آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

بایسته های تربیت اجتماعی نوجوانان
از سیره و گفتار امیرمؤمنان علی علیه السلام به خوبی استنباط می گردد که حضرت به معاشرت با جمع و جماعت معتقد بوده و گوشه گیری و عُزلت کلّی از مردم را روانمی دانستند؛ ولی برای معاشرت و برخورد با مردم، توصیه ها و اصولی را گوشزد می نمودند. از مجموع سفارشاتی که آن حضرت به فرزندانشان داشته اند، سه محور کلّی به دست می آید؛ کیفیّت معاشرت شایسته با مردم، ارتباطات سازنده با برخی اقشار و بالاخره راه های کسب محبوبیّت اجتماعی.
الف) کیفیّت معاشرت شایسته با مردم
امیرمؤمنان علیه السلام به پیروی از دستور جامع قرآنی و بنا به آیه «محمّد رسول الله والّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم»(1) اصولی را بر معاشرت و برخورد مناسب با مردم بیان نموده؛ از جمله:
1. خوش اخلاقی با مردم
امام علی علیه السلام می فرماید:
و حسن الخلق خیر قرین (2)؛ خوش خلقی بهترین همدم (برای انسان) است.
حضرت راه سلامت ماندن در میان مردم را، اخلاق نیکو برشمرده و می فرماید:
تسلم من النّاس بحسن الخلق (3)؛ با خوش اخلاقی، خود را از شرّ مردم نگه دار!
2. نیکو سخن گفتن با دیگران
حضرت به امام حسین علیه السلام می فرماید:
اعلم ای بُنَیّ انّه من لانت کلمته و وجبت محبّته (4)؛ ای فرزندم! بدان هرکس که سخنش نرم باشد، مهر و محبّتش به دیگران ضرورت یابد.
حضرت در فراز دیگری در کیفیّت سخن گفتن با مردم چنین آورده است:
و لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل کلما تعلم و لاتقل ما لا تحبّ ان یقال لک (5)؛ آنچه نمی دانی نگو! بلکه هر آنچه می دانی، اظهار مکن! نیز حرفی را که نمی خواهی به تو بگویند، مگو!
3. خیرخواهی برای دیگران
حضرت علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام می فرماید:
وامحض اخاک النّصیحة حسنة کانت او قبیحة و ساعده علی کلّ حال (6)؛ خالصانه برای برادرت خیرخواهی کن، بپسندد یا نپسندد، و در هر حال با او مساعدت کن!
4. رعایت ادب
امام علی علیه السلام به امام حسین علیه السلام می فرماید:
الأدب خیر میراث (7)؛ ادب، بهترین ارث از گذشتگان است.
در جای دیگر می فرماید:
دل و جان خود را با ادب روشن و فروزان کن!(8)
از اینجا معلوم می شود که رعایت «آداب اجتماعی» اثر زیادی بر روح و روان آدمی دارد.
5. عزّت نفس
خداوند، عزّت را مخصوص خود، پیامبر و مؤمنان قرار داده است: «ولله العزّة و لرسوله و للمؤمنین»(9).
امیرمؤمنان علیه السلام راه رسیدن به عزّت را، بی نیازی از مردم بیان کرده و به امام حسین علیه السلام می فرماید:
اَی بُنَیّ! عزّ المؤمن غناه عن النّاس؛(10) فرزندم! عزّت مؤمن به بی نیازی از مردم است.
6. عفو و گذشت
یکی از اصول «تربیت اجتماعی» گذشت از خطاهای دیگران است؛ زیرا هر انسانی (غیر از معصومان علیهم السلام) در زندگی مرتکب خطاهایی می شود و چه بسا پس از فهمیدن خطای خود، از آن پشیمان شده و قصد تکرار آن را نداشته باشد.
حضرت به امام حسن علیه السلام می فرماید:
و اقبل عذر من اعتذر الیک و خذ العفو من النّاس؛(11) هرکس پوزش طلبد، عذرش را بپذیر و گذشت از مردم را، پیشه خود ساز.
در جای دیگر می فرماید:
فانّ العدل مع العفو اشدّ من الضّرب لمن کان له عقل (12)؛ همانا عدالت همراه با عفو برای خردمند، از کتک زدن سخت تر است.
