آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

در اواخر سده اول هجرى قمرى، شهر مدینه، از نظر گسترش دانش دین و معارف توحیدى، جایگاه رفیعى یافت . بنیاد این منزلت والا، بیشتر در پرتو نورافشانى خورشید تابان سید ساجدان و زینت عابدان، حضرت على بن الحسین علیه السلام بود .
امام سجاد علیه السلام در روزگارى زندگى مى‏کرد که حکومت‏سیاه و تباهى آفرین بنى‏امیه، اهل معرفت و اندیشه را به عزلت و گمنامى کشانده بود .
امام سجاد علیه السلام در این مقطع تاریخى با تمام توان خویش به نشر حدیث و دعا پرداخت و در پرورش انسان‏هاى برجسته همت گماشت . یکى از ده‏ها تربیت‏شده مکتب امام سجاد علیه السلام، قاسم بن محمد بن ابى‏بکر است .
در این نوشتار، گزیده‏اى از زندگى و شخصیت این فقیه وارسته، که جد مادرى امام صادق علیه السلام نیز هست، به خوانندگان و اصحاب اندیشه تقدیم مى‏شود .
تولد
در سال 36 ق . در خانه محمد بن ابى‏بکر که یکى از یاران با اخلاص و از سرداران شجاع و پسر خوانده امیرمؤمنان علیه السلام بود، فرزندى متولد شد که نامش را قاسم نهادند . براى قاسم دو کنیه نام برده شده: ابومحمد و ابوعبدالرحمن . لقب وى نیز «دیباج‏» است و به علت زندگى در مدینه، «مدنى‏» هم به او گفته مى‏شود . (1)
خاندان
پدر قاسم، محمد بن ابى بکر، شخصیت فرزانه‏اى است . وى استاندار امیرمؤمنان علیه السلام در مصر و یکى از فرماندهان نظامى و از رهپویان راه و روش علوى بود; به گونه‏اى که از پدرش (ابوبکر) و از دومین خلیفه (عمر)، بیزارى مى‏جست .
مادرش، اسماء دختر عمیس بود که بعد از مرگ ابوبکر، به همسرى حضرت على علیه السلام درآمد و محمد در خانه حضرت بزرگ شد و تربیت‏یافت . او را «عابد قریش‏» نامیده بودند . حضرت امیر علیه السلام در منزلت او مى‏فرمود:
«محمد ابنى من صلب ابى بکر; محمد پسر من است اما از نسل ابوبکر .»
هنگامى که در سال 38 ق . محمد در مصر، به دست مزدوران معاویه با وضع دلخراش به شهادت رسید، امیرمؤمنان علیه السلام به شدت غمگین شد و گریست و فرمود:
«من فرزندى شایسته و دوست داشتنى و شمشیر بران اسلام را از دست دادم .» (2)
مادر قاسم، بنابر نظریه مشهور، دختر یزدجرد، آخرین پادشاه سلسله ساسانیان بود . بر این اساس گفته شده که دو دختر یزدگرد که اسیر مسلمانان شدند; یکى به همسرى امام حسین علیه السلام درآمد و دیگرى همسر محمد بن ابى بکر شد .
در نتیجه، امام زین‏العابدین علیه السلام و قاسم‏بن محمد، پسرخاله یکدیگر به شمار مى‏روند . (3)
صحابى امام سجاد علیه السلام
قاسم‏بن محمد، تشیع را از پدرش به ارث برده است . او در مکتب انسان پرور امام زین‏العابدین علیه السلام پرورش یافت و در گروه اصحاب و یاران آن بزرگوار قرار گرفت .
شیخ طوسى در کتاب رجال، او را از جمله یاران امام سجاد علیه السلام به شمار آورده است . (4) از سخن شیخ طوسى بر مى‏آید که بعد از شهادت امام چهارم علیه السلام قاسم به محضر امام باقر علیه السلام شتافت و در جرگه اصحاب آن بزرگوار قرار گرفت . (5)
تمام شرح حال نگاران و دانشوران شیعه، سخن شیخ الطائفه را مورد تایید قرار داده و قاسم را از اصحاب امامان علیهم السلام به شمار آورده‏اند .
از منظر امام معصوم علیه السلام
قاسم‏بن محمد، از نظر دارا بودن خصلت‏هاى پسندیده و رفتار و منش دینى، در چنان قله شکوهمندى قرار داشت که طبق پاره‏اى از اخبار، مورد بزرگداشت امام معصوم قرار گرفته است .
امام صادق علیه السلام او را یکى از سه بزرگى شمرده که در نزد امام سجاد علیه السلام از منزلت والایى برخوردار بوده‏اند .
