تفسیر قرآن در کلام امام رضا علیه السلام
منبع:
فرهنگ کوثر 1385 شماره 67
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی امامان معصوم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی الگوها و عبرتهای شخصیتی و رفتاری
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر قرآن و تفسیر در روایات
آرشیو
چکیده
متن
قرآن کریم معجزة جاوید و جهانی پیامبر اعظم ( َص ) است که در ابعاد مختلف اعتقادی، تربیتی – علمی، خبرهای غیبی و .. تجلّی یافته است و این همه را در ساختار اعجاز بیانی فصاحت و بلاغت ، نظامی دل آرا داده است. امام رضاعلیه السلام راز و رمز این نظام را این چنین بیان فرموده است:
ابن سکیّت می¬گوید: به حضرت رضاعلیه السلام گفتم : چرا خداوند موسی را با معجزه عصا و ید بیضا و ابزار « باطل کننده » سحر فرستاد؟ و چرا عیسیعلیه السلام را با طبّ و محمّد( َص ) را با کلام و سخن و « اعجاز بیانی» مبعوث نمود؟ امام پاسخ داد : چون خداوند موسیعلیه السلام را مبعوث نمود ، در میان مردم سحر و جادوگری رواج داشت ، او از جانب خدا معجزه¬ای آورد که مردم آن زمان توانایی بر همانندی آن نداشته باشند. و بدین وسیله جادوی آنان را باطل نمود. و خداوند عیسیعلیه السلام را در زمانی به پیامبری فرستاد که انواع بیماریها در آن وجود داشت. و مردم نیازمند درمانهای پزشکی بودند، بدین جهت خداوند به او معجزه ای داد. که دیگران از آن بی بهره بودند او مردگان را زنده می¬نمود و کوران مادرزاد را شفا می¬داد و بیماری پیسی را بهبودی می¬بخشید. و بعثت محمّد( َص ) در زمانی بود که سخن سرایی و خطابه ـ و گمان می¬کنم که امام کلمه شعر را نیز فرمود ـ مردم را تحت تأثیر گسترده و جوّ غالب خود قرار داده بود، بدین سبب از جانب خدا مواعظ و حکمتهایی به پیامبر( َص ) داده شد که بطلان گفتار و سخنان کافران را آشکار و حجّت را بر آنان تمام نماید.[1]
تفسیر قرآن در کلام معصومین( علیهم السلام ) جلوهای دیگر دارد که برخی از آن را در کلام امام رضاعلیه السلام به نظاره می¬نشینیم.
1 ـ تفسیر سوره حمد
امام رضاعلیه السلام در حدیثی از پدران بزرگوار خود از امیرالمومنینعلیه السلام نقل میکند که فرمود از پیامبر( َص ) شنیدم که خداوند فرموده است من سوره حمد را میان خود و بنده¬ام تقسیم کرده¬ام نیمی از این سوره برای من و نیمی از آن برای بندة من است. و هر چه بخواهد اجابت می¬شود هنگامی که بنده می¬گوید: « بسم الله الرحمن الرحیم » خداوند بزرگ می¬فرماید بنده¬ام به نام من آغاز کرد و بر من است که کارهای او را کامل نمایم. و برای او در همه حالاتش برکت قرار دهم و هنگامی که می¬گوید « الحمدلله ربّ العالمین » خداوند بزرگ می¬فرماید بنده¬ام مرا حمد و ستایش نمود و دانست نعمتهایش را که دارد از ناحیه من است و بلاهایی را که از او دور کردم با احسان من بوده است گواه باشید که من نعمتهای سرای آخرت را بر نعمتهای دنیایی او می¬افزایم و بلایی آن جهان را نیز از او دفع می¬کنم.