7. حفظ اسرار
در معاشرت با دیگران، گاهی متوجّه برخی نکات می شویم که آنان دوست ندارند برای عموم افشا شود؛ اینجاست که «حفظ اسرار دیگران»، یک وظیفه اجتماعی خواهد شد.
امیرمؤمنان علیه السلام به امام حسین علیه السلام می فرماید:
و من هتک حجاب غیره انکشف عورات بیته (13)؛ هرکس پرده آبروی دیگران را پاره کند، عیب های خانواده اش (نیز) بر ملا و آشکار می گردد.
از این کلام استفاده می شود که افشای عیب های پنهانی دیگران، موجب آشکار شدن عیوب خانوادگی انسان نیز می گردد و بین این دو، نوعی رابطه علّت و معلول برقرار است.
8. امر به معروف و نهی از منکر
انسان مؤمن نباید تنها به سلامت خویش خرسند باشد؛ بلکه می بایست نسبت به محیط زندگی و جامعه خود احساس مسؤولیت کند و با زشتی های آن مبارزه نماید و برای زندگی معنوی و اخلاقی جامعه در تلاش باشد.
حضرت به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرماید:
وأمر بالمعروف تکن من اهله و انکر المنکر بلسانک و یدک (14)؛ به نیکی امر کن تا از اهل آن باشی و ناپسند را با دست و زبان انکار (و جلوگیری) کن.
ب) ارتباطات سازنده
از دیدگاه حضرت امیر علیه السلام ارتباط و همنشینی با برخی از اقشار و اصناف، تأثیر شگرفی بر رشد و پیشرفت معنوی و فرهنگی انسان دارد. از این رو، ارتباط با آنان لازم است. آن افراد و اقشار عبارتند از:
1. دانشمندان
حضرت به امام حسین علیه السلام فرمود:
و من خالط العلماء وقّر(15)؛ هرکس با دانشمندان معاشرت داشته باشد، باوقار گشته و مورد تکریم قرار می گیرد.
و در جای دیگر، به فرزندش محمد بن حنفیه می فرماید:
یا بُنَیّ اقبل من الحکماء مواعظهم و تدبّر احکامهم (16)؛ فرزندم! پندهای حکیمان را بپذیر و در اندیشه های آنان بیندیش.
2. خویشاوندان
صله رحم و یا ارتباط عاطفی و صمیمی با بستگان، یکی دیگر از تأکیدات امام علی علیه السلام در «عرصه تربیت اجتماعی» است. با این دستور، همبستگی فامیلی استحکام یافته و اختلافات جزئی تبدیل به بحران و درگیری نخواهد شد.
حضرت به امام حسین علیه السلام می فرماید:
و من التّکرّم صلة الرّحم و من یرجوک او یثق بصلتک اذا قطعت قرابتک (17)؛ ارتباط با بستگان، نشان از بزرگی است. اگر از خویشانت بریدی، دیگر چه کسی می تواند به تو امیدوار و یا به پیوندت اطمینان داشته باشد؟
حضرت گاهی سفارش فرموده است:
در صورتی که آنها از تو بریده اند، تو ارتباطت را با آنان حفظ کن!
و نیز می فرماید:
و اکرم عشیرتک فانّهم جناحک الّذی به تطیر و اصلک الّذی الیه تصیر و بهم تصول و هم العدّة عندالشّدّة فاکرم کریمهم و عد سقیمهم واشرکهم فی امورهم و تیسّر عند معسور لهم (18)؛ خویشانت را عزیز شمار، آنان بال و پر تو اَند که با آنها پرواز می کنی و ریشه تو اَند که به آنها باز می گردی و به آنها بر دشمن چیره می شوی. خویشان، ذخیره روز مبادا هستند؛ کریمشان را گرامی شمار، بیمارشان را عیادت کن، در کارها شریکشان ساز و در مشکلات بر آنها آسان گیر.
3. مؤمنان
ارتباط مؤمنان با یکدیگر، علاوه بر زمینه سازی حلّ مشکلات آنان، موجب تقویت دین و آیین می شود؛ چرا که در عمل، این مؤمنان هستند که بارِ حمایت از دین و حاکمیت آن را به دوش می کشند.
