ادب قرائت قرآن در سخن و سیره امامان(ع)
آرشیو
چکیده
متن
اگر دلداده اهل وفایی اگر رهپوی راه اولیایی
بیا تا روز و شب، قرآن بخوانیم که دل گیرد ز نورش، روشنایی
شفای دردها، آیات قرآن که دارد بهر هر دردی، دوایی
تو را ممکن شود با بال ترتیل سفر تا مرزهای ماورایی
الفبای خداجویی، همین است
اگر با این الفبا، آشنایی (1) ادب آموختگان مکتب اولیای الهی، «هدایت ولایی» را در همه شئون زندگی سرمشق قرار می دهند، حتّی در «ادبِ برخورد با قرآن» و کیفیت تلاوت و تدبّر در کلام خدا. و اگر جز این باشد، شرط «اطاعت» و «تبعیت» از میان می رود و رابطه امام و مأموم و پیشوا و پیرو، گسسته می شود.
باری، برآنیم که ادب قرائت و تلاوت را در مکتب اهل بیت علیهم السلام مرور کنیم و در مرحله بعد، به کار بندیم.
اهل بیت علیهم السلام، اهل قرآن
خود اهل بیت عصمت، بارها گفته اند که: قرآن در خانه ما اهل بیت فرود آمده است و ما به کلام الله، اولی و سزاوارتریم.
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم نیز، آنجا که سخن از به یادگار نهادن دو میراث نفیس و گران قدر به نام «کتاب خدا و عترت» به میان آورد، بر جدایی ناپذیری این دو «ثقل اصغر و اکبر» تأکید فرمود. پس اهل بیت علیهم السلام، اهل قرآن بودند و خانه آنان مهبط وحی و محلّ نزول جبرئیل. از این رو، در آراستگی به «ادب تلاوت» نیز باید همین خاندان مورد توجّه و سرمشق قرار گیرند. به فرموده حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم:
«... هُمْ مَعَ القُرآنِ وَالقُرآنُ مَعَهُمْ، لایُفارِقُونَهُ وَ لا یُفارِقُهُم (2)؛ آنان با قرآنند و قرآن با آنان است، نه آنان از قرآن جدا می شوند، نه قرآن از آنان جدا می گردد.»
اما اگر بخواهیم با قرآن باشیم، باید با اهل بیت باشیم، در همه چیز، حتّی در شیوه برخورد با قرآن کریم و بهره گیری از معارف آن و تأدّب به ادب قرآنی و انس با وحی آسمانی و قرائت و تلاوت این منشور جاوید.
ادب ظاهری و باطنی
آنچه به عنوان «ادب ظاهریِ» تلاوت، در روایات و کلام بزرگان مطرح است، رعایت نکاتی است که به کیفیت خواندن، نشستن، تلفّظ، طهارت، وقار، جهت گیری و... مربوط می شود. «ادب باطنی» هم بیشتر به حالت درونی و خشوع قلبی و توجّه به اینکه در محضر خداییم و قرآن، منشور پروردگار و فرمان آسمان است و ما مخاطب این کتابیم و اوامر و نواهی آن متوجّه ماست و این گونه مسائل مربوط می شود.
برای حضور در محضر قرآن، مراعات هردو «ادب» ضروری است، تا از هدایت و نور قرآن بهره مند شویم.
و اگر قرآن کریم ستایش از کسانی می کند که قرآن را آن گونه که بایسته و شایسته است، تلاوت می کنند «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»(3)؛ آموختنِ این «حقّ تلاوت» هم باید در مکتب اهل بیت علیهم السلام صورت گیرد که مفسّر و معلّم و ترجمان وحی الهی اند؛ که گفتنی در این مورد بسیار است...!
ادب ظاهری
از رهنمودهای معصومین علیهم السلام چنین برمی آید که قداست و حُرمت قرآن را باید پاس داشت و با آن برخورد متین، مؤدّبانه و احترام آمیز داشت، حتّی دست و دل پاک و چشم دور از گناه و زبان و دهان تمیز و خوشبو و توجّه به قبله و... را هم باید رعایت کرد. چرا که قاری، وقتی این منشور الهی را پیش رو می گشاید، باید حسّ «حضور در محضر خدا» داشته باشد و این، حتّی در نحوه نشستن و نگاه و نظافت و خوشبویی و مراعات ادب محضر، مؤثّر است.
برخی از این آداب عبارتند از:
1. پاکی و طهارت و وضو
وقتی تلاوت به عنوان یک عبادت صورت می گیرد، طهارت هم شرط آن است و و رعایت ادب برخورد با قرآن، ایجاب می کند که با وضو قرائت کنیم.
امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:
«لایَقْرَء الْعَبْدُ القُرآنَ إذا کانَ عَلی غَیرِ طَهُورٍ حَتَّی یَتَطَهَّر(4)؛ بنده، وقتی که وضو ندارد، قرآن نخواند تا آنکه وضو بگیرد و طهارت یابد».
البته قرائت بی وضو حرام نیست؛ ولی رعایت احترام کلام خدا، به داشتن وضو هنگام تلاوت است.
2. مسواک
در کلام اولیای الهی، دهان، معبر کلام خدا به شمار آمده و مجرای این منشور نورانی است. پس باید این مجرا پاک باشد، تا پاکسازی قرآن نسبت به دل و جان بهتر صورت پذیرد. این پاک ساختن مجرا و معبر قرآن به گفته روایات، «مسواک» است. به این دو حدیث توجّه کنید:
پیامبرخداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: دهان های شما راههایی از راههای خداست، پس آنها را تمیز کنید: «أَفْواهُکُمْ طُرُقٌ مِنْ طُرُقِ رَبِّکُمْ، فَنَظِّفُوها».(5)
و در سخن دیگر، امام صادق علیه السلام از قول جدّش پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نقل می کند که آن حضرت فرمود: راه قرآن را تمیز کنید. پرسیدند: ای پیامبرخدا! راه قرآن چیست؟ فرمود: دهان هایتان. پرسیدند: چگونه تمیزش کنیم؟ فرمود: با مسواک زدن.(6)
3. نگاه
نگاه به صفحه قرآن، عبادت است. به تعبیر پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم نگاه در سه چیز عبادت است، یکی هم «... وَ فِی المُصْحَفِ» است.(7) پس گشودن این کتاب که «نامه محبوب» است و نگاه به صفحات نورانی آن و لذّت بردن از نظر در این منشور هم، از آداب ظاهری تلاوت است.
