آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

یکى از ابعاد و زوایاى قابل تأمّل و کنکاش در زندگانى اشخاص، به ویژه شخصیت‏هاى بزرگ جهانى، بررسى تعداد همسران و فرزندان و کیفیّت برخورد با آنهاست.
به همین جهت در این نوشتار، برآنیم تا در خصوص خانواده امام حسن مجتبى علیه‏السلام بحثى را ارائه دهیم. این بحث از سوى مورّخان زیادى مورد پژوهش قرار گرفته است؛ ولى متأسفانه مطالب غیر واقعى و دور از حقیقت نیز در کتابهاى تاریخى آمده؛ تا جایى که امروزه ـ که «عصر فضا و اتم» نام گرفته است ـ با نهایت بى‏دقتى و یا دشمنى، در کتاب دائرة المعارف اسلامى1 (نوشته مستشرقین) چه نسبت‏هاى ناروایى به ساحت مقدس امام حسن علیه‏السلام داده مى‏شود!
بنابراین چه نیک و ضرورى است که در این مقوله، بحث‏هاى دقیقى ارائه شود؛ تا حقایق روشن شده، نسبت‏هاى ناروا نیز از ساحت قدسى آن معصوم زدوده گردد.
در خصوص فرزندان آن حضرت چندان اختلافى نیست و چنانچه اختلافات جزیى در تعداد آنها وجود داشته باشد، اما این اختلافات دست مایه اتهامات و نسبت‏هاى ناشایست نشده است؛ بلکه در محدوده بحث‏هاى تاریخى، محدود مانده است. ولى در خصوص تعداد همسران آن حضرت، بسیارى از مورّخان راه افراط را پیش گرفته‏اند و در این وادى بسى جولان داده‏اند، لاجرم فرسنگ‏ها از حقایق و واقعیت‏ها فاصله گرفته‏اند.
از این رو برماست که به بررسى و تحقیق بپردازیم؛ تا در حدّ امکان، حقایق مجهول آشکار گردد. آنچه در زبان مردم و در نوشتار بسیارى از مورّخان؛ حتى برخى از مورّخان شیعه راه یافته است و شاید تا مرز پندار مسلّم نیز پیش رفته، این است که امام حسن علیه‏السلام داراى همسران متعدّد و کثیرى بوده است. گرچه تعدادى از تاریخ نگاران در این مورد اتفاق نظر دارند؛ اما در مورد تفسیر و تحلیل آن، هرگز یک رأى وجود ندارد.
دشمنان اهل‏بیت علیهم‏السلام و همچنین کسانى که پى به حقیقت والاى امامت نبرده‏اند و هرگز کام معرفتشان با چشمه زلال و شفاف ولایت آشنا نگشته است، این مطلب (ازدواج‏هاى آن حضرت) را دست آویز خود قرار داده، براى سرکوب شخصیت بى‏نظیر امام حسن علیه‏السلام ، به او معترض گشته‏اند. آنان، امام علیه‏السلام را به عنوان یک شخص عیاش قلمداد کرده‏اند و علت صلح او را نیز در همین راستا تحلیل و تفسیر نموده‏اند. معاندان مى‏گویند: امام براى راحت ماندن از مشکلات حکومت و براى رسیدن به بزم، ترک رزم نمود و تن به صلح داد. اینان در تأیید کلامشان به هرچیزى تمسّک جسته و در این وادى چنان پیش رفته‏اند که موادّ صلح‏نامه را نیز در همین راستا تفسیر کرده‏اند.
در مقابل گروه فوق، دوستداران اهل‏بیت علیهم‏السلام هستند که ضمن قبول اصل مطلب (کثرت زوجات) در تحلیل و تفسیر آن نظر دیگرى دارند که با نظریّه فوق در تضادّ کامل است؛ چه اینکه اینان، مطلب را نه تنها کسر شأن شخصیت امام علیه‏السلام ندانسته‏اند، بلکه آن را توجیه کرده و یکى از فضایل و مناقب آن حضرت به حساب آورده‏اند.
دلیل این گروه هم این است که امام علیه‏السلام شخصاً اقدام به این کار نمى‏کرده است بلکه خود زنان و والدین آنها اقدام به وصلت با امام کرده و به این کار افتخار مى‏نمودند. در چنین فضایى بود که آن حضرت بنا به مصالحى، مى‏پذیرفت.
حال که این دو نظریه متضاد در یک موضوع تاریخى وجود دارد، سزاوار است یک تحقیق و بررسى دقیقى انجام گیرد؛ تا اوّلاً: ماهیّت و صحّت و سقم آن روشن شود و ثانیاً: در صورت اثبات مطلب، علل آن بررسى گردد؛ تا روشن شود. حق با کدامین گروه است؟
نماى کلّى بحث
با توجّه به مطالبى که پیشتر مطرح شد، بحث در این رابطه در چند مقام خواهد بود:
1. تعداد فرزندان امام حسن مجتبى علیه‏السلام ؛
2. تعداد همسران امام حسن مجتبى علیه‏السلام ؛
3. ذکر روایات و گزارشات و نقد و بررسى آنها؛
4. نقل اقوال نظریه پردازان؛
5. نقد، بررسى، تحلیل و نتیجه‏گیرىظر مى‏رسد.
