قرآن و احترام به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
آرشیو
چکیده
متن
قرآن مجید در آیات فراوانی از آخرین سفیر الهی و چراغ پرفروغ عالم هستی، به شکل های گوناگونی سخن گفته و چهرة مقدس و ملکوتیاش را به تصویر کشیده است. گاه نام مقدسش را با تعظیم یاد میکند، گاهی اطاعت از وجود مقدسش را اطاعت از پروردگار و نافرمانی او را نافرمانی خدا قلمداد کرده، گاهی به حضرتش سوگند یاد میکند و گاهی هم به دفاع از او برمیخیزد.
خدای کریم در قرآن مجید علاوه بر بیان اوصاف پیامبر(ص)، احترام به آن حضرت را یکی از واجبات مسلمانان بر شمرده و در آیاتی چند، همگان را به این وظیفة شرعی فراخوانده است.
از جمله مواردی که مصداق بارز احترام و تکریم و تعظیم پیامبر(ص)است، طلب رحمت برای آن حضرت میباشد. مسلمانان از سوی پروردگار موظف شدهاند که همیشه به یاد پیامبر خاتم باشند و حتی در نماز برای او صلوات و درود بفرستند و رحمت خداوند را برای وجود مقدسش طلب کنند. جالب این است که خداوند پیش از چنین دستوری، نخست خود و فرشتگانش چنین کاری را آغاز کرده و سپس به پیامبرش خبر داده که مسلمانان برای ادای احترام و تعظیم پیامبر(ص)باید بر او صلوات و درود بفرستند. این نوشتار، درنگ کوتاهی در این فرمان الهی است.
قرآن و فرمان صلوات بر پیامبر
یکی از دستورهای قرآن کریم که در سوره احزاب بدان اشاره شده، صلوات فرستادن و درود بر پیامبر عظیم الشأن است. آنجا که میفرماید: )انّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ یا أیّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً([1] ؛ همانا خدا و فرشتگان بر پیامبر درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم فرمان او باشید.
صلوات چیست؟
ابن فارس در مقاییس الّلغه در معنای صلوات مینویسد: «فأمّا الصّلاة من الله تعالی فالرّحمة؛ صلوات از سوی پروردگار، همانا رحمت اوست. »[2]
شیخ طوسی در تفسیر تبیان اضافه میکند: صلات پروردگار، همان کرامتهایی است که به پیامبرش عنایت فرموده و او را برتر از دیگران شمرده و درجه و رتبهاش را بالاترین درجات قرار داده است. همچنین مقام و منزلتش را بسیار رفیع و بلند کرده و از آن حضرت، تعریف و تمجید نموده است.[3]
با این بیان، صلوات خدا بر پیامبر(ص)با صلوات فرشتگان و بندگان بر پیامبر، اندک تفاوتی دارد؛ زیرا خداوند خود پیامبرش را به وسیلة صلوات مشمول رحمت و عنایت خاصّ خود قرار میدهد، اما فرشتگان و سایر بندگان از خدا میخواهند که پیامبرش را مشمول کرامت و رحمت واسع خویش قرار دهد.
علامه طباطبائی مینویسد:
«و قد استفاضت الرّوایات من طرق الشّیعة و أهل السّنّة انّ طریق صلاة المؤمنین أن یسألوا الله تعالی أن یصلّی علیه و آله».[4]
آیا صلوات بر پیامبر، استمراری است؟
مسئلة دیگر درباره این فرمان الهی آن است که: آیا صلوات بر پیامبر به زمان حضور آن حضرت اختصاص داشت یا اینکه حتی پس از رحلت پیامبر، بلکه تا روز قیامت تمام مسلمانان وظیفه دارند طبق آیة مبارکه، بر او صلوات و درود بفرستند؟
روشن است که این حکم، اختصاص به زمان خاصّی ندارد؛ چون در آیة شریفه فعل مضارع «یصلّون» به کار رفته که دلالت بر استمرار عمل دارد. بنابراین پیوسته خداوند و فرشتگان بر او رحمت و درود میفرستند؛ رحمت و درودی پیوسته و جاودانی.[5]
کیفیت صلوات بر پیامبر اعظم
پس از نزول این آیه شریفه بر پیامبر اعظم(ص)، شاید یاران معنای صلوات را میدانستند، اما به یقین از کیفیت آن بیخبر بودند. بدین جهت، بنا بر نقل ابوحمزه ثمالی، یکی از یاران پیامبر به نام کعب گوید: پس از نزول آیه یاد شده عرض کردیم: سلام بر تو را میدانیم، ولی صلوات بر تو چگونه است؟
فرمود: بگویید: «الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد کما صلّیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید، و بارک علی محمّد و آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید»[6] ؛ پروردگارا! بر پیامبر و آل پیامبر درود فرست؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی. بیشک تو حمید و مجید هستی. خدایا! بر محمّد و آل محمّد مبارک گردان؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم مبارک گردانیدی.»
از این روایت، بلکه ده ها روایت دیگر که در کتابهای شیعه و سنّی نقل شده، به دست میآید که مسلمانان باید این چنین بر پیامبر(ص)صلوات بفرستند و هرگز آل او را از وجود مقدسش جدا نسازند؛ چرا که خود رسول الله کیفیت و چگونگی صلوات را این چنین بیان کرده است.
