آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

خداوند متعال، رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله 1 و اهل‏بیت علیهم‏السلام او را براى اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفریده است. مسلمانان جهان وظیفه دارند در تمام شئونات زندگى ـ اعم از فردى، اجتماعى، سیاسى، اخلاقى و غیره ـ به آنان اقتدا نمایند.
یکى از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم علیهم‏السلام نحوه رفتار آنان با همسران‏شان است. هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعى، حجم شواهد و مواردِ بر جاى مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.
احترام به همسر
احترام به همسر از عواملى است که در تربیت فرزندان، تأثیر فراوانى دارد. مادرى که در خانه، عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد، با روحى سرشار از عاطفه و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود. به عکس اگر همسر در خانه مورد آزار و اذیت روحى و جسمى قرار گیرد و شخصیتش در خانه و پیش فرزندان تحقیر شود، بدیهى است که از روان سالمى برخوردار نخواهد بود و در نتیجه، آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانىِ او در فرزندان نیز تأثیر خواهد گذاشت.
انسان در دوران زندگى با حوادث و مسائلى رو به رو مى‏شود که او را نگران و متأثر مى‏سازد. فردى که احساس کند از طرف دیگران مورد ستم واقع شده، اگر براى رسیدن به حقّ خود تلاش کند و نتواند به آن برسد، دچار نگرانى خواهد شد. حال اگر براى زن یا شوهر چنین مشکلى پیش آید و با حالت تأثر وارد خانه شود، ممکن است گلایه کرده و از همسر انتظار داشته باشد که در این شرایط به او کمک کند و از او دفاع نماید. و در نتیجه، هر گونه تصوّرِ کوتاهى را در این رابطه دور از انتظار مى‏داند.
همسر در این حالت‏هاى ویژه، باید سعى کند با مهربانى، احترام و دلجویى چنان رفتار کند که از اندوه و تأثر او بکاهد. در چنین شرایطى، سخنان منطقى و محترمانه همسر مى‏تواند اثبات نماید که: من در دفاع از حقّ تو کوتاهى نکرده‏ام و آنچه مصلحت بوده و توان داشتم، در این رابطه انجام داده‏ام.
حضرت زهرا علیهاالسلام پس از رحلت رسول مکرّم اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وقتى «فدک» را به ناحق از او گرفتند، براى دفاع از حقّ خویش و بازگرداندن حقّش نزد خلیفه وقت رفت؛ اما با ارائه استدلال‏هاى منطقى، موفّق نشد حقّ خود را بستاند، بنابراین با ناراحتى و تأثر شدید وارد منزل شد و اظهار ناراحتى نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام شوهرش على علیه‏السلام را مورد خطاب قرار داد و گفت:
«... هیچ‏کس از من دفاع نکرد و از ظلم آنها جلوگیرى ننمود، خشمگین از خانه بیرون رفتم و پریشان و با شکست و افسردگى بازگشتم، و تو این‏گونه پریشان نشسته‏اى! تو همان بودى که گرگان عرب را صید مى‏کردى و اکنون زمین‏گیر شده‏اى! یا على! نه گویندگان را مانع هستى و نه یاوه‏گویان را دافع! اختیار از کفم رفته،... از اینکه با تو این‏گونه سخن مى‏گویم نزد خدا عذر مى‏خواهم، خواه مرا یارى کنى، یا واگذارى! اى واى بر من در هر پگاه که تکیه‏گاهم از کف بیرون رفت و بازویم بى‏رمق گشت.»
على علیه‏السلام با لحنى محترمانه همسر مهربانش را دلدارى داد و فرمود:
«ویل و واى بر تو مباد؛ بلکه واى بر دشمنان تو باد! اى دختر برگزیده خدا و یادگار نبوّت، از اندوه و غصّه دست بردار. به خدا سوگند! من در انجام وظیفه سستى نکردم و آنچه قدرت و توان داشتم، انجام دادم.»
حضرت على علیه‏السلام آن‏چنان با خونسردى، متانت، دلجویى و احترام در برابر ناراحتى و شکوِه حضرت زهرا علیهاالسلام برخورد مى‏نماید، که حضرت فاطمه علیهاالسلام آرام مى‏گیرد و مى‏فرماید:
«خداوند مرا کفایت مى‏کند.»
