سیره نبوى در خانواده
منبع:
فرهنگ کوثر 1382 شماره 58
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی الگوها و عبرتهای شخصیتی و رفتاری
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
آرشیو
چکیده
متن
سید ابوالحسن مطلبى
سیرت و یا سنّت رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم شامل سه بخش عمده است که عبارتند از: گفتارها، رفتارها و تقریرات1 آن بزرگوار2. و بر هر مسلمانى که خواهان رستگارى و سعادت است، سزاوار است که به آنها تمسّک و تأسّى جوید و از آنجا که خانوادهها هستههاى تشکیل دهنده جوامع بشرى مىباشند، فلاح و سعادت جامعه را باید در بنیاد استوار خانواده جستجو نمود؛ از این رو با الهام گرفتن از بخشى از «سیرت نبوى» که شامل گفتارهاى دُرَرْ بار حضرت ختمى مرتبت صلىاللهعلیهوآلهوسلم است، به قدر میسور و محدود و در چارچوب یک مقاله، تحفههایى ارزشمند از سیره نبوى درباره خانواده را زینت بخش این اوراق مىگردانیم:
1. تشویق به ازدواج
یکى از سنّتهاى نبوى، تشویق و ترغیب به ازدواج و تسهیل در این امر و فراهم سازى بسترى مناسب براى آن است. «ازدواج» مایه صیانت دین، بقا و پاکسازى نسل و خیرات و برکات دیگر است.
در این جا به نمونههایى از رهنمودهاى رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم در این باره تبرّک و تیمّن مىجوییم:
1. «أیُّما شابٍّ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنّه عَجَّ شَیْطانُهُ یا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنّى دینَه؛3
هر جوانى که در آغاز جوانى زن بگیرد، شیطان وى بانگ بر آورد: اى واى! دین خود را از دستبرد من محفوظ داشت.»
2. «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدِاسْتَکْمَلَ نِصْفَ الایمانِ فَلْیَتّقِ اللّهَ فى النّصْفِ الباقى4؛ هرکه زن بگیرد، یک نیمه ایمان خویش را کامل کرده، از خدا درباره نیم دیگر بترسد.»
3. «مَنْ رَزَقَهُ اللّهُ امْرَأةً صالِحَةً فَقَدْ اَعانَهُ عَلى شَطْرِ دینِهِ فَلْیَتَّقِ اللّهَ فِى الشَّطْرِالْباقى5؛ هرکه را خداوند زنى پارسا داده، وى را بر نصف دین خویش یارى کرده و باید درباره نصف دیگر آن از خدا بترسد.
4. «تَزوَّجوا الوَدُودَ الوَلُودَ فَاِنّى مُکاثِر بِکُمُ الاَنْبِیاءَ6؛ زن مهربان و بچه آور بگیرید، زیرا من به کثرت شما بر سایر پیغمبران افتخار مىکنم.»
5. «تَزوّجوا ولا تُطَلِّقوا فَانَّ اللّهَ لایُحِبُّ الذّوّاقین ولا الذّوّاقاتِ».7
زن بگیرید و طلاق مدهید، زیرا خداوند مردانى را که مکرّر زن گیرند، و زنانى را که مکرّر شوهر کنند، دوست ندارد.
6. «مِن افضل الشَّفاعة اَنْ تَشْفَعَ بَین اثنین فى النکاح8؛ از جمله بهترین وساطتها، واسطه شدن میان دو نفر در کار ازدواج است.»
7. «ما بنى فى الاسلام بناءً احبّ الى اللّه عَزَّوَجَلَّ، و اعزّ من التزویج9؛ هیچ بنیانى در اسلام، نزد خداوند عزّوجل، محبوبتر از ازدواج (و تشکیل خانواده) نیست.»
8. «المتزوّج النّائم افضل عند اللّه من الصّائم القائم العزب10؛ خواب شخص همسردار، در پیشگاه الهى، از روزه و شب زنده دارى شخص عزب برتر است.»
پر واضح است که منظور روایت، عبادات مستحبّى است و شارع مقدّس هرگز ترخیص نفرموده که همسردار تا طلوع آفتاب آسوده بخوابد و هر روز نماز صبحش قضا شود!
9. «شرارکم عزابکم، رکعتان من متأهل خیر من سبعین رکعة من غیر متأهل11؛ بدترین شما، عزبهاى شما هستند. دو رکعت نماز از متأهّل بهتر از هفتاد رکعت از غیر متأهّل است!»
2. وسعت رزق و روزى در سایه ازدواج
خداوند در سوره نور مىفرماید:
«وَانْکِحُوا الأیامى منکم والصّالِحینَ مِن عِبادِکُمْ وَ اِمآئِکُمْ إنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللّهُ وَاسِعٌ علیمٌ»12
مردان و زنان عزب خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىسازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است.