نهی از فرستادن صلوات ناقص
در بحث از کیفیت صلوات بر پیامبر(ص)گذشت که طبق دستور آن حضرت باید صلوات کامل فرستاده شود و هرگز میان پیامبر و آلش در صلوات جدایی نیفتد و بارها فرمود: هرگز بر من صلوات بترا (ناقص) نفرستید.
یاران عرض کردند: یا رسول الله! صلوات بترا چیست؟
فرمود: اینکه فقط بگویید: الّلهمّ صلّ علی محمّد و دنبالهاش را قطع کنید؛ بلکه بگویید: الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد.[7]
علامه طباطبائی پس از آوردن حدیث کعب، می نویسد: هجده روایت دیگر هست که دلالت دارند بر مشارکت آل پیامبر با او در صلوات. این روایات را اصحاب سنن و جوامع از برخی یاران پیامبر نقل کردهاند؛ از جمله: ابن عباس، طلحه، ابوسعید خدری، ابوهریره، ابومسعود انصاری، بریده، ابن مسعود کعب بن عجرة و علی (علیه السلام) . اما روایات از طریق شیعه، بیش از شمارش است.[8]
با عنایت به مسئلة فوق و تأکید و سفارش پیامبر(ص) بر جدا نکردن آل او در صلوات، باز هم دیده شده که برخی، همانند مسلم در صحیح خود، بابی آورده و گویا خواسته است صلوات را فقط بر رسول خدا(ص) محدود کند.[9]
آل پیامبر کیان اند؟
مفسران قرآن در ذیل آیة تطهیر که خداوند فرمود: )انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا([10] ، به این بحث پرداختهاند که مقصود از «اهل البیت» در این آیه مبارکه، چه کسانی هستند.
برخی به قرینة آیات قبل و بعد، این آیه را مخصوص همسران پیامبر(ص)میدانند؛ اما تمام مفسران شیعه و بیشتر مفسران سنّی، این آیه را به «خمسة طیّبه» تخصیص داده و چنین نوشتهاند که: پس از نزول آیه تطهیر، پیامبر(ص)مدت شش ماه، هنگامی که برای نماز صبح از کنار خانه فاطمه3میگذشت، صدا میزد: «الصلوة یا أهل البیت! )انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا(؛ هنگام نماز است ای اهل بیت! خداوند میخواهد پلیدی را از شما اهلبیت دور کند و شما را پاک سازد.»[11]
همچنین به روایات متعددی بر خورد میکنیم که ابوسعید خدری با صراحت، گواهی میدهد که این آیه تنها درباره همان پنج تن نازل شده است.[12]
روایات فراوان مربوط به «حدیث کساء»، بهترین دلیل است که مقصود از آل البیت، پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین است. بر اساس این روایات، پیامبر هنگام ملاقات با آنان، عبایی بر آنها افکند و فرمود: «خداوندا! اینان خاندان من هستند. رجس و آلودگی را از آنها دور کن».
دانشمند معروف نیشابوری، به نام حاکم حسکانی، در شواهد التّنزیل این روایات را به طرق و راههای متعدد از راویان مختلفی گردآوری کرده است.[13]
خلاصه اینکه پیامبر(ص) ضمن خارج کردن امسلمه و سایر همسران از شمول این آیه[14]، سه بار این جمله را تکرار کرد: «خداوندا! اهل بیت من اینان هستند، پلیدی را از آنها دور کن».[15]
استاد مکارم شیرازی می نویسد: از مجموع آنچه گفتیم، چنین نتیجه میگیریم که منابع و راویان احادیثی که دلالت بر انحصار آیه به پنج تن میکند، به قدری فراوان است که جای تردید در آن باقی نمیگذارد. در شرح احقاق الحق بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گردآوری شده و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم میگذرد.[16]
انگیزة فرستادن صلوات
پیامبران خدا در راه رساندن پیام الهی سختترین رنجها را متحمل شدند، در برابر اهانتها، ناسزاها و آزارهای روحی و جسمی دشمنان خدا، سخت ایستادگی کردند و با جدّیت تمام، پیام روح بخش و انسانساز پروردگار را به مردم رساندند. از این رو، خدا دستور داده تا بر آن حضرت درود فرستیم، و بشر نیز از باب قدرشناسی و ارج گذاری به ساحت انبیای الهی - به ویژه حضرت ختمی مرتبت - وظیفه دارد که پیوسته به یاد این پیامبر دلسوز و مهربان باشد و همواره برای وجود مقدسش از خداوند درخواست رحمت الهی بنماید.
در روایات نیز صلوات بر پیامبر و خاندانش جزء واجبات قلمداد شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «الصّلاة علی النّبیّ و آله واجبة فی کلّ المواطن و عند العطاس و...؛[17] صلوات بر پیامبر و آل او در همه جا لازم است؛ حتی هنگام عطسه و غیر آن». امام رضا (علیه السلام) شبیه به همین مضمون را به مأمون عباسی نوشت.[18]
آیا صلوات بر پیامبر و آل او واجب است؟
تمام فقهای شیعة امامیه، صلوات بر محمّد و آل محمّد را در «تشهّد» واجب میدانند و در غیر آن مستحب.
