آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

تربیت اجتماعى در جایى تصوّر مى‏شود که براى انسانهاى دیگر در اجتماع، حقوق و تکالیفى در نظر گرفته شود. زیرا «تربیت» فرایندى است که در بُعد اجتماعى هدفش تسهیل عمل به وظائف اجتماعى در مقابل سایر انسانها و موقعیت‏هاى اجتماعى است. بنابراین لازمه یک نظام تربیت اجتماعى منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انسانى، در جامعه مى‏باشد و این نظام باید بتواند با ساده‏ترین روشها متربّیان خود را به حقوق اجتماعى یکدیگر آشنا ساخته و رفتار مطابق آنها را درخواست نماید.
تمامى مکاتب الهى و بشرى این اصل را پذیرفته‏اند که در صورتى مى‏توان به جامعه نظم و ثبات بخشید که حقوق و تکالیفى که براى انسانها در نظر گرفته شده به خوبى مورد عمل قرار گیرد.
از دیدگاه امام على علیه‏السلام مسلمانان در جامعه اسلامى با یکدیگر برادر بوده و میان آنها حقوق و تکالیفى وجود دارد: «ولأخیک علیک مثل الذى لک علیه1؛ هر حقّى تو به گردن برادرت دارى، او هم به گردن تو دارد». از سوى دیگر، حضرت معیار جامعى براى انتخاب رفتار مناسب و شایسته در برابر سایر برادران دینى به دست مى‏دهد که انسان با به کار بستن آن مى‏تواند جامعه اسلامى را به گلستان ابدى تبدیل نماید، و با داشتن این قاعده کلّى، دیگر نیاز چندانى به تعیین مصادیق در برخوردهاى اجتماعى باقى نمى‏ماند. حضرت مى‏فرماید: «اىّ کلمة حکم جامعة ان تحبّ للناس ما تحبّ لنفسک و تکره لهم ما تکره لها.2 چه سخن حکیمانه جامعى است که هر چه براى خود مى‏خواهى، براى مردم نیز همان را بخواه و آنچه براى خود نمى‏پسندى، براى آنان نیز نپسند.»
اهداف تربیت اجتماعى
هدف از تربیت اجتماعى چیست؟ مربیان از تربیت اجتماعى کودکان و نوجوانان در پى چه مقصودى هستند؟
برخى هدف از تربیت اجتماعى کودک را در وهله اوّل، ایجاد آمادگى براى انطباق با محیط اجتماعى مى‏دانند.3 عدّه‏اى به طور مفصّل براى «تربیت اجتماعى» اهدافى را به شرح ذیل بیان کرده‏اند:
1. رعایت حقوق همه انسانها و مراعات انصاف در برخورد با آنان.
2. ایجاد روابط مهرآمیز و همراه با گذشت و فداکارى و ایثار با دیگر مؤمنان و مسلمانان. 3. تکریم مؤمنان و بالأخص دانشمندان و فقهاى اسلام.
4. تقویت روحیه خدمت و اهتمام به امور مسلمانان.
5. تقویت روحیه تعاون در کارهاى خیر و تقوا و تکافل اجتماعى.
6. ایجاد روحیه تفاهم و برادرى میان مؤمنان و مسلمانان و تحکیم روحیه مساوات‏خواهى.
7. تقویت سعه صدر در معاشرت و ایجاد روحیه همفکرى و شور و تبادل نظر.
8. پرورش روحیه عدالت‏خواهى و داورى به حق و پذیرش آن، هر چند به زیان شخص و بستگانش باشد.
9. تقویت احساس تعهّد نسبت به هدایت و رشد و آگاهى دیگران.
10. ایجاد روحیه ستیز در برخورد با ستمکاران در حدّ عدل اسلامى.
11. تلاش براى اصلاح ذات‏البین و رفع اختلاف بین مسلمانان.
12. ایجاد روحیه دعوت به خیر و توصیه به حق و توصیه به صبر.
13. شناخت معروف و منکر و پذیرش مسئولیت امر به معروف و نهى از منکر.
14. تعظیم شعائر اسلامى و تحکیم موقعیت مساجد و جماعات و مراکز عبادى و دینى.
15. ایجاد عادت به نظم و انضباط در همه مناسبات فردى و اجتماعى.4
به نظر مى‏رسد که تربیت انسانى نمى‏تواند در تمامى ابعادش (از جمله تربیت اجتماعى) در نهایت، اهدافى متفاوت با خلقت انسان داشته باشد. خداوند در مورد هدف آفرینش مى‏فرماید: «و ما خلقتُ الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»5؛ و ما جنّ و انس را نیافریدیم جز آن‏که خدا را عبادت نمایند.
برخى عبادت را به معناى «شناخت» تفسیر کرده‏اند.
