آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

راویان حدیث، در طول تاریخ همواره پرچمدار دفاع از نهضت تشیع بوده و با حفظ احادیث ونقل سینه به سینه آن، امکان بهره بردارى از سخنان گهربار اهل‏بیت علیهم‏السلام را براى آیندگان فراهم آورده‏اند. بى‏شک اگر زحمات راویان حدیث نبود، ما نمى‏توانستیم از کوثر زلال معرفت اهل‏بیت علیهم‏السلام بهره ببریم.
یکى از راویان انوار اهل‏بیت علیهم‏السلام ابوالقاسم برید بن معاویه، صحابى بسیار نزدیک امام صادق علیه‏السلام ، است. در این نوشتار، به اختصار زندگى این راوى علوم عترت علیهم‏السلام را فرادید خوانندگان گرامى قرار مى‏دهیم.
خاندان
برید، فرزند معاویه، از قبیله بنى‏عجل است که در کوفه ساکن بوده‏اند؛ قبیله بنى‏عجل از نژاد اعراب قحطانى مى‏باشند که به کوفه هجرت کرده و در آن جا سکنا گزیده‏اند.1
در کتب رجال اشاره‏اى به تاریخ ولادت او نشده است. برید فرزندى دارد به نام «قاسم» که وى نیز از اصحاب امام صادق علیه‏السلام بوده است. قاسم بن برید از نگاه بزرگان علم رجال، ثقه و مورد اعتماد مى‏باشد.2
این مطلب نشان مى‏دهد که برید نه تنها خودش در خدمت فرهنگ تشیع بوده، بلکه پسرى تربیت کرده که راه پدر را ادامه داده است.
برید از نگاه بزرگان
برید بن معاویه عجلى، صحابى امام باقر و امام صادق علیهماالسلام مى‏باشد.3 وى غیر از این که راوى ثقه احادیث اهل‏بیت علیهم‏السلام است، فقیه هم بوده است.4 وى از دید بزرگان علم رجال یکى از اصحاب اجماع است.5
احمدبن حسین مى‏گوید: برید، کتابى نوشت به خطّ ابن عباس که من کتاب را دیده‏ام.6 ولى نام کتاب را ذکر نمى‏کند. تمام صاحبان کتب علم رجال برید را ثقه مى‏دانند و کسى در مورد ثقه بودن وى شک ندارد.
استادان
برید بن معاویه شاگرد امام باقر و صادق علیهماالسلام بوده است و بیشتر از محضر این دو بزرگوار بهره‏مند شده است. نقل مستقیم اکثر روایات از معصوم علیه‏السلام ، گواه این مدعاست. غیر از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام وى از محضر محمدبن مسلم استفاده کرده و روایاتى از طریق ایشان نقل مى‏کند.
شاگردان
افراد زیادى از محضر برید بن معاویه استفاده کرده‏اند؛ از جمله:
1 ـ جمیل بن صالح.
2 ـ عمر بن اذینه.
3 ـ عبدالکریم بن یحیى.
4 ـ الخثعمى.
5 ـ داوود بن فرقد.
6 ـ ثعلبة بن میمون.
7 ـ على بن عقبه.
از منظر معصومان علیهم‏السلام
روایات رسیده از اهل‏بیت علیهم‏السلام درمورد برید، نشان مى‏دهد که ایشان مقام والایى در نزد ائمه علیهم‏السلام داشته است، که به برخى از روایات استناد مى‏کنیم:
1 ـ جمیل بن درّاج مى‏گوید: روزى وارد منزل امام صادق علیه‏السلام شدم. هنگام ورود، مردى از اهل کوفه را مشاهده کردم که از اطاق امام بیرون آمد و خارج شد. وارد اطاق امام شدم و گفتم: مردى کوفى را مشاهده کردم که از دیدار شما برمى‏گشت. حضرت فرمود: خداوند روحش را مقدس گرداند، وى مورد اطمینان پدرم بود. امروز هم وى مورد اطمینان و رازدار من است.
حضرت ادامه داد: زمانى که خداوند اراده کند بدى به اهل زمین برساند، به واسطه آنها آن بدى را برطرف مى‏کند. آنها ستارگان شیعیان ما هستند. آنها باعث مى‏شوند نام و یاد پدرم در همه جا زنده بماند. هر بدعتى را کشف مى‏کنند و به مقابله برمى‏خیزند و بدعت‏ها را از دین مى‏زدایند.