اسحاق بن جریر مى‏گوید:
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
«سعید بن مسیب، قاسم بن محمد و ابوخالد کابلى، از جمله راویان و شیعیانى بودند که مورد اعتماد و عنایت‏حضرت سجاد علیه السلام بودند .» (6)
عبدالله بن جعفر حمیرى در اثر گرانسنگ خود به نام قرب الاسناد از احمد بن ابى نصر بزنطى روایت مى‏کند:
روزى در نزد حضرت امام رضا علیه السلام، نام قاسم بن محمد و سعید بن مسیب برده شد . حضرت فرمود: «کانا على هذا الامر، اى على التشیع; این دو، در راه روشن ولایت علوى و اسلام ناب، قرار داشتند .» (7)
حمیرى در جایى دیگر از امام صادق علیه السلام روایت مى‏کند که فرمود:
«دیدم جدم، قاسم بن محمد را که در یک شب بارانى، نماز مغرب و عشا را جمع خواند، بدون اینکه بین آن دو نماز، نماز دیگرى بخواند .» (8)
از دیدگاه عالمان شیعى
بیشتر ترجمه نویسان شیعه که در دانش ترجمه، میراث مکتوبى دارند; به پیروى از این دو امام بزرگوار، شخصیت قاسم را حرمت نهاده و از او به نیکى یاد کرده‏اند .
شیخ الطائفه محمد بن الحسن طوسى در کتاب خود، او را از اصحاب دو امام به شمار آورده و این، نشان مى‏دهد که او، قاسم را از راویان شیعه مى‏داند .
صاحب کتاب مجالس المؤمنین از ابن داود، که از رجال‏شناسان طراز اول شیعه است، نقل مى‏کند:
قاسم بن محمد از اصحاب امام زین‏العابدین علیه السلام و مردى فقیه و دانشمند بوده است . (9)
علامه مجلسى:
کان القاسم جلیلا و کان ثقة . (10)
علامه ممقانى:
قاسم یکى از راویان و دانشوران شیعى است . (11)
محقق معاصر، صاحب قاموس الرجال:
او از شیعیان خالص است . (12)
استاد جعفر سبحانى:
وى یکى از فقیهان بزرگ و از یاران امام سجاد علیه السلام است . (13)
از منظر عالمان سنى
همه دانشمندان اهل سنت همانند دانشوران شیعى، در ستایش قاسم، اتفاق دارند و هر یک او را به زبانى ستوده‏اند .
صاحب طبقات الکبرى:
او مردى موجه، بزرگ، بلند مرتبه، پیشوا، و بسیار پرهیزکار و کنیه‏اش ابومحمد است . (14)
ابن حبان:
قاسم از بزرگان تابعین، از بهترین و بافضیلت‏ترین دانشوران روزگار خود بود; از منظر دانش، عقل، ادب، فقه، ورع . (15)
مؤلف حلیة الاولیاء:
قاسم‏بن محمد، مردى بسیار پرهیزکار، مهربان بود . به قول ابوالزناد: من در میان فقیهان، همانندى برایش سراغ ندارم . (16)
ابن خلکان:
او از بزرگان تابعین، و یکى از فقیهان هفتگانه مدینه بود .
ذهبى:
پیشواى حافظ، دانشمند روزگار، در خلافت على‏بن ابى طالب دیده به جهان گشود . (17)
خصلت‏ها
شخصیت هر انسانى، در گرو برجستگى‏هاى روحى و رفتارها و سخنان حکیمانه اوست . قاسم‏بن محمد به برکت‏بهره‏مندى از سرچشمه معارف و مصاحبت‏با امام ساجدان علیه السلام و نیز بهره بردن از دانش سایر دانشمندان، به کمالاتى نائل شد که به اختصار به آن مى‏پردازیم .
سکوت فراوان
قاسم بهره فراوانى از عقل داشت; در پرتو همین عقل بود که بسیار آرام و ساکت‏بود و کمتر سخن مى‏گفت; کان صموتا لایتکلم . (18)
فقاهت
خصلت‏برجسته دیگر قاسم، دانش و آگاهى او به احکام دین بود; به همین علت است که او را به عنوان یک فقیه عالى‏مقام ستوده‏اند .
استاد حدیث
این صحابى بزرگ در دانش حدیث و فقه استاد برجسته‏اى بود و شاگردان فراوانى داشت و مردم نیز از محضر او کسب فیض مى‏کردند .
درباره قاسم نوشته‏اند:
او بعد از فارغ شدن از خواندن نماز عشا، در مسجد مى‏نشست و اصحابش، گرد او را مى‏گرفتند و قاسم به عنوان استاد، براى آنان حدیث نقل مى‏کرد .