همانگونه که بلاهای دنیا را از او دور کردم و هنگامی که می¬گوید « مالک یوم الدّین » خدا می¬فرماید : گواه باشید همانگونه که او حاکمیت و مالکیّت روز جزا را از من دانست من در روز حساب، حسابش را آسان می¬کنم. اعمال نیکش را می¬پذیرم و از بدیهایش صرف نظر می¬نمایم و هنگامی که می¬گوید: « ایّاک نعبد » خداوند بزرگ میگوید بندهام راست می¬گوید تنها مرا پرستش می¬کند من شما را گواه می¬گیرم که بر عبادتش ثوابی به او بدهم که همه مخالفان عبادت او به حالش حسرت بخورند و هنگامی که می¬گوید : « ایّاک نستعین » خدا می¬گوید بنده¬ام از من یاری خواسته و تنها به من پناه آورده گواه باشید من او را در کارهایش کمک می¬کنم و در سختیها یاریش می¬نمایم و در روز پریشانی دستش را میگیرم و هنگامی که می¬گوید « اهدنا الصراط المستقیم » خداوند می¬گوید این خواستة بنده¬ام برآورده است و او هر چه میخواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد و آنچه را امید دارد به او میبخشم و از آنچه بیم دارد ایمنیاش میدهم.[2] علامه طباطبائی4 پس از نقل این روایت می¬نویسد : این روایت همانطور که ملاحظه می¬نمائید سورة فاتحة الکتاب را تفسیر می¬کند و مؤیّد گفته قبلی ماست که گفتیم این سوره کلام خدای سبحان است امّا به نیابت از طرف بنده¬اش که در مقام عبادت و اظهار عبودیّت بیان می¬دارد و پروردگار خویش را ستایش می¬کند و این سوره در اصل برای عبادت قرار داده شده و در قرآن هیچ سوره¬ای نظیر آن دیده نمیشود.[3]
2ـ تفسیر بسم الله
شیخ صدوق، در کتاب عیون اخبار الرّضا و معانی الاخبار از حضرت رضا علیه السلام روایتی نقل کرده که در معنای جمله بسم الله فرمود:
معنایش این است که من خود را به علامتی از علامتهای خدا نشاندار می¬کنم.
« تا همه بدانند که من بنده خدا هستم » شخص پرسید ؟ سمه در کلمة بسم الله به چه معناست فرمود : به معنای علامت[4]
نویسنده المیزان، پس از نقل این حدیث می¬نویسد : این معنا بر این اساس است که باء برای ابتدای است چون استعانت در سوره حمد ذکر شده و چون بنده خدا، عبادت خود را به علامتی از علامتهای خدا علامت میزند باید نفس خود را هم که عبادتش منشعب به آن است به آن علامت بزند.[5]
در نتیجه گویندة بسم اللّه علاوه بر اینکه در ظاهر کارهای خود را با نام خدا علامت گذاری می¬کند، روح و حقیقت و جان خویش را نیز مظهر فناء فی الله قرار می¬دهد. چنانکه قرآن کریم می¬فرماید : قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله ربّ العالمین.[6]
3 ـ اعجاز عملی قرآن
حسین بن خالد می¬گوید از امام ابی الحسن الرّضاعلیه السلام پرسیدم اینکه خداوند فرموده ( و السّماء ذات الحبک ) « سوگند به آسمان که دارای راههاست » یعنی چه ؟ فرمود : این آسمان راههایی به سوی زمین دارد . حسین بن خالد می-گوید: عرض کردم چگونه می¬تواند آسمان راه ارتباطی به زمین داشته باشد در حالی که خداوند می¬فرماید: آسمانها بی ستون است امام فرمود : سبحان الله الیس الله یقول بغیر عمد ترونها . قلت بلی فقال : ثمّ عمد ولکن لا ترونها : آیا خداوند می¬فرماید بدون ستون است که قابل مشاهده باشد من عرض کردم آری فرمود پس ستونهایی هست ولکن شما آنرا نمیبینید.[7]
یکی از مفسرین پس از نقل این حدیث می¬نویسد: این آیه با توجّه به حدیثی که در تفسیر آن وارد شده است پرده از روی یک حقیقت علمی برداشته که در زمان نزول آیات، بر کسی آشکار نبود چرا که در آن زمان هیئت بطلمیوس با قدرت هر چه تمامتر، بر محافل علمی جهان و بر افکار مردم حکومت می¬کرد و طبق آن آسمانها به صورت کراتی تو در تو همانند طبقات پیاز روی هم قرار داشتند و طبعاً هیچکدام معلق و بی ستون نبود.بلکه هر کدام بر دیگری تکیه داشت ولی حدود هزار سال بعد از نزول این آیات، علم و دانش بشر به اینجا رسید که افلاک پوست پیازی، به کلّی موهوم است و آنچه واقعیت دارد، این است که کرات آسمان هر کدام در مدار و جایگاه خود، معلّق و ثابت اند، بی آنکه تکیه گاهی داشته باشند و تنها چیزی که آنها را در جای خود ثابت می¬دارد، تعادل قوّة جاذبه و دافعه است که یکی ارتباط با جرم این کرات دارد و دیگری مربوط به حرکت آنهاست این تعادل جاذبه و دافعه به صورت یک ستون نامرئی، کرات آسمان را در جای خود نگه داشته است حدیثی که از امیر المؤمنانعلیه السلام در این زمینه نقل شده بسیار جالب است طبق این حدیث امام فرمود: « این ستارگانی که در آسمانند، شهرهایی هستند همچون شهرهای روی زمین که هر شهری با شهر دیگر ( هر ستاره¬ای با ستاره دیگر ) با ستونی از نور مربوط است.
