آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

اشاره: سخن در بیان روایات مربوط به دعای تعجیل فرج بود. دو روایت و برخی از نکات آنها را توضیح دادیم. اکنون به بقیه بحث توجه فرمایید.
روایت سوم
روایت سوم از امام صادق، علیه السلام، است و دو بخش دارد. بخش اول درباره قوم بنی اسرائیل است که سالیان دراز زیر سلطه و شکنجه و اختناق شدید حکومت فرعون بسر می بردند. در این بخش، امام صادق، علیه السلام، توضیح می فرماید که بنی اسرائیل از ظلم و ستم فرعون به ستوه آمده و به درگاه الهی روی آوردند; نالیدند و دعا کردند تا اینکه خداوند متعال نیز درخواست آنان را اجابت فرمود و زمان درازی را که قرار بود حضرت موسی بعد از آن زمان به نجات بنی اسرائیل بشتابد از آنان برداشت و به حضرت موسی و هارون امر فرمود تا آنها را از ظلم و حاکمیت فرعون خلاصی بخشند و بدین ترتیب در اثر رو آوردن به درگاه الهی، استغاثه و درخواست از حضرت ربوبی، فرج و گشایش نیز به آنان رو آورد; زمانی دراز بر آنان تعجیل شده و جلو افتاد.
اما بخش دوم روایت: آنگاه امام صادق، علیه السلام، به بیان قسمت دوم حدیث پرداخته و می فرماید:
هکذا انتم لو فعلتم لفرج الله عناهمین طور شما [شیعیان و مسلمانان] هم اگر چنین کنید [و به درگاه خدا بنالید و دعا نمایید] خداوند به کار ما گشایش خواهد داد و فرج ما [خاندان] را خواهد رسانید.
فاما اذا لم تکونوا فان الامر ینتهی الی منتهاه. (1)
اما اگر اینچنین نباشید، این امر (یعنی امر غیبت) تا آخرین لحظه مقدر خود طول خواهد کشید.
برخی از نکات این روایت
در این روایت شریف، توجه به برخی از نکات ضروری است:
1- همان گونه که از حدیث برمی آید، بنی اسراییل با روی آوردن به خداوند و تغییر دادن روحیه و حالت فردی و اجتماعی خویش، زمینه را برای استجابت دعا و تغییر وضعیت موجود خود یعنی نابودی حکومت ظالمانه فرعون آماده نمودند; و این چیزی جز همان تحقق سنت حضرت حق در جهان نیست که:
خداوند وضع هیچ امتی را تغییر نمی دهد مگر آن که آنان خود را تغییر دهند. (2)
البته به نظر می رسد که بنی اسراییل در مورد وضعیت اجتماعی خود و مقابله با فرعون و خلاصه دیگر زمینه های آمدن حضرت موسی نیز به تلاش و جهاد پرداخته بودند، اما محتملا چون حضرت صادق، علیه السلام، در مقام بیان اهمیت دعا و توجه به خداوند سبحان و تاثیر سرنوشت ساز و نقش اصیل و محوری آن در به ثمر رسیدن تلاشها و مجاهدات بوده اند، تنها آن را بیان فرموده اند.
بهترین دلیل آنچه گفتیم خود دعا کردن دسته جمعی بنی اسراییل است; زیرا این حالت، بیانگر نارضایتی آنان از حکومت ظالمانه فرعون، اعراض آنان از وضع موجود خویش و آمادگی برای پذیرش حکومت الهی حضرت موسی، علیه السلام، است. همین قدر غفلت زدایی و تغییر وضعیت خود، موجب شد تا سنت الهی در مورد آنان تحقق پذیرد و دعا و در خواستشان به درگاه حضرت حق پذیرفته شود. در عین حال، چنانکه اشاره گردید، آنچه در این روایت مورد تاکید قرار گرفته، تاثیر بسیار مهم و تعیین کننده دعا و استغاثه به درگاه الهی (برای رسیدن فرج) است. یعنی همان گونه که گفتیم شاید بنی اسراییل در تغییر وضع خود و ایجاد زمینه های قیام و آمدن حضرت موسی به مبارزه و مقاومت در برابر فرعون نیز پرداخته بودند (و این از مهمترین شرایط رهایی از ظلم فرعون و نیل به آزادی برای آنان بوده است) اما از دعا، توجه به خداوند و آمادگی روانی و روحی برای نیل و پذیرش حکومت حجت حق و پیامبر خود غافل بوده اند; اما با روی آوردن به درگاه احدیت و دعا و التماس و درخواست از قادر متعال، این نقص را برطرف کرده و زمینه پذیرش و رسیدن به هدف بزرگ و نهایی خویش را کامل نموده اند.