4. سکوت هنگام شنیدن
قرآن کریم دستور می دهد که «وَإِذا قُرِءَ القُرآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا»(8)؛ چون قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و سکوت کنید. که البته بین «استماع» و «انصات» فرق است و انصات، سکوت همراه با توجّه، تأمّل و تدبّر است.
این رهنمود قرآنی، در سخن اهل بیت علیهم السلام هم آمده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «اِذا قُرِءَ عِنْدَکَ القُرآنُ، وَجَبَ عَلَیکَ اْلاِنْصاتُ وَالإِسْتِماعُ (9)؛ هرگاه نزد تو قرآن بخوانند، بر تو واجب است که سکوت و توجّه کنی.»
طبیعی است که بی توجّهی به تلاوت و حرف زدن هنگام قرائت قرآن، از سوی دیگران، نوعی بی ادبی است که متأسّفانه در جامعه ما بسیار هم رواج دارد!
5. صدای خوب
خواندن قرآن با صدای زیبا، هم بر زیبایی و جاذبه آن می افزاید، هم بر تأثیر گذاریش بر دلها می افزاید. بر عکس، بدخواندن آن عامل گریز است. به قول سعدی:
گر تو قرآن بدین نمط خوانی ببری رونق مسلمانی
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «لِکُلِّ شیی ءٍ حِلْیةٌ وَ حِلیةُ القُرآنِ الصَّوتُ الحَسَنِ (10)؛ هر چیزی زینتی دارد و زینت و آراستگی قرآن، صدای خوب است».
امام صادق علیه السلام هم در تفسیر «وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتِیلاً»؛ مفهوم ترتیل و حقّ تلاوت را یکی، مکث و درنگ هنگام خواندن دانسته، یکی هم، زیبا خواندن قرآن: «و تُحَسِّنَ بِهِ صَوتَکَ.»(11)
نیز رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: قرآن را زیبا و نیکو بخوانید، چرا که صدای خوب، زیبایی قرآن را می افزاید: «حَسِّنُوا القرآنَ بأصواتِکُم، فانَّ الصَّوتَ الحَسَنَ یَزیدُ القرآنَ حُسْنا.ً(12)»
این توصیه، در سیره و روش اهل بیت علیهم السلام نیز متجلّی بود و خود آنان زیبا و دلنشین قرآن می خواندند. در حدیث است که امام زین العابدین علیه السلام که قرآن می خواند، گاهی رهگذری که عبور می کرد، از صدای زیبای او مدهوش و بیهوش می شد.(13) و حضرت باقرعلیه السلام چنین در تلاوت قرآن، خوش نوا بود که رهگذران را میخکوب می کرد و سقّایان هنگام عبور، می ایستادند و دل به صدای خوش قرآن خوانی می سپردند:
«اِنَّ أَباجَعفرَ کانَ أحسَنُ النّاسِ صَوتاً بِالقرآن، وَ کانَ إِذا قامَ مِنَ اللَّیلِ وقَرَأ، رَفَعَ صَوتَهُ فَیَمُرُّ بِهِ مارُّ الطَّرِیقِ مِنَ السَّاقِینَ وَ غَیْرِهِم فَیَقُومُونَ فَیَستَمعُون اِلی قِرائَتِهِ.»(14)
6. دعای قبل از خواندن قرآن
از آداب دیگر قرائت، نیایش و دعای پیش از تلاوت است. این نکته نیز در سیره امامان معصوم علیهم السلام مشهود است. دعاهای قبل از تلاوت، که از ائمّه روایت شده که چنین می کردند، گواه این ادّعاست. از جمله چند دعا از امام صادق علیه السلام نقل شده است.(15) همچنین دعای ختم قرآن و در پایان تلاوت، که از امامان ما، از جمله امام صادق و امام سجادعلیهما السلام در صحیفه نقل شده است.
7. استعاذه
گفتنِ «أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» و پناه بردن به خدا از شرّ شیطان، از دیگر توصیه های اهل بیت برای تلاوت است و این الهام گرفته از خود قرآن است که می فرماید: «وَإذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذْ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم»(16). خود اهل بیت علیهم السلام هرگاه می خواستند آیه ای را بخوانند، پیش از آن استعاذه می کردند. حلبی از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا در آغاز هر سوره، استعاذه خوب است؟ فرمود: آری، از شیطان رجیم به درگاه خدا پناه ببر و استعاذه کن.(17)
خواندنِ با لحن عربی در تلاوت، خواندن به ترتیب سوره ها و آیات، فصیح و روشن خواندن آیات، همیشه قرآن خواندن، ترویج قرآن خوانی در خانه ها، ثواب قرائت قرآن از حفظ، ختم قرآن و امثال اینها، از جمله آداب دیگری است که شرح و بسط آنها به طول می انجامد و به این مقدار بسنده می کنیم.(18)
ادب باطنی
وقتی قرآن از کسانی ستایش می کند که هنگام شنیدن آیات الهی، مو بر بدنشان راست می شود، قلب هایشان خاشع می شود، اشکشان جاری می گردد، ایمانشان افزوده می شود «و إذا تُلِیَتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ ایماناً»؛ اینها اشاره به نوعی حالت درونی، توجّه به مضامین آیات، بهره گیری از حکمت ها و موعظه ها، درمان دردها، زدودن رذائل، تحصیل خشوع و خشیت، ایمان، توکّل و افزایش شوق و محبّت الهی دارد که می توان از مجموع آنها به «ادب باطنی» تعبیر کرد.
جهانی راز، اندر بای قرآن نباشد گفته ای همتای قرآن
نشان های خدا را می توان دید که دارد جلوه در سینای قرآن
جمال و قدرت و فیض خدایی تجلّی کرده در سیمای قرآن
دل و جان را صفایی تازه بخشد شمیم عطر روح افزای قرآن
خوشا آن لب که خواند آیه وحی خوشا آن دل که باشد جای قرآن
به دست آری گهرهای فراوان زنی گر غوطه در دریای قرآن (19)
بازهم در مکتب اهل بیت علیهم السلام زانو می زنیم و گوشه هایی از ادب باطنی تلاوت قرآن را می آموزیم:
1. تدبّر در آیات
روخوانی سطحی بدون توجّه به مضمون پیام الهی، بی احترامی به کتاب خداست. همان طور که یک نامه از دوست وقتی به دستمان می رسد، می گشاییم و می خوانیم و به پیام و محتوایش توجّه می کنیم، نسبت به کتاب خدا نیز چنین باید بود.
