امام جواد(ع) و انتخاب همسر
آرشیو
چکیده
متن
در قرآن کریم آمده: "الْخَبِیثَتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَتِ وَ الطَّیِّبَتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَتِ أُوْلَئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ "1.
زنان خبیث و ناپاک از آنِ مردان خبیث و ناپاکاند و مردان ناپاک نیز متعلّق به زنان ناپاکاند؛ و زنان پاکیزه لایق مردانى پاکیزهاند و مردان پاکیزه و نیکو نیز لایق زنانى همین گونه مىباشند.
در تفسیر نمونه آمده: این آیه بیان یک سنّت طبیعى در جهان آفرینش مىباشد که تشریع و قوانین اسلامى نیز با آن هماهنگ است.
در حدیثى از امام باقر و امام صادقعلیهما السلام نقل شده: این آیه همانند آن آیه مىباشد که خداوند مىفرماید: "الزّانى لاینکح الاّ زانیة او مشرکة"2؛ مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمىکند.
زیرا گروهى بودند که تصمیم گرفتند با زنان آلوده ازدواج کنند، خداوند آنها را از این کار نهى کرد و این عمل را ناپسند شمرد.
در واقع، آیه در مقام بیان گرایش سنخیّت است؛ هرچند با توجه به موضوع بحث، سنخیّت در پاکى و آلودگى جنسى را مىگوید. به قول شاعر:
کبوتر با کبوتر، باز با باز
کند هم جنس با هم جنس پرواز
در اینجا سؤالى مطرح است و آن، اینکه: در طول تاریخ یا در محیط زندگى خود، گاه مواردى را مىبینیم که با این قانون هماهنگ نیست؛ به عنوان مثال: در قرآن آمده است که همسران حضرت نوح و حضرت لوطعلیهما السلام زنان بدى بودند و به آنها خیانت کردند. در مقابل، همسر فرعون از زنان با ایمان و پاکدامنى بود که گرفتار چنگال آن طاغوت بىایمان گشته بود.3
در مورد پیشوایان بزرگ اسلام نیز کم و بیش نمونههایى از این قبیل دیده شده است؛ مانند: بعضى از همسران پیامبرخاتمصلى الله علیه وآله وسلم، امام حسن مجتبى، امام رضا و امام جوادعلیهم السلام که تاریخ اسلام، گواه آن مىباشد.
در پاسخ باید گفت: علاوه بر اینکه هر قانون کلّى استثنائى دارد، به دو نکته باید توجه داشت:
1. در تفسیر آیه گفتیم که منظور از "خباثت"، همان آلودگى به اعمال منافى عفّت است و "طیّب بودن" نقطه مقابل آن مىباشد. به این ترتیب، پاسخ سؤال روشن مىشود. زیرا هیچ یک از همسران پیامبران و امامانعلیهم السلام به طور قطع، انحراف و آلودگى جنسى نداشتند و منظور از خیانت در داستان همسران حضرت نوح و لوطعلیهما السلام، جاسوسى کردن به نفع کفّار است نه خیانت ناموسى.
2. از این گذشته، همسران پیامبران و امامانعلیهم السلام اکثراً در آغاز کار، کافر و بىایمان نبودند؛ گاه بعد از نبوّت به گمراهى کشیده مىشدند و آن بزرگان از روى انسانیّت و بزرگ منشى خود، مانند سابق، روابط خود را با آنها ادامه مىدادند.
همان گونه که همسر فرعون در آغاز که با فرعون ازدواج کرد، به موسى ایمان نیاورده بود. اصلاً موسى هنوز متولد نشده بود، بعد که موسى مبعوث شد، ایمان آورد و چارهاى جز ادامه زندگى توأم با مبارزه نداشت؛ مبارزهاى که سرانجامش شهادت این زن با ایمان بود.4
علاوه بر این، در بعضى موارد موقعیّت ویژهاى حاکم بود که بعضى از اولیاء خدا به این نوع ازدواجها تن مىدادند.