2- نکته مهم در روایت این است که در اثر دعا و درخواست و استغاثه بنی اسراییل، آمدن حضرت موسی برای بنی اسراییل و سرنگون کردن حکومت فرعونی و نجات از سلطه او، زمانی دراز یعنی دهها سال جلو می افتد و به تعبیر دیگر «دعای تعجیل فرج » برای آنان به اجابت می رسد.
آنگاه امام صادق، علیه السلام، همین نکته را در پایان حدیث به شیعیان و پیروان خود گوشزد نموده و در حقیقت، هدف اصلی خویش را از ذکر داستان بنی اسراییل بیان می فرماید و آن این است که این سنت الهی در هر زمانی تحقق پذیراست. اگر شما شیعیان نیز، در کنار دیگر آمادگیها، به درگاه الهی روی آورده و با دعا و درخواست و استغاثه، فرج ما اهل بیت را از خداوند درخواست کنید. حضرت حق آن را اجابت می فرماید و حکومت الهی ما به وقوع خواهد پیوست. و به بیان دیگر، خداوند متعال در فرج ما تعجیل خواهد کرد و امر حکومت ما را خواهد رساند; در غیر این صورت (یعنی در اثر غفلت و بی توجهی شما) مساله غیبت امام و حجت الهی روند طبیعی خود را تا آخرین لحظه طی خواهد کرد و به درازا خواهد کشید.
3- نکته مهم دیگری که در این روایت به چشم می خورد این است که عامل اساسی در دعا و رسیدن به مطلوب، التماس، اصرار و تضرع به درگاه خداوند است. بنابراین صرف به زبان آوردن دعا بدون روحیه طلب، استغاثه، اصرار و آمادگی نمی تواند تاثیری مهم و اساسی داشته باشد. چنانکه در روایت دیدیم بنی اسراییل از غفلت خویش به در آمده، جدا و حقیقتا به درگاه الهی روی آوردند، نالیدند، دعا و درخواست کردند و با گریه و تضرع، نجات و رهایی خود را از خداوند متعال طلب کردند.
نتیجه روایت
نتیجه روایت این است که: از جمله شرایط و زمینه های حتمی رسیدن امر فرج و حکومت اهل بیت، علیهم السلام، درخواست جدی و حقیقی مردم از خداوند، آن هم با گریه و دعا و اصرار و تضرع است. در غیر این صورت، خدای ناخواسته، غیبت امام عصر، علیه السلام، روند طبیعی خود را تا آخرین لحظه طی خواهد کرد و به درازا خواهد کشید.
بنابراین، مردم باید توجه کنند که آرمانی دارند بس مقدس، حیاتی، سرنوشت ساز، مکتبی و انسانی و تحقق این آرمان شرطی مهم دارد و آن، تشنگی، خواهش، آمادگی و روی آوردن به خداوند متعال و خواستن آن از درگاه ربوبی است. و اینکه هرچه این عطش و آمادگی و درخواست از خداوند، بیشتر و عمیقتر باشد، آن آرمان زودتر به تحقق خواهد پیوست و امام صادق، علیه السلام، نیز در روایت مذکور برهمین نکته تاکید می فرماید و نیز هشدار می دهد که اگر مردم از دعا و تضرع به درگاه الهی (برای تحقق آن) غفلت نمایند، این آرمان در دیرترین و دورترین موعد خود محقق خواهد گشت.
در واقع امام صادق، علیه السلام، در این حدیث گرانقدر، دو نکته مهم را القا می فرماید:
یکی اینکه دعا و تضرع به درگاه ربوبی و فرج و ظهور را به طور جدی از خداوند خواستن، تاثیر جدی دارد و آن را به جلو می اندازد; زیرا تحقق ظهور بستگی به آمادگی، تشنگی، توجه، بیداری و خلاصه شایستگی مردم دارد و همه این عوامل در دعا و تضرع و خواستن حقیقی از خداوند جمع است.
و دیگر اینکه امام صادق، علیه السلام، دوستان و شیعیان خاندان نبوت را هشدار و آگاهی می دهد که از غفلت خارج شده و شایستگی لازم را کسب کنند; بیدار شوند و به آستان حضرت حق رو آورند، از خداوند ظهور امام خود را در خواست نمایند.
چند پرسش
پرسش اول: اینکه شما این قدر بر مساله دعا، تضرع و استغاثه به درگاه خداوند برای رسیدن ظهور امام عصر، علیه السلام، پافشاری می کنید، این امر با عدم آمادگی مردم، غفلت آنان و عدم بلوغ عقلی و روحی آنان اصلا سنخیت ندارد. به علاوه، دعا کردن در چنین حالتی نیز از محتوا و تاثیر خود برخوردار نخواهد بود.