به هر حال، نظام واحد نیازمند به هدف واحد براى اجزا و عناصر خویش مى‏باشد و هدف واحد تمامى انواع تربیت‏ها مى‏بایست به «عبادت و شناخت» خدا منجر شود. بر همین مبنا و اساس، هدف از تربیت اجتماعى در نهایت، «قرب الهى» است هر چند اهدافى که یاد شد، اهداف متوسّطى مى‏باشند که همه به یک نقطه نشانه رفته‏اند.
حضرت على علیه‏السلام هدف از تعاون و همکارى را با یکدیگر، طاعت فرمان الهى معرّفى کرده و مى‏فرماید:
«فهلمّ ایّها النّاس الى التّعاون على طاعة اللّه عزّوجلّ و القیام بعدله و الوفاء بعهده و الانصاف له فى جمیع حقّه6؛ اى انسانها! به سوى تعاون بر اطاعت خداوند عزّوجلّ و قیام به عدل او و وفاء به پیمانش و انجام تمامى تکالیفى که خداوند بر بنده‏اش واجب نموده، بشتابید.»
در نتیجه، منطبق شدن با ارزشهاى اصیل و هنجارهاى صحیح جامعه و انصاف و اهتمام به امور دیگران و.... مى‏بایست در مسیر «اطاعت فرمان الهى» صورت گیرد.
تربیت اجتماعى نوجوانان
پس از بیان کلیات و مقدماتى که در تبیین و تشریح مطالب اصلى، نقش به سزایى دارند، در این قسمت به بیان دیدگاه‏ها و راهکارهاى امام على علیه‏السلام در خصوص «تربیت اجتماعى نوجوانان» پرداخته مى‏شود و مباحث زیر مورد بررسى قرار مى‏گیرد:
1. روشهاى تربیت اجتماعى نوجوانان.
2. بایسته‏هاى تربیت اجتماعى نوجوانان.
3. آسیب‏شناسى تربیت اجتماعى نوجوانان.
روشهاى تربیت اجتماعى نوجوانان
از مطالعه و تعمّق در گفتارها و سفارش‏هاى حضرت على علیه‏السلام به فرزندانش مى‏توان منشور جامعى از شیوه‏هاى تربیت اجتماعى نوجوان را استخراج کرد؛ از جمله:
الف) شناخت و استدلال
از کلمات و سیره امام على علیه‏السلام در توصیه‏هایى که به فرزندانش در باب تربیت اجتماعى فرموده، استفاده مى‏شود که ایشان اصرار دارند که فرزندان با موضوع دقیقاً آشنا شده و جوانب مختلف آن را مورد موشکافى قرار دهند. و حضرت خود بارها در توصیه‏هاى تربیت اجتماعى به استدلال و برهانهاى مناسب مبادرت ورزیده است و این مطلب به انسان‏شناسى حضرت بازمى‏گردد؛ حضرت انسان را داراى عقلِ خلاّق و مبتکر در نظر گرفته که براى رفتارهایش توجیه عقلانى جستجو مى‏کند، برخلاف روش بکر که بر اساس محرّک و پاسخ و تشویق و تنبیه، روش تربیتى خود را استوار کرده و قوه خرد آدمى را از نظر دور نگه داشته است.
حضرت به فرزندش امام حسن علیه‏السلام مى‏فرماید: «و استدلل على ما لم‏یکن بما کان فانّما الاُمور اشباه7؛ بر امورى که هنوز محقّق نشده، به واسطه امورى که تحقّق یافته، استدلال کن زیرا امور، شبیه یکدیگرند.»
حضرت براى مباحث تربیتى، فرزندش را سفارش به استدلال کرده و روش آن را به او آموخته است.
ب) شیوه موعظه
امام على علیه‏السلام براى تربیت فرزند در عرصه‏هاى اجتماعى، گاه به موعظه و نصیحت پرداخته و با لحنى آکنده از مهر و محبت و دلسوزى، به راهنمایى فرزند خود همّت گماشته است. در بیشتر نصایح و مواعظ حضرت عبارت «یا بُنىّ؛ اى فرزندم!» مشاهده مى‏شود؛ از جمله: «اى بنىّ انّى لما رَأَیتُنى قد بلغت سنّاً و رأیتنى ازداد وهناً بادرتُ بوصیّتى الیک و اوردتُ خصالاً منها قبل أن‏یعجل بى اجلى،8 پسر جان! چون نگریستم که پا به سال نهاده‏ام و روز به روز سستى و ضعفم مى‏افزاید، چنان دیدم که اندرزها و سفارش‏هاى لازم را به تو بگویم، پیش از آنکه دست اجل گریبانم را بگیرد.»