شیخ طوسی در کتاب النّهایة در باب تشهّد، ضمن فتوا به وجوب صلوات بر پیامبر و آل او میفرماید: «و کذلک الصّلاة علی النّبیّ و آله فریضة فمن ترکها متعمّداً وجبت علیه اعادة الصّلاة و من ترکها ناسیاً قضاها بعد التّسلیم و لم یکن علیه شیئ؛ صلوات بر محمّد و آل محمّد، واجب است. پس هرکه این فریضه را از روی عمد ترک گوید، باید نماز را اعاده کند، و هرکه از روی فراموشی آن را نیاورد، باید پس از نماز آن را قضا کند و چیزی دیگر بر او نخواهد بود.»[19]
همچنین علامه حلّی در منتهی المطلب میفرماید: «و یجب فیه الصّلاة علی النّبیّ(ص) عقیب الشّهادتین، ذهب الیه علماؤنا أجمع فی التّشهّد الأوّل والثّانی[20]؛ و واجب است در تشهد پس از آوردن دو شهادت، بر پیامبر(ص) صلوات بفرستد و به این وجوب در تشهد اول و دوم، تمام علمای ما فتوا دادهاند.»
علامه حلّی در مسئلة دیگر، با اضافه کردن آل پیامبر به صلوات بر آن حضرت میفرماید:
«مسئلة: الصّلاة علی آله واجبة فیالتّشهّد الأوّل و الثانی ذهب الیه علماؤنا أجمع[21]؛ صلوات بر آل پیامبر در تشهّد اوّل و دوم واجب است. تمام علمای ما به این مسئله فتوا دادهاند».
سپس به بررسی أدلّة آن از طریق عامّه و خاصّه بر وجوب حکم صلوات بر محمد و آل محمد پرداخته است.[22]
وجوب صلوات از دیدگاه اهل سنت
فقهای سنّی در خصوص این مسئله، دو دسته هستند: یک دسته، فتوا به وجوب دادهاند؛ همانند شافعی و جمعی دیگر از فقهاء. دستة دوم همانند ابوحنیفه آن را واجب نشمردهاند. سرخسی[23] در مبسوط مینویسد:
«ثمّ الصّلاة علی النّبیّ(ص) فی الصّلاة لیست من جملة الأرکان عندنا، و قال الشّافعی: هی من جملة أرکان الصّلاة لاتجوز الصّلاة الاّ بها؛ صلوات بر پیامبر در نماز، در نزد ما، از ارکان شمرده نمیشود؛ اما در نزد شافعی، از ارکان نماز شمرده شده؛ به گونهای که نماز بدون آن صحیح نمیباشد.»[24]
استاد مکارم شیرازی، ضمن آوردن شعر معروف شافعی، مینویسد: جالب اینکه شافعی همین فتوا را در شعر معروفش صریحاً آورده است؛ در آنجا که میگوید:
یا أهل بیت رسول الله حبّکم
فرض من الله فی القرآن أنزله
کفا کم من عظیم القدر أنکم
من لم یصل علیکم لاصلاة له
ای اهل بیت رسول الله! محبت شما از سوی خداوند در قرآن واجب شده است. در عظمت مقام شما همین بس که هرکس بر شما، صلوات نفرستد، نمازش باطل است.[25]
آیا صلوات برای پیامبر سودمند است؟
ممکن است این سؤال به ذهن آید که: امت اسلامی به فرمان قرآن کریم، مأموریت یافته که در نماز و غیر نماز، بر پیامبر رحمت صلوات بفرستد، اما معلوم نیست که صلوات ما به حال پیامبر که مقامش را جز خدا نمیداند، سودی داشته باشد؛ چرا که او عالیترین مراتب کمال را طی کرده و نیازی به درود ما ندارد.
پاسخ میدهیم: شکی نیست که مقام نبیّ اکرم(ص) آن قدر والاست که هرگز بشر توان درک آن را نداشته است و نخواهد داشت و تنها پروردگار میداند پیامبرش در چه جایگاهی قرار دارد. اما داشتن چنین درجاتی موجب نمیشود که مقام او بالا و بالاتر نرود، چون درجات در نزد خداوند هرگز حدّ و دودی ندارد. با تأمل در شواهد زیرّ صدق و مدعای ما روشن میشود:
1. امام صادق (علیه السلام) در مقام بیان تشهّد به عبدالمک بن عمر احول میفرماید:
«التّشهّد فی الرّکعتین الأوّلتین الحمدلله اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لاشریک له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله، الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و تقبّل شفاعته فی امته وارفع درجته.»[26]
در اینجا امام صادق (علیه السلام) از درخواست بالابردن درجات پیامبر به وسیلة دعای مسلمانان سخن به میان میآورد.
2. امیرمؤمنان (علیه السلام) از پیامبر نقل کرده که آن حضرت فرمود: «فی الجنّة درجة تدعی الوسیلة، فاذا سألتم الله فسئلوا لی الوسیلة. قالوا: یا رسول الله مَن یسکن معک فیها. قال: علی و فاطمة و الحسن والحسین[27]؛ در بهشت درجهای است به نام وسیله. هرگاه بخواهید در هنگام دعا چیزی برای من از خدا بخواهید، مقام وسیله را مسئلت نمایید. گفتند: یا رسول الله! چه کسانی در این درجه (مخصوص) با شما هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین.»
