صفوان بن یحیى
آرشیو
چکیده
متن
راوى شناسان در میان اصحاب ائمه اطهار علیهمالسلام از گروهى تحت عنوان «اصحاب اجماع» یاد کردهاند. این تعبیر در مورد هجدهتن از فقیهان برجسته، که از شاگردان امام باقر، امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام بودهاند، به کار مىروند. آنان عبارتند از: زُراره، بُرَید، ابوبصیر، فضیل بن یسار، محمد بن مسلم، جمیل بن دُرّاج، عبداللّه بن مسکان، عبداللّه بن بکیر، حمّاد بن عثمان، حمّاد بن عیسى، ابان بن عثمان، یونس بن عبدالرّحمان، محمد بن ابىعمیر، عبداللّه بن مغیره، حسن بن محبوب، احمد بن ابىنصر، معروف بن خرّبوذ و صَفْوان بن یحیى.
در میان این هجده تن، زراره و جمیل بن دُرّاج و یونس بن عبدالرحمان و صفوان بن یحیى از بقیه ممتازتر بودهاند.
علت اینکه از میان صدها شاگرد و صحابه آن چهار امام بزرگوار، تنها از هجده تن به عنوان «اصحاب اجماع» یاد شده، این است که غالب احادیث فقهى شیعه توسط آنان روایت شده و اگر آنها نبودند، از فقه اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام تقریباً نام و نشانى باقى نمىماند.1
امامان عصر صفوان
صفوان با سه تن از امامان معصوم علیهمالسلام هم عصر بود. آن سه پیشواى بزرگ که وى را حیاتى جاودانه بخشیدند، عبارتند از:
1. امام کاظم علیهالسلام
بسیارى از دانشمندان و رجالیون شیعه تصریح کردهاند که صفوان خدمت امام صادق علیهالسلام نرسید2 اما در حوزه درس فرزند گرامىاش، امام کاظم علیهالسلام حاضر شد و از بیانات ملکوتى آن حضرت بهرهها برد.
2. امام رضا علیهالسلام
صفوان از محضر حضرت رضا علیهالسلام سودها جست و قلب عظشناکش از زلال دانش ایشان سیراب گشت. در زمان امام رضا علیهالسلام مشکلات و معضلات عدیدهاى گریبانگیر جامعه شیعى بود. ظهور و وجود فرقهها و مشربهاى مختلف کلامى، فلسفى و فقهى از جمله این ناهنجارىها به شمار مىرفت و باعث گمراهى افراد زیادى مىشد. فرقه واقفیه ـ که بر امامت حضرت موسى بن جعفر علیهالسلام توقف کرده و امامان بعدى را قبول نداشتند ـ شک و تردیدهاى زیادى در امامت حضرت رضا علیهالسلام ایجاد کرده بودند. آنان در صدد بودند حتى شخصیت بزرگى چون صفوان بن یحیى را هم به جمع خود بکشانند. از این رو اموال زیادى به وى پیشنهاد کردند، ولى موفق نشدند.3
على بن معاذ گوید: از صفوان بن یحیى پرسیدم: چگونه به امامت حضرت رضا علیهالسلام یقین پیدا کردى؟ او گفت: نماز گزاردم و خداوند را یاد کرده، از او طلب خیر نمودم؛ در پى آن، به امامت آن حضرت یقین پیدا کردم.4
3. امام جواد علیهالسلام
امام جواد علیهالسلام از دیگر پیشوایان شیعه است که صفوان، امامت و محضر ایشان را درک نمود.
یکى از مهمترین معضلات عصر حضرت جواد علیهالسلام مسأله امامت ایشان بود که از کمى سنّ شریفشان ناشى مىشد. زیرا ایشان در هنگام شهادت امام رضا علیهالسلام بیش از شش سال و چند ماه نداشت.5 البته امام رضا علیهالسلام به جانشینى امام جواد علیهالسلام تصریح کرده بود، ولى سنّ کم امام جواد علیهالسلام براى تعداد زیادى از شیعیان ـ حتى علما و بزرگان ـ مشکل ایجاد کرده بود.