ازدواج امام جوادعلیه السلام با امّالفضل
ازدواج حضرت جوادعلیه السلام با امّالفضل، یکى از آن موارد ویژه است. بنابر تصریح منابع تاریخى، زمانى که مأمون براى امام رضاعلیه السلام پیمان "ولایتعهدى" را منعقد ساخت، دخترش امّالفضل را به همسرى امام جوادعلیه السلام درآورد، یا حدّاقل او را براى امام جوادعلیه السلام نامزد کرد.
در اینجا دو سؤال مطرح است:
اوّل): با این که امام جوادعلیه السلام کمتر از 9 سال داشت و در جهت کاملاً مخالف خطّ فکرى مأمون بود؛ چرا مأمون دخترش را به همسرى امام جوادعلیه السلام در آورد؟
دوم) چرا آن حضرت با این که هیچ سنخیّت دینى و اخلاقى با او نداشت، این ازدواج را پذیرفت؟
جواب تفصیلى این سؤالات و بررسى تمام جوانب آن، در حوصله این مقاله نیست. به طور اختصار در پاسخ سؤال اوّل مىتوان گفت: مأمون به این وسیله مىخواست پایههاى حکومت خود را نسبت به حرکتها و شورشهاى علویان، تحکیم بخشد.
علاوه بر این که: او با خبث طینتى که داشت، براى خاموش کردن نور حقّ و نابود ساختن آثار و نشانههاى آن، از هر وسیلهاى که مىتوانست استفاده مىکرد.
تزویج دخترش امّالفضل به امام جوادعلیه السلام و تظاهر به دوستى و احترام آن حضرت، نیرنگ دیگرى بود در ادامه رفتار تزویرى که با پدر بزرگوارش حضرت امام رضاعلیه السلام داشت و ولایتعهدى را به او واگذار نمود و یکى از دخترانش را که امّحبیبه نام داشت، به همسرى آن حضرت درآورد.5
سوابق رفتارى مأمون و نیّات سوء وى نسبت به امام رضاعلیه السلام، نشانگر آن بود که به وسیله این تزویج نیز مىخواست امام جوادعلیه السلام را تحت نظر داشته باشد، در عین حال که با اظهار دوستى با آن حضرت از شورش علویان جلوگیرى مىکند.
حال ظاهرى مأمون، بسیارى از علما و راویان اخبار را فریب داده، گمان کردهاند او حقیقتاً به علم و فضل امام جوادعلیه السلام معتقد بوده و به این جهت احترام مىگذارد. ولى حقیقت این است که او جز زیرکى و تزویر و سوء نیّت نداشت و این مطلب حتّى براى برخى از غیر شیعیان نیز آشکار بود. در روایتى آمده است:
محمد بن على هاشمى - که از اهل تسنّن بود - مىگوید:
صبح همان شبى که امام جوادعلیه السلام با دختر مأمون عروسى کرد، به حضور امام جوادعلیه السلام رفتم، شب گذشته دوا خورده بودم؛ از این رو، عطش بر من عارض شده بود، ولى نمىخواستم آب بخواهم. امام جوادعلیه السلام به من نگاه کرد و فرمود: "به گمانم تشنه هستى؟" گفتم: آرى. به خدمتکار خود فرمود: آب بیاور. او رفت و آب آورد. من با خود گفتم: اکنون آب زهرآلودى برایش مىآورند. از این رو، خاطرم غمگین بود، خدمتکار آب آورد. حضرت لبخندى به چهره من زد و به خدمتکار فرمود: آب را به من بده. آن حضرت آب را گرفت و آشامید و بعد به من داد و من با اطمینان آشامیدم.
طولى نکشید، باز تشنه شدم؛ ولى نمىخواستم درخواست آب کنم. باز امام جوادعلیه السلام به چهره من نگریست و فرمود: "گویا تشنه هستى؟" گفتم: آرى. به خدمتکار فرمود: آب بیاور. او آب آورد، باز با خود گفتم: اکنون آب زهرآلود مىآورد. امام جوادعلیه السلام به خدمتکار فرمود: آب را به من بده. امام، آب را گرفت و آشامید و بعد در حالى که خنده بر لب داشت، به من داد و با اطمینان آشامیدم.