یکى از آنها، قول یعقوبى است که معتقد است امام داراى 15 فرزند بوده است که هشت نفر از آنها پسر و هفت نفر دختر بودند. یعقوبى در کتاب خود، اسامى پسران امام علیه‏السلام را نیز متذکر شده، ولى به اسامى دختران اشاره‏اى نکرده است.
مرحوم طبرسى نیز در اعلام الورى نقل کرده، امام حسن علیه‏السلام داراى 16 فرزند دختر و پسر بوده است. او در کتاب خود، اسامى آنها را نیز با ذکر نام مادرانشان یادآور شده که عبارتند از:
ـ زید بن حسن و دو خواهرش امّ‏الحسن و امّ‏الحسین، مادرشان امّ‏بشیر بنت ابى‏مسعود خزرجى.
ـ حسن بن حسن، مادرش خوله بنت منظور فزاریه.
ـ عمر بن حسن و دو برادرش عبداللّه و قاسم، مادرشان امّ‏ولد بوده و عبدالله و قاسم در کنار عمویشان امام حسین علیه‏السلام در کربلا به شهادت رسیدند.
ـ عبدالرحمن بن حسن، مادرش امّ‏ولد بود.
ـ حسین بن حسن و برادرش طلحه و خواهرش فاطمه، مادرشان امّ‏اسحاق بنت طلحة بن عبیدالله تیمى.
ـ ابوبکر بن حسن، که بنا به نقلى در کربلا شهید شد.
ـ امّ‏عبداللّه، امّ‏فاطمه، امّ‏سلمه و رقیه که از مادران مختلف بوده‏اند.2
مناسب است در اینجا عقیده شیخ مفید را نیز یادآور شویم که در ردیف نظریه‏هاى میانه است. ایشان در کتاب ارشاد تعداد فرزندان امام حسن علیه‏السلام را 15 نفر3 دانسته است. با توجه به اعتبار و دقّتِ علمى شیخ مفید و مطابقت نظریه او با اقوال بسیارى از مورّخان، مى‏توان این نظریه را مورد پسندتر دانست. نام فرزندان امام در ارشاد همان است که در کتاب اعلام الورى نقل شده، به استثناى ابوبکر؛ زیرا شیخ مفید او را همان عبداللّه مى‏داند که در کربلا شهید شده است. به هرحال، نظریه اخیر معقول‏تر به نظر مى‏رسد.
کارنامه فرزندان امام حسن علیه‏السلام
نکته قابل توجه در خصوص فرزندان و نوادگان امام حسن مجتبى علیه‏السلام ـ که کارنامه آنها را زرّین و درخور توجّه و تحسین قرار داده است ـ اینکه عده‏اى از آنان توفیق حضور و شرکت در ماجراى خونین کربلا را پیدا کرده و اغلب هم شهید شده‏اند. برخى دیگر از فرزندان آن حضرت که چنین توفیقى پیدا نکردند، در میان مردم از چنان حُسن معاشرتى برخوردار بودند که تاریخ، همواره نام و یاد نیک آنها را یادآور شده است، که به یک نمونه از آنها اشاره مى‏کنیم.
حسن مثنّى
یکى از فرزندان امام حسن مجتبى علیه‏السلام معروف به «حسن مثنّى» است که با عموى گرامى‏اش در کربلا حضور داشت. وى قهرمانانه جنگید؛ تا بر اثر زخمهاى متعدّد به زمین افتاد. مردم گمان کردند که او کشته شده است؛ آنگاه خواستند سرش را از بدن جدا کنند، ولى معلوم شد که او هنوز زنده است. در این حال، «اسما» پسر خارجه فزارى، شفاعتش کرد. چون مادر او (حسن بن حسن) فزارى بود، از این رو اسما، وى را معالجه نمود؛ تا اینکه بهبود یافت. وى با فاطمه دختر امام حسین علیه‏السلام ازدواج کرد. بیشتر حسنى‏هایى که در دوران عباسیان، علیه ظلم و ستم قیام کردند، از نوادگان همین شخصیت عظیم و انسان با فضیلت بودند.4
2. تعداد همسران
نظرات در خصوص تعداد همسران امام به دو طریق، از کانال منابع تاریخى، به ما رسیده است:
الف) به صورت گزارش؛
ب) به صورت روایت.
حال باید هریک از موارد فوق را به طور جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهیم و در نهایت، ضمن نقد مطالب مطروحه، نتیجه مطلوب را به دست آوریم.
گزارشهاى تاریخى
در کتاب‏هاى تاریخى، گزارشات مختلفى در این رابطه آمده است که به بعضى از آنها اشاره خواهیم کرد.