برخى از ترس فقر و تنگدستى، تن به ازدواج نمىدهند ولى باید توجّه داشت ـ چنان که در آیه به تصریح گذشت ـ خداوند سبحان وعده فرموده کسانى را که قصد ازدواج دارند در مالشان گسترش دهد و آنان را بىنیاز کند. روایاتى هم که از رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم رسیده مؤیّد این نوید است:
1. «اتّخذوا الأهل فإنّه ارزق لکم13؛ زن بگیرید، که آن مایه روزى بیشتر برایتان است.»
2. «مَن ترک التزویج مخافة العیلة فلیس منّا14؛ هرکه از ترس تهیدستى ازدواج نکند، از ما نیست.»
3. «مَن ترک التزویج مخافة الفقر فقد أساء الظن باللّه عزّوجلّ إنّ اللّه عزّوجلّ یقول: «اِنْ یکونوا فقراءَ یُغنِهِمُ اللّه من فضله»»15؛ کسى که از ترس تنگدستى ازدواج نکند، به خداى عزّوجلّ سوء ظن نموده است؛ خداوند عزّوجلّ مىفرماید: «اگر نیازمند باشند خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىکند.»
4. «ثلاثٌ مَن فَعَلَهُنَّ ثقةً باللّه واحتِساباً کانَ حقّاً على اللّه تعالى أنْ یُعینَهُ و أنْ یُبارِکَ له: مَن سَعى فى فَکاکِ رقبته ثقةً باللّه واحتِساباً کان حقّاً على اللّه تعالى أنْ یُعینَه و أنْ یُبارِکَ لَهُ، و مَن تزوّج ثقةً باللّه واحتساباً کان حقّاً على اللّه أنْ یُعینَه وَ أنْ یُبارِکَ لَهُ، و مَن أَحْیا أرضاً مَیْتَةً ثقةً باللّه واحتِساباً کان حقّاً على اللّه أنْ یُعینَه و أنْ یُبارِکَ لَه16؛ سه کار است که هرکس به اعتماد خدا و به انتظار ثواب انجام دهد، برخدا لازم است که وى را یارى کند و او را برکت دهد:
1. هرکس در آزاد ساختن خود به اعتماد خدا و به امید ثواب بکوشد، برخدا لازم است که وى را یارى کند و او را برکت دهد.
2. و هرکه به اعتماد خدا و به امید ثواب ازدواج کند، برخدا لازم است که وى را یارى کند و او را برکت دهد.
3. و هرکه به اعتماد خدا و به امید ثواب، زمین بایرى را آباد کند، بر خدا لازم است که وى را یارى کند و او را برکت دهد.»
5. «ثلاثة حقّ على اللّه تعالى عَونُهُم: المجاهد فى سبیل اللّه، والمکاتِب الذى یرید الأداء، والناکح الذى یرید العفاف17؛ سه نفرند که یارى آنها بر خدا [تفضّلاً [لازم است:
1. آن که در راه خدا جهاد کند.
2. و بندهاى که براى آزادى خود قرارداد بسته و مىخواهد قیمت آن را بپردازد.
3. و کسى که به منظور عفّت، زن مىگیرد.»
6. «تزوّجوا النساءَ فإنّهنّ یأتین بالمال18؛ زن بگیرید که زنان، توانگرى مىآورند.»
3. انتخاب همسر
براى انتخاب همسرى شایسته، سزاوار است که انسان به صفات کسى که مىخواهد با او ازدواج کند، توجّه نموده به آن اهمیت دهد و همسرى برگزیند که خوشنام و خوش اخلاق باشد و تنها به زیبایى و مال او بسنده نشود. بهترین همسر از نگاه رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم خانمى با این ویژگىها است:
1. ولود و زایا؛
2. ودود و با محبت؛
3. عفیف و پاکدامن؛
4. عزیز در میان خانواده خود؛
5. متواضع نسبت به شوهر خود؛
6. براى همسرش زینت و آرایش کند؛
7. نسبت به غیر همسر، نجیب و پاکدامن باشد؛
8. حرف شنوى از شوهر داشته، از او اطاعت کند.19
در انتخاب همسر، اصالت و نجابت خانوادگى، کفویت و مسائل ژنتیکى را نیز باید در نظر داشت. ژنها به عنوان عوامل انتقال صفات از نسلى به نسل دیگر اند که در برخى روایات تلویحاً بدان اشاره شده است؛ در روایتى از پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم آمده است:
«أُنْظُر فى اَىِّ نصابٍ تَضَعُ وَلَدَکَ فإنّ العِرْقَ دسّاسٌ20؛ بنگر فرزند خود را در کجا قرار مىدهى؛ زیرا رگ (ژن) تأثیر خود را باقى مىگذارد.»