راوى مىگوید: در این هنگام، محمد بن على هاشمى به من گفت: "سوگند به خدا! من همان طور که رافضىها (شیعیان) مىگویند، گمان دارم حضرت جوادعلیه السلام از آنچه که در دلها مىگذرد، آگاه است."6
نتیجه اینکه: مأمون با تمام مخفىکارىهایش نتوانست نقشه شوم خودش براى از بین بردن امام جوادعلیه السلام را بر همه پوشیده بدارد. و بر افراد زیادى آشکار بود که این تزویج نیز توطئهاى براى نابودى آن حضرت است.
و اما در جواب سؤال دوم که: چرا امام جوادعلیه السلام این ازدواج را پذیرفت، با اینکه هیچ سنخیّت دینى و اخلاقى بین آن دو نبود و امام، مقاصد و اهداف واقعى مأمون را مىدانست و نیز توجه داشت که این مرد، همان کسى است که مرتکب جنایت قتل پدرش امام رضاعلیه السلام شده بود.
آیا تن دادن امام جوادعلیه السلام به این ازدواج بر اثر فشار و وحشتى بود که از پیش، مأمون بر امام وارده کرده بود؟
یا اینکه خود حضرت، مصلحت در انجام چنین وصلتى مىدانسته است؛ مانند ازدواج پیامبر گرامىصلى الله علیه وآله وسلم با عایشه و غیر از او؟
بین مورّخان و تحلیلگران تاریخ، اختلاف نظر است. بعضى اوّلى را به حقیقت نزدیکتر دانستهاند و معتقدند: چنین ازدواجى به طور آشکار به مصلحت مأمون بوده نه به مصلحت امام. پس، آن حضرت بر اثر فشار مأمون، مضطر به پذیرفتن آن شده است.7
با دقّت در رخدادهاى متعدّدى که با سانسور شدید مأمون در تاریخ ثبت شده، شاید بتوان گفت: هردو جهت، باعث تن دادن امام جوادعلیه السلام به این ازدواج بوده است. زیراً اوّلاً: جوّ اختناق و وحشتى که مأمون ایجاد کرده بود، به حدّى بود که امام جوادعلیه السلام مجبور بود علىرغم میل باطنى خود به این ازدواج تن بدهد. وقتى لقب "امیرالمؤمنین" که جز بر على بن ابىطالبعلیه السلام حتّى به ائمّه معصومین دیگر نمىدادند، به مأمون بدهد، و در ابتداء خطبه عقد، در جواب مأمون که پرسید: آیا خود خواستگارى مىکنى؟ امام جوادعلیه السلام بفرماید: "آرى یا امیرالمؤمنین..."8
این تعبیر در جواب شخصى مثل مأمون، حاکى از جوّ اختناق و وحشت است که امام جوادعلیه السلام را به "تقیّه" وادار مىکند و مجبور به پذیرش پیشنهادهاى مأمون مىنماید.
و ثانیاً: مأمون قصد داشت با اعلام این تزویج، با اینکه با مخالفت عباسیان رو به رو مىشود (و مصلحت در برگزارى جلسات علمى و رو به رو کردن حضرت با یحیى بن اکثم - عالم برجسته سنّى - نقطه ضعفى از امام جوادعلیه السلام به دست آورد و باعث رسوائى آن حضرت شود) یا با سرباز زدن از پذیرش آن ازدواج، بهانه دیگرى بر علیه آن حضرت کسب کند.