در روایتى آمده است که صفوان به حضرت رضا علیهالسلام عرض مىکند: پیش از آنکه خداوند به شما ابوجعفر (امام جواد علیهالسلام ) را ببخشد، از جانشین خود پس از شما مىپرسیدیم و شما مىفرمودید: خداوند به من فرزندى مىدهد. اکنون چشمان ما به جمالش روشن گشته است. خداوند به ما روز وفاتتان را نشان ندهد! اگر چنین اتفاقى افتاد، به چه کسى رجوع کنیم؟ امام با اشاره انگشت، حضرت جواد علیهالسلام را نشان داد. صفوان عرض کرد: فدایت شوم، ایشان سه سال بیشتر ندارند؟ امام فرمود: این چه ضررى به امامتش مىزند؟! چون عیسى علیهالسلام با اینکه بیش از سه روز نداشت، حجّت خدا بود.6
ویژگىها
صفوان بن یحیى از شخصیتهاى بسیار بزرگ تاریخ تشیّع، و از جمله فقیهان، محدّثان و متکلّمان بىنظیر و اصحاب نزدیک ائمه علیهمالسلام بود. وى علاوه بر مقام شامخ علمى، جایگاه والایى در زهد و عبادت داشت. وى براى گذران زندگى به بزّازى مشغول بود.
صفوان از بیش از 140 تن از یاران امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهمالسلام روایت نقل کرده است.7 و شاگردان فراوانى هم به عالم دانش تحویل داده؛ به جاست در اینجا به ذکر ویژگىهاى این دانشمند پارسا بپردازیم:
1. در اوج تقوا
صفوان در پرهیزگارى و تقوا کمنظیر بود. گویند: یکى از همسایگان وى در مکه از او خواست دو دینارش را به کوفه ببرد. صفوان نپذیرفت و گفت: من شتر سوارى خود را کرایه کردهام. و در وقت کرایه، آن دو دینار جزو اسباب من نبود. پس صبر کن تا از کسى که شتر را از او کرایه کردهام، اجازه بگیرم.8
2. نایب خاصّ امام رضا و امام جواد علیهماالسلام
از جمله وکلا و نایبان خاصّ حضرت رضا و حضرت جواد علیهماالسلام صفوان بن یحیى بود.9 وى افزون بر جمعآورى وجوهات شرعى، مأموریت خطیر نشر روایات اهلبیت و هدایت شیعیان و مبارزه با خطوط انحرافى و التقاطى موجود در آن عصر را هم برعهده داشت.
3. مورد عنایت امام رضا علیهالسلام
معمّر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از زکات غلّه خود مقدارى را به صفوان بخشید. وقتى من آن مقدار را بر داشت کردم و به امام رضا علیهالسلام گزارش دادم، حضرت فرمود: «رحم اللّه اسماعیل بن خطاب بما اوصى به الى صفوان بن یحیى و رحم اللّه صفوان، فانّهما مِنْ حزب آبائى علیهمالسلام و مَنْ کان مِن حزبنا ادخله اللّه الجنة؛ خداوند اسماعیل بن خطاب را به سبب سفارشى که در حقّ صفوان بن یحیى کرده است، رحمت کند. و خداوند صفوان را رحمت نماید، چون آنان جزو حزب پدرانم ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ هستند و هرکس از حزب ما باشد، خداوند او را داخل بهشت مىکند.»10
4. عادل واقعى
محمد بن عیسى یقطینى گوید: امام رضا علیهالسلام بستهاى لباس و چند غلام و مقدارى دینار و یک راهنما براى من و یک راهنما براى برادرم موسى و یک راهنما براى یونس بن عبدالرّحمان فرستاد و دستور داد از سوى ایشان، حجّ به جا آور... امام فرموده بود که پولها در چند راه مصرف گردد؛ بخشى را به خانوادهاش بدهیم، قسمتى را به گروهى نیازمند که در آمدى ندارند و 300 دینار را به زنى از خویشاوندان آن حضرت که یکى از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهرهمند سازم. حضرت فرموده بود براى طلاق، صفوان بن یحیى و شخص دیگرى را ـ که راوى نامش را از خاطر برده ـ شاهد قرار دهم.
علامه مامقانى پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا علیهالسلام صفوان بن یحیى را فرد عادلى مىدانست. چون از ضروریات مذهب تشیّع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند.11
5. عابدى وارسته
صفوان بن یحیى هر روز 150 رکعت نماز مىخواند و هر سال، سه ماه روزه مىگرفت و سه بار زکات مىداد.12 و از برخى شواهد و قرائن به دست مىآید که او به هنگام مشکلات بزرگ و امور مهم، در پرتو «عبادت و نماز» با عنایات الهى چاره سازى مىنمود و معضلاتش را حل مىکرد.
6. صحابى مخصوص اهلبیت علیهمالسلام
صفوان بن یحیى یکى از یاران خاصّ امامان کاظم، رضا و جواد علیهمالسلام بود و آن بزرگواران به او توجّه زیادى داشتند. نجاشى در این باره گوید: «کانت له عنده منزلة شریفة13؛ صفوان مقام و منزلت بزرگى نزد حضرت رضا علیهالسلام داشت.»
