آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

در منابع اهل‏سنّت و شیعه، از امام جوادعلیه السلام حدود 434 گوهر1 ماندگار در زمینه‏هاى مختلف فقهى، اخلاقى و اجتماعى به دست ما رسیده است. شایسته است که در اینجا چهل حدیث برگزیده را به شیفتگان مکتب پربارش تقدیم داریم؛ امید است این جملات نورانى مشعلهاى فروزانى باشند در دهکده ظلمانى جهان امروز، و چراغ‏هایى در کوره راه‏هاى دشوار زندگى.
1. "أَلثِّقَةُ بِاللّهِ ثَمَنٌ لِکُلِّ غال وَ سُلَّمٌ إِلى کُلِّ عال"2؛ اعتماد به خداوند، بهاى هر چیز گرانبها و نردبان هر امر بلند مرتبه‏اى است.
2. "أَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ إِلى تَوْفیق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ"3؛ مؤمن نیاز دارد به توفیقى از جانب خدا، و به پندگویى از سوى خودش، و به پذیرش از کسى که او را نصیحت کند.
3. "عزّ المؤمن غناه عن النّاس"4؛ عزّت مؤمن در بى‏نیازى او از مردم است.
4. "اَلقَصْدُ اِلى اللّهِ تَعالى بالقُلُوبِ اَبلَغُ مِن تعابِ الجَوارِحِ بِالاَعمالِ"5؛ آهنگ خدا را در دل داشتن، رساتر است از آن که اعضاء بدن را با انجام اعمال به رنج و زحمت اندازیم.
5. "أَلْعُلَماءُ غُرَباءُ لِکَثْرَةِ الْجُهّالِ بینهم"6؛ عالمان، به سببِ زیادى جاهلان، غریبند.
6. "لَوسَکَتَ الجاهلُ مَااخْتَلَفَ النَّاس؛ اگر نادان سکوت کند، اختلافى در بین مردم ایجاد نمى‏شود.7
7. "کَیفَ یَضِیعُ مَنْ اللّهِ تَعالى کافِلُه وَ کَیفَ یَنجُو مَنْ اللّهِ تَعالى طالِبُهُ، وَ مَنِ انقَطَعَ اِلى غَیرِ اللّهِ وَکّلهُ اللّهُ اِلَیهِ..."8؛ چگونه به خود واگذارده مى‏شود کسى که خدا او را کفیل قرار داده است؟ و چگونه نجات مى‏یابد کسى که خداوند در صدد (انتقام) اوست؟ کسى که به غیر خدا اعتماد کند، خداوند او را به خودش وامى‏گذارد.
8. "الکمال فى‏العقل"9؛ کمال آدمى در خردمندى است.
9. از حضرت عبدالعظیم بن عبداللّه حسنى‏علیه السلام (مدفون در شهر رى) نقل شده که: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: مولاى من! امیدوارم که قائم آل محمدصلى الله علیه وآله وسلم - آن کسى که زمین را پر از عدل و داد مى‏کند بعد از آن که پر از ستم و ظلم شده است - شما باشید! حضرت فرمود:
همه ما، قائم (و قیام کننده) هستیم به امر الهى و هدایت کننده به سوى دین او، "وَلکِنَّ الّذِى یُطَهِّرُ اللّهُ بِهِ الاَرضَ مِن اَهلِ الکُفرِ وَ اَلْجُحُودِ وَ یَملأها قِسطاً وَ عَدلاً هُو الَّذى یُخفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنهُم شَخصُهُ، وَ یَحرُمُ عَلَیهِم تَسمیته وَ هُو سمّى رَسُول اللّهِ وَ کنّیه، وَ هُوَ الَّذِى تَطوى لَهُ الاَرضُ و یَذِلّ له کُلُّ صَعبٍ، یَجتَمِعُ اِلَیهِ مِن اصحابِهِ عِدَّةُ اَهلِ بَدرٍ..."؛ ولکن آن کسى که زمین به وسیله او از کفر و کافر پیشه‏گان، پاک، و پر از عدل و داد مى‏شود، کسى است که ولادتش بر مردم پوشیده است، و چهره‏اش از مردم پنهان، و بردن نام او حرام، او هم نام و هم کنیه با پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم مى‏باشد، او کسى است که زمین در اختیار اوست، و هر سختى براى او آسان مى‏شود، و یاران او که به تعداد اصحاب بدر سیصد و سیزده نفرند، از دورترین نقطه‏هاى زمین گردهم مى‏آیند، چنان که خداوند مى‏فرماید: "هر کجا که باشید، خداوند شما را جمع مى‏کند؛ زیرا خداوند بر همه چیز توان دارد"10، آنگاه که این تعداد از افراد با اخلاص گردهم آمدند، خداوند فرمانش را آشکار مى‏کند، وقتى که نیروى او به حدّ ده هزار نفر رسید، آنگاه، "قائم" علناً قیام مى‏کند و به نابودى و قتل دشمنان خدا مى‏پردازد تا آنجا که خداوند راضى شود."
