پژوهشى پیرامون تعداد همسران و فرزندان امام حسن(ع)
آرشیو
چکیده
متن
یکى از ابعاد و زوایاى قابل تأمّل و کنکاش در زندگانى اشخاص، به ویژه شخصیتهاى بزرگ جهانى، بررسى تعداد همسران و فرزندان و کیفیّت برخورد با آنهاست.
به همین جهت در این نوشتار، برآنیم تا در خصوص خانواده امام حسن مجتبى علیهالسلام بحثى را ارائه دهیم. این بحث از سوى مورّخان زیادى مورد پژوهش قرار گرفته است؛ ولى متأسفانه مطالب غیر واقعى و دور از حقیقت نیز در کتابهاى تاریخى آمده؛ تا جایى که امروزه ـ که «عصر فضا و اتم» نام گرفته است ـ با نهایت بىدقتى و یا دشمنى، در کتاب دائرة المعارف اسلامى1 (نوشته مستشرقین) چه نسبتهاى ناروایى به ساحت مقدس امام حسن علیهالسلام داده مىشود!
بنابراین چه نیک و ضرورى است که در این مقوله، بحثهاى دقیقى ارائه شود؛ تا حقایق روشن شده، نسبتهاى ناروا نیز از ساحت قدسى آن معصوم زدوده گردد.
در خصوص فرزندان آن حضرت چندان اختلافى نیست و چنانچه اختلافات جزیى در تعداد آنها وجود داشته باشد، اما این اختلافات دست مایه اتهامات و نسبتهاى ناشایست نشده است؛ بلکه در محدوده بحثهاى تاریخى، محدود مانده است. ولى در خصوص تعداد همسران آن حضرت، بسیارى از مورّخان راه افراط را پیش گرفتهاند و در این وادى بسى جولان دادهاند، لاجرم فرسنگها از حقایق و واقعیتها فاصله گرفتهاند.
از این رو برماست که به بررسى و تحقیق بپردازیم؛ تا در حدّ امکان، حقایق مجهول آشکار گردد. آنچه در زبان مردم و در نوشتار بسیارى از مورّخان؛ حتى برخى از مورّخان شیعه راه یافته است و شاید تا مرز پندار مسلّم نیز پیش رفته، این است که امام حسن علیهالسلام داراى همسران متعدّد و کثیرى بوده است. گرچه تعدادى از تاریخ نگاران در این مورد اتفاق نظر دارند؛ اما در مورد تفسیر و تحلیل آن، هرگز یک رأى وجود ندارد.
دشمنان اهلبیت علیهمالسلام و همچنین کسانى که پى به حقیقت والاى امامت نبردهاند و هرگز کام معرفتشان با چشمه زلال و شفاف ولایت آشنا نگشته است، این مطلب (ازدواجهاى آن حضرت) را دست آویز خود قرار داده، براى سرکوب شخصیت بىنظیر امام حسن علیهالسلام ، به او معترض گشتهاند. آنان، امام علیهالسلام را به عنوان یک شخص عیاش قلمداد کردهاند و علت صلح او را نیز در همین راستا تحلیل و تفسیر نمودهاند. معاندان مىگویند: امام براى راحت ماندن از مشکلات حکومت و براى رسیدن به بزم، ترک رزم نمود و تن به صلح داد. اینان در تأیید کلامشان به هرچیزى تمسّک جسته و در این وادى چنان پیش رفتهاند که موادّ صلحنامه را نیز در همین راستا تفسیر کردهاند.
در مقابل گروه فوق، دوستداران اهلبیت علیهمالسلام هستند که ضمن قبول اصل مطلب (کثرت زوجات) در تحلیل و تفسیر آن نظر دیگرى دارند که با نظریّه فوق در تضادّ کامل است؛ چه اینکه اینان، مطلب را نه تنها کسر شأن شخصیت امام علیهالسلام ندانستهاند، بلکه آن را توجیه کرده و یکى از فضایل و مناقب آن حضرت به حساب آوردهاند.
دلیل این گروه هم این است که امام علیهالسلام شخصاً اقدام به این کار نمىکرده است بلکه خود زنان و والدین آنها اقدام به وصلت با امام کرده و به این کار افتخار مىنمودند. در چنین فضایى بود که آن حضرت بنا به مصالحى، مىپذیرفت.
حال که این دو نظریه متضاد در یک موضوع تاریخى وجود دارد، سزاوار است یک تحقیق و بررسى دقیقى انجام گیرد؛ تا اوّلاً: ماهیّت و صحّت و سقم آن روشن شود و ثانیاً: در صورت اثبات مطلب، علل آن بررسى گردد؛ تا روشن شود. حق با کدامین گروه است؟
نماى کلّى بحث
با توجّه به مطالبى که پیشتر مطرح شد، بحث در این رابطه در چند مقام خواهد بود:
1. تعداد فرزندان امام حسن مجتبى علیهالسلام ؛
2. تعداد همسران امام حسن مجتبى علیهالسلام ؛
3. ذکر روایات و گزارشات و نقد و بررسى آنها؛
4. نقل اقوال نظریه پردازان؛
5. نقد، بررسى، تحلیل و نتیجهگیرىظر مىرسد.
یکى از آنها، قول یعقوبى است که معتقد است امام داراى 15 فرزند بوده است که هشت نفر از آنها پسر و هفت نفر دختر بودند. یعقوبى در کتاب خود، اسامى پسران امام علیهالسلام را نیز متذکر شده، ولى به اسامى دختران اشارهاى نکرده است.
مرحوم طبرسى نیز در اعلام الورى نقل کرده، امام حسن علیهالسلام داراى 16 فرزند دختر و پسر بوده است. او در کتاب خود، اسامى آنها را نیز با ذکر نام مادرانشان یادآور شده که عبارتند از:
ـ زید بن حسن و دو خواهرش امّالحسن و امّالحسین، مادرشان امّبشیر بنت ابىمسعود خزرجى.
ـ حسن بن حسن، مادرش خوله بنت منظور فزاریه.
ـ عمر بن حسن و دو برادرش عبداللّه و قاسم، مادرشان امّولد بوده و عبدالله و قاسم در کنار عمویشان امام حسین علیهالسلام در کربلا به شهادت رسیدند.
ـ عبدالرحمن بن حسن، مادرش امّولد بود.
ـ حسین بن حسن و برادرش طلحه و خواهرش فاطمه، مادرشان امّاسحاق بنت طلحة بن عبیدالله تیمى.
ـ ابوبکر بن حسن، که بنا به نقلى در کربلا شهید شد.
ـ امّعبداللّه، امّفاطمه، امّسلمه و رقیه که از مادران مختلف بودهاند.2
مناسب است در اینجا عقیده شیخ مفید را نیز یادآور شویم که در ردیف نظریههاى میانه است. ایشان در کتاب ارشاد تعداد فرزندان امام حسن علیهالسلام را 15 نفر3 دانسته است. با توجه به اعتبار و دقّتِ علمى شیخ مفید و مطابقت نظریه او با اقوال بسیارى از مورّخان، مىتوان این نظریه را مورد پسندتر دانست. نام فرزندان امام در ارشاد همان است که در کتاب اعلام الورى نقل شده، به استثناى ابوبکر؛ زیرا شیخ مفید او را همان عبداللّه مىداند که در کربلا شهید شده است. به هرحال، نظریه اخیر معقولتر به نظر مىرسد.
کارنامه فرزندان امام حسن علیهالسلام
نکته قابل توجه در خصوص فرزندان و نوادگان امام حسن مجتبى علیهالسلام ـ که کارنامه آنها را زرّین و درخور توجّه و تحسین قرار داده است ـ اینکه عدهاى از آنان توفیق حضور و شرکت در ماجراى خونین کربلا را پیدا کرده و اغلب هم شهید شدهاند. برخى دیگر از فرزندان آن حضرت که چنین توفیقى پیدا نکردند، در میان مردم از چنان حُسن معاشرتى برخوردار بودند که تاریخ، همواره نام و یاد نیک آنها را یادآور شده است، که به یک نمونه از آنها اشاره مىکنیم.
حسن مثنّى
یکى از فرزندان امام حسن مجتبى علیهالسلام معروف به «حسن مثنّى» است که با عموى گرامىاش در کربلا حضور داشت. وى قهرمانانه جنگید؛ تا بر اثر زخمهاى متعدّد به زمین افتاد. مردم گمان کردند که او کشته شده است؛ آنگاه خواستند سرش را از بدن جدا کنند، ولى معلوم شد که او هنوز زنده است. در این حال، «اسما» پسر خارجه فزارى، شفاعتش کرد. چون مادر او (حسن بن حسن) فزارى بود، از این رو اسما، وى را معالجه نمود؛ تا اینکه بهبود یافت. وى با فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام ازدواج کرد. بیشتر حسنىهایى که در دوران عباسیان، علیه ظلم و ستم قیام کردند، از نوادگان همین شخصیت عظیم و انسان با فضیلت بودند.4
2. تعداد همسران
نظرات در خصوص تعداد همسران امام به دو طریق، از کانال منابع تاریخى، به ما رسیده است:
الف) به صورت گزارش؛
ب) به صورت روایت.
حال باید هریک از موارد فوق را به طور جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهیم و در نهایت، ضمن نقد مطالب مطروحه، نتیجه مطلوب را به دست آوریم.
گزارشهاى تاریخى
در کتابهاى تاریخى، گزارشات مختلفى در این رابطه آمده است که به بعضى از آنها اشاره خواهیم کرد.