آیا تعبیری روشن تر و رساتر از ستون نامرئی یا ( ستونی از نور ) در افق ادبیات آن روز برای ذکر امواج جاذبه و تعادل آن با نیروی دافعه پیدا می¬شد.[8]
در قرآن کریم از خداوند متعال با صفت « لطیف » یاد شده است.[9]
امام علی ابن موسی الرّضا می¬فرماید : اینکه می¬گوئیم خداوند لطیف است به خاطر آن است که مخلوقات و آفریدهای لطیف آفرید و بدین جهت است که از اشیاء ظریف و ناپیدا آگاه است آیا آثار صنع او را در گیاهان لطیف و غیر لطیف نمی¬بینی و آیا نمی¬بینی که مخلوقات و حیوانات کوچک و حشرات ریز و چیزهایی که از آن هم کوچکتر از آثار صنع اوست موجوداتی که به چشم نمی¬آیند و به قدری کوچک اند که نر و ماده و تازه و کهنه آنها نیز شناخته نمیشود.[10]
امامعلیه السلام در این حدیث با تفسیر معنای لطیف یکی از معجزات علمی قرآن را بیان می¬دارد زیرا این حدیث اشاره به میکروبها و حیوانات ذرّه¬بینی نموده که قرنها قبل از پاستور بیان شده است.[11]
پینوشتها:
1. اصول کافی ، ج 1 ، کتاب عقل و جهل حدیث ص 20 – و البیان فی تفسیر القرآن ص 50
2. المیزان ج 1 ، ص 37 – تفسیر نمونه ، ج 1 ص 7
3. المیزان ، ج 1 ، ص 38
4. عیون اخبار الرضا و معانی الاخبار به نقل از المیزان، ج1، ص 20.
5. همان.
6. سوره انعام / 162؛ یوسف /100؛ حج /63؛ لقمان /16.
7. تفسیر برهان، ج 2، ص 278 به نقل از تفسیر نمونه، ج10، ص 110.
8. تفسیر نمونه ، ج10، ص 110 و 111.
9. انعا.م / 103.
10. اصول کافی، ج 1، ص 119 باب آخر و هو من الباب الاول.
11. تفسیر نمونه ، ج 5، ص 387.
ابن سکیّت می¬گوید: به حضرت رضاعلیه السلام گفتم : چرا خداوند موسی را با معجزه عصا و ید بیضا و ابزار « باطل کننده » سحر فرستاد؟ و چرا عیسیعلیه السلام را با طبّ و محمّد( َص ) را با کلام و سخن و « اعجاز بیانی» مبعوث نمود؟ امام پاسخ داد : چون خداوند موسیعلیه السلام را مبعوث نمود ، در میان مردم سحر و جادوگری رواج داشت ، او از جانب خدا معجزه¬ای آورد که مردم آن زمان توانایی بر همانندی آن نداشته باشند. و بدین وسیله جادوی آنان را باطل نمود. و خداوند عیسیعلیه السلام را در زمانی به پیامبری فرستاد که انواع بیماریها در آن وجود داشت. و مردم نیازمند درمانهای پزشکی بودند، بدین جهت خداوند به او معجزه ای داد. که دیگران از آن بی بهره بودند او مردگان را زنده می¬نمود و کوران مادرزاد را شفا می¬داد و بیماری پیسی را بهبودی می¬بخشید. و بعثت محمّد( َص ) در زمانی بود که سخن سرایی و خطابه ـ و گمان می¬کنم که امام کلمه شعر را نیز فرمود ـ مردم را تحت تأثیر گسترده و جوّ غالب خود قرار داده بود، بدین سبب از جانب خدا مواعظ و حکمتهایی به پیامبر( َص ) داده شد که بطلان گفتار و سخنان کافران را آشکار و حجّت را بر آنان تمام نماید.[1]
تفسیر قرآن در کلام معصومین( علیهم السلام ) جلوهای دیگر دارد که برخی از آن را در کلام امام رضاعلیه السلام به نظاره می¬نشینیم.