عبدالعظیم حسنى مى‏گوید:
عرض کردم: آقاى من! چگونه آن حضرت مى‏فهمد که خداوند راضى شده است؟ فرمود:
"یُلقى فِى قَلبِهِ الرَّحمَةَ فَاِذا دَخَل المَدِینة اَخرَجَ اللات و العُزّى فَاَحرَقَهُما"11؛ رحمت را بر قلب او القاء مى‏کند. وقتى وارد مدینه شد، "لات و عُزّى" را از خاک بیرون آورده، آتش مى‏زند."
10. "مُلاقاة الاِخوان نُشرَةٌ وَ تَلقِیحٌ لِلعَقلِ وَ اِن کان نَزراً قَلیلاً"12؛ دیدار برادران دینى باعث شادابى، و زیادى عقل مى‏شود هر چند مدّت دیدار کم باشد.
11. "مَنِ استَفادَ اَخاً فِى اللّهِ فَقدِ استَفادَ بَیتاً فى الجَنّةِ"13؛ کسى که از برادر دینى و خدایى خود بهره برد (در جهت اصلاح درون، و نیکو شدن اخلاق) به حقیقتْ خانه‏اى در بهشت (به عنوان پاداش) بهره اوست.
12. "من هَجَرَ المُدارةَ قاربَهُ المَکرُوهُ"14؛ کسى که از خوش رفتارى و مدارا با دیگران دور ماند، رنج و سختى به او (روى آورده) و نزدیک مى‏شود.
13. "اِظهارُ الشَّى‏ءِ قَبلَ اَن یَستَحکم مُفسِدَةٌ لَهُ"15؛ علنى نمودن کار (و سخنى) قبل از محکم کردن ریشه‏هاى آن (زمینه سازى) موجب مفسده‏اى براى آن است.
14. "... وَ اِنّ ما لَکَ مِن عَمَلِک اَحسَنتَ فِیه، فَاَحسِن اِلى اِخوانِک، وَ اعلَم اَنَّ اللّهَ عَزّ وَ جَلّ سأَلکَ مِن مَثاقیل الذّرِّ وَ الخَردَلِ"16؛ به راستى آنچه از رفتارت براى تو ماندگار است، احسان تو است. پس با برادر دینى خود نیکى کن، و بدان خداوند از سنگینى اعمال به اندازه ذرّات و دانه خردل نیز خواهد پرسید.
15. "الدُّنیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ آخَرُون"17؛ دنیا، بازارى است که عدّه‏اى در آن سود مى‏برند، و عدّه‏اى دیگر زیان.
16. "مَن عَمِلَ عَلى غیر عِلمٍ اَفسَدَ اَکثَرُ مِمّا یُصلِحُ"18؛ هرکس ناآگاهانه عمل کند، فساد او بیشتر از صلاح و اصلاح خواهد بود.