ابوالحسن مدائنى:
«کان الحسن کثیر التزویج... و قال اُحصِىَ زوجات الحسن فکنّ سبعین امرأة؛ حسن بن على، بسیار ازدواج مى‏کرد؛ وقتى همسرانش را شمردند، به هفتاد تن رسید».5
بلخى:
«وکان ارخى ستره على مأتین حُرّة؛ حسن بن على با دویست زن آزاده ازدواج نمود».6
ابوطالب مکّى:
«انه تزوّج مأتین و خمسین امرأةً و قیل ثلثمائة و کان علىٌّ یضجرُ من ذلک؛ حسن بن على 250 زن به همسرى خود درآورد و بلکه گفته شده با سیصد زن ازدواج نمود و پدرش على بن ابى‏طالب از این امر، رنج مى‏برد».7
حسین عمادزاده:
«امام حسن علیه‏السلام با چهارصد زن ازدواج کرده است».8
شیخ راضى آل یاسین:
«تعداد همسران امام مجتبى علیه‏السلام ، با توجه به فرزندان او، از هشت نفر تا ده نفر تجاوز نمى‏کند».9
بررسى و تحلیل
اندک تأملى در تاریخ، نشان مى‏دهد که هیچ گونه گزارش معتبرى در این خصوص از على و خود امام حسن و دیگر امامان معصوم علیهم‏السلام نرسیده است. روایات و گزارش‏هایى را که به على علیه‏السلام منتسب کرده‏اند، فقط صرف انتساب است، آن هم بعد از قرن یکم هجرى؛ که خود این فاصله زمانى، اعتبار این اخبار را مخدوش مى‏کند.
و مهم‏تر اینکه اگر چنین چیزى در مورد امام حسن علیه‏السلام حقیقت داشت، دستگاه تبلیغاتى بنى‏امیه، به سرکردگى معاویة بن ابى‏سفیان، به سادگى از کنار آن نمى‏گذشتند، و بدون تردید در راستاى مخدوش نمودن چهره امام، از آن بهره مى‏جستند. چنان که این کار سابقه هم دارد؛ به طورى که پدر بزرگوارش على علیه‏السلام را در نظر مردم شام بى‏نماز جلوه داده بودند.
با توجه به این نکته، هیچ گونه گزارشى در این خصوص از آن زمان دریافت نشده است. بنابراین، نکته فوق به تنهایى دلیل محکمى است بر کذب بودن مطلب ادّعایى.
شایعه ساز چه کسى است؟
اکنون جاى طرح این سؤال است که: چه کسى و با چه انگیزه‏اى منشأ رواج این گونه گزارشات شده است؟
تحقیق در تاریخ نشان مى‏دهد، وقتى که در سال 136 هجرى، منصور دوانقى به رغم بیعت با حسنى‏ها، خود به حکومت رسید و بنى‏الحسن، به ویژه برجستگان و مجاهدان آنها را در مقابل خود مزاحم دید ـ خصوصاً که در آن ایام نهضت‏هاى مهمّى هم از طرف علویان و سادات حسنى، صورت مى‏گرفت که گاهى تا حدّ سقوط و نابودى منصور هم پیش مى‏رفت ـ در این رویداد مهم است که منصور جهت خاموش کردن قیام‏هاى مردمى، شروع به «ترور شخصیت» مى‏کند. و در همین راستا اولین تیر افتراء و بُهتان خود را به شجره طیّبه امام حسن علیه‏السلام نشانه مى‏رود. منصور در همین جهت براى توجیه خلافت غاصبانه خود، در خطابه‏اى براى مردم خراسان به صراحت مى‏گوید:
«فرزندان ابوطالب در امر خلافت بهره‏اى ندارند. پدرشان على براى خلافت به پاخاست ولى سرانجام با شکست مواجه شد و نهایت امر، خود نیز قربانى گشت. پس از آن، فرزندش حسن به پاخاست. به خدا قسم! پول‏هایى را که به وى عرضه شده بود، پذیرفت و معاویه او را فریب داد و از حکومت محرومش کرد تا اینکه او از شهر کوفه به شهر خود (مدینه) بازگشت و روى به زنان نمود؛ امروز با یکى ازدواج مى‏کرد و فرداى آن روز، یکى را طلاق مى‏داد؛ با این شیوه به سر برد تا در بستر خویش بمرد».10
حرکت شوم و شیطانى منصور (دومین خلیفه عباسى) که عمدتاً با انگیزه سیاسى آغاز شده بود، در قالب تبلیغات مسموم علیه امام علیه‏السلام ، زمینه‏اى فراهم نمود تا حامیان منصور، به ویژه قلم به دستان مزدور و حتى گاهى دوستان نا آگاه و نا آشنا به مصالح امت اسلامى نیز به طور ناخواسته با آنان همراهى نمایند. این مسأله تا بدانجا کشید که سرانجام از کاه، کوه ساختند و از موى، مناره، و تعداد همسران امام را در حدّ ارقام نجومى به 400 نفر هم رساندند!
