دامپروری از اصلی ترین بخش های تولید مواد پروتئینی و لبنی بوده و بعد از زراعت و باغداری بالاترین سهم را در ارزش افزوده کشاورزی دارد. رشد جمعیت و تحقق امنیت غذایی، توسعه این زیربخش را ضروری ساخته است. راهبرد نوین مورد توجه سیاستگذاران و برنامه ریزان برای ارتقای مزیت رقابتی این بخش "کاربست رهیافت خوشه های فعالیتی" است که همکاری و رقابت بنگاه های تجمیع یافته در یک محدوده جغرافیایی و رقابت پذیری و کارایی آنها را محقق می سازد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش شناسی رویکرد انتقادی و مبتنی پراگماتیسم بوده و از روش تحقیق آمیخته (کمی و کیفی) بهره گفته شد. از تکنیک های پرسشنامه و مصاحبه های نیمه ساخت یافته به منظور ارزیابی ساختار خوشه فراورده های دامی منظومه روستایی باروق بهره گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روشهای آمیخته متوالی (تحلیل های شبکه اجتماعی و سلسه مراتبی در نرم افزارهای NodExcel و ExpertChoice) استفاده شد. نتایج نشان داد از بین عوامل پنجگانه شکل گیری خوشه، تمرکز جغرافیایی و ارتباطات بین بنگاهی بیشترین اثرگذاری را دارند. علیرغم وجود عناصر ضروری برای توسعه خوشه ای مانند تمرکز جغرافیایی تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، واحدهای فراوری و بازار، برای تشکیل خوشه «ارتباطات افقی و عمودی بین بنگاهی، محیط نهادی و استراتژی خوشه» دارای نارسایی است. تراکم شبکه 0.191 برای گرافی با 16 رأس و 23 یال بسیار پایین تر از واحد(1) بوده و نشانگر شبکه ناقص خوشه در وضع موجود است. این کاستی ها با کاربست استراتژی هایی مانند "نظارت بر بهره برداری مسئولانه و حفاظت از مراتع"، "افزایش و تقویت صنایع تکمیلی بخش دامپروری و ایجاد ارتباطات بین بنگاهی" می تواند حلقه های مفقوده زنجیره ارزش فراورده های دامی را تعبیه نماید و فعالیت خوشه را میسر کرده و گامی برای توسعه ناحیه ای فراهم بسازد.