و بدین‏گونه کار آنها را به خدا وامى‏گذارد و ساکت مى‏شود.2
على علیه‏السلام همواره مواظب بود که از حزن و اندوه زهرا علیهاالسلام که بعد از پدر بزرگوارش بسیار زیاد شده بود، بکاهد. زهرا علیهاالسلام به پدرش پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله علاقه زیادى داشت. حضرت مى‏فرمود: «پیراهن پدرم را به من بدهید.» و چون پیراهن را مى‏گرفت، آنقدر آن را مى‏بویید تا بیهوش مى‏شد. على علیه‏السلام مى‏فرماید:
«پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را در پیراهنش غسل دادم و چون وضع زهرا علیهاالسلام را مشاهده کردم که با بوییدن آن پیراهن بیهوش مى‏شود، آن را پنهان نمودم.»3
حضرت على علیه‏السلام خود درباره چگونگى برخورد با همسرش مى‏فرماید:
«به خدا سوگند! هرگز کارى نکردم که فاطمه خشمگین شود و او را به هیچ کارى مجبور نکردم... او نیز هرگز مرا خشمگین نکرد و برخلاف میل باطنى من، قدمى برنداشت.»4
براى به تصویر کشیدن بالاترین حدّ تکریمِ امام حسین علیه‏السلام به فرزند و همسرش نیز اشعار آن حضرت بهترین شاهد است. آن حضرت در روز عاشورا در مورد همسرش «رباب» و دخترش «سکینه» مى‏فرماید:
لَعَمْرُکَ اِنَّنى لَاُحِبُّ داراً     تَکُونُ بِها سَکینَةٌ و الرُّبابُ
اُحِبُّهُما وَ أبذُلُ جُلَّ مالى     و لیس لِعاتِبٍ عندى عتابٌ
به جان تو سوگند! من خانه‏اى را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشند. من آنها را دوست دارم و عمده اموالم را مى‏بخشم به آنان و کسى را شایسته نیست مرا سرزنش کند.5
یارىِ همسر
از مسایلى که در زندگى مشترک زن و شوهر مطرح و در سعادت و خوشبختى و نشاط خانواده تأثیر به سزایى دارد، انجام کارهاى مربوط به زندگى و تأمینِ نیازها و انجام کارهاى خانه است. این مسئله اگر به صورت عادلانه و صحیح حلّ شود و هریک از زن و شوهر وظیفه خود را به خوبى انجام دهند، بسیارى از مشکلات پیش نخواهد آمد و صفا و صمیمیت در محیط خانواده حاکم خواهد شد. حضرت على و حضرت زهرا علیهماالسلام در آغاز زندگى مشترک براى تعیین مسئولیتشان در کانون خانواده، خدمت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رسیدند و از آن حضرت درخواست داورى نمودند. رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله کارهاى درون خانه را برعهده حضرت فاطمه علیهاالسلام گذاشت و کارهاى بیرون خانه را به حضرت على علیه‏السلام سپرد. فاطمه علیهاالسلام مى‏فرماید:
«جز خدا کسى نمى‏داند که من چه اندازه خوشحال شدم از اینکه کارهاى درون خانه به من واگذار شد و از کارهاى بیرون خانه و معاشرت و تماس با مردان معاف شدم.»6
در همین زمینه در سخنى از امام باقر علیه‏السلام آمده است:
«فاطمه علیهاالسلام در خانه على علیه‏السلام کارِ خانه؛ خمیر کردن، نان پختن و نظافت را به عهده گرفت. على علیه‏السلام نیز کارهاى بیرون خانه را، مانند: آوردن هیزم و تهیه مواد خوراکى به عهده داشت.»7
على علیه‏السلام به کارهاى بیرون خانه اکتفا نمى‏کرد بلکه در کارهاى خانه نیز شرکت مى‏جست. آن حضرت با علاقه‏اى که به زهرا علیهاالسلام داشت، به او کمک مى‏کرد. حضرت، عدس پاک مى‏نمود، خانه را جارو مى‏کرد و در دستاس کردن، همسرش را یارى مى‏نمود.
امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:
«على علیه‏السلام هیزم مى‏آورد، آب مورد نیاز خانه را تأمین مى‏کرد و خانه را جارو مى‏نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز آرد مى‏کرد، خمیر آماده مى‏نمود و نان مى‏پخت.»8
از برخى روایات استفاده مى‏شود که حضرت على علیه‏السلام بعضى اوقات در کارهایى مانند تهیه آرد و آسیاب کردن نیز به کمک همسرش حضرت زهرا علیهاالسلام مى‏شتافت.
روزى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به خانه على علیه‏السلام وارد شد، ناگاه مشاهده کرد دختر و دامادش با محبّت بى‏نظیر در کنار هم نشسته، و با همکارى به آرد کردن «جو» مشغولند.