این دروغ پردازان همین مطلب را حربه‏اى علیه اهل‏بیت علیهم‏السلام و تشیّع قرار دادند؛ تا در سایه آن به حکومت غاصبانه خود استحکام بخشند. با این وصف، جاى تعجّب است که هیچ نام و نشانى از چهار صد همسر ادّعایى وجود ندارد؛ الاّ تعداد اندکى، که آن هم در آن زمان کاملاً معمول و معقول بوده است.
بنابراین، پر واضح است که اغلب این گونه گزارش‏ها با اهداف شوم سیاسى و غرض آلود از طرف رقباى نالایق و غاصب مطرح شده و متأسّفانه در کتابهاى تاریخى نیز جاى گرفته است. و این مطلب جاى چندان تعجّبى هم نیست که چگونه این دروغ‏هاى شاخ دار در کتاب‏ها نیز آمده است؟ چرا که حکومت در دست آنها بود و از این روى، مورّخان و کاتبانِ بى‏تعهّد نیز با امکانات و خطّ و نشان آنان کار مى‏کردند و مطالب غیر واقعى را در منابع تاریخى وارد مى‏نمودند؛ همچنان که در خصوص «جعل حدیث» نیز چنین خیانتى انجام گرفت.
اشکالات دیگر
ضمن اینکه با نقل جریان خطابه منصور و دروغ‏پردازى آن، پى به عدم صحّت گزارشات و بى‏اساس بودن آن بردیم، اشکالات عدیده دیگرى هم مطرح است که به اختصار به بعضى از آنها اشاره خواهیم کرد.
تضادّ فاحش، علامت دروغ فاحش
با توجه به اختلاف شدید در گزارشات و نظرات رسیده در خصوص همسران امام حسن علیه‏السلام ، که از هشت نفر تا چهارصد نفر نوشته شده است، مشخص مى‏گردد دست‏هاى پنهانى در جریان بوده‏اند؛ تا براى خدشه‏دار نمودن چهره تابناک و ملکوتى امام علیه‏السلام شایعات بى‏اساس، طرح و رواج یابد؛ تا فضائل این شخصیت والاى امامت را تحت‏الشعاع قرار دهند.
معلول، بیانگر علت است
یکى دیگر از راه‏هاى اثبات گزافه گویى‏ها و دروغ‏پردازى‏ها در این خصوص، این است که اگر کسى این تعداد همسر داشته باشد، مى‏باید چندین برابر آن، فرزند داشته باشد. به ویژه در آن مقطع زمانى که توجه و اهمیّت زیادى به کثرت فرزندان داده مى‏شد، و بر فراوانى آن (خصوصاً پسر) فخر مى‏کردند؛ احادیث نبوى هم به امر ازدواج و زیادى فرزندان، تشویق مى‏نمود همچون: «تناکحوا تکثّروا انّى اُباهى بکم الاُمم یوم القیامة ولو بالسّقط؛11 ازدواج کنید تا فرزندانتان زیاد گردد. من (پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ) افتخار مى‏کنم روز قیامت بر زیادى امتم، گرچه از کسانى باشند که در رحم مادرانشان مرده باشند».
با همه اینها، حدّاکثر فرزندى که براى امام حسن علیه‏السلام نوشته‏اند 31 نفر12 است و این، در حالى است که تعداد 7 نفر13 نیز در کتاب‏هاى تاریخى آمده است.
جواب سؤال مقدّر
چنانچه کسى تصوّر کند که: «امام حسن علیه‏السلام زنانِ نازا مى‏گرفته است یا خود آنها از حاملگى جلوگیرى مى‏کرده‏اند و یا فرزندان زیادى متولد شده و بعداً از دنیا رفته‏اند.» جواب، روشن است که اولاً: چنین تصوّرى عقلاً مورد قبول نیست و بسیار بعید مى‏نماید. ثانیاً: هیچ گونه خبر و گزارشى در این مقوله در کتاب‏هاى تاریخى نیامده است. بنابراین، کذب بودن ادّعاهاى این چنینى، روشن و روشن‏تر مى‏شود. جاى تعجب نیست که چرا دروغ پردازانِ خنّاس از این نکته غافل مانده‏اند؛ زیرا نسیان و فراموشى، از علائم و شاخصه‏هاى بارز دروغگویان است. دروغگو، کم حافظه است؛ امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «انّ ممّا اعان اللّه به على الکذّابین النسیان؛ از چیزهایى که خداوند به وسیله آن علیه دروغگویان‏و به نفع حق کمک کرده است، فراموشى است».14
زنان ناشناخته
دلیل دیگر بر ردّ ادّعاى مذکور، این است که این همه همسر براى امام حسن علیه‏السلام مطرح کرده‏اند؛ آیا نباید حدّاقل نصف یا31 از آنان از جهت پدر، مادر، قبیله و... مشخص مى‏شدند؟ در حالى که خیلى از این زنان ادّعایى، حتى نامشان نیز مجهول است.
فقط سه داماد!
