امام سجاد (ع) و روشهاى تفسیرى
آرشیو
چکیده
متن
رابطه اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله با قرآن مجید، رابطهاى عمیق و همه جانبه است . ارتباط میان آن دو به حدى قوى است که تفکیک آن دو، به منزله تباه ساختن آنان است . نه قرآن بدون اهلبیت، هدایتبخش است و نه وجود اهل بیتبدون قرآن امکانپذیر است .
رابطه قرآن و اهل بیت علیهم السلام از جهات مختلف شایان بررسى است و با رویکردهاى متعدد قابل پیگیرى خواهد بود . شاید مهمترین رویکرد تفسیر قرآن، تفسیر از منظر اهل بیت علیهم السلام باشد که خود داراى مباحثى خاص است . یکى از آن مباحث، درک روش تفسیرى امامان علیهم السلام است که مىتواند در راستاى تفسیر قرآن و کشف ابزار آن مفید افتد . به همین جهت، در این مقاله به طور مختصر روشهاى تفسیرى امام سجاد علیه السلام را مورد بررسى قرار مىدهیم .
1 . روش تفسیرى قرآن به قرآن
این روش تفسیرى بسیار متقن و قابل اعتماد و بیان براى همگان است که در بسیارى از آیات کاربرد دارد . زیرا بسیارى از عبارات و مفاهیم قرآنى در خود قرآن به علل خاص تکرار شده است . در اینجا به یک نمونه از این روش اشاره مىشود:
از امام سجاد علیه السلام سؤال شد که مفهوم معصوم کدام است؟ امام در پاسخ فرمود: او شخصى است که به واسطه ریسمان خداوند محفوظ است و ریسمان خدا همان قرآن است، میان امام و قرآن تا روز قیامت جدایى حاصل نمىشود . امام، مردم را به قرآن دعوت مىکند و قرآن انسانها را به سوى امام راهنمایى مىنماید و این مساله، برگرفته شده از قول خداوند است که مىفرماید: «ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم» ; «همانا این قرآن به راهى که استوارتر است، هدایت مىکند» .
امام سجاد علیه السلام در این بیان، آیه 103 سوره آل عمران را به آیه 9 سوره اسراء تفسیر کردهاند . (1)
2 . تفسیر بطنى
طبق روایات منقول از شیعه و سنى، آیات قرآنى علاوه بر معانى ظاهرى، داراى معانى باطنى است ولى فقط کسانى مىتوانند به آن معانى راه گشایند که از علوم الهى مخصوص، بهرهمند شوند . و ائمه معصوم که با اسرار آیات الهى مانوسند، چنین توانایى را دارند . لذا مشاهده مىکنیم که آنان بدون آنکه از کسى نقل کنند، تفاسیرى از آیات ارائه مىدهند که از توان تمامى عاقلان زمین و مفسران عالم خارج است . و جز از راه عصمت و الهام و پیوند با عوالم دیگر، امکانپذیر نیست . در اینجا به یک نمونه از این تفسیر اشاره مىشود:
خداوند در سوره مبارکه هود مىفرماید: «ولایزالون مختلفین الا من رحم ربک و لذلک خلقهم» (2) ; «مردم پیوسته در اختلافند مگر کسانى که پروردگار تو به آنان رحم کرده و براى همین، آنان را آفریده .»
امام سجاد علیه السلام مىفرماید: کسانى که خداوند مورد رحمتخود قرار داده است همان دوستان مؤمن ما هستند که خداوند از گلى پاکیزه آنان را آفریده است . (3)
3 . جرى و انطباق
بسیارى از آیات قرآنى داراى اسباب نزول مىباشند . اما نباید آیات قرآنى منحصر به همان موارد نزول شوند و مفاهیم قرآن را نباید در تنگناى حوادث صدر اسلام، محصور کنیم . بلکه چنانکه امام باقر علیه السلام مى فرماید: «آیات قرآن همانند خورشید و ماه دائما در حال جریان و تابش جدیدند .» (4) به همین علت امام سجاد علیه السلام در موارد بسیارى، براى آیات قرآن مواردى جدید را ذکر کردهاند و آیه را بر آن موارد منطبق و جارى نمودهاند که از این روش به «روش جرى و انطباق» تعبیر مىشود . براى نمونه، یک مورد را ذکر مىکنیم:
خداوند متعال در سوره بقره مىفرماید:
«واذ قال ابراهیم رب اجعل هذا بلدا امنا و ارزق اهله من الثمرات من امن منهم بالله والیوم الاخر، قال و من کفر فامتعه قلیلا ثم اضطره الى عذاب النار و بئس المصیر» ; (5) «و چون ابراهیم گفت: پروردگارا، این [سرزمین] را شهرى امن گردان و مردمش را - هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد - از فرآوردهها روزى بخش . [خداوند] فرمود: ولى هر کس کفر بورزد، اندکى برخوردارش مىکنم سپس او را با خوارى به سوى عذاب آتش مىکشانم و چه بد سرانجامى است .»