در این زمینه به روایت جالب دیگرى از رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم تیمّن مىجوییم که مىفرمایند:
«تخیّروا لنطفکم فإنّ النّساء یلدن أشباه اخوانهنّ و اخواتهنّ».21
براى انتخاب همسر، تحقیق و بررسى و شناخت برادران و خواهران کسى که مىخواهد از او خواستگارى کند، خود یک معیار و ملاک مىتواند باشد؛ چه این که همسران همانند برادران و خواهران خویش فرزند مىآورند.
مسأله کفویت نیز این چنین مورد توجّه قرار گرفته است:
«تخیَّروا لنطفکم فأنکحوا الأکفاء و أنکحوا إلیهم22؛ در گزینش همسر براى خود، محلّ مناسب انتخاب کنید و از اشخاص هم شأن خود زن بگیرید و به آنها زن بدهید.»
خواستگارى از دختران شایسته و واجد شرایط فامیل ـ در لسان برخى از روایات ـ در شمار یک اولویت است، چنان که در این روایت آمده است:
«النّاکح فى قومه کالمُعْشب فى داره23؛ آن که از خاندان خویش زن گیرد، چنان است که در خانه خویش علف چیند.»
از مهمترین معیارهاى انتخاب همسر، دین دارى اوست، در روایاتى که از رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم و سایر ائمه اطهار علیهمالسلام به یادگار مانده، مىتوان بهترین ملاکها و معیارهاى انتخاب را به دست آورد و در پرتو آن رهنمودهاى والا و ارجمند، زندگى سعادتمندانهاى پى ریخت. در ذیل، برخى از آن روایات را به عنوان راهکارهایى بس ارزشمند به خانوادههاى مؤمن تقدیم مىکنیم:
1. «تُنکَحُ المرأةُ لأرْبَعٍ: لمالها، ولحسبها ولجمالها و لدینها فَاظفر بذات الدین تربت یداک24؛ زن را براى چهار چیز گیرند: مال، شرف، جمال و دین. و تو زن دین دار بجوى.»
2. «إذا جاءکم مَن ترضون دینه و أمانته یخطب [الیکم] فزوّجون...25؛ اگر کسى به خواستگارى (دختر) شما آمد که از دیندارى و امانت دارى او راضى هستید، به او زن دهید...»
4. تربیت فرزند
خانواده، نقش مهم و مؤثرى در تربیت فرزند ایفا مىکند. شخصیتِ آدمى عمدتاً در سنین کودکى و از طریق امر و نهىهاى والدین و دیگر اعضاى خانواده شکل مىگیرد. به طور کلّى والدین، فرزندان خود را با آموزش مستقیم و غیر مستقیم تربیت مىکنند. فرزندان، بسیارى از الگوهاى رفتارى، خصوصیات اخلاقى، انگیزهها و نگرشها و ارزشهاى والدین خود را از طریق فرایندهاى تقلید و همانند سازى کسب کرده و زمان بسیارى را براى مشاهده رفتار والدین و الگوبردارى از آن صرف مىکنند. هنگامى که والدین، با اشتیاق، تعهد و قاطعیت معقولى به وظایف خویش روى مىآورند، کودکان تمایل پیدا مىکنند که خود را با این جنبه از منش آنان وفق دهند.
اصولاً کودکان موجوداتى پاک و خدا جوى هستند. محیط مناسب خانواده مىتواند این فطرت توحیدى را در آنان بارور و شکوفا سازد؛ در حالى که محیط نامناسب، سدّى در برابر رشد و تعالى آنها خواهد بود و یا موجب رشد معیوب، منحرف یا یک بُعدى آنان خواهد شد. شاکله وجودى انسان و اساس خصوصیات اخلاقى وى از ابتداى کودکى ـ به خصوص در سالهاى اولیه عمر ـ در خانواده پى ریزى مىشود. علاقه فراوان به فراگیرى و انعطاف پذیرى عمیق در برابر تأثیرات رفتار و عکس العملهاى والدین و اطرافیان، ویژه مرحله خردسالى و قبل از ورود به دبستان است. به همین دلیل، همه معلومات، عادتها، عکس العملها و ویژگیهاى اخلاقىاى که در این دوران تحصیل مىگردد، به طور ریشهدار و مستحکم و عمیق، در روح کودک باقى مانده و بناى اصلى شخصیت و سازمان و شاکله وجودى او را تشکیل مىدهد و بر اساس آن، شخصیت او شکل مىگیرد. اعضاى بزرگتر خانوادهها ـ به ویژه پدران محترم و مادران گرانقدر ـ مسئولیت دارند که با طرح ارزشهاى والاى اخلاقى در قالب قصهها و داستانها و مثلهایى از تاریخ زندگى ائمه معصومین علیهمالسلام و بزرگان و با زبانى ساده و دلنشین، کودک را با پاکىها، صداقتها، رشادتها، کرامتها، ایثارها و گذشتها آشنا ساخته و روح و روان او را صیقل دهند. کودکان از همان اوّلین سالهاى زندگى خود داراى استعداد قابل توجّهى براى مشاهده، یادگیرى و الگوسازى هستند. پدر و مادر آگاه باید اوّلین تقلیدها و همانند سازىهاى مثبت فرزند خود را به فال نیک بگیرند و او را در مسیر مطلوب، هدایت و تشویق کنند.