امام صادق علیه السلام وقتی می خواست قرآن بخواند، پیش از تلاوت مصحف، با ستایش از کلام خدا و توصیف این حبل المتین و رشته پیوند بین خالق و مخلوق، از خداوند می خواست و دعا می کرد که نگاهش را در قرآن، عبادت قرار دهد و قرائتش را اندیشه و تفکرش را پندگیری. و دعا می کرد که هنگام خواندن، پرده ای بر روی چشم دل و فهم و بصیرتش افکنده نشود تا بتواند از این تلاوت، موعظه و هدایت گیرد.(20)
از امام سجّادعلیه السلام نیز روایت شده است:
«آیاتُ القُرآنِ خَزائِنٌ، فَکُلَّما فَتَحْتَ خَزانَةً یَنْبَغی لَکَ أَن تَنْظُرَ ما فیها(21)؛ آیات قرآن گنجینه هایی است که هرگاه یکی از این گنج ها را گشودی، سزاوار است که به آنچه در آن است، نیکو بنگری.»
2. رقّت قلب و خشوع دل
برخورد با کلام الله، اگر همراه با معرفت و فهم و پندپذیری باشد، آیات آن دل را می لرزاند و هاله ای و سایه ای از حزن بر قلب قاری می افکند و اگر جز این باشد، نشان بی توجّهی قلب به عظمت این کتاب و صاحب سخن است.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«مَنْ قَرَءَ القرآنَ وَ لَمْ یَخْضَعْ لِلَّهِ وَ لَمْ یَرِقَّ قَلْبُهُ ولا یَکْتَسی حُزْناً و وَجَلاً فی سِرِّهِ، فَقَدِ اسْتَهانَ بِعَظیمِ شَأْنِ اللهِ تَعالی (22)؛ هرکس قرآن بخواند، امّا در برابر خدا خاضع نگردد و در دلش احساس رقّت و حزن و خوف نیابد، عظمت شأن الهی را سبک شمرده است.»
در سیره امام کاظم علیه السلام آمده است که قرآن را نیکو و زیبا می خواند و هنگام تلاوت، محزون می شد و شنوندگان از تلاوت او گریان می شدند... : «وَکانَ إِذا قَرَأَ یَحْزَنُ وَ بَکَی السَّامِعُونَ لِتِلاوَتِهِ».(23)
در سیره حضرت رضاعلیه السلام نیز آمده است که شب ها هنگام خوابیدن، در بستر خویش که قرار می گرفت، بسیار قرآن می خواند و چون به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنّم شده است، می گریست و از خداوند بهشت می طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می برد: «... فَإذا مَرَّ بِآیَةٍ فیها ذِکرُ جَنَّةٍ أَونارٍ بَکی وَ سَألَ اللهَ الجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النَّارِ».(24)
اینها نمونه هایی از ادب باطنی پیشوایان هنگام تلاوت قرآن است.
3. پذیرش اوامر و نواهی
هنگام دریافت یک حکم و فرمان از سوی حاکم و فرمانده، ادب اقتضا می کند که دریافت کننده پیام، امر و نهی ها و باید و نبایدهای آن را دریابد و خود و عمل خود را طبق آن و با آن هماهنگ سازد. قرآن هم منشور آسمانی و فرمان الهی است و پر از آیات وعده و وعید و امر و نهی است. تلاوتگر آیات، سزاوار است که آنها را دریابد و مطیع فرمان باشد و از نهی های آن بپرهیزد. این گونه ادب، ادب اطاعت و فرمانبرداری است.
در کلام حضرت صادق علیه السلام چنین آمده است:
«فَانْظُرْ کَیْفَ تَقْرَأُ کِتابَ رَبِّکَ وَ مَنشُورَ وَلایَتِکَ، وَ کَیْفَ تُجیبُ أوامِرَهُ وَ نَواهِیَهُ وَ کَیْفَ تَمْتَثِلُ حُدُودَهُ، فَإِنَّهُ کِتابٌ عَزِیزٌ لایَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ، فَرَتِّلْهُ تَرْتیلاً وَ قِفْ عِندَ وَعْدِهِ وَ وَعیدِهِ، وَ تَفَکَّرْ فِی أَمْثالِهِ وَ مَواعِظِهِ وَاحْذَرْ أَنْ تَقَعَ مِنْ إقامَتِکَ حُرُوفَهُ فی إِضاعَةِ حُدُودِهِ (25)؛ بنگر چگونه نامه پروردگارت و منشور ولایتت را می خوانی و چگونه امرها و نهی های او را پاسخ می دهی و چگونه از حدود الهی فرمانبرداری می کنی، که این قرآن کتابی است استوار که نه از پیش رو و نه از پشت سر، از هیچ طرف، باطلی سراغ آن نمی آید، نازل شده ای از سوی خدای حکیم و ستوده است. پس آن را به نیکی تلاوت کن، هنگام (برخورد با) وعده و وعیدش درنگ کن و در مَثَل ها و موعظه هایش بیندیش، و پرهیز از این که با مراعات حروف، به تباه ساختن حدود آن بیفتی!»
این تعبیر آخرین، به راستی که شگفت است، برخی در قرائت، تنها به ادای صحیح مخارج حروف و رعایت قواعد تجوید و لحن و صوت می اندیشند، امّا حقیقت قرآن را مورد بی مهری و بی اعتنایی قرار می دهند. این همان «اقامه حروف» و «اضاعه حدود» است و پرداختن به پوست و غفلت از مغز!
4. قرآن محوری
از نکات دیگر در ادب باطنی قرآن، پیروی از این پیشواست. امامان، پیشوای ناطق اند و قرآن، امام صامت. آن گونه که باید «امام محور» بود، باید «قرآن محور» زیست؛ یعنی در اخلاق فردی و اجتماعی، در قانونگذاری و مدیریت، در جنگ و صلح، در اقتصاد و سیاست، در تعلیم و تربیت و... نگاه کرد که قرآن چه می گوید و طبق آن عمل کرد؛ یعنی گرفتن برنامه و خطّ مشی از قرآن، نه آن که قرآن را یدک کشید و از آن برای سیاست ها و برنامه ها و دیدگاه های خود، پشتوانه و تأییدیّه جست! این، نوعی برخورد التقاطی با قرآن است.