گفته فوق مربوط به زمان حضرت ابراهیم علیه السلام است ولى امام سجاد علیه السلام مىفرماید: مقصود از اهل مکه، ما و اولیاى پیامبر و شیعیان وصى اوست و منظور از کافران، منکران وصى پیامبر صلى الله علیه و آله است و نیز کسانى که در میان امت او، او را پیروى نمىکنند . (6)
4 . تفسیر به ظاهر آیه
یکى از روشهاى شایع و روشمند، بهرهگیرى از قواعد عرفى در تفسیر آیات قرآن است; همان قواعدى که براى فهم عبارات هر قومى مىتواند مورد استفاده قرار گیرد . امام سجاد علیه السلام در این روش به مثابه امامى که در صدد گفت و گو و ارائه برهان براى دیگران است ظاهر مىشود و به همین جهت از قواعدى استفاده مىکند که براى دیگران حجت و دلیل، محسوب مىگردد . و باید همه به آن قواعد گردن نهند و چنین تفسیرى را برگزینند . که در ذیل به یک نمونه آن اشاره مىشود:
امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام نقل مىکند که امام سجاد علیه السلام فرمود: تو نمىتوانى با هر کس که مىخواهى، مجالست نمایى، زیرا خداوند از آن نهى کرده و فرموده است:
«و اذا رایت الذین یخوضون فى آیاتنا فاعرض عنهم حتى یخوضوا فى حدیث غیره» (7) ; «و چون بینى کسانى که [به قصد توطئه] در آیات ما فرو مىروند، از ایشان روى برتاب تا در سخنى غیر آن در آیند .»
طبق عرف محاوره، که هر امرى دلالتبر لزوم و وجوب مىکند، امام سجاد علیه السلام از کلمه فاعراض; «اعراض کن» که فعل امر است، وجوب اجتناب را بیان کردهاست . (8)
5 . تفسیر عقلى
عقل انسانى حجتباطن خداوند در همه زمینههاست و امکان تخطئه آن، امرى محال است; زیرا تخطئه آن نیز خود نیازمند برهانى عقلى است .
یکى از مواردى که باید بسیار از عقل سود برد، فهم کتاب و سنت است . خود قرآن کریم در آیاتى بسیار، مىفرماید: عاقلان و اهل تدبیر و تفکر مىتوانند به ژرفاى علوم قرآنى راه جویند . لذا تفسیر آیات قرآنى با تکیه بر عقل و قواعد عقلى، مورد اهتمام امامان معصوم علیهم السلام بوده، که در ذیل به یک نمونه از آنها اشاره مىشود:
امام سجاد علیه السلام در پاسخ یکى از یاران خود که سؤال کرده بود: آیا خداوند داراى مکان است؟ فرمود: خداوند از نیاز به مکان منزه است . وى (ثابتبن دینار) سؤال مىکند: پس چگونه است که خداوند درباره معراج پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرماید: «ثم دنى فتدلى فکان قاب قوسین او ادنى» (9) ; «سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد تا فاصلهاش به قدر دو طرف کمان یا نزدیکتر شد .» ؟ امام سجاد علیه السلام مىفرماید: منظور آن است که پیامبر صلى الله علیه و آله به حجابهاى نورانى نزدیک شد و ملکوت آسمانها را نگریستسپس نزدیکتر شد و از ناحیه زیر به ملکوت زمین نگاه کرد تا جایى که خیال کرد آن قدر نزدیک شده است که به اندازه دو طرف کمان یا نزدیکتر گردیده است . (10)
عقل هر انسانى مىفهمد که خداوند مکان ندارد; زیرا که نیازمند نیست . پس مراد از نزدیک شدن به خدا، یعنى قرب معنوى و سیر در ملکوت است و جز این تفسیر، تفسیر دیگرى که به عقل نزدیکتر باشد، یافت نمىشود .
6 . تفسیر به بیان مصداق روشنتر
خداوند در برخى آیات قرآن، علتى را براى حکمى بیان مىکند و آن را بر مصداقى استوار مىسازد، مانند آیه ذیل که مىفرماید: «و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فى السبت فقلنا لهم کونوا قردة خاسئین» (11) ; «و کسانى از شما [بنى اسرائیل] را که در روز شنبه از فرمان الهى سر باز زدید، نیک شناختید . پس ایشان را گفتیم: بوزینگان طرد شده باشید .»
امام سجاد علیه السلام فرمود: خداوند این قوم را مسخ کرد به خاطر آنکه به منع صید ماهى توجه نکردند و در روزى که از این کار نهى شده بودند، به آن مشغول گردیدند . پس چگونه مىبینى حال کسانى را که فرزندان پیامبر را کشتند و حرمتش را شکستند! خداوند گر چه آنها را در دنیا مسخ نکرد اما عذابى در آخرت براى آنها مهیا نموده که چندین برابر عذاب مسخ در دنیا است . (12)
7 . تفسیر به بیان فلسفه حکم
طبق نظریه صحیح و مشهور، هر حکمى در اسلام، داراى فلسفهاى است و هر امر یا نهیى در وراى خود، حکایت از مصلحتیا مفسدهاى دارد که موجب «تکلیف» مىشود . آیات قرآن نیز از این قاعده مستثنا نیستند . و یکى از روشهاى بیان آیات قرآنى و توضیح و تفسیر آنها، بیان فلسفه و علتحکم است . که در اینجا به یک نمونه اشاره مىشود:
قرآن کریم مىفرماید:
«یاایها الذین امنوا لا تقتلوا الصید و انتم حرم . و من قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیا بالغ الکعبة او کفارة طعام مساکین او عدل ذلک صیاما لیذوق وبال امره ...» (13) ; «اى کسانى که ایمان آوردهاید در حالى که در احرام هستید، شکار را مکشید و هر کس از شما عمدا آن را بکشد باید مانند آنچه را که کشته، از چهار پایان کفاره دهد که [شباهت آن را] دو عادل از میان شما تصدیق نمایند، و به صورت قربانى به کعبه برسد، یا به کفاره [آن] مستمندان را خوراک بدهد، یا معادلش روزه بگیرد، تا سزاى زشت کارى خود را بچشد .»