در متون اسلامى ما نقل شده است: زمانى که پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآلهوسلم به سجده مىرفتند، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بازىکنان سوار بر دوش رسول اللّه صلىاللهعلیهوآلهوسلم مىشدند و آن بزرگوار به قدرى سجده خود را طولانى مىکرد که آنان خسته شده، پایین بیایند. اى کاش ما نیز در رفتار و گفتار خود، کودکان را جذب کنیم تا آنان نیز به اخلاق و مذهب علاقهمند شوند! در هر حال، پدر و مادر باید توجه داشته باشد که اوّلین الگوهاى فرزندان هستند و اگر آنان در وظایف دینى صادق و جدّى باشند فرزندان خود را نیز مىتوانند مذهبى بار بیاورند. این نکته نیز در خور توجه است که هرچه پدر و مادر در تربیت مذهبى فرزندان خود هماهنگتر باشند و کسانى که با کودک سروکار دارند هماهنگ عمل کنند، رشد گرایشهاى اخلاقى و مذهبى در کودکان و نوجوانان سریعتر خواهد بود. هماهنگى بعدى باید میان خانه و مدرسه و سرانجام مطلوبترین نتیجه، هنگامى حاصل خواهد شد که خانواده، مدرسه و فرهنگ اجتماعى با یکدیگر هماهنگ باشند و انتظاراتشان از کودکان و نوجوانان نیز هماهنگ، واقع بینانه و در حدّ توان کودک یا نوجوان باشد.26
یکى از آموزههاى تربیتى در «سیره نبوى» توزیع عادلانه محبت بین فرزندان است! در این باره روایاتى از آن حضرت نقل شده است از جمله:
«اعدلوا بین اولادکم کما تحبّون ان یعدلوا بینکم فى البرّ و اللطف27؛ بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید، چنان که مىخواهید [مردم و فرزندان] در نیکى و لطف، با شما به عدالت رفتار کنند.»
نقل است شخصى که دو فرزند پسر داشت، در حضور حضرت یکى را بوسید و به دیگرى توجهى نکرد، پیامبر با نگرانى به او فرمود: چرا میان دو فرزندت فرق گذاشتى!؟28 و در کلامى گهربار فرمود:
«انّ اللّه تعالى یحبّ ان تعدلوا بین اولادکم حتّى فى القُبل29؛ خداوند دوست دارد که میان فرزندان خود حتّى در بوسیدن آنها، به عدالت رفتار کنید».
پىنوشتها:
1. تقریر پیامبر(ص) و یا ائمه(ع) یعنى کسى کارى انجام دهد و آن بزرگواران ـ در شرایط عادى، نبودن ضیق وقت و به دور از ترس و تقیه و مأیوس نبودن از تأثیر ـ بر کار او صحّه گذارند. ر.ک: اصول الفقه، ج 2، ص 66.
2. همان، ص 61.
3. نهج الفصاحه، ص 208، ح 1034.
4. همان، ص 600، ح 2936.
5. همان، ص 615، ح 3016.
6. همان، ص 229،ح1144و1145وص236،ح1179.
7. همان، ص 229، ح 1146.
8. همان، ص 624، ح 3073.
9.بحارالانوار،ج103،ص222؛میزانالحکمة،ج4،ص271.
10.بحارالانوار،ج103،ص221؛میزانالحکمة،ج4،ص273.
11. میزان الحکمة، ج 4، ص 275.
12. نور / 32.
13.بحارالانوار،ج103،ص217؛میزانالحکمة،ج4،ص273.
14. میزان الحکمة، ج 4، ص 274.
15. نور / 32؛ نوادر راوندى، ج 3، ص 597، نقل از میزان الحکمة، ج 4، ص 274، از امام صادق(ع).
16. نهج الفصاحة، ص 264 و 265، ح 1272.
17. همان، ص 247، ح 1219.
18. همان، ص 229، ح 1143.
19. رساله نوین، ج 3، ص 67، با اندکى تصرّف.
20. نهج الفصاحة، ص 112، ح 564.
21. میزان الحکمة، ج 4، ص 280.
22. همان؛ نهج الفصاحة، ص 227.
23. نهج الفصاحة، ص 635، ح 3147.
24. همان، ص 237.
25. میزان الحکمة، ج 4، ص 280.
26. ر.ک: راهنماى والدین و معلّمان در تربیت و آموزش کودکان، ص 25، 33 ـ 35 و 82.