پاسخ به این ایراد، به طور خلاصه در سطور قبلی داده شد. چنانکه دیدیم اساسا بیان امام صادق، علیه السلام، برای بیدار کردن و تنبه مردم نسبت به همین غفلت و عدم آمادگی است. اگر قرار باشد ما همواره عدم آمادگی مردم را بنگریم، پس هیچ گاه نباید از ظهور امام عصر، علیه السلام، و تحریک و ترغیب مردم برای طلب جدی از درگاه ربوبی سخن بگوییم. بالاخره باید با این غفلت و عدم آمادگی مبارزه کرد، هشدار داد، آنان را ترغیب و تشویق نمود و کم کم زمینه پذیرش ظهور را در آنها به وجود آورد و (همانطور که اشاره کردیم) خود این دعا و درخواست و تضرع به درگاه الهی، بخصوص در حالت دسته جمعی و عمومی اش، در به وجود آوردن این زمینه و آمادگی بسیار مؤثر است.
به علاوه، بارها اشاره نمودیم که این دعا و درخواست، در کنار دیگر آمادگیها باید باشد تا تاثیر واقعی خود را ببخشد.
از این گذشته، اکنون با گذشت بیست سال از انقلاب اسلامی ایران و بیداری و آمادگی نسبی مردم ایران (و بلکه مسلمانان و مستضعفان جهان)، به نظر می رسد سخن گفتن از «عدم بلوغ عقلی و روحی مردم » چندان موجه نباشد. اگر این سخن در نیم قرن قبل و پیشتر از آن گفته می شد، می توانست وجهی داشته باشد; اما اکنون شرایط و زمانه و زمینه نسبت به آن دوران بسیار عوض شده است و افکار عمومی دنیا، روند تکاملی بشر و بلوغ فکری و عقلی انسانها برای پذیرش چنین واقعه ای رشد چشمگیری نموده است. پس در چنین شرایطی، سخن گفتن از آن آرمان مقدس و زمینه سازی برای تحقق آن، از جمله دعا و تضرع به درگاه الهی از تناسب و سنخیت به دور نیست. امید است با لطف الهی این تناسب و آمادگی به کمال خود برسد.
و نکته دیگر اینکه این ما نیستیم که بر مساله دعا و تضرع و استغاثه پافشاری می کنیم; چنانکه ملاحظه می شود خود رهبران دینی و امامان معصوم، علیهم السلام، از جمله حضرت صادق، علیه السلام، در احادیث و فرموده های خود به این امر تاکید فرموده اند.
پرسش دوم: از کجا که خطاب امام صادق، علیه السلام، به شیعیان زمان خود نباشد؟ مگر نه اینکه برخی از ائمه، علیهم السلام، بخصوص امام صادق، علیه السلام، در پی زمینه سازی برای تشکیل حکومت در زمان خود بوده اند؟ پس شاید حدیث آن حضرت فقط متوجه مخاطبان همان زمان بوده است؟
پاسخ: اینکه امام صادق، علیه السلام، در پی زمینه سازی برای تشکیل حکومت و تحقق «امر» بوده اند، صحیح و متین است. اینکه اگر شیعیان آن حضرت آمادگی از خود نشان می دادند، بی تردید آن حضرت بدین امر دست می زد، این نیز صحیح است. اما قرائن و شواهدی که در خود روایت است، با احتمال مذکور سازگار نیست، زیرا:
اولا، آن حضرت در پایان روایت سخن از «منتهی شدن امر غیبت به آخرین و دورترین مرحله آن » می فرماید; و می دانیم که این موضوع مختص به امام عصر، علیه السلام، است و نه امام صادق و نه هیچ امام دیگری غیبت نداشته اند.
ثانیا، به فرض هم که احتمال مذکور را بپذیریم، باز هم فرمایش امام صادق، علیه السلام، با انطباق آن با زمان ما منافاتی ندارد. یعنی سخن آن حضرت «منحصر» به زمان و مخاطبان ایشان در آن برهه نیست، بلکه می تواند مصادیق متعددی داشته باشد که بر همه زمانها، از جمله زمان ما نیز منطبق گردد. بعلاوه، سیاق روایت و روح کلی حاکم بر آن گواهی می دهد که آن حضرت درباره دعای تعجیل فرج، برطرف شدن زمان غیبت و آمدن منجی سخن گفته اند که فقط بر امام عصر ،عجل الله تعالی فرجه، و شؤون ایشان انطباق دارد.