امام سجاد علیه السلام به زهرى مىفرماید: آیا مىدانى که معادل روزهاى که براى کفاره طعام به فقرا است، چگونه است؟ زهرى پاسخ مىدهد: نمىدانم . حضرت مىفرماید: حیوان شکار شده را قیمت گذارى مىکنند و قیمتش را با گندم محاسبه مىکنند و در برابر هر یک کیلو و نیم گندم، باید یک روز روزه بگیرد . (14)
در گفتار فوق، امام سجاد علیه السلام ضمن تعیین مقدار روزه، فلسفه آن را نیز بیان مىکند و از این طریق، حکم الهى را بسیار دلنشین مىسازد .
آرى، در دستگاه خدایى هیچ چیز بدون «علت» امکان تحقق ندارد . هر مسالهاى، رمز و راز و سببى دارد . لذا نمىتوان حکمى از احکام قرآن را پیدا کرد مگر آنکه بنا به علتى ضرورت پیدا کرده است .
یکى از احکام قرآنى، مساله قصاص است که خداوند به شکل بدیع و زیبایى مىفرماید: «ولکم فى القصاص حیاة یا اولوا الالباب» (15) ; «و اى صاحبان اندیشه! براى شما در مساله قصاص، زندگى است .»
امام سجاد علیه السلام چگونگى نقش قصاص در زندگى را، چنین بیان مىکند: این بدان جهت است که هر کس قصد کشتن فردى را نماید ولى بداند که مورد قصاص واقع مىشود از این جنایت صرف نظر مىکند و همین مساله، موجب بقاى زندگى فردى مىگردد که قصد کشتنش را داشت . و نیز موجب زنده ماندن خود فردى مىگردد که قصد کشتن دیگرى را داشت . و همچنین سبب حیات جمعى مردم خواهد شد که به این حکم آشنا شده و از آن آگاه گردیدهاند . (16)
8 . تفسیر قرآن به تاریخ
بسیارى از آیات قرآن دربردارنده حوادث تاریخ و بیانگر قصص انبیا و صالحان است . براى تفسیر این دسته از آیات، راهى مناسبتر از آشنایى به تاریخ آنان نیست . لذا ائمه اطهار در تفسیر این گونه آیات، همانند کسانى که در جریان تاریخى همان زمانها قرار گرفتهاند و به شکل عمیق با علل آن حوادث آشنا بودهاند، به تفسیر پرداخته و زوایاى حیات گذشتگان و تحولات تاریخى را براى نسلهاى بعدى شکافتهاند . و این تفسیر آنگاه ضرورتش احساس مىشود که سؤالهاى عمدهاى پیرامون تحولات تاریخى وجود داشته که در قرآن به آن پرداخته نشده، و بیان آنها به پیامبر و اهل بیت عصمت علیهم السلام سپرده شده است .
امام سجاد علیه السلام در حدیثى طولانى و در گفت و گویى بسیار شیرین و شنیدنى، زوایاى قصه یعقوب و یوسف را بیان داشته و به بسیارى از سؤالها و شبهات پاسخ داده است .
در کتاب علل الشرایع آمده است که ابوحمزه ثمالى مىگوید: با امام سجاد علیه السلام نماز صبح را در روز جمعه و در مدینه خواندم . آنگاه که امام از نماز و تسبیح خود فارغ شد، به سوى منزلش حرکت کرد و من هم با او حرکت کردم . کنیزى داشتبه نام سکینه، به او فرمود: هر فقیرى که از درب منزل گذشت . به او طعام دهید; زیرا که امروز، روز جمعه است .
من گفتم: هر کس که سائل باشد، معلوم نیست مستحق هم باشد! امام سجاد علیه السلام فرمود: من مىترسم از اینکه برخى از افرادى که اظهار حاجت مىکنند، مستحق باشند و ما چیزى به او نداده باشیم و بدون جهت او را رد کرده باشیم و به همین سبب بر سر ما همان آید که بر سر یعقوب علیه السلام و خاندانش نازل شد . پس سائلان را طعام دهید، طعام دهید . یعقوب علیه السلام در هر روز گوسفندى را ذبح مىکرد و از آن صدقه مىداد و بعد خود و عیال خویش از آن مىخوردند .
روزى سائلى که مؤمن و بسیار روزه گیر و مستحق بود و در نزد خدا داراى منزلتى بود، به صورت رهگذرى غریب، عصر جمعهاى نزدیک افطار جلوى درب خانه یعقوب علیه السلام ایستاد و گفت: از زیادى خوراک خود، سائلى رهگذر و غریب و گرسنه را طعامى دهید . چند بار این سخنان را تکرار کرد; در حالى که اهل خانه صدایش را مىشنیدند ولى او را تصدیق نمىکردند . پس آنگاه که مایوس از گرفتن طعام شد و شب هم فرا رسیده بود، رجوع کرد و به گریه افتاد . و از گرسنگىاش به خدا شکایت نمود . و آن شب را تا صبح روزه دار و گرسنه صبح کرد در حالى که صبر پیشه نمود و دائما خداى را ستایش مىکرد . و این در حالى بود که یعقوب علیه السلام و خاندانش به صورت سیر و شکم پر، شب را گذراندند و نزد آنها مقدارى از غذا نیز باقى مانده بود .