1 ـ تفسیر سوره حمد
امام رضاعلیه السلام در حدیثی از پدران بزرگوار خود از امیرالمومنینعلیه السلام نقل میکند که فرمود از پیامبر( َص ) شنیدم که خداوند فرموده است من سوره حمد را میان خود و بنده¬ام تقسیم کرده¬ام نیمی از این سوره برای من و نیمی از آن برای بندة من است. و هر چه بخواهد اجابت می¬شود هنگامی که بنده می¬گوید: « بسم الله الرحمن الرحیم » خداوند بزرگ می¬فرماید بنده¬ام به نام من آغاز کرد و بر من است که کارهای او را کامل نمایم. و برای او در همه حالاتش برکت قرار دهم و هنگامی که می¬گوید « الحمدلله ربّ العالمین » خداوند بزرگ می¬فرماید بنده¬ام مرا حمد و ستایش نمود و دانست نعمتهایش را که دارد از ناحیه من است و بلاهایی را که از او دور کردم با احسان من بوده است گواه باشید که من نعمتهای سرای آخرت را بر نعمتهای دنیایی او می¬افزایم و بلایی آن جهان را نیز از او دفع می¬کنم.
همانگونه که بلاهای دنیا را از او دور کردم و هنگامی که می¬گوید « مالک یوم الدّین » خدا می¬فرماید : گواه باشید همانگونه که او حاکمیت و مالکیّت روز جزا را از من دانست من در روز حساب، حسابش را آسان می¬کنم. اعمال نیکش را می¬پذیرم و از بدیهایش صرف نظر می¬نمایم و هنگامی که می¬گوید: « ایّاک نعبد » خداوند بزرگ میگوید بندهام راست می¬گوید تنها مرا پرستش می¬کند من شما را گواه می¬گیرم که بر عبادتش ثوابی به او بدهم که همه مخالفان عبادت او به حالش حسرت بخورند و هنگامی که می¬گوید : « ایّاک نستعین » خدا می¬گوید بنده¬ام از من یاری خواسته و تنها به من پناه آورده گواه باشید من او را در کارهایش کمک می¬کنم و در سختیها یاریش می¬نمایم و در روز پریشانی دستش را میگیرم و هنگامی که می¬گوید « اهدنا الصراط المستقیم » خداوند می¬گوید این خواستة بنده¬ام برآورده است و او هر چه میخواهد از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد و آنچه را امید دارد به او میبخشم و از آنچه بیم دارد ایمنیاش میدهم.[2] علامه طباطبائی4 پس از نقل این روایت می¬نویسد : این روایت همانطور که ملاحظه می¬نمائید سورة فاتحة الکتاب را تفسیر می¬کند و مؤیّد گفته قبلی ماست که گفتیم این سوره کلام خدای سبحان است امّا به نیابت از طرف بنده¬اش که در مقام عبادت و اظهار عبودیّت بیان می¬دارد و پروردگار خویش را ستایش می¬کند و این سوره در اصل برای عبادت قرار داده شده و در قرآن هیچ سوره¬ای نظیر آن دیده نمیشود.[3]
2ـ تفسیر بسم الله
شیخ صدوق، در کتاب عیون اخبار الرّضا و معانی الاخبار از حضرت رضا علیه السلام روایتی نقل کرده که در معنای جمله بسم الله فرمود:
معنایش این است که من خود را به علامتی از علامتهای خدا نشاندار می¬کنم.