علامه امینی در ذیل این حدیث مینویسد: این حدیث را دانشمندان عامّه نیز در کتب خود ذکر نمودهاند؛ از جمله سیوطی در کتاب الجامع الکبیر از حافظ ابن مردویه نقل کرده است. ما شیعیان نیز در زیارت پیامبر(ص) چنین میگوییم:
«الّلهمّ اعطه الدّرجة الرّفیعة و آته الوسیلة من الجنّة[28] ؛ خدایا! درجة رفیع و همچنین درجة مخصوص – وسیله – را به او عنایت فرما.»
فضایل و فواید صلوات
بزرگان اهل حدیث و دانشمندان شیعه و سنّی روایات و احادیث فراوانی را در ذیل همین آیه و همچنین در دیگر موارد آوردهاند. برخی در اهمیت این موضوع، کتابهایی را به رشته تحریر درآوردهاند و برخی دیگر همانند علامه مجلسی در بحارالانوار بابی به این مسئله اختصاص داده و در حدود هفتاد روایت در آن باب آورده است. از مجموع این روایات به آثار و فضایل و برکات خوبی می رسیم. پایانبخش این بحث را به این فضایل اختصاص میدهیم.
پیامبر(ص)و امامان معصوم:، ضمن بیاناتی مفصل و فراوان، بر این مطالب تکیه کرده و فرمودهاند:
صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را از بین میبرد.[29]
صلوات در نزد خداوند همانند تسبیح و تهلیل و تکبیر است.[30] .
هیچ عملی در روز جمعه، افضل از صلوات نیست.[31]
با ذکر صلوات، انسان از گناهانش بیرون میرود.[32]
ذکر صلوات، افضل از آزادی بندگان است.[33]
هیچ چیز از ذکر صلوات بر محمد و آل محمد برتر نیست.[34]
ذکر صلوات، سپری از آتش جهنم است.[35]
خداوند در برابر ذکر صلوات برای فرستندة آن، هزار حسنه مینویسد.[36]
فرستندة صلوات، مورد شفاعت قرار خواهد گرفت.[37]
خداوند برای فرستندة صلوات، صد حاجت برآورده میسازد که هفتاد حاجت از حاجتهای دنیا و سی نیاز از نیازهای آخرت است.[38]
فرستندة صلوات، از همنشینان پیامبر در عالیترین درجات بهشت است.[39]
صلوات، از بین برنده نفاق و دو رویی است.[40]
فرستادن صلوات، سبب ایجاد نور در قبر میشود.[41]
صلوات، وسیلة تقرب به خدا میباشد.[42]
صلوات بر محمد و آل محمد در بین نماز ظهر و عصر، برابر با هفتاد رکعت نماز است.[43]
با ذکر صلوات، فراموش شدهها به یاد میآید.[44]
کسی که پس از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بر محمد و آل او صلوات بفرستد، از دنیا نمیرود، مگر اینکه امام زمان (علیه السلام) را ببیند.[45]
فرستادن صلوات، سبب توانگری و زدودن فقر از انسان و جامعه میشود.[46] فرستادن صلوات، سبب دفع و رفع تشنگی در روز قیامت میشود.[47]
خداوندا! آنچه را که برای بندگان صالح خود مقدّر کردهای، دربارة ما نیز به برکت صلوات بر محمد و آل او، مقرّر بفرما.
پی نوشت ها:
1. احزاب / 56.
2 . مقاییس اللغه، ج 3، ص 301.
3 .التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 359.
4 . تفسیر المیزان، ج 22، ص 338.
5 . تفسیر نمونه، ج 17، ص 416.
6 . الدّر المنثور، ج 6، ص 646؛ سنن نسائی، ج 3، ص 45؛ صفوة العرفان، ج 5، ص 178.
7 . الصواعق المحرقه، ص 44.
8. المیزان، ج 22، ص 344.
9. ر.ک: صحیح مسلم، ج 2، ص 16، باب الصلاة علی النبی.
10. احزاب / 33.
11. تفسیر نمونه، ج 17، ص 300.
12. شواهد التنزیل ج 2، ص 25.
13. همان.
14. مجمع البیان، ج 8، ص 559.
15. تفسیر نمونه، ج 17، ص 300.
16. همان، ص 302.
17. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 301.
18. همان.
19. النهایه، ص 89.
20. منتهی المطلب، ج 1، ص 293.
21. همان.
22. همان.
23. سرخسی، فقه خود را بر مبنای فقه ابوحنیفه تدوین کرده است.
24. المبسوط، ج 1، ص 29.
25. تفسیر نمونه، ج 17، ص 421.
26. منتهی المطلب، ج 1، ص 294.
27. فاطمة الزهراء، علامه امینی، ص 99.
28. همان.
29. بحارالانوار، ج 91، ص 48.
30. همان.
31. همان، ص 51.
32. همان، ص 55.
33. همان، ص 57.
34. همان.
35. همان، ص 58.
36. همان.
37. همان، ص 63.