در روایات متعدّد آمده است که قرآن را امام و قائد قرار دهید، نه آنکه آن را به دنبال خود بکشید. پیامبر خاتم در این زمینه می فرماید:
در فتنه های تاریک به قرآن چنگ زنید که شفیع شما است... هرکس قرآن را جلوی خود قرار دهد، قرآن او را به سمت و سوی بهشت رهبری می کند، امّا هرکس قرآن را پشت سر خویش قرار دهد، او را به طرف آتش سوق می دهد. قرآن راهنما به بهترین راه است...: «مَنْ جَعَلَهُ أَمامَهُ قادَهُ إِلیَ الجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ اِلیَ النَّارِ، وَ هُوَ الدَّلیلُ یَدُلُّ عَلی خَیرِ سَبیلٍ...»(26).
این ویژگی، شاخصه امّت قرآنی و نظام قرآنی است و اگر جز این باشد، قرآن دچار همان مهجوریتی خواهد شد که روز قیامت، از امّت شکایت خواهد کرد.
5. توجّه به کیفیّت، بیش از کمیّت
هرچند که زیاد قرآن خواندن و ختم قرآن، یک فضیلت است و پیشوایان دین، چنین می کرده اند، امّا از آداب باطنی آن است که به کیفیّت، بیش از کمیّت توجّه شود. «چگونه خواندن»، مهم تر از «چه قدر خواندن» است. ائمّه در عین آن که کثرت تلاوت داشتند، تدبّر در آیات هم داشتند و قرآن با دل و جانشان همنوا و عجین می شد.
حضرت امیرعلیه السلام توصیه کرده است که: قرآن را روشن و استوار بخوانید و با ضربه های اثرگذار قرآن، بر دلهای سنگی و قساوت گرفته خویش بکوبید، باشد که تکان بخورد و اثر پذیرد و همه فکر و همّت شما این نباشد که به آخر سوره برسید: «وَلکِنِ ِ اقْرَعُوا بِهِ قُلُوبَکُمُ الْقاسیَّةَ وَلایَکُنْ هَمُّ أحَدِکُمْ آخِرَالسُّورَةَ»(27).
و این یعنی توجّه به کیفیّت، بیش از کمیّت!
در احادیث متعدّدی چنین آمده است که: قرآن با حُزن نازل شده است، پس آن را با حزن بخوانید. امام صادق علیه السلام می فرماید: «إنَّ القرآنَ نَزَلَ بِاالحُزْنِ فَاقْرَؤُهُ بِالحُزنِ».(28)
این نکته، در سیره امامان و کیفیّت تلاوتشان هم مشهود است. در سیره حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام چنین آمده است:
«وکانَتْ قِرائَتُهُ حُزناً، فَإذا قَرَأ، فَکَأَنَّهُ یُخاطِبُ إنْساناً(29)؛ قرائت قرآن آن حضرت، حزن آلود بود، وقتی قرآن می خواند، گویا انسانی را مورد خطاب قرار می دهد.»
این گونه رابطه برقرار کردن با قرآن و قرائت زنده و با حسّ و شعور، نشانه ادب قاری در پیشگاه این کلام مقدّس است.
در دستورهای دینی برای قرائت چنین آمده است که: وقتی قرآن می خوانید، چون به آیه های «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا...» می رسید که خطاب و ندای قرآن به اهل ایمان است، بگویید: «لبیّک» تا ندای خدا و فراخوانی قرآن را پاسخ داده باشید. این لبّیک گویی زبانی در تلاوت، می تواند زمینه سازی لبّیک گویی عملی در طول زندگی به رهنمودهای قرآن کریم باشد.
در سیره حضرت رضاعلیه السلام آمده است که وقتی به آیه «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلی» می رسید (خدای برتر خویش را تسبیح بگو)، در نهان می گفت: سبحان ربی الاعلی. و چون آیه «یا ایّها الّذین آمنوا...» را تلاوت می کرد، آهسته می گفت: «لبیّک اللهم لبیّک».(30)
امید است که با الهام از رهنمودهای «اهل بیت علیهم السلام»، در آستان قرآن با «ادب ظاهری و باطنی» حضور یابیم و جرعه های حکمت و هدایت وحی را در جام وجودمان بریزیم و از این مِشکات عرشی، روشندل گردیم.
قرآن به دلِ فسرده جان می بخشد از پرتو خود، جان به جهان می بخشد
این معجزه رسولِ پاکِ مدنی است حقّا که حیات جاودان می بخشد(31)
پی نوشت ها:
________________________________________
1. برگ و بار، از نویسنده، ص 236.
2. جامع الاخبار والآثار، محمد باقر ابطحی، ج 1، ص 66.
3. بقره / 121.
4. بحارالانوار، ج 73، ص 130.
5. همان.
6. همان، ص 131.
7. الحیاة، ج 2، ص 158، به نقل از وسائل الشّیعه.
8. اعراف / 204.
9. وسائل الشّیعه، ج 4، ص 861، ح 4.
10 و 11.الحیاة، ج 2، ص 158، به نقل از بحارالانوار.
12. وسائل الشّیعه، ج 4، ص 859، ح 6.
13. همان، ح 2.
14. همان، ص 858، ح 2.
15. ر.ک: جامع الاخبار والآثار، ج 1، ص 245.
16. نحل / 98.
17. جامع الاخبار و الآثار، ج 1، ص 243.
18. روایات آن را در جامع الاخبار، ج 1، ص 227 تا 342 مطالعه کنید.
19. برگ و بار، ص 235.
20. الحیاة، ج 2، ص 160.
21. وسائل الشّیعه، ج 4، ص 849.
22. الحیاة، ج 2، ص 160.
23. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 318.
24. عیون اخبارالرّضا، ج 2، ص 196.
25. بحارالانوار، ج 82، ص 44.
26. وسائل الشّیعه، ج 4، ص 828.
27. همان، ص 856، ح 1.
28. همان، ص 857، ح 1.
29. همان، ح 3.