ابوالحسن مدائنى:
«کان الحسن کثیر التزویج... و قال اُحصِىَ زوجات الحسن فکنّ سبعین امرأة؛ حسن بن على، بسیار ازدواج مىکرد؛ وقتى همسرانش را شمردند، به هفتاد تن رسید».5
بلخى:
«وکان ارخى ستره على مأتین حُرّة؛ حسن بن على با دویست زن آزاده ازدواج نمود».6
ابوطالب مکّى:
«انه تزوّج مأتین و خمسین امرأةً و قیل ثلثمائة و کان علىٌّ یضجرُ من ذلک؛ حسن بن على 250 زن به همسرى خود درآورد و بلکه گفته شده با سیصد زن ازدواج نمود و پدرش على بن ابىطالب از این امر، رنج مىبرد».7
حسین عمادزاده:
«امام حسن علیهالسلام با چهارصد زن ازدواج کرده است».8
شیخ راضى آل یاسین:
«تعداد همسران امام مجتبى علیهالسلام ، با توجه به فرزندان او، از هشت نفر تا ده نفر تجاوز نمىکند».9
بررسى و تحلیل
اندک تأملى در تاریخ، نشان مىدهد که هیچ گونه گزارش معتبرى در این خصوص از على و خود امام حسن و دیگر امامان معصوم علیهمالسلام نرسیده است. روایات و گزارشهایى را که به على علیهالسلام منتسب کردهاند، فقط صرف انتساب است، آن هم بعد از قرن یکم هجرى؛ که خود این فاصله زمانى، اعتبار این اخبار را مخدوش مىکند.
و مهمتر اینکه اگر چنین چیزى در مورد امام حسن علیهالسلام حقیقت داشت، دستگاه تبلیغاتى بنىامیه، به سرکردگى معاویة بن ابىسفیان، به سادگى از کنار آن نمىگذشتند، و بدون تردید در راستاى مخدوش نمودن چهره امام، از آن بهره مىجستند. چنان که این کار سابقه هم دارد؛ به طورى که پدر بزرگوارش على علیهالسلام را در نظر مردم شام بىنماز جلوه داده بودند.
با توجه به این نکته، هیچ گونه گزارشى در این خصوص از آن زمان دریافت نشده است. بنابراین، نکته فوق به تنهایى دلیل محکمى است بر کذب بودن مطلب ادّعایى.
شایعه ساز چه کسى است؟
اکنون جاى طرح این سؤال است که: چه کسى و با چه انگیزهاى منشأ رواج این گونه گزارشات شده است؟
تحقیق در تاریخ نشان مىدهد، وقتى که در سال 136 هجرى، منصور دوانقى به رغم بیعت با حسنىها، خود به حکومت رسید و بنىالحسن، به ویژه برجستگان و مجاهدان آنها را در مقابل خود مزاحم دید ـ خصوصاً که در آن ایام نهضتهاى مهمّى هم از طرف علویان و سادات حسنى، صورت مىگرفت که گاهى تا حدّ سقوط و نابودى منصور هم پیش مىرفت ـ در این رویداد مهم است که منصور جهت خاموش کردن قیامهاى مردمى، شروع به «ترور شخصیت» مىکند. و در همین راستا اولین تیر افتراء و بُهتان خود را به شجره طیّبه امام حسن علیهالسلام نشانه مىرود. منصور در همین جهت براى توجیه خلافت غاصبانه خود، در خطابهاى براى مردم خراسان به صراحت مىگوید:
«فرزندان ابوطالب در امر خلافت بهرهاى ندارند. پدرشان على براى خلافت به پاخاست ولى سرانجام با شکست مواجه شد و نهایت امر، خود نیز قربانى گشت. پس از آن، فرزندش حسن به پاخاست. به خدا قسم! پولهایى را که به وى عرضه شده بود، پذیرفت و معاویه او را فریب داد و از حکومت محرومش کرد تا اینکه او از شهر کوفه به شهر خود (مدینه) بازگشت و روى به زنان نمود؛ امروز با یکى ازدواج مىکرد و فرداى آن روز، یکى را طلاق مىداد؛ با این شیوه به سر برد تا در بستر خویش بمرد».10
حرکت شوم و شیطانى منصور (دومین خلیفه عباسى) که عمدتاً با انگیزه سیاسى آغاز شده بود، در قالب تبلیغات مسموم علیه امام علیهالسلام ، زمینهاى فراهم نمود تا حامیان منصور، به ویژه قلم به دستان مزدور و حتى گاهى دوستان نا آگاه و نا آشنا به مصالح امت اسلامى نیز به طور ناخواسته با آنان همراهى نمایند. این مسأله تا بدانجا کشید که سرانجام از کاه، کوه ساختند و از موى، مناره، و تعداد همسران امام را در حدّ ارقام نجومى به 400 نفر هم رساندند!
این دروغ پردازان همین مطلب را حربهاى علیه اهلبیت علیهمالسلام و تشیّع قرار دادند؛ تا در سایه آن به حکومت غاصبانه خود استحکام بخشند. با این وصف، جاى تعجّب است که هیچ نام و نشانى از چهار صد همسر ادّعایى وجود ندارد؛ الاّ تعداد اندکى، که آن هم در آن زمان کاملاً معمول و معقول بوده است.
بنابراین، پر واضح است که اغلب این گونه گزارشها با اهداف شوم سیاسى و غرض آلود از طرف رقباى نالایق و غاصب مطرح شده و متأسّفانه در کتابهاى تاریخى نیز جاى گرفته است. و این مطلب جاى چندان تعجّبى هم نیست که چگونه این دروغهاى شاخ دار در کتابها نیز آمده است؟ چرا که حکومت در دست آنها بود و از این روى، مورّخان و کاتبانِ بىتعهّد نیز با امکانات و خطّ و نشان آنان کار مىکردند و مطالب غیر واقعى را در منابع تاریخى وارد مىنمودند؛ همچنان که در خصوص «جعل حدیث» نیز چنین خیانتى انجام گرفت.
اشکالات دیگر
ضمن اینکه با نقل جریان خطابه منصور و دروغپردازى آن، پى به عدم صحّت گزارشات و بىاساس بودن آن بردیم، اشکالات عدیده دیگرى هم مطرح است که به اختصار به بعضى از آنها اشاره خواهیم کرد.
تضادّ فاحش، علامت دروغ فاحش
با توجه به اختلاف شدید در گزارشات و نظرات رسیده در خصوص همسران امام حسن علیهالسلام ، که از هشت نفر تا چهارصد نفر نوشته شده است، مشخص مىگردد دستهاى پنهانى در جریان بودهاند؛ تا براى خدشهدار نمودن چهره تابناک و ملکوتى امام علیهالسلام شایعات بىاساس، طرح و رواج یابد؛ تا فضائل این شخصیت والاى امامت را تحتالشعاع قرار دهند.
معلول، بیانگر علت است
یکى دیگر از راههاى اثبات گزافه گویىها و دروغپردازىها در این خصوص، این است که اگر کسى این تعداد همسر داشته باشد، مىباید چندین برابر آن، فرزند داشته باشد. به ویژه در آن مقطع زمانى که توجه و اهمیّت زیادى به کثرت فرزندان داده مىشد، و بر فراوانى آن (خصوصاً پسر) فخر مىکردند؛ احادیث نبوى هم به امر ازدواج و زیادى فرزندان، تشویق مىنمود همچون: «تناکحوا تکثّروا انّى اُباهى بکم الاُمم یوم القیامة ولو بالسّقط؛11 ازدواج کنید تا فرزندانتان زیاد گردد. من (پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم ) افتخار مىکنم روز قیامت بر زیادى امتم، گرچه از کسانى باشند که در رحم مادرانشان مرده باشند».
با همه اینها، حدّاکثر فرزندى که براى امام حسن علیهالسلام نوشتهاند 31 نفر12 است و این، در حالى است که تعداد 7 نفر13 نیز در کتابهاى تاریخى آمده است.
جواب سؤال مقدّر
چنانچه کسى تصوّر کند که: «امام حسن علیهالسلام زنانِ نازا مىگرفته است یا خود آنها از حاملگى جلوگیرى مىکردهاند و یا فرزندان زیادى متولد شده و بعداً از دنیا رفتهاند.» جواب، روشن است که اولاً: چنین تصوّرى عقلاً مورد قبول نیست و بسیار بعید مىنماید. ثانیاً: هیچ گونه خبر و گزارشى در این مقوله در کتابهاى تاریخى نیامده است. بنابراین، کذب بودن ادّعاهاى این چنینى، روشن و روشنتر مىشود. جاى تعجب نیست که چرا دروغ پردازانِ خنّاس از این نکته غافل ماندهاند؛ زیرا نسیان و فراموشى، از علائم و شاخصههاى بارز دروغگویان است. دروغگو، کم حافظه است؛ امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «انّ ممّا اعان اللّه به على الکذّابین النسیان؛ از چیزهایى که خداوند به وسیله آن علیه دروغگویانو به نفع حق کمک کرده است، فراموشى است».14
زنان ناشناخته
دلیل دیگر بر ردّ ادّعاى مذکور، این است که این همه همسر براى امام حسن علیهالسلام مطرح کردهاند؛ آیا نباید حدّاقل نصف یا31 از آنان از جهت پدر، مادر، قبیله و... مشخص مىشدند؟ در حالى که خیلى از این زنان ادّعایى، حتى نامشان نیز مجهول است.