با آن همه زنان ادّعایى که براى امام علیه‏السلام نوشته‏اند، به جا بود که حدّاقل 50 دختر داشته باشد و بالتبع همین تعداد، داماد هم برایش ثبت مى‏کردند. ولکن در این خصوص فقط سه داماد براى آن حضرت معرفى شده است که عبارتند از:
1. امام زین العابدین علیه‏السلام ، شوهر فاطمه (امّ‏عبدالله)؛
2. عبدالله بن زبیر، شوهر امّ‏الحسن؛
3. عمرو بن منذر، شوهر امّ‏سلمه.15
حال در اینجا این سؤال پیش مى‏آید که: آیا معقول است از چهار صد زن، فقط سه دختر و یا حدّاکثر هفت دختر، متولد شده باشد و تنها سه تن از آنان ازدواج کرده و از بقیه نام و نشانى نباشد؟!
پر واضح است که اگر مطالب ادّعا شده درست مى‏بود، باید تاریخ، فرزندان و دامادهاى زیادى براى امام ثبت مى‏نمود؛ ولى همان گونه که اشاره شد، فقط سه داماد براى امام ذکر شده است.
مقایسه زمان امام حسن علیه‏السلام با عصر حاضر
با اندکى دقّت و مقایسه عصر امام علیه‏السلام با عصر کنونى، صحّت و اعتبار اشکالات مطروحه، مورد تأیید قرار مى‏گیرد؛ زیرا در شرایط نوین اقتصادى و به رغم تبلیغات گسترده جهانى و منطقه‏اى که براى کاهش و کنترل جمعیت مى‏شود و بسیار هم مؤثّر افتاده است، تا جایى که طبق یک نظر سنجى که از مردم آلمان به عمل آمده بود «65 % از مصاحبه شوندگان اظهار داشته بودند، ترجیح مى‏دهند سگ داشته باشند تا فرزند!»16
امّا با همه این احوال، چندى پیش در روزنامه‏ها نوشته شد: «مردى با دوازده زن داراى چهل فرزند است.» البته این خبر از باب یک نمونه است و گرنه، نمونه‏هاى فراوان دیگر نیز دیده و یا شنیده شده است، مثل مردى که با داشتن دو زن، صاحب نوزده فرزند و مرد دیگرى با چهار زن، صاحب چهل فرزند بود.
خلاصه اینکه امروزه میانگین فرزند براى هر زن، 3 نفر است. بنابراین با همین آمار امروزى و با همه محدودیت‏ها، شخصى که داراى چهار صد زن بوده باشد، حدّاقل باید 1200 فرزند داشته باشد. در صورتى که براى امام علیه‏السلام در آن زمان خاص ـ که اهمیّت زیادى به کثرت اولاد مى‏دادند و حتى بدان فخر و مباهات مى‏کردند ـ حدّاکثر 31 فرزند و تنها سه داماد ثبت شده است. بنابراین، مقایسه فوق نیز دروغ بودن کثرت زوجات امام علیه‏السلام را ثابت و تأیید مى‏کند.
اشکال دیگر
اشکال مهم‏تر دیگرى به مسأله جنجالى تعدّد زوجات، مطرح است که: گرفتارى‏هاى اجتماعى ـ سیاسى امام، هرگز فرصت و اجازه چنین سرگرمى‏هاى مبتذل و خوشگذرانى‏هاى مسأله ساز و لغو را به امام نمى‏داد. چه اینکه حلّ و فصل امور مردم در خیلى از مواقع، به عهده ایشان بوده است. در این باره مدائنى نقل مى‏کند:
«امام مجتبى علیه‏السلام هر روز بعد از نماز صبح، تا طلوع آفتاب در محراب عبادت مى‏نشست؛ لکن پس از طلوع آفتاب تا ظهر، جوابگوى گرفتارى هاى مردم بود.»17
و بالاَخره، نکته مهم دیگر اینکه باتوجه به علاقه زیادى که امام به عبادت، تهجّد، شب زنده‏دارى و روزه داشته است به طورى که حتى روز شهادتش نیز روزه داشت.18 و عبادت‏هایش زبانزد عامّ و خاص بوده و تعداد سفرهاى حجّش از مدینه تا مکه ـ با فاصله 450 کیومتر ـ آن هم با پاى پیاده، به بیست و پنج بار مى‏رسید.19 و نیز اموال خویش را سه مرتبه در راه خدا تقسیم کرد؛20 آیا چنین شخصى با گرفتارى‏ها و علائق فوق، مى‏تواند چهارصد زن داشته باشد؟
آیا داستان کثیرالعیال بودن امام، به داستان کوسه و ریش پهن نمى‏ماند؟.
آیا انسان منصف و حقیقت جو، اطمینان به وجود توطئه عظیم از سوى دشمنان اسلام و اهل‏بیت علیهم‏السلام پیدا نمى‏کند؟ و آیا آمار ادّعایى را کذب محض نمى‏بیند؟
روایات شیعه
علاوه بر گزارش هایى که نقل و نقّادى شد، روایاتى هم در خصوص موضوع بحث نقل شده است که ضمن اشاره به بعضى از آنها، در حدّ امکان به نقد آنها خواهیم پرداخت.