خداوند به یعقوب علیه السلام در صبح آن روز وحى کرد که: «تو بنده مرا ذلیل کردى و به این سبب غضب مرا برانگیختى، و تو مستحق تادیب و نزول عقوبت من شدى و بلاى من دامنگیر تو و فرزندت خواهد شد .» (17)
در بیانى که گذشت، جریان حضرت یعقوب علیه السلام و علت فقدان حضرت یوسف علیه السلام که در واقع فهم آن، علت اصلى بیان این داستان در قرآن است، با شیوهاى بسیار شیرین و مؤثر و اخلاقى بیان گردید، و نگاه خواننده را به آیات این داستان، عمیق و عبرتآموز مىکند .
9 . تفسیر تاریخ به قرآن
روش تفسیر تاریخ به قرآن، شاید در نگاه ابتدائى گفته شود ربطى به تفسیر قرآن ندارد، اما چون با عمقى بیشتر به قضیه نگاه شود معلوم مىشود که توضیح حوادث تاریخى به واسطه قرآن، خود نوعى برداشت از قرآن و در حقیقت، نوعى تفسیر آیات مورد استناد، محاسبه مىشود . که در اینجا به یک نمونه اشاره خواهیم کرد:
زید فرزند امام سجاد علیه السلام در ضمن روایتى مىگوید: از پدرم سؤال کردم که چرا بعد از آنکه نمازهاى یومیه، تا پنج نماز تخفیف داده شد، دیگر پیامبر صلى الله علیه و آله تقاضاى تخفیف بیشترى نکرد!؟ امام سجاد علیه السلام پاسخ داد: پیامبر صلى الله علیه و آله مىخواست تخفیف نمازهاى یومیه را تا جایى برساند که اجر همان پنجاه نمازى که در ابتدا، خداوند براى امتش تشریع کرده بود، باقى بماند . و علت این امر آن است که خداوند در قرآن مجید مىفرماید: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» (18) ; «هر کس که کار نیکى انجام دهد، براى او ثوابى ده برابر آن کار، منظور خواهد شد .» (19)
10 . تفسیر به روایت
یکى از مسائلى که مورد اتفاق همه فرق اسلامى است، اولویت «تفسیر روایى» بر انواع دیگر تفسیر است و مىتوان گفت رتبهاى بعد از «تفسیر قرآن به قرآن» دارد .
تفسیر روایى تنها منحصر به غیر معصومین نیستبلکه در موارد بسیارى خود امامان معصوم، قرآن کریم را به واسطه روایات امامان قبلى خود، یا روایات پیامبر صلى الله علیه و آله تفسیر نمودهاند که در اینجا یک نمونه از آن را ذکر مىکنیم:
امام سجاد علیه السلام از امام حسین علیه السلام نقل مىکند که یکى از یهودیان و مبلغان شام، به امام على علیه السلام عرض کرد: این یحیى بن زکریا است که گفته مىشود در حال کودکى، به او حکم و حلم و فهم داده شده و او کسى بود که گریه مىکرد بدون هیچ گناهى و پیوسته در روزه بود! امام على علیه السلام فرمود: بله او چنین بود اما پیامبر اسلام از او برتر بود; زیرا یحیى بن زکریا در عصرى زندگى مىکرد که خبرى از بتها و جاهلیت نبود و حضرت محمد صلى الله علیه و آله در میان بتپرستان و حزب شیطان به او حکم و فهم در حال کودکى، عطا شد . و او ابدا رغبتى به بتى پیدا نکرد و به خاطر اعیاد آنها خوشحال نشد و ابدا از او دروغى دیده نشد، و او به فردى امین و راستگو و بردبار معروف بود، و گاهى یک هفته یا بیشتر یا کمتر روزه دار بود، و آنگاه که از علت این کارش سؤال مىشد; در جواب مىفرمود:
«من مانند شما نیستم، من در نزد پروردگار خود به سر مىبرم و اوست که مرا نان و آب مىدهد .»
و او از خشیتخداوند به قدرى گریه مىکرد که محل نمازش مرطوب مىشد در حالى که هیچ جرمى نداشت . (20)
یادآورى
الف: برخى از مواردى که براى شیوههاى تفسیرى ذکر شد، چنین نیست که فقط مصداق همان شیوه باشد; زیرا گاهى در موردى، به طور همزمان از چند شیوه استفاده شده است .
ب: این بحث چنان که اشاره شد، ناتمام است و بررسى کامل در موضوع «روشهاى تفسیرى امام سجاد علیه السلام» و استقراى همه موارد تفسیرى آن حضرت، نیازمند نوشتهاى مفصل و محتاج دقتهاى فراوانى است که امید است این اثر، مقدمه آن هدف قرار گیرد . والسلام .
پىنوشتها:
1 . ر . ک: تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 377، ح 306، چاپ اسماعیلیان، قم .
2 . هود/118 و 119 .
3 . تفسیر عیاشى، ج 2، ص164، ح 82 .
4 . همان، ج 1، ص10 .
5 . بقره/126 .
6 . ر . ک: تفسیر عیاشى، ج 1، ص 59، ح 96 .
7 . انعام/68 .
8 . ر . ک: علل الشرایع، ج 2، باب 385، ح 80 .
9 . نجم/8 و 9 .
10 . علل الشرایع، ج 1، باب 112، ح 1
11 . بقره/65 .
12 . احتجاج، طبرسى، ص 312 .
13 . مائده/95 .
14 . من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 77، ح 1784 .
15 . بقره/179 .
16 . احتجاج، ص 319 .