ج) الگوپذیرى
یکى از بهترین راههاى تربیت اجتماعى نوجوان، ارائه الگوى مناسب و شایسته است؛ قرآن کریم وجود مقدّس پیامبر را بهترین الگوى انسانها بیان کرده و مى‏فرماید: «لقد کان لکم فى رسول اللّه اسوةٌ حسنةٌ»9؛ براى شما در شخصیت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله الگوى نیکویى است.
به طور کلّى، الگوها نقش تعیین کننده‏اى در رشد یا انحطاط انسانها دارند، و معمولاً انسان تمایل دارد در تمامى گفتار و کردار و حرکات و سکنات، از مقتدا و الگوى خود تبعیت نماید.
براى اینکه فرایند تربیت اجتماعى تسهیل گردد، مى‏بایست الگوهاىِ اجتماعى مناسبى براى نوجوان ترسیم کرد تا او بتواند با آنها ارتباط عاطفى ایجاد کرده و مجذوب او گردد. کودکان مى‏بایست ارزشهاى موجود را در رفتار والدین و مربّیان خود تجسّم ببینند.10
حضرت على علیه‏السلام با توجّه به این اصل بنیادین، مى‏فرماید: «ولیتأس صغیرکم بکبیرکم و لیرؤف کبیرکم بصغیرکم و لاتکونوا کجفاة الجاهلیة لا فى الدّین تتفقّهون و لا عن اللّه تعقلون11؛ مى‏بایست کوچکترها به بزرگترها تأسّى و اقتدا نمایند و بزرگترها باید به کوچکترها مهربانى کنند و مانند جفاکارانِ جاهلیت نباشید که نه در دین تفقّه کنید و نه درباره خدا بیندیشید.»
د) رعایت اعتدال
انسان داراى ابعاد و حوزه‏هاى متعدّدى در رفتار اجتماعى است که دل‏باختگى به برخى عرصه‏ها و غفلت از دیگر موارد، موجب رشد نامتعادل و در نتیجه نقصان شخصیت اجتماعى خواهد شد. کار، عبادت، درس خواندن، دوستى، تفریح، مسافرت و... مقولاتى است که انسان در زندگى با آنها برخورد دارد؛ طبقه‏بندى و قرار دادن هر یک در جایگاه خود، مى‏تواند زندگى شیرین و آرام و در عین حال با نشاطى را براى انسان به همراه داشته باشد. امیرمؤمنان علیه‏السلام در این زمینه مى‏فرماید: «علیک بالقصد فى الاُمور فمن عدل عن القصد جار و من اخذ به عدل12؛ بر تو باد در تمامى کارها میانه روى را پیشه سازى، پس هر کس از اعتدال و میانه‏روى تجاوز نماید، ستم کرده و کسى که راه اعتدال در پیش گیرد، عدل را رعایت نموده است.»
حضرت در هنگام شهادت به فرزندش خطاب مى‏کند: «واقتصد فى معیشتک و اقتصد فى عبادتک»13؛ در امور زندگى و انجام عبادت، معتدل و میانه‏رو باش.»
ه.) مشورت
مشورت در کارها، موجب شکوفایى استعدادهاى درونى افراد شده و زمینه الفت و مهربانى آنها را آماده مى‏سازد. قرآن کریم به پیامبر اکرم دستور مى‏دهد که در امور مربوط به مردم، با آنها مشورت نماید. «و شاورهم فى الأمر»14
باید به نوجوان آموخت که در امور پیچیده اجتماعى از سر خامى برخورد نکند و پیوسته از نظرات و افکار دیگران استفاده نماید. حضرت على علیه‏السلام در مورد اهمیت مشورت مى‏فرماید: «الاستشارة عین الهدایة و قد خاطر من استغنى برأیه15؛ مشورت و نظرخواهى از دیگران، عین هدایت است و کسى که تنها به فکر خود اعتماد نماید، خویشتن را به خطر انداخته است.» حضرت در سفارش به فرزندش امام حسین علیه‏السلام مى‏فرماید: «من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء16؛ هر کس در مسائل زندگى در چهره نظرات گوناگون نیک بنگرد، مراکز اشتباه را دریابد.»
وقتى انسان نظرات مختلف پیرامون یک موضوع را مطالعه کند و آنها را با یکدیگر مقایسه نماید، مى‏تواند راه صحیح را تشخیص داده و خطاها را شناسایى و از آنها پرهیز کند.