عبداللّه بن سنان از امام صادق علیه‏السلام نقل مى‏کند:
«انّ علیّا قال و هو على‏المنبر: لاتزوّجوا الحسن فانّه رجلٌ مِطلاق. فقام رجلٌ من هَمْدان فقال: بلى واللّه لنزوّجنّهُ و هو ابن رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و ابن امیرالمؤمنین فإنْ شاء امسک و إنْ شاء طلّق21؛ على بن‏ابیطالب در حالى که بر روى منبر بود، فرمود: دخترانتان را به ازدواج فرزندم حسن درنیاورید؛ زیرا او، مردى است که زیاد طلاق مى‏دهد. در آن هنگام مردى از اهل هَمْدان برخاست و گفت: سوگند به خدا! ما دخترانمان را به ازدواج او درخواهیم آورد؛ زیرا او فرزند پیامبرخدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و امیرالمؤمنین علیه‏السلام است. پس چنانچه او را خواست، نگه مى‏دارد و اگر نخواست، طلاق مى‏دهد.»
مرحوم کلینى از یحیى بن ابى‏یعلا نقل مى‏کند از قول امام صادق علیه‏السلام :
«همانا حسن بن على پنجاه زن را طلاق داد و امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: اى مردم کوفه! به حسن زن ندهید؛ زیرا وى، مردى است که زنان را طلاق مى‏دهد...» .22
در محاسن برقى از امام صادق علیه‏السلام روایت شده است: «مردى خدمت امیرالمؤمنین رسید، عرض کرد: آمده‏ام با شما مشورتى بکنم؛ زیرا حسن و حسین و عبداللّه بن جعفر جهت خواستگارى دخترم آمده‏اند. حضرت فرمود: کسى که مورد مشورت قرار مى‏گیرد، باید امین باشد؛ راجع به فرزندم حسن، همانا او زنان را طلاق مى‏دهد و اما حسین براى دخترت بهتر است، پس دخترت را به ازدواج حسین درآور.»23
بررسى روایات
گرچه روایات فوق از روى حُسن نیت و البته مقدارى هم از روى ساده اندیشى و کم دقّتى، در بعضى از کتابهاى شیعه به مناسبت‏هاى خاصّ آمده است؛ اما بررسى سند و محتواى احادیث، وجود ضعف و خدشه در آنها را ثابت مى‏کند.
اما ضعف سند حدیث
در سلسله سند حدیث اوّل، که از عبداللّه بن سنان نقل شده بود، دو نفر از راویان به نام‏هاى حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه، قرار دارند که هردو از «واقفیه» هستند و قولشان در صورتى مورد قبول است که معارضِ قطعى نداشته باشد و حال آنکه در اینجا معارض وجود دارد؛ زیرا مبغوضیت طلاق از دیدگاه اسلام و احادیث نورانى برکسى پوشیده نیست. و حدیث نبوى «اَبْغَضُ الحلالِ الى اللّه، الطلاق؛24 مبغوض‏ترین کار حلال در نزد خدا، طلاق است». مؤیّد مطلب است.
و حدیث دوم، که از یحیى بن ابى‏یعلا نقل شده است، این نام در کتاب‏هاى رجال براى دو شخص آمده است که یکى معروف به «کوفى» است و البته توثیق هم شده و اما دیگرى معروف به «رازى» است که مورد بحث بوده و توثیق نشده و چگونگى وضعیت وى مجهول است.25
و امّا روایت سوم که از محمد بن على برقى کوفى نقل شده، باز هم به رغم توثیقش، خالى از اشکال نیست؛ چون او در نقل روایات به افراد ضعیف اطمینان مى‏کرده. مرحوم نجاشى گفته است: «محمد بن على برقى، مردى صد درصد قابل اطمینان است ولکن در نقل احادیث، بر افراد ضعیف اعتماد کرده است و همچنین داراى روایات مرسله فراوانى است.» از این رو اعتماد بر روایات ایشان، که معارض هم دارد، مشکل است.26
نقد و بررسى محتواى احادیث
اشکالات مهمّ دیگرى هم از حیث محتوا بر آن وارد است؛ چرا که در روایات فوق، واژه «مِطلاق» آمده که به امام حسن علیه‏السلام نسبت داده شده بود. در حالى که طلاق‏هاى مکرّر، مستلزم ازدواج‏هاى متعدّد است؛ که در بحث قبل، این اتهامات رد شد. ضمناً در اینجا سؤالى پیش مى‏آید که: چرا امام علیه‏السلام بدون مطالعه و شناخت، ازدواج مى‏کرده تا بعد از مدت کوتاهى مجبور به طلاق شود؟ وانگهى زنان مُطلّقه، از چه خانواده‏هایى بوده‏اند و سبب جدایى چه بوده است؟ چه کسانى بر طلاق شهادت داده‏اند و زنهاى مطلّقه، پس از طلاق، به همسرى چه کسانى در آمده‏اند؟
همه این سؤالات، بى‏جواب مانده است. در صورتى که افراد دیگرى که اصلاً قابل قیاس با امام نبوده‏اند؛ احوالاتشان مورد به مورد آمده است.
