according to its source. Akhund Khorasani, according to his first and foremost jurisprudential foundations, first considers absolute power to be exclusive to God's nature, and in two periods of his life, firstly, he dealt with the matters of hasba from the authority of the jurist, and in the period of his struggle for constitutionalism. , he knows about the authority of believers and then the president of the nation, and at this stage he leans towards the legitimacy of the political power of the president of the nation. He rejects the legitimacy of the legitimate monarchy and considers the infallible government to be only the legitimate government and all the governments of the age of occultation as unjust and by dividing them into just, such as the constitutional and coercive, the just government, such as the constitutional, is in charge of public affairs. If they are rational and religious, according to the clear ruling of reason and the eloquent texts of the Sharia, it considers the illegitimacy of Jabreh.

تبلیغات