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خطاب به آنان فرمود:
اَیُّکُما اَعیى؛ کدام یک از شما خسته‏تر هستید، تا من به جاى او نشسته، کارش را انجام دهم؟
على علیه‏السلام فرمود: اى رسول خدا! دخترت فاطمه، خسته‏تر است.
آن حضرت کنار دامادش نشست و با هم به دستاس کردن مشغول شدند.9
پرستارى از همسر
هنگامى که حضرت زهرا علیهاالسلام به سبب ستم و ضرب و شتمِ دشمنان، زمان ارتحالش فرا رسید، در رابطه با تشییع بدن مطهّر، محلّ دفن و چگونگى غسلش سفارش‏هایى به شوهرش على علیه‏السلام کرد. آن حضرت نیز به همان وصیّت عمل نمود. به علاوه على علیه‏السلام در هنگام بیمارى همسرش، مانند پرستارى دلسوز از او مراقبت مى‏نمود. امام سجّاد علیه‏السلام از پدرش امام حسین علیه‏السلام نقل مى‏کند:
وقتى حضرت زهرا علیهاالسلام بیمار شد، به على علیه‏السلام سفارش کرد جریان کسالت او را به کسى خبر ندهد. على علیه‏السلام نیز چنین کرد و کسى را در جریان کسالت زهراى اطهر علیهاالسلام قرار نداد و خود آن حضرت پرستارى و مراقبت از همسرش را به عهده گرفت و اسماء نیز به او کمک مى‏کرد. چون هنگام ارتحال فرا رسید حضرت زهرا علیهاالسلام به شوهرش سفارش کرد که او عهده‏دار مراسم تجهیز و دفنش شود؛ شبانه او را دفن نماید و محلّ دفن را پنهان نگه دارد. على علیه‏السلام نیز چنین کرد؛ اما پس از دفن آن حضرت، حزن و اندوه فراوان او را فراگرفت و اشک‏هاى مبارکش بر گونه‏هایش جارى گردید. رو به مرقد مبارک پیامبر نمود و فرمود:
«السّلام علیک یا رسول‏اللّه، عنّى و عن ابنتکَ النّازلَةِ فى جوارک، و السّریعةِ اللحاق بِکَ، قل یا رسول‏اللّه عن صفیّتِکَ صبرى! وَ رَقَّ عنها تجلُّدى... فَلَقَدْ اُسْتُرْجِعتِ الودیعَةُ، وَ اُخِذَتِ الرَّهینَةُ، اَمّا حُزنى فسَرْمَدٌ وَ امّا لَیلى فَمُسَهَّدٌ...10؛ سلام و درود من بر تو اى رسول خدا! و از دختر عزیزى که پس از رحلت به سرعت به تو پیوست! اى پیامبر عزیز! در اثر مفارقت زهرا توانم، به ناتوانى و صبرم، به کم‏صبرى تبدیل گشت! اى نجات دهنده عالم هستى! امانت از من گرفته شد! امّا بدان که بعد از این، دیگر حزن و اندوه من همیشگى است، و شب‏ها از فراق فاطمه خواب به چشمم نخواهد رفت!»
على علیه‏السلام بعد از سلام دادن و درد دل با رسول‏خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله طبق وصیّت همسرش، او را شبانه دفن کرد و قبر او را پنهان نمود و براى عملى شدن وصیّتِ زهرا علیهاالسلام و اینکه قبر وى پنهان بماند، با کسانى که مى‏خواستند با نبش قبر، محلّ دفن آن حضرت را پیدا نمایند، با سرسختى برخورد نمود. على علیه‏السلام وقتى متوجّه نیّت دشمنانِ اهل‏بیت شد، در حالى که لباسِ مخصوص زمان جنگ بر تن داشت، خشمگین به سوى قبرستان «بقیع» حرکت کرد و به شمشیرش «ذوالفقار»، تکیه زد و فرمود:
«من، علىّ بن ابى‏طالب هستم؛ مشاهده مى‏کنید که با چه وضعى به اینجا آمده‏ام. به خدا سوگند! اگر دست به سنگ یکى از این قبرها بزنید، با شمشیر با همه شما نبرد خواهم نمود.»11
توجّه به خواستِ همسر
امام حسین علیه‏السلام به خواست، علاقه و حسّ زیبایى دوستى همسرش، توجّه خاصّى مى‏نمود و برخى اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود رو به رو مى‏شد؛ ولى به خواستِ طبیعى و مشروع همسر خویش احترام مى‏گذاشت.