30. بحارالانوار، ج 82، ص 34.
31. برگ و بار، ص 237.
بیا تا روز و شب، قرآن بخوانیم که دل گیرد ز نورش، روشنایی
شفای دردها، آیات قرآن که دارد بهر هر دردی، دوایی
تو را ممکن شود با بال ترتیل سفر تا مرزهای ماورایی
الفبای خداجویی، همین است
اگر با این الفبا، آشنایی (1) ادب آموختگان مکتب اولیای الهی، «هدایت ولایی» را در همه شئون زندگی سرمشق قرار می دهند، حتّی در «ادبِ برخورد با قرآن» و کیفیت تلاوت و تدبّر در کلام خدا. و اگر جز این باشد، شرط «اطاعت» و «تبعیت» از میان می رود و رابطه امام و مأموم و پیشوا و پیرو، گسسته می شود.
باری، برآنیم که ادب قرائت و تلاوت را در مکتب اهل بیت علیهم السلام مرور کنیم و در مرحله بعد، به کار بندیم.
اهل بیت علیهم السلام، اهل قرآن
خود اهل بیت عصمت، بارها گفته اند که: قرآن در خانه ما اهل بیت فرود آمده است و ما به کلام الله، اولی و سزاوارتریم.
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم نیز، آنجا که سخن از به یادگار نهادن دو میراث نفیس و گران قدر به نام «کتاب خدا و عترت» به میان آورد، بر جدایی ناپذیری این دو «ثقل اصغر و اکبر» تأکید فرمود. پس اهل بیت علیهم السلام، اهل قرآن بودند و خانه آنان مهبط وحی و محلّ نزول جبرئیل. از این رو، در آراستگی به «ادب تلاوت» نیز باید همین خاندان مورد توجّه و سرمشق قرار گیرند. به فرموده حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم:
«... هُمْ مَعَ القُرآنِ وَالقُرآنُ مَعَهُمْ، لایُفارِقُونَهُ وَ لا یُفارِقُهُم (2)؛ آنان با قرآنند و قرآن با آنان است، نه آنان از قرآن جدا می شوند، نه قرآن از آنان جدا می گردد.»
اما اگر بخواهیم با قرآن باشیم، باید با اهل بیت باشیم، در همه چیز، حتّی در شیوه برخورد با قرآن کریم و بهره گیری از معارف آن و تأدّب به ادب قرآنی و انس با وحی آسمانی و قرائت و تلاوت این منشور جاوید.
ادب ظاهری و باطنی
آنچه به عنوان «ادب ظاهریِ» تلاوت، در روایات و کلام بزرگان مطرح است، رعایت نکاتی است که به کیفیت خواندن، نشستن، تلفّظ، طهارت، وقار، جهت گیری و... مربوط می شود. «ادب باطنی» هم بیشتر به حالت درونی و خشوع قلبی و توجّه به اینکه در محضر خداییم و قرآن، منشور پروردگار و فرمان آسمان است و ما مخاطب این کتابیم و اوامر و نواهی آن متوجّه ماست و این گونه مسائل مربوط می شود.
برای حضور در محضر قرآن، مراعات هردو «ادب» ضروری است، تا از هدایت و نور قرآن بهره مند شویم.
و اگر قرآن کریم ستایش از کسانی می کند که قرآن را آن گونه که بایسته و شایسته است، تلاوت می کنند «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»(3)؛ آموختنِ این «حقّ تلاوت» هم باید در مکتب اهل بیت علیهم السلام صورت گیرد که مفسّر و معلّم و ترجمان وحی الهی اند؛ که گفتنی در این مورد بسیار است...!
ادب ظاهری
از رهنمودهای معصومین علیهم السلام چنین برمی آید که قداست و حُرمت قرآن را باید پاس داشت و با آن برخورد متین، مؤدّبانه و احترام آمیز داشت، حتّی دست و دل پاک و چشم دور از گناه و زبان و دهان تمیز و خوشبو و توجّه به قبله و... را هم باید رعایت کرد. چرا که قاری، وقتی این منشور الهی را پیش رو می گشاید، باید حسّ «حضور در محضر خدا» داشته باشد و این، حتّی در نحوه نشستن و نگاه و نظافت و خوشبویی و مراعات ادب محضر، مؤثّر است.
برخی از این آداب عبارتند از:
1. پاکی و طهارت و وضو
وقتی تلاوت به عنوان یک عبادت صورت می گیرد، طهارت هم شرط آن است و و رعایت ادب برخورد با قرآن، ایجاب می کند که با وضو قرائت کنیم.
امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:
«لایَقْرَء الْعَبْدُ القُرآنَ إذا کانَ عَلی غَیرِ طَهُورٍ حَتَّی یَتَطَهَّر(4)؛ بنده، وقتی که وضو ندارد، قرآن نخواند تا آنکه وضو بگیرد و طهارت یابد».
البته قرائت بی وضو حرام نیست؛ ولی رعایت احترام کلام خدا، به داشتن وضو هنگام تلاوت است.
2. مسواک
در کلام اولیای الهی، دهان، معبر کلام خدا به شمار آمده و مجرای این منشور نورانی است. پس باید این مجرا پاک باشد، تا پاکسازی قرآن نسبت به دل و جان بهتر صورت پذیرد. این پاک ساختن مجرا و معبر قرآن به گفته روایات، «مسواک» است. به این دو حدیث توجّه کنید:
پیامبرخداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: دهان های شما راههایی از راههای خداست، پس آنها را تمیز کنید: «أَفْواهُکُمْ طُرُقٌ مِنْ طُرُقِ رَبِّکُمْ، فَنَظِّفُوها».(5)
و در سخن دیگر، امام صادق علیه السلام از قول جدّش پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نقل می کند که آن حضرت فرمود: راه قرآن را تمیز کنید. پرسیدند: ای پیامبرخدا! راه قرآن چیست؟ فرمود: دهان هایتان. پرسیدند: چگونه تمیزش کنیم؟ فرمود: با مسواک زدن.(6)
3. نگاه
نگاه به صفحه قرآن، عبادت است. به تعبیر پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم نگاه در سه چیز عبادت است، یکی هم «... وَ فِی المُصْحَفِ» است.(7) پس گشودن این کتاب که «نامه محبوب» است و نگاه به صفحات نورانی آن و لذّت بردن از نظر در این منشور هم، از آداب ظاهری تلاوت است.