پرسش سوم: یک پرسش مهم دیگر نیز وجود دارد و آن این است که در این روایت، سخن از آمدن حضرت موسی برای سرنگونی حکومت ظالمانه فرعونی و رهایی بنی اسراییل از سلطه جابرانه اوست; با این وصف آیا این روایت با وضعیت کنونی ما در نظام جمهوری اسلامی و برپایی حکومت حق سازگار است؟ زیرا ما در زمان طاغوت زندگی نمی کنیم تا از خداوند بخواهیم ما را از آن نجات دهد.
پاسخ: پاسخ این پرسش نیز بس روشن است. اولا، آنچه در روایت امام صادق، علیه السلام، بخصوص در قسمت دوم مورد تاکید قرار گرفته، لزوما مبتنی بر این نیست که دعای تعجیل فرج برای رهایی از سلطه و حکومت طاغوت است; بلکه روح و جوهره حدیث (چنانکه در سطور قبل نیز بدان اشاره شد) توجه به آرمان مقدس و بزرگ اسلام است; یعنی رسیدن فرج و ظهور امام عصر، علیه السلام، است.
به بیان دیگر روی سخن متوجه جنبه مثبت و آرمانی و اثباتی قضیه است، بدین معنا که امام صادق، علیه السلام، با هشدار و تذکار خود می خواهند مردم را به سوی آرمان بزرگ ظهور و فرج سوق دهند و این اعم است از اینکه مردم قبل از رسیدن به این آرمان بزرگ، در مراحل قبلی و مقدماتی آن باشند; مانند دوران ما که در نظام مقدس جمهوری اسلامی زندگی می کنیم; نظامی که آرمان نهایی اش رسیدن به دولت کریمه اهل بیت و حکومت جهانی امام عصر، علیه السلام، است. و یا اینکه قبل از رسیدن به این آرمان بزرگ، جامعه ای و ملتی در زیر سلطه طاغوت باشند; در این صورت حدیث مذکور مشکلی نخواهد داشت. اشکال در سخن مستشکل در صورتی بروز می کند که ملتی مانند ما در نظام برحق و مقدس جمهوری اسلامی زندگی کنند. در این حالت آیا حدیث امام صادق، علیه السلام، باز هم صادق خواهد بود؟
پاسخ مثبت است; زیرا اشکالی ندارد که ملتی در نیمه راه برپایی اسلام عزیز، آرمان رسیدن به مرحله نهایی و تکاملی آن را داشته باشد و برای زودتر رسیدن به آن، به درگاه خداوند روی آورده و با دعا و استغاثه آن را طلب نماید; بلکه باید گفت مگر ما آرزو، خواسته و آرمانی جز این داریم؟!
ثانیا، ما باید وسعت دید و گستره نگرش خود را از محدوده کشور و نظام خود فراتر ببریم و امت اسلام و بلکه مستضعفان و محرومان جهان را در نظر بگیریم.
آیا اکنون کشورهای اسلامی گرفتار چنگال طاغوتها و فرعونها نیستند؟ آیا بشر مستضعف و سیه روز کنونی در جهان، تحت سلطه استکبار به سر نمی برد؟ آیا در آتش ظلم آن نمی سوزد؟ آیا ستم و بیداد و بدبختی و تباهی دنیا را فرا نگرفته است؟
نکته ظریف دیگری که ظاهرا در فرمایش امام صادق، علیه السلام، دیده می شود در تغبیر «لفرج الله عنا» است (اگر شما شیعیان از خداوند بخواهید، خداوند متعال «برای ما» گشایش و فرج را خواهد آورد).
اگر منظور امام صادق، علیه السلام، خود اهل بیت باشد، در این صورت مفهوم این بخش از حدیث این خواهد شدکه: اگر شما شیعیان از خداوند درخواست کنید، ما را از سختی و فشار نجات داده و «به کار ما» گشایش عنایت خواهد فرمود.
چنانچه استنباط نکته مزبور صحیح باشد، این روایت باید شیعه و دوستدار اهل بیت، علیهم السلام، بخصوص دوست و منتظر امام عصر، علیه السلام، را در غمی عمیق و غصه و اندوهی بس ژرف فرو ببرد; زیرا محب از ناراحتی و گرفتاری محبوب در رنج و اندوه می افتد. تردیدی نیست که امروز روی این کره زمین، کسی مانند امام و مولایمان امام زمان، ارواحنافداه، غمناک و اندوهگین نیست. او کسی است که بتمامی حوادث و وقایع آگاهی دارد. بیش از همه از ظلمها، ستمها، استثمارها، استکبارها، فسادها، و نیز از غفلتها و جهالتها رنج می برد و ناراحت است.