مجموع مطالب فوق اشکالاتى است که بر احادیث نقل شده وارد شده است. اما اشکال ویژه‏اى هم بر حدیث سوم، یعنى حدیث برقى، مطرح است که در ذیل به صورت پرسش مطرح خواهد شد:
مشورت کننده چه کسى بود؟
ـ آیا او به صلاحدید حضرت امیر علیه‏السلام عمل کرد تا بتوان آن را شناخت؟
ـ برترى حسین علیه‏السلام بر حسن علیه‏السلام روشن شده است؛ اما برترى او بر عبداللّه بن جعفر چه بوده است؟
ـ چه شد که یک دفعه، سه نفر (دو برادر و یک عموزاده) باهم به خواستگارى دخترى رفتند؛ آن دختر که بود و چه امتیازى داشت؟
ـ آیا این مشورت قبل از سفارش على علیه‏السلام نسبت به زن ندادن به حسن علیه‏السلام بوده است یا بعد از آن؟
روایات اهل سنّت
الف) ابن شهرآشوب، به نقل از کتاب «قوت القلوب» ابوطالب مکّى مى‏گوید: «همانا او (حسن بن على) با 250 زن ازدواج نمود و گفته شده 300 زن! على از این ماجرا رنج مى‏برد و زجر مى‏کشید تا اینکه روزى در خطبه‏اش فرمود: حسن را زن ندهید که او زیاد طلاق مى‏دهد...»27
ب) بلاذرى مى‏نویسد: «حسن بن على با 90 زن ازدواج کرد، سپس على علیه‏السلام فرمود: آن قدر حسن ازدواج کرد و طلاق داد که مى‏ترسم عمل او سبب دشمنى دیگر اقوام و قبایل علیه ما گردد.»28
نقد و بررسى احایث فوق، به ویژه راویان آن، نشان مى‏دهد مصدر و مرجع بیشتر این گونه احادیث، یکى از سه راوى ذیل است:
1. ابوطالب مکّى، محمد بن على بن عطیّه، (م 380 ه .ق.)؛
2. محمد بن عمر واقدى، (مشهور به واقدى) مورّخ معروف، (م 207 ه .ق.)؛
3. ابوالحسن مدائنى، على بن محمد بن عبداللّه بصرى، (م 225 ه .ق.).
راویان فوق که اغلب سر منشأ روایات مورد بحث بودند، نه تنها از دیدگاه عالمان رجالى شیعه مورد وثوق و اطمینان نیستند؛ بلکه از دیدگاه عالمان اهل سنّت هم مورد خدشه قرار گرفته‏اند.
ابوطالب مکّى: بسیارى، اخبار او را سست شمرده و گفته‏اند: او در آخر عمرش گرفتار جنون شده است.29
عالمان رجال گفته‏اند: او (ابوطالب مکى) احادیثى را نقل کرده که اصل و اساسى ندارد.30
خطیب بغدادى گفته است: در کتاب «قوت القلوب» مطالب نازیبا و زشتى وجود دارد که خود، گواه بر دروغ بودن آنهاست.31 و چنانچه کسى چیزى را از او نقل کند، باید گفت از چگونگى حالش بى‏خبر بوده است.
حال، با توجه به مطالب فوق، آیا مى‏توان به گفته‏هاى اغراق‏آمیز او (مکى) اعتماد کرد؟
واقدى: روایات واقدى نیز خالى از خدشه و اشکال نیست؛ چرا که اوّلاً او را محکوم به سرقت علمى کرده‏اند و شافعى گفته است: نوشته‏هاى واقدى کذب محض است.
معاویة بن صالح نیز احادیث او را ضعیف شمرده، و عبداللّه بن على مدنى از قول پدرش گفته است: نزد واقدى 000/20 حدیث بود که هرگز شنیده نشده بود.32
ابوالحسن مدائنى: گفته شده است که مدائنى از ثناگویان اموى بود. او اخبار خود را از عوانة بن حکم (م 158 ه .ق.) گرفته است، که وى عثمانى بوده و براى حکّام بنى‏امیه حدیث مى‏ساخته است.
و دیگر اینکه مدائنى تحت تأثیر افکار سمرة بن حبیب که مولاى او بود، قرار گرفته و صد در صد از دشمنان اهل‏بیت علیهم‏السلام بوده است.33 وى در ثناى معاویه نیز اشعارى سروده است.