4. سکوت هنگام شنیدن
قرآن کریم دستور می دهد که «وَإِذا قُرِءَ القُرآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا»(8)؛ چون قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و سکوت کنید. که البته بین «استماع» و «انصات» فرق است و انصات، سکوت همراه با توجّه، تأمّل و تدبّر است.
این رهنمود قرآنی، در سخن اهل بیت علیهم السلام هم آمده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «اِذا قُرِءَ عِنْدَکَ القُرآنُ، وَجَبَ عَلَیکَ اْلاِنْصاتُ وَالإِسْتِماعُ (9)؛ هرگاه نزد تو قرآن بخوانند، بر تو واجب است که سکوت و توجّه کنی.»
طبیعی است که بی توجّهی به تلاوت و حرف زدن هنگام قرائت قرآن، از سوی دیگران، نوعی بی ادبی است که متأسّفانه در جامعه ما بسیار هم رواج دارد!
5. صدای خوب
خواندن قرآن با صدای زیبا، هم بر زیبایی و جاذبه آن می افزاید، هم بر تأثیر گذاریش بر دلها می افزاید. بر عکس، بدخواندن آن عامل گریز است. به قول سعدی:
گر تو قرآن بدین نمط خوانی ببری رونق مسلمانی
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «لِکُلِّ شیی ءٍ حِلْیةٌ وَ حِلیةُ القُرآنِ الصَّوتُ الحَسَنِ (10)؛ هر چیزی زینتی دارد و زینت و آراستگی قرآن، صدای خوب است».
امام صادق علیه السلام هم در تفسیر «وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتِیلاً»؛ مفهوم ترتیل و حقّ تلاوت را یکی، مکث و درنگ هنگام خواندن دانسته، یکی هم، زیبا خواندن قرآن: «و تُحَسِّنَ بِهِ صَوتَکَ.»(11)
نیز رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: قرآن را زیبا و نیکو بخوانید، چرا که صدای خوب، زیبایی قرآن را می افزاید: «حَسِّنُوا القرآنَ بأصواتِکُم، فانَّ الصَّوتَ الحَسَنَ یَزیدُ القرآنَ حُسْنا.ً(12)»
این توصیه، در سیره و روش اهل بیت علیهم السلام نیز متجلّی بود و خود آنان زیبا و دلنشین قرآن می خواندند. در حدیث است که امام زین العابدین علیه السلام که قرآن می خواند، گاهی رهگذری که عبور می کرد، از صدای زیبای او مدهوش و بیهوش می شد.(13) و حضرت باقرعلیه السلام چنین در تلاوت قرآن، خوش نوا بود که رهگذران را میخکوب می کرد و سقّایان هنگام عبور، می ایستادند و دل به صدای خوش قرآن خوانی می سپردند:
«اِنَّ أَباجَعفرَ کانَ أحسَنُ النّاسِ صَوتاً بِالقرآن، وَ کانَ إِذا قامَ مِنَ اللَّیلِ وقَرَأ، رَفَعَ صَوتَهُ فَیَمُرُّ بِهِ مارُّ الطَّرِیقِ مِنَ السَّاقِینَ وَ غَیْرِهِم فَیَقُومُونَ فَیَستَمعُون اِلی قِرائَتِهِ.»(14)
6. دعای قبل از خواندن قرآن
از آداب دیگر قرائت، نیایش و دعای پیش از تلاوت است. این نکته نیز در سیره امامان معصوم علیهم السلام مشهود است. دعاهای قبل از تلاوت، که از ائمّه روایت شده که چنین می کردند، گواه این ادّعاست. از جمله چند دعا از امام صادق علیه السلام نقل شده است.(15) همچنین دعای ختم قرآن و در پایان تلاوت، که از امامان ما، از جمله امام صادق و امام سجادعلیهما السلام در صحیفه نقل شده است.
7. استعاذه
گفتنِ «أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» و پناه بردن به خدا از شرّ شیطان، از دیگر توصیه های اهل بیت برای تلاوت است و این الهام گرفته از خود قرآن است که می فرماید: «وَإذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذْ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم»(16). خود اهل بیت علیهم السلام هرگاه می خواستند آیه ای را بخوانند، پیش از آن استعاذه می کردند. حلبی از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا در آغاز هر سوره، استعاذه خوب است؟ فرمود: آری، از شیطان رجیم به درگاه خدا پناه ببر و استعاذه کن.(17)
خواندنِ با لحن عربی در تلاوت، خواندن به ترتیب سوره ها و آیات، فصیح و روشن خواندن آیات، همیشه قرآن خواندن، ترویج قرآن خوانی در خانه ها، ثواب قرائت قرآن از حفظ، ختم قرآن و امثال اینها، از جمله آداب دیگری است که شرح و بسط آنها به طول می انجامد و به این مقدار بسنده می کنیم.(18)
ادب باطنی
وقتی قرآن از کسانی ستایش می کند که هنگام شنیدن آیات الهی، مو بر بدنشان راست می شود، قلب هایشان خاشع می شود، اشکشان جاری می گردد، ایمانشان افزوده می شود «و إذا تُلِیَتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ ایماناً»؛ اینها اشاره به نوعی حالت درونی، توجّه به مضامین آیات، بهره گیری از حکمت ها و موعظه ها، درمان دردها، زدودن رذائل، تحصیل خشوع و خشیت، ایمان، توکّل و افزایش شوق و محبّت الهی دارد که می توان از مجموع آنها به «ادب باطنی» تعبیر کرد.
جهانی راز، اندر بای قرآن نباشد گفته ای همتای قرآن
نشان های خدا را می توان دید که دارد جلوه در سینای قرآن
جمال و قدرت و فیض خدایی تجلّی کرده در سیمای قرآن
دل و جان را صفایی تازه بخشد شمیم عطر روح افزای قرآن
خوشا آن لب که خواند آیه وحی خوشا آن دل که باشد جای قرآن
به دست آری گهرهای فراوان زنی گر غوطه در دریای قرآن (19)
بازهم در مکتب اهل بیت علیهم السلام زانو می زنیم و گوشه هایی از ادب باطنی تلاوت قرآن را می آموزیم:
1. تدبّر در آیات
روخوانی سطحی بدون توجّه به مضمون پیام الهی، بی احترامی به کتاب خداست. همان طور که یک نامه از دوست وقتی به دستمان می رسد، می گشاییم و می خوانیم و به پیام و محتوایش توجّه می کنیم، نسبت به کتاب خدا نیز چنین باید بود.