امّا حضرت جوادعلیه السلام با آگاهى کامل از توطئههاى مأمون، ازدواج را رد نکرد و با حضور در جلسات علمى که حکومت در برپایى آن نقش داشت، باعث اشتهار بیشتر آن حضرت گردید، به گونهاى که با خردسالىاش در دانشْ زبانزد خاصّ و عام گردید و موافق و مخالف، دوست و دشمن به علم و فضل او معترف شدند و شیعیان آن حضرت موقعیّت والایى یافتند.
همانگونه که پدرش امام رضاعلیه السلام درباره وى فرموده بود: "این، مولودى است که در اسلام پرخیر و برکتتر از او زاده نشده است."9
و چه بسا پذیرش این ازدواج تحمیلى از سوى حضرت، موجب به وجود آمدن زمینهاى براى این اشتهار و نقش بر آب شدن تمام نقشههاى شوم مأمون باشد.10
در روایت آمده: "مأمون درباره ابوجعفر (امام جوادعلیه السلام) به هر حیلهاى دست زد، اما به هیچ نتیجهاى نرسید"11؛ بلکه تمام حوادث موجب عظمت و شهرت بیشتر آن حضرت گردید. یکى از عللى که معتصم - خلیفه عباسى - بعد از مأمون نتوانست وجود پربرکت امام جوادعلیه السلام را تحمّل کند، همین اشتهار وى و پیروان آن حضرت بود. از این رو، نقشه مسموم ساختن آن حضرت را به کمک امّالفضل پیاده کرد.
پی نوشت ها:
1. نور / 26.
2. همان / 3.
3. ر.ک: تحریم / 1 - 20.
4. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 14، ص 421.
5. بحارالانوار، ج 49، ص 132 و 221؛ عیون اخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 147؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 33.
6. ارشاد، شیخ مفید، ترجمه محلاتى، ج 2، ص 281 و اصول کافى، ج 1، ص 496.
7. ر.ک: زندگانى سیاسى امام جواد(ع)، جعفر مرتضى عاملى، ترجمه سید محمد حسینى، ص 93.
8. ارشاد، ج 2، ص 273.
9. بحارالانوار، ج 50، ص 20.
10. ر.ک: زندگانى سیاسى امام جواد(ع)، ص 105.
11. بحارالانوار، ج 50، ص 61.
زنان خبیث و ناپاک از آنِ مردان خبیث و ناپاکاند و مردان ناپاک نیز متعلّق به زنان ناپاکاند؛ و زنان پاکیزه لایق مردانى پاکیزهاند و مردان پاکیزه و نیکو نیز لایق زنانى همین گونه مىباشند.
در تفسیر نمونه آمده: این آیه بیان یک سنّت طبیعى در جهان آفرینش مىباشد که تشریع و قوانین اسلامى نیز با آن هماهنگ است.
در حدیثى از امام باقر و امام صادقعلیهما السلام نقل شده: این آیه همانند آن آیه مىباشد که خداوند مىفرماید: "الزّانى لاینکح الاّ زانیة او مشرکة"2؛ مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمىکند.
زیرا گروهى بودند که تصمیم گرفتند با زنان آلوده ازدواج کنند، خداوند آنها را از این کار نهى کرد و این عمل را ناپسند شمرد.
در واقع، آیه در مقام بیان گرایش سنخیّت است؛ هرچند با توجه به موضوع بحث، سنخیّت در پاکى و آلودگى جنسى را مىگوید. به قول شاعر:
کبوتر با کبوتر، باز با باز
کند هم جنس با هم جنس پرواز
در اینجا سؤالى مطرح است و آن، اینکه: در طول تاریخ یا در محیط زندگى خود، گاه مواردى را مىبینیم که با این قانون هماهنگ نیست؛ به عنوان مثال: در قرآن آمده است که همسران حضرت نوح و حضرت لوطعلیهما السلام زنان بدى بودند و به آنها خیانت کردند. در مقابل، همسر فرعون از زنان با ایمان و پاکدامنى بود که گرفتار چنگال آن طاغوت بىایمان گشته بود.3
در مورد پیشوایان بزرگ اسلام نیز کم و بیش نمونههایى از این قبیل دیده شده است؛ مانند: بعضى از همسران پیامبرخاتمصلى الله علیه وآله وسلم، امام حسن مجتبى، امام رضا و امام جوادعلیهم السلام که تاریخ اسلام، گواه آن مىباشد.