17. "اِیّاکَ وَ مُصاحَبةُ الشَّرِیرِ، فَاِنَّه کَالسَّیفِ المَسلُولِ یَحسُنُ مَنظَرُهُ وَ یَقبَحُ آثارُهُ"19؛ از رفاقت و همراهى با آدمهاى بد و شریر، بشدّت پرهیز کن، چرا که (چنین افرادى) به شمشیر برهنه مانند، که ظاهر زیبا، و آثار زشت و زننده دارد. "کفى بالمرء خیانةً اَن یکُونَ اَمیناً لِلخَوَنَةِ"20؛ در خیانت و نادرستى انسان همین بس که امین (و مورد اعتماد) خیانتکاران باشد.
18. "...اِتّقِ اللّه اِتّقِ اللّه اِنّه لَعَظیمٌ اَن یَقِفَ یَومَ القِیامَةِ بَینَ یَدَىِ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ فَیَقُولُ لَکَ: لِمَ اَفتَیتَ النّاسَ بِما لاتَعلَم"21؛ ... بترس از خدا، بترس از خدا! به راستى که بسیار بزرگ و سنگین است که در پیشگاه الهى در روز قیامت قرار بگیرى؛ آنگاه خداوند بفرماید: چرا براى مردم بدون علم، فتوا دادى؟
و در جاى دیگر فرمود:
"فَیَقُولُ لَکَ: لِمَ تُفتى عِبادى بما لَم تَعلَم، وَ فى الامَّة مَن هُوَ اَعلَمُ مِنکَ"22؛ سپس خداوند مى‏فرماید: چرا به آنچه نمى‏دانستى، براى بندگانم فتوا دادى، در حالى که داناتر از تو در بین مردم وجود داشت؟
19. "مَن رَضِىَ بالعافیَةِ مِمَّن دُونَهُ رَزَقَ السَّلامَة مِمَّن فَوقَهُ"23؛ کسى که رضایت دهد به عافیت و سلامت زیر دستان خویش، روزى او خواهد شد سلامتى از کسانى که برتر و مافوق از او هستند.
20. "مَن عَتَبَ عَلَى الزَّمانِ طالَت مَعتَبَتهُ"24؛ هر کس بر زمان (و روزگار) خشم گیرد، خشمش طولانى خواهد شد.
شاید مراد، این باشد که تقصیرها را به گردن زمان و روزگار، نحس بودن فلان روز، شانس و... نیندازیم، بلکه دنبال علل و عوامل نقص و عیب‏ها باشیم، و الاّ خشم و ناراحتى ما، طولانى و مداوم خواهد شد.
21. "ثَلاثٌ یَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تَعالى:کَثْرَةُ اْلاِسْتِغْفارِ، وَ لینُ الْجانِبِ، وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ. وَ ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ لَمْ یَنْدَمْ: تَرْکُ الْعَجَلَةِ وَ الْمَشْوَرَةُ وَ التَّوَکُّلُّ عَلَى اللّهِ عِنْدَ الْعَزْمِ"25؛ سه چیز است که رضوان خداوند متعال را به بنده مى‏رساند: 1. زیادى استغفار؛ 2. نرم خو بودن؛ 3. و زیادى صدقه.
و سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشیمان نشود: 1. ترک نمودن عجله؛ 2. مشورت کردن؛ 3. و به هنگام تصمیم، توکّل بر خدا نمودن.
22. "قِلَّةُ العِیالِ اِحدَى الیَسارَینِ"26؛ کمى اهل و عیال (و اولاد)، یکى از دو توانگرى است.
چنان که کمى مال نیز باعث راحتى است. زیرا: هر که بامش بیش، برفش بیشتر.
23. "العفاف زینة الفقر، و الشکر زینة الغنى، والصبر زینة البلاء، و التواضع زینة الحسب، والفصاحة زینة الکلام، و الحفظ زینة الروایة، خفض الجناح زینة العلم، و حسن الأدب زینة العقل، و بسط الوجه زینة الکرم، و ترک المنّ زینة المعروف، والخشوع زینة الصلوة، و ترک ما لایعنى زینة الورع"27؛ پاکدامنى زینت فقر، شکر زینت توانگرى، شکیبایى زینت بلا، فروتنى زینت شأن و بزرگى، گویایى زینت سخن، نگهدارى و ضبط دقیق زینت روایت، تواضع زینت دانش، ادب زینت خرد، گشاده‏رویى زینت کرم و بخشندگى، منّت ننهادن زینت احسان و نیکى، توجه و حضور قلب زینت نماز، ترک کارهاى بیهوده زینت تقوا و پرهیزکارى است.