یکى از دانشمندان چنین نقل مى‏کند:
قاسم بن محمد را مى‏دیدم که در آغاز روز، به مسجد مى‏رفت و دو رکعت نماز تحیت مسجد را مى‏خواند آنگاه درمسجد مى‏نشست و به پرسش‏هاى مردم پاسخ مى‏داد .
فروتنى
قاسم با اینکه از بزرگان دانش روزگار خود بود; بسیار فروتن بود . روزى از او پرسیدند: تو اعلم هستى یا سالم بن عبدالله!؟
قاسم در پاسخ گفت: سالم، مرد مبارکى است .
او کراهت داشت که بگوید: اعلم از من است; تا دروغ نگفته باشد، یا بگوید: من از او اعلم هستم; تا خودستایى و غرور نباشد .
دقت در نقل روایت
نوشته‏اند که او هنگام روایت، سعى مى‏کرد که در الفاظ روایت هیچ تصرف نکند . وى روایت را واژه به واژه و بى کم و کاست نقل مى‏کرد . (19)
جد بزرگوار امام صادق علیه السلام
یکى از امتیازات قاسم‏بن محمد این است که او جد مادرى امام صادق علیه السلام است . دختر او، نامش فاطمه و کنیه‏اش ام‏فروه، زنى بسیار با فضیلت‏بود . امام صادق علیه السلام در منزلت و جایگاه مادرش فرمود:
مادرم جامع سه خصلت‏برجسته بود:
1 . ایمان; 2 . پرهیزکارى; 3 . نیکى به دیگران . (20)
سخنان حکیمانه
1 . او مى‏گفت: لایعد الرجل رجلا حتى یعرف‏الله (21) ; آنگاه صفت مردانگى بر انسان، برازنده است که خداشناس و دین مدار باشد .
2 . اگر انسان بعد از اینکه حق خدا را شناخت و به خدا ایمان داشت، در نادانى و جهالت زندگى کند، بهتر است از اینکه فتوا دهد بدون علم و آگاهى . (22)
3 . یکى از امیران مدینه درباره مفهوم «عالم‏» ، پرسید، قاسم در جواب گفت: عظمت و بزرگى عالم هنگامى است که بر زبان نراند مگر چیزى را که به طور کامل بر آن احاطه دارد و آن را به خوبى مى‏داند . (23)
انتقاد از عایشه
در تاریخ یعقوبى آمده است: پس از شهادت امام حسن مجتبى علیه السلام عایشه سوار بر استر، فریاد مى‏کرد که: نمى‏گذارم کسى را در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم دفن کنند .
قاسم که سن و سالى نداشت و هنوز نوجوان بود، نزد عایشه رفت و گفت:
«اى عمه! هنوز یاد جنگ جمل از خاطره‏ها زدوده نشده که سوار بر شتر شدى، باز مى‏خواهى کارى کنى که گفته شود: دگر بار سوار بر استر شده و آتش فتنه دیگر را روشن کرده است . !»
فرزندان
قاسم بن محمد داراى دو پسر بود:
1 . محمد; 2 . عبدالرحمن .
بدین لحاظ (24) است که کنیه‏اش ابومحمد و ابوعبدالرحمن است . دخترانش نیز عبارتند از: ام‏فروه، مادر امام صادق علیه السلام و ام‏حکیم . (25)
استادان حدیث
این محدث والامقام همان گونه که در فراگیرى دانش حدیث و فقه از محضر دو تن از امامان شیعه بهره‏مند شد، استادان دیگرى هم داشته که در کتاب‏هاى شرح حال به آنان اشاره شده است; از جمله:
ابن عباس (مفسر معروف)، اسلم (غلام عمر)، عبدالله بن عبدالله، صالح بن خوات انصارى، عبدالله بن مسعود و اسماء بنت عمیس .
در ضمن، او شاگردان زیادى هم داشته که اسامى آنان در منابع رجال‏شناسى موجود است .
روایات
مناسب است از میان احادیث فراوانى که قاسم، با واسطه از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم نقل مى‏کند، دو روایت را یادآور شویم:
همسر بابرکت
قاسم از رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم نقل مى‏کند که آن بزرگوار پیرامون آسان‏گیرى در امر ازدواج فرمود:
«اعظم النساء برکة ایسرهن مؤونة; با برکت‏ترین بانوان و همسران، همسرى است که مهریه و مخارجش کمتر باشد .» (26)
خصلت‏هاى عالى
قاسم از رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم روایت مى‏کند که حضرت روزى به جمعى از یارانش فرمود:
«آیا مى‏دانید چه کسانى در روز قیامت زودتر از دیگران به سوى سایه رحمت الهى، پیشى مى‏گیرند؟»
عرض کردند: خداوند و رسولش عالم‏ترند .