در این هنگام حضرت گریه کردند. من پرسیدم: اینها چه کسانى هستند؟! فرمود: درود خداوند بر آنها باد! آنها «برید بن معاویه عجلى، زرارة بن اعین، ابوبصیر و محمد بن مسلم» هستند.7
2 ـ امام صادق علیه‏السلام مى‏فرمود: محبوب‏ترین مردم نزد ما، چه در این دنیا باشیم و چه نباشیم، چهار نفرند: «زرارة‏بن اعین، برید بن معاویه عجلى، محمد بن مسلم و ابو جعفر احول «مؤمن طاق»».8
3 ـ داوود بن سرحان نقل مى‏کند: شنیدم از امام صادق علیه‏السلام که فرمود: همانا اصحاب پدرم زینت ما هستند؛ بدانید آنها «زرارة بن اعین، محمد بن مسلم، برید بن معاویه و لیث مرادى» هستند. اینها همیشه با عدالت و قسط رفتار مى‏کنند. اینها همیشه راست مى‏گویند و در کلام صادقند. اینها سبقت گیرندگان مقرّب درگاه الهى هستند.9
4 ـ جمیل بن درّاج مى‏گوید: شنیدم از امام صادق علیه‏السلام که فرمود: استواران در زمین و پرچم‏داران دین خداوند، چهارنفرند: «محمد بن مسلم، برید بن معاویه، زرارة بن اعین و لیث بن البخترى.»10
5 ـ حذیفة بن اسید غفارى نقل مى‏کند: از امام صادق علیه‏السلام شنیدم که فرمود: روز قیامت شیعیان و اهل بیت علیهم‏السلام ندا مى‏دهند: اینان «برید بن معاویه، زرارة بن اعین، محمد بن مسلم و احول» اولین سبقت گیرندگان و اولین مقرّبان بودند.11
6 ـ على بن اسباط نقل مى‏کند از پدرش و اسباط نقل مى‏کند از امام موسى علیه‏السلام که فرمود: روز قیامت منادى ندا: مى‏دهد حواریون امام محمد بن على و جعفربن محمد چه کسانى هستند؟! در این هنگام چهارنفر بلند مى‏شوند: «برید بن معاویه، زرارة بن اعین، محمد بن مسلم، لیث بن البخترى.» که منظور ابوبصیر است.12
7 ـ جمیل بن درّاج مى‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام شنیدم که فرمود: بشارت ده مخبتین را به بهشت! «برید بن معاویه، ابوبصیر، محمد بن مسلم و زرارة بن اعین». این چهارنفر از نجیبان و پاکان اند. اینها امین خداوند در بیان احکام الهى هستند. اگر اینها نبودند، آثار نبوت از بین مى‏رفت.13
نکوهش برید
در کنار این احادیث ـ که در بیان فضیلت برید نقل شده است ـ چند روایت در مذمّت برید از معصوم علیهم‏السلام نقل شده است که بدین قرار است:
1 ـ ابى‏الصباح مى‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام شنیدم که فرمود: خداوند هلاک کند کسانى را که در دینشان شک مى‏ورزند. «زرارة بن اعین و برید بن معاویه و محمد بن مسلم و اسماعیل جعفى» از کسانى هستند که در دینشان شک مى‏ورزند.14
2 ـ یونس نقل مى‏کند از مسمع که از ابن ابى‏سیّار شنیدم که اباعبداللّه علیه‏السلام مى‏فرمود: خداوند لعنت کند برید را، خداوند لعنت کند زرارة بن اعین را.15
در تحلیل این روایات، سه پاسخ داده شده است:
الف) در سند روایاتى که در مذمّت برید نقل شده است، جبرئیل بن احمد قرار دارد که نه ممدوح است و نه ثقه.
ب) روایات مدح، فراوان است و قطعاً از اهل بیت علیهم‏السلام رسیده است و از حیث سند معتبر است. پس اعتنایى به روایات شاذ که در مذمّت برید نقل شده است، نمى‏شود.
ج) در صحیحه عبداللّه بن زرارة آمده است که حضرت امام صادق علیه‏السلام فرمود: من عیب شما را مى گویم و با این که شما را مذمّت مى‏کنم، از شما دفاع مى‏کنم چون مى‏ترسم دشمن به شما آسیب برساند و موجب حسد مردم و اذیت رساندن به شما شود.16
روایات
برید بن معاویه 58 حدیث را مستقیم از امام نقل کرده و 32 حدیث را از طریق محمدبن مسلم از امام نقل کرده است.17
در اینجا به نقل برخى از روایات وى تبرّک مى‏جوییم:
1. برید بن معاویه مى‏گوید: شنیدم از امام صادق علیه‏السلام که ایشان فرمود: من از پدرم و پدرم از پدرش... و امام على علیه‏السلام از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و آن حضرت از جبرئیل و ایشان از خداوند شنید که خداوند فرموده است:
زمانى که اراده کنم جمع کنم براى مسلمانى خیردنیا و آخرت را، قرار مى‏دهم براى او قلبى خاشع؛ زبانى ذاکر؛ جسدى بر بلاصا بر و زن مؤمنه‏اى که وقتى به او نگاه کند، خوشحال شود و وقتى از او دور است، خود را حفظ کند.18
2 ـ همراه حضرت صادق علیه‏السلام نشسته و مشغول صحبت بودیم که مردى وارد شد و گفت: من از خراسان براى دیدن شما آمده‏ام. (آنگاه پاى خود را به حضرت نمایاند و گفت) به خدا قسم! نیامدم مگر به عشق شما؛ ببین چگونه پایم تاول زده است!