در پاسخ باید گفت: علاوه بر اینکه هر قانون کلّى استثنائى دارد، به دو نکته باید توجه داشت:
1. در تفسیر آیه گفتیم که منظور از "خباثت"، همان آلودگى به اعمال منافى عفّت است و "طیّب بودن" نقطه مقابل آن مىباشد. به این ترتیب، پاسخ سؤال روشن مىشود. زیرا هیچ یک از همسران پیامبران و امامانعلیهم السلام به طور قطع، انحراف و آلودگى جنسى نداشتند و منظور از خیانت در داستان همسران حضرت نوح و لوطعلیهما السلام، جاسوسى کردن به نفع کفّار است نه خیانت ناموسى.
2. از این گذشته، همسران پیامبران و امامانعلیهم السلام اکثراً در آغاز کار، کافر و بىایمان نبودند؛ گاه بعد از نبوّت به گمراهى کشیده مىشدند و آن بزرگان از روى انسانیّت و بزرگ منشى خود، مانند سابق، روابط خود را با آنها ادامه مىدادند.
همان گونه که همسر فرعون در آغاز که با فرعون ازدواج کرد، به موسى ایمان نیاورده بود. اصلاً موسى هنوز متولد نشده بود، بعد که موسى مبعوث شد، ایمان آورد و چارهاى جز ادامه زندگى توأم با مبارزه نداشت؛ مبارزهاى که سرانجامش شهادت این زن با ایمان بود.4
علاوه بر این، در بعضى موارد موقعیّت ویژهاى حاکم بود که بعضى از اولیاء خدا به این نوع ازدواجها تن مىدادند.
ازدواج امام جوادعلیه السلام با امّالفضل
ازدواج حضرت جوادعلیه السلام با امّالفضل، یکى از آن موارد ویژه است. بنابر تصریح منابع تاریخى، زمانى که مأمون براى امام رضاعلیه السلام پیمان "ولایتعهدى" را منعقد ساخت، دخترش امّالفضل را به همسرى امام جوادعلیه السلام درآورد، یا حدّاقل او را براى امام جوادعلیه السلام نامزد کرد.
در اینجا دو سؤال مطرح است:
اوّل): با این که امام جوادعلیه السلام کمتر از 9 سال داشت و در جهت کاملاً مخالف خطّ فکرى مأمون بود؛ چرا مأمون دخترش را به همسرى امام جوادعلیه السلام در آورد؟
دوم) چرا آن حضرت با این که هیچ سنخیّت دینى و اخلاقى با او نداشت، این ازدواج را پذیرفت؟
جواب تفصیلى این سؤالات و بررسى تمام جوانب آن، در حوصله این مقاله نیست. به طور اختصار در پاسخ سؤال اوّل مىتوان گفت: مأمون به این وسیله مىخواست پایههاى حکومت خود را نسبت به حرکتها و شورشهاى علویان، تحکیم بخشد.
علاوه بر این که: او با خبث طینتى که داشت، براى خاموش کردن نور حقّ و نابود ساختن آثار و نشانههاى آن، از هر وسیلهاى که مىتوانست استفاده مىکرد.
تزویج دخترش امّالفضل به امام جوادعلیه السلام و تظاهر به دوستى و احترام آن حضرت، نیرنگ دیگرى بود در ادامه رفتار تزویرى که با پدر بزرگوارش حضرت امام رضاعلیه السلام داشت و ولایتعهدى را به او واگذار نمود و یکى از دخترانش را که امّحبیبه نام داشت، به همسرى آن حضرت درآورد.5
سوابق رفتارى مأمون و نیّات سوء وى نسبت به امام رضاعلیه السلام، نشانگر آن بود که به وسیله این تزویج نیز مىخواست امام جوادعلیه السلام را تحت نظر داشته باشد، در عین حال که با اظهار دوستى با آن حضرت از شورش علویان جلوگیرى مىکند.