27 و 28. مکارم الاخلاق، ص 220.
29. نهج الفصاحة، ص 152، ح 754.
سیرت و یا سنّت رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم شامل سه بخش عمده است که عبارتند از: گفتارها، رفتارها و تقریرات1 آن بزرگوار2. و بر هر مسلمانى که خواهان رستگارى و سعادت است، سزاوار است که به آنها تمسّک و تأسّى جوید و از آنجا که خانوادهها هستههاى تشکیل دهنده جوامع بشرى مىباشند، فلاح و سعادت جامعه را باید در بنیاد استوار خانواده جستجو نمود؛ از این رو با الهام گرفتن از بخشى از «سیرت نبوى» که شامل گفتارهاى دُرَرْ بار حضرت ختمى مرتبت صلىاللهعلیهوآلهوسلم است، به قدر میسور و محدود و در چارچوب یک مقاله، تحفههایى ارزشمند از سیره نبوى درباره خانواده را زینت بخش این اوراق مىگردانیم:
1. تشویق به ازدواج
یکى از سنّتهاى نبوى، تشویق و ترغیب به ازدواج و تسهیل در این امر و فراهم سازى بسترى مناسب براى آن است. «ازدواج» مایه صیانت دین، بقا و پاکسازى نسل و خیرات و برکات دیگر است.
در این جا به نمونههایى از رهنمودهاى رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم در این باره تبرّک و تیمّن مىجوییم:
1. «أیُّما شابٍّ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنّه عَجَّ شَیْطانُهُ یا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنّى دینَه؛3
هر جوانى که در آغاز جوانى زن بگیرد، شیطان وى بانگ بر آورد: اى واى! دین خود را از دستبرد من محفوظ داشت.»
2. «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدِاسْتَکْمَلَ نِصْفَ الایمانِ فَلْیَتّقِ اللّهَ فى النّصْفِ الباقى4؛ هرکه زن بگیرد، یک نیمه ایمان خویش را کامل کرده، از خدا درباره نیم دیگر بترسد.»
3. «مَنْ رَزَقَهُ اللّهُ امْرَأةً صالِحَةً فَقَدْ اَعانَهُ عَلى شَطْرِ دینِهِ فَلْیَتَّقِ اللّهَ فِى الشَّطْرِالْباقى5؛ هرکه را خداوند زنى پارسا داده، وى را بر نصف دین خویش یارى کرده و باید درباره نصف دیگر آن از خدا بترسد.
4. «تَزوَّجوا الوَدُودَ الوَلُودَ فَاِنّى مُکاثِر بِکُمُ الاَنْبِیاءَ6؛ زن مهربان و بچه آور بگیرید، زیرا من به کثرت شما بر سایر پیغمبران افتخار مىکنم.»
5. «تَزوّجوا ولا تُطَلِّقوا فَانَّ اللّهَ لایُحِبُّ الذّوّاقین ولا الذّوّاقاتِ».7
زن بگیرید و طلاق مدهید، زیرا خداوند مردانى را که مکرّر زن گیرند، و زنانى را که مکرّر شوهر کنند، دوست ندارد.
6. «مِن افضل الشَّفاعة اَنْ تَشْفَعَ بَین اثنین فى النکاح8؛ از جمله بهترین وساطتها، واسطه شدن میان دو نفر در کار ازدواج است.»
7. «ما بنى فى الاسلام بناءً احبّ الى اللّه عَزَّوَجَلَّ، و اعزّ من التزویج9؛ هیچ بنیانى در اسلام، نزد خداوند عزّوجل، محبوبتر از ازدواج (و تشکیل خانواده) نیست.»
8. «المتزوّج النّائم افضل عند اللّه من الصّائم القائم العزب10؛ خواب شخص همسردار، در پیشگاه الهى، از روزه و شب زنده دارى شخص عزب برتر است.»
پر واضح است که منظور روایت، عبادات مستحبّى است و شارع مقدّس هرگز ترخیص نفرموده که همسردار تا طلوع آفتاب آسوده بخوابد و هر روز نماز صبحش قضا شود!
9. «شرارکم عزابکم، رکعتان من متأهل خیر من سبعین رکعة من غیر متأهل11؛ بدترین شما، عزبهاى شما هستند. دو رکعت نماز از متأهّل بهتر از هفتاد رکعت از غیر متأهّل است!»
2. وسعت رزق و روزى در سایه ازدواج
خداوند در سوره نور مىفرماید:
«وَانْکِحُوا الأیامى منکم والصّالِحینَ مِن عِبادِکُمْ وَ اِمآئِکُمْ إنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللّهُ وَاسِعٌ علیمٌ»12
مردان و زنان عزب خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىسازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است.