فقط سه داماد!
با آن همه زنان ادّعایى که براى امام علیهالسلام نوشتهاند، به جا بود که حدّاقل 50 دختر داشته باشد و بالتبع همین تعداد، داماد هم برایش ثبت مىکردند. ولکن در این خصوص فقط سه داماد براى آن حضرت معرفى شده است که عبارتند از:
1. امام زین العابدین علیهالسلام ، شوهر فاطمه (امّعبدالله)؛
2. عبدالله بن زبیر، شوهر امّالحسن؛
3. عمرو بن منذر، شوهر امّسلمه.15
حال در اینجا این سؤال پیش مىآید که: آیا معقول است از چهار صد زن، فقط سه دختر و یا حدّاکثر هفت دختر، متولد شده باشد و تنها سه تن از آنان ازدواج کرده و از بقیه نام و نشانى نباشد؟!
پر واضح است که اگر مطالب ادّعا شده درست مىبود، باید تاریخ، فرزندان و دامادهاى زیادى براى امام ثبت مىنمود؛ ولى همان گونه که اشاره شد، فقط سه داماد براى امام ذکر شده است.
مقایسه زمان امام حسن علیهالسلام با عصر حاضر
با اندکى دقّت و مقایسه عصر امام علیهالسلام با عصر کنونى، صحّت و اعتبار اشکالات مطروحه، مورد تأیید قرار مىگیرد؛ زیرا در شرایط نوین اقتصادى و به رغم تبلیغات گسترده جهانى و منطقهاى که براى کاهش و کنترل جمعیت مىشود و بسیار هم مؤثّر افتاده است، تا جایى که طبق یک نظر سنجى که از مردم آلمان به عمل آمده بود «65 % از مصاحبه شوندگان اظهار داشته بودند، ترجیح مىدهند سگ داشته باشند تا فرزند!»16
امّا با همه این احوال، چندى پیش در روزنامهها نوشته شد: «مردى با دوازده زن داراى چهل فرزند است.» البته این خبر از باب یک نمونه است و گرنه، نمونههاى فراوان دیگر نیز دیده و یا شنیده شده است، مثل مردى که با داشتن دو زن، صاحب نوزده فرزند و مرد دیگرى با چهار زن، صاحب چهل فرزند بود.
خلاصه اینکه امروزه میانگین فرزند براى هر زن، 3 نفر است. بنابراین با همین آمار امروزى و با همه محدودیتها، شخصى که داراى چهار صد زن بوده باشد، حدّاقل باید 1200 فرزند داشته باشد. در صورتى که براى امام علیهالسلام در آن زمان خاص ـ که اهمیّت زیادى به کثرت اولاد مىدادند و حتى بدان فخر و مباهات مىکردند ـ حدّاکثر 31 فرزند و تنها سه داماد ثبت شده است. بنابراین، مقایسه فوق نیز دروغ بودن کثرت زوجات امام علیهالسلام را ثابت و تأیید مىکند.
اشکال دیگر
اشکال مهمتر دیگرى به مسأله جنجالى تعدّد زوجات، مطرح است که: گرفتارىهاى اجتماعى ـ سیاسى امام، هرگز فرصت و اجازه چنین سرگرمىهاى مبتذل و خوشگذرانىهاى مسأله ساز و لغو را به امام نمىداد. چه اینکه حلّ و فصل امور مردم در خیلى از مواقع، به عهده ایشان بوده است. در این باره مدائنى نقل مىکند:
«امام مجتبى علیهالسلام هر روز بعد از نماز صبح، تا طلوع آفتاب در محراب عبادت مىنشست؛ لکن پس از طلوع آفتاب تا ظهر، جوابگوى گرفتارى هاى مردم بود.»17
و بالاَخره، نکته مهم دیگر اینکه باتوجه به علاقه زیادى که امام به عبادت، تهجّد، شب زندهدارى و روزه داشته است به طورى که حتى روز شهادتش نیز روزه داشت.18 و عبادتهایش زبانزد عامّ و خاص بوده و تعداد سفرهاى حجّش از مدینه تا مکه ـ با فاصله 450 کیومتر ـ آن هم با پاى پیاده، به بیست و پنج بار مىرسید.19 و نیز اموال خویش را سه مرتبه در راه خدا تقسیم کرد؛20 آیا چنین شخصى با گرفتارىها و علائق فوق، مىتواند چهارصد زن داشته باشد؟
آیا داستان کثیرالعیال بودن امام، به داستان کوسه و ریش پهن نمىماند؟.
آیا انسان منصف و حقیقت جو، اطمینان به وجود توطئه عظیم از سوى دشمنان اسلام و اهلبیت علیهمالسلام پیدا نمىکند؟ و آیا آمار ادّعایى را کذب محض نمىبیند؟
روایات شیعه
علاوه بر گزارش هایى که نقل و نقّادى شد، روایاتى هم در خصوص موضوع بحث نقل شده است که ضمن اشاره به بعضى از آنها، در حدّ امکان به نقد آنها خواهیم پرداخت.
عبداللّه بن سنان از امام صادق علیهالسلام نقل مىکند:
«انّ علیّا قال و هو علىالمنبر: لاتزوّجوا الحسن فانّه رجلٌ مِطلاق. فقام رجلٌ من هَمْدان فقال: بلى واللّه لنزوّجنّهُ و هو ابن رسول صلىاللهعلیهوآلهوسلم و ابن امیرالمؤمنین فإنْ شاء امسک و إنْ شاء طلّق21؛ على بنابیطالب در حالى که بر روى منبر بود، فرمود: دخترانتان را به ازدواج فرزندم حسن درنیاورید؛ زیرا او، مردى است که زیاد طلاق مىدهد. در آن هنگام مردى از اهل هَمْدان برخاست و گفت: سوگند به خدا! ما دخترانمان را به ازدواج او درخواهیم آورد؛ زیرا او فرزند پیامبرخدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم و امیرالمؤمنین علیهالسلام است. پس چنانچه او را خواست، نگه مىدارد و اگر نخواست، طلاق مىدهد.»
مرحوم کلینى از یحیى بن ابىیعلا نقل مىکند از قول امام صادق علیهالسلام :
«همانا حسن بن على پنجاه زن را طلاق داد و امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: اى مردم کوفه! به حسن زن ندهید؛ زیرا وى، مردى است که زنان را طلاق مىدهد...» .22
در محاسن برقى از امام صادق علیهالسلام روایت شده است: «مردى خدمت امیرالمؤمنین رسید، عرض کرد: آمدهام با شما مشورتى بکنم؛ زیرا حسن و حسین و عبداللّه بن جعفر جهت خواستگارى دخترم آمدهاند. حضرت فرمود: کسى که مورد مشورت قرار مىگیرد، باید امین باشد؛ راجع به فرزندم حسن، همانا او زنان را طلاق مىدهد و اما حسین براى دخترت بهتر است، پس دخترت را به ازدواج حسین درآور.»23
بررسى روایات
گرچه روایات فوق از روى حُسن نیت و البته مقدارى هم از روى ساده اندیشى و کم دقّتى، در بعضى از کتابهاى شیعه به مناسبتهاى خاصّ آمده است؛ اما بررسى سند و محتواى احادیث، وجود ضعف و خدشه در آنها را ثابت مىکند.
اما ضعف سند حدیث
در سلسله سند حدیث اوّل، که از عبداللّه بن سنان نقل شده بود، دو نفر از راویان به نامهاى حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه، قرار دارند که هردو از «واقفیه» هستند و قولشان در صورتى مورد قبول است که معارضِ قطعى نداشته باشد و حال آنکه در اینجا معارض وجود دارد؛ زیرا مبغوضیت طلاق از دیدگاه اسلام و احادیث نورانى برکسى پوشیده نیست. و حدیث نبوى «اَبْغَضُ الحلالِ الى اللّه، الطلاق؛24 مبغوضترین کار حلال در نزد خدا، طلاق است». مؤیّد مطلب است.
و حدیث دوم، که از یحیى بن ابىیعلا نقل شده است، این نام در کتابهاى رجال براى دو شخص آمده است که یکى معروف به «کوفى» است و البته توثیق هم شده و اما دیگرى معروف به «رازى» است که مورد بحث بوده و توثیق نشده و چگونگى وضعیت وى مجهول است.25
و امّا روایت سوم که از محمد بن على برقى کوفى نقل شده، باز هم به رغم توثیقش، خالى از اشکال نیست؛ چون او در نقل روایات به افراد ضعیف اطمینان مىکرده. مرحوم نجاشى گفته است: «محمد بن على برقى، مردى صد درصد قابل اطمینان است ولکن در نقل احادیث، بر افراد ضعیف اعتماد کرده است و همچنین داراى روایات مرسله فراوانى است.» از این رو اعتماد بر روایات ایشان، که معارض هم دارد، مشکل است.26
نقد و بررسى محتواى احادیث
اشکالات مهمّ دیگرى هم از حیث محتوا بر آن وارد است؛ چرا که در روایات فوق، واژه «مِطلاق» آمده که به امام حسن علیهالسلام نسبت داده شده بود. در حالى که طلاقهاى مکرّر، مستلزم ازدواجهاى متعدّد است؛ که در بحث قبل، این اتهامات رد شد. ضمناً در اینجا سؤالى پیش مىآید که: چرا امام علیهالسلام بدون مطالعه و شناخت، ازدواج مىکرده تا بعد از مدت کوتاهى مجبور به طلاق شود؟ وانگهى زنان مُطلّقه، از چه خانوادههایى بودهاند و سبب جدایى چه بوده است؟ چه کسانى بر طلاق شهادت دادهاند و زنهاى مطلّقه، پس از طلاق، به همسرى چه کسانى در آمدهاند؟
همه این سؤالات، بىجواب مانده است. در صورتى که افراد دیگرى که اصلاً قابل قیاس با امام نبودهاند؛ احوالاتشان مورد به مورد آمده است.