حال ظاهرى مأمون، بسیارى از علما و راویان اخبار را فریب داده، گمان کردهاند او حقیقتاً به علم و فضل امام جوادعلیه السلام معتقد بوده و به این جهت احترام مىگذارد. ولى حقیقت این است که او جز زیرکى و تزویر و سوء نیّت نداشت و این مطلب حتّى براى برخى از غیر شیعیان نیز آشکار بود. در روایتى آمده است:
محمد بن على هاشمى - که از اهل تسنّن بود - مىگوید:
صبح همان شبى که امام جوادعلیه السلام با دختر مأمون عروسى کرد، به حضور امام جوادعلیه السلام رفتم، شب گذشته دوا خورده بودم؛ از این رو، عطش بر من عارض شده بود، ولى نمىخواستم آب بخواهم. امام جوادعلیه السلام به من نگاه کرد و فرمود: "به گمانم تشنه هستى؟" گفتم: آرى. به خدمتکار خود فرمود: آب بیاور. او رفت و آب آورد. من با خود گفتم: اکنون آب زهرآلودى برایش مىآورند. از این رو، خاطرم غمگین بود، خدمتکار آب آورد. حضرت لبخندى به چهره من زد و به خدمتکار فرمود: آب را به من بده. آن حضرت آب را گرفت و آشامید و بعد به من داد و من با اطمینان آشامیدم.
طولى نکشید، باز تشنه شدم؛ ولى نمىخواستم درخواست آب کنم. باز امام جوادعلیه السلام به چهره من نگریست و فرمود: "گویا تشنه هستى؟" گفتم: آرى. به خدمتکار فرمود: آب بیاور. او آب آورد، باز با خود گفتم: اکنون آب زهرآلود مىآورد. امام جوادعلیه السلام به خدمتکار فرمود: آب را به من بده. امام، آب را گرفت و آشامید و بعد در حالى که خنده بر لب داشت، به من داد و با اطمینان آشامیدم.
راوى مىگوید: در این هنگام، محمد بن على هاشمى به من گفت: "سوگند به خدا! من همان طور که رافضىها (شیعیان) مىگویند، گمان دارم حضرت جوادعلیه السلام از آنچه که در دلها مىگذرد، آگاه است."6
نتیجه اینکه: مأمون با تمام مخفىکارىهایش نتوانست نقشه شوم خودش براى از بین بردن امام جوادعلیه السلام را بر همه پوشیده بدارد. و بر افراد زیادى آشکار بود که این تزویج نیز توطئهاى براى نابودى آن حضرت است.
و اما در جواب سؤال دوم که: چرا امام جوادعلیه السلام این ازدواج را پذیرفت، با اینکه هیچ سنخیّت دینى و اخلاقى بین آن دو نبود و امام، مقاصد و اهداف واقعى مأمون را مىدانست و نیز توجه داشت که این مرد، همان کسى است که مرتکب جنایت قتل پدرش امام رضاعلیه السلام شده بود.