حضرت به امام حسن علیه السلام می فرماید:
اطع اخاک و ان عصاک و صله و ان جفاک (19)؛ از برادرت اطاعن کن، گرچه او از تو نافرمانی کند و با او ارتباط داشته باش، هرچند به تو جفا کند!
همچنین می فرماید:
احمل نفسک مع اخیک عند صرمه علی الصّلة و عند صدوده علی اللّطف والمسألة و عند جموده علی البذل و عند تباعده علی الدّنوّ و عند شدّته علی اللّین و عند جرمه علی الاعتذار حتّی کانّک له عبد و کانّه ذو نعمة علیک (20)؛ آنگاه که برادرت از تو برید، خود را به پیوند وادار و چون اعراض کرد، بر مهربانی و درخواست و چون دریغ کرد، بر بخشش و چون روی کرد، بر نزدیکی و چون درشتی کرد، بر نرمی و چون خطا کرد، بر پوزش، چنان که گویی تو بنده ای و او ولی نعمت.
4. همسایگان
همسایه، نعمت بسیار خوبی است در صورتی که انسان قدر و منزلت آن را بداند و به حقوق و وظائف نسبت به آنان پایبند باشد.
حضرت به امام حسن علیه السلام می فرماید:
مِن حُسن الجوار تفقّد الجار(21)؛ از خوش همسایگی، احوال پرسی از همسایه است.
5. اهل خیر
برخی از مؤمنان، پیوسته با امور خیر سر و کار دارند و مشکلات مردم را با سر پنجه همّت خود رفع می نمایند. آنان جسم خود را به سختی می اندازند تا مردم آسوده خاطر زندگی نمایند. امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود:
و لقاء اهل الخیر عمارة القلوب (22)؛ دیدار با اهل خیر، موجب آبادی دل ها می شود.
ج) راه های کسب محبوبیّت اجتماعی
هر انسانی علاقه مند است که در جامعه محبوب دیگران باشد و مردم او را عزیز بشمارند؛ ولی مهم، پیدا کردن راه های مشروع و مفید برای این نیاز روحی است. از مجموع سفارشات امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسین علیه السلام دو راه برای کسب «محبوبیّت اجتماعی» به دست می آید:
اوّل: نرمی در گفتار؛ حضرت می فرماید:
«واعلم ای بُنَیّ انّه من لانت کلمته وجبت محبتّه (23)؛ پسرجان! بدان هر که نرم گفتار است، (مردم) دوستش دارند.
دوم: ترک حسادت؛ امام علی علیه السلام می فرماید:
و مَنْ ترک الحسد کانت له المحبّة عند النّاس (24)؛ هرکس حسد را وانهد، محبّت مردم را (به خود) جلب کند.
آسیب شناسی تربیت اجتماعی نوجوانان
تنها شناخت حقیقت صحیح، کافی نیست؛ بلکه شناسایی آفت ها و موانع راه، از اهمیت فراوانی برخوردار است. از این رو، در منشور جامع تربیتی امام علی علیه السلام به فرزند نوجوانش، موانع و آفت هایی برای تربیت اجتماعی بیان شده است.
در یک تقسیم کلّی، می توان آن آسیب ها را به «آسیب های معرفتی»، «آسیب های رفتاری» و «آسیب های گفتاری» دسته بندی نمود که تفصیل آنها به شرح ذیل است:
الف) آسیب های معرفتی
بازگشت برخی آسیب ها و موانع به بُعد معرفتی و شناختی انسان است؛ اگرچه این آسیب ها اثرات عملی فراوانی نیز بر جای می گذارند که به اختصار عبارتند از:
1. خود بزرگ بینی
از آنجا که انسان مؤمن همیشه عظمت و کبریایی خالق خود را در ذهن و خاطره دارد، هیچ گاه به خود اجازه گردن فرازی در مقابل دیگران را نمی دهد. امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسین علیه السلام می فرماید:
مَنْ تکبّر عن النّاس ذلّ (25)؛ هرکس در مقابل مردم گردن فرازی کند، خوار و زبون گردد.