او کسی است که مامور و ذخیره الهی برای برطرف کردن تمامی این سیاهیها، تباهیها، بی عدالتیها و نامردمیهاست. او منتظر آن است که مستضعفان و محرومان جهان، امت اسلام و بخصوص دوستان و شیعیانش تشنه و خواهان او شوند; او را بخواهند و ظهور و فرجش را از حضرت حق طلب نمایند تا زمینه روانی و روحی لازم برای حکومت آن عزیز فراهم آید.
او کسی است که حکومت بر جهان، حق او و تنها شایسته اوست و چون می بیند این حق در چنگ نااهلان و حاکمان ستمگر جهان افتاده، غم و غصه وجود مبارکش را فرا می گیرد. به این حدیث (3) خوب بنگرید; امام باقر، علیه السلام، فرمود:
ما من عید للمسلمین اضحی و لا فطر الا و هو یتجدد لآل محمد فیه حزن... لانهم یرون حقهم فی ید غیرهم
هیچ عید قربان و عید فطری فرا نمی رسد مگر اینکه غم و اندوه آل محمد تازه می شود; زیرا حق خود را در دست نااهلان می بینند.
در حقیقت می توان به نوعی تعبیر کرد که گویا آن حضرت «گرفتار دست ظالمان و ستمگران » است و دعا برای فرج آن حضرت از مهمترین واجبات و فرایض است. شاید معنای جمله و فرازی از دعای عصر جمعه در حق آن حضرت، ناظر به همین معنا باشد. در این فراز می خوانیم:
و خلصه من ایدی الجبارین.
بار الها آن حضرت را از دست ستمگران رهایی بخش.
البته به نظر عمیقتر باید گفت آن حضرت با تکیه بر قدرت لایزال الهی و با پشتوانه والاترین مرتبه بندگی و بودیت حضرت حق، هیچ ترس و باکی از هیچ قدرتی جز حضرت ربوبی ندارد، اما گرفتاری و ناراحتی دوستان و شیعیان آن حضرت بلکه گرفتاری و ناراحتی تمامی انسانهای دربند و محروم و مستضعف است که قلب مقدس و نازنینش را از شدت غم و غصه می فشارد و در اندوه فرو می برد.
شیعیان و دوستان آن حضرت، فرزندان معنوی آن بزرگوارهستند، و ناراحتی آنان به حقیقت ناراحتی ایشان است. (4) و اگر در حدیث تعبیر به «عنا» (فرج و گشایش «ما») شده، در واقع ناراحتیها و گرفتاریهای شیعیان و دوستان خود را در نظر داشته اند.
در هر حال، اعتقاد، معرفت، محبت و ارتباط درونی و معنوی دوستداران و منتظران آن عزیز ایجاب می کند برای فرج و ظهورش به درگاه الهی بنالند و با دعا و استغاثه آن را از حضرت پروردگار طلب نمایند. هر چه این معرفت و محبت بیشتر باشد، محب بیشتر خواهد سوخت.
و از رنج و ناراحتی محبوب، غمگینتر و گرفته تر خواهد شد و در نتیجه برای فرج و ظهور او بیشتر دعا خواهد کرد.. (5)
پی نوشتها:
1. السلمی السمرقندی، محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیر العیاشی، ج 2، ص 154.
2. سوره رعد (13)، آیه 11.
3. سیدبن طاووس، کتاب الاقبال، ص 279.
4. از امام معصوم حضرت ابوالحسن، علیه السلام، نقل شده است که در حدیثی در وصف شیعیان فرمود:
ما من احد من شیعتنا یمرض الا مرضنا لمرضه، و لا اغتم الا اغتممنا لغمه، و لا یفرح الا فرحنا لفرحه...
هیچ یک از شیعیان ما نیست که مریض شود مگر اینکه ما نیز بخاطر او مریض می شویم; و مغموم و اندوهگین نمی شود مگر اینکه ما نیز بخاطر او غمگین می شویم; و خوشحال نمی گردد مگر اینکه ما نیز بخاطرش خوشحال شویم...; (الشیخ الصدوق، صفات الشیعه، ص 3)
5. گر چه مقال رو به پایان آمد، اما بابی تازه از سخن دل باز شد; لیکن ضیق مجال اجازت ورود به آن را به ما نمی دهد. بدین روی تو دوستدار و محب امام زمان، خود بدین باب وارد شو و بهره خویش را از آن برگیر.

تبلیغات