38. همان، همان، ص 59.
39. همان.
40. همان.
41. همان، ص 70.
42. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 303.
43. سفینة البحار، ج 1، ص 49.
44. همان.
45. همان.
46. مجلّه کوثر، ش 50، ص 137.
47 . همان.
خدای کریم در قرآن مجید علاوه بر بیان اوصاف پیامبر(ص)، احترام به آن حضرت را یکی از واجبات مسلمانان بر شمرده و در آیاتی چند، همگان را به این وظیفة شرعی فراخوانده است.
از جمله مواردی که مصداق بارز احترام و تکریم و تعظیم پیامبر(ص)است، طلب رحمت برای آن حضرت میباشد. مسلمانان از سوی پروردگار موظف شدهاند که همیشه به یاد پیامبر خاتم باشند و حتی در نماز برای او صلوات و درود بفرستند و رحمت خداوند را برای وجود مقدسش طلب کنند. جالب این است که خداوند پیش از چنین دستوری، نخست خود و فرشتگانش چنین کاری را آغاز کرده و سپس به پیامبرش خبر داده که مسلمانان برای ادای احترام و تعظیم پیامبر(ص)باید بر او صلوات و درود بفرستند. این نوشتار، درنگ کوتاهی در این فرمان الهی است.
قرآن و فرمان صلوات بر پیامبر
یکی از دستورهای قرآن کریم که در سوره احزاب بدان اشاره شده، صلوات فرستادن و درود بر پیامبر عظیم الشأن است. آنجا که میفرماید: )انّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ یا أیّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً([1] ؛ همانا خدا و فرشتگان بر پیامبر درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم فرمان او باشید.
صلوات چیست؟
ابن فارس در مقاییس الّلغه در معنای صلوات مینویسد: «فأمّا الصّلاة من الله تعالی فالرّحمة؛ صلوات از سوی پروردگار، همانا رحمت اوست. »[2]
شیخ طوسی در تفسیر تبیان اضافه میکند: صلات پروردگار، همان کرامتهایی است که به پیامبرش عنایت فرموده و او را برتر از دیگران شمرده و درجه و رتبهاش را بالاترین درجات قرار داده است. همچنین مقام و منزلتش را بسیار رفیع و بلند کرده و از آن حضرت، تعریف و تمجید نموده است.[3]
با این بیان، صلوات خدا بر پیامبر(ص)با صلوات فرشتگان و بندگان بر پیامبر، اندک تفاوتی دارد؛ زیرا خداوند خود پیامبرش را به وسیلة صلوات مشمول رحمت و عنایت خاصّ خود قرار میدهد، اما فرشتگان و سایر بندگان از خدا میخواهند که پیامبرش را مشمول کرامت و رحمت واسع خویش قرار دهد.
علامه طباطبائی مینویسد:
«و قد استفاضت الرّوایات من طرق الشّیعة و أهل السّنّة انّ طریق صلاة المؤمنین أن یسألوا الله تعالی أن یصلّی علیه و آله».[4]
آیا صلوات بر پیامبر، استمراری است؟
مسئلة دیگر درباره این فرمان الهی آن است که: آیا صلوات بر پیامبر به زمان حضور آن حضرت اختصاص داشت یا اینکه حتی پس از رحلت پیامبر، بلکه تا روز قیامت تمام مسلمانان وظیفه دارند طبق آیة مبارکه، بر او صلوات و درود بفرستند؟
روشن است که این حکم، اختصاص به زمان خاصّی ندارد؛ چون در آیة شریفه فعل مضارع «یصلّون» به کار رفته که دلالت بر استمرار عمل دارد. بنابراین پیوسته خداوند و فرشتگان بر او رحمت و درود میفرستند؛ رحمت و درودی پیوسته و جاودانی.[5]
کیفیت صلوات بر پیامبر اعظم
پس از نزول این آیه شریفه بر پیامبر اعظم(ص)، شاید یاران معنای صلوات را میدانستند، اما به یقین از کیفیت آن بیخبر بودند. بدین جهت، بنا بر نقل ابوحمزه ثمالی، یکی از یاران پیامبر به نام کعب گوید: پس از نزول آیه یاد شده عرض کردیم: سلام بر تو را میدانیم، ولی صلوات بر تو چگونه است؟
فرمود: بگویید: «الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد کما صلّیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید، و بارک علی محمّد و آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید»[6] ؛ پروردگارا! بر پیامبر و آل پیامبر درود فرست؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی. بیشک تو حمید و مجید هستی. خدایا! بر محمّد و آل محمّد مبارک گردان؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم مبارک گردانیدی.»
از این روایت، بلکه ده ها روایت دیگر که در کتابهای شیعه و سنّی نقل شده، به دست میآید که مسلمانان باید این چنین بر پیامبر(ص)صلوات بفرستند و هرگز آل او را از وجود مقدسش جدا نسازند؛ چرا که خود رسول الله کیفیت و چگونگی صلوات را این چنین بیان کرده است.
نهی از فرستادن صلوات ناقص
در بحث از کیفیت صلوات بر پیامبر(ص)گذشت که طبق دستور آن حضرت باید صلوات کامل فرستاده شود و هرگز میان پیامبر و آلش در صلوات جدایی نیفتد و بارها فرمود: هرگز بر من صلوات بترا (ناقص) نفرستید.