17 . علل الشرایع، ج 1، ص 45، باب 41، ح 1 .
18 . انعام/160
19 . کتاب التوحید، ص 176، باب 28، ح 8 .
20 . احتجاج، ج 1، ص 528، محاجه 128 .
رابطه قرآن و اهل بیت علیهم السلام از جهات مختلف شایان بررسى است و با رویکردهاى متعدد قابل پیگیرى خواهد بود . شاید مهمترین رویکرد تفسیر قرآن، تفسیر از منظر اهل بیت علیهم السلام باشد که خود داراى مباحثى خاص است . یکى از آن مباحث، درک روش تفسیرى امامان علیهم السلام است که مىتواند در راستاى تفسیر قرآن و کشف ابزار آن مفید افتد . به همین جهت، در این مقاله به طور مختصر روشهاى تفسیرى امام سجاد علیه السلام را مورد بررسى قرار مىدهیم .
1 . روش تفسیرى قرآن به قرآن
این روش تفسیرى بسیار متقن و قابل اعتماد و بیان براى همگان است که در بسیارى از آیات کاربرد دارد . زیرا بسیارى از عبارات و مفاهیم قرآنى در خود قرآن به علل خاص تکرار شده است . در اینجا به یک نمونه از این روش اشاره مىشود:
از امام سجاد علیه السلام سؤال شد که مفهوم معصوم کدام است؟ امام در پاسخ فرمود: او شخصى است که به واسطه ریسمان خداوند محفوظ است و ریسمان خدا همان قرآن است، میان امام و قرآن تا روز قیامت جدایى حاصل نمىشود . امام، مردم را به قرآن دعوت مىکند و قرآن انسانها را به سوى امام راهنمایى مىنماید و این مساله، برگرفته شده از قول خداوند است که مىفرماید: «ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم» ; «همانا این قرآن به راهى که استوارتر است، هدایت مىکند» .
امام سجاد علیه السلام در این بیان، آیه 103 سوره آل عمران را به آیه 9 سوره اسراء تفسیر کردهاند . (1)
2 . تفسیر بطنى
طبق روایات منقول از شیعه و سنى، آیات قرآنى علاوه بر معانى ظاهرى، داراى معانى باطنى است ولى فقط کسانى مىتوانند به آن معانى راه گشایند که از علوم الهى مخصوص، بهرهمند شوند . و ائمه معصوم که با اسرار آیات الهى مانوسند، چنین توانایى را دارند . لذا مشاهده مىکنیم که آنان بدون آنکه از کسى نقل کنند، تفاسیرى از آیات ارائه مىدهند که از توان تمامى عاقلان زمین و مفسران عالم خارج است . و جز از راه عصمت و الهام و پیوند با عوالم دیگر، امکانپذیر نیست . در اینجا به یک نمونه از این تفسیر اشاره مىشود:
خداوند در سوره مبارکه هود مىفرماید: «ولایزالون مختلفین الا من رحم ربک و لذلک خلقهم» (2) ; «مردم پیوسته در اختلافند مگر کسانى که پروردگار تو به آنان رحم کرده و براى همین، آنان را آفریده .»
امام سجاد علیه السلام مىفرماید: کسانى که خداوند مورد رحمتخود قرار داده است همان دوستان مؤمن ما هستند که خداوند از گلى پاکیزه آنان را آفریده است . (3)
3 . جرى و انطباق
بسیارى از آیات قرآنى داراى اسباب نزول مىباشند . اما نباید آیات قرآنى منحصر به همان موارد نزول شوند و مفاهیم قرآن را نباید در تنگناى حوادث صدر اسلام، محصور کنیم . بلکه چنانکه امام باقر علیه السلام مى فرماید: «آیات قرآن همانند خورشید و ماه دائما در حال جریان و تابش جدیدند .» (4) به همین علت امام سجاد علیه السلام در موارد بسیارى، براى آیات قرآن مواردى جدید را ذکر کردهاند و آیه را بر آن موارد منطبق و جارى نمودهاند که از این روش به «روش جرى و انطباق» تعبیر مىشود . براى نمونه، یک مورد را ذکر مىکنیم:
خداوند متعال در سوره بقره مىفرماید:
«واذ قال ابراهیم رب اجعل هذا بلدا امنا و ارزق اهله من الثمرات من امن منهم بالله والیوم الاخر، قال و من کفر فامتعه قلیلا ثم اضطره الى عذاب النار و بئس المصیر» ; (5) «و چون ابراهیم گفت: پروردگارا، این [سرزمین] را شهرى امن گردان و مردمش را - هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد - از فرآوردهها روزى بخش . [خداوند] فرمود: ولى هر کس کفر بورزد، اندکى برخوردارش مىکنم سپس او را با خوارى به سوى عذاب آتش مىکشانم و چه بد سرانجامى است .»