و) تجربه تاریخى
مطالعه تاریخ و درک تجارب ارزنده‏اى که از زندگى گذشتگان به دست مى‏آید، مى‏تواند چراغ فروزانى براى مسیر آینده انسان ترسیم کند. یافتن علل و عوامل رشد و انحطاط گذشتگان و تفکّر در عاقبت زندگى آنان، در تربیت اجتماعى بسیار اهمیت دارد. بر همین اساس، امام على علیه‏السلام به فرزندش امام حسن علیه‏السلام مطالعه تاریخ و درس گرفتن از سرنوشت آنان را توصیه کرده است: «و اعرض علیه اخبار الماضین و ذکره بما اصاب من کان قبله و سر فى بلادهم و آثارهم و انظر ما فعلوا و این حلوا و عمّن انتقلوا....17؛ سرگذشت پیشینیان را بر آن (قلبت) عرضه کن، مصائب گذشتگان را به یادش آور، در شهر و دیار و آثار آنان سیاحت کن و بنگر که چه کردند؟ کجا بار افکندند، از چه عزیزانى دل شستند و رفتند؟!»
در جاى دیگر، مى‏فرماید: «من به اندازه گذشتگان عمر نکرده‏ام، ولى چندان در رفتار آنان نگریسته‏ام و در اخبارشان اندیشیده‏ام و در باقى مانده آثارشان سیر کرده‏ام، که همانند یکى از آنان گشته‏ام. بلکه چون از همگى اخبارشان آگاهى یافته‏ام، گویى از اوّل تا به آخر همراهشان بوده‏ام، و روشنى‏ها را از تیرگى‏ها و سودها را از زیان‏ها بازشناخته‏ام و از هر چیز، گزیده‏اش را ویژه تو ساختم.»18
آرى، حضرت با این روش مى‏خواهد تجارب ارزشمند گذشتگان را در کوتاه‏ترین زمان ممکن در اختیار فرزندش قرار دهد تا او با انتخاب راه صحیح، آینده خویش را درخشان سازد.
ز) زمان شناسى
هر کارى را نمى‏شود در هر زمانى انجام داد؛ هر زمانى را براى عملى ساخته‏اند و از این روى مى‏بایست تناسب فعل و زمان و مقتضیات آن را در نظر گرفت.
تربیت ـ به ویژه در عرصه اجتماعى آن ـ به زمان و وقت مناسب خود احتیاج دارد تا شکوفایى لازم را پیدا کرده و موجب رشد شخصیت آدمى گردد.
حضرت على علیه‏السلام با درک عمیق «زمان‏شناسى» به فرزند خود یادآور مى‏شود که این فرصت نوجوانى براى رشد و تربیت تو بسیار مناسب است و باید از آن بهره کافى ببرى. آن حضرت مى‏فرماید:
«و رأیت حیث عنانى من امرک ما یعنى الوالد الشّفیق و اجمعت علیه من ادبک ان‏یکون ذلک و انت مقبل العمر و مقتبل الدّهر ذونیةٍ سلیمة و نفس صافیة؛19 پس آن‏گونه که پدرى مهربان نیکى‏ها را براى فرزندش مى‏پسندد، من نیز بر آن شدم تو را با خوبى‏ها تربیت کنم؛ زیرا در آغاز زندگى قراردارى، تازه به روزگار روى آورده‏اى، نیّتى سالم و روحى باصفا دارى.»
و در جاى دیگر، مى‏فرماید:
«و انّما قلب الحدث کالأرض الخالیة ما القى فیها من شى‏ء قبلته فبادرتُک بالأدب قبل ان‏یقسوا قلبک و یشتغل لبّک20؛ همانا قلب نوجوان همچون زمین ساده‏اى است که هر بذرى را مى‏پذیرد. من پیش از آن‏که قلب تو سخت و عقلت (به مطالب گوناگون) گرفتار و مشغول گردد، به تربیت تو مبادرت کردم.»
پى‏نوشت‏ها:
1. تحف العقول، ص 92.
2. همان، ص 83.
3. ماهنامه تربیت، مقاله «اصول تربیت اجتماعى کودکان دبستانى»، سال دهم، فروردین 1374، ص 24.
4. جامعه و تعلیم و تربیت، ص 186 و 187.
5. ذاریات / 56.
6. نهج‏السّعادة فى مستدرک نهج البلاغه، ج 2، ص 181.
7. تحف العقول، ص 85.
8. نهج‏البلاغه، دشتى، ص 522 ـ 520.
9. احزاب / 21.
10. پرورش مذهبى و اخلاقى کودکان، ص 264.
11. بحارالانوار، ج 74، ص 169.
12. غررالحکم، ص 480.
13. بحارالانوار، ج 42، ص 203.
14. آل‏عمران / 159.
15. بحارالانوار، ج 75، ص 100.
16. تحف‏العقول، ص 92.
17. نهج البلاغه، صبحى صالح، ص 392.
18. همان، ص 393 و 394.
19. نهج‏البلاغه، ص 522 و 523.
20. همان .

تبلیغات