24. "من استحسن قبیحاً کان شریکاً فیه"؛28 آن که کار زشتى را نیکو شمارد، در آن کار شریک است.
25. "حسب المرء من کمال المروّة أن لا یلقى احداً بما یکره"29؛ کمال مروتْ آن است که انسان با هیچ کس چنان رفتار نکند که بر خود نمى‏پسندد.
26. "من وعظ اخاه سرّاً فقد زانه و من وعظه علانیةً فقد شانه"30؛ کسى که برادر مؤمن خود را پنهانى پند دهد، او را آراسته، و کسى که آشکارا و در حضور دیگران نصیحت کند، چهره اجتماعى او را زشت ساخته است.
27. "العامل بالظلم و المعین علیه و الراضى شرکاء"31؛ ستمکار و یارى کننده ستمکار و کسى که به ستم او راضى است، همه در گناه آن شریک‏اند.
28. "یوم العدل علی الظالم اشدّ من یوم الجور على المظلوم"32؛ روز دادخواهى و عدالت بر ستمگر سخت‏تر از روز ستم بر ستمدیده است.
29. "مُجالِسَةُ الاَشرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَنِّ بالاَخیارِ"33؛ همنشینى با بدان، بدگمانى نسبت به خوبان و نیکان را در پى دارد.
30. "اَلمَرءُ مَخبوءٌ تَحتَ لِسانِهِ"34؛ مرد (انسان) زیر زبانش پنهان است.
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
31. "تَأخیرُ التَّوْبَةِ إِغْتِرارٌ، وَ طُولُ التَّسْویفِ حَیْرَةٌ، وَ اْلاِعْتِذارُ عَلَى اللّهِ هَلَکَةٌ، وَ اْلإِصْرارُ عَلَى الذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَکْرِ اللّهِ "فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ"35"؛ به تأخیر انداختن توبه، نوعى خود فریبى است، و وعده دروغ دادن، نوعى سرگردانى است، و عذرتراشى در برابر خدا نابودى است، و پافشارى بر گناه آسودگى از مکر خداست. "از مکر خدا آسوده نباشند جز مردمان زیانکار."
32. "مَنْ أَصْغى إلى ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إبْلیسَ"؛ هر که گوش به گوینده‏اى دهد، به راستى که او را پرستیده. پس، اگر گوینده از جانب خدا باشد، در واقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، به راستى که ابلیس را پرستیده است.
33. "التّدبیر قبل العمل یؤمنک من النّدم"36؛ تدبیر و برنامه‏ریزى (در هرکارى) قبل از اقدام)، انسان را از افتادن در پشیمانى، حفظ و نگهدارى مى‏کند.
34. "مَن، دَخَلَهُ العُجبُ هَلَکَ"37؛ هر کس دچار عجب (و خودپسندى و غرور ناشى از عبادت و خیر) شود، هلاک شده است.
35. "لاتکُن وَلِىّ اللّهِ فِى العَلانیه وَ عَدُوّاً لَهُ فِى السِّرِ"38؛
نباش دوست خدا در آشکار و علن، و دشمن خدا در باطن و پنهان (مبادا با زبانْ اظهار دوستى، ولى با رفتار خود، اظهار دشمنى کنى).
* * *
در این قسمت، به گوشه‏اى از سخنان گوهربار امام جوادعلیه السلام که در کتب اهل‏سنّت‏39 منعکس شده، اشاره مى‏شود:
36. شخصى از امام‏علیه السلام تقاضا کرد او را با جمله کوتاهى "نصیحتى جامع" فرماید، امام فرمود: "صن نفسک عن عار العاجلة و نار الآجلة؛ خود را (از کارهایى که موجب) ننگ در دنیا و عذاب در آخرت است، حفظ کن."
37. "من وثق باللّه و توکّل على‏اللّه نجاه اللّه من کلّ سُوءٍ و حُرِزَ من کلّ عدوّ؛ هر که به خدا اعتماد داشته باشد و بر او توکّل کند، خدا او را از هر بدى نجات مى‏بخشد و از هر دشمنى حفظ مى‏شود."