یاران عرض کردند: یا رسول الله! صلوات بترا چیست؟
فرمود: اینکه فقط بگویید: الّلهمّ صلّ علی محمّد و دنبالهاش را قطع کنید؛ بلکه بگویید: الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد.[7]
علامه طباطبائی پس از آوردن حدیث کعب، می نویسد: هجده روایت دیگر هست که دلالت دارند بر مشارکت آل پیامبر با او در صلوات. این روایات را اصحاب سنن و جوامع از برخی یاران پیامبر نقل کردهاند؛ از جمله: ابن عباس، طلحه، ابوسعید خدری، ابوهریره، ابومسعود انصاری، بریده، ابن مسعود کعب بن عجرة و علی (علیه السلام) . اما روایات از طریق شیعه، بیش از شمارش است.[8]
با عنایت به مسئلة فوق و تأکید و سفارش پیامبر(ص) بر جدا نکردن آل او در صلوات، باز هم دیده شده که برخی، همانند مسلم در صحیح خود، بابی آورده و گویا خواسته است صلوات را فقط بر رسول خدا(ص) محدود کند.[9]
آل پیامبر کیان اند؟
مفسران قرآن در ذیل آیة تطهیر که خداوند فرمود: )انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا([10] ، به این بحث پرداختهاند که مقصود از «اهل البیت» در این آیه مبارکه، چه کسانی هستند.
برخی به قرینة آیات قبل و بعد، این آیه را مخصوص همسران پیامبر(ص)میدانند؛ اما تمام مفسران شیعه و بیشتر مفسران سنّی، این آیه را به «خمسة طیّبه» تخصیص داده و چنین نوشتهاند که: پس از نزول آیه تطهیر، پیامبر(ص)مدت شش ماه، هنگامی که برای نماز صبح از کنار خانه فاطمه3میگذشت، صدا میزد: «الصلوة یا أهل البیت! )انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا(؛ هنگام نماز است ای اهل بیت! خداوند میخواهد پلیدی را از شما اهلبیت دور کند و شما را پاک سازد.»[11]
همچنین به روایات متعددی بر خورد میکنیم که ابوسعید خدری با صراحت، گواهی میدهد که این آیه تنها درباره همان پنج تن نازل شده است.[12]
روایات فراوان مربوط به «حدیث کساء»، بهترین دلیل است که مقصود از آل البیت، پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین است. بر اساس این روایات، پیامبر هنگام ملاقات با آنان، عبایی بر آنها افکند و فرمود: «خداوندا! اینان خاندان من هستند. رجس و آلودگی را از آنها دور کن».
دانشمند معروف نیشابوری، به نام حاکم حسکانی، در شواهد التّنزیل این روایات را به طرق و راههای متعدد از راویان مختلفی گردآوری کرده است.[13]
خلاصه اینکه پیامبر(ص) ضمن خارج کردن امسلمه و سایر همسران از شمول این آیه[14]، سه بار این جمله را تکرار کرد: «خداوندا! اهل بیت من اینان هستند، پلیدی را از آنها دور کن».[15]
استاد مکارم شیرازی می نویسد: از مجموع آنچه گفتیم، چنین نتیجه میگیریم که منابع و راویان احادیثی که دلالت بر انحصار آیه به پنج تن میکند، به قدری فراوان است که جای تردید در آن باقی نمیگذارد. در شرح احقاق الحق بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گردآوری شده و منابع شیعه در این زمینه از هزار هم میگذرد.[16]
انگیزة فرستادن صلوات
پیامبران خدا در راه رساندن پیام الهی سختترین رنجها را متحمل شدند، در برابر اهانتها، ناسزاها و آزارهای روحی و جسمی دشمنان خدا، سخت ایستادگی کردند و با جدّیت تمام، پیام روح بخش و انسانساز پروردگار را به مردم رساندند. از این رو، خدا دستور داده تا بر آن حضرت درود فرستیم، و بشر نیز از باب قدرشناسی و ارج گذاری به ساحت انبیای الهی - به ویژه حضرت ختمی مرتبت - وظیفه دارد که پیوسته به یاد این پیامبر دلسوز و مهربان باشد و همواره برای وجود مقدسش از خداوند درخواست رحمت الهی بنماید.
در روایات نیز صلوات بر پیامبر و خاندانش جزء واجبات قلمداد شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «الصّلاة علی النّبیّ و آله واجبة فی کلّ المواطن و عند العطاس و...؛[17] صلوات بر پیامبر و آل او در همه جا لازم است؛ حتی هنگام عطسه و غیر آن». امام رضا (علیه السلام) شبیه به همین مضمون را به مأمون عباسی نوشت.[18]
آیا صلوات بر پیامبر و آل او واجب است؟
تمام فقهای شیعة امامیه، صلوات بر محمّد و آل محمّد را در «تشهّد» واجب میدانند و در غیر آن مستحب.