فرمود: «آنها کسانى هستند که هنگامى که سخن حقى در باره آنها گفته مى‏شود، آن را با تمام وجود پذیرایند و زمانى که نیازمندان از آنها چیزى طلب مى‏کنند، از کمک به آنان دریغ نمى‏کنند و آنچه را براى خود مى‏پسندند، براى دیگران هم مى‏پسندند و خلاصه، اهل انصاف و حق‏طلبى هستند .» (27)
رحلت
قاسم بن محمد به عنوان محدثى فقیه که نقش ممتازى در پیشبرد فرهنگى جامعه اسلامى داشت، هنگامى که به سفر حج (یا عمره) مشرف مى‏شد، بین راه مدینه و مکه، در سرزمین «قدید» ، در حالى که 76 سال از عمرش سپرى شده بود، به سال 106 ق . از دنیا رفت . پیکر او از قدید به مدینه آورده شد و به خاک سپرده شد . (28)
پى‏نوشت‏ها:
1 . منتخب التواریخ، ص 343; مجالس المؤمنین، ج 1، ص 335; وسائل الشیعه، ج 2، ص 91، مقدمه سابعه; مرآة العقول، ج 6، ص 26، چاپ دارالکتب الاسلامیه، سال 1363 ش; اعیان الشیعه، ج 8، ص 446; معجم الرجال، ج 14، ص 45، ش 9535; مجمع الرجال، ج 5، ص 49; نقدالرجال، ص 271; رجال الشیخ، ص 100; بهجة الآمال، ج 6، ص 74; تنقیح المقال، ج 2، ص 23; جامع الروات، ج 1، ص 19; کتاب الثقات، ابن حبان، ج 5، ص 302; مؤسسة الکتب الثقافیه; حلیة الاولیاء، ج 2، ص 183، ش 173; وفیات الاعیان، ج 4، ص 59; شذرات الذهب، ج 1، ص 134; تهذیب الکمال فى اسماءالرجال، ج 23، ص 427; سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 53; چاپ موسسة الرسالة، بیروت; صفوة الصفوة، جزء 4، ص 63; قاموس الرجال، ج 8، ص 491; چاپ جامعه مدرسین; قرب الاسناد، ص 286، چاپ موسسه اسلامى کوشانپور، به تحقیق احمد صادقى اردستانى; طبقات الکبرى، ج 5، ص 185، دار بیروت للطباعة و النشر .
2 . نهج البلاغه، خطبه 68، نامه 35، حکمت 325; منتخب التواریخ، ص 152 .
3 . وفیات الاعیان، ج 4، ص 59; اعیان الشیعه، ج 8، ص 446 .
4 . رجال طوسى، ص 100 .
5 . همان، ص 133 .
6 . اصول کافى، ج 1، ص 472; مرآة‏العقول، ج 6، ص 27 «... کانوا من ثقات على بن الحسین (ع)» .
7 . قرب الاسناد، ص 286 .
8 . قاموس الرجال، ج 8، ص 492 .
9 . مجالس المؤمنین، ج 1، ص 335 .
10 . مرآة‏العقول، ج 6، ص 27 .
11 . تنقیح المقال، ج 2، ص 23، باب القاسم .
12 . قاموس الرجال، ج 8، ص 493 .
13 . موسوعة الفقهاء، ج 1، ص 489 .
14 . طبقات الکبرى، ابن سعد، ج 5، ص 185 .
15 . کتاب الثقات، ج 5، ص 302 .
16 . حلیة الاولیاء، ج 2، ص 183 .
17 . سیر اعلام النبلاء، ج 5، ص 53 .
18 . کتاب الثقات، ج 5، ص 303 .
19 . طبقات الکبرى، ج 5، ص 185; وفیات الاعیان، ج 4، ص 59 .
20 . اصول کافى، ج 1، ص 472 . «کانت امى ممن آمنت و اتقت و احسنت والله یحب المحسنین‏» .
21 . حلیة الاولیاء، ج 2، ص 183 .
22 . طبقات الکبرى، ج 5، ص 186 .
23 . تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، ج 23، ص 428 .
24 . قاموس الرجال، ج 8، ص 494 .
25 . طبقات الکبرى، ج 5، ص 185 .
26 . حلیة الاولیاء، ج 2، ص 185 .
27 . همان .
28 . وفیات الاعیان، ج 4، ص 184 .

تبلیغات