مجموع مطالب فوق اشکالاتى است که بر احادیث نقل شده وارد شده است. اما اشکال ویژهاى هم بر حدیث سوم، یعنى حدیث برقى، مطرح است که در ذیل به صورت پرسش مطرح خواهد شد:
مشورت کننده چه کسى بود؟
ـ آیا او به صلاحدید حضرت امیر علیهالسلام عمل کرد تا بتوان آن را شناخت؟
ـ برترى حسین علیهالسلام بر حسن علیهالسلام روشن شده است؛ اما برترى او بر عبداللّه بن جعفر چه بوده است؟
ـ چه شد که یک دفعه، سه نفر (دو برادر و یک عموزاده) باهم به خواستگارى دخترى رفتند؛ آن دختر که بود و چه امتیازى داشت؟
ـ آیا این مشورت قبل از سفارش على علیهالسلام نسبت به زن ندادن به حسن علیهالسلام بوده است یا بعد از آن؟
روایات اهل سنّت
الف) ابن شهرآشوب، به نقل از کتاب «قوت القلوب» ابوطالب مکّى مىگوید: «همانا او (حسن بن على) با 250 زن ازدواج نمود و گفته شده 300 زن! على از این ماجرا رنج مىبرد و زجر مىکشید تا اینکه روزى در خطبهاش فرمود: حسن را زن ندهید که او زیاد طلاق مىدهد...»27
ب) بلاذرى مىنویسد: «حسن بن على با 90 زن ازدواج کرد، سپس على علیهالسلام فرمود: آن قدر حسن ازدواج کرد و طلاق داد که مىترسم عمل او سبب دشمنى دیگر اقوام و قبایل علیه ما گردد.»28
نقد و بررسى احایث فوق، به ویژه راویان آن، نشان مىدهد مصدر و مرجع بیشتر این گونه احادیث، یکى از سه راوى ذیل است:
1. ابوطالب مکّى، محمد بن على بن عطیّه، (م 380 ه .ق.)؛
2. محمد بن عمر واقدى، (مشهور به واقدى) مورّخ معروف، (م 207 ه .ق.)؛
3. ابوالحسن مدائنى، على بن محمد بن عبداللّه بصرى، (م 225 ه .ق.).
راویان فوق که اغلب سر منشأ روایات مورد بحث بودند، نه تنها از دیدگاه عالمان رجالى شیعه مورد وثوق و اطمینان نیستند؛ بلکه از دیدگاه عالمان اهل سنّت هم مورد خدشه قرار گرفتهاند.
ابوطالب مکّى: بسیارى، اخبار او را سست شمرده و گفتهاند: او در آخر عمرش گرفتار جنون شده است.29
عالمان رجال گفتهاند: او (ابوطالب مکى) احادیثى را نقل کرده که اصل و اساسى ندارد.30
خطیب بغدادى گفته است: در کتاب «قوت القلوب» مطالب نازیبا و زشتى وجود دارد که خود، گواه بر دروغ بودن آنهاست.31 و چنانچه کسى چیزى را از او نقل کند، باید گفت از چگونگى حالش بىخبر بوده است.
حال، با توجه به مطالب فوق، آیا مىتوان به گفتههاى اغراقآمیز او (مکى) اعتماد کرد؟
واقدى: روایات واقدى نیز خالى از خدشه و اشکال نیست؛ چرا که اوّلاً او را محکوم به سرقت علمى کردهاند و شافعى گفته است: نوشتههاى واقدى کذب محض است.
معاویة بن صالح نیز احادیث او را ضعیف شمرده، و عبداللّه بن على مدنى از قول پدرش گفته است: نزد واقدى 000/20 حدیث بود که هرگز شنیده نشده بود.32
ابوالحسن مدائنى: گفته شده است که مدائنى از ثناگویان اموى بود. او اخبار خود را از عوانة بن حکم (م 158 ه .ق.) گرفته است، که وى عثمانى بوده و براى حکّام بنىامیه حدیث مىساخته است.
و دیگر اینکه مدائنى تحت تأثیر افکار سمرة بن حبیب که مولاى او بود، قرار گرفته و صد در صد از دشمنان اهلبیت علیهمالسلام بوده است.33 وى در ثناى معاویه نیز اشعارى سروده است.
مؤلّفِ صحیح مسلم نیز از نقل مطالب و روایات توسط مدائنى خوددارى مىکرد. و ابن عدى در کتاب خود ( الکامل) گفته است: احادیث مدائنى از قوّت و اعتبار برخوردار نیست و کمتر روایتى را نقل مىکند که مسند باشد.34
نام همسران امام حسن علیهالسلام
حال مناسب است از باب نتیجهگیرى کلّى اعتراف نماییم که مورّخان آن عصر ـ اعمّ از شیعه و سنّى ـ با همه تفحّصاتى که داشتهاند، حدّاکثر نام و نشانى که از همسران امام حسن علیهالسلام ارائه دادهاند، 18 نفر مىباشد که در ذیل به آنها اشاره مىکنیم:
1. حفصه؛ دختر عبدالرحمن بن ابىبکر؛
2. زنى از خاندان بنى ثقیف؛
3. هند؛ دختر سهل بن عمر؛
4. زنى از خاندان علقمة بن زرارة؛
5. زنى از قبیله عمروبن ابراهیم منقرى؛
6. زنى از قبیله بنى شیبان؛ که به جهت هم فکرى با خوارج، طلاق داده شد.35
7. زنى از قبیله کلب (بنى کلاب)؛
8. خوله؛ دختر منظور بن زیاد فزارى؛
9. امّاسحاق؛ دختر طلحة بن عبیداللّه تیمى؛
10. امّبشیر؛ دختر ابومسعود عقبة بن عمر انصارى خزرجى؛
11. جُعده؛ دختر اشعث بن قیس کِندى، همان که به امام علیهالسلام زهر خورانید و او را شهید کرد؛
12. امّکلثوم؛ دختر فضل بن عباس بن عبدالمطلب؛
13. نفیله (امّولد) و یا رمله؛ که مادر قاسم بن حسن علیهالسلام است؛
14. زینب؛ دختر سُبَیْع بن عبداللّه (برادر جریر بن عبدالله)؛
15. عایشه خثعمیه؛36
16. صافیه (امّولد)؛37
17. شهربانو؛38
18. امّ رباب؛ دختر امرءالقیس بن عدى تیم.
آرى با کمال تعجّب باید قبول کرد که همین تعداد هیجده نفر به عنوان همسران امام حسن علیهالسلام در تاریخ ذکر شده است و نه بیشتر! و اما اینکه 382 نفر دیگر به چه انگیزه و منظورى بدان افزوده شده است؟ قضاوت با شما!
پىنوشتها:
1. دائرةالمعارف اسلامى، ج 7، ص 400، واژه «حسن» مقاله رامنس.
2. حقایق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواریخ.
3. البداء و التاریخ، بلخى، ج 5، ص 74.
4. اعلام الورى، طبرسى، ج 1، ص 416.
5. ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 20.
6. زندگانى دوازده امام، هاشم معروف الحسنى، ج 1، ص 607.
7. بحارالانوار، مجلسى، ج 44، ص 173، ح 9.
8. البداء والتاریخ، ج 5، ص 74.
9. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 34.
10. زندگانى چهارده معصوم، عمادزاده، ج 1، ص 552.
11. صلح الحسن، شیخ راضى آل یاسین، ص 25.
12. مروج الذهب، مسعودى، ج 3، ص 311، ترجمه ج 2، ص 304.
13. بحارالانوار، ج 100، ص 220.
14. حقایق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواریخ.
15. البداء و التاریخ، ج 5، ص 74.
16. اصول کافى، کلینى، ج 4، ص 38.
17. حیاةالامام الحسن، ج 2، ص 450، به نقل از حقایق پنهان، ص 340.
18. به گزارش تلویزیون جمهورى اسلامى.
19. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 21.
20. جلاءالعیون، مجلسى، ص 271.
21. بحارالانوار، ج 43، ص 239.
22. منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، ص 222.
23. فروع کافى، ج 6، ص 56، ح 4.
24. همان.
25. محاسن برقى، ج 2، ص 436.
26. سنن ابىداوود، ج 2، ص 632.
27. معجم رجال الحدیث، خویى، ج 21، ص 25.
28. همان.
29. بحارالانوار، ج 44، ص 169، ح 4.
30. انساب الاشراف، ج 3، ص 25، ح 36.
31. الکنى والالقاب، ج 1، ص 106؛ حقایق پنهان، ص 352.
32. میزان الاعتدال، ذهبى، ج 3، ص 655.
33. الاعلام، ج 6، ص 274؛ معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 73؛ حقایق پنهان، ص 352.
34. حقایق پنهان، ص 353.
35. لسان المیزان، ابن حجر، ج 4، ص 386؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 602.
36. میزان الاعتدال، ج 3، ص 153؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 604.
37. حیاة الامام حسن، ج 2، ص 260 و ترجمه حجازى، ص 669.
38. همان.