7. تسلیم محض ائمه علیهمالسلام
على بن حسین بن داود قمى گوید: از امام جواد علیهالسلام شنیدم که صفوان بن یحیى و محمد بن سنان را به نیکى یاد مىکرد و مىفرمود: «رضى الله عنهما برضاى عنهما فما خالفانى قطّ؛ خداوند به سبب خشنودى من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگرى شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند.»14
8. عشق به خاندان عصمت علیهمالسلام
ارادت صفوان نسبت به اهلبیت عصمت علیهمالسلام به اندازهاى بود که حفظ جان امام رضا علیهالسلام را بر خود واجب مىشمرد؛ چنانکه خود او گوید: وقتى امام کاظم علیهالسلام از دنیا رفت و امام رضا علیهالسلام جانشینى خویش را اعلام فرمود، ترسیدم به جان ایشان آسیبى رسد. لذا به آن حضرت عرض کردم:
شما موضوع مهمّى را آشکارا بیان داشتید و ما بر جان شما بیمناکیم؛ چرا که ممکن است از سوى وى (هارون الرشید) به شما گزندى رسد.15
همچنین وقتى اصحاب بزرگ ائمه، نظیر صفوان بن یحیى و یونس بن عبدالرّحمان از شهادت امام رضا علیهالسلام آگاه شدند، در مجلسى در منزل عبدالرّحمان بن حجّاج گرد آمده، در عزاى آن امام همام به شدّت گریستند و ناله سردادند.16 این واکنش جز در پرتو عشق و علاقه شدید، قابل تفسیر نیست.
9. وفادارى به امامان شیعه
عبداللّه بن صلت گوید: اواخر حیات امام جواد علیهالسلام به حضورش شرفیاب شدم. امام فرمود: «جزى اللّه صفوان بن یحیى و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عَنّى خیراً فقد وفوا لى17؛ خداوند متعال به صفوان بن یحیى، محمد بن سنان و زکریا بن آدم به سبب وفاداریشان نسبت به من، پاداش خیر دهد».
10. شکوه علم
پایه علمى صفوان در فقه و حدیث بدان حدّ رسید که او را از جمله فقهاى درجه اوّل و مهمترین شاگردان حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام شمردهاند.18 وى سى اثر علمى از خود بر جاى نهاد و در این راستا کمک شایانى به جهان اسلام نمود.
عروج
این فقیه طراز اوّل شیعه، پس از یک عمر تلاش بىوقفه در پى دانش اندوزى و نشر مکتب نورانى اهلبیت علیهمالسلام و تربیت شاگردانى برجسته، در فضاى هراسانگیز حکومت عباسى و مبارزه با کج فکرىها و انحرافات عقیدتى، در سال 210 ق. در شهر مدینه دارفانى را وداع گفت.
پس از رحلت وى، امام جواد علیهالسلام براى تدفین او حنوط و کفن فرستاد و به اسماعیل بن موسى فرزند امام کاظم علیهالسلام دستور داد بر جنازه مطهّرش نماز بخواند.19
پىنوشتها:
1. ر.ک: کلیات فى علم الرجال، ص 174 به بعد.
2. ر.ک: به تنقیح المقال، ج 2، ص 101.
3. رجال نجاشى، ص 197.
4. الغیبه، شیخ طوسى، ص 61.
5. دلائل الامامه، ص 200.
6. کافى، ج 11، ص 321.
7. در مورد اسامى استادان صفوان، ر.ک: مشایخ الثقات و جامع الرواة، ج 1، ص 413 ـ 417؛ معجم رجال الحدیث، و دیگر مآخذ رجالى.
8. تحفةالاحباب، ص 221؛ نقدالرجال، ص 173.
9. رجال نجاشى، ص 197.
10. اختیار معرفةالرجال، ج 2، ص 792؛ مقایسه کنید با تنقیح المقال، ج 2، ص 100.
11. تنقیح المقال، ج 2، ص 100 و 101.
12 و 13. ر.ک: رجال نجاشى، ص 197.
14. اختیارمعرفةالرجال، ج 2، ص 792 و 793.
15. بحارالانوار، ج 49، ص 113.
16. ر.ک: مدینةالمعاجز، ج 7، ص 290 و 291.
17. اختیار معرفةالرجال، ج 2، ص 792.
18. البته یونس بن عبدالرحمان هم از چنین منزلتى برخوردار بود. (ر.ک: کلیات فى علم الرجال، ص 175).
19. اختیار معرفةالرجال، ج 2، ص 792.