پس حضرت فرمود: به خدا قسم اگر سنگى ما را دوست داشته باشد، خداوند آن را روز قیامت همراه ما محشور مى‏دارد! و آیا «دین» چیزى جز حبّ هست؟ (دین بدون محبّت نیست).19
3 ـ برید مى‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام پرسیدم، منظور خداوند از «صادقین» در آیه «اتقوا اللّه و کونوا مع الصادقین» چیست؟ فرمود: مقصود خداوند فقط شامل ما مى‏شود.20
4 ـ برید مى‏گوید: امام صادق علیه‏السلام هر وقت اراده سفر مى‏کرد، همه اهل و عیال خود را در خانه‏اى دعوت مى‏کرد و دست را به دعا مى‏داشت و مى‏فرمود:
«اللّهم انّى استودعک الغداة نفسى و مالى و اهلى و ولدى الشاهد منّا و الغائب، اللّهمّ احفظنا و احفظ علینا اجعلنا فى‏جورارک، اللّهم لاتسلبنا نعمتک و لا تغیّر ما بنا من عافیتک و فضلک؛21 پروردگارا! امروز جان و مال و اهل و فرزندان حاضر و غایبم را به تو مى‏سپارم. خدایا! ما را از شر حفظ کن و اموال ما را براى ما حفظ کن. خدایا! ما را در جوارِ خودت قرار ده. خدایا! نعمتت را از ما نگیر و احسان و فضلى را که به ما مرحمت فرموده‏اى، تغییر مده».
5 ـ برید مى‏گوید: از حضرت صادق علیه‏السلام شنید که فرمود: از پدرم و او از پدرش... از على علیه‏السلام و او از رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله شنیدم که رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: مرز اسلام و کفر چیزى نیست مگر ترک نماز واجبى که عمدى ترک شود، یا نماز را سبک بشمارد و اگر چنین کند، مثل آن است که نماز نخوانده باشد.22
6 ـ برید مى‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام شنیدم که فرمود: وقتى فرزندان آدم علیه‏السلام بزرگ شده و به حدّ بلوغ رسیدند، خداوند حورى از حوریان بهشتى فرستاد و آدم یکى از پسرانش را به عقد او درآورد و همچنین پسر دیگر خود را به عقد زنى از طایفه جن درآورد. پس، از بنى‏آدم هرکدام که داراى اخلاق نیکو و صورت زیبا هستند، از اولاد حوریّه مى‏باشند و هرکدام زشت خوى و زشت صورت هستند، از نسل جنیان. و این گونه نیست که پسران آدم با خواهران خودشان ازدواج کرده باشند.23
7 ـ برید مى‏گوید: از امام درمورد آیه «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا....»، سؤال کردم. حضرت فرمود: صبرکنید بر انجام تکالیف و وظایف شرعى، و بردشمنى دشمنانتان صابر باشید و با امام موعود ارتباط داشته باشید.24
وفات
در تاریخ وفات برید بن معاویه، اختلاف است؛ بعضى فوت او را در زمان امام صادق علیه‏السلام دانسته‏اند. اما قول قوى که اکثر کتب رجال نقل کرده‏اند، این است که وى در سال 150 ه .ق. رحلت کرده است.25
پى‏نوشت‏ها:
1. معجم قبایل عرب، باب بنى‏عجل.
2. رجال نجاشى، ص 313.
3. قاموس الرجال، ج 2، ص 276.
4. اعیان الشیعه، ج 3، ص 558.
5. تنقیح المقال، مامقانى، ص 165.
6. همان، ص 166.
7. قاموس الرجال، ج 2، ص 277.
8. وسایل الشیعه، ج 27، ص 143.
9. اعیان الشیعه، ج 3، ص 559.
10. رجال کشى، ص 135.
11. همان، ص 10.
12. بحارالانوار، ج 46، ص 243.
13. رجال کشى، ص 170.
14. اعیان الشیعه، ج 3، ص 559.
15. قاموس الرجال، ج 2، ص 276.
16. معجم الرجال، خویى، ج 4، ص 198.
17. تنقیح المقال، مامقانى، ص 165.
18. وسایل الشیعه، ج 20، ص 40.
19. بحارالانوار، ج 27، ح 57.
20. اصول کافى، ج 1، ص 208.
21. همان، ص 283.
22. وسایل الشیعه، ج 4، ص 42.
23. علل الشرایع، ج 1، ص 103.
24. تأویل الآیات، ص 86.
25. تنقیح المقال، ص 165.
 

تبلیغات