« تا همه بدانند که من بنده خدا هستم » شخص پرسید ؟ سمه در کلمة بسم الله به چه معناست فرمود : به معنای علامت[4]
نویسنده المیزان، پس از نقل این حدیث می¬نویسد : این معنا بر این اساس است که باء برای ابتدای است چون استعانت در سوره حمد ذکر شده و چون بنده خدا، عبادت خود را به علامتی از علامتهای خدا علامت میزند باید نفس خود را هم که عبادتش منشعب به آن است به آن علامت بزند.[5]
در نتیجه گویندة بسم اللّه علاوه بر اینکه در ظاهر کارهای خود را با نام خدا علامت گذاری می¬کند، روح و حقیقت و جان خویش را نیز مظهر فناء فی الله قرار می¬دهد. چنانکه قرآن کریم می¬فرماید : قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله ربّ العالمین.[6]
3 ـ اعجاز عملی قرآن
حسین بن خالد می¬گوید از امام ابی الحسن الرّضاعلیه السلام پرسیدم اینکه خداوند فرموده ( و السّماء ذات الحبک ) « سوگند به آسمان که دارای راههاست » یعنی چه ؟ فرمود : این آسمان راههایی به سوی زمین دارد . حسین بن خالد می-گوید: عرض کردم چگونه می¬تواند آسمان راه ارتباطی به زمین داشته باشد در حالی که خداوند می¬فرماید: آسمانها بی ستون است امام فرمود : سبحان الله الیس الله یقول بغیر عمد ترونها . قلت بلی فقال : ثمّ عمد ولکن لا ترونها : آیا خداوند می¬فرماید بدون ستون است که قابل مشاهده باشد من عرض کردم آری فرمود پس ستونهایی هست ولکن شما آنرا نمیبینید.[7]
یکی از مفسرین پس از نقل این حدیث می¬نویسد: این آیه با توجّه به حدیثی که در تفسیر آن وارد شده است پرده از روی یک حقیقت علمی برداشته که در زمان نزول آیات، بر کسی آشکار نبود چرا که در آن زمان هیئت بطلمیوس با قدرت هر چه تمامتر، بر محافل علمی جهان و بر افکار مردم حکومت می¬کرد و طبق آن آسمانها به صورت کراتی تو در تو همانند طبقات پیاز روی هم قرار داشتند و طبعاً هیچکدام معلق و بی ستون نبود.بلکه هر کدام بر دیگری تکیه داشت ولی حدود هزار سال بعد از نزول این آیات، علم و دانش بشر به اینجا رسید که افلاک پوست پیازی، به کلّی موهوم است و آنچه واقعیت دارد، این است که کرات آسمان هر کدام در مدار و جایگاه خود، معلّق و ثابت اند، بی آنکه تکیه گاهی داشته باشند و تنها چیزی که آنها را در جای خود ثابت می¬دارد، تعادل قوّة جاذبه و دافعه است که یکی ارتباط با جرم این کرات دارد و دیگری مربوط به حرکت آنهاست این تعادل جاذبه و دافعه به صورت یک ستون نامرئی، کرات آسمان را در جای خود نگه داشته است حدیثی که از امیر المؤمنانعلیه السلام در این زمینه نقل شده بسیار جالب است طبق این حدیث امام فرمود: « این ستارگانی که در آسمانند، شهرهایی هستند همچون شهرهای روی زمین که هر شهری با شهر دیگر ( هر ستاره¬ای با ستاره دیگر ) با ستونی از نور مربوط است.
آیا تعبیری روشن تر و رساتر از ستون نامرئی یا ( ستونی از نور ) در افق ادبیات آن روز برای ذکر امواج جاذبه و تعادل آن با نیروی دافعه پیدا می¬شد.[8]
در قرآن کریم از خداوند متعال با صفت « لطیف » یاد شده است.[9]
امام علی ابن موسی الرّضا می¬فرماید : اینکه می¬گوئیم خداوند لطیف است به خاطر آن است که مخلوقات و آفریدهای لطیف آفرید و بدین جهت است که از اشیاء ظریف و ناپیدا آگاه است آیا آثار صنع او را در گیاهان لطیف و غیر لطیف نمی¬بینی و آیا نمی¬بینی که مخلوقات و حیوانات کوچک و حشرات ریز و چیزهایی که از آن هم کوچکتر از آثار صنع اوست موجوداتی که به چشم نمی¬آیند و به قدری کوچک اند که نر و ماده و تازه و کهنه آنها نیز شناخته نمیشود.[10]
امامعلیه السلام در این حدیث با تفسیر معنای لطیف یکی از معجزات علمی قرآن را بیان می¬دارد زیرا این حدیث اشاره به میکروبها و حیوانات ذرّه¬بینی نموده که قرنها قبل از پاستور بیان شده است.[11]
پینوشتها:
1. اصول کافی ، ج 1 ، کتاب عقل و جهل حدیث ص 20 – و البیان فی تفسیر القرآن ص 50
2. المیزان ج 1 ، ص 37 – تفسیر نمونه ، ج 1 ص 7
3. المیزان ، ج 1 ، ص 38
4. عیون اخبار الرضا و معانی الاخبار به نقل از المیزان، ج1، ص 20.
5. همان.
6. سوره انعام / 162؛ یوسف /100؛ حج /63؛ لقمان /16.
7. تفسیر برهان، ج 2، ص 278 به نقل از تفسیر نمونه، ج10، ص 110.
8. تفسیر نمونه ، ج10، ص 110 و 111.
9. انعا.م / 103.
10. اصول کافی، ج 1، ص 119 باب آخر و هو من الباب الاول.
11. تفسیر نمونه ، ج 5، ص 387.