ساختن برای ماندن
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
چرا آن را بخوانیم؟
به اعتقاد نویسندگان این کتاب، شرکتهایی که از موفقیت مستمر بهرهمند هستند، ارزشها و اهداف محوری ای دارند که ثابت میمانند ولی استراتژیها و روشهای کاری آنها به شکلی پایانناپذیر تغییر میکنند تا خود را با دنیای متغیر پیرامون وفق دهند. این کتاب نمایانگر اهمیت توسعه و دستیابی به مجموعهای از اصول راهنما و شناسایی ویژگیهای الزامی برای دستیابی به سازمانی بزرگ و دایماً در حال پیشرفت است.
شروع
ارزشهای موجود در بطن کسب و کار و شرکتها مهم هستند و بسیاری از شرکتها مدتها است که اهمیت در اختیار داشتن مجموعهای از اصول راهنما را درک کردهاند.
سازمانهایی که از اصول راهنمای قوی برخوردار هستند، توانستهاند از رقبای خود پیشی بگیرند.
ارزشهای محوری برای موفقیت سازمانها الزامی هستند و باعث میشوند که شرکت در سطحی فعالیت کند که بتواند به اهداف استراتژیک خود دست یابد. چنین ارزشهایی تغییر نمیکنند هر چند که استراتژیها و روشهای اجرای آنها خود مستعد تغییر هستند.
ایدئولوژی محوری مؤید آن است که شرکت در چه مرحلهای قرار دارد و اصلاً چرا وجود دارد. این امر مکمل شرایط آینده است و نشان میدهد که شرکت قصد دارد به کجا برسد. هر گونه نگرش اثربخشی باید دربرگیرنده ایدئولوژی محوری سازمان باشد.
متن
1. اهمیت ارزشهای سازمانی
صداقت، یکپارچگی، ثروت و عدالت همگی ارزشهایی هستند که میتوانند با مبانی فردی و شخصی مرتبط باشند. اما وضعیت ارزشها در بستر کسب و کار و سازمان چگونه است؟
در حالی که عبارت «ارزشهای سازمانی» یک عبارت جدید در واژگان کسب و کار است اما مفهوم ارزشها به عنوان یک بعد مهم از زندگی سازمان، این گونه نیست. مدتها است که بسیاری از سازمانها اهمیت پردازش مجموعهای از اصول راهنما را درک کردهاند و میتوان تکامل این مفهوم را از طریق تأثیرگذارترین کتبی که در خلال 50 سال گذشته منتشر شدهاند، شاهد بود.
توماس واتسون مدیر عامل شرکت آیبیام معتقد است هر سازمان بزرگی که در خلال سالهای گذشته به شکوفایی رسیده، موفقیت خود را مرهون باورهایش و انتقال آنها به کارکنانش است .
2. ویژگیهای یک سازمان پویا
هدف این کتاب شناسایی ویژگیهای الزامی برای ایجاد یک سازمان بزرگ و پویا است.
18 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. آنها شرکتهایی هستند که از سال 1925 به بعد، عملکردی برتر را در بازار سهام داشتهاند.
ارزشهای محوری، برای موفقیت و پویایی سازمانها الزامی هستند. آنها مجموعهای کوچک از اصول راهنما هستند که صرفاً برای سود مالی یا رفع هزینههای کوتاه مدت تدوین نشدهاند (آنها را با روشهای خاص فرهنگی یا عملیاتی اشتباه نگیرید).
ارزشها، اصول راهنمای بدون زمان هستند که روش فعالیت شرکت را برای دستیابی به اهداف استراتژیک آن تبیین میکنند. مثلاً ارزشهای شرکت هاولت – پاکارد شامل حس مسئولیتپذیری قوی نسبت به جامعه هستند. برای شرکت دیسنی این موارد عبارتند از خلاقیت، رؤیاها و تصورات و رعایت ارزشهای مد نظر مشتریان.
3. ارزشهای محوری تغییر نمیکنند
شرکتهایی که از موفقیتی پویا بهرهمند هستند، ارزشهای محوری و هدفی محوری دارند که ثابت باقی میمانند در حالی که استراتژیهای کسب و کار و روشهای اجرای این استراتژیها مستعد تغییر هستند. این یک عامل کلیدی در موفقیت شرکتهایی همچون هاولت – پاکارد، جانسون و جانسون ، پراکتر و گمبل ، مرک و سونی است.
4. مدلی برای ارزشهای محوری
نویسندگان کتاب در این زمینه چارچوبی نظری را توصیه میکنند که از طریق آن میتوان بر برخی سردرگمیهای موجود در این عرصه چیره شد.
در مدل آنها، نگرش دارای دو عنصر است: ایدئولوژی محوری و آینده پیشبینی شده .
ایدئولوژی محوری مؤید آن است که شرکت چرا وجود دارد و در چه نقطهای ایستاده است. ایدئولوژی محوری تغییرناپذیر است و مکمل آینده پیشبینی شده است.
آینده پیشبینی شده همان عاملی است که نشان میدهد شرکت میخواهد به کجا برود و به چه اهدافی دست یابد، چه چیزهایی را خلق کند – این امر نیازمند تغییر و پیشرفت مستمر است.
ایدئولوژی محوری همانند چسبی است که عناصر سازمان را در طول زمان، به یکدیگر متصل کرده و به همین صورت آنها را نگاه میدارد.
5. یک نگرش کارآمد
یک نگرش کارآمد باید دربرگیرنده ایدئولوژی محوری سازمان باشد. این امر دارای دو عنصر است: ارزشهای محوری (سیستمی از اصول راهنما) و هدف محوری (مهمترین و اساسیترین دلیل موجودیت شرکت).
نتیجه
کتاب "ساختن برای ماندن" نمایانگر اهمیت توسعه و دستیابی به مجموعهای از اصول راهنما و شناسایی ویژگیهای الزامی برای دستیابی به سازمانی بزرگ و دایماً در حال پیشرفت است.
مدتها است که بسیاری از سازمانها اهمیت پردازش مجموعهای از اصول راهنما را درک کردهاند و میتوان تکامل این مفهوم را از طریق تأثیرگذارترین کتبی که در خلال 50 سال گذشته منتشر شدهاند، شاهد بود.
توماس واتسون در کتاب کسب و کار و باورهای آن که در سال 1963 منتشر شد، مینویسد: «یک سازمان بزرگ را در نظر بگیرید – سازمانی که سالها پیش شکل گرفته است – فکر میکنم درخواهید یافت که این سازمان موفقیتش را نه مدیون شکل سازمانی یا مهارتهای اجرایی بلکه مدیون قدرت باورهایش و تلاش برای القای این باورها در نزد افرادش است.»
در اوایل دهه 1980، تام پیترز و رابرت واترمن معتقد بودند که ارزشهای سازمانی اهمیت فراوانی دارند و به همین دلیل یک فصل کامل از کتاب خود با عنوان "در جستجوی عالی بودن" را به این موضوع اختصاص دادند.
برای اطلاعات بیشتر
«ساختن برای ماندن»، جیم کالینز و جری پوراس، 1994
«شرکتهایی که از موفقیتی پوینده بهرهمند هستند، ارزشهای محوری و یک هدف محوری دارند که در طول زمان ثابت باقی میمانند در حالی که استراتژیهای و روشهای کسب و کار آنها برای انطباق با دنیای متغیر اطراف، مرتباً در حال تغییر هستند.» ساختن برای ماندن