گفته فوق مربوط به زمان حضرت ابراهیم علیه السلام است ولى امام سجاد علیه السلام مىفرماید: مقصود از اهل مکه، ما و اولیاى پیامبر و شیعیان وصى اوست و منظور از کافران، منکران وصى پیامبر صلى الله علیه و آله است و نیز کسانى که در میان امت او، او را پیروى نمىکنند . (6)
4 . تفسیر به ظاهر آیه
یکى از روشهاى شایع و روشمند، بهرهگیرى از قواعد عرفى در تفسیر آیات قرآن است; همان قواعدى که براى فهم عبارات هر قومى مىتواند مورد استفاده قرار گیرد . امام سجاد علیه السلام در این روش به مثابه امامى که در صدد گفت و گو و ارائه برهان براى دیگران است ظاهر مىشود و به همین جهت از قواعدى استفاده مىکند که براى دیگران حجت و دلیل، محسوب مىگردد . و باید همه به آن قواعد گردن نهند و چنین تفسیرى را برگزینند . که در ذیل به یک نمونه آن اشاره مىشود:
امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام نقل مىکند که امام سجاد علیه السلام فرمود: تو نمىتوانى با هر کس که مىخواهى، مجالست نمایى، زیرا خداوند از آن نهى کرده و فرموده است:
«و اذا رایت الذین یخوضون فى آیاتنا فاعرض عنهم حتى یخوضوا فى حدیث غیره» (7) ; «و چون بینى کسانى که [به قصد توطئه] در آیات ما فرو مىروند، از ایشان روى برتاب تا در سخنى غیر آن در آیند .»
طبق عرف محاوره، که هر امرى دلالتبر لزوم و وجوب مىکند، امام سجاد علیه السلام از کلمه فاعراض; «اعراض کن» که فعل امر است، وجوب اجتناب را بیان کردهاست . (8)
5 . تفسیر عقلى
عقل انسانى حجتباطن خداوند در همه زمینههاست و امکان تخطئه آن، امرى محال است; زیرا تخطئه آن نیز خود نیازمند برهانى عقلى است .
یکى از مواردى که باید بسیار از عقل سود برد، فهم کتاب و سنت است . خود قرآن کریم در آیاتى بسیار، مىفرماید: عاقلان و اهل تدبیر و تفکر مىتوانند به ژرفاى علوم قرآنى راه جویند . لذا تفسیر آیات قرآنى با تکیه بر عقل و قواعد عقلى، مورد اهتمام امامان معصوم علیهم السلام بوده، که در ذیل به یک نمونه از آنها اشاره مىشود:
امام سجاد علیه السلام در پاسخ یکى از یاران خود که سؤال کرده بود: آیا خداوند داراى مکان است؟ فرمود: خداوند از نیاز به مکان منزه است . وى (ثابتبن دینار) سؤال مىکند: پس چگونه است که خداوند درباره معراج پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرماید: «ثم دنى فتدلى فکان قاب قوسین او ادنى» (9) ; «سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد تا فاصلهاش به قدر دو طرف کمان یا نزدیکتر شد .» ؟ امام سجاد علیه السلام مىفرماید: منظور آن است که پیامبر صلى الله علیه و آله به حجابهاى نورانى نزدیک شد و ملکوت آسمانها را نگریستسپس نزدیکتر شد و از ناحیه زیر به ملکوت زمین نگاه کرد تا جایى که خیال کرد آن قدر نزدیک شده است که به اندازه دو طرف کمان یا نزدیکتر گردیده است . (10)
عقل هر انسانى مىفهمد که خداوند مکان ندارد; زیرا که نیازمند نیست . پس مراد از نزدیک شدن به خدا، یعنى قرب معنوى و سیر در ملکوت است و جز این تفسیر، تفسیر دیگرى که به عقل نزدیکتر باشد، یافت نمىشود .
6 . تفسیر به بیان مصداق روشنتر
خداوند در برخى آیات قرآن، علتى را براى حکمى بیان مىکند و آن را بر مصداقى استوار مىسازد، مانند آیه ذیل که مىفرماید: «و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فى السبت فقلنا لهم کونوا قردة خاسئین» (11) ; «و کسانى از شما [بنى اسرائیل] را که در روز شنبه از فرمان الهى سر باز زدید، نیک شناختید . پس ایشان را گفتیم: بوزینگان طرد شده باشید .»
امام سجاد علیه السلام فرمود: خداوند این قوم را مسخ کرد به خاطر آنکه به منع صید ماهى توجه نکردند و در روزى که از این کار نهى شده بودند، به آن مشغول گردیدند . پس چگونه مىبینى حال کسانى را که فرزندان پیامبر را کشتند و حرمتش را شکستند! خداوند گر چه آنها را در دنیا مسخ نکرد اما عذابى در آخرت براى آنها مهیا نموده که چندین برابر عذاب مسخ در دنیا است . (12)
7 . تفسیر به بیان فلسفه حکم
طبق نظریه صحیح و مشهور، هر حکمى در اسلام، داراى فلسفهاى است و هر امر یا نهیى در وراى خود، حکایت از مصلحتیا مفسدهاى دارد که موجب «تکلیف» مىشود . آیات قرآن نیز از این قاعده مستثنا نیستند . و یکى از روشهاى بیان آیات قرآنى و توضیح و تفسیر آنها، بیان فلسفه و علتحکم است . که در اینجا به یک نمونه اشاره مىشود:
قرآن کریم مىفرماید:
«یاایها الذین امنوا لا تقتلوا الصید و انتم حرم . و من قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیا بالغ الکعبة او کفارة طعام مساکین او عدل ذلک صیاما لیذوق وبال امره ...» (13) ; «اى کسانى که ایمان آوردهاید در حالى که در احرام هستید، شکار را مکشید و هر کس از شما عمدا آن را بکشد باید مانند آنچه را که کشته، از چهار پایان کفاره دهد که [شباهت آن را] دو عادل از میان شما تصدیق نمایند، و به صورت قربانى به کعبه برسد، یا به کفاره [آن] مستمندان را خوراک بدهد، یا معادلش روزه بگیرد، تا سزاى زشت کارى خود را بچشد .»