مؤلّفِ صحیح مسلم نیز از نقل مطالب و روایات توسط مدائنى خوددارى مى‏کرد. و ابن عدى در کتاب خود ( الکامل) گفته است: احادیث مدائنى از قوّت و اعتبار برخوردار نیست و کمتر روایتى را نقل مى‏کند که مسند باشد.34
نام همسران امام حسن علیه‏السلام
حال مناسب است از باب نتیجه‏گیرى کلّى اعتراف نماییم که مورّخان آن عصر ـ اعمّ از شیعه و سنّى ـ با همه تفحّصاتى که داشته‏اند، حدّاکثر نام و نشانى که از همسران امام حسن علیه‏السلام ارائه داده‏اند، 18 نفر مى‏باشد که در ذیل به آنها اشاره مى‏کنیم:
1. حفصه؛ دختر عبدالرحمن بن ابى‏بکر؛
2. زنى از خاندان بنى ثقیف؛
3. هند؛ دختر سهل بن عمر؛
4. زنى از خاندان علقمة بن زرارة؛
5. زنى از قبیله عمروبن ابراهیم منقرى؛
6. زنى از قبیله بنى شیبان؛ که به جهت هم فکرى با خوارج، طلاق داده شد.35
7. زنى از قبیله کلب (بنى کلاب)؛
8. خوله؛ دختر منظور بن زیاد فزارى؛
9. امّ‏اسحاق؛ دختر طلحة بن عبیداللّه تیمى؛
10. امّ‏بشیر؛ دختر ابومسعود عقبة بن عمر انصارى خزرجى؛
11. جُعده؛ دختر اشعث بن قیس کِندى، همان که به امام علیه‏السلام زهر خورانید و او را شهید کرد؛
12. امّ‏کلثوم؛ دختر فضل بن عباس بن عبدالمطلب؛
13. نفیله (امّ‏ولد) و یا رمله؛ که مادر قاسم بن حسن علیه‏السلام است؛
14. زینب؛ دختر سُبَیْع بن عبداللّه (برادر جریر بن عبدالله)؛
15. عایشه خثعمیه؛36
16. صافیه (امّ‏ولد)؛37
17. شهربانو؛38
18. امّ رباب؛ دختر امرءالقیس بن عدى تیم.
آرى با کمال تعجّب باید قبول کرد که همین تعداد هیجده نفر به عنوان همسران امام حسن علیه‏السلام در تاریخ ذکر شده است و نه بیشتر! و اما اینکه 382 نفر دیگر به چه انگیزه و منظورى بدان افزوده شده است؟ قضاوت با شما!
پى‏نوشت‏ها:
1. دائرة‏المعارف اسلامى، ج 7، ص 400، واژه «حسن» مقاله رامنس.
2. حقایق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواریخ.
3. البداء و التاریخ، بلخى، ج 5، ص 74.
4. اعلام الورى، طبرسى، ج 1، ص 416.
5. ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 20.
6. زندگانى دوازده امام، هاشم معروف الحسنى، ج 1، ص 607.
7. بحارالانوار، مجلسى، ج 44، ص 173، ح 9.
8. البداء والتاریخ، ج 5، ص 74.
9. مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 34.
10. زندگانى چهارده معصوم، عمادزاده، ج 1، ص 552.
11. صلح الحسن، شیخ راضى آل یاسین، ص 25.
12. مروج الذهب، مسعودى، ج 3، ص 311، ترجمه ج 2، ص 304.
13. بحارالانوار، ج 100، ص 220.
14. حقایق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواریخ.
15. البداء و التاریخ، ج 5، ص 74.
16. اصول کافى، کلینى، ج 4، ص 38.
17. حیاة‏الامام الحسن، ج 2، ص 450، به نقل از حقایق پنهان، ص 340.
18. به گزارش تلویزیون جمهورى اسلامى.
19. انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 21.
20. جلاءالعیون، مجلسى، ص 271.
21. بحارالانوار، ج 43، ص 239.
22. منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، ص 222.
23. فروع کافى، ج 6، ص 56، ح 4.
24. همان.
25. محاسن برقى، ج 2، ص 436.
26. سنن ابى‏داوود، ج 2، ص 632.
27. معجم رجال الحدیث، خویى، ج 21، ص 25.
28. همان.
29. بحارالانوار، ج 44، ص 169، ح 4.
30. انساب الاشراف، ج 3، ص 25، ح 36.
31. الکنى والالقاب، ج 1، ص 106؛ حقایق پنهان، ص 352.
32. میزان الاعتدال، ذهبى، ج 3، ص 655.
33. الاعلام، ج 6، ص 274؛ معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 73؛ حقایق پنهان، ص 352.
34. حقایق پنهان، ص 353.
35. لسان المیزان، ابن حجر، ج 4، ص 386؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 602.
36. میزان الاعتدال، ج 3، ص 153؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 604.
37. حیاة الامام حسن، ج 2، ص 260 و ترجمه حجازى، ص 669.
38. همان.
39. ناسخ التواریخ، ج 2، ص 296؛ حقایق پنهان، ص 340.
40. اثبات الوصیة، مسعودى، ص 167؛ حقایق پنهان، ص 340.

تبلیغات