برخى از ترس فقر و تنگدستى، تن به ازدواج نمىدهند ولى باید توجّه داشت ـ چنان که در آیه به تصریح گذشت ـ خداوند سبحان وعده فرموده کسانى را که قصد ازدواج دارند در مالشان گسترش دهد و آنان را بىنیاز کند. روایاتى هم که از رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم رسیده مؤیّد این نوید است:
1. «اتّخذوا الأهل فإنّه ارزق لکم13؛ زن بگیرید، که آن مایه روزى بیشتر برایتان است.»
2. «مَن ترک التزویج مخافة العیلة فلیس منّا14؛ هرکه از ترس تهیدستى ازدواج نکند، از ما نیست.»
3. «مَن ترک التزویج مخافة الفقر فقد أساء الظن باللّه عزّوجلّ إنّ اللّه عزّوجلّ یقول: «اِنْ یکونوا فقراءَ یُغنِهِمُ اللّه من فضله»»15؛ کسى که از ترس تنگدستى ازدواج نکند، به خداى عزّوجلّ سوء ظن نموده است؛ خداوند عزّوجلّ مىفرماید: «اگر نیازمند باشند خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىکند.»
4. «ثلاثٌ مَن فَعَلَهُنَّ ثقةً باللّه واحتِساباً کانَ حقّاً على اللّه تعالى أنْ یُعینَهُ و أنْ یُبارِکَ له: مَن سَعى فى فَکاکِ رقبته ثقةً باللّه واحتِساباً کان حقّاً على اللّه تعالى أنْ یُعینَه و أنْ یُبارِکَ لَهُ، و مَن تزوّج ثقةً باللّه واحتساباً کان حقّاً على اللّه أنْ یُعینَه وَ أنْ یُبارِکَ لَهُ، و مَن أَحْیا أرضاً مَیْتَةً ثقةً باللّه واحتِساباً کان حقّاً على اللّه أنْ یُعینَه و أنْ یُبارِکَ لَه16؛ سه کار است که هرکس به اعتماد خدا و به انتظار ثواب انجام دهد، برخدا لازم است که وى را یارى کند و او را برکت دهد:
1. هرکس در آزاد ساختن خود به اعتماد خدا و به امید ثواب بکوشد، برخدا لازم است که وى را یارى کند و او را برکت دهد.
2. و هرکه به اعتماد خدا و به امید ثواب ازدواج کند، برخدا لازم است که وى را یارى کند و او را برکت دهد.
3. و هرکه به اعتماد خدا و به امید ثواب، زمین بایرى را آباد کند، بر خدا لازم است که وى را یارى کند و او را برکت دهد.»
5. «ثلاثة حقّ على اللّه تعالى عَونُهُم: المجاهد فى سبیل اللّه، والمکاتِب الذى یرید الأداء، والناکح الذى یرید العفاف17؛ سه نفرند که یارى آنها بر خدا [تفضّلاً [لازم است:
1. آن که در راه خدا جهاد کند.
2. و بندهاى که براى آزادى خود قرارداد بسته و مىخواهد قیمت آن را بپردازد.
3. و کسى که به منظور عفّت، زن مىگیرد.»
6. «تزوّجوا النساءَ فإنّهنّ یأتین بالمال18؛ زن بگیرید که زنان، توانگرى مىآورند.»
3. انتخاب همسر
براى انتخاب همسرى شایسته، سزاوار است که انسان به صفات کسى که مىخواهد با او ازدواج کند، توجّه نموده به آن اهمیت دهد و همسرى برگزیند که خوشنام و خوش اخلاق باشد و تنها به زیبایى و مال او بسنده نشود. بهترین همسر از نگاه رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم خانمى با این ویژگىها است:
1. ولود و زایا؛
2. ودود و با محبت؛
3. عفیف و پاکدامن؛
4. عزیز در میان خانواده خود؛
5. متواضع نسبت به شوهر خود؛
6. براى همسرش زینت و آرایش کند؛
7. نسبت به غیر همسر، نجیب و پاکدامن باشد؛
8. حرف شنوى از شوهر داشته، از او اطاعت کند.19
در انتخاب همسر، اصالت و نجابت خانوادگى، کفویت و مسائل ژنتیکى را نیز باید در نظر داشت. ژنها به عنوان عوامل انتقال صفات از نسلى به نسل دیگر اند که در برخى روایات تلویحاً بدان اشاره شده است؛ در روایتى از پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم آمده است:
«أُنْظُر فى اَىِّ نصابٍ تَضَعُ وَلَدَکَ فإنّ العِرْقَ دسّاسٌ20؛ بنگر فرزند خود را در کجا قرار مىدهى؛ زیرا رگ (ژن) تأثیر خود را باقى مىگذارد.»