شیخ طوسی در کتاب النّهایة در باب تشهّد، ضمن فتوا به وجوب صلوات بر پیامبر و آل او میفرماید: «و کذلک الصّلاة علی النّبیّ و آله فریضة فمن ترکها متعمّداً وجبت علیه اعادة الصّلاة و من ترکها ناسیاً قضاها بعد التّسلیم و لم یکن علیه شیئ؛ صلوات بر محمّد و آل محمّد، واجب است. پس هرکه این فریضه را از روی عمد ترک گوید، باید نماز را اعاده کند، و هرکه از روی فراموشی آن را نیاورد، باید پس از نماز آن را قضا کند و چیزی دیگر بر او نخواهد بود.»[19]
همچنین علامه حلّی در منتهی المطلب میفرماید: «و یجب فیه الصّلاة علی النّبیّ(ص) عقیب الشّهادتین، ذهب الیه علماؤنا أجمع فی التّشهّد الأوّل والثّانی[20]؛ و واجب است در تشهد پس از آوردن دو شهادت، بر پیامبر(ص) صلوات بفرستد و به این وجوب در تشهد اول و دوم، تمام علمای ما فتوا دادهاند.»
علامه حلّی در مسئلة دیگر، با اضافه کردن آل پیامبر به صلوات بر آن حضرت میفرماید:
«مسئلة: الصّلاة علی آله واجبة فیالتّشهّد الأوّل و الثانی ذهب الیه علماؤنا أجمع[21]؛ صلوات بر آل پیامبر در تشهّد اوّل و دوم واجب است. تمام علمای ما به این مسئله فتوا دادهاند».
سپس به بررسی أدلّة آن از طریق عامّه و خاصّه بر وجوب حکم صلوات بر محمد و آل محمد پرداخته است.[22]
وجوب صلوات از دیدگاه اهل سنت
فقهای سنّی در خصوص این مسئله، دو دسته هستند: یک دسته، فتوا به وجوب دادهاند؛ همانند شافعی و جمعی دیگر از فقهاء. دستة دوم همانند ابوحنیفه آن را واجب نشمردهاند. سرخسی[23] در مبسوط مینویسد:
«ثمّ الصّلاة علی النّبیّ(ص) فی الصّلاة لیست من جملة الأرکان عندنا، و قال الشّافعی: هی من جملة أرکان الصّلاة لاتجوز الصّلاة الاّ بها؛ صلوات بر پیامبر در نماز، در نزد ما، از ارکان شمرده نمیشود؛ اما در نزد شافعی، از ارکان نماز شمرده شده؛ به گونهای که نماز بدون آن صحیح نمیباشد.»[24]
استاد مکارم شیرازی، ضمن آوردن شعر معروف شافعی، مینویسد: جالب اینکه شافعی همین فتوا را در شعر معروفش صریحاً آورده است؛ در آنجا که میگوید:
یا أهل بیت رسول الله حبّکم
فرض من الله فی القرآن أنزله
کفا کم من عظیم القدر أنکم
من لم یصل علیکم لاصلاة له
ای اهل بیت رسول الله! محبت شما از سوی خداوند در قرآن واجب شده است. در عظمت مقام شما همین بس که هرکس بر شما، صلوات نفرستد، نمازش باطل است.[25]
آیا صلوات برای پیامبر سودمند است؟
ممکن است این سؤال به ذهن آید که: امت اسلامی به فرمان قرآن کریم، مأموریت یافته که در نماز و غیر نماز، بر پیامبر رحمت صلوات بفرستد، اما معلوم نیست که صلوات ما به حال پیامبر که مقامش را جز خدا نمیداند، سودی داشته باشد؛ چرا که او عالیترین مراتب کمال را طی کرده و نیازی به درود ما ندارد.
پاسخ میدهیم: شکی نیست که مقام نبیّ اکرم(ص) آن قدر والاست که هرگز بشر توان درک آن را نداشته است و نخواهد داشت و تنها پروردگار میداند پیامبرش در چه جایگاهی قرار دارد. اما داشتن چنین درجاتی موجب نمیشود که مقام او بالا و بالاتر نرود، چون درجات در نزد خداوند هرگز حدّ و دودی ندارد. با تأمل در شواهد زیرّ صدق و مدعای ما روشن میشود:
1. امام صادق (علیه السلام) در مقام بیان تشهّد به عبدالمک بن عمر احول میفرماید:
«التّشهّد فی الرّکعتین الأوّلتین الحمدلله اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لاشریک له، و أشهد أن محمداً عبده و رسوله، الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و تقبّل شفاعته فی امته وارفع درجته.»[26]
در اینجا امام صادق (علیه السلام) از درخواست بالابردن درجات پیامبر به وسیلة دعای مسلمانان سخن به میان میآورد.
2. امیرمؤمنان (علیه السلام) از پیامبر نقل کرده که آن حضرت فرمود: «فی الجنّة درجة تدعی الوسیلة، فاذا سألتم الله فسئلوا لی الوسیلة. قالوا: یا رسول الله مَن یسکن معک فیها. قال: علی و فاطمة و الحسن والحسین[27]؛ در بهشت درجهای است به نام وسیله. هرگاه بخواهید در هنگام دعا چیزی برای من از خدا بخواهید، مقام وسیله را مسئلت نمایید. گفتند: یا رسول الله! چه کسانی در این درجه (مخصوص) با شما هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین.»