جابر از امام باقر علیه‏السلام نقل مى‏کند:
عدّه‏اى بر امام حسین علیه‏السلام وارد شدند؛ ناگاه فرش‏هاى گران‏قیمت و پشتى‏هاى فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: اى فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایى مشاهده مى‏کنیم که ناخوشایند ماست (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمى‏دانیم.)! حضرت فرمود: اِنّا نتزوِّج النّساءَ فنُعطیهنّ مهورهنَّ فیشترین ما شئنَ لَیس لَنا منه شى‏ءٌ؛ ما بعد از ازدواج، مهریّه همسران‏مان را پرداخت مى‏کنیم و آنها هر چه دوست داشتند، براى خود خریدارى مى‏کنند. هیچ‏یک از وسایلى که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست.»12
در روایت دیگر نقل شده که از امام صادق علیه‏السلام سؤال شد: آیا خرید جواهرات براى زینت بچّه‏ها درست است؟ حضرت فرمود: «علىّ بن الحسین علیه‏السلام براى بچّه‏ها و همسرانش زیورآلات از نوع طلا و نقره تهیه مى‏کرد و آنها را با آن زیورها مى‏آراست.»13
از این روایات و نظایر آن، به خوبى استفاده مى‏شود که امام سجّاد علیه‏السلام به حسّ زیبایى دوستى همسر خود احترام مى‏گذاشت و امکانات لازم را در حدّ متعارف آن زمان، براى آنها فراهم مى‏نمود.
آراستن خویش براى همسر
اسلام، دین فطرت است و به احساسات و عواطف افراد جامعه توجّه دارد. در سرشت هر مرد و زنى، زیبایى خواهى و آراسته‏گرى نهفته است؛ لذا در اسلام بر آراستن خویش، پوشیدن لباس زیبا و استفاده از عطر و بوى خوش، تأکید زیادى شده است. سفارش شده که زن و شوهر خود را براى یکدیگر بیارایند و ظاهر خود را جذّاب و دوست داشتنى و زیبا نمایند. این عمل علاوه بر اینکه به خواست و علاقه طرف دیگر است، عفّت و پاکدامنى را در جامعه تقویت مى‏کند. پیامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرماید:
«لباس‏هاى خود را تمیز کنید، موهاى خود را اصلاح نمایید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید که بنى‏اسرائیل چنین نکردند و زنانشان بدکار شدند.»14
امامان علیهم‏السلام نیز به این مطلب توجّه خاصّى داشتند. این بزرگواران خود را براى همسرانشان آراسته و مرتّب مى‏کردند، لباس مناسب مى‏پوشیدند و موهاى خود را رنگ مى‏زدند.
حسن بن جهم ـ از دوستان امام کاظم علیه‏السلام ـ گوید:
آن حضرت را دیدم که موهاى خود را خضاب کرده است، گفتم: فدایت شوم، شما هم خضاب مى‏کنید؟!
حضرت فرمود: آرى، اصلاح و مرتّب بودن وضع، بر عفّت زنان مى‏افزاید. زنانى بودند که پاکدامنى را رها کردند به این دلیل که شوهرانشان اصلاح و مرتّب بودن خود را رها کردند.
سپس فرمود: دوست دارى همسرت را در حالى همانند حال خودت که خود را آراسته ننموده‏اى، ببینى؟
گفتم: نه!
فرمود: او نیز چنین است.
آنگاه فرمود: نظافت و استعمال بوى خوش و اصلاح مو، از اخلاق پیامبران است.15
یکى از دوستان امام باقر علیه‏السلام به نام حکم بن عتیبه مى‏گوید:
در خانه‏اى زیبا و آراسته خدمت آن حضرت رسیدم، لباس زیبا و رنگینى پوشیده بود که آثار رنگ لباس بر دوش حضرت دیده مى‏شد. خیلى شگفت‏زده شدم. گاهى، به خانه نگاه مى‏کردم، گاهى به وضع لباس آن حضرت!
حضرت علیه‏السلام فرمود: این حالت، چطور است؟
عرض کردم: چه بگویم از این لباسى که به تن کرده‏اید؟ این لباس، مربوط به افراد نوجوان است.
حضرت فرمود: اى حکم! چه کسى زینت‏ها و چیزهاى پاکیزه‏اى را که خداوند براى بندگانش آفریده است، حرام کرده؟ اینها از چیزهایى است که خداوند براى بندگانش آفریده است؛ اما این خانه که مشاهده مى‏کنى مربوط به همسر من است و من تازه ازدواج کرده‏ام.16 لباسى که مشاهده مى‏کنى و همچنین حضور من در این خانه، به خاطر همین موضوع است.