در این زمینه به روایت جالب دیگرى از رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم تیمّن مىجوییم که مىفرمایند:
«تخیّروا لنطفکم فإنّ النّساء یلدن أشباه اخوانهنّ و اخواتهنّ».21
براى انتخاب همسر، تحقیق و بررسى و شناخت برادران و خواهران کسى که مىخواهد از او خواستگارى کند، خود یک معیار و ملاک مىتواند باشد؛ چه این که همسران همانند برادران و خواهران خویش فرزند مىآورند.
مسأله کفویت نیز این چنین مورد توجّه قرار گرفته است:
«تخیَّروا لنطفکم فأنکحوا الأکفاء و أنکحوا إلیهم22؛ در گزینش همسر براى خود، محلّ مناسب انتخاب کنید و از اشخاص هم شأن خود زن بگیرید و به آنها زن بدهید.»
خواستگارى از دختران شایسته و واجد شرایط فامیل ـ در لسان برخى از روایات ـ در شمار یک اولویت است، چنان که در این روایت آمده است:
«النّاکح فى قومه کالمُعْشب فى داره23؛ آن که از خاندان خویش زن گیرد، چنان است که در خانه خویش علف چیند.»
از مهمترین معیارهاى انتخاب همسر، دین دارى اوست، در روایاتى که از رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم و سایر ائمه اطهار علیهمالسلام به یادگار مانده، مىتوان بهترین ملاکها و معیارهاى انتخاب را به دست آورد و در پرتو آن رهنمودهاى والا و ارجمند، زندگى سعادتمندانهاى پى ریخت. در ذیل، برخى از آن روایات را به عنوان راهکارهایى بس ارزشمند به خانوادههاى مؤمن تقدیم مىکنیم:
1. «تُنکَحُ المرأةُ لأرْبَعٍ: لمالها، ولحسبها ولجمالها و لدینها فَاظفر بذات الدین تربت یداک24؛ زن را براى چهار چیز گیرند: مال، شرف، جمال و دین. و تو زن دین دار بجوى.»
2. «إذا جاءکم مَن ترضون دینه و أمانته یخطب [الیکم] فزوّجون...25؛ اگر کسى به خواستگارى (دختر) شما آمد که از دیندارى و امانت دارى او راضى هستید، به او زن دهید...»
4. تربیت فرزند
خانواده، نقش مهم و مؤثرى در تربیت فرزند ایفا مىکند. شخصیتِ آدمى عمدتاً در سنین کودکى و از طریق امر و نهىهاى والدین و دیگر اعضاى خانواده شکل مىگیرد. به طور کلّى والدین، فرزندان خود را با آموزش مستقیم و غیر مستقیم تربیت مىکنند. فرزندان، بسیارى از الگوهاى رفتارى، خصوصیات اخلاقى، انگیزهها و نگرشها و ارزشهاى والدین خود را از طریق فرایندهاى تقلید و همانند سازى کسب کرده و زمان بسیارى را براى مشاهده رفتار والدین و الگوبردارى از آن صرف مىکنند. هنگامى که والدین، با اشتیاق، تعهد و قاطعیت معقولى به وظایف خویش روى مىآورند، کودکان تمایل پیدا مىکنند که خود را با این جنبه از منش آنان وفق دهند.
اصولاً کودکان موجوداتى پاک و خدا جوى هستند. محیط مناسب خانواده مىتواند این فطرت توحیدى را در آنان بارور و شکوفا سازد؛ در حالى که محیط نامناسب، سدّى در برابر رشد و تعالى آنها خواهد بود و یا موجب رشد معیوب، منحرف یا یک بُعدى آنان خواهد شد. شاکله وجودى انسان و اساس خصوصیات اخلاقى وى از ابتداى کودکى ـ به خصوص در سالهاى اولیه عمر ـ در خانواده پى ریزى مىشود. علاقه فراوان به فراگیرى و انعطاف پذیرى عمیق در برابر تأثیرات رفتار و عکس العملهاى والدین و اطرافیان، ویژه مرحله خردسالى و قبل از ورود به دبستان است. به همین دلیل، همه معلومات، عادتها، عکس العملها و ویژگیهاى اخلاقىاى که در این دوران تحصیل مىگردد، به طور ریشهدار و مستحکم و عمیق، در روح کودک باقى مانده و بناى اصلى شخصیت و سازمان و شاکله وجودى او را تشکیل مىدهد و بر اساس آن، شخصیت او شکل مىگیرد. اعضاى بزرگتر خانوادهها ـ به ویژه پدران محترم و مادران گرانقدر ـ مسئولیت دارند که با طرح ارزشهاى والاى اخلاقى در قالب قصهها و داستانها و مثلهایى از تاریخ زندگى ائمه معصومین علیهمالسلام و بزرگان و با زبانى ساده و دلنشین، کودک را با پاکىها، صداقتها، رشادتها، کرامتها، ایثارها و گذشتها آشنا ساخته و روح و روان او را صیقل دهند. کودکان از همان اوّلین سالهاى زندگى خود داراى استعداد قابل توجّهى براى مشاهده، یادگیرى و الگوسازى هستند. پدر و مادر آگاه باید اوّلین تقلیدها و همانند سازىهاى مثبت فرزند خود را به فال نیک بگیرند و او را در مسیر مطلوب، هدایت و تشویق کنند.