علامه امینی در ذیل این حدیث مینویسد: این حدیث را دانشمندان عامّه نیز در کتب خود ذکر نمودهاند؛ از جمله سیوطی در کتاب الجامع الکبیر از حافظ ابن مردویه نقل کرده است. ما شیعیان نیز در زیارت پیامبر(ص) چنین میگوییم:
«الّلهمّ اعطه الدّرجة الرّفیعة و آته الوسیلة من الجنّة[28] ؛ خدایا! درجة رفیع و همچنین درجة مخصوص – وسیله – را به او عنایت فرما.»
فضایل و فواید صلوات
بزرگان اهل حدیث و دانشمندان شیعه و سنّی روایات و احادیث فراوانی را در ذیل همین آیه و همچنین در دیگر موارد آوردهاند. برخی در اهمیت این موضوع، کتابهایی را به رشته تحریر درآوردهاند و برخی دیگر همانند علامه مجلسی در بحارالانوار بابی به این مسئله اختصاص داده و در حدود هفتاد روایت در آن باب آورده است. از مجموع این روایات به آثار و فضایل و برکات خوبی می رسیم. پایانبخش این بحث را به این فضایل اختصاص میدهیم.
پیامبر(ص)و امامان معصوم:، ضمن بیاناتی مفصل و فراوان، بر این مطالب تکیه کرده و فرمودهاند:
صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را از بین میبرد.[29]
صلوات در نزد خداوند همانند تسبیح و تهلیل و تکبیر است.[30] .
هیچ عملی در روز جمعه، افضل از صلوات نیست.[31]
با ذکر صلوات، انسان از گناهانش بیرون میرود.[32]
ذکر صلوات، افضل از آزادی بندگان است.[33]
هیچ چیز از ذکر صلوات بر محمد و آل محمد برتر نیست.[34]
ذکر صلوات، سپری از آتش جهنم است.[35]
خداوند در برابر ذکر صلوات برای فرستندة آن، هزار حسنه مینویسد.[36]
فرستندة صلوات، مورد شفاعت قرار خواهد گرفت.[37]
خداوند برای فرستندة صلوات، صد حاجت برآورده میسازد که هفتاد حاجت از حاجتهای دنیا و سی نیاز از نیازهای آخرت است.[38]
فرستندة صلوات، از همنشینان پیامبر در عالیترین درجات بهشت است.[39]
صلوات، از بین برنده نفاق و دو رویی است.[40]
فرستادن صلوات، سبب ایجاد نور در قبر میشود.[41]
صلوات، وسیلة تقرب به خدا میباشد.[42]
صلوات بر محمد و آل محمد در بین نماز ظهر و عصر، برابر با هفتاد رکعت نماز است.[43]
با ذکر صلوات، فراموش شدهها به یاد میآید.[44]
کسی که پس از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بر محمد و آل او صلوات بفرستد، از دنیا نمیرود، مگر اینکه امام زمان (علیه السلام) را ببیند.[45]
فرستادن صلوات، سبب توانگری و زدودن فقر از انسان و جامعه میشود.[46] فرستادن صلوات، سبب دفع و رفع تشنگی در روز قیامت میشود.[47]
خداوندا! آنچه را که برای بندگان صالح خود مقدّر کردهای، دربارة ما نیز به برکت صلوات بر محمد و آل او، مقرّر بفرما.
پی نوشت ها:
1. احزاب / 56.
2 . مقاییس اللغه، ج 3، ص 301.
3 .التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 359.
4 . تفسیر المیزان، ج 22، ص 338.
5 . تفسیر نمونه، ج 17، ص 416.
6 . الدّر المنثور، ج 6، ص 646؛ سنن نسائی، ج 3، ص 45؛ صفوة العرفان، ج 5، ص 178.
7 . الصواعق المحرقه، ص 44.
8. المیزان، ج 22، ص 344.
9. ر.ک: صحیح مسلم، ج 2، ص 16، باب الصلاة علی النبی.
10. احزاب / 33.
11. تفسیر نمونه، ج 17، ص 300.
12. شواهد التنزیل ج 2، ص 25.
13. همان.
14. مجمع البیان، ج 8، ص 559.
15. تفسیر نمونه، ج 17، ص 300.
16. همان، ص 302.
17. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 301.
18. همان.
19. النهایه، ص 89.
20. منتهی المطلب، ج 1، ص 293.
21. همان.
22. همان.
23. سرخسی، فقه خود را بر مبنای فقه ابوحنیفه تدوین کرده است.
24. المبسوط، ج 1، ص 29.
25. تفسیر نمونه، ج 17، ص 421.
26. منتهی المطلب، ج 1، ص 294.
27. فاطمة الزهراء، علامه امینی، ص 99.
28. همان.
29. بحارالانوار، ج 91، ص 48.
30. همان.
31. همان، ص 51.
32. همان، ص 55.
33. همان، ص 57.
34. همان.
35. همان، ص 58.
36. همان.
37. همان، ص 63.
38. همان، همان، ص 59.
39. همان.
40. همان.
41. همان، ص 70.
42. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 303.
43. سفینة البحار، ج 1، ص 49.
44. همان.
45. همان.
46. مجلّه کوثر، ش 50، ص 137.
47 . همان.