39. ناسخ التواریخ، ج 2، ص 296؛ حقایق پنهان، ص 340.
40. اثبات الوصیة، مسعودى، ص 167؛ حقایق پنهان، ص 340.
به همین جهت در این نوشتار، برآنیم تا در خصوص خانواده امام حسن مجتبى علیهالسلام بحثى را ارائه دهیم. این بحث از سوى مورّخان زیادى مورد پژوهش قرار گرفته است؛ ولى متأسفانه مطالب غیر واقعى و دور از حقیقت نیز در کتابهاى تاریخى آمده؛ تا جایى که امروزه ـ که «عصر فضا و اتم» نام گرفته است ـ با نهایت بىدقتى و یا دشمنى، در کتاب دائرة المعارف اسلامى1 (نوشته مستشرقین) چه نسبتهاى ناروایى به ساحت مقدس امام حسن علیهالسلام داده مىشود!
بنابراین چه نیک و ضرورى است که در این مقوله، بحثهاى دقیقى ارائه شود؛ تا حقایق روشن شده، نسبتهاى ناروا نیز از ساحت قدسى آن معصوم زدوده گردد.
در خصوص فرزندان آن حضرت چندان اختلافى نیست و چنانچه اختلافات جزیى در تعداد آنها وجود داشته باشد، اما این اختلافات دست مایه اتهامات و نسبتهاى ناشایست نشده است؛ بلکه در محدوده بحثهاى تاریخى، محدود مانده است. ولى در خصوص تعداد همسران آن حضرت، بسیارى از مورّخان راه افراط را پیش گرفتهاند و در این وادى بسى جولان دادهاند، لاجرم فرسنگها از حقایق و واقعیتها فاصله گرفتهاند.
از این رو برماست که به بررسى و تحقیق بپردازیم؛ تا در حدّ امکان، حقایق مجهول آشکار گردد. آنچه در زبان مردم و در نوشتار بسیارى از مورّخان؛ حتى برخى از مورّخان شیعه راه یافته است و شاید تا مرز پندار مسلّم نیز پیش رفته، این است که امام حسن علیهالسلام داراى همسران متعدّد و کثیرى بوده است. گرچه تعدادى از تاریخ نگاران در این مورد اتفاق نظر دارند؛ اما در مورد تفسیر و تحلیل آن، هرگز یک رأى وجود ندارد.
دشمنان اهلبیت علیهمالسلام و همچنین کسانى که پى به حقیقت والاى امامت نبردهاند و هرگز کام معرفتشان با چشمه زلال و شفاف ولایت آشنا نگشته است، این مطلب (ازدواجهاى آن حضرت) را دست آویز خود قرار داده، براى سرکوب شخصیت بىنظیر امام حسن علیهالسلام ، به او معترض گشتهاند. آنان، امام علیهالسلام را به عنوان یک شخص عیاش قلمداد کردهاند و علت صلح او را نیز در همین راستا تحلیل و تفسیر نمودهاند. معاندان مىگویند: امام براى راحت ماندن از مشکلات حکومت و براى رسیدن به بزم، ترک رزم نمود و تن به صلح داد. اینان در تأیید کلامشان به هرچیزى تمسّک جسته و در این وادى چنان پیش رفتهاند که موادّ صلحنامه را نیز در همین راستا تفسیر کردهاند.
در مقابل گروه فوق، دوستداران اهلبیت علیهمالسلام هستند که ضمن قبول اصل مطلب (کثرت زوجات) در تحلیل و تفسیر آن نظر دیگرى دارند که با نظریّه فوق در تضادّ کامل است؛ چه اینکه اینان، مطلب را نه تنها کسر شأن شخصیت امام علیهالسلام ندانستهاند، بلکه آن را توجیه کرده و یکى از فضایل و مناقب آن حضرت به حساب آوردهاند.
دلیل این گروه هم این است که امام علیهالسلام شخصاً اقدام به این کار نمىکرده است بلکه خود زنان و والدین آنها اقدام به وصلت با امام کرده و به این کار افتخار مىنمودند. در چنین فضایى بود که آن حضرت بنا به مصالحى، مىپذیرفت.
حال که این دو نظریه متضاد در یک موضوع تاریخى وجود دارد، سزاوار است یک تحقیق و بررسى دقیقى انجام گیرد؛ تا اوّلاً: ماهیّت و صحّت و سقم آن روشن شود و ثانیاً: در صورت اثبات مطلب، علل آن بررسى گردد؛ تا روشن شود. حق با کدامین گروه است؟
نماى کلّى بحث
با توجّه به مطالبى که پیشتر مطرح شد، بحث در این رابطه در چند مقام خواهد بود:
1. تعداد فرزندان امام حسن مجتبى علیهالسلام ؛
2. تعداد همسران امام حسن مجتبى علیهالسلام ؛
3. ذکر روایات و گزارشات و نقد و بررسى آنها؛
4. نقل اقوال نظریه پردازان؛
5. نقد، بررسى، تحلیل و نتیجهگیرىظر مىرسد.
یکى از آنها، قول یعقوبى است که معتقد است امام داراى 15 فرزند بوده است که هشت نفر از آنها پسر و هفت نفر دختر بودند. یعقوبى در کتاب خود، اسامى پسران امام علیهالسلام را نیز متذکر شده، ولى به اسامى دختران اشارهاى نکرده است.
مرحوم طبرسى نیز در اعلام الورى نقل کرده، امام حسن علیهالسلام داراى 16 فرزند دختر و پسر بوده است. او در کتاب خود، اسامى آنها را نیز با ذکر نام مادرانشان یادآور شده که عبارتند از:
ـ زید بن حسن و دو خواهرش امّالحسن و امّالحسین، مادرشان امّبشیر بنت ابىمسعود خزرجى.
ـ حسن بن حسن، مادرش خوله بنت منظور فزاریه.
ـ عمر بن حسن و دو برادرش عبداللّه و قاسم، مادرشان امّولد بوده و عبدالله و قاسم در کنار عمویشان امام حسین علیهالسلام در کربلا به شهادت رسیدند.
ـ عبدالرحمن بن حسن، مادرش امّولد بود.
ـ حسین بن حسن و برادرش طلحه و خواهرش فاطمه، مادرشان امّاسحاق بنت طلحة بن عبیدالله تیمى.
ـ ابوبکر بن حسن، که بنا به نقلى در کربلا شهید شد.
ـ امّعبداللّه، امّفاطمه، امّسلمه و رقیه که از مادران مختلف بودهاند.2
مناسب است در اینجا عقیده شیخ مفید را نیز یادآور شویم که در ردیف نظریههاى میانه است. ایشان در کتاب ارشاد تعداد فرزندان امام حسن علیهالسلام را 15 نفر3 دانسته است. با توجه به اعتبار و دقّتِ علمى شیخ مفید و مطابقت نظریه او با اقوال بسیارى از مورّخان، مىتوان این نظریه را مورد پسندتر دانست. نام فرزندان امام در ارشاد همان است که در کتاب اعلام الورى نقل شده، به استثناى ابوبکر؛ زیرا شیخ مفید او را همان عبداللّه مىداند که در کربلا شهید شده است. به هرحال، نظریه اخیر معقولتر به نظر مىرسد.
کارنامه فرزندان امام حسن علیهالسلام
نکته قابل توجه در خصوص فرزندان و نوادگان امام حسن مجتبى علیهالسلام ـ که کارنامه آنها را زرّین و درخور توجّه و تحسین قرار داده است ـ اینکه عدهاى از آنان توفیق حضور و شرکت در ماجراى خونین کربلا را پیدا کرده و اغلب هم شهید شدهاند. برخى دیگر از فرزندان آن حضرت که چنین توفیقى پیدا نکردند، در میان مردم از چنان حُسن معاشرتى برخوردار بودند که تاریخ، همواره نام و یاد نیک آنها را یادآور شده است، که به یک نمونه از آنها اشاره مىکنیم.
حسن مثنّى
یکى از فرزندان امام حسن مجتبى علیهالسلام معروف به «حسن مثنّى» است که با عموى گرامىاش در کربلا حضور داشت. وى قهرمانانه جنگید؛ تا بر اثر زخمهاى متعدّد به زمین افتاد. مردم گمان کردند که او کشته شده است؛ آنگاه خواستند سرش را از بدن جدا کنند، ولى معلوم شد که او هنوز زنده است. در این حال، «اسما» پسر خارجه فزارى، شفاعتش کرد. چون مادر او (حسن بن حسن) فزارى بود، از این رو اسما، وى را معالجه نمود؛ تا اینکه بهبود یافت. وى با فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام ازدواج کرد. بیشتر حسنىهایى که در دوران عباسیان، علیه ظلم و ستم قیام کردند، از نوادگان همین شخصیت عظیم و انسان با فضیلت بودند.4
2. تعداد همسران
نظرات در خصوص تعداد همسران امام به دو طریق، از کانال منابع تاریخى، به ما رسیده است:
الف) به صورت گزارش؛
ب) به صورت روایت.
حال باید هریک از موارد فوق را به طور جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهیم و در نهایت، ضمن نقد مطالب مطروحه، نتیجه مطلوب را به دست آوریم.
گزارشهاى تاریخى
در کتابهاى تاریخى، گزارشات مختلفى در این رابطه آمده است که به بعضى از آنها اشاره خواهیم کرد.