در متون اسلامى ما نقل شده است: زمانى که پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآلهوسلم به سجده مىرفتند، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بازىکنان سوار بر دوش رسول اللّه صلىاللهعلیهوآلهوسلم مىشدند و آن بزرگوار به قدرى سجده خود را طولانى مىکرد که آنان خسته شده، پایین بیایند. اى کاش ما نیز در رفتار و گفتار خود، کودکان را جذب کنیم تا آنان نیز به اخلاق و مذهب علاقهمند شوند! در هر حال، پدر و مادر باید توجه داشته باشد که اوّلین الگوهاى فرزندان هستند و اگر آنان در وظایف دینى صادق و جدّى باشند فرزندان خود را نیز مىتوانند مذهبى بار بیاورند. این نکته نیز در خور توجه است که هرچه پدر و مادر در تربیت مذهبى فرزندان خود هماهنگتر باشند و کسانى که با کودک سروکار دارند هماهنگ عمل کنند، رشد گرایشهاى اخلاقى و مذهبى در کودکان و نوجوانان سریعتر خواهد بود. هماهنگى بعدى باید میان خانه و مدرسه و سرانجام مطلوبترین نتیجه، هنگامى حاصل خواهد شد که خانواده، مدرسه و فرهنگ اجتماعى با یکدیگر هماهنگ باشند و انتظاراتشان از کودکان و نوجوانان نیز هماهنگ، واقع بینانه و در حدّ توان کودک یا نوجوان باشد.26
یکى از آموزههاى تربیتى در «سیره نبوى» توزیع عادلانه محبت بین فرزندان است! در این باره روایاتى از آن حضرت نقل شده است از جمله:
«اعدلوا بین اولادکم کما تحبّون ان یعدلوا بینکم فى البرّ و اللطف27؛ بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید، چنان که مىخواهید [مردم و فرزندان] در نیکى و لطف، با شما به عدالت رفتار کنند.»
نقل است شخصى که دو فرزند پسر داشت، در حضور حضرت یکى را بوسید و به دیگرى توجهى نکرد، پیامبر با نگرانى به او فرمود: چرا میان دو فرزندت فرق گذاشتى!؟28 و در کلامى گهربار فرمود:
«انّ اللّه تعالى یحبّ ان تعدلوا بین اولادکم حتّى فى القُبل29؛ خداوند دوست دارد که میان فرزندان خود حتّى در بوسیدن آنها، به عدالت رفتار کنید».
پىنوشتها:
1. تقریر پیامبر(ص) و یا ائمه(ع) یعنى کسى کارى انجام دهد و آن بزرگواران ـ در شرایط عادى، نبودن ضیق وقت و به دور از ترس و تقیه و مأیوس نبودن از تأثیر ـ بر کار او صحّه گذارند. ر.ک: اصول الفقه، ج 2، ص 66.
2. همان، ص 61.
3. نهج الفصاحه، ص 208، ح 1034.
4. همان، ص 600، ح 2936.
5. همان، ص 615، ح 3016.
6. همان، ص 229،ح1144و1145وص236،ح1179.
7. همان، ص 229، ح 1146.
8. همان، ص 624، ح 3073.
9.بحارالانوار،ج103،ص222؛میزانالحکمة،ج4،ص271.
10.بحارالانوار،ج103،ص221؛میزانالحکمة،ج4،ص273.
11. میزان الحکمة، ج 4، ص 275.
12. نور / 32.
13.بحارالانوار،ج103،ص217؛میزانالحکمة،ج4،ص273.
14. میزان الحکمة، ج 4، ص 274.
15. نور / 32؛ نوادر راوندى، ج 3، ص 597، نقل از میزان الحکمة، ج 4، ص 274، از امام صادق(ع).
16. نهج الفصاحة، ص 264 و 265، ح 1272.
17. همان، ص 247، ح 1219.
18. همان، ص 229، ح 1143.
19. رساله نوین، ج 3، ص 67، با اندکى تصرّف.
20. نهج الفصاحة، ص 112، ح 564.
21. میزان الحکمة، ج 4، ص 280.
22. همان؛ نهج الفصاحة، ص 227.
23. نهج الفصاحة، ص 635، ح 3147.
24. همان، ص 237.
25. میزان الحکمة، ج 4، ص 280.
26. ر.ک: راهنماى والدین و معلّمان در تربیت و آموزش کودکان، ص 25، 33 ـ 35 و 82.
27 و 28. مکارم الاخلاق، ص 220.
29. نهج الفصاحة، ص 152، ح 754.