حسن زیّاتِ بصرى نقل مى‏کند:
با یکى از دوستانم خدمت امام باقر علیه‏السلام رسیدیم. او را در خانه‏اى زیبا، با لباس زیبا در حالى که سرمه کشیده بود، دیدیم. سپس سؤالاتى از آن حضرت نمودیم، ایشان متوجّه شد که ما از وضع لباس و خانه آن حضرت شگفت‏زده شده‏ایم. حضرت فرمود: فردا با دوستت نزد من بیا. همان‏طور که حضرت فرموده بود، روز بعد در منزلى که او بیشتر وقت‏ها آنجا تشریف داشت، رفتیم. مشاهده کردیم که در خانه، جز حصیر، چیزى نیست و حضرت لباس زبر و خشن به تن دارد.
حضرت فرمود: دیروز شما پیش من آمدید، در حالى که من در خانه‏اى بودم که مربوط به همسرم بود و آن وسایل موجود در خانه، متعلّق به اوست. او خود را آرایش کرده بود که من هم خود را براى او آراسته و مزیّن نمایم.
سپس به من فرمود: شبهه‏اى در ذهنت ایجاد نشود.
گفتم: به خدا سوگند! برایم شبهه‏اى ایجاد شد؛ ولى الآن متوجّه شدم حقیقت آن است که شما فرمودید و خداوند، شبهه را از قلبم بیرون نمود.17
با دقّت در روایات مذکور، روشن مى‏شود که امامان معصوم علیهم‏السلام چه اندازه به آرایش و زینت خود براى رعایت حال همسرانشان توجّه داشتند؛ تا جایى که گاهى اوقات دوستان و اصحاب آنها به شدّت شگفت‏زده شده و نسبت به وضع لباس و خانه آنها پرسش مى‏کردند. شاید آن بزرگواران با چنین رفتارى مى‏خواستند با آداب و رسوم غلط و بى‏توجّهى به همسر مبارزه کنند و منطق صحیح اسلامى را براى شیعیانشان ترسیم نمایند.
گذشت از لغزش‏هاى همسر
براى افرادى که مدّت‏ها با هم زندگى کرده‏اند و در امور زیادى منافع واحدى دارند، سر زدن لغزش و اشتباه و خطا، امرى عادى و متعارف است؛ بنابراین، لازم است با بردبارى از خطاها و اشتباهات یکدیگر چشم پوشى نمایند. زن و شوهر در برابر کلمات تند و خشنى که برخى وقت‏ها به خاطر شرایط خاص، از طرف مقابل مى‏شنوند، باید متانت و سعه صدر داشته باشند. آنان مى‏توانند با خونسردى و گفتن چند کلمه محبّت‏آمیز، طرف مقابل را از حالت ناراحتى خارج نمایند.
سیره معصومان علیهم‏السلام چنین بوده است که اشتباه و خطاى شناختى و رفتارى همسران را نادیده مى‏گرفتند.
اسحاق بن عمّار مى‏گوید: به امام صادق علیه‏السلام عرض کردم: حقّ زن بر مرد چیست که با انجام آنها انسان، «نیکوکار» محسوب شود؟
امام علیه‏السلام فرمود: خوراک و پوشاک او را فراهم نماید و اگر خطایى از او سر زد، از او بگذرد.
سپس فرمود: پدرم امام باقر علیه‏السلام همسرى داشت که به او آزار مى‏رساند؛ ولى پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار مى‏داد.18
پى‏نوشت‏ها:
1. احزاب، 21.
2. احتجاج، طبرسى، ج 1، ص 281 و 282.
3. بحارالانوار، ج 43، ص 157، ح 6.
4. کشف الغمّه، ج 1، ص 363.
5. بحارالانوار، ج 45، ص 47.
6. وسائل الشّیعه، ج 14، ص 123.
7. مستدرک‏الوسائل، ج 2، ص 551؛ بحارالانوار، ج 43، ص 31، ح 38.
8 . کافى، ج 5، ص 86، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 169، ح 3640، باب 2؛ امالى، طوسى، ج 2، ص 274؛ بحارالانوار، ج 43، ص 151، ح 7.
9. بحارالانوار، ج 43، ص 50 و 51، ح 47.
10. نهج البلاغه، خ 193، ص 651.
11. بحارالانوار، ج 43، ص 171.
12. کافى، ج 6، ص 476، ح 1.
13. همان، ص 475، ح 1.
14. نهج‏الفصاحه، ص 72، ش 377.
15. وسایل الشّیعه، ج 14، ص 183؛ کافى، ج 5، ص 567، ح 50.
16. کافى، ج 6، ص 446، ح 1.
17. همان، ص 448 و 449، ح 13.
18. همان، ص 510، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 441، ح 4528.

تبلیغات