38. "من استغنى باللّه افتقر النّاس الیه و من اتقى اللّه أحبّه النّاس؛ کسى که با توکّل به خدا روى نیاز از مردم بگرداند، مردم به او نیازمند مى‏شوند و کسى که تقوا پیشه سازد، محبوب مردمان خواهد شد."
39. "حسب المرأ من کلام المروة أن لایلقى أحد بما یکره؛ کمال مروّت آن است که انسان آن چیزى را که بر خود نمى‏پسندد، با دیگران رفتار نکند."
40. "لاتعاجلوا ألآمر قبل بلوغه فتندموا ولا یطولن علیکم الآمل فتقسوا قلوبکم و أرحموا ضعفائکم و أطلبوا من اللّه الرحمة بالرحمة فیهم؛ به کارى که زمانش نرسیده، اقدام نکنید که پشیمان مى‏شوید، و آرزوهاى دور و دراز نداشته باشید که قصى‏القلب مى‏شوید، و به ناتوانان خود رحم کنید و با ترحّم بر آنان، رحمت خداى را بخواهید."
پی نوشت ها:
1. گرچه در تاریخ زندگى امام جواد(ع) آمده است که تعداد راویان و اصحاب آن حضرت قریب صد و ده نفر بوده اند، ولی در قلّت احادیث نقل شده، که جمعاً 434 حدیث است، نباید تعجب کنیم. زیرا از یک سو، آن حضرت شدیداً تحت مراقبت و کنترل سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق دانشمندان بیش از بیست و پنج سال عمر نکرد! (موسوعة کلمات الامام الجواد (ع) ؛ رجال، شیخ طوسى، ص 409 - 397).
2. منتهى الآمال، ج 2، ص 228.
3. مستدرک الوسائل، ج 8، ص 329، تحف العقول، ص 337.
4. منتهى الآمال، ج 2، ص 228.
5. همان، ج 2، ص 229.
6 اعلام الهدایة، ج 11 ص 240؛ به نقل از بحارالأنوار، ج 75، ص 109.
7. الامام الجواد(ع) من المهد الى‏اللحد، سید محمد کاظم قزوینى، ص 373 (چاپ اول، 1426 ق.).
8. مستنبط القطرة، سید احمد موسوى، (مطبعة النعمان، النجف، محرّم (1378ق.)، ج 2، ص 334.
9. فصول المهمّة، ص‏291 - 289.
10. الاحتجاج، ج 2، ص 481.
11. همان، ص 488 - 465.
12. منتهى الآمال، ج 2، ص 229.
13. همان، ص 228.
14. تحف العقول، ص 235.
15. همان.
16. بحارالانوار، ج 50، ص 86، ح 2.
17. تحف العقول، ص 574.
18. منتهى الآمال، ج 2، ص 228؛ مستنبط القطرة، ج 2، ص 334.
19. منتهى الآمال، ج 2، ص 228.
20. امالى، شیخ مفید، ص 329، ح 13.
21. بحارالانوار، ج 50، ص 85.
22. همان، ص 100.
23و24. منتهى الآمال، ج 2، ص 230 و 231.
25. فصول المهمّة، ص 291 - 289.
26. منتهى الآمال، ج 2،ص 230 و 231.
27. فصول المهمّة، ص‏291 - 289.
28. نورالأبصار، شبلنجى، ص 181 و 180.
29و30. همان.
31. اعراف / 99.
32و33. فصول المهمّة، ص 291 - 289.
34. منتهى الآمال، ج 2، ص 230 و 231.
35. همان.
36. منتهى الآمال، ج 2، ص 230 و 231.
37. همان.
38. همان، ج 2، ص 229.
39. براى آگاهى بیشتر از جملات و سخنان امام(ع)، ر.ک: نورالابصار، ص 245؛ الفصول المهمّه، ص‏271. با تشکّر از آقاى محمد محسن طبسى که پنج حدیث اخیر را در اختیار مجله قرار دادند.

تبلیغات