2. تحقیر و کوچک شمردن دیگران
حضرت به امام حسن علیه السلام چنین سفارش فرمود:
یا بنیّ لاتسته برجل تراه ابداً، ان کان اکبر منک فعد انّه ابوک و ان کان مثلک فهو أخوک و ان کان اصغر منک فاحسب انّه ابنک (26)؛ مبادا کسی را کوچک شماری؛ زیرا یا او بزرگتر از توست، که باید او را به جای پدر خود به حساب آوری و یا همانند توست، که برادر تو است و یا کوچک تر از توست، که باید او را فرزند خود محسوب کنی!
3. بدگمانی
مؤمن می بایست نسبت به مؤمن دیگر گمان نیکو داشته باشد و در صورتی که اموری را مشاهده کند که احتمال گناه و پلیدی در آن وجود دارد، باید آن را توجیه نماید؛ مگر در صورتی که گناه بودن آن قطعی و مسلّم گردد.
امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرماید:
ولایغلبنّ علیک سوءالظّنّ فانّه لایدع بینک و بین خلیل صلحاً و قد یقال من الحزم سوءالظّنّ (27)؛ مبادا بد گمانی بر تو چیره شود، که میان تو و هیچ رفیقی جای صلح و صفا نمی گذارد و گاهی (برای توجیه کار زشت خود) گفته می شود: بدگمانی، مقتضای دوراندیشی است!
ب) آسیب های رفتاری
در تربیت اجتماعی، برخی رفتارها برخلاف رشد و تکامل جمعی است؛ از این رو، اجتناب و ترک آنها باعث تقویت روحیه جمعی خواهد شد. برخی از این آسیب ها عبارتند از:
1. دشمنی با مردم
دشمنی و کینه توزی با مردم، از امور ناپسندی است که حضرت نسبت به آن هشدار داده است. ایشان به فرزندش می فرماید:
ای بُنَیّ بئس الزّاد الی المعاد العدوان علی العباد(28)؛ پسرجان! چه بد توشه ای است برای روز قیامت دشمنی با مردم!
2. ظلم و تعدّی
ظلم، نقطه مقابل عدل است و عدل، معانی متعدّدی دارد. گاهی عدل به معنای «قرار دادن شیی ء در جایگاه مناسب خود» است و ظلم به معنای مقابل آن.
در برخی استعمال ها، عدل به معنای «رعایت حقوق دیگران» آمده است که در این صورت، ظلم به معنای تضییع حقوق آنان به کار می رود.
حضرت در مورد ضایع کردن حقوق دیگران می فرماید:
لاتضیعنّ حقّ اخیک اتّکالاً علی ما بینک و بینه فانّه لیس لک بأخ من اضعت حقّه (29)؛ به اتّکای روابط دوستانه، حقّ برادرت را ضایع نکن، چه آنکس که حقّش را پایمال کنی، برادر نتوان گفت.
امام علی علیه السلام بدترین نوع ظلم را، ظلم به افراد ضعیف عنوان کرده و می فرماید:
و ظلم الضّعیف افحش الظّلم (30)؛ ستم کردن بر ناتوان، زشت ترین ستم هاست.
3. همنشینی با نا اهلان
اثر همنشینی در اخلاق و رفتار به سرعت آشکار می گردد؛ از این رو، سفارش شده که انسان تا می تواند با افراد نا آگاه و بی دین همنشینی نداشته باشد.
حضرت علی علیه السلام می فرماید:
و ایّاک و مقاربة من رهبته علی دینک (31)(؛با کسی که دینت را به مخاطره می افکند، همنشین مشو!
حضرت در فراز دیگری می فرماید:
سرانجام دروغ، مذمّت و سرزنش مردم است و سلامت، در راستگویی است و عاقبت دروغ، بدترین عواقب است.
ای بُنیّ! العافیة عشرة اجزاء تسعة منها فی الصّمت الاّ بذکرالله و واحد فی ترک مجالسة السّفهاء(32)؛ فرزندم! سلامت ده جزء دارد، نه جزء آن در سکوت از غیر ذکر خداست و یک جزئش در همنشینی نکردن با ابلهان.
حضرت، فرزندش را از ارتباط با اراذل برحذر داشته و می فرماید:
و من خالط الانذال حقّر(33)؛ هرکس با اوباش ارتباط داشته باشد، خوار و زبون می گردد.