امام صادق علیه السلام وقتی می خواست قرآن بخواند، پیش از تلاوت مصحف، با ستایش از کلام خدا و توصیف این حبل المتین و رشته پیوند بین خالق و مخلوق، از خداوند می خواست و دعا می کرد که نگاهش را در قرآن، عبادت قرار دهد و قرائتش را اندیشه و تفکرش را پندگیری. و دعا می کرد که هنگام خواندن، پرده ای بر روی چشم دل و فهم و بصیرتش افکنده نشود تا بتواند از این تلاوت، موعظه و هدایت گیرد.(20)
از امام سجّادعلیه السلام نیز روایت شده است:
«آیاتُ القُرآنِ خَزائِنٌ، فَکُلَّما فَتَحْتَ خَزانَةً یَنْبَغی لَکَ أَن تَنْظُرَ ما فیها(21)؛ آیات قرآن گنجینه هایی است که هرگاه یکی از این گنج ها را گشودی، سزاوار است که به آنچه در آن است، نیکو بنگری.»
2. رقّت قلب و خشوع دل
برخورد با کلام الله، اگر همراه با معرفت و فهم و پندپذیری باشد، آیات آن دل را می لرزاند و هاله ای و سایه ای از حزن بر قلب قاری می افکند و اگر جز این باشد، نشان بی توجّهی قلب به عظمت این کتاب و صاحب سخن است.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«مَنْ قَرَءَ القرآنَ وَ لَمْ یَخْضَعْ لِلَّهِ وَ لَمْ یَرِقَّ قَلْبُهُ ولا یَکْتَسی حُزْناً و وَجَلاً فی سِرِّهِ، فَقَدِ اسْتَهانَ بِعَظیمِ شَأْنِ اللهِ تَعالی (22)؛ هرکس قرآن بخواند، امّا در برابر خدا خاضع نگردد و در دلش احساس رقّت و حزن و خوف نیابد، عظمت شأن الهی را سبک شمرده است.»
در سیره امام کاظم علیه السلام آمده است که قرآن را نیکو و زیبا می خواند و هنگام تلاوت، محزون می شد و شنوندگان از تلاوت او گریان می شدند... : «وَکانَ إِذا قَرَأَ یَحْزَنُ وَ بَکَی السَّامِعُونَ لِتِلاوَتِهِ».(23)
در سیره حضرت رضاعلیه السلام نیز آمده است که شب ها هنگام خوابیدن، در بستر خویش که قرار می گرفت، بسیار قرآن می خواند و چون به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنّم شده است، می گریست و از خداوند بهشت می طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می برد: «... فَإذا مَرَّ بِآیَةٍ فیها ذِکرُ جَنَّةٍ أَونارٍ بَکی وَ سَألَ اللهَ الجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النَّارِ».(24)
اینها نمونه هایی از ادب باطنی پیشوایان هنگام تلاوت قرآن است.
3. پذیرش اوامر و نواهی
هنگام دریافت یک حکم و فرمان از سوی حاکم و فرمانده، ادب اقتضا می کند که دریافت کننده پیام، امر و نهی ها و باید و نبایدهای آن را دریابد و خود و عمل خود را طبق آن و با آن هماهنگ سازد. قرآن هم منشور آسمانی و فرمان الهی است و پر از آیات وعده و وعید و امر و نهی است. تلاوتگر آیات، سزاوار است که آنها را دریابد و مطیع فرمان باشد و از نهی های آن بپرهیزد. این گونه ادب، ادب اطاعت و فرمانبرداری است.
در کلام حضرت صادق علیه السلام چنین آمده است:
«فَانْظُرْ کَیْفَ تَقْرَأُ کِتابَ رَبِّکَ وَ مَنشُورَ وَلایَتِکَ، وَ کَیْفَ تُجیبُ أوامِرَهُ وَ نَواهِیَهُ وَ کَیْفَ تَمْتَثِلُ حُدُودَهُ، فَإِنَّهُ کِتابٌ عَزِیزٌ لایَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ، فَرَتِّلْهُ تَرْتیلاً وَ قِفْ عِندَ وَعْدِهِ وَ وَعیدِهِ، وَ تَفَکَّرْ فِی أَمْثالِهِ وَ مَواعِظِهِ وَاحْذَرْ أَنْ تَقَعَ مِنْ إقامَتِکَ حُرُوفَهُ فی إِضاعَةِ حُدُودِهِ (25)؛ بنگر چگونه نامه پروردگارت و منشور ولایتت را می خوانی و چگونه امرها و نهی های او را پاسخ می دهی و چگونه از حدود الهی فرمانبرداری می کنی، که این قرآن کتابی است استوار که نه از پیش رو و نه از پشت سر، از هیچ طرف، باطلی سراغ آن نمی آید، نازل شده ای از سوی خدای حکیم و ستوده است. پس آن را به نیکی تلاوت کن، هنگام (برخورد با) وعده و وعیدش درنگ کن و در مَثَل ها و موعظه هایش بیندیش، و پرهیز از این که با مراعات حروف، به تباه ساختن حدود آن بیفتی!»
این تعبیر آخرین، به راستی که شگفت است، برخی در قرائت، تنها به ادای صحیح مخارج حروف و رعایت قواعد تجوید و لحن و صوت می اندیشند، امّا حقیقت قرآن را مورد بی مهری و بی اعتنایی قرار می دهند. این همان «اقامه حروف» و «اضاعه حدود» است و پرداختن به پوست و غفلت از مغز!
4. قرآن محوری
از نکات دیگر در ادب باطنی قرآن، پیروی از این پیشواست. امامان، پیشوای ناطق اند و قرآن، امام صامت. آن گونه که باید «امام محور» بود، باید «قرآن محور» زیست؛ یعنی در اخلاق فردی و اجتماعی، در قانونگذاری و مدیریت، در جنگ و صلح، در اقتصاد و سیاست، در تعلیم و تربیت و... نگاه کرد که قرآن چه می گوید و طبق آن عمل کرد؛ یعنی گرفتن برنامه و خطّ مشی از قرآن، نه آن که قرآن را یدک کشید و از آن برای سیاست ها و برنامه ها و دیدگاه های خود، پشتوانه و تأییدیّه جست! این، نوعی برخورد التقاطی با قرآن است.