آیا تن دادن امام جوادعلیه السلام به این ازدواج بر اثر فشار و وحشتى بود که از پیش، مأمون بر امام وارده کرده بود؟
یا اینکه خود حضرت، مصلحت در انجام چنین وصلتى مىدانسته است؛ مانند ازدواج پیامبر گرامىصلى الله علیه وآله وسلم با عایشه و غیر از او؟
بین مورّخان و تحلیلگران تاریخ، اختلاف نظر است. بعضى اوّلى را به حقیقت نزدیکتر دانستهاند و معتقدند: چنین ازدواجى به طور آشکار به مصلحت مأمون بوده نه به مصلحت امام. پس، آن حضرت بر اثر فشار مأمون، مضطر به پذیرفتن آن شده است.7
با دقّت در رخدادهاى متعدّدى که با سانسور شدید مأمون در تاریخ ثبت شده، شاید بتوان گفت: هردو جهت، باعث تن دادن امام جوادعلیه السلام به این ازدواج بوده است. زیراً اوّلاً: جوّ اختناق و وحشتى که مأمون ایجاد کرده بود، به حدّى بود که امام جوادعلیه السلام مجبور بود علىرغم میل باطنى خود به این ازدواج تن بدهد. وقتى لقب "امیرالمؤمنین" که جز بر على بن ابىطالبعلیه السلام حتّى به ائمّه معصومین دیگر نمىدادند، به مأمون بدهد، و در ابتداء خطبه عقد، در جواب مأمون که پرسید: آیا خود خواستگارى مىکنى؟ امام جوادعلیه السلام بفرماید: "آرى یا امیرالمؤمنین..."8
این تعبیر در جواب شخصى مثل مأمون، حاکى از جوّ اختناق و وحشت است که امام جوادعلیه السلام را به "تقیّه" وادار مىکند و مجبور به پذیرش پیشنهادهاى مأمون مىنماید.
و ثانیاً: مأمون قصد داشت با اعلام این تزویج، با اینکه با مخالفت عباسیان رو به رو مىشود (و مصلحت در برگزارى جلسات علمى و رو به رو کردن حضرت با یحیى بن اکثم - عالم برجسته سنّى - نقطه ضعفى از امام جوادعلیه السلام به دست آورد و باعث رسوائى آن حضرت شود) یا با سرباز زدن از پذیرش آن ازدواج، بهانه دیگرى بر علیه آن حضرت کسب کند.
امّا حضرت جوادعلیه السلام با آگاهى کامل از توطئههاى مأمون، ازدواج را رد نکرد و با حضور در جلسات علمى که حکومت در برپایى آن نقش داشت، باعث اشتهار بیشتر آن حضرت گردید، به گونهاى که با خردسالىاش در دانشْ زبانزد خاصّ و عام گردید و موافق و مخالف، دوست و دشمن به علم و فضل او معترف شدند و شیعیان آن حضرت موقعیّت والایى یافتند.
همانگونه که پدرش امام رضاعلیه السلام درباره وى فرموده بود: "این، مولودى است که در اسلام پرخیر و برکتتر از او زاده نشده است."9
و چه بسا پذیرش این ازدواج تحمیلى از سوى حضرت، موجب به وجود آمدن زمینهاى براى این اشتهار و نقش بر آب شدن تمام نقشههاى شوم مأمون باشد.10
در روایت آمده: "مأمون درباره ابوجعفر (امام جوادعلیه السلام) به هر حیلهاى دست زد، اما به هیچ نتیجهاى نرسید"11؛ بلکه تمام حوادث موجب عظمت و شهرت بیشتر آن حضرت گردید. یکى از عللى که معتصم - خلیفه عباسى - بعد از مأمون نتوانست وجود پربرکت امام جوادعلیه السلام را تحمّل کند، همین اشتهار وى و پیروان آن حضرت بود. از این رو، نقشه مسموم ساختن آن حضرت را به کمک امّالفضل پیاده کرد.
پی نوشت ها:
1. نور / 26.
2. همان / 3.
3. ر.ک: تحریم / 1 - 20.
4. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 14، ص 421.
5. بحارالانوار، ج 49، ص 132 و 221؛ عیون اخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 147؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 33.
6. ارشاد، شیخ مفید، ترجمه محلاتى، ج 2، ص 281 و اصول کافى، ج 1، ص 496.
7. ر.ک: زندگانى سیاسى امام جواد(ع)، جعفر مرتضى عاملى، ترجمه سید محمد حسینى، ص 93.
8. ارشاد، ج 2، ص 273.
9. بحارالانوار، ج 50، ص 20.
10. ر.ک: زندگانى سیاسى امام جواد(ع)، ص 105.
11. بحارالانوار، ج 50، ص 61.