امام سجاد علیه السلام به زهرى مىفرماید: آیا مىدانى که معادل روزهاى که براى کفاره طعام به فقرا است، چگونه است؟ زهرى پاسخ مىدهد: نمىدانم . حضرت مىفرماید: حیوان شکار شده را قیمت گذارى مىکنند و قیمتش را با گندم محاسبه مىکنند و در برابر هر یک کیلو و نیم گندم، باید یک روز روزه بگیرد . (14)
در گفتار فوق، امام سجاد علیه السلام ضمن تعیین مقدار روزه، فلسفه آن را نیز بیان مىکند و از این طریق، حکم الهى را بسیار دلنشین مىسازد .
آرى، در دستگاه خدایى هیچ چیز بدون «علت» امکان تحقق ندارد . هر مسالهاى، رمز و راز و سببى دارد . لذا نمىتوان حکمى از احکام قرآن را پیدا کرد مگر آنکه بنا به علتى ضرورت پیدا کرده است .
یکى از احکام قرآنى، مساله قصاص است که خداوند به شکل بدیع و زیبایى مىفرماید: «ولکم فى القصاص حیاة یا اولوا الالباب» (15) ; «و اى صاحبان اندیشه! براى شما در مساله قصاص، زندگى است .»
امام سجاد علیه السلام چگونگى نقش قصاص در زندگى را، چنین بیان مىکند: این بدان جهت است که هر کس قصد کشتن فردى را نماید ولى بداند که مورد قصاص واقع مىشود از این جنایت صرف نظر مىکند و همین مساله، موجب بقاى زندگى فردى مىگردد که قصد کشتنش را داشت . و نیز موجب زنده ماندن خود فردى مىگردد که قصد کشتن دیگرى را داشت . و همچنین سبب حیات جمعى مردم خواهد شد که به این حکم آشنا شده و از آن آگاه گردیدهاند . (16)
8 . تفسیر قرآن به تاریخ
بسیارى از آیات قرآن دربردارنده حوادث تاریخ و بیانگر قصص انبیا و صالحان است . براى تفسیر این دسته از آیات، راهى مناسبتر از آشنایى به تاریخ آنان نیست . لذا ائمه اطهار در تفسیر این گونه آیات، همانند کسانى که در جریان تاریخى همان زمانها قرار گرفتهاند و به شکل عمیق با علل آن حوادث آشنا بودهاند، به تفسیر پرداخته و زوایاى حیات گذشتگان و تحولات تاریخى را براى نسلهاى بعدى شکافتهاند . و این تفسیر آنگاه ضرورتش احساس مىشود که سؤالهاى عمدهاى پیرامون تحولات تاریخى وجود داشته که در قرآن به آن پرداخته نشده، و بیان آنها به پیامبر و اهل بیت عصمت علیهم السلام سپرده شده است .
امام سجاد علیه السلام در حدیثى طولانى و در گفت و گویى بسیار شیرین و شنیدنى، زوایاى قصه یعقوب و یوسف را بیان داشته و به بسیارى از سؤالها و شبهات پاسخ داده است .
در کتاب علل الشرایع آمده است که ابوحمزه ثمالى مىگوید: با امام سجاد علیه السلام نماز صبح را در روز جمعه و در مدینه خواندم . آنگاه که امام از نماز و تسبیح خود فارغ شد، به سوى منزلش حرکت کرد و من هم با او حرکت کردم . کنیزى داشتبه نام سکینه، به او فرمود: هر فقیرى که از درب منزل گذشت . به او طعام دهید; زیرا که امروز، روز جمعه است .
من گفتم: هر کس که سائل باشد، معلوم نیست مستحق هم باشد! امام سجاد علیه السلام فرمود: من مىترسم از اینکه برخى از افرادى که اظهار حاجت مىکنند، مستحق باشند و ما چیزى به او نداده باشیم و بدون جهت او را رد کرده باشیم و به همین سبب بر سر ما همان آید که بر سر یعقوب علیه السلام و خاندانش نازل شد . پس سائلان را طعام دهید، طعام دهید . یعقوب علیه السلام در هر روز گوسفندى را ذبح مىکرد و از آن صدقه مىداد و بعد خود و عیال خویش از آن مىخوردند .
روزى سائلى که مؤمن و بسیار روزه گیر و مستحق بود و در نزد خدا داراى منزلتى بود، به صورت رهگذرى غریب، عصر جمعهاى نزدیک افطار جلوى درب خانه یعقوب علیه السلام ایستاد و گفت: از زیادى خوراک خود، سائلى رهگذر و غریب و گرسنه را طعامى دهید . چند بار این سخنان را تکرار کرد; در حالى که اهل خانه صدایش را مىشنیدند ولى او را تصدیق نمىکردند . پس آنگاه که مایوس از گرفتن طعام شد و شب هم فرا رسیده بود، رجوع کرد و به گریه افتاد . و از گرسنگىاش به خدا شکایت نمود . و آن شب را تا صبح روزه دار و گرسنه صبح کرد در حالى که صبر پیشه نمود و دائما خداى را ستایش مىکرد . و این در حالى بود که یعقوب علیه السلام و خاندانش به صورت سیر و شکم پر، شب را گذراندند و نزد آنها مقدارى از غذا نیز باقى مانده بود .