در روایات متعدّد آمده است که قرآن را امام و قائد قرار دهید، نه آنکه آن را به دنبال خود بکشید. پیامبر خاتم در این زمینه می فرماید:
در فتنه های تاریک به قرآن چنگ زنید که شفیع شما است... هرکس قرآن را جلوی خود قرار دهد، قرآن او را به سمت و سوی بهشت رهبری می کند، امّا هرکس قرآن را پشت سر خویش قرار دهد، او را به طرف آتش سوق می دهد. قرآن راهنما به بهترین راه است...: «مَنْ جَعَلَهُ أَمامَهُ قادَهُ إِلیَ الجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ اِلیَ النَّارِ، وَ هُوَ الدَّلیلُ یَدُلُّ عَلی خَیرِ سَبیلٍ...»(26).
این ویژگی، شاخصه امّت قرآنی و نظام قرآنی است و اگر جز این باشد، قرآن دچار همان مهجوریتی خواهد شد که روز قیامت، از امّت شکایت خواهد کرد.
5. توجّه به کیفیّت، بیش از کمیّت
هرچند که زیاد قرآن خواندن و ختم قرآن، یک فضیلت است و پیشوایان دین، چنین می کرده اند، امّا از آداب باطنی آن است که به کیفیّت، بیش از کمیّت توجّه شود. «چگونه خواندن»، مهم تر از «چه قدر خواندن» است. ائمّه در عین آن که کثرت تلاوت داشتند، تدبّر در آیات هم داشتند و قرآن با دل و جانشان همنوا و عجین می شد.
حضرت امیرعلیه السلام توصیه کرده است که: قرآن را روشن و استوار بخوانید و با ضربه های اثرگذار قرآن، بر دلهای سنگی و قساوت گرفته خویش بکوبید، باشد که تکان بخورد و اثر پذیرد و همه فکر و همّت شما این نباشد که به آخر سوره برسید: «وَلکِنِ ِ اقْرَعُوا بِهِ قُلُوبَکُمُ الْقاسیَّةَ وَلایَکُنْ هَمُّ أحَدِکُمْ آخِرَالسُّورَةَ»(27).
و این یعنی توجّه به کیفیّت، بیش از کمیّت!
در احادیث متعدّدی چنین آمده است که: قرآن با حُزن نازل شده است، پس آن را با حزن بخوانید. امام صادق علیه السلام می فرماید: «إنَّ القرآنَ نَزَلَ بِاالحُزْنِ فَاقْرَؤُهُ بِالحُزنِ».(28)
این نکته، در سیره امامان و کیفیّت تلاوتشان هم مشهود است. در سیره حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام چنین آمده است:
«وکانَتْ قِرائَتُهُ حُزناً، فَإذا قَرَأ، فَکَأَنَّهُ یُخاطِبُ إنْساناً(29)؛ قرائت قرآن آن حضرت، حزن آلود بود، وقتی قرآن می خواند، گویا انسانی را مورد خطاب قرار می دهد.»
این گونه رابطه برقرار کردن با قرآن و قرائت زنده و با حسّ و شعور، نشانه ادب قاری در پیشگاه این کلام مقدّس است.
در دستورهای دینی برای قرائت چنین آمده است که: وقتی قرآن می خوانید، چون به آیه های «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا...» می رسید که خطاب و ندای قرآن به اهل ایمان است، بگویید: «لبیّک» تا ندای خدا و فراخوانی قرآن را پاسخ داده باشید. این لبّیک گویی زبانی در تلاوت، می تواند زمینه سازی لبّیک گویی عملی در طول زندگی به رهنمودهای قرآن کریم باشد.
در سیره حضرت رضاعلیه السلام آمده است که وقتی به آیه «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلی» می رسید (خدای برتر خویش را تسبیح بگو)، در نهان می گفت: سبحان ربی الاعلی. و چون آیه «یا ایّها الّذین آمنوا...» را تلاوت می کرد، آهسته می گفت: «لبیّک اللهم لبیّک».(30)
امید است که با الهام از رهنمودهای «اهل بیت علیهم السلام»، در آستان قرآن با «ادب ظاهری و باطنی» حضور یابیم و جرعه های حکمت و هدایت وحی را در جام وجودمان بریزیم و از این مِشکات عرشی، روشندل گردیم.
قرآن به دلِ فسرده جان می بخشد از پرتو خود، جان به جهان می بخشد
این معجزه رسولِ پاکِ مدنی است حقّا که حیات جاودان می بخشد(31)
پی نوشت ها:
________________________________________
1. برگ و بار، از نویسنده، ص 236.
2. جامع الاخبار والآثار، محمد باقر ابطحی، ج 1، ص 66.
3. بقره / 121.
4. بحارالانوار، ج 73، ص 130.
5. همان.
6. همان، ص 131.
7. الحیاة، ج 2، ص 158، به نقل از وسائل الشّیعه.
8. اعراف / 204.
9. وسائل الشّیعه، ج 4، ص 861، ح 4.
10 و 11.الحیاة، ج 2، ص 158، به نقل از بحارالانوار.
12. وسائل الشّیعه، ج 4، ص 859، ح 6.
13. همان، ح 2.
14. همان، ص 858، ح 2.
15. ر.ک: جامع الاخبار والآثار، ج 1، ص 245.
16. نحل / 98.
17. جامع الاخبار و الآثار، ج 1، ص 243.
18. روایات آن را در جامع الاخبار، ج 1، ص 227 تا 342 مطالعه کنید.
19. برگ و بار، ص 235.
20. الحیاة، ج 2، ص 160.
21. وسائل الشّیعه، ج 4، ص 849.
22. الحیاة، ج 2، ص 160.
23. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 318.
24. عیون اخبارالرّضا، ج 2، ص 196.
25. بحارالانوار، ج 82، ص 44.
26. وسائل الشّیعه، ج 4، ص 828.
27. همان، ص 856، ح 1.
28. همان، ص 857، ح 1.
29. همان، ح 3.
30. بحارالانوار، ج 82، ص 34.
31. برگ و بار، ص 237.