ابوالحسن مدائنى:
«کان الحسن کثیر التزویج... و قال اُحصِىَ زوجات الحسن فکنّ سبعین امرأة؛ حسن بن على، بسیار ازدواج مىکرد؛ وقتى همسرانش را شمردند، به هفتاد تن رسید».5
بلخى:
«وکان ارخى ستره على مأتین حُرّة؛ حسن بن على با دویست زن آزاده ازدواج نمود».6
ابوطالب مکّى:
«انه تزوّج مأتین و خمسین امرأةً و قیل ثلثمائة و کان علىٌّ یضجرُ من ذلک؛ حسن بن على 250 زن به همسرى خود درآورد و بلکه گفته شده با سیصد زن ازدواج نمود و پدرش على بن ابىطالب از این امر، رنج مىبرد».7
حسین عمادزاده:
«امام حسن علیهالسلام با چهارصد زن ازدواج کرده است».8
شیخ راضى آل یاسین:
«تعداد همسران امام مجتبى علیهالسلام ، با توجه به فرزندان او، از هشت نفر تا ده نفر تجاوز نمىکند».9
بررسى و تحلیل
اندک تأملى در تاریخ، نشان مىدهد که هیچ گونه گزارش معتبرى در این خصوص از على و خود امام حسن و دیگر امامان معصوم علیهمالسلام نرسیده است. روایات و گزارشهایى را که به على علیهالسلام منتسب کردهاند، فقط صرف انتساب است، آن هم بعد از قرن یکم هجرى؛ که خود این فاصله زمانى، اعتبار این اخبار را مخدوش مىکند.
و مهمتر اینکه اگر چنین چیزى در مورد امام حسن علیهالسلام حقیقت داشت، دستگاه تبلیغاتى بنىامیه، به سرکردگى معاویة بن ابىسفیان، به سادگى از کنار آن نمىگذشتند، و بدون تردید در راستاى مخدوش نمودن چهره امام، از آن بهره مىجستند. چنان که این کار سابقه هم دارد؛ به طورى که پدر بزرگوارش على علیهالسلام را در نظر مردم شام بىنماز جلوه داده بودند.
با توجه به این نکته، هیچ گونه گزارشى در این خصوص از آن زمان دریافت نشده است. بنابراین، نکته فوق به تنهایى دلیل محکمى است بر کذب بودن مطلب ادّعایى.
شایعه ساز چه کسى است؟
اکنون جاى طرح این سؤال است که: چه کسى و با چه انگیزهاى منشأ رواج این گونه گزارشات شده است؟
تحقیق در تاریخ نشان مىدهد، وقتى که در سال 136 هجرى، منصور دوانقى به رغم بیعت با حسنىها، خود به حکومت رسید و بنىالحسن، به ویژه برجستگان و مجاهدان آنها را در مقابل خود مزاحم دید ـ خصوصاً که در آن ایام نهضتهاى مهمّى هم از طرف علویان و سادات حسنى، صورت مىگرفت که گاهى تا حدّ سقوط و نابودى منصور هم پیش مىرفت ـ در این رویداد مهم است که منصور جهت خاموش کردن قیامهاى مردمى، شروع به «ترور شخصیت» مىکند. و در همین راستا اولین تیر افتراء و بُهتان خود را به شجره طیّبه امام حسن علیهالسلام نشانه مىرود. منصور در همین جهت براى توجیه خلافت غاصبانه خود، در خطابهاى براى مردم خراسان به صراحت مىگوید:
«فرزندان ابوطالب در امر خلافت بهرهاى ندارند. پدرشان على براى خلافت به پاخاست ولى سرانجام با شکست مواجه شد و نهایت امر، خود نیز قربانى گشت. پس از آن، فرزندش حسن به پاخاست. به خدا قسم! پولهایى را که به وى عرضه شده بود، پذیرفت و معاویه او را فریب داد و از حکومت محرومش کرد تا اینکه او از شهر کوفه به شهر خود (مدینه) بازگشت و روى به زنان نمود؛ امروز با یکى ازدواج مىکرد و فرداى آن روز، یکى را طلاق مىداد؛ با این شیوه به سر برد تا در بستر خویش بمرد».10
حرکت شوم و شیطانى منصور (دومین خلیفه عباسى) که عمدتاً با انگیزه سیاسى آغاز شده بود، در قالب تبلیغات مسموم علیه امام علیهالسلام ، زمینهاى فراهم نمود تا حامیان منصور، به ویژه قلم به دستان مزدور و حتى گاهى دوستان نا آگاه و نا آشنا به مصالح امت اسلامى نیز به طور ناخواسته با آنان همراهى نمایند. این مسأله تا بدانجا کشید که سرانجام از کاه، کوه ساختند و از موى، مناره، و تعداد همسران امام را در حدّ ارقام نجومى به 400 نفر هم رساندند!
این دروغ پردازان همین مطلب را حربهاى علیه اهلبیت علیهمالسلام و تشیّع قرار دادند؛ تا در سایه آن به حکومت غاصبانه خود استحکام بخشند. با این وصف، جاى تعجّب است که هیچ نام و نشانى از چهار صد همسر ادّعایى وجود ندارد؛ الاّ تعداد اندکى، که آن هم در آن زمان کاملاً معمول و معقول بوده است.
بنابراین، پر واضح است که اغلب این گونه گزارشها با اهداف شوم سیاسى و غرض آلود از طرف رقباى نالایق و غاصب مطرح شده و متأسّفانه در کتابهاى تاریخى نیز جاى گرفته است. و این مطلب جاى چندان تعجّبى هم نیست که چگونه این دروغهاى شاخ دار در کتابها نیز آمده است؟ چرا که حکومت در دست آنها بود و از این روى، مورّخان و کاتبانِ بىتعهّد نیز با امکانات و خطّ و نشان آنان کار مىکردند و مطالب غیر واقعى را در منابع تاریخى وارد مىنمودند؛ همچنان که در خصوص «جعل حدیث» نیز چنین خیانتى انجام گرفت.
اشکالات دیگر
ضمن اینکه با نقل جریان خطابه منصور و دروغپردازى آن، پى به عدم صحّت گزارشات و بىاساس بودن آن بردیم، اشکالات عدیده دیگرى هم مطرح است که به اختصار به بعضى از آنها اشاره خواهیم کرد.
تضادّ فاحش، علامت دروغ فاحش
با توجه به اختلاف شدید در گزارشات و نظرات رسیده در خصوص همسران امام حسن علیهالسلام ، که از هشت نفر تا چهارصد نفر نوشته شده است، مشخص مىگردد دستهاى پنهانى در جریان بودهاند؛ تا براى خدشهدار نمودن چهره تابناک و ملکوتى امام علیهالسلام شایعات بىاساس، طرح و رواج یابد؛ تا فضائل این شخصیت والاى امامت را تحتالشعاع قرار دهند.
معلول، بیانگر علت است
یکى دیگر از راههاى اثبات گزافه گویىها و دروغپردازىها در این خصوص، این است که اگر کسى این تعداد همسر داشته باشد، مىباید چندین برابر آن، فرزند داشته باشد. به ویژه در آن مقطع زمانى که توجه و اهمیّت زیادى به کثرت فرزندان داده مىشد، و بر فراوانى آن (خصوصاً پسر) فخر مىکردند؛ احادیث نبوى هم به امر ازدواج و زیادى فرزندان، تشویق مىنمود همچون: «تناکحوا تکثّروا انّى اُباهى بکم الاُمم یوم القیامة ولو بالسّقط؛11 ازدواج کنید تا فرزندانتان زیاد گردد. من (پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم ) افتخار مىکنم روز قیامت بر زیادى امتم، گرچه از کسانى باشند که در رحم مادرانشان مرده باشند».
با همه اینها، حدّاکثر فرزندى که براى امام حسن علیهالسلام نوشتهاند 31 نفر12 است و این، در حالى است که تعداد 7 نفر13 نیز در کتابهاى تاریخى آمده است.
جواب سؤال مقدّر
چنانچه کسى تصوّر کند که: «امام حسن علیهالسلام زنانِ نازا مىگرفته است یا خود آنها از حاملگى جلوگیرى مىکردهاند و یا فرزندان زیادى متولد شده و بعداً از دنیا رفتهاند.» جواب، روشن است که اولاً: چنین تصوّرى عقلاً مورد قبول نیست و بسیار بعید مىنماید. ثانیاً: هیچ گونه خبر و گزارشى در این مقوله در کتابهاى تاریخى نیامده است. بنابراین، کذب بودن ادّعاهاى این چنینى، روشن و روشنتر مىشود. جاى تعجب نیست که چرا دروغ پردازانِ خنّاس از این نکته غافل ماندهاند؛ زیرا نسیان و فراموشى، از علائم و شاخصههاى بارز دروغگویان است. دروغگو، کم حافظه است؛ امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «انّ ممّا اعان اللّه به على الکذّابین النسیان؛ از چیزهایى که خداوند به وسیله آن علیه دروغگویانو به نفع حق کمک کرده است، فراموشى است».14
زنان ناشناخته
دلیل دیگر بر ردّ ادّعاى مذکور، این است که این همه همسر براى امام حسن علیهالسلام مطرح کردهاند؛ آیا نباید حدّاقل نصف یا31 از آنان از جهت پدر، مادر، قبیله و... مشخص مىشدند؟ در حالى که خیلى از این زنان ادّعایى، حتى نامشان نیز مجهول است.
فقط سه داماد!