خداوند به یعقوب علیه السلام در صبح آن روز وحى کرد که: «تو بنده مرا ذلیل کردى و به این سبب غضب مرا برانگیختى، و تو مستحق تادیب و نزول عقوبت من شدى و بلاى من دامنگیر تو و فرزندت خواهد شد .» (17)
در بیانى که گذشت، جریان حضرت یعقوب علیه السلام و علت فقدان حضرت یوسف علیه السلام که در واقع فهم آن، علت اصلى بیان این داستان در قرآن است، با شیوهاى بسیار شیرین و مؤثر و اخلاقى بیان گردید، و نگاه خواننده را به آیات این داستان، عمیق و عبرتآموز مىکند .
9 . تفسیر تاریخ به قرآن
روش تفسیر تاریخ به قرآن، شاید در نگاه ابتدائى گفته شود ربطى به تفسیر قرآن ندارد، اما چون با عمقى بیشتر به قضیه نگاه شود معلوم مىشود که توضیح حوادث تاریخى به واسطه قرآن، خود نوعى برداشت از قرآن و در حقیقت، نوعى تفسیر آیات مورد استناد، محاسبه مىشود . که در اینجا به یک نمونه اشاره خواهیم کرد:
زید فرزند امام سجاد علیه السلام در ضمن روایتى مىگوید: از پدرم سؤال کردم که چرا بعد از آنکه نمازهاى یومیه، تا پنج نماز تخفیف داده شد، دیگر پیامبر صلى الله علیه و آله تقاضاى تخفیف بیشترى نکرد!؟ امام سجاد علیه السلام پاسخ داد: پیامبر صلى الله علیه و آله مىخواست تخفیف نمازهاى یومیه را تا جایى برساند که اجر همان پنجاه نمازى که در ابتدا، خداوند براى امتش تشریع کرده بود، باقى بماند . و علت این امر آن است که خداوند در قرآن مجید مىفرماید: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» (18) ; «هر کس که کار نیکى انجام دهد، براى او ثوابى ده برابر آن کار، منظور خواهد شد .» (19)
10 . تفسیر به روایت
یکى از مسائلى که مورد اتفاق همه فرق اسلامى است، اولویت «تفسیر روایى» بر انواع دیگر تفسیر است و مىتوان گفت رتبهاى بعد از «تفسیر قرآن به قرآن» دارد .
تفسیر روایى تنها منحصر به غیر معصومین نیستبلکه در موارد بسیارى خود امامان معصوم، قرآن کریم را به واسطه روایات امامان قبلى خود، یا روایات پیامبر صلى الله علیه و آله تفسیر نمودهاند که در اینجا یک نمونه از آن را ذکر مىکنیم:
امام سجاد علیه السلام از امام حسین علیه السلام نقل مىکند که یکى از یهودیان و مبلغان شام، به امام على علیه السلام عرض کرد: این یحیى بن زکریا است که گفته مىشود در حال کودکى، به او حکم و حلم و فهم داده شده و او کسى بود که گریه مىکرد بدون هیچ گناهى و پیوسته در روزه بود! امام على علیه السلام فرمود: بله او چنین بود اما پیامبر اسلام از او برتر بود; زیرا یحیى بن زکریا در عصرى زندگى مىکرد که خبرى از بتها و جاهلیت نبود و حضرت محمد صلى الله علیه و آله در میان بتپرستان و حزب شیطان به او حکم و فهم در حال کودکى، عطا شد . و او ابدا رغبتى به بتى پیدا نکرد و به خاطر اعیاد آنها خوشحال نشد و ابدا از او دروغى دیده نشد، و او به فردى امین و راستگو و بردبار معروف بود، و گاهى یک هفته یا بیشتر یا کمتر روزه دار بود، و آنگاه که از علت این کارش سؤال مىشد; در جواب مىفرمود:
«من مانند شما نیستم، من در نزد پروردگار خود به سر مىبرم و اوست که مرا نان و آب مىدهد .»
و او از خشیتخداوند به قدرى گریه مىکرد که محل نمازش مرطوب مىشد در حالى که هیچ جرمى نداشت . (20)
یادآورى
الف: برخى از مواردى که براى شیوههاى تفسیرى ذکر شد، چنین نیست که فقط مصداق همان شیوه باشد; زیرا گاهى در موردى، به طور همزمان از چند شیوه استفاده شده است .
ب: این بحث چنان که اشاره شد، ناتمام است و بررسى کامل در موضوع «روشهاى تفسیرى امام سجاد علیه السلام» و استقراى همه موارد تفسیرى آن حضرت، نیازمند نوشتهاى مفصل و محتاج دقتهاى فراوانى است که امید است این اثر، مقدمه آن هدف قرار گیرد . والسلام .
پىنوشتها:
1 . ر . ک: تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 377، ح 306، چاپ اسماعیلیان، قم .
2 . هود/118 و 119 .
3 . تفسیر عیاشى، ج 2، ص164، ح 82 .
4 . همان، ج 1، ص10 .
5 . بقره/126 .
6 . ر . ک: تفسیر عیاشى، ج 1، ص 59، ح 96 .
7 . انعام/68 .
8 . ر . ک: علل الشرایع، ج 2، باب 385، ح 80 .
9 . نجم/8 و 9 .
10 . علل الشرایع، ج 1، باب 112، ح 1
11 . بقره/65 .
12 . احتجاج، طبرسى، ص 312 .
13 . مائده/95 .
14 . من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 77، ح 1784 .
15 . بقره/179 .
16 . احتجاج، ص 319 .
17 . علل الشرایع، ج 1، ص 45، باب 41، ح 1 .
18 . انعام/160
19 . کتاب التوحید، ص 176، باب 28، ح 8 .
20 . احتجاج، ج 1، ص 528، محاجه 128 .