ج) آسیب های گفتاری
برخی آفت های روابط اجتماعی در نوع و شیوه گفتن نهفته است، که انسان مؤمن با حفظ زبان خویش می تواند از آنها در امان باشد. بعضی از این آسیب ها عبارتند از:
1. دروغ
حضرت علی علیه السلام در این خصوص می فرماید:
و عاقبة الکذب الذّمّ و فی الصّدق السّلامة و عاقبة الکذب شرّ عاقبة(34)؛ سرانجام دروغ، مذمّت و سرزنش مردم است و سلامت، در راستگویی است و عاقبت دروغ، بدترین عواقب است.
حضرت به فرزندش توصیه می کند که مستند سخنان تو می بایست فرد مورد اعتماد باشد و گرنه ممکن است زبان به دروغ بازشود:
ولا تحدّث الاّ عن ثقة فتکون کاذباً و الکذب ذلّ (35)؛ از مردم نامطمئن خبری نقل نکن، که دروغگو درمی آیی و دروغگویی، مایه ذلّت است.
2. سرزنش
از نظر حضرت، هرگاه انسان خطایی مرتکب شود، نباید او را زیاد سرزنش کرد؛ زیرا این رفتار باعث کینه توزی شده و اعتماد به نقس او را از بین می برد. امام علی علیه السلام به فرزندش می فرماید:
ولاتکثر العتاب فانّه یورث الضّغینه و یجرّ الی البغضة(36)؛ زیاد سرزنش مکن؛ زیرا نتیجه اش به وجود آمدن کینه است و منجر به دشمنی می شود.
3. سخن زشت و خنده آور
شایسته است که انسان در سخن گفتن به گونه ای رفتار نماید تا مورد خنده و تمسخر دیگران قرار نگیرد؛ زیرا این عمل موجب بی شخصیتی در اجتماع گشته و از احترام و عزّت انسان می کاهد. حضرت می فرماید:
و ایّاک ان تذکر من الکلام قذراً او تکون مضحکاً و ان حکیت ذلک عن غیرک (37)؛ مبادا سخنی پلید و یا مضحک بگویی، گرچه آن را از دیگران حکایت کنی!
4. زیاد سخن گفتن
حضرت از زیاد سخن گفتن در مواردی که ضروری نیست، مذمّت نموده و می فرماید:
و من کثر کلامه کثر خطاؤه و من کثر خطاؤه قلّ حیاؤه و من قلّ حیاؤه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النّار(38)؛ هرکه حرفش زیاد است، اشتباهش بسیار و هرکه اشتباهش زیاد است، حیا و شرمش کم و هرکه شرمش اندک است، پرهیزگاری اش اندک و هرکه پرهیزگاری اش کم باشد، دلش می میرد و هرکه دلش بمیرد، وارد دوزخ می شود.
نتیجه گیری
«تربیت» در معنای وسیع، شامل پرورش روح و جسم، فرد و جامعه در عرصه های گوناگون است. یکی از ابعاد مهمّ تربیت، که تأثیر شگرفی بر سایر ابعاد دارد، حیطه اجتماعی آن است. از منظر امام علی علیه السلام «زندگی جمعی»، ضروری است و منشأ پیدایش آن، ترکیبی از امور درونی و بیرونی است.
نظام تربیت اجتماعی، دارای مبانی و زیرساخت هایی است که از دیدگاه امام علی علیه السلام اختیار انسان، جمع گرایی و پذیرش حقوق اجتماعی، از جمله آن مبانی است.
هدف از تربیت اجتماعی از دیدگاه امام علی علیه السلام تعاون و همکاری برای انجام فرامین الهی است که این امر، خود به قرب الهی و غایت خلقت انسان و جهان برمی گردد.
تربیت اجتماعی نوجوانان از دیدگاه حضرت علی علیه السلام دارای سه حوزه روش ها، بایسته ها و آسیب شناسی است.
حضرت در بُعد «روش های تربیت اجتماعی نوجوانان»، استدلال، موعظه، الگوپذیری، اعتدال، مشورت تجربه تاریخی و زمان شناسی را بیان کرده است.
امام علی علیه السلام در بُعد «تربیت اجتماعی»، موضوعاتی از قبیل: خوش اخلاقی، نیکو سخن گفتن با مردم، خیرخواهی، رعایت ادب، عزّت نفس، عفو، حفظ اسرار و امر به معروف و نهی از منکر را طرح کرده است.
حضرت معتقد است که ارتباط با برخی افراد و اقشار، بسیار سازنده است که ارتباط با دانشمندان، خویشاوندان، مؤمنان و همسایگان از آن جمله اند.
در نهایت، حضرت راه های کسب «محبوبیّت اجتماعی» را در دو ویژگی «نرمی در گفتار» و «ترک حسادت» دانسته است. و بالاخره از نظر امام علی علیه السلام تربیت اجتماعی با آسیب هایی مواجه است که می توان آنها را در سه بُعد معرفتی، رفتاری و گفتاری خلاصه کرد.
پی نوشت ها:
________________________________________
1. فتح / 29.
2. تحف العقول ص 91.
3. همان، ص 84.
4. همان، ص 78.
5. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 397.
6. ر.ک: تحف العقول، ص 80 و 81.
7. همان، ص 88 و 89.
8. همان. ص 83.
9. منافقون / 8.
10. تحف العقول، ص 97.
11. همان، ص 88.
12. همان، ص 89.
13. همان، ص 84.
14. همان، ص 72.
15. همان، ص 86.
16. نورالثقلین، ج 4، ص 20.
17. تحف العقول، ص 84.
18. همان، ص 89.
19. همان، ص 88.
20. نهج البلاغه، ص 403.
21. تحف العقول، ص 87.
22. همان، ص 83.
23. همان، ص 93.
24. همان، ص 90.
25. همان، ص 84.
26. کنزالعمّال، ج 16، ص 217.
27. تحف العقول، ص 82.
28. همان، ص 93.
29. نهج البلاغه، ص 403.
30. همان، ص 402.
31. تحف العقول، ص 81.
32. همان، ص 91.
33. همان، ص 90.
34. همان، ص 82.
35. همان.
36. همان، ص 87.
37. همان، ص 88.
38. همان، ص 90.
منابع:
1. قرآن کریم.
2. تحف العقول، ابومحمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه الحرّانی، علمیه اسلامیه، تهران، 1354 ش.
3. نهج البلاغه، سید رضی موسوی، صبحی صالح، هجرت، قم، 1395 ق.
4. کنزالعمّال، علاءالدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی، مؤسّسة الرسالة، بیروت، 1413 ق.
5. جامعه از دیدگاه نهج البلاغه، ولی الله برزگر کلیشمی، سازمان تبلیغات اسلامی، اوّل، 1372 ش. 6. جامعه شناسی آموزش و پرورش، امان الله قرائی مقدّم، انتشارات کتابخانه فروردین، دوم، 1375 ش.
7. تربیت و جامعه شناسی، امیل دورکیم، ترجمه علی محمد کاردان، انتشارات دانشگاه تهران، 1376 ش.
8. اصول تربیت، علی اصغر احمدی، انتشارات سازمان انجمن و اولیاء، اوّل، 1378 ش.
9. ماهنامه تربیت، وابسته به وزارت آموزش و پرورش، سال دهم، فروردین 1374 ش.
10. مقدّمه ای بر جهان بینی اسلامی، شهید مطهّری، انتشارات صدرا، قم.
11. تربیت و شخصیت انسانی، سید مجتبی هاشمی کاوندی، دفتر تبلیغات اسلامی، اوّل، 1374 ش.
12. الاسلام و اسس التشریع، عبدالمحسن فضل الله، دارالکتاب الاسلامی، بیروت، 1399 ق.
13. جامعه و تعلیم و تربیت، علی شریعتمداری، امیرکبیر، تهران، سیزدهم، 1374 ش.
14. نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، محمدباقر محمودی، مؤسّسة التضامن الفکری، بیروت، اوّل، 1385 ق.
15. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
16. غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ترجمه محمد علی انصاری قمی.
17. پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، علی قائمی، انتشارات امیری، 1364 ش.
18. نورالثقلین، عبدعلی بن جمعة العروسی الحویزی، مؤسّسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چهارم، 1373 ش.

تبلیغات