با آن همه زنان ادّعایى که براى امام علیهالسلام نوشتهاند، به جا بود که حدّاقل 50 دختر داشته باشد و بالتبع همین تعداد، داماد هم برایش ثبت مىکردند. ولکن در این خصوص فقط سه داماد براى آن حضرت معرفى شده است که عبارتند از:
1. امام زین العابدین علیهالسلام ، شوهر فاطمه (امّعبدالله)؛
2. عبدالله بن زبیر، شوهر امّالحسن؛
3. عمرو بن منذر، شوهر امّسلمه.15
حال در اینجا این سؤال پیش مىآید که: آیا معقول است از چهار صد زن، فقط سه دختر و یا حدّاکثر هفت دختر، متولد شده باشد و تنها سه تن از آنان ازدواج کرده و از بقیه نام و نشانى نباشد؟!
پر واضح است که اگر مطالب ادّعا شده درست مىبود، باید تاریخ، فرزندان و دامادهاى زیادى براى امام ثبت مىنمود؛ ولى همان گونه که اشاره شد، فقط سه داماد براى امام ذکر شده است.
مقایسه زمان امام حسن علیهالسلام با عصر حاضر
با اندکى دقّت و مقایسه عصر امام علیهالسلام با عصر کنونى، صحّت و اعتبار اشکالات مطروحه، مورد تأیید قرار مىگیرد؛ زیرا در شرایط نوین اقتصادى و به رغم تبلیغات گسترده جهانى و منطقهاى که براى کاهش و کنترل جمعیت مىشود و بسیار هم مؤثّر افتاده است، تا جایى که طبق یک نظر سنجى که از مردم آلمان به عمل آمده بود «65 % از مصاحبه شوندگان اظهار داشته بودند، ترجیح مىدهند سگ داشته باشند تا فرزند!»16
امّا با همه این احوال، چندى پیش در روزنامهها نوشته شد: «مردى با دوازده زن داراى چهل فرزند است.» البته این خبر از باب یک نمونه است و گرنه، نمونههاى فراوان دیگر نیز دیده و یا شنیده شده است، مثل مردى که با داشتن دو زن، صاحب نوزده فرزند و مرد دیگرى با چهار زن، صاحب چهل فرزند بود.
خلاصه اینکه امروزه میانگین فرزند براى هر زن، 3 نفر است. بنابراین با همین آمار امروزى و با همه محدودیتها، شخصى که داراى چهار صد زن بوده باشد، حدّاقل باید 1200 فرزند داشته باشد. در صورتى که براى امام علیهالسلام در آن زمان خاص ـ که اهمیّت زیادى به کثرت اولاد مىدادند و حتى بدان فخر و مباهات مىکردند ـ حدّاکثر 31 فرزند و تنها سه داماد ثبت شده است. بنابراین، مقایسه فوق نیز دروغ بودن کثرت زوجات امام علیهالسلام را ثابت و تأیید مىکند.
اشکال دیگر
اشکال مهمتر دیگرى به مسأله جنجالى تعدّد زوجات، مطرح است که: گرفتارىهاى اجتماعى ـ سیاسى امام، هرگز فرصت و اجازه چنین سرگرمىهاى مبتذل و خوشگذرانىهاى مسأله ساز و لغو را به امام نمىداد. چه اینکه حلّ و فصل امور مردم در خیلى از مواقع، به عهده ایشان بوده است. در این باره مدائنى نقل مىکند:
«امام مجتبى علیهالسلام هر روز بعد از نماز صبح، تا طلوع آفتاب در محراب عبادت مىنشست؛ لکن پس از طلوع آفتاب تا ظهر، جوابگوى گرفتارى هاى مردم بود.»17
و بالاَخره، نکته مهم دیگر اینکه باتوجه به علاقه زیادى که امام به عبادت، تهجّد، شب زندهدارى و روزه داشته است به طورى که حتى روز شهادتش نیز روزه داشت.18 و عبادتهایش زبانزد عامّ و خاص بوده و تعداد سفرهاى حجّش از مدینه تا مکه ـ با فاصله 450 کیومتر ـ آن هم با پاى پیاده، به بیست و پنج بار مىرسید.19 و نیز اموال خویش را سه مرتبه در راه خدا تقسیم کرد؛20 آیا چنین شخصى با گرفتارىها و علائق فوق، مىتواند چهارصد زن داشته باشد؟
آیا داستان کثیرالعیال بودن امام، به داستان کوسه و ریش پهن نمىماند؟.
آیا انسان منصف و حقیقت جو، اطمینان به وجود توطئه عظیم از سوى دشمنان اسلام و اهلبیت علیهمالسلام پیدا نمىکند؟ و آیا آمار ادّعایى را کذب محض نمىبیند؟
روایات شیعه
علاوه بر گزارش هایى که نقل و نقّادى شد، روایاتى هم در خصوص موضوع بحث نقل شده است که ضمن اشاره به بعضى از آنها، در حدّ امکان به نقد آنها خواهیم پرداخت.
عبداللّه بن سنان از امام صادق علیهالسلام نقل مىکند:
«انّ علیّا قال و هو علىالمنبر: لاتزوّجوا الحسن فانّه رجلٌ مِطلاق. فقام رجلٌ من هَمْدان فقال: بلى واللّه لنزوّجنّهُ و هو ابن رسول صلىاللهعلیهوآلهوسلم و ابن امیرالمؤمنین فإنْ شاء امسک و إنْ شاء طلّق21؛ على بنابیطالب در حالى که بر روى منبر بود، فرمود: دخترانتان را به ازدواج فرزندم حسن درنیاورید؛ زیرا او، مردى است که زیاد طلاق مىدهد. در آن هنگام مردى از اهل هَمْدان برخاست و گفت: سوگند به خدا! ما دخترانمان را به ازدواج او درخواهیم آورد؛ زیرا او فرزند پیامبرخدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم و امیرالمؤمنین علیهالسلام است. پس چنانچه او را خواست، نگه مىدارد و اگر نخواست، طلاق مىدهد.»
مرحوم کلینى از یحیى بن ابىیعلا نقل مىکند از قول امام صادق علیهالسلام :
«همانا حسن بن على پنجاه زن را طلاق داد و امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: اى مردم کوفه! به حسن زن ندهید؛ زیرا وى، مردى است که زنان را طلاق مىدهد...» .22
در محاسن برقى از امام صادق علیهالسلام روایت شده است: «مردى خدمت امیرالمؤمنین رسید، عرض کرد: آمدهام با شما مشورتى بکنم؛ زیرا حسن و حسین و عبداللّه بن جعفر جهت خواستگارى دخترم آمدهاند. حضرت فرمود: کسى که مورد مشورت قرار مىگیرد، باید امین باشد؛ راجع به فرزندم حسن، همانا او زنان را طلاق مىدهد و اما حسین براى دخترت بهتر است، پس دخترت را به ازدواج حسین درآور.»23
بررسى روایات
گرچه روایات فوق از روى حُسن نیت و البته مقدارى هم از روى ساده اندیشى و کم دقّتى، در بعضى از کتابهاى شیعه به مناسبتهاى خاصّ آمده است؛ اما بررسى سند و محتواى احادیث، وجود ضعف و خدشه در آنها را ثابت مىکند.
اما ضعف سند حدیث
در سلسله سند حدیث اوّل، که از عبداللّه بن سنان نقل شده بود، دو نفر از راویان به نامهاى حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه، قرار دارند که هردو از «واقفیه» هستند و قولشان در صورتى مورد قبول است که معارضِ قطعى نداشته باشد و حال آنکه در اینجا معارض وجود دارد؛ زیرا مبغوضیت طلاق از دیدگاه اسلام و احادیث نورانى برکسى پوشیده نیست. و حدیث نبوى «اَبْغَضُ الحلالِ الى اللّه، الطلاق؛24 مبغوضترین کار حلال در نزد خدا، طلاق است». مؤیّد مطلب است.
و حدیث دوم، که از یحیى بن ابىیعلا نقل شده است، این نام در کتابهاى رجال براى دو شخص آمده است که یکى معروف به «کوفى» است و البته توثیق هم شده و اما دیگرى معروف به «رازى» است که مورد بحث بوده و توثیق نشده و چگونگى وضعیت وى مجهول است.25
و امّا روایت سوم که از محمد بن على برقى کوفى نقل شده، باز هم به رغم توثیقش، خالى از اشکال نیست؛ چون او در نقل روایات به افراد ضعیف اطمینان مىکرده. مرحوم نجاشى گفته است: «محمد بن على برقى، مردى صد درصد قابل اطمینان است ولکن در نقل احادیث، بر افراد ضعیف اعتماد کرده است و همچنین داراى روایات مرسله فراوانى است.» از این رو اعتماد بر روایات ایشان، که معارض هم دارد، مشکل است.26
نقد و بررسى محتواى احادیث
اشکالات مهمّ دیگرى هم از حیث محتوا بر آن وارد است؛ چرا که در روایات فوق، واژه «مِطلاق» آمده که به امام حسن علیهالسلام نسبت داده شده بود. در حالى که طلاقهاى مکرّر، مستلزم ازدواجهاى متعدّد است؛ که در بحث قبل، این اتهامات رد شد. ضمناً در اینجا سؤالى پیش مىآید که: چرا امام علیهالسلام بدون مطالعه و شناخت، ازدواج مىکرده تا بعد از مدت کوتاهى مجبور به طلاق شود؟ وانگهى زنان مُطلّقه، از چه خانوادههایى بودهاند و سبب جدایى چه بوده است؟ چه کسانى بر طلاق شهادت دادهاند و زنهاى مطلّقه، پس از طلاق، به همسرى چه کسانى در آمدهاند؟
همه این سؤالات، بىجواب مانده است. در صورتى که افراد دیگرى که اصلاً قابل قیاس با امام نبودهاند؛ احوالاتشان مورد به مورد آمده است.
مجموع مطالب فوق اشکالاتى است که بر احادیث نقل شده وارد شده است. اما اشکال ویژهاى هم بر حدیث سوم، یعنى حدیث برقى، مطرح است که در ذیل به صورت پرسش مطرح خواهد شد:
مشورت کننده چه کسى بود؟
ـ آیا او به صلاحدید حضرت امیر علیهالسلام عمل کرد تا بتوان آن را شناخت؟
ـ برترى حسین علیهالسلام بر حسن علیهالسلام روشن شده است؛ اما برترى او بر عبداللّه بن جعفر چه بوده است؟
ـ چه شد که یک دفعه، سه نفر (دو برادر و یک عموزاده) باهم به خواستگارى دخترى رفتند؛ آن دختر که بود و چه امتیازى داشت؟
ـ آیا این مشورت قبل از سفارش على علیهالسلام نسبت به زن ندادن به حسن علیهالسلام بوده است یا بعد از آن؟
روایات اهل سنّت
الف) ابن شهرآشوب، به نقل از کتاب «قوت القلوب» ابوطالب مکّى مىگوید: «همانا او (حسن بن على) با 250 زن ازدواج نمود و گفته شده 300 زن! على از این ماجرا رنج مىبرد و زجر مىکشید تا اینکه روزى در خطبهاش فرمود: حسن را زن ندهید که او زیاد طلاق مىدهد...»27
ب) بلاذرى مىنویسد: «حسن بن على با 90 زن ازدواج کرد، سپس على علیهالسلام فرمود: آن قدر حسن ازدواج کرد و طلاق داد که مىترسم عمل او سبب دشمنى دیگر اقوام و قبایل علیه ما گردد.»28
نقد و بررسى احایث فوق، به ویژه راویان آن، نشان مىدهد مصدر و مرجع بیشتر این گونه احادیث، یکى از سه راوى ذیل است:
1. ابوطالب مکّى، محمد بن على بن عطیّه، (م 380 ه .ق.)؛
2. محمد بن عمر واقدى، (مشهور به واقدى) مورّخ معروف، (م 207 ه .ق.)؛
3. ابوالحسن مدائنى، على بن محمد بن عبداللّه بصرى، (م 225 ه .ق.).
راویان فوق که اغلب سر منشأ روایات مورد بحث بودند، نه تنها از دیدگاه عالمان رجالى شیعه مورد وثوق و اطمینان نیستند؛ بلکه از دیدگاه عالمان اهل سنّت هم مورد خدشه قرار گرفتهاند.
ابوطالب مکّى: بسیارى، اخبار او را سست شمرده و گفتهاند: او در آخر عمرش گرفتار جنون شده است.29
عالمان رجال گفتهاند: او (ابوطالب مکى) احادیثى را نقل کرده که اصل و اساسى ندارد.30
خطیب بغدادى گفته است: در کتاب «قوت القلوب» مطالب نازیبا و زشتى وجود دارد که خود، گواه بر دروغ بودن آنهاست.31 و چنانچه کسى چیزى را از او نقل کند، باید گفت از چگونگى حالش بىخبر بوده است.
حال، با توجه به مطالب فوق، آیا مىتوان به گفتههاى اغراقآمیز او (مکى) اعتماد کرد؟
واقدى: روایات واقدى نیز خالى از خدشه و اشکال نیست؛ چرا که اوّلاً او را محکوم به سرقت علمى کردهاند و شافعى گفته است: نوشتههاى واقدى کذب محض است.
معاویة بن صالح نیز احادیث او را ضعیف شمرده، و عبداللّه بن على مدنى از قول پدرش گفته است: نزد واقدى 000/20 حدیث بود که هرگز شنیده نشده بود.32
ابوالحسن مدائنى: گفته شده است که مدائنى از ثناگویان اموى بود. او اخبار خود را از عوانة بن حکم (م 158 ه .ق.) گرفته است، که وى عثمانى بوده و براى حکّام بنىامیه حدیث مىساخته است.
و دیگر اینکه مدائنى تحت تأثیر افکار سمرة بن حبیب که مولاى او بود، قرار گرفته و صد در صد از دشمنان اهلبیت علیهمالسلام بوده است.33 وى در ثناى معاویه نیز اشعارى سروده است.
مؤلّفِ صحیح مسلم نیز از نقل مطالب و روایات توسط مدائنى خوددارى مىکرد. و ابن عدى در کتاب خود ( الکامل) گفته است: احادیث مدائنى از قوّت و اعتبار برخوردار نیست و کمتر روایتى را نقل مىکند که مسند باشد.34
نام همسران امام حسن علیهالسلام
حال مناسب است از باب نتیجهگیرى کلّى اعتراف نماییم که مورّخان آن عصر ـ اعمّ از شیعه و سنّى ـ با همه تفحّصاتى که داشتهاند، حدّاکثر نام و نشانى که از همسران امام حسن علیهالسلام ارائه دادهاند، 18 نفر مىباشد که در ذیل به آنها اشاره مىکنیم:
1. حفصه؛ دختر عبدالرحمن بن ابىبکر؛
2. زنى از خاندان بنى ثقیف؛
3. هند؛ دختر سهل بن عمر؛
4. زنى از خاندان علقمة بن زرارة؛
5. زنى از قبیله عمروبن ابراهیم منقرى؛
6. زنى از قبیله بنى شیبان؛ که به جهت هم فکرى با خوارج، طلاق داده شد.35
7. زنى از قبیله کلب (بنى کلاب)؛
8. خوله؛ دختر منظور بن زیاد فزارى؛
9. امّاسحاق؛ دختر طلحة بن عبیداللّه تیمى؛
10. امّبشیر؛ دختر ابومسعود عقبة بن عمر انصارى خزرجى؛
11. جُعده؛ دختر اشعث بن قیس کِندى، همان که به امام علیهالسلام زهر خورانید و او را شهید کرد؛
12. امّکلثوم؛ دختر فضل بن عباس بن عبدالمطلب؛
13. نفیله (امّولد) و یا رمله؛ که مادر قاسم بن حسن علیهالسلام است؛
14. زینب؛ دختر سُبَیْع بن عبداللّه (برادر جریر بن عبدالله)؛
15. عایشه خثعمیه؛36
16. صافیه (امّولد)؛37
17. شهربانو؛38
18. امّ رباب؛ دختر امرءالقیس بن عدى تیم.
آرى با کمال تعجّب باید قبول کرد که همین تعداد هیجده نفر به عنوان همسران امام حسن علیهالسلام در تاریخ ذکر شده است و نه بیشتر! و اما اینکه 382 نفر دیگر به چه انگیزه و منظورى بدان افزوده شده است؟ قضاوت با شما!
پىنوشتها:
1. دائرةالمعارف اسلامى، ج 7، ص 400، واژه «حسن» مقاله رامنس.
2. حقایق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواریخ.
3. البداء و التاریخ، بلخى، ج 5، ص 74.
4. اعلام الورى، طبرسى، ج 1، ص 416.
5. ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 20.
6. زندگانى دوازده امام، هاشم معروف الحسنى، ج 1، ص 607.
7. بحارالانوار، مجلسى، ج 44، ص 173، ح 9.
8. البداء والتاریخ، ج 5، ص 74.
9. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 34.
10. زندگانى چهارده معصوم، عمادزاده، ج 1، ص 552.
11. صلح الحسن، شیخ راضى آل یاسین، ص 25.
12. مروج الذهب، مسعودى، ج 3، ص 311، ترجمه ج 2، ص 304.
13. بحارالانوار، ج 100، ص 220.
14. حقایق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواریخ.
15. البداء و التاریخ، ج 5، ص 74.
16. اصول کافى، کلینى، ج 4، ص 38.
17. حیاةالامام الحسن، ج 2، ص 450، به نقل از حقایق پنهان، ص 340.
18. به گزارش تلویزیون جمهورى اسلامى.
19. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 21.
20. جلاءالعیون، مجلسى، ص 271.
21. بحارالانوار، ج 43، ص 239.
22. منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، ص 222.
23. فروع کافى، ج 6، ص 56، ح 4.
24. همان.
25. محاسن برقى، ج 2، ص 436.
26. سنن ابىداوود، ج 2، ص 632.
27. معجم رجال الحدیث، خویى، ج 21، ص 25.
28. همان.
29. بحارالانوار، ج 44، ص 169، ح 4.
30. انساب الاشراف، ج 3، ص 25، ح 36.
31. الکنى والالقاب، ج 1، ص 106؛ حقایق پنهان، ص 352.
32. میزان الاعتدال، ذهبى، ج 3، ص 655.
33. الاعلام، ج 6، ص 274؛ معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 73؛ حقایق پنهان، ص 352.
34. حقایق پنهان، ص 353.
35. لسان المیزان، ابن حجر، ج 4، ص 386؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 602.
36. میزان الاعتدال، ج 3، ص 153؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 604.
37. حیاة الامام حسن، ج 2، ص 260 و ترجمه حجازى، ص 669.
38. همان.
39. ناسخ التواریخ، ج 2، ص 296؛ حقایق پنهان، ص 340.
40. اثبات الوصیة، مسعودى، ص 167